میل به خودکشی شدید

سلام به همه دوستان من شدیدا علاقه به خودکشی پیدا کردم زندگی اصلا واسم معنی نداره نمی دونم چیکار کنم
من 18 سالم بود پدرم فوت کرد تا 23 سالگی قرص ضد افسردگی مصرف کردم
رشته تحصیلیم کامپیوتر بود اصلا دوست نداشتم و ولش نکردم
22 سالم بود رفتم سر کار
هنوز درسم تموم نشده بود . تقریبا خوش بودم تا اینکه بخاطر پاس کردن درسام خریت کردم و 3 هفته تمام قرص ریتالین خوردم و نخوابیدم
بعد از 3 هفته توی اینه نگاه کردم دیدم قیافم شده شبیه معتاد ها صورتم لاغر شد . چشمام گود افتاد
دگیه از اون روز تا حالا هیچی واسم مهم نبوده چون من زیبا بودم همه بهم می گفتن الان دیگه هیچی ندارم
2 سال زندگی نکردم اون اتفاق سال 90 افتاد واسم
نمی تونم کار کنم . نمی تونم زندگی کنم . بیشتر اوقات خوابم . مهمونی نمیرم . دارم دیونه می شم
هر موق تو اینه خودمو نگاه می کنم می خام خودکشی کنم از طرفی از گناهش می ترسم
رشتمو دوست نداشتم ولی ولش نکردم . رشته پزشکی رو دوست دارم ولی نمی تونم درس بخونم بخاطر قرصایی که خوردم حافظم بدجور ضعیف شده
به نظرتون چیکار کنم ؟

دوست عزیز! به همدردی خیلی خوش آمدی :72:

مشکل شما حقیقتا قبل از اینکه بخواهد با صحبت و توصیه های اخلاقی حل بشود، نیاز به بررسی پزشکی دارد.

به تجربه میگم، به یک پزشک متعهد! و حاذق! مراجعه کن و بخواه که بطور کامل شما رو بررسی کنه. بی حالی و ضعف و ... میتونه از کم خونی و فقر آهن (که در آقایون کمتر اتفاق می افته)، کمبود ویتامینهایی مثل ویتامین دی (که حقیقتا کمبودش باعث افسردگی و بی حالی و کلی مسائل دیگه میشه)، و یا هر مورد دیگه ای را با ایشون مشورت کن. اگر هیچکدام از اینها نبود (هر چند که من احتمال زیاد میدم که مشکل جسمی باشه)، به یک روانپزشک مراجعه کن که کار دارو درمانی را برای شما احتمالا شروع کنه.

معمولا خیلی از پزشکان ایرانی سراغ آزمایش های ویتامین دی و بی و ... نمی روند. تعیین این ویتامینها در یک آزمایش ساده خون مشخص نمی شود و تشخیص اون نیاز به آزمایش ویژه ای دارد. شما یک چکاپ کامل رو از پزشکت بخواه.

در کنار اینها، خوب مشاوره هم میتونه خیلی به شما کمک کنه که مهارتهای برخورد با مشکلات و اداره یک زندگی سالم را یاد بگیری و تمرین کنی که انشا الله دیگه اشتباهات گذشته را تکرار نکنی.

فعلا اینکارها را بطور جدی پیگری کن. انشا الله مشکلاتت حل میشه.

سلام امیرعزیز،امیدوارم روح پدرعزیزت درآرامش ومشمول مغفرت الهی قراربگیره وخودت هم تسلی خاطر عمیق پیداکنی.دوست عزیزشما نیاز به مراجعه به روانپزشک خوب(برای رفع مشکل حافظه واثرات ریتالین)ویک مشاوربالینی برای رفع مشکلات روحی داری.اما چون به این تالارهم مراجعه کردی امیدوارم نکته های مفیدی رو برای حل مشکلت دریافت کنی.خودت خوب میدونی مرگ پدرت یک تحول براساس حکمت خداوند بوده واو الان بیناست.وازدیدن درد شما رنجور و"ناراضی".درموردخودکشی درست حدس زدی یک اشتباه جبران ناپذیراست،وبه لحاظ روحی پاک کردن صورت مساله.شما بدلایلی دچار سطحی ازاختلال بدریختی به شکل موقت شده ای.برداشتی که ازنگاه کردن به صورتت درآینه داری تا حد زیادی غیرمنطقی است وبواسطه افسردگی ایی که داری حساسیت وبرداشت غیرواقعی شمابیشتروبه تبع اون استرس واضطراب شما افزایش پیدامیکند.سعی کن درسرزدن به قبر پدر بزرگوارت افراط نکنی،ومثل بقیه پنج شنبه ها بروی .دیدن آرامش بقیه مردم به تو هم آرامش بیشتری میدهد سعی کن وقتایی که زیادناراحت شدی اونجا لحظه های حقیقی ایجاد کنی(باربارادانجلیس) شستن قبر،گلاب پاشی وگذاشتن دسته گل ودعا برای آرامشش ودردودل کوتاه.خودت رادرآینه همونطورکه هستی بپذیر.اینو مطمئن باش که دیگران نگاه وحساسیتی که به خودت پیداکردی رو ندارندواین زائیده ذهن خودت هست.بارفع افسردگی وتامین آهن بدنت با یک تنوع غذایی مناسب گودی زیرچشمانت درست میشه.بیشترین دارویی که نیاز داری شادی ونشاط هست ازخواندن صفحه حوادث یادیدن فیلمهاوگوش کردن آهنگهای غمگین خودداری کن طی دومرحله وارد اجتماع شو مرحله اول رفتن به مکانهای آرام طبیعت یامراکز معنوی مثل مساجد یاامامزاده ها؛مرحله دوم معاشرت بافامیل نزدیک ودوستانی که پیششون راحتتری.نوع داروهایی که درحال حاضرمصرف میکنی رو بنویس تادوستان بهترکمکت کنند

دوستان عزیز بنده به مدت 5 سال قرص فلوکستین مصروف کردم
انسان شادی بودم
تا اینکه 3 هفته به واسطه مصرف ریتالین نخوابیدم . زیبایی صورتمو از دست دادم و تمام مشکلات از همونجا شروع شد

سلام

اول از همه بهتون تبریک می گم با وجود علاقه نداشتن به رشته فارغ التحصیل شدین و این نشون می ده هوش و استعدادو پشتکارتوووووووون عااااااااااالیـــــــــــ ـــــــــــه .... و

ببینید زیبایی اونقدر مساله بزرگی نیست ... شما زمینه زیبا بودن و داشتین پس به راحتی .. با یکم رسیدن به خودتون ... رفتن پیش دکتر و زیر نظر ایشون بودن ... ورزش کردن و انگــــــــــــــــــــــ ــــــــیزه کافی داشتن می تونید به اون ایده آلی که تو ذهنتون برسید بعدشم آقایون که نباید خیلی زیبا باشن :18: ... ببینید شما " خوواستین " که اون رشته ای که دوست نداریدو بنظرم تا حدی هم سخت را تا آخرش برید پس نشون می ده شما اگه کاری را و هدفی را بخواید می تونید با پشتکارتون انجام بدید و از الان به فکــــــــــــر زندگی کردن و و زندگیتونو ساختن باشید نه فکرای دیگ که من نمی گم چی بود :81: بیشتر به خدا نزدیک شین البته اینو می دونم که هر چقدرم که ما از خدا دور باشیم بازم خدا هوامونو داره فقط ما یکم سر به هواییم :310: ... پس حتما حتما به فکر ساختن زندگی جدیدتون باشید و باور کنید که وقتی هدف داشته باشید شما از پسش بر می آید و به خدا توکل کنید

رفتین پیش دکتر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ورزش می کنید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای خوندن رشته پزشکی هم بنظرم وقتی علاقه باشه آروووووووووم آروووووووووم همه چی درست می شه و صبور باشید

بیشتر با خدا باشید و امـــــــــــــــــــیدوا اااااااااااااار شما اون رشته سختو تموم کردین پس می تونید به شرطی که "خودتونم " بخواااااااااااید

موووووووفق باشید

صحبت کردن در این مورد راحته ولی من وقتی بهش فکر می کنم اتیش می گیرم
اینکه زیباییم رو از دست دادم یک طرف . اینکه چرا رشتمو ول نکردم
چرا قرص خوردم
چرا با اینکه مشکل مالی نداشتم رفتم سر کار
اینا عذابم میده
تازه بعد از قرص خوردن لرزش دست هم گرفتم . خوابم هم خیلی زیاد شده

سلااااااااااام........ فوت پدرتون رو بهتون تسلیت میگم....
به نظر میرسه مشکل اصلی بر میگرده به استفاده ی شما از قرص ریتالین. آیا الانم از این قرص استفاده میکنید یا فقط همون 3 هفته بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نیاز هست به یک متخصص تغذیه برای جسمتون و هم چنین به یک روانشناس بالینی برای بدست اوردن سلامت روانی تون حضوری مراجعه کنید........

فکر میکنم زیبایی صورتتون از اعتماد به نفستون کم کرده تو همین سایت مقاله های مفیدی هست در این باره مطالعه بفرمایید.
با توصیه های متخصص تغذیه زیبایی صورتتون تا حدودی برمیگرده.
چرا ناراحتید از اینکه سر کار رفتید؟؟؟؟؟؟؟؟
به گفته ی خودتون مشکل مالی نداشتید ولی کار کردن فقط و فقط برای رفع نیازهای مالی نیست.
بلکه با کار کردن شما اعتماد به نفس می گیرید. روابط اجتماعی برقرار می کنید با افراد دیگه و خیلی در روحیتون تاثیر میزاره. مهارتهای زیادی در حین کار کردن کسب میکنید........
توصیه می کنم ورزشهای هوازی کنید چون هم برای جسم و روحتون مفیده.
یک کلاس ورزشی ثبت نام کنید.........



اینکه رشتتون رو رها نکردید رو از موضع منفعلانه نگاه نکنید چون دیگه نمی تونید برگردید عقب و گذشته رو تغییر بدید.
از دیدگاه مثبت تری نگاه کنید چون تونستید رشته ای رو که دوست ندارید رو با اتمام برسونید می تونید برای تحصیلات تکمیلی رشته ی دلخواهتون رو شرکت کنید تا احساس رضایت پیدا کنید.........

افکار منفی رو از خودتون دور کنید و تلاش کنید شرایط خودتون رو تغییر بدید.........

مشکل حافظتون بر میگرده به ذهن اشفته و استفاده از ریتالین ولی قابل ترمیم هست.
باز هم میگم افکار منفی رو از خودتون دور کنید. چیزهایی رو که شمارو اذیت میکنه تو ذهنتون حلاجی نکیند.
شاد و تندرست باشید
در پناه حق.........:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amirshop

صحبت کردن در این مورد راحته ولی من وقتی بهش فکر می کنم اتیش می گیرم
اینکه زیباییم رو از دست دادم یک طرف . اینکه چرا رشتمو ول نکردم
چرا قرص خوردم
چرا با اینکه مشکل مالی نداشتم رفتم سر کار
اینا عذابم میده
تازه بعد از قرص خوردن لرزش دست هم گرفتم . خوابم هم خیلی زیاد شده

---

سلام

بله حق با شماست .. هرچیزی صحبت راجبش راحته مهم انجام دادن اون کار ... چرا به چیزاییی فکر می کنید که باعث ناراحتیتون میشه ... تو این اوضاع بیکاری خیلیا آرزوشون هست که سر کار برن پس شما یه پله جلوترید که تونستین اینکارو کنید... همیشه به جنبه های مثبت کاراتونم نگاه کنید اینطوری که راضی نمی شید .. این نوشته زیر را بخونید لطفا :

" از خداوند پرسیدم چطور توان بهتر زندگی کرد ! گفت : گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر ، با اطمینان زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو ، ایمان را نگه دار و ترس را به گوشه ای انداز ، شک هایت را باور نکن ، و هرگـــــــــــــــز به باووووووورهایت شک نکن . "

اینکه بشینید و فقط فکر کنید که چرا اینجوری شد چرا اصلا من چرا ... اینطوری چیزی درست نمی شه بلند شیدو بایستید و بگید از الان به بعد می خوام چیکار کنم باورکنید شما می تونید فقط اون تحرک و انرژی را باید برای خودتون بسازید و هدف بزارید و ایمان داشته باشید بهش می رسید چون شما مخلوق برتر خدایید ...
دوست خوووب شما باید خودتونم کاری کنید ...
چرا هنوز پیش دکتر و مشاور نرفتین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تا کی می خواید فکر کنید به گذشته ؟؟؟؟؟؟ ممنون می شم بگید !
شما باید اول شروع کنید و بعد هم به خودتون زمان بدید

سلام دوست عزیز.د.ست من اینجا کسی منو نمشناسه.منم ریتالین خوردم.مودافینیل خوردم.(اثرات دوست ناباب دانشجویی) حتی حدود یکسال ترامادول اونم روزی یک ورق مصرف کردمم(البته این حرف ماله حدودا 3سال پیشه).یک روز دلم ازخودم گرفت.
دیدم از خودم راضی نیستم.میدونی مردا چطورین؟باید تو یه چیزی ادعا داشته باشن مثلا تو درس یا تو پول یا... که احساس کنن تو این یک مورد از بقیه بهترن.
خلاصه بگم.من رفتم ورزش.ترامادول رو هم با هزار دردسر گذاشتم زمین.لرزش دست که یه گوشه از اونه.بازم میگم بر رفیق بد لعنت.
دوست عزیز زیبایی صورتت خیلی راحت خوب میشه.من نمیخوام بگم برو روانشناس.یک تصمیم بگیر که میخوای بهتر زندگی کنی.برو بدنسازی و هیکلت رو درست کن.(ورزش هم بکن.حدالمقدور رزمی که به اعصاب هم خیلی خوبه).اگه بدنت درست باشه و سالم.مطمئنم احساس سرزندگی میکنی.از روی تجربه میگم.امتحان کن.

کلا دوستان شما یک نفر با این همه اشتباه دیده بودین ؟
رشته اشتباه
کار اشتباه
مصرف قرص
کلا زندگیم اشتباه به چی دل خوش کنم اخه

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط saman sanaye

سلام دوست عزیز.د.ست من اینجا کسی منو نمشناسه.منم ریتالین خوردم.مودافینیل خوردم.(اثرات دوست ناباب دانشجویی) حتی حدود یکسال ترامادول اونم روزی یک ورق مصرف کردمم(البته این حرف ماله حدودا 3سال پیشه).یک روز دلم ازخودم گرفت.
دیدم از خودم راضی نیستم.میدونی مردا چطورین؟باید تو یه چیزی ادعا داشته باشن مثلا تو درس یا تو پول یا... که احساس کنن تو این یک مورد از بقیه بهترن.
خلاصه بگم.من رفتم ورزش.ترامادول رو هم با هزار دردسر گذاشتم زمین.لرزش دست که یه گوشه از اونه.بازم میگم بر رفیق بد لعنت.
دوست عزیز زیبایی صورتت خیلی راحت خوب میشه.من نمیخوام بگم برو روانشناس.یک تصمیم بگیر که میخوای بهتر زندگی کنی.برو بدنسازی و هیکلت رو درست کن.(ورزش هم بکن.حدالمقدور رزمی که به اعصاب هم خیلی خوبه).اگه بدنت درست باشه و سالم.مطمئنم احساس سرزندگی میکنی.از روی تجربه میگم.امتحان کن.

- - - Updated - - -

سلام دوست عزیز.د.ست من اینجا کسی منو نمشناسه.منم ریتالین خوردم.مودافینیل خوردم.(اثرات دوست ناباب دانشجویی) حتی حدود یکسال ترامادول اونم روزی یک ورق مصرف کردمم(البته این حرف ماله حدودا 3سال پیشه).یک روز دلم ازخودم گرفت.
دیدم از خودم راضی نیستم.میدونی مردا چطورین؟باید تو یه چیزی ادعا داشته باشن مثلا تو درس یا تو پول یا... که احساس کنن تو این یک مورد از بقیه بهترن.
خلاصه بگم.من رفتم ورزش.ترامادول رو هم با هزار دردسر گذاشتم زمین.لرزش دست که یه گوشه از اونه.بازم میگم بر رفیق بد لعنت.
دوست عزیز زیبایی صورتت خیلی راحت خوب میشه.من نمیخوام بگم برو روانشناس.یک تصمیم بگیر که میخوای بهتر زندگی کنی.برو بدنسازی و هیکلت رو درست کن.(ورزش هم بکن.حدالمقدور رزمی که به اعصاب هم خیلی خوبه).اگه بدنت درست باشه و سالم.مطمئنم احساس سرزندگی میکنی.از روی تجربه میگم.امتحان کن.

---

دوست عزیز من 3 هفته نخوابیدم . فکر نکنم شما این کار رو کرده باشین کلا صورتم داغون شد
640 ساعت بیداری

امیرعزیز.به نظرمیرسه شما کمال طلب هستی وبیش ازحدازخودت انتظار داری این کمال طلبی باعث شده هنوزازحال وهوای آن چه فکرمیکنی اشتباه هست نیایی بیرون.اگه قراربود ما اشتباه نکنیم میموندیم همون بهشت اومدیم اینجا چکار؟؟حتی انسانهای بزرگ هم اشتباهات زیادی کردندخیلی هم تا سطح ارشد ودکتراتحصیل کردند سنشان هم ازشمابیشتر تازه به این نتیجه رسیدند مهارتهاوهنرهای دیگه ای داشتند راه رو اشتباهی اومدند،من ازحرفات اینطوراستنباط کردم که"محوریت افکارت" الان شده زیبایی صورتت.خودت رو نمیبخشی چون فکرمیکنی ریتالین،رشته اشتباه(به قول خودت)وکارباعث شده زیبایی صورتت کم بشه یعنی دنبال علتهای من درآوردی هستی.اگه کسی ازچاقویی زخم خورد دیگه به چاقو فکرنمیکنه به مرهم فکرمیکنه مرهمت"شادی ونشاط"هست تحرک،فعالیت و"برداشتن این حساسیت"ازصورتت اینقد حساس شدی که تامیخادگودی زیرچشمات خوب بشه خودت جلوشو میگیری.درمانت خنده است خنده.

سلام دوست جوان من
می دونی من هم یه مدتی در این احوالات بودم، میدونم خوشایند نیست، البته تا این حد که شما درگیر بودی، من نبودم، تو حق داری و من هم بهت حق میدم که حالت خوش نباشه

دوست من، تنها کسی که می تونه به آدم کمک کنه بعد از خدا ، خود اون شخص هست. جریان زندگی روان هست و هم مدام در حال حرکت و رفتن به مسیر های جدید.
امروز داشتم زندگی خودم رو از چند سال پیش مرور می کردم، اصلا" حتی تصور کردنش هم برای من غیر قابل قبول بود، ولی خودم خواستم و با توکل بر خدا و همتی که به خرج دادم، دقیقا" جریان سخت زندگی به سرازیری رسید. و از اون به بعد بود که با تلاش تونستم به موفقیت های پی در پی برسم. منظور از تعریف کردن تفکرات امروزم این بود که بدونی تا خودت نخوای چیزی عوض نمیشه.

درسته که تا اینجا رو اشتباه اومدی، ولی بدون که جریان زندگی شما تا اینجا نبود، توقف کن و مسیر جدیدی رو در پیش بگیر، می دونم سردرگمی و تصمیم گرفتن و انتخاب کردن برات سخته، اما باور کن می تونی، شاید اوایل راه برات سخت باشه اما می تونی.

دوست من، تا وقتی که تو بخوای در حق خودت بد کنی، مطمئن باش زندگی هم روی خوشی نسبت به تو نشون نمی ده،

من انتظار دارم به خودت بیای، به رغم تمام مشکلاتی که داری،زندگی شادی رو شروع کنی، ساعت خوابت رو تنظیم کن، برو ورزش کن که بهتر از خودش نیست، کل زندگی گذشته ات رو بذار کنار و دیگه بهش فکر نکن
تو یک زندگی جدید رو شروع کن

کلید زندان تو در دست خود توست، برخیز و ویرانه را آباد کن

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط amirshop

ک
دوست عزیز من 3 هفته نخوابیدم . فکر نکنم شما این کار رو کرده باشین کلا صورتم داغون شد
640 ساعت بیداری

---

دوست عزیز اگه ریتالین رو هر 11 ساعت یکبار استفاده کنی دیگه به خواب نیازی نداریوتو دانشگاه تهران این امر عادیه.
فقط یه سوال:واقعا هدفت چیه؟میخوای شرایط رو بهتر کنی یا بدتر؟اینجور که به نظر میاد تو زیاد هم از این شرایط بدت نمیاد.امیر جان تو دانشگاه تهران این امر عادیه.تو قیافت رو از دست دادی؟اینطور فکر میکنی؟
تو دوران ابتدایی یه دوستی داشتم.این مین تو دستش منفجر شده بود و یه چشم و بیشتر صورتش رو از دست داده بود.هر دو دستش رو تا آرنج از دست داده بود.آرنج هاش رو بهم میچشبوند و مینوشت.درسش از من بهتر بود(البته اون موقع خیلی وقته ازش خبر ندارم)یادمه فوتبالش فوق العاده بود.
خلاصه سرتو درد نیارم.زندگی میکرد.زندگی.نه مثل خیلی از ماها زنده گی
***
حالا مشکل تو اینقدر هم جدی نیست.فقط یه تصمیم میخواد.مرد باش و بگو هستم.

نمی دونم چی بگم
می دونین از چی حرصم می گیره . از اینکه خودم این کارو کردم کسی مجبورم نکرده بود تصادف نبود با ناتخاب خودم بود اونم واسه رشته ای که دوستش نداشتم