راهنمایی تو خواستگاری 3(موضوعات جدید+کمی مشکل)

بازم قصد تشکر از تموم دوستان عزیز که در تاپیک های قبلی منو همراهی کردن با نظرات زیباشون دارم و قصد معرفی خودمو برای دوستان جدید

پسری هستم 25 ساله در شرف ازدواج که 1 جلسه خواستگاری رفتم و دیشب دومین جلسه می شد برای رفتن من به خواستگاری که در مورخه 23/03/1392 شکل گرفت

قرار بود به دوستانی که در تاپیک های قبلی بنده منو همراهی کردن و جا داره ار تک تکشون تشکر کنم جزئییاتو شرح بدم

دوستان ما بله ساعت 8.30 بود با استرس کم راهی رفتن شدیم تعداد نفرات ما سه نفر بود خودم و مادر و پدر بنده گذشت زمان ساعت 9رسیدیم و من تا اون موقع کمی استرس داشتم ولی از جلسه اول خیلی کمتر دیگه خلاصه زنگ زدیم و بنده و خانواده با گل و شیرینی وارد منزل شدیم و اونا هم به گرمی به استقبال ما اومدن و گرم احوالپرسی کردند راهی خونه شدیم ولی مادر بنده قبلش گفته بودند به خانوادشون که این قرار ملاقات فقط 2 خانواده یکی خانواده ما و خانواده خودشون تشریف داشته باشند چون قرار صحبت ها خصوصی برپا بشه در خصوص مهریه و اینا که بر خلاف حرف مادر بنده عمو ی اون خانوم در اون مهمونی حضور داشتند عموشون بودند و زن عموشون و 2تا دخترشون که اینجا حرصم در اومد و پی بردم شاید خانواده ای کنجکاوی باشند و اینا اینم یکی از مشکلات جدید نمی دونم بازم من دچار اشتباه شدم و یا خیر
بلاخره پس از 15 دقیقه ای که داشتند احوال پرسی می کردند با پدر و مادر بنده بحث تحصیلات فرزنداشون شد و اینا و منم هم چنان در استرس کمی به سر می بردم که دیدم یهو مادر بنده گفتند اگه اجازه بدین این 2تا جوون برن حرفاشونو بزننو اینا مادر پدرشون گفتند اختیار دارین از اینجا متوجه شدم از بنده خوششون اومده چون اگه نمی اومد به این راحتی فکر نکنم اجازه می دادن به هر حال ما رفتیم تو اتاق خود دختر خانوم ولی اتاق زیبا و مرتب و باسلیقه ای و صورتی و احساساتی داشتن از اونجا فهمیدم که ایشون با سلیقه و اینا هستن و در همون لحظه که داشتم می نشستم این خانوم صندلی و جوری گذاشتند که پای بنده می گیره یه صندلی چنان دردی گرفت که نگو و یکم احساس درد کردم و اینا که دیدم دختر خانوم گفت چیزی شد و یکم اشفتگی تو چهرش دیدم و صداشونم شنیدم منم گفتم نه چیزی نیست راحت باش و اینا ولی پام تا اخر مجلس داشت می ترکید بلاخره شاید صحبتامون با همون پای درد بنده startشد و اینا اول یکم احوالپرسی کردم ایشون نمی دونم همیشه کم صحبتن یا خیر باید پیگیر شم چون بیشتر من داشتم احوالپرسی می کردم و ایشونم فقط جواب می داد ولی در کل از حجب و حیاشون تو 2بار برخوردی که داشتیم خوشم اومد بلاخره اون بیچاره فکر کنم می خواست سوالاتی بپرسه و اینا یه کاغذی رو میزش بود ولی دید بنده دست خالی هستم دیگه حرفی نزد ولی کل حرفای ما منتهی میشد به این که حالتون چطوره و چندتا برادر خواهرین و دامادتون چی کارستو اینا حدود 25 دقیقه گذشت و من گفتم ببخشید من یکم کارم زیاد بود نتونستم معیار هامو بنویسم و بیام در خدمتتون باشم به هر حال انشالله دفعات بعد... ولی من نمی دونم چرا تو اون لحضه اینو گفتم اگه یهو جور در نیاد ضایع میشم که به هر حال من از این خانوم اندکی خوشم اومد ولی بازم 2دل 2دلم نمی دونم چی کار کنم ؟؟؟گذشت حدود 25 دقیقه گفتم بریم تو حال پیش خانواده ها و اینا گفت باشه بریم و من باورتون نمی شه پاهام میلنگید قبل این که بریم گفت اقا محمد ببخشید که باعث شدم پاتون بخوره به صندلی و اینا گفتم نه عزیز این چه حرفیه اخه این باعث شد اگه یکم صندلی و خوب میزاشت مشکل حل بود اینقدرم پام درد نمی گرفت
خلاصه رفتیم اینا اها تو اطاق ایشون من فقط گفتم که شما مایلید برای صحبا مهریه و اینا بین خودمون حل شه؟گفتند مشکلی نیست باشه خلاصه رفتیم پیش خانواده ها و اینا یکم گذشت پس از حال و احوالپرسی از بنده مجلس رسمی شد از ما در مورد چگونگی یرگزاری مراسم و مهریه پرسیدن من هم گفتم که مهریه بین خودمون حل می کنیم اونا هم گفتم باشه و اینا


حالا من موندم با کمی سوال

ابتدا این که من از این خانوم خوشم اومد راستیتش ولی خانوادشون یکم اذیتم می کنه خانواده محترمی هستند ولی یکم فکر کنم خانواده پدریشون فوضول هستند ببخشید
نمی دونم چطور تصمیم بگیرم مادرمینا خوششون اومده


دومین سوال اینه که ایا سومین مرتبه هم بریم خواستگاری برای حرف زدن و اعلام معیار ها و اینا چون امروز دختر عموی بنده میاد پیشم برای نوشتم معیار ها مشکلی ایجاد نمی کنه و اگر این اگاهی از معیار ها در جایی غیر منزلشون باشه مشکلی پیش می اد؟؟؟


و سومین سوال در مورد پرسیدن بعضی معیار ها دچار خجالت و رو در وایستی بشم از اون سوال و معیار صرف نظر کنم یا خیر؟؟؟؟؟مثال داشتن روابط عاطفی و دختر عمو هاتون چرا می خندیدن در بعد ها و این جور مسئله ها


چهارمین سوال اینه که ببخشید نمی دونم چطور بیان کنم ایا در خواست گواهی بکارت و بگم بهش برخورد چی کنم چهجوری بگم نمی دونم اینم اگه لطف کنید ممنون میشم





دوستان به نظراتتون نیاز دارم حتما منو راهنمایی کنید یه دنیا تشکر از همتون مرسی



ولی خواهشا اون 2تا رفیقی(جوانه-اسمونی) که نظرات قشنگ میدن نیان اینجا نظر بدن

خجالت بکش،گواهی چه معنی می ده؟اگر کوچیک ترین شکی داری به مادرت

بگو همین الآن زنگ بزنه ماجرا رو کنسل کنه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

خجالت بکش،گواهی چه معنی می ده؟اگر کوچیک ترین شکی داری به مادرت

بگو همین الآن زنگ بزنه ماجرا رو کنسل کنه.

---

شک ندارم به این خانوم ولی احتیاط شرط عمل هست نیست مگه تازه برای 2تا از دوستان خانوادگی بنده هم این اتفاق افتاده یکیشون بدون مهریه جدا شد داشت می مرد از غم و غصه می فهمی چی میگ برادر و اون یکی هم نمی دونم چی شد جدا شد نشد نمی دونم ولی به هر حال بنده شکی به این خانوم ندارم و خیلی هم می پسندمش

سلام بی وفا جان . اولا که دوست من هر کاری برای اولین بار استرس داره دوما ادامس خوردن بهتر از چای خوردن بود منظور من این بود که چند دقیقه اول استرس دارین تا بیای یه چای بخوری و... حل مشکل . نمی دونستم خودتو می سوزونی که خخخخ

سوما: به عنوان یه خانم و مهمتر از اون یه خواهر توصیه می کنم دوست من با یکی دوجلسه تصمیم گیری نکن. شما مشخص خانوادتا تجربه زیادی ندارین( منظورم خاستگاری و..) دوست من تو یکی دوجلسه منم می تونم خودم رو خ مودب و خانوووم و.. نشون بدم:tongue:. اخه شما هیچی نگفتین و ندیدن یهویی مهریه. اصلا کی تو جلسه خاستگاری مودب نیست با شخصیت نیست به خداااااااااا


بابا دو جمله صحبت دوتا بیرون رفتن. این کارا برای اشنایی بیشتر واجب به خدا. بنده خانمی رو می شناسم که از حجب و حیا دومی نداشت اما بالاخره دورو بودنش کار دستش داد. با با حیا بودن تو یکی دوجلسه که نمیشه قضاوت کرد. ببینیت اصلا افق دیدتون به هم می خوره.

به خدا پسری رو می شناختم که با دو جلسه صحبت کردن و محجب بودن خانم و حرفای قشنگ و فلسفی زدن خانمش به این نتیجه رسیدن ازدواج کنن. الان یکی از افسوسهای بزرگ زندگیش شده همین ازدواج. مدام به ما میگن که در انتخاب عجله نکنین . حق انتخاباتون رو کم نکنین.

تازه فقط با صحبت هم نمیشه به نتیجه رسید در عمل ببینین. داری دوست من عجله می کنی. دلگیر نشو ولی سنتی و بدون دوست دختر و... بودن ضامن خوشبختی نیست. چه بسا ازدواج سنتی که به مشکل بر می خوره. تنها راه باز کردن چشمهاست. فکر نکنین اینکه خودت با حیا هستی خدا یه با حیا نصیبت می کنه. باید خودتم دست به کار شی و تلاش کنی

- - - Updated - - -


به خدا پسری رو می شناختم که با دو جلسه صحبت کردن و محجب بودن خانم و حرفای قشنگ و فلسفی زدن خانمش به این نتیجه رسیدن ازدواج کنن. الان یکی از افسوسهای بزرگ زندگیش شده همین ازدواج. مدام به ما میگن که در انتخاب عجله نکنین . حق انتخاباتون رو کم نکنین.

تازه فقط با صحبت هم نمیشه به نتیجه رسید در عمل ببینین. داری دوست من عجله می کنی. دلگیر نشو ولی سنتی و بدون دوست دختر و... بودن ضامن خوشبختی نیست. چه بسا ازدواج سنتی که به مشکل بر می خوره. تنها راه باز کردن چشمهاست. فکر نکنین اینکه خودت با حیا هستی خدا یه با حیا نصیبت می کنه. باید خودتم دست به کار شی و تلاش کنی

فرض کن همچین گواهیی برای پسرا م بود،چه احساسی بهت دست می داد وقتی

دکتر داره معاینت می کنه تویی تا حالا دستت به هیچ دختر

غریبه ای نخورده.این درخواست عین تهمته.با این کار خوردش می کنی.

سلام دوست عزیز،اصلا خجالتو کنار بذار،شده 10 جلسه دیگه هم بری حتما کل معیاراتو چک کن و اگه باهاشون همخونی داشت انتخابش کن،اصلا از معیارات نگذر،چون با این کارت علاوه بر اینکه تو از اون شناخت به دست میاری اونم از تو شناخت پیدا میکنه،اما تو این زمینه تو باید فعالتر باشی،چون شاید حجب و حیا اون خانم اجازه نده بیشتر از تو فعال باشه،سری بعد که رفتی باهاش صحبت کنی سلام و احوال پرسی و حال عمو و خاله و... رو کنار بذار برو سر اصل مطلب،معیاراتو رو یه کاغذ بنویس شروع به سوال کردن کن و مقابلشم یه جای خالی بذار که جلوش مثبت یا منفی بذاری(یعنی اینکه مثبت برای اینکه باهاش موافقی و منفی یعنی مخالفی و حتی اگه لازمه جلوش توضیح بنویس)نذار نشناخته مراحل دیگه پیش بره،شما الان دو جلسه رفتی اما هنوز از اون خانم شناختی نداری،اصلا شاید اون دختر خیلیم خوب باشه اما با معیارای شما جور نباشه و یا برعکس...گفتی فضول،نگو که منم دلم خونه از ادم فضول،اونقدر از ادم فضول بدم میاد که نگو،احتمالا اون فامیلاشونم فضول تشریف دارن،اما یه چیز بهت بگم ادم فضول تو بهش و جهنمم فکر کنم باشه،فکر اینکه بخای جایی بری که از ادم فضول اثری نباشه رو از سرت بیرون کن،حتی تو فامیلای خودتم بگردی میبینی یه سری فضول تشریف دارن،حتما این سوالاو ازش بپرس که حرف دیگران چقدر تو زندگیش براش مهمه و اثر داره،چون این خیلی مهمه بعضیا دهن بین هستن مثلا کافیه دختر خاله طرف بگه رنگ میز تلویزون تون بنفش بود بهتره طرف دیگه تا میز تلوزیونو بنفش نکنه خوابش نمیبره،کسی که دهن بین هست به درد زندگی نمیخوره،اما بر عکس بعضیا اصلا دهن بین نیستن و مردم هر چی میخان بگن اصلا براشون اهمیتی نداره،ببین این خانم کدوم طرفیه،صندلی هم اصلا به روش نمیاوردی حتما طرف خیلی خجالت کشیده با روی باز میگفتی اشکال نداره اصلا چیزی نشده چون لنگ راه رفتنت اون بیچاره رو به فکر فرو برده و باعث شده معذب شه و حتی شاید نتونسته سوالاشو بپرسه،ما رو بیخبر نذار،ایشالا موفق باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط چنار

سلام بی وفا جان . اولا که دوست من هر کاری برای اولین بار استرس داره دوما ادامس خوردن بهتر از چای خوردن بود منظور من این بود که چند دقیقه اول استرس دارین تا بیای یه چای بخوری و... حل مشکل . نمی دونستم خودتو می سوزونی که خخخخ

سوما: به عنوان یه خانم و مهمتر از اون یه خواهر توصیه می کنم دوست من با یکی دوجلسه تصمیم گیری نکن. شما مشخص خانوادتا تجربه زیادی ندارین( منظورم خاستگاری و..) دوست من تو یکی دوجلسه منم می تونم خودم رو خ مودب و خانوووم و.. نشون بدم:tongue:. اخه شما هیچی نگفتین و ندیدن یهویی مهریه. اصلا کی تو جلسه خاستگاری مودب نیست با شخصیت نیست به خداااااااااا


بابا دو جمله صحبت دوتا بیرون رفتن. این کارا برای اشنایی بیشتر واجب به خدا. بنده خانمی رو می شناسم که از حجب و حیا دومی نداشت اما بالاخره دورو بودنش کار دستش داد. با با حیا بودن تو یکی دوجلسه که نمیشه قضاوت کرد. ببینیت اصلا افق دیدتون به هم می خوره.

به خدا پسری رو می شناختم که با دو جلسه صحبت کردن و محجب بودن خانم و حرفای قشنگ و فلسفی زدن خانمش به این نتیجه رسیدن ازدواج کنن. الان یکی از افسوسهای بزرگ زندگیش شده همین ازدواج. مدام به ما میگن که در انتخاب عجله نکنین . حق انتخاباتون رو کم نکنین.

تازه فقط با صحبت هم نمیشه به نتیجه رسید در عمل ببینین. داری دوست من عجله می کنی. دلگیر نشو ولی سنتی و بدون دوست دختر و... بودن ضامن خوشبختی نیست. چه بسا ازدواج سنتی که به مشکل بر می خوره. تنها راه باز کردن چشمهاست. فکر نکنین اینکه خودت با حیا هستی خدا یه با حیا نصیبت می کنه. باید خودتم دست به کار شی و تلاش کنی

- - - Updated - - -


به خدا پسری رو می شناختم که با دو جلسه صحبت کردن و محجب بودن خانم و حرفای قشنگ و فلسفی زدن خانمش به این نتیجه رسیدن ازدواج کنن. الان یکی از افسوسهای بزرگ زندگیش شده همین ازدواج. مدام به ما میگن که در انتخاب عجله نکنین . حق انتخاباتون رو کم نکنین.

تازه فقط با صحبت هم نمیشه به نتیجه رسید در عمل ببینین. داری دوست من عجله می کنی. دلگیر نشو ولی سنتی و بدون دوست دختر و... بودن ضامن خوشبختی نیست. چه بسا ازدواج سنتی که به مشکل بر می خوره. تنها راه باز کردن چشمهاست. فکر نکنین اینکه خودت با حیا هستی خدا یه با حیا نصیبت می کنه. باید خودتم دست به کار شی و تلاش کنی

---

مرسی چنار عزیز حق با تو هست اره تموم حرفات رو حساب بوده و دلیلشم منطقی واقعا ممنون فکر میکردم پسری ولی عذر می خوام خواهر من
راسییتش من قبلش به اون خانوم گفتم که مهریه و اینا بین خودمون حل شه و اینا ولی الان دارم حرص می خورم چرا از روی استرس اون پرسش های مصخره و پرسیدم بله تجربه نداریم چون من تک فرزند هستم ولی انتظارشو نداشتم اونا تو دومین جلسه از ما بپرسن الان تازه فهمیدم نمی دونم حرفات واقعا رو من اثر کرد چرا این خانواده تو دومین جلسه در مورد مهریه حرفی زدن امکان داره مادرمینا هنگام صحبت های من با دختر خانومشون گفتند ولی الان پرسیدم گفتند اره و بحث کردم با مادرمینا به خاطر گفتن این موضوع چون الان اونا فکر می کنن ما چه ریگی به کفشمونه ولی راست می گی باید از فردا برم برا تحقیقات کل شهر و تحقیق می کنم یه ذره به شک انداختی منو انشالله فردا رفتم تحقیقات از محل کار پدر و برادرش و دامادشون و تحقیق از درو همسایه به نتایج خوبی دست پیدا کنم ولی هنوزم میگم احساس وابستگی به اون خانوم ندارم که بخاطرش هر چیزی او نادیده بگیرم فقط خوشم اومده و اگر کوچکترین تناقضی ببینم حتی تو دوران نامزدی =قطع ارتباط

بازم مرسی واقعا مرسی از نظرت خیلی کمک کردی خواهر من ولی در مورد گفتن دوست دختر می دونی من تو زمان نوجوانی با دخترا ارتباط کمی داشتم ولی عشقی و عاطفی نبوده ولی خوب جنسشونو میشناسم از این بابت مشکلی ندارم



دوستان اگر موضوعی می بینید که بران به ضرر تموم میشه خواهشا بیان کنید مرسی چنار عزیز:)

آقای بی وفا!:mad:
اول اینکه دوستمون آسمانی خیلی محترمه !! من اگه بودم خییییییییلیییییی بهم برمیخورد حرفاتون!!

دوم چرا اینقدر با جزییات!! باور کنید میتونستین پست اول رو توی دو خط بنویسید.خلاصه نویسی خیلی مهمه مخصوصا اینجا.چون باعث میشه دوستانی که تاپیکتون رو باز میکنن، با حجم کمی از مطالب روبرو بشن و نخوان وقت زیادی برای خوندن صرف کنن،حوصله زیادی هم نمخیواد!

پس سعی کنید تو تاپیکهاتون مختصر بنویسید، تا بیشتر بازدید کننده داشته باشه!وبازدید کننده ها هم اینجوری دفع نکنید!!!

خلاصه: شما رفتی خواستگاری،ولی مثل جلسه اول گذشت!! یعنی بیشتر میشه گفت یه مهمانی ساده بوده تا خواستگاری!!

نقل قول:

---

دومین سوال اینه که ایا سومین مرتبه هم بریم خواستگاری برای حرف زدن و اعلام معیار ها و اینا چون امروز دختر عموی بنده میاد پیشم برای نوشتم معیار ها مشکلی ایجاد نمی کنه و اگر این اگاهی از معیار ها در جایی غیر منزلشون باشه مشکلی پیش می اد؟؟؟

---

شما هم میتونید برای بررسی معیارهاتون ایشون رو در خونشون ملاقات کنید، و اگه خانواده ها اجازه میدن،بیرون از منزل،چندین جلسه...این بستگی به فرهنگ و رسوم خانواده ها داره

نقل قول:

---

و سومین سوال در مورد پرسیدن بعضی معیار ها دچار خجالت و رو در وایستی بشم از اون سوال و معیار صرف نظر کنم یا خیر؟؟؟؟؟مثال داشتن روابط عاطفی و دختر عمو هاتون چرا می خندیدن در بعد ها و این جور مسئله ها

---

آقای بی وفا، دختر عموهاشون میخندیدن جزو معیارهاست؟؟!!
شما فعلا خیلی موضوعات مهمتری هست که باید بررسی کنید.فعلا دخترعموها رو بذارید کنار.
اول خود خانم،بعدشم خانواده اش، رو درنظر بگیرید

ولی روابط عاطفی رو بپرسید!! اون خانم باید بدونن شما چقدر رو این موضوع حساسید وگرنه بعدها دردسرساز میشه


درآخر:
شما قرار شد روی بدبینی خودت کار کنی.پیش مشاور برید.

این گواهی چه لزومی داره وقتی میدونید دختر پاک ونجیبیه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط samanft

سلام دوست عزیز،اصلا خجالتو کنار بذار،شده 10 جلسه دیگه هم بری حتما کل معیاراتو چک کن و اگه باهاشون همخونی داشت انتخابش کن،اصلا از معیارات نگذر،چون با این کارت علاوه بر اینکه تو از اون شناخت به دست میاری اونم از تو شناخت پیدا میکنه،اما تو این زمینه تو باید فعالتر باشی،چون شاید حجب و حیا اون خانم اجازه نده بیشتر از تو فعال باشه،سری بعد که رفتی باهاش صحبت کنی سلام و احوال پرسی و حال عمو و خاله و... رو کنار بذار برو سر اصل مطلب،معیاراتو رو یه کاغذ بنویس شروع به سوال کردن کن و مقابلشم یه جای خالی بذار که جلوش مثبت یا منفی بذاری(یعنی اینکه مثبت برای اینکه باهاش موافقی و منفی یعنی مخالفی و حتی اگه لازمه جلوش توضیح بنویس)نذار نشناخته مراحل دیگه پیش بره،شما الان دو جلسه رفتی اما هنوز از اون خانم شناختی نداری،اصلا شاید اون دختر خیلیم خوب باشه اما با معیارای شما جور نباشه و یا برعکس...گفتی فضول،نگو که منم دلم خونه از ادم فضول،اونقدر از ادم فضول بدم میاد که نگو،احتمالا اون فامیلاشونم فضول تشریف دارن،اما یه چیز بهت بگم ادم فضول تو بهش و جهنمم فکر کنم باشه،فکر اینکه بخای جایی بری که از ادم فضول اثری نباشه رو از سرت بیرون کن،حتی تو فامیلای خودتم بگردی میبینی یه سری فضول تشریف دارن،حتما این سوالاو ازش بپرس که حرف دیگران چقدر تو زندگیش براش مهمه و اثر داره،چون این خیلی مهمه بعضیا دهن بین هستن مثلا کافیه دختر خاله طرف بگه رنگ میز تلویزون تون بنفش بود بهتره طرف دیگه تا میز تلوزیونو بنفش نکنه خوابش نمیبره،کسی که دهن بین هست به درد زندگی نمیخوره،اما بر عکس بعضیا اصلا دهن بین نیستن و مردم هر چی میخان بگن اصلا براشون اهمیتی نداره،ببین این خانم کدوم طرفیه،صندلی هم اصلا به روش نمیاوردی حتما طرف خیلی خجالت کشیده با روی باز میگفتی اشکال نداره اصلا چیزی نشده چون لنگ راه رفتنت اون بیچاره رو به فکر فرو برده و باعث شده معذب شه و حتی شاید نتونسته سوالاشو بپرسه،ما رو بیخبر نذار،ایشالا موفق باشی

---

سلام سامان جان دادا مرسی از راهنماییت بله امروز دختر عموم میاد دیگه میشنم معیار هامو می نویسیم هر چند تا باشه و میریم میپرسم بدون خجالت ولی باور کن اینقدر دیروز حرصم گرفت از اومدن عمو ی او خانوم یعنی حرف خانواده بنده به قول معروف خریدار نداره ولی اگر خدا جور کنه این کار یدم نمی ره و حرفمو بهشون میزنم به هر حال دمت گرم بخدا خوشحالم میکنین با نظراتتون اره چشم بی خبر نمی زارمتون انشالله اپدیت می کنم تمام خبرهارو داداش

مرسی دوستان واقعا تشکر می کنم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط reihane_b

آقای بی وفا!:mad:
اول اینکه دوستمون آسمانی خیلی محترمه !! من اگه بودم خییییییییلیییییی بهم برمیخورد حرفاتون!!
خواهر من بیخیالش


دوم چرا اینقدر با جزییات!! باور کنید میتونستین پست اول رو توی دو خط بنویسید.خلاصه نویسی خیلی مهمه مخصوصا اینجا.چون باعث میشه دوستانی که تاپیکتون رو باز میکنن، با حجم کمی از مطالب روبرو بشن و نخوان وقت زیادی برای خوندن صرف کنن،حوصله زیادی هم نمخیواد!


از بچگی تو خلاصه نویسی و انشائ ضعیف بودم چیکار کنم اخه یهو می نویسم دیگه


پس سعی کنید تو تاپیکهاتون مختصر بنویسید، تا بیشتر بازدید کننده داشته باشه!وبازدید کننده ها هم اینجوری دفع نکنید!!!

خلاصه: شما رفتی خواستگاری،ولی مثل جلسه اول گذشت!! یعنی بیشتر میشه گفت یه مهمانی ساده بوده تا خواستگاری!!



شما هم میتونید برای بررسی معیارهاتون ایشون رو در خونشون ملاقات کنید، و اگه خانواده ها اجازه میدن،بیرون از منزل،چندین جلسه...این بستگی به فرهنگ و رسوم خانواده ها داره



آقای بی وفا، دختر عموهاشون میخندیدن جزو معیارهاست؟؟!!

نه نه این منظورم تو معیار هام نه نیست در کل گفتم مثل اینجور مسائل سریع نوشتم زیاد توجه نکردم


شما فعلا خیلی موضوعات مهمتری هست که باید بررسی کنید.فعلا دخترعموها رو بذارید کنار.
اول خود خانم،بعدشم خانواده اش، رو درنظر بگیرید

ولی روابط عاطفی رو بپرسید!! اون خانم باید بدونن شما چقدر رو این موضوع حساسید وگرنه بعدها دردسرساز میشه


درآخر:
شما قرار شد روی بدبینی خودت کار کنی.پیش مشاور برید.



چشم به موقع مشاوره هم میرم ولی فعلا وقت نیست کار و مشغله این روز ها دمار از روزگارم در اورده


این گواهی چه لزومی داره وقتی میدونید دختر پاک ونجیبیه؟

---

نمی دونم چطور جواب بدم ولی باور کن میترسم 1% بهم خیانت بشه اونوقت تموم دنیا رو سرم خراب میشه شما پسر نیسی که اینجور چیزارو بدونی واقعا الان دوستان خانوادگی خودمو یاد میارم چه وضعی داشت مو به تنم سیخ میشه ترس از عاقبت بد اینه عذابم میده

راستی بیوفا جون برا بکارته هم به نظرم دوتا مرحلش کن،یکی اینکه خودت دست به کار شو از هر جایی که میتونی امار دختررو در بیار،اینجا نمیشه گفت چه جوری اگه میشد تو پیام خصوصی بهت میگفتم چه جوری،و اگه تو مرحله اول نتونستی برا ازمایش بکارت برو،اما تو همین مرحله اول میتونی بفهمی،داداش حقته،پاک بودی باید یه دختر پاک گیرت بیاد،تا اخر عمرتم مجرد موندی از این معیارت نگذر،الان بد شده زمونه،تو همین سایت چقدر ادم متاهل میان مینویسن که با اینکه متاهل هستن و بچه هم دارن و جالتر از اینکه خودشونم میگن شوهرشونم خوبه اما بازم رفتن با کسی دوست شدن،جامعه خیلی وضعش خرابه،خیلی حواست باید باشه،تو این مورد اشتباه کنی برگشتی نداری،شاید تو زندگی یه اشتباهاتی رو بشه جبران کرد،اما بعضی اشتباهات راه برگشت نداره،ازدواج که سر امد همشونه

مرسی از همه دوستان نمی دونم چطور جبران کنم شمارو مرسشی از نظرات خوبتون
سامان میفهمم چی میگی داداش چشم حتما تحقیق خواهم کرد

ببین حتما یکی ازشرطاتو تو مرحله اخر این باشه که اگه یه وقت خدایی نکرده خیانت دیده شده بدون بی برو برگشت و بدون اینکه بخای مهریه بدی طلاق داده شه،حتما این یه موردو بهش بگو،من خودم ایشلا وقتی جلو رفتم این موردو میگم،چون منم مثل تو هستم خدا نکنه اون روز بیاد ،خدا نکنه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بی وفا

نمی دونم چطور جواب بدم ولی باور کن میترسم 1% بهم خیانت بشه اونوقت تموم دنیا رو سرم خراب میشه شما پسر نیسی که اینجور چیزارو بدونی واقعا الان دوستان خانوادگی خودمو یاد میارم چه وضعی داشت مو به تنم سیخ میشه ترس از عاقبت بد اینه عذابم میده

---

ببینید آقای بی وفا، بی احتیاطی و سهل انگاری تو ازدواج یه چیزه، بدبینی یه چیز دیگه...

اون دوستان شما که ازدواج کردن، چقدر تحقیق کردن؟
منم میگم تحقیقات رو بکنید. این خیلی مهمتر از یه گواهی هستش

بالفرض خدای نکرده،اون خانم با پسرا دوست بوده باشن،ولی نه در حدی که شما الان در جستجوی کشفش هستی! اون وقت از نظرتون اشکالی نداره؟خب مسلما اینجوری هم باز نمیخواید
پس اگه بتونی به پاک بودن،نجیب بودنش پی ببری، نه تنها نیازی به این گواهی نیست،بلکه مطمئن میشی در همه زندگیش اخلاقیات رو رعایت کرده.حد وحدودها رو رعایت کرده.حتی نگاه ناپاک هم نداشته چه برسه....

من نظرم اینه.شما بدبین شدید.بدبینی تا وقتی خوبه که کمک کنه به آدم روی انتخابش حساسیت لازم به خرج بده.بی گدار به آب نزنه.سهل انگاری نکنه.چشماشو خوب باز کنه موقع انتخاب.
ولی اگه بدبینی باعث بشه،همه رو بد بدونی مگه اینکه خلافش ثابت بشه، خودتو زندگیتو نابود میکنی.همیشه ذهنت مشغول خواهد بود.همیشه باید مراقب اطرافیانت باشی. اینجوری هم خودت اذیت میشی هم همسرت.

این نظر من بود...
امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیرید

موفق باشید

تا ذات آدمها چی باشه. یه وقتی یه سری آدمها نجیبن چون حق انتخاب دیگه ای ندارن. خوب بودن آدمها رو باید در بطن جامعه دید. نه خانمی یا آقایی که هیچ ارتباطی نداره .منم حرفهای این دوستمون آقای فرهنگ رو قبول دارم. فکر نمی کنم این گواهیها جالب باشه. شما همون اول که شرط کنی این چیزها براتون مهمن و در صورت دیدن موارد خلافش حتما اقدام می کنین و تحقیقاتت که انجام بدی ( کامل البته نه اینجوری که دارین پیش می رین) دیگه بقیش زا باید بسپاری به خدا چون که
الزاما صرفا هر کی رابطه نداشته همسر خوبی نیست. هزار و یک عامل دیگه مثل اخلاق و گذشت و.. هم هست که باید مورد توجه قرار داد.

هستن ادمایی که در دوران تجرد پاک بودن اما...
در ضمن سامان جان نباید این سایت اثر بدی روی شما بزاره ( البته روی من گذاشته و من هم دقیقا از خیانتها وعاشق شدنهای بی موقع هنگ کردم..) خیلی ها هم هستن که واقعا پاکن. واقعا مرحله بعد از اینها توکل بر خداست. البته نباید تو این کار از هیچ تلاشی غافل بوود همون طور که برا بدست اوردن هر چیزی باید تلاش کرد برای یه همسر مناسب هم باید تلاش کرد.

یادم تو یه فیلم خارجی پسر عاشق شده بود. ریسش بهش گفت که یه چیزی بنداز زمین اگه دیدی دختر اون رو برات برداشت این نشون می ده ادم مهربونی( البته یه چیزی شبیه به این)

در ضمن دوست من اقای بی وفا ادبیات شما در صحبت کردن حالت آمرانه داره. من کاری به نظر دوستان ندارمها که حالا اونا چی گفتن و..
چون خودم دخترم می دونم که صحبت کردن و نوع کلمات خ خ خ مهم( البته پسر هم بودم فرقی نداشت)
شما تک فرزندی احتملا خانواده خیلی خیلی هواتون رو دارن. این باعث میشه توقعات شما بالا باشه و اگه براورده نشه ....تو زندگی مشترک از این خبرا نیست هر چقدر که شما پسر مادرت اینا هستین خانمتون هم دختر باباش هست. معذرت می خام که اینا رو می گم. خودتون خاستین که نظراتمون رو بگیم.

اگه با خانمی دوست بودی ( حالا هر دوستی غیر ضروری) پس به خانمت هم حق بده که اونم داشته بوده باشه. یه جای خالی هم بزار برا ادمها که اگه اشتباهی کردن و دیگه اون رو تکرار نکردن بتونی ببخشیشون. روی مهارتهای ارتباطیتون خ کار کنین . در ضمن شنیدن انتقادات برخی دوستان خودش یه فرصت خوب. خودت رو محروم نکن.

بی وفا جان من داداشم اینجوری نصیحتم می کنه که اگه همه م گفتن خوب تو دوسش نداشتی و بله رو دادی و خدای ناکرده راضی نبودی هیچ کس نمی گه ما گفتیم می گن خودت بله رو دادی مجبورت که نکرده بودن. پس هر چند اگه خانوادت صلاح ندونستن ارتباط داشته باشین، بیرون برین و.... زیر بار نرین. از زیاد شدن جلسات خاستگاری هم نترسین. موفق باشی دوست من. براتون ارزوی خوشبختی دارم

منم با نظر چنار موافقم. اینکه یکی با کسی تا موقع ازدواجش رابطه داشته یا نداشته لزوما نمی تونه منجر بشه که همسر خوبی نباشه یا باشه. ادما تغییر می کنن و از روزای عمری که می گذره هیچی هم گیر نیارن درس و تجربه گیر میارن. ضمنا دلایل هر کسی برای اینکه رابطه ی قبل از ازدواج داشته باشه یا نداشته باشه متفاوته. به این راحتی نمیشه قضاوت کرد. واسه همینم بهتره فکرتونو سر این موضوع نذارید. به شناخت نسبی و کافی از هم برسید. در مورد گواهی بکارت برای هر کسی به نظر من (من فقط نظر خودمو می گم) توهین آمیزه. یه جورایی احساس گوشت کیلویی بودن ادم پیدا می کنه. ضمنا شما هم که نمی تونی هیچ گواهی ای ارائه کنی. محترمانه نیست در مجموع. اما اینا نظر شخصیه منه فقط. موفق باشید.

نقل قول:

---

تا ذات آدمها چی باشه. یه وقتی یه سری آدمها نجیبن چون حق انتخاب دیگه ای ندارن. خوب بودن آدمها رو باید در بطن جامعه دید. نه خانمی یا آقایی که هیچ ارتباطی نداره .منم حرفهای این دوستمون آقای فرهنگ رو قبول دارم. فکر نمی کنم این گواهیها جالب باشه. شما همون اول که شرط کنی این چیزها براتون مهمن و در صورت دیدن موارد خلافش حتما اقدام می کنین و تحقیقاتت که انجام بدی ( کامل البته نه اینجوری که دارین پیش می رین) دیگه بقیش زا باید بسپاری به خدا چون که

---

مرسی ولی منظور بنده از ارتباط نداشتن ارتباط عاشقی بوده که واقعا نمی پسندم

نقل قول:

---

الزاما صرفا هر کی رابطه نداشته همسر خوبی نیست. هزار و یک عامل دیگه مثل اخلاق و گذشت و.. هم هست که باید مورد توجه قرار داد.

---

ببین خواهر من شما هم داری از جنس خودت دفاع می کنی و نظرات کذبی مثل بعضی دوستان میدی اخه خواهر من ببخشا حتما طرف باید رابطه عشق و عاشقی داشته باشه قبل ازدواج تا زندگی زندگی بشه نه دیگه من وقتی پاک زندگی کردم نمی تونم کسی و که حتی کس دیگری و تو دلش راه داده هم اعتماد کنم هم دوسش داشته باشم خودت ببین تو این سایت بیشتر کسایی که خیانت کردن به شوهراشون فقط زنارو میگم خودت می دونی یه ریشه اش بر می گرده به دوستی های قبل ازدواج طرف خودش باید اگاه باشه که قبل ازدواجم ایا این کار صحیح است یا خیر؟؟؟ من بد اما خودت نگاه کن پسرای این مملکت الانه که خدارو شکر ازدواج از بین داره میره هیچ یک از اونها حاظر به ازدواج نیستن با دختری که 5%هم رابطه داشته باشه با کسی اونم عشق و عاطفی اگر باورت نمی شه از خانوادتون که پسر دارن بپرس و تحقیق کن منم می تونستم تا قبل ازدواج کارایی کنم هم به عشق و حالم برسم هم ..........همین الانشم تو شرکت من بالغ بر25تا دختر هست از دم همشونم از من کوچکترن ایا نمی شه 1% اونها به من حسی داشته باشند مطمئنا درسته ولی خودم پاک زندگی کردم و دوست دارم پاک و نجیب باشه طرفم خودت جواب بده قدیمیا همین پدر و مادر های ما ایا ببخش قبل ازدواجشون با کسی در ارتباط بودن دوست دارم جواب بدیا؟؟؟؟؟اره؟؟؟یا نه؟؟؟؟دلیلشم بگو

نقل قول:

---

هستن ادمایی که در دوران تجرد پاک بودن اما... در ضمن سامان جان نباید این سایت اثر بدی روی شما بزاره ( البته روی من گذاشته و من هم دقیقا از خیانتها وعاشق شدنهای بی موقع هنگ کردم..) خیلی ها هم هستن که واقعا پاکن. واقعا مرحله بعد از اینها توکل بر خداست. البته نباید تو این کار از هیچ تلاشی غافل بوود همون طور که برا بدست اوردن هر چیزی باید تلاش کرد برای یه همسر مناسب هم باید تلاش کرد. یادم تو یه فیلم خارجی پسر عاشق شده بود. ریسش بهش گفت که یه چیزی بنداز زمین اگه دیدی دختر اون رو برات برداشت این نشون می ده ادم )مهربونی( البته یه چیزی شبیه به این در ضمن دوست من اقای بی وفا ادبیات شما در صحبت کردن حالت آمرانه داره. من کاری به نظر دوستان ندارمها که حالا اونا چی گفتن و.. چون خودم دخترم می دونم که صحبت کردن و نوع کلمات خ خ خ مهم( البته پسر هم بودم فرقی نداشت) شما تک فرزندی احتملا خانواده خیلی خیلی هواتون رو دارن. این باعث میشه توقعات شما بالا باشه و اگه براورده نشه ....تو زندگی مشترک از این خبرا نیست هر چقدر که شما پسر مادرت اینا هستین خانمتون هم دختر باباش هست. معذرت می خام که اینا رو می گم. خودتون خاستین که نظراتمون رو بگیم.

---

نه عزیز من حق داری بگو شاید منم اگاه شدم که واقعا به حرفات توجه و فکر می کنم خیلی هم اگاهم کرد

نقل قول:

---

اگه با خانمی دوست بودی ( حالا هر دوستی غیر ضروری) پس به خانمت هم حق بده که اونم داشته بوده باشه. یه جای خالی هم بزار برا ادمها که اگه اشتباهی کردن و دیگه اون رو تکرار نکردن بتونی ببخشیشون. روی مهارتهای ارتباطیتون خ کار کنین . در ضمن شنیدن انتقادات برخی دوستان خودش یه فرصت خوب. خودت رو محروم نکن.

---

تموم حرفات بخدا منطقی هستن اما من نگفتم دوست نبودم دوست بودم اما مثل دوستی های مردونه هیچ وقت دم از عشق و عاشقی نزدم اون خانوم های اون دوران دوست داشتن ولی من بهشون رو نشون نمی دادم ببخش که به همین صراحتی گفتم اما چرا من باید ببخشم چرا این نظر بنده هست می دونم طرز فکرم غلطه ولی من برا این جور کارا کسی و نمی بخشم حتی شده خوردش می کنم تا بفهمه که این کارش اشتباه بود می دونم غلطه طرز فکرم

نقل قول:

---

بی وفا جان من داداشم اینجوری نصیحتم می کنه که اگه همه م گفتن خوب تو دوسش نداشتی و بله رو دادی و خدای ناکرده راضی نبودی هیچ کس نمی گه ما گفتیم می گن خودت بله رو دادی مجبورت که نکرده بودن. پس هر چند اگه خانوادت صلاح ندونستن ارتباط داشته باشین، بیرون برین و.... زیر بار نرین. از زیاد شدن جلسات خاستگاری هم نترسین. موفق باشی دوست من. براتون ارزوی خوشبختی دارم]

---

مرسی تشکر خواهر من خیلی هم پستت خوب بود ولی به جا داشتی میرفتی طرفای بغداد که اوردمت ایران ولی جدای شوخی خیلی ازت تشکر می کنم 1دنیا ممنون انشالله مشکل شما هم حل میشه واقعا ممنون خواهرم - - - Updated - - - دوستان بخاطر سرعت پایین نت باعث شده که اینقدر قاطی پاطی بشه و هر پیغام 3بار اومده منم بلد نیستم پاکش کنم به بزرگی ببخشید

بی وفا،لازم نیست به پست ها جواب جمله به جمله بدی.ما اینجا داریم کمک می کنیم

یه ازدواج درست داشته باشی.احتیاجی نیست هر حرفی قبول نداشتی ثابت کنی حرف

خودت درسته یا ما اشتباه می کنیم.

اینجا محل اثبات عقاید نیست هرجا که حرف ما رو قبول داشتی عمل کن هر چیزی م قبول

نداشتی به روش خودت برو جلو سود و زیانش به خودت می رسه.ولی تاپیکتو چالشی نکن.

قفل می شه بدون اینکه به نتیجه رسیده باشی.

شما قرار نیست ساعت یا مبل بخرید حتی اگر قرار بود مبل بخرید هم میبایست بیشتر از این وقت میذاشتید .. هیچ ازدواجی قبل از این که صورت بگیره نمیتونی تضمین کنی که تا چه اندازه موفقه به نظرم بعد از این که تحقیق کردی با این خانوم به مدت 6 ماه قبل از عقد کردن در رابطه باش 6 ماه زمان بذار و بشناسش ببین شاید اصلا خودت مناسب برای ازدواج کردن نبودی .. اگه از الان بخوای با دید منفی با خانواده همسرت روبرو بشی بعدا که احیانا مشکلی پیش اومد چه موضعی خواهی گرفت ! ... بعد از این که ایشون رو شناختی برین پیش مشاور هر دو با هم تا مشاور هم نظرش رو به شما درباره این ازدواج بده ..

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hamrahi

شما قرار نیست ساعت یا مبل بخرید حتی اگر قرار بود مبل بخرید هم میبایست بیشتر از این وقت میذاشتید .. هیچ ازدواجی قبل از این که صورت بگیره نمیتونی تضمین کنی که تا چه اندازه موفقه به نظرم بعد از این که تحقیق کردی با این خانوم به مدت 6 ماه قبل از عقد کردن در رابطه باش 6 ماه زمان بذار و بشناسش ببین شاید اصلا خودت مناسب برای ازدواج کردن نبودی .. اگه از الان بخوای با دید منفی با خانواده همسرت روبرو بشی بعدا که احیانا مشکلی پیش اومد چه موضعی خواهی گرفت ! ... بعد از این که ایشون رو شناختی برین پیش مشاور هر دو با هم تا مشاور هم نظرش رو به شما درباره این ازدواج بده ..

---

بله درسته همراهی عزیز ولی من از همون بچگی رو مسائل تاکید داشتم حرفات درسته مرسی
ولی در شهرستان ما زیاد نمی تونیم به قول معروف نامزد باشیم اخرش 3 الی 4 ماه ولی از همه واجب تر اول تحقیق هست اگر دیدم 1%مشکلی داشت رد می کنم حواسم هست
به هر حال مرسی

سلام نمیخاستم وارد بحث بشم ولی گفتم شاید این پستم باعث بشه یه سری مسایل برای خودم یا شاید بعضیا روشن بشه
عامل کشف حقیقت ها در علم آزمایش و عمل بوده نه سفسطه و فلسفه آوردن، ارسطو و امثالهم تو فیزیک دفاعیاتشون از نظر منطقی خیلی جالب بود ولی تو عمل اکثر جاها کاربردی نداشته و متناقض بوده نظراتشون با واقعیت به نظر من هر چیزی که از نظر عملی چه کوتاه مدت یا بلند مدت هیچ فایده ای نداشته باشه باید شوتش کرد دور ولو خیلی هم منطقی باشه، بعضی از خانومایی که نظر دادن حرفاشون منطقی ولی با واقعیت سازگار نیست
یه تحقیق بیست ساله توی آمریکا در طی سال های 1965تا 1985 در مورد روابط قبلی زوجین و موفقیتشون بعد از ازدواج به این نتیجه رسید که روابط قبل از ازدواج با موفقیت بعد از ازدواج رابطه معکوس داره پژوهشگرها هم عواملی مثل اخلاق و صبر و... را هم درنظر گرفتن و یه طرفه به قاضی نرفتن و نگفتن که بله روابط قبل از ازدواج باعث شکست در ازدواج میشه بلکه اونها توی تحقیقات بیشتر به این نتیجه رسیدند که بین روابط قبل از ازدواج و خارج شدن فرد از تعهدش ( اخلاقی) بعد از ازدواج ارتباط مستقیم وجود داره پس لطفا بدون دلیل نگید که روابط قبل از ازدواج بر ازدواج بی تاثیره اگر هم با دلیل حرف می زنید (صادقانه میگم) لطفا یه مقاله بنویسید و با دلیل به اون پژوهشگرا بفهمونید که اشتباه می کنند. منبع( ویکی پدیا، لینک دقیقش رو فعلا نمیدونم ، پیدا کنم قرار میدم)
پس لطفا به این دوستمون به خاطر پافشاریش سخت نگیرید ( حق داره پاک مونده دوست داره همسرش مثل خودش باشه اگه پاک نبود دیگه خودش بود و وجدانش)
واقعا برای یه مرد پاک خیلی دردناکه که بفهمه زنش قبلآ..... واقعا دردناکه ولی عرفآ گرفتن گواهی بکارت اصلآ جالب نیست یه جورایی توهین، ولی تو یه راه دیگه پیدا کن که از گذشته طرف مطمین بشی، اگه دوستانی که تجربه دارن راهنمایی کنن که عالیه
موفق باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط curious5749

سلام نمیخاستم وارد بحث بشم ولی گفتم شاید این پستم باعث بشه یه سری مسایل برای خودم یا شاید بعضیا روشن بشه
عامل کشف حقیقت ها در علم آزمایش و عمل بوده نه سفسطه و فلسفه آوردن، ارسطو و امثالهم تو فیزیک دفاعیاتشون از نظر منطقی خیلی جالب بود ولی تو عمل اکثر جاها کاربردی نداشته و متناقض بوده نظراتشون با واقعیت به نظر من هر چیزی که از نظر عملی چه کوتاه مدت یا بلند مدت هیچ فایده ای نداشته باشه باید شوتش کرد دور ولو خیلی هم منطقی باشه، بعضی از خانومایی که نظر دادن حرفاشون منطقی ولی با واقعیت سازگار نیست
یه تحقیق بیست ساله توی آمریکا در طی سال های 1965تا 1985 در مورد روابط قبلی زوجین و موفقیتشون بعد از ازدواج به این نتیجه رسید که روابط قبل از ازدواج با موفقیت بعد از ازدواج رابطه معکوس داره پژوهشگرها هم عواملی مثل اخلاق و صبر و... را هم درنظر گرفتن و یه طرفه به قاضی نرفتن و نگفتن که بله روابط قبل از ازدواج باعث شکست در ازدواج میشه بلکه اونها توی تحقیقات بیشتر به این نتیجه رسیدند که بین روابط قبل از ازدواج و خارج شدن فرد از تعهدش ( اخلاقی) بعد از ازدواج ارتباط مستقیم وجود داره پس لطفا بدون دلیل نگید که روابط قبل از ازدواج بر ازدواج بی تاثیره اگر هم با دلیل حرف می زنید (صادقانه میگم) لطفا یه مقاله بنویسید و با دلیل به اون پژوهشگرا بفهمونید که اشتباه می کنند. منبع( ویکی پدیا، لینک دقیقش رو فعلا نمیدونم ، پیدا کنم قرار میدم)
پس لطفا به این دوستمون به خاطر پافشاریش سخت نگیرید ( حق داره پاک مونده دوست داره همسرش مثل خودش باشه اگه پاک نبود دیگه خودش بود و وجدانش)
واقعا برای یه مرد پاک خیلی دردناکه که بفهمه زنش قبلآ..... واقعا دردناکه ولی عرفآ گرفتن گواهی بکارت اصلآ جالب نیست یه جورایی توهین، ولی تو یه راه دیگه پیدا کن که از گذشته طرف مطمین بشی، اگه دوستانی که تجربه دارن راهنمایی کنن که عالیه
موفق باشی

---

داداش گلم مرسی خیلی نظر منطقی ارسال کردی بخدا منم همینجوری فکر می کنم مثل شما اون دوستانی که میان میگن ببخشش و اینا درسته بخشش باید باشه ولی بعضی ها واقعا شورشو در میارن من بازم میگم من در جایگاهی هستم که واقعا می تونستم هر کاری بکنم تک فرزند بودم خداروشکر وضع مالی بنده خوب بود و....
ولی اخه منی که پاک زندگی کردم اونم تا 25 سال حق منه یکی نصیبم بشه که فکرش واقعا عذابم بده تا اخر عمر بهش شک داشته باشم
خیلی سخته



مرسی برادر عزیز خوشحالم کردی مرسی تشکر

من خودم با روابط قبل از ازدواج کاملا مخالفم
و مثل اینکه دوستان بد برداشت کردن
مطمئن دنبال فردی هستم که قبل ازدواج روابطی نداشته باشه و این برام یه ارزشه
اما بد بینی پرخاشکری و غیرت بی جا و عدم انعصاف پذیری واقعا مشکلاتی هستن که تو زندگی مساله ساز میشن
شاید لحن بیان من بد بوده و عذر میخوام

بازم عذر میخوام اگه برخورد بدی داشتم و موجب تکدر خاطر دوستان عزیز شدم
جناب بی وفا باید چشم هاشو بیشتر باز کنه

سلام
همیشه انسانهای خوب لیاقت بهترین رو دارن.حق دارید حساس باشید واقعا جامعه بدی داریم.من که خانم هستم ماجرای این خانمهای متاهل رو می خونم به شما آقایونی حق میدم..
این چیزا زیاد دیدم تو دانشگاه و محیط کار از خانمهای متاهل.
تو شناخت با حوصله رفتار کنید عجله نکنید از محیط و دانشگاه و آشنایان تحقیق کنید و توکل به خدا بهترین نصیب شما میشه.فقط به ظاهر از روی پستهای شما متوجه شدم صبرتون کمه و حساسید.
زندگی علاوه بر پاکی چیزای مهم دیگه هم داره مثل گذشت و...البته شما جوان مصممی هستید حتما هر وقت به مشکلی بر بخورید پیگیری میکنید.
امثال شما هم کم هستند.
زندگیفقط یک طرف نیست.رو خودتون و شناخت رو زندگی مشترک بیشتر کار کنید.
براتون آرزوی خوشبختی دارم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahsa63

سلام
همیشه انسانهای خوب لیاقت بهترین رو دارن.حق دارید حساس باشید واقعا جامعه بدی داریم.من که خانم هستم ماجرای این خانمهای متاهل رو می خونم به شما آقایونی حق میدم..
این چیزا زیاد دیدم تو دانشگاه و محیط کار از خانمهای متاهل.
تو شناخت با حوصله رفتار کنید عجله نکنید از محیط و دانشگاه و آشنایان تحقیق کنید و توکل به خدا بهترین نصیب شما میشه.فقط به ظاهر از روی پستهای شما متوجه شدم صبرتون کمه و حساسید.
زندگی علاوه بر پاکی چیزای مهم دیگه هم داره مثل گذشت و...البته شما جوان مصممی هستید حتما هر وقت به مشکلی بر بخورید پیگیری میکنید.
امثال شما هم کم هستند.
زندگیفقط یک طرف نیست.رو خودتون و شناخت رو زندگی مشترک بیشتر کار کنید.
براتون آرزوی خوشبختی دارم.

---

مرسی خواهر عزیزم
بله صبر بنده خیلی کمه باور می کنی
ولی در مورد حرفات باور کن حرفای دلمو زدی حالا انشالله فردا دارم میرم برای تحقیق این روزا از کارو زندگی افتادم این خانواده ها چرا وادار می کنن ما هارو به ازدواج
بازم مرسی از تموم حرفات بخدا خوشحالم می کنید تک تکتون با نظراتتون
حالا توکل کردیم به خدا ولی حالا فردا می رم برای تحقیق اما من تحت استرس قرار گرفتم و سوالات مصخره ای پرسیدم اگر 1%خدای نکرده جور در نیاد میترسم ابروی من بره بعد حرف در بیارن این اقا اینجوریه اونجوریه شهر ما زیاد بزرگم نیست الان ترسم از اینه


دوستان نظرات و انتقادتونو میشنوم

مرسی دوستان گل

- - - Updated - - -

دوستان یکمی در مورد همونی که نمی خوام از روی خجالت اسمشو بگم(بکا....)اینو شما ها میگید نپرسم و تقاضایی نکنم ولی راه دیگه ای هر چند دارم فکر می کنم وجود نداره چیط.ری بیان کنم حجب و حیای یه پسر ایجاب نمی کنه از جنس مخالف خودش بپرسه که در مورد این نظراتتونو می خوام بدونم از خانوادمم نمی تونم بپرسم بازم خجالت از این نمی زاره مسئله رو بپرسم منتظر راهنماییتون هستم

این قضیه گواهی که شما میگید یک جور بی احترامی به یک دختر میشه.آخه یک دختر تا این حد باشه که رو این موضوع بیخیال بوده باشه.حتما ازدواج سنتی رو انجام نمیده و میترسه.
ولی خوب این فقط احتمال هست.مگر به مادرتوت بگید که بگن ما رسم داریم از این جور چیزا.دیدم تو آشنایان که مادر شوهر به مادر دختر خیلی با احترام گفت ما رسم داریم.
ابن گواهی رو بگیریم که خدای نکرده اگر ذوران نامزدی مشکلی پیش اومد ما همین طور دوباره دخترتون رو با همین گواهی به شما نشون بدیم.
مثلا بگه اگر بعدا دختر شما پسر ما رو نپسندید.نگن طوری که اازشما اونا بد بین بشن.ولی تو آشنایان ما از دخترها خواستن دقیقا با همین لحن گفتن.بیان خیلی مهمه.
ولی حساس نباشید با تحقیق هم متوجه میشید.
حالا باز خودتون و کارشناسا بهتر میدونید.این بر اساس تجربه گفتم
موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mahsa63

این قضیه گواهی که شما میگید یک جور بی احترامی به یک دختر میشه.آخه یک دختر تا این حد باشه که رو این موضوع بیخیال بوده باشه.حتما ازدواج سنتی رو انجام نمیده و میترسه.
ولی خوب این فقط احتمال هست.مگر به مادرتوت بگید که بگن ما رسم داریم از این جور چیزا.دیدم تو آشنایان که مادر شوهر به مادر دختر خیلی با احترام گفت ما رسم داریم.
ابن گواهی رو بگیریم که خدای نکرده اگر ذوران نامزدی مشکلی پیش اومد ما همین طور دوباره دخترتون رو با همین گواهی به شما نشون بدیم.
مثلا بگه اگر بعدا دختر شما پسر ما رو نپسندید.نگن طوری که اازشما اونا بد بین بشن.ولی تو آشنایان ما از دخترها خواستن دقیقا با همین لحن گفتن.بیان خیلی مهمه.
ولی حساس نباشید با تحقیق هم متوجه میشید.
حالا باز خودتون و کارشناسا بهتر میدونید.این بر اساس تجربه گفتم
موفق باشید

---

بله منم جای اون خانوم بودم بهم بر می خورد ولی خانوادهم نمی تونم بگم بعضی حرف هارو میشه گفت ولی در مورد این اینقدر معنیش زننده هست طرف میشنوه ترس میگیرتش گفتم سابقه داره تو دوستان خانوادگی بنده 2تا شون بنده خدا ها یکیشو خبر دارم بدبخت شد مردنشو داشتم می دیدم با چشام واقعا عذاب اوره
ما هم با این خانواده ای که رفتم خواستگاری اشناییت نداریم اگر اشنا بود راحت می تونستم امارشو در بیارم نمی دونم شما میگی با تحقیق حل میشه اخه نمی شه خواهر من چجوری برم از درو همسایه بپرسم این که نتیجه نمی شه
به هر حال مرسی خواهر من

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بی وفا

بله منم جای اون خانوم بودم بهم بر می خورد ولی خانوادهم نمی تونم بگم بعضی حرف هارو میشه گفت ولی در مورد این اینقدر معنیش زننده هست طرف میشنوه ترس میگیرتش گفتم سابقه داره تو دوستان خانوادگی بنده 2تا شون بنده خدا ها یکیشو خبر دارم بدبخت شد مردنشو داشتم می دیدم با چشام واقعا عذاب اوره
ما هم با این خانواده ای که رفتم خواستگاری اشناییت نداریم اگر اشنا بود راحت می تونستم امارشو در بیارم نمی دونم شما میگی با تحقیق حل میشه اخه نمی شه خواهر من چجوری برم از درو همسایه بپرسم این که نتیجه نمی شه
به هر حال مرسی خواهر من

---

فقط با تحقیق شخصیت شخصتو تا حدودی می فهمه.ولی تا نباشد چیزکی مردم نگویند جیزها
تنها راهش اینه که مادرتون بگه به نظر من.اونم که براتون سخنه.پس توکل به خدا کنید

بی وفا ، فکر میکنم اگر که مستقیم این موضوع گواهی سلامت رو مطرح کنی ، مستقیم جواب رد میشنوی .

اصلا شما اگر به این دختر خانم اطمینان نداری برای چی میری خواستگاریش ؟

باید قبل از خواستگاری تحقیق میکردی ، ولی الان هم دیر نشده ، یکم از همسایه ها شون پرسو جو کن . ( ولی غیر مستقیم ) و این کار رو به عهده یک خانم بزار . که چطور دختریه .( ولی خیلی هم به حرف اطرافیان اطمینان نکن ، شاید از روی حسادت بد بگن )

شما اگر یکم صبوری کنی و با دخترخانم مورد نظرت یکم رفت و آمد کنی و باهاش صحبت کنی ، لابه لای صحبتاش خیلی میتونی بفهمی که چطور آدمیه و توی چه دنیایی سیر میکنه . اهمیت موضوع گواهی سلامتش رو برات درک میکنم ، ولی هیچ وقت مطرحش نکن ....

بی وفا شما خیلی روی یک موضوعی کلیک میکنی و خیلی دیگه بهش دقت میکنی و شاید این دقتت باعث بشه که حواست از مسایل خیلی مهم تر پرت بشه .
مثل جریان خنده اطرافیان ، و یا صندلی و یا عموشون که اومده بودن
مطمئن باشید انقدر آینده زندگی دخترشون براشون مهم هست و استرسش دارند که عموشون رو به عنوان یک پشتیبان ( نمیدونم چه کلمه ای بگم که منظورم رو متوجه بشی ) و یا یک همراه اون شب دعوت کردن ، اصلا ربطی به فضولی نداره خودت رو درگیر این مسایل کن .

به جای این کار بشین فکر کن که چطوری باهاش صحبت کنی که منظورت رو بهش برسونی بدون اینکه بهش بر بخوره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tamanaye man

جوانه جان با اینکه توی تاپیک قبلی تا حدودی بهت بی احترامی شد با اینکه میدونم قصد بدی نداشتی ولی طوری مطرحش کزدی که به دل بی وفا خوش نیومد ، ولی دیگه اینجا دارید سر به سر هم میزارید و پست رو منحرف میکنی عزیزم . گرچه شاید حق با تو باشه ولی نظراتت برای بی وفا مفید نیست .

بی وفا ، فکر میکنم اگر که مستقیم این موضوع گواهی سلامت رو مطرح کنی ، مستقیم جواب رد میشنوی .

اونو شک ندارم نه تنها این خانوم بلکه واقعا این کلمه ی بی احترامی محسوب میشه

اصلا شما اگر به این دختر خانم اطمینان نداری برای چی میری خواستگاریش ؟

تو 2جلسه که اطمیتات حاصل نمی شه خواهر من ولی اینقدر بد دیدم(یکیش دوست خانوادگی بنده)و بعدیش این تالار و موضوعاتش

باید قبل از خواستگاری تحقیق میکردی ، ولی الان هم دیر نشده ، یکم از همسایه ها شون پرسو جو کن . ( ولی غیر مستقیم ) و این کار رو به عهده یک خانم بزار . که چطور دختریه .( ولی خیلی هم به حرف اطرافیان اطمینان نکن ، شاید از روی حسادت بد بگن )


درسته

شما اگر یکم صبوری کنی و با دخترخانم مورد نظرت یکم رفت و آمد کنی و باهاش صحبت کنی ، لابه لای صحبتاش خیلی میتونی بفهمی که چطور آدمیه و توی چه دنیایی سیر میکنه . اهمیت موضوع گواهی سلامتش رو برات درک میکنم ، ولی هیچ وقت مطرحش نکن ....

بی وفا شما خیلی روی یک موضوعی کلیک میکنی و خیلی دیگه بهش دقت میکنی و شاید این دقتت باعث بشه که حواست از مسایل خیلی مهم تر پرت بشه .
مثل جریان خنده اطرافیان ، و یا صندلی و یا عموشون که اومده بودن
مطمئن باشید انقدر آینده زندگی دخترشون براشون مهم هست و استرسش دارند که عموشون رو به عنوان یک پشتیبان ( نمیدونم چه کلمه ای بگم که منظورم رو متوجه بشی ) و یا یک همراه اون شب دعوت کردن ، اصلا ربطی به فضولی نداره خودت رو درگیر این مسایل کن .


یعنی چی مگه برا ما استرس معنا نداره این خانواده چرا در روز اول ملاقات استرس نداشتن دیروز هم نداشتن بابا میشد فهمید از چهرشون ولی کلا فکر کنم خانواده پدریشون یکم کنجکاون

به جای این کار بشین فکر کن که چطوری باهاش صحبت کنی که منظورت رو بهش برسونی بدون اینکه بهش بر بخوره

---

مرسی عزیز از نظرت

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بی وفا

ببین خواهر من شما هم داری از جنس خودت دفاع می کنی

- - - Updated - - -

دوستان بخاطر سرعت پایین نت باعث شده که اینقدر قاطی پاطی بشه و هر پیغام 3بار اومده منم بلد نیستم پاکش کنم به بزرگی ببخشید

---

سلام شاه داماد :). دوستان من جوانه و بی وفای عزیز با کل کل کردن هیچ کدومتون به جایی نمی رسید. لطفا ادامه ندین.

بی وفا جان من هم کاملا موافق شما هستم و اصلاااااااااااااااااا روابط خارج از محدوده رو چه برای دختر چه برای پسر تحت هر عنوانی رو نمی پسندم. شاید نتونستم منظورم رو خوب بگم. چون با نوشته نمی شود خ مفصل گفت. من هم به عنوان دختر نمی پسندم طرف مقابلم همه رو تجربه کرده باشه. این فقط مختص اقایون نیست دوست من. نه خودم اهل این چیزا هستم نه از ادمای اینجوری خوشم می اد. این ارتباطات منشا خ خ خ از خیانتها و مشکلات آتی زن و شوهر هاست. من خودم به شخصه اصلا به چنین انسانهایی اعتماد نمی کنم. منظور من این بود که حیا جز مهمترین مهم هاست است ولی فقط رو اون فوکوس نکنید مهم های دیگه هم هستن مثل اخلاق و ایثار و مسولیت پذیری و نقطه اشتراک هم خ مهم. همین من قصد دیگه ای نداشتم. اگر هم می ام جواب می دم و نظر می دم نه اینکه رفته باشم بغداد و حالا بخام برگردم. به خاطر این که خاطره ای داشتم از یکی از پسرهای فامیلمون. ایشون خ پاک و مهربوون و همه چی تمام بودن. در اولین خاستگاری به خاطر حجب و حیاو همون نظرات فلسفی شیفته خانمشون شدن. والان خ خ خ غمگین هستن و می گن که فقط به خاطر فرزندوشون دارن ادامه می دن.

تنها نظر من این بود اما برداشتهای شما خلاف واقعیت شخصیتی من بود. جا داشت از خودم دفاع کنم. حقیقتش با دیدن پاسختون دیگه انگیزه ای برا پاسخ ندارم.

در ضمن شما بعد از اینکه دیدین پیغامتون چندتایی شده می تونین ویرایش کنین دکمه اش کنار ارسال پاسخ هست
براتون ارزوی خوشبختی دارم. خدانگهدار

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط چنار

سلام شاه داماد :). دوستان من جوانه و بی وفای عزیز با کل کل کردن هیچ کدومتون به جایی نمی رسید. لطفا ادامه ندین.

بی وفا جان من هم کاملا موافق شما هستم و اصلاااااااااااااااااا روابط خارج از محدوده رو چه برای دختر چه برای پسر تحت هر عنوانی رو نمی پسندم. شاید نتونستم منظورم رو خوب بگم. چون با نوشته نمی شود خ مفصل گفت. من هم به عنوان دختر نمی پسندم طرف مقابلم همه رو تجربه کرده باشه. این فقط مختص اقایون نیست دوست من. نه خودم اهل این چیزا هستم نه از ادمای اینجوری خوشم می اد. این ارتباطات منشا خ خ خ از خیانتها و مشکلات آتی زن و شوهر هاست. من خودم به شخصه اصلا به چنین انسانهایی اعتماد نمی کنم. منظور من این بود که حیا جز مهمترین مهم هاست است ولی فقط رو اون فوکوس نکنید مهم های دیگه هم هستن مثل اخلاق و ایثار و مسولیت پذیری و نقطه اشتراک هم خ مهم. همین من قصد دیگه ای نداشتم. اگر هم می ام جواب می دم و نظر می دم نه اینکه رفته باشم بغداد و حالا بخام برگردم. به خاطر این که خاطره ای داشتم از یکی از پسرهای فامیلمون. ایشون خ پاک و مهربوون و همه چی تمام بودن. در اولین خاستگاری به خاطر حجب و حیاو همون نظرات فلسفی شیفته خانمشون شدن. والان خ خ خ غمگین هستن و می گن که فقط به خاطر فرزندوشون دارن ادامه می دن.

تنها نظر من این بود اما برداشتهای شما خلاف واقعیت شخصیتی من بود. جا داشت از خودم دفاع کنم. حقیقتش با دیدن پاسختون دیگه انگیزه ای برا پاسخ ندارم.

در ضمن شما بعد از اینکه دیدین پیغامتون چندتایی شده می تونین ویرایش کنین دکمه اش کنار ارسال پاسخ هست
براتون ارزوی خوشبختی دارم. خدانگهدار

---

سلام خواهر من

می دونم کمی از دست بنده ناراحت شدی حقم می دم ولی خودت شاهد بودی یکی واقعا داشت می رفت رو اعصابم و کمی حق به من هم بده و با دیدن پیامت شاید فکر کرد باشم داری از جنس خودت طرفداری می کنی و اینا به هر حال من قصد توهین به هیچ شخصی مخصوصا شمایی که واقعا دیروز با حرفات چشمامو تا حدودی باز کردی و این لطفتو هیچگاه فراموش نخواهم کرد اینو شک نکن

می دونم اون داستانی گفتی همون فامیلتون که گول نجابت و اینا رو خورد درسته واقعا این روز ها به چشم خودتم نمی تونی اعتماد کنی

مرسی واقعا از شما منم امروز راستیتش از صبح به همراه یکی از نزدیک ترین دوستانم رفتیم به محل پدر این خانوم در یکی از شعبه های بانک شهرستان بنده ولی حواسمون بود که یه وقت ایشون مارو نبینند راستشو بخوای از بیشتر کارکنان سوالاتی در مورد ایشون پرسیدیم و خودمونو جای یکی از .....جا زدیم که بوی برده نشه ولی من از کارکنان این بانک چیز بدی نشنیدم گفتند که ایشون 24سال سابقه داره و اینا ادم درستی هست و از این حرفا می دونم نباید به همین اکتفا کنم خلاصه دیگر گذشت از اون ور رفتیم محل کار برادرش و اینا دیگه خودم نرفتم چون کار ایشون طوری بود که من مورد شناسایی قرار می گرفتم دوستمون رفت و اینا اونجا هم بد نبود از ایشون راضی بودند و گفتن پسر خوبی بود ولی فکر کنم پارسال به دلیلی دعوایی شده بود و اینا بگذریم من تحقیقامو کردم در مورد محل کار پدر ایشون و برادرشون فردا اگه بازم شد میرم برای بقیه تحقیقات گفتم گفته باشم شاید دوستان دیدن دچار اشتباهی شدیم مارو راهنمایی کنند

ولی خواهر من
از ما به دل نگیر خیلی حرفای زیبایی زدی و دارم به تک تکشون گوش می دم جز اون رفع استرست که دهن مارو چه سوزوندنی کرد(مزاح بود)خلاصه یکم امیدوار شدم دیگه نمی دونم چیکار کنم حالا فردا هم بریم ببینیم چی میشه

مرسی بازم نظر بده نظر ندی نمیشه ها تا الانش گوش کردما

- - - Updated - - -