میخواهم همسرم دست از دروغ بردارد و به عشق روزهای اول آشنایی برگردیم

سلام

من امروز عضو شدم اما زمان زیادیه که با اینجا آشنام و موضوعات مختلفی رو مطالعه کردم تو این سایت و کمک زیادی از زندگی کسانی که اینجا مینوشتند گرفتم و تو زندگی خودم پیاده کردم و پیشرفت نسبتا خوبی هم داشتم

اما الان به یه نقطه ی استیصال رسیدم و از زندگی بریدم دیگه حوصله ندارم
انقدر دروغ شنیدم خسته شدم دیگه اعتمادم رو به همسرم کاملا از دست دادم

یه اتفاقی افتاده که چند روزه مثل خوره افتاده به جونم
می خواستم از کسانی که اینجا با مشروبات الکلی و از این دست موارد آشنایی دارن بهم کمک کنند به یه نتیجه ای برسم
میخوام ببینم شوهرم چیزی مصرف کرده یا نه

توضیحاتتون خیلی ناقصه توضیح بدیدکه
چه اتفاقی افتاده ؟ چند ساله ازدواج کردید؟ ایا ایشون رو مست دیدید؟ سابقه مصرف مشروبات الکی یا مواد داشته؟ پرخاشگره؟ الان مشکلتون چیه دقیقا؟

میبخشید خیلی کلافه ام
راستش دو ساله ازدواج کردیم مرد خوبی بود الانم هست اما مشکلاتی داریم
به گفته ی خودش تا حالا حتی یک بار هم لب به هیچ مواد یا مشروباتی نزده اما قلیان مصرف میکنه
که برای مصرفش کلی باهاش حرف زدم اما گاهی به دروغ میگه نکشیدم و گاهی راستش رو میگه که مثلا امروز قلیون کشیدم

خونه خواهرش شهرستانه و ما باهاشون خیلی راحتیم برای همین هم چند وقت یک بار میریم خونشون و شب هم می مونیم
یکی دوتا از دوستای همسرم هم تو اون شهر هستند هفته پیش اونجا بودیم من تو خونه پیش خواهرش بودم و اون بیرون پیش دوستاش
غروب که اومد بهم گفت مسواکم رو بده میخوام مسواک بزنم گفتم الان شام میخوریم بعدش مسواک بزن گفت نه دندونام خیلی کثیف شده دید من تعجب کردم بی خیال شد
(این رو هم بگم گاهی که قلیون میکشه می خواد من متوجه نشم تا میاد خونه مسواک میزنه اما من باز هم متوجه میشم به روش نمیارم)
اما رفت تو حمام دوش گرفت بعد از شام هم سریع رفت مسواک زد تا اون موقع چون فاصلمون زیاد نزدیک نبود متوجه بویی نشدم
اما وقت خواب حس کردم بوی الکل میاد بهش گفتم بوی الکل میاد! گفت نه بوی الکل نمیاد گفت ببین دهنم بوی خمیر دندون میده
گفتم انگار پوست تنت بوی الکل میده! قیافش یه جوری شد رفت به سر و صورتش ادکلن زد گفت حالا خوبه چیزی نیست خندیدیم و خوابید اما من دیرتر خوابم برد
خواب که بود نفس که میکشید بوی الکل میومد
یک دفعه یاد عید افتادم اون شب هم خونه خواهرش بودیم اون شب هم بوی الکل حس کردم بهش گفتم انگار کسی آمپول زده بوی الکل میاد گفت نه فکر میکنی

حالا یک هفتست به این اتفاقات فکر میکنم
من تاحالا این چیزارو ندیدم و از کسی هم راجع بهشون نشنیدم می خواستم راهنماییم کنید

- - - Updated - - -

چرا راهنماییم نمیکنید

میخوام بدونم این بوی لعنتی بوی چی بوده

با هر بار نفس کشیدنش بوی الکل حس میکردم یه بویی شبیه وقتی که آمپول می زنیم!
از بازدمی که از بینیش میومد بویی شبیه الکل حس میکردم

کمکم کنید

بعد از مصرف الکل کاملا میشه نشانه هاش رو تو جود طرف مقابل دید حالت کرختی ، بی حالی، نئشگی، و بعد از چند ساعت سردرد زیاد .. وقتی ازش تو حال مستی سوال بپرسی تمرکز حواس نداره نمیتونه به درستی جواب بده ، بعضی ادمها بعد از مصرف الکل پرخاشگر میشن حالت های عصبی میگیرن .. بعضی ها بسیار خواب الود و خسته و بی حال میشن .. نمیشه الکل مصرف کنی و هیچ نشانه ایی هم نداشته باشی .. دفعه بعد که این اتفاق افتاد به نشانه های دور و برت دقت کن و ببین ایا تو شک داری یا واقعا نشانه های مصرف الکل رو همسرتون داره و بعد تصمیم بگیرید که حالا با این وضعیت چه کنید

پرخاشگری و عصبانیت رو کمی داشت و سرش هم میگفت خیلی درد می کنه

میخوام بدونم مشروبات الکلی واقعا بوی الکل میدن مثل الکلی که تو بیمارستان ها استفاده میشه؟

لطفا من رو مطمئن کنید:325::325:

- - - Updated - - -

این رو هم بگم میدونم که این دوستاش اهل مصرف مشروب هستن

- - - Updated - - -

بچه خواهرش رو خیلی دوست داره اما اون شب باهاش دادو بیداد کرد و بی حوصله بود

به نظرم بوی الکل توی بیمارستان نمیده مگر اینکه اتانول مصرف کرده باشه از این الکل سفیدا که به نظرم اشتباه متوجه شدید آخه معمولا کمتر کسی از این الکل ها میخوره چون توی داروخانه ها بصورت زیاد به کسی نمیدن (از این شیشه کوچیکاشو میدن )کسی که الکل مصرف کرده بستگی به شخصش داره بعضیا خیلی حرف میزنن حرفهای چرت و پرت بعضیا هم خیلی میخندن بعضی دیگه ساکت میشن و بعد از مدتی میخوابن خوابشونم خیلی عمیقه طوری که خرو پوف میکنن و به این راحتیا هم از خواب بیدار نمیشن .

آره عزیزم کسی که مشروب میخوره دهنش بوی الکل میده..البته باید دقت کنی..همیشه دهنش این بو رو نمیده؟

نميدونم گيج شدم
من خيلي بهش اعتماد داشتم يه ذره هم فكر نميكردم كار خطايي انجام بده
اما اينقدر ازش دروغ شنيدم بهش مشكوك شدم اون شب چون رفتارش يه طوري بود و اون بوي الكل هم خيلي اذيتم كرد

نشونه هاش اين بود كه با هر بار نفس کشیدنش از بازدمی که از بینیش میومد بویی شبیه الکل حس میکردم یه بویی شبیه وقتی که آمپول می زنیم
و عصباني بود (البته با من نه) و سرش درد مي كرد و دوش گرفتن و مسواك زدنش هم بيشتر مشكوكم كرد
يك مورد ديگه اينكه اون شب خواستار رابطه ... هم بود و اشتياق زيادي براش داشت

عزیزم هر اتفاقی افتاد به روش نزن اصلا
چون اگه روش بهت باز بشه و بخواد اینکارو انجام بده نهایتا امکان داره بگه همینه که هست وخیلی بد میشه
اصلا ممکنه چیزی نبوده
شاید از بوی ادکلونش چنین احساسی داری
چون تو ساخت بعضی از ادکلون ها از الکل استفاده میشه

دوست من حساسیت شما کاملا بجاست فقط به گفته دوستون زندگی موفق جوری برخورد نکنی که دیگه از نهیبهای شما نترسه و حرمت بینتون شکسته شه.

تکرار و گیر دادن مدام به یه چیز طرف رو عصبی می کنه و فقط لجبازی به همراه می اره. اگه میبینین که دوستاش خوب نیستن غیر مستقیم سعی در کم کردن روابطشون کنین. جوری برنامه ریزی داشته باشین که کمتر فرصت دیدارشون با هم فراهم شه. یا نمی دونم یه سری سرگرمیهای دیگه وارد کنین مثل کوهنوردی اشنایی با انسانهای سطحبالا. امیدوارم پیشنهادم خ دور از توانتون نباشه. این مشکل و غالبا هم مشکلها را ه دارن. عصبانیت و گیر بیجا و لجبازی فقط از هدفتون دور ترتون می کنه. در پناه حق

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zendegiye movafagh

عزیزم هر اتفاقی افتاد به روش نزن اصلا
چون اگه روش بهت باز بشه و بخواد اینکارو انجام بده نهایتا امکان داره بگه همینه که هست وخیلی بد میشه
اصلا ممکنه چیزی نبوده
شاید از بوی ادکلونش چنین احساسی داری
چون تو ساخت بعضی از ادکلون ها از الکل استفاده میشه

---

من فقط همون شب بهش گفتم بوی الکل حس میکنم حتی نگفتم چیزی خوردی یا نه
از اون روز تاحالا هم به روش نیاوردم و گیر ندادم به هیچ وجه

نمیتونم خیلی پیش دوستاش میره اولا بهش گیر میدادم دعوامون میشد
میگفت اگه گیر ندی درست میشم الان خیلی وقته بهش گیر نمیدم اما خیلی بدتر شده

خیلی حالم بده دارم میمیرم خانواده هامون شهرستان هستن هر وقت خونه پدر من یا پدر خودش میریم فقط پیش دوستاشه :sad:

سلام
خيلي اميد داشتم كه با عضو شدن تو اين سايت كمك زيادي بگيرم
هنوز منتظر كمك شما اعضاي محترم و كارشناسان هستم

اگر موضوعي كه انتخاب كردم مناسب نيست بگيد چطور عوضش كنم؟

- - - Updated - - -

خواهش ميكنم خيلي نيازمند كمكتونم

- - - Updated - - -

از درون دارم نابود ميشم
زندگيم داره نابود ميشه
اما هيچ به روم نميارم
زندگيمو دوست ندارم
شوهرم از حالم خبر نداره

- - - Updated - - -

خواهش ميكنم خيلي نيازمند كمكتونم

سلام
در مورد خودت و همسرت بيشتر اطلاعات بده.مثل سن و تحصيلات و موقعيت خانوادگي و شغل و ...
نحوه ازدواجتون چطوري بود؟سنتي يا نه
قبل از ازدواج ميدونستي مشروب ميخوره يا نه

من 27 و ایشون 28 و دوساله ازدواج کردیم
خانواده هامون معقول و تقریبا مذهبی و به دور از این بحث مشروب
ازدواجمون سنتی نبوده و با اشنایی قبلی و عشقی که از طرف ایشون بوده صورت گرفته
و من هم بخاطر شناختی که از خودش و خانوادش داشتم که پسندیده بودند و به خاطری عشقی که میگفت موافق به ازدواج باهاش شدم

اونطوری که میگفت هیچ وقت تو زندگیش حتی توی عروسی ها لب به مشروب نزده
و اظهار تاسف میکرد برای کسانی که از مشروب و مواد استفاده میکنند

البته به گفته ی خودش چندتا از دوستاش اهل این چیزها بودند و هستند اما خودش هیچوقت ازشون تاثیر نمیگیره

هر چیزی که لازمه توروخدا بپرسید جواب میدم فقط کمکم کنید چون دیگه زندگیمو دوست ندارم

با سلام دوست گرامی
لطف کنید تحصیلات خودتون همسرتون ؟ شغل همسرتون و خودتون؟ سن شما و همسرتون ؟ نحوه اشناییتون؟ درامد شغلی کدامتان بیشتر است ؟ اوایل ازدواج و نامزدی رفتارشان چگونه بوده؟
ممنون

چنار و زندگی موفق به نظرم راهنمایی های خوبی کرده بودند. دو کار میشه کرد:
1- همونطور که گفتن به نظر من هم نباید فعلا به روش بیاری
2- عشق میتونه یک مرد رو تا حدود زیادی از علایق دیگه اش جدا کنه. یه چند مدتی عاشقانه دوستش داشته باش. این هم بهش کمک میکنه که بهتون نزدیکتر شه و هم اگه خواستی مثلا یکی دو ماه دیگه باهاش برخورد جدی داشته باشی اونوقت برخورد جدیدتون براش تازگی خواهد داشت نه اینکه از الان آروم آروم با کنترل کردنها و نق زدنها برای برخورد بد آماده بشه و هیچ اثری رویش نذاره

سلام
هردو كارشناسي
من بيكار و ايشون تو يه شركت
از آشناهامون بودن و قبل از ازدواج با اطلاع يكي از اعضاي خانوادهامون چند ماهي در ارتباط بوديم
تا زماني كه من رو وابسته ي خودش كرد
و اوايل ازواج هم خوب بود اما من به خاطر وابستگي زياد بسيار منفعل شده بودم و هستم و هميشه حرف حرف اونه

در رابطه با قضيه ي مشروب گفتم كه ابدا چيزي به روش نيوردم چون كاملا مطمئن نيستم
چيز به اين بزرگي تا مطمئن مطمئن نباشم نميخوام توي خونم حرفي راجع به اين مورد وحشتناك زده بشه

ميدونم عاشقم بود و الن هم ميدونم دوستم داره اما خيلي خودخواهانه عمل ميكنه
تا زماني كه رابطمون خوبه و دعوايي نيست و من به حرفاش عمل ميكنم مهربونه باهام خوبه
اما اگه سر كوچكترين مسئله اي باهاش مخالف باشم ميشه يك نفر ديگه
و من هم ازونجايي كه دلم ميخواد هميشه باهام خوب باشه كوتاه ميام حتي اگه حق با من باشه

از طرفي هم خيلي بهم دروغ ميگه انقدر دروغ شنيدم كه ديگه يك هفتست از حرفايي كه توي يك روز ميزنه به ده تاش شك ميكنم
:ambivalence:
بيشتر وقتهاي اضافه و غير كاريش رو هم با دوستاش سپري ميكنه
با هركسي دوست ميشه و كلي براش معرفت ميذاره حتي از من ميگذره به خاطر اونا
چون از خانواده هامون دوريم بيشتر آخر هفته ها رو ميريم شهرستان پيش اونها
و تمام مدتي كه اونجا هستيم بيرون از خونه و كنار دوستاشه چه منزل پدر من و چه منزل پدر ايشون
يعني به دلم مونده يك بار بگه آخر اين هفته دوتايي بريم تفريح

ااما اين چند روز وقتي مياد خونه سعي ميكنم اثري از گريه و حالت درونيم نباشه يعني در عين حالي كه بغض دارم ميخندم
باهاش حرف ميزنم باهم تلويزيون تماشا ميكنيم باهاش مهربونم روابط ... هم سرجاشه حتي گاهي خودم شروع ميكنم با اينكه ميلي ندارم
كلاسعي ميكنم از احساسات بدم چيزي متوجه نشه

اما.....
من ديگه بريدم آرزوي مرگ ميكنم
بيشتر از يك هفتست هر روز از خواب كه بيدار مي شم بيداريم همراه بابغضه
بيشتر از نيمي از اين چند روز رو هم وقتي بيدار ميشم گريه ميكنم
هر وقت تنها ميشم گريه ميكنم گاهي شده مدت يك روز سه بار گريه كردم
همش به بديهاش فكر ميكنم به دوست بازياش ديگه خسته شدم حالم ازين زندگي بهم ميخوره

سلام


کسی نیست چیزی بگه؟!

بعد از چند روز اومدم به امید اینکه کلی راهنمایی و راهکار ببینم و بخونم اما دریغ از یک کلمه! :102:

چرا كسي كمكم نميكنهههههههه؟؟؟؟؟؟؟
من واقعا درمانده شدم........................

- - - Updated - - -

چرا كسي كمكم نميكنهههههههه؟؟؟؟؟؟؟
من واقعا درمانده شدم........................

سلام عزیزم خوب هستین من کاربر جدید هستم وامیدوارم بتونم کمکی کرده باشم .
برای دروغ هایی که همسرتون بهتون میگه حساسیت نشون ندین .چون ممکنه این کارو نقطه ضعفتون قراربده .شما باید سعی کنید خودتون اصلا بهش دروغ نگین و بهش هم تاکید نکنید که چرا دروغ حرف میزنی .عزیزم شاید این دروغ هایی که به شما میگه از روی ترس باشه .ونحوه ی برخورد شما با این موضوع .باهاش صحبت کن که دوست داری مثل روزهای اول زندگیتون چه طور باهات رفتار کنه ودلیل رفتارشو ازش بپرس.ازخدا هم بخواین که راه حل مناسبی پیش پاتون بزاره .بای:43:

سلام عزیزم منم یه جورایی مشکل شمارو دارم ولی خیلی بیشتر اگه من مشکلات زندگیمو بگم شوهرتو میزاری رو سرت.زیاد حساس نشو هرچی بیشتر بهش گیر بدی بدتر میکه.شوهرمنم عین شوهر شما البته خیلی خیلی خیلی بدتره.هر روز دروغ میگه دوستاشو یواشکی میاره خونمون .هزار جور کثافت کاری میکنه اول فقط فکر میکردم مشروب میخوره بعد 2 ماه از عروسیم فهمیدم سیگارم میکشه اول انکار کرد بعد انقد بهش گیر دادم که گفت میکشم که میکشم الانم بهش شک کردم که معتاد چون همش بهم دروغ میگه که با دوستاش باشه تازه من 25 سالمه اینارو گفتم شاید بهت کمک کنه فقط اشتباه منو نکن هر چی بیشتر بهش گیر بدی بیشتر ازت دور میشه .

- - - Updated - - -

به نظر من اصلا اهمیت نده نزار عشقتون از بین بره زیاد چیز مهمی نیست انقد من به این چیزای بی اهمیت و دروغای بیخودیش تو دوران عقد گیر دادم که هی دروغاش بزرگ تر شد بدتر از اونم عشقمون کامل الان از بین رفته

سلام كسي كه كمكم نكرد پس اين سوالم رو جواب بديد:

آيا تو اين سايت ميشه مشاوره ي خصوصي گرفت؟؟؟

- - - Updated - - -

لطفا اين يكي رو ديگه جواب بديد :47:

سلام دوست عزیز
اول اینکه اسم تاپیکتو عوض کن یا یه تاپیک جدید باز کن که اسمش گویاتر باشه. و دوم اینکه در مورد مشکلت واضح تر صحبت کن.الان مشکلت مصرف الکل همسرته؟ و یا میخوای با دوستاش کمتر ارتباط داشته باشه؟ دقیقا بگو درچه موردی مشورت میخوای؟

چشم كاري كه گفتيد رو انجام ميدم فقط قبلش به سوالم پاسخ بديد
آيا تو اين سايت ميشه مشاوره ي خصوصي هم گرفت؟؟؟؟؟؟

- - - Updated - - -

چشم كاري كه گفتيد رو انجام ميدم فقط قبلش به سوالم پاسخ بديد
آيا تو اين سايت ميشه مشاوره ي خصوصي هم گرفت؟؟؟؟؟؟

سلام
شمارو بخدا قسم جوابمو بدین
من خیلی نیاز به مشاوره دارم هم فردی هم خانوادگی
و برای درست مشاوره گرفتن هم نیازه خیلی چیزارو بگم که ممکنه شناخته بشم و نمیتونم بگم

همسرم به هیچ وجه قبول نمیکنه بریم مشاوره یعنی قبول نداره این چیزارو
تنهایی هم نمیتونم برم، هرجا بخوام برم باید شوهرم ببره
وضع مالی بدی هم داریم که توان پرداخت هزینه مشاوره رفتن رو نداریم

میخواهم بدانم آیا اینجا میشه مشاوره خصوصی گرفت که بتونم راحت از زندگیم بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خواهش میکنم یکی جواب بده