سلام
ميخوام بهم بگيد چطور خوبو مهربونو با ايمان باشم؟هر كس ميتونه كمك كنه انسان خوبي باشم.
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
ميخوام بهم بگيد چطور خوبو مهربونو با ايمان باشم؟هر كس ميتونه كمك كنه انسان خوبي باشم.
سلام
بهترین توصیه ، توصیه ایت الله بهجت : انجام واجبات و ترک محرمات
فقط خدا
همیشه سعی کن به حرف دلت گوش بدی....اینم بگم بهتره ایمانو اعتقادو با نمازو روزه نسنجیم...به نظرم ایمان فقطو فقط به دله نماز وسیله ست
خیلی سخته وقتی خودت خصوصیتی رو نداری بخوای به دیگران برای داشتنش توصیه ای داشته باشی. برای همین من فقط یکی از روشهای عملی که یکی از بزرگان اونو توصیه کرده برات می نویسم. تجربه خوبی برای خودم بود. مضمون روش ایشون اینه که برای چهل روز سعی کن هر روز که از خواب بیدار میشی تا وقتی می خوابی، قبل از انجام هر عملی به این فکر کنی که آیا خیری اخروی در اون هست و اگر نبود اون کار رو انجام ندی و اگر بود انجامش بدی. و در پایان هر روز تعداد کارهایی که این شرط رو نداشته ولی انجامشون دادی رو بشمری و هر روز سعی در کم کردن تعداد اونها داشته باشی. موفق باشی.
سلام faghat khoda---sahars---deljoo-deltang مهربون.
توصيه هاتون جدا بهم كمك ميكنه كه بهتر وبا آرامش بيشتري زندگي كنم.امروز دارم تمرين ميكنم.اميدوارم شيطون بدجنس دوباره منو وسوسه نكنه عصباني بشم.از صبح سعي كردم وخوشبختانه گوش شيطون كر تونستم با كمك خدا صبرموبيشتر كنم.
ممنووووووووووووووووونم:)
لطفا از مطلبی به درستی اطلاع ندارید نظر ندید و باعث گمراهی نشوید.نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahars
نماز ستون دین است و تا وقتی که ستون یک بنا و ساختمان درست نباشد بقیش ارزشی ندارد چون ستون اگر نباشد بقیه سقوط میکند و نماز هم همانند ستون اعمال انسان است
پیامبر (ص ) :اذا قام العبد الی الصلوة فکان هواه و قلبه الی الله تعالی انصرف کیوم ولدته امه
هنگامی که انسان برای نماز می ایستد، اگر همه توجه اش و قلبش به سوی خدا باشد، در حالی نمازش تمام می شود، که مثل روزی است که پاک به دنیا آمده .
محجة البیضاء، ج 1، ص 382 )
پیامبر (ص ) : صل صلوة مودع تری انک لا تصلی بعد ما صلوة ابدا
آنچنان نماز بگزار که گویی آخرین نماز توست و دیگر هرگز نمازی نخواهی خواند.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 264 )
پیامبر (ص ) :من صلی رکعتین و لم یحدث فیهمانفسه بشی ء من امور الدنیا غفر الله له ذنوبه
کسی که دو رکعت نماز بخواند و درآن دو رکعت ، قلب خود را به چیزی از امور دنیا مشغول نکند، خداوند گناهانش رامی آمرزد.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 249 )
ادامه این احادیث را اینجا بخوانید
دوست عزیز نماز وسیله نیست نماز اصله
آقاصابر خيلي خيلي ازتون متشكرم
لطفا تاپيكاي ديگمو بخونيد ونظرتونو در رابطه با اينكه چطوربايد پدرمو راضي نگه دارم بگيد.
سلام خانمی.
این که چطور با ایمان باشی رو باید ببینی که وجودی که میخوای بهش ایمان داشته باشی چه تعریفی از ایمان داره.
مسلما منظورت ایمان به خدای یگانست.پس ببین خدا (رجوع به قرآن)و کسانی که خدا فرستاده (ائمه اطهار ع) ایمانو چی تعریف کردن و هرگز با پرس و جو از افراد عادی به ایمان نرس.ایمان باید از منبعش گرفته بشه و اینجا هم یک سایت روانشناسیه و برای بهبود اخلاق و.. شاید کمکت کنه اما ایمان قضیش فرق داره...
اگه میخوای دو تا سایت تخصصی مسائل دینی بهت معرفی میکنم میتونی اونجا مطالب جالبی پیدا کنی و از کارشناسانش بخوای برات نظر بذارن. اما خودت همیشه پیگیر منابعی که بهت پاسخ داده میشه باش و اگر با متن قرآن تضاد داشت حتما پرسجو کن که علت از جواب اشتباه بوده یا برداشت سطحی ما.
eteghadat.com
askdin.com
در پناه خدا موفق باشی
شمیم الزهرا عزیز با کلیت صحبتهات موافقم. اما معمولا حتی اساسی ترین مفاهیم رو هم با یک زبان ساده و عامیانه شروع میکنند آموزش میدهند بعد کم کم به پیچیدگی موضوع اضافه میکنند. بعضی از این آقایون نه تنها شخص رو جذب دین نمی کنند بلکه اونقدر مسائل دینی رو غامض و پیچیده اش میکنند که آدم رو از دین فراری بدهند.
به نظرم اگر در همین سطوح ابتدایی و با کمک دوستان ایشان علاقه اش جذب بشه و بتونه همزمان با بکار بردن تکنیکهای روانشناسی، از مسایل دینی هم کمک بگیره موفقیت خوبی رو در گامهای اولیه کسب بکنه. بعد اگه آمادگی رو در خودش دید، و علاقش جذب شد میتونه مطالعاتش رو در بعد دینی وسیع تر هم بکنه.
من توصیه ام به دوستمون اینه که ساعات خوابش رو تنظیم کنه شبها زود بخوابه و صبحها قبل از طلوع آفتاب بیدار بشه و حتما نماز صبح رو بخونه و بره به تماشای طلوع آفتاب بشینه. لذتی در این کار هست که عمقش ناپیداست. ضمن اینکه نشاط اینکار و رضایت و شادی درونی در همان روزهای ابتدایی مشهود است اما در دراز مدت خیلی از زمینه های استرس و خشم و غیره از بین میره و آرامش بیشتری حاصل میشه. در هر ساعتی از روز که شد، از ابتدای قرآن شروع کن و چند آیه را با ترجمه اش بخوان. و بهش فکر کن. یک جاهایی اش رو که بنظرت جالب تر میاد روی یک کاغذ با خط خوش بنویس یا اینکه تایپ کن و پرینت بگیر و بزن به دیوار اتاقت یا والپیپر کامپیوترت. این برنامه قرآن خوانی را هر روز تا اونجاییکه در حد توانت هست (هر چند آیه یا صفحه که شد) پیش ببر تا اونجا که قرآن را یک دور ختم کنی. سعی کن قرآنش از اون چاپهایی باشه که با خط درشت و خوانا عربی روی یک صفحه و فارسی اش هم در صفحه مقابلش هست باشه. چون خیلی خوندنش راحت تر میشه. ترجمه آقای کاظم پور جوادی هم خیلی سلیس و خوبه.
با همین برنامه ساده، کم کم، تغییرات بزرگی رو توی زندگیت می بینی. من راجع به قرآن خوندن و تاثیرات اون هیچ چیز نمیگم. و به نظرم هم فعلا نیاز نیست که به نوشته ها و کلمات پر طمطراق دینی فعلا رجوع کنی. قرآن رو که شروع کنی به خوندن خودت حس میکنی که خدا داره باهات صحبت میکنه. قرآن خودش اونقدر جاذبه داره که بخواهی ادامه بدهی.
فعلا با روزی چند دقیقه بابت هر وعده نماز و چند دقیقه بابت مطالعه قرآن شروع کن. نتیجه و ثمراتش رو انشا الله خواهی دید.
شميم الزهرا وبي دل عزيز ازتون متشكرم واميدوارم بتونم از كم شروع كنم وبه خيلي چيزا كه خدا دوست داره برسم.براي همتون آرزوي خوشبختي وعاقبت به خيري ميكنم.بازهم دوست دارم نظراتتونو بدونم ومنو تو اين راه همراهي كنيد.
saber-g1 جان نمازی که از ته دل نباشه و قلبا خونده نشه به هیییییییییچ عنوان قبول نیست و اسمشم نماز نیست دور از جون خمو راست شدنه...
و شک ندارم کسی به اندازه من اینجا پیدا نمیشه که به نماز و روزه حساس باشه...
دوستاي خوبو مهربونم ممنونم كه با دلسوزي راهنماييم ميكنين.
من دوست دارم نظر همتونو بدونم وبهتر تصميم بگيرم.
من تو خانواده اي هستم كه به حجابو نماز اهميت داده نميشه.وحتي به تمسخر گرفته ميشه.دوست دارم نماز و حجاب و اخلاقم 20 باشه و بارفتار اطرافيانم از كوره درنرمو وبه خداي خوبو مهربون توكل كامل داشته باشم.
سلام
برد عزیز خب همینایی ک میگی عمل کن نه افراطی ک ازون ور پل بیفتی و زده بشی نه تفریطی..
عزیزم وسواس تو این زمینه باعث زدگی و آزرده خاطر شدنت میشه..عجول هم نباش..یک شبه نمیشه راه صدساله رو رفت..
قران کتاب خداست به حرفای خدا خوب گوش و عمل کن..همه جا شو درنظر داشته باش گاهی به یک جمله بدون در نظر گرفتن موقعیت اتکا میشه ک درست نی..
پس آروم دلت رو بسپار به خدا..تلاشتو بکن نتیجش با خدا..
شادوموفق باشین
- - - Updated - - -
اینو یادم رف بگم احترام گذاشتن به پدرومادرو نظرات دیگران از وظایف ماست..
و هر کی عقاید خودشو داره اعمال و رفتار هیچکی یجور نی..به قولی هرکی رو تو قبر خودش میخابونن...هرچند جدیدا قبرهای چندطبقه مد شده;-)
ببخشید میشه بگین استناد این حرفتون به کدوم آیه قرآن یا حدیثه؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahars
نماز دارای درجاته و اینطور نیست که بشه گفت کلا نماز بدون حضور قلب باطله!!!! مسلما نمازی با حضور قلب بسیار بسیار فراتر از نمازی سطحی و ظاهریست، اما هیچ کجا نداشتن حضور قلب رو باطل نماز ندونستن.
مبطلات نماز رو خدا توسط ائمه تعیین کردن .
بسیار خدارو شکر که شما به نماز و روزه اهمیت میدین و روی حضور قلبتون حساسیت دارید.انشاالله که همه بتونن حضور قلبشون رو بیشتر کنن.اما تحت هر شرایطی هر آدمی با هر گناهی که میکنه ، همین نماز سرسری بسیار از نخوندنش براش مفیدتره دوست عزیز،شاید شما تجربه این حرف منو نداشته باشید، اما من تو شرایطی بودم که غرق گناه بودمو واقعا از هیچ گناهی دریغ نداشتم... ولی بازم وسط همون گناهام نمازمو میخوندم و باور قلبی من اینه که همون نمازها بود که منو ازون باتلاق نجات داد...
انشاالله همیشه موفق باشید
الإمام الباقرُ والإمامُ الصّادقُ عليهماالسلام :
ما لَكَ مِن صلاتِكَ الاّ ما أقبَلتَ علَيهِ فيها ، فإن أوهَمَها كُلَّها أو غَفَلَ عن أدائها لُفَّت فَضُرِبَ بها وَجهُ صاحِبِها .
تنها آن مقدار از نمازت بهره توست كه با توجّه قلبى همراه باشد . پس ، اگر كسى در همه نماز سهو كند (حواسش بكلّى پرت باشد) يا از اداى آن غفلت ورزد (به وقت نگزارد) آن نماز مچاله شده و به صورت صاحبش زده مىشود .
اقم الصلاه لذکری
نماز را برای یاد من به پا دار
امام خمینی (ره) در کتاب سر الصلاه می فرماید : روح عبادت وکمال آن به حضور قلب است که هیچ عبادتی بدون آن مقبول در گاه احدیت ومورد نظر لطف ورحمت خداوند نیست واز درجه اعتبار ساقط است .
شهید دست غیب :
بشنو از اخبارآن صدر الصدور لا صلوه ....الا بالحضور .ما در این ابنار گندم می کنیم گندم جمع آمده گم می کنیم
می نیندیشیم آخرما به هوش کین خلل درگندم است ازمکر موش
اول ای جان دفع شر موش کن وانگه در جمع گندم جوش کن
(نمازی که ما را ارتقا نمی دهد ودرآن حضور قلب نیست همچون انباری است که در آن موش وجود دارد.)
الذین هم فی صلاتهم خاشعون (کسانی که در نمازشان خاشع و فروتنند ). آیا خشوع بدون حضور قلب ایجاد می شود ؟
و هزاران آیه و سخنان و روایت های دیگر برای شمایی که ملا لغتی تشریف دارید!!!!....باید بگم حتی اگه هیییییچ آیه ای در این زمینه وجود نداشت من بازم میگفتم که نماز بدون ایمان قلبی نماز نیست خمو راست شدنه...
هیچکسی هییییییییچکسی رو نمیتونید پیدا کنید که قبل از ایمان قلبی مسلمان شده باشه و در اولین حرکتش نماز بخونه...نخیر هر کسی که میخواد مسلمون شه سریع نمیره یه چادر نماز بخره و شروع کنه نماز بخونه...اول با دلش خدارو قبول میکنه قرآنو قبول میکنه و وقتی خدا و قرآنو قبول کرد متوجه میشه نماز یه موهبته یه نعمته...و شروع میکنه به نماز خوندن
من پدر بزرگی دارم که حافظ کل قرآنه تمام وقت اضافشو تو مسجده از وقتی بچه بودم به ما یاد داده که دنبال دلمون باشیم...یه شهر از دستش نون میخورن ولی حتی یک بار هم مکه نرفته....هروقتم از میپرسن که چرا نمیری میگه:هنوز همه گرسنه ها سیر نشدن...
میدونید مشکل ما مسلمونا اینه که به اعتقادات هم احترام نمیذاریم و میخوایم همو به زور متقاعد کنیم...همین باعث شده همیشه بیشتر درگیری ها در جهان بین مسلمونا باشه...بیایید وقتی دیدیم یه نفر دو تا جمله گفت که خلاف نظر ما بود بهش نگیم نادون...بهش احترام بذاریم بخدا به جایی بر نمیخوره
سلام.
از همتون ممنونم كه محبت ميكنين وبهم كمك ميكنين.
تقريبا 8سالي هست كه به حجاب پايبندم اما آرايشم در حدمرتب بودنه (طوري كه خواهرام ميگن توهر چي استفاده ميكني پاك ميكني)
اما باز قلبم ميگه هيچي آرايش نكنم.چون وقتي بيرون ميرم خيليا بد نگاه ميكنن.به خدا دوست ندارم بيرون برم چون هر وقت رفتم يكي بهم گير داده.سرم هميشه به زمينو ديوارو روبرومه امابازم...
گاهي به خودم شك ميكنم ميگم نكنه نبايد شال رنگي بپوشم ياسرتاپابايد مشكي بپوشم؟
ما تويك شهر بزرگ زندگي ميكنيم.منطقه ما چادريا انگشت شمارن ويه طوريه كه تو خيابون اصلي دختراي ناجور ميان كنار خيابون وسوار ماشيناي مدل بالا ميشن.منم هر وقت ميرم توخيابون اصلي بوق ميزنن.نگه ميدارن.نميدونم ايراد ازكجاست؟
به نام خدا
سلام
امروز صبح کلی وقت گذاشتم و تمام پستهای فبلیتون رو تو تاپیکهای قبلیتون خوندم. مطالبی که خواهم گفت راجع به دید کلی تاپیکهاتون توی این تالار هست. امیدوارم برداشت درستی باشه و مفید واقع بشه.
اینجور که از ظاهر امر پیداست :
1- شما دختری هستید 31 ساله دانشجوی سال دوم رشته مهندسی.
2- با مادرتون و برادر 19 سالتون زندگی میکنید.
3- پدرتون هم شما رو برای نماز صبح بیدار میکرده و هم اهل روابط نامشروع و قماربازی بوده (که کمی اول و آخرش بهم نمیخوره و عجیبه به نظر من!!!) و یکسالی هست که از مادرتون جدا شده.
4- وضع مالیتون خوبه.
5- تمام اطرافیان شما از مرد گرفته تا زن از دور گرفته تا نزدیک اعتقاد چندانی به مسایل و حدود دین و شرع ندارند.
6- بر خلاف بقیه اطرافیانتون شما پوشش چادر و داشتن وقار خانومانه رو انتخاب کردید ولی از طرف همه حتی مادرتون در معرض انتقاد قرار دارید.
7- خواستگار زیاد داشتید و دارید ولی همگی دچار نقصی بودند که مقبولتون نبودند.
8- بسیار مهر طلب هستید و تا حدی ریز بین بر خلاف رشته انسانی دبیرستانتون ذهنتون چهارچوب ریاضی داره (بدلیل زدن تاپیکهای زیاد و جستجوی دلیل برای هر موضوع ذهنیتون!)
9- ارتباط ذهن و بیان و قلمتون روان هست و کمی زیادی دنبال جلب توجه آقایان هستید البته در بیان اینو انکار میکنید.
10- کمی کوچکتر از سنتون فکر و رفتار میکنید.
.
.
.
قصدم از بیان این مطالب نقد شما نبود بلکه توجه به مسائل مختلفتون و بررسی راه بهتر برای رسیدن به خواستتون هست که توی این تاپیک مطرح کردید.
.
به نظر میاد خدا به شما امتیازات زیادی عطا کرده که وجودتون رو مثل یک طلای خاک خورده کرده برای رسیدن به خدا فقط کافیه یک فوت کوچولو روی بعضی از ابعادتون بکنید ، خواهید دید که به سرعت همونی میشید که دوست دارید. با ایمان و ....
.
و اما توصیه برادرانه من به شما دختر خوب خدا :
1- در رابطه با پدر و مادرتون : نه زیادی به مادرتون حق بدید (چون به نظر مادرتون هم در اشتباهات پدرتون بی تقصیر نبودند) و نه با بی احترامی با ایشان رفتار کنید. و نیز اونقدر ها هم پدرتون رو مقصر ندونید به نظر ایشون هم حرفای مردانه ای برای گفتن داشتند که شاید گوشی برای شنیدنش پیدا نکردند.
به گفته اهل عرفان منزل اول در سیر الی الله فتوت هست. یعنی جوانمردی. در قرآن هم در مورد اصحاب کهف اولین صفتشون رو جوانمردی ذکر کرده و اونرو علت هدایت خاصه از طرف خدا مطرح کرده( إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى- آنان جوانمردانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند ، و ما بر هدايتشان افزوديم - کهف 13). پس قبل از حلول نور ایمان در قلب باید جوانمرد باشیم و این مرد و زن نداره. گذشت شما و احترام شما به پدر و مادرتون اولین پله هست. و بدونید که دارید با خدا معامله میکنید و خودش طرف شماست نه پدر و مادرتون.
البته علت بعضی از پرخاشگریهات به اونها برمیگرده به سنت و بحران 30 سالگی زنان و نیز مجرد بودنت که انشاء الله به زودی برطرف بشه اما در این حالات هم توصیه بالا فراموشت نشه
.
2- با توجه به روحیات اطرافیان نزدیکتون کلید حل بسیاری از مشکلات محیطی شما نرم خویی به همراه صلابت در اعتقاداتتون هست. قطعا آنها در دل خود به وقار شما و استقامتتون در تصمیمتون رشک خواهند برد اما ممکن هست آنرا بیان نکنند. شما نباید دل سرد شوید از راهی که انتخاب کردید. بدونید که "پایان شب سیه سفید است." این یعنی همون جهاد در راه که قطعا خدا هم در گذر از این شرایط حسابی هواتون رو دارد کما اینکه تا همین لحظه هم در زندگیتون جز این چیزی نمیبینم.
.
3-توصیه اکید در راه تعالی ، داشتن الگو انسانی خوب و داشتن دوست و همنشین خوب است.
بهتر هست شما یکی از بزرگان دین یا اولیا خوب خدا رو بعنوان الگو قرار بدید و تمام تلاشتون رو برای آشنایی با زندگی و رفتار ایشون بکنید استمرار در این کار زندگی شما رو هم رنگ و بوی آن الگو خواهد کرد و نیز بشدت دنبال دوستان و جمع هایی باشید که محوریتش سالم بودن و خدا پسند بودن باشه اولش شاید ارتباط با این جمع ها برایتان کمی سخت باشه اما خواهید دید که به تدریج موانع برطرف خواهد شد و طلوعی جدید در زندگیتان را شاهد خواهید بود.(بعنوان مثال در مورد مرحوم "مرشد چلویی" یا "رجبعلی خیاط" یا بسیاری از شهدا یا حتی معصومین میتوانید سرچ کنید و مطالعه کرده و الگوی مورد علاقه خود را پیدا کنید همه کسانی که راهی رو رفتند الگوی خوبی برای همه ما هستند باید دید کدامشان به مذاق فعلی ما سازگارترند و الا در انتها همه هدفشان یکی بوده)
.
4- ذهنتون رو از سیگاری بودن یا نبودن خواستگارانتون آزاد کنید تا هم از ابعاد دیگه آنها غافل نشید و هم افراد شایسته تری رو عالم خلقت به سمت شما جذب کنه. به ما گفته شده حتی نمک توی سفرتون رو هم از خدا طلب کنید. یعنی ما فقط و فقط مامور به طلب کردن از خدا هستیم و نتیجش رو باید به خودش واگذار کنیم. امیدوارم که خدا یک شوهر خوش اخلاق و با ایمان و محکم رو نصیبت بکنه که بتونی با تکیه به اون راهت رو ادامه بدی.
.
5- از ورزش و حضور در طبیعت بهمراه جمع های سالم (و بعضی اوقات به تنهایی و با خلوت خود) غافل نشو طبیعت خدا یکی از نزدیکترین تونلها برای رسیدن به خودش هست (خودمونی بگم برو با خودت و خدات توی طبیعتش حال کن و ببین چه صفایی و چه نوری بهت میده)
.
در پناه حق.
سلام
امروز صبح کلی وقت گذاشتم و تمام پستهای فبلیتون رو تو تاپیکهای قبلیتون خوندم. مطالبی که خواهم گفت راجع به دید کلی تاپیکهاتون توی این تالار هست. امیدوارم برداشت درستی باشه و مفید واقع بشه.
خيلي ممنونم كه واسم وقت گذاشتين وميخواين كمكم كنين.
اینجور که از ظاهر امر پیداست :
1- شما دختری هستید 31 ساله دانشجوی سال دوم رشته مهندسی.
2- با مادرتون و برادر 19 سالتون زندگی میکنید.
ويك خواهر كوچكتر البته با مدرك دودرجه بالاتر.
3- پدرتون هم شما رو برای نماز صبح بیدار میکرده و هم اهل روابط نامشروع (روابط نامشروعي در حد چشم چراني وصحبتو عوض كردن صدا پشت تلفن واوني كه مورد پسند بود صيغه ميشد.اما از مامانم شنيدم كه با زن خيابوني دوست ميشدياصيغشون ميكرد )و قماربازی بوده (که کمی اول و آخرش بهم نمیخوره و عجیبه به نظر من!!!)(چون مادروپدر وخواهرهاي مذهبي داشت )و یکسالی هست که از مادرتون جدا شده.
4- وضع مالیتون خوبه.
5- تمام اطرافیان شما از مرد گرفته تا زن از دور گرفته تا نزدیک اعتقاد چندانی به مسایل و حدود دین و شرع ندارند.
دخترهاي فاميل نماز ميخونن اما حجاب معني نداره وهمه مثل برادرشونن.خواهرامم كه ازدواج كردن وخانوم برادرم همينطورن.دركل مامانا تقريبا باحجاب اما دخترا بيحجابن.
6- بر خلاف بقیه اطرافیانتون شما پوشش چادر و داشتن وقار خانومانه رو انتخاب کردید ولی از طرف همه حتی مادرتون در معرض انتقاد قرار دارید.مامانم دوست داره چادر بپوشم واز اول هميشه ميگفت تو فرق داري نميخوام بيحجاب بشي.اما من لجبازو يك دنده بودم وميگفتم اگه خدا بخواد چادر بپوشم خودش بهم نشون ميده.البته همينطورم شد وهيچ كجا نزاشتمش كنار.حتي كوهنوردي.
7- خواستگار زیاد داشتید و دارید ولی همگی دچار نقصی بودند که مقبولتون نبودند.
8- بسیار مهر طلب هستید و تا حدی ریز بین بر خلاف رشته انسانی دبیرستانتون(پيش انساني-دبيرستان فني) ذهنتون چهارچوب ریاضی داره (بدلیل زدن تاپیکهای زیاد و جستجوی دلیل برای هر موضوع ذهنیتون!)(از بچگي از رفتار كوركورانه بدون دليل قانع كننده خوشم نميومد)
9- ارتباط ذهن و بیان و قلمتون روان هست (نميدونستم.ميشه توضيح بدين؟)و کمی زیادی دنبال جلب توجه آقایان هستید البته در بیان اینو انکار میکنید.(خب در بين خانوما همين توجهو دارم اما مسلمه كه بخوام بقيه هم بهم توجه كنن.البته توجه سالمو درست واز روي تحسين خوبي)
10- کمی کوچکتر از سنتون فکر و رفتار میکنید.
چون كوچكتر ميخوره بهم ولي اگه بده بايد چكار كنم؟
قصدم از بیان این مطالب نقد شما نبود بلکه توجه به مسائل مختلفتون و بررسی راه بهتر برای رسیدن به خواستتون هست که توی این تاپیک مطرح کردید.
به نظر میاد خدا به شما امتیازات زیادی عطا کرده که وجودتون رو مثل یک طلای خاک خورده کرده برای رسیدن به خدا فقط کافیه یک فوت کوچولو روی بعضی از ابعادتون بکنید ، خواهید دید که به سرعت همونی میشید که دوست دارید. با ایمان و ....
طلا خيلي زياده.مثل آهن زنگ زده اي كه ميخواد خدا تبديل به الماسش كنه.
و اما توصیه برادرانه من به شما دختر خوب خدا :
1- در رابطه با پدر و مادرتون : نه زیادی به مادرتون حق بدید (چون به نظر مادرتون هم در اشتباهات پدرتون بی تقصیر نبودند) و نه با بی احترامی با ایشان رفتار کنید.خيلي وقتا تونستم صبر زيادي بكنم. و نیز اونقدر ها هم پدرتون رو مقصر ندونید به نظر ایشون هم حرفای مردانه ای برای گفتن داشتند که شاید گوشی برای شنیدنش پیدا نکردند.شنيدم وازش كينه ندارم.
پس قبل از حلول نور ایمان در قلب باید جوانمرد باشیم و این مرد و زن نداره. گذشت شما و احترام شما به پدر و مادرتون اولین پله هست. و بدونید که دارید با خدا معامله میکنید و خودش طرف شماست نه پدر و مادرتون.جمله آخر خيلي زيبا بود.
2- با توجه به روحیات اطرافیان نزدیکتون کلید حل بسیاری از مشکلات محیطی شما نرم خویی به همراه صلابت در اعتقاداتتون هست. قطعا آنها در دل خود به وقار شما و استقامتتون در تصمیمتون رشک خواهند برد اما ممکن هست آنرا بیان نکنند. شما نباید دل سرد شوید از راهی که انتخاب کردید. بدونید که "پایان شب سیه سفید است." این یعنی همون جهاد در راه که قطعا خدا هم در گذر از این شرایط حسابی هواتون رو دارد کما اینکه تا همین لحظه هم در زندگیتون جز این چیزی نمیبینم.خدا كه خيلي لطف داره اما من بنده عصباني شده بودم.كه نميخوام باشم.
3-توصیه اکید در راه تعالی ، داشتن الگو انسانی خوب و داشتن دوست و همنشین خوب است.دوستام خيلي خانومو معتقدومهربونن.
بهتر هست شما یکی از بزرگان دین یا اولیا خوب خدا رو بعنوان الگو قرار بدید و تمام تلاشتون رو برای آشنایی با زندگی و رفتار ایشون بکنید استمرار در این کار زندگی شما رو هم رنگ و بوی آن الگو خواهد کرد و نیز بشدت دنبال دوستان و جمع هایی باشید که محوریتش سالم بودن و خدا پسند بودن باشه اولش شاید ارتباط با این جمع ها برایتان کمی سخت باشه اما خواهید دید که به تدریج موانع برطرف خواهد شد و طلوعی جدید در زندگیتان را شاهد خواهید بود.(بعنوان مثال در مورد مرحوم "مرشد چلویی" یا "رجبعلی خیاط" یا بسیاری از شهدا یا حتی معصومین میتوانید سرچ کنید و مطالعه کرده و الگوی مورد علاقه خود را پیدا کنید همه کسانی که راهی رو رفتند الگوی خوبی برای همه ما هستند باید دید کدامشان به مذاق فعلی ما سازگارترند و الا در انتها همه هدفشان یکی بوده)
.
4- ذهنتون رو از سیگاری بودن یا نبودن خواستگارانتون آزاد کنید تا هم از ابعاد دیگه آنها غافل نشید و هم افراد شایسته تری رو عالم خلقت به سمت شما جذب کنه. به ما گفته شده حتی نمک توی سفرتون رو هم از خدا طلب کنید. یعنی ما فقط و فقط مامور به طلب کردن از خدا هستیم و نتیجش رو باید به خودش واگذار کنیم. امیدوارم که خدا یک شوهر خوش اخلاق و با ایمان و محکم رو نصیبت بکنه که بتونی با تکیه به اون راهت رو ادامه بدی.
5- از ورزش و حضور در طبیعت بهمراه جمع های سالم (و بعضی اوقات به تنهایی و با خلوت خود) غافل نشو طبیعت خدا یکی از نزدیکترین تونلها برای رسیدن به خودش هست (خودمونی بگم برو با خودت و خدات توی طبیعتش حال کن و ببین چه صفایی و چه نوری بهت میده)
ميرم كوهنوردي اما بعضي پسرا انگار عقده دارن اذيت ميكنن نميخوام جواب بدم.
- - - Updated - - -
ببخشيدAram_577نميشد بفرستم بعضي جمله هاتونو حذف كردم.
سلام
خیلی گشتم دنبال یه کتابی که عین اون متن رو پیدا کنم و بنویسم.کتاب رو پیدا نکردم.حالا مضمونش رو می نویسم
این کتاب در مورد یه عارف بزرگ معاصر بود.اگه اشتباه نکنم ایت الله انصاری همدانی
ایشون تو یه بخشی می گفت اگه من به قدیم بر می گشتم اینقدر سختی نمی کشیدم برای رسیدن به خدا.راه رسیدن به خدا خیلی راحت تر از اون چیزی بود که من فکر می کردم.
خیلی توضیح نمیدن در مورد اینکه این راه حل راحت تر چیه.اما اشاره دارن به یک سری میان بر تو این مسیر.ایشون الگو قرار دادن و توسل به سید الشهدا رو یکی از بزرگترین میانبر ها معرفی می کنن.
خیلی دنبال انجام کارای سخت و دشوار نباشید.اول سعی در انجام کامل واجبات و اگه فرصت بود مستحبات.ترک گناه هم که در کنارش.باز اگه پیشرفت بالایی داشتید ترک مکرو هات.ولی سعی کنید زندگی عادی خودتون رو بکنید.فقط موارد بالا را رعایت کنید.
فقط خدا
سلام فقط خدا محترم.ممنونم كه بعد از يك روز كاري باز به فكر بوديد كه به من كمك كنيد.
مطمئن باشيد دعاي خير من بدرقه همه كساني هست كه بهم كمك ميكنن بهتر زندگي كنم.
- - - Updated - - -
من ميخوام ساده بگيرم اما نميشه راحت باشم.
سلام
نماز خوندن اگر با "توجه" و "معرفت" باشه، سود سرشار دنیوی و اخروی داره.
نماز خوندن اگر بدون توجه باشه، اثر مثبتی نداره. بسیارند افرادی که نماز می‌خونند، اما هر روز حق دیگران رو ضایع میکنند. همین مورد نشون‌دهندهٔ اینه که آن نماز بی‌اثر بوده.
اما نماز نخوندن، برای کسی که به واجب بودنش آگاهی داشته باشه، مصداق کفر هست و ببینید که در قرآن و روایات برایش چه اندازه ضررهای دنیوی و اخروی شمرده‌اند.
در نتیجه، نماز خوندن بدون توجه، از نماز نخوندن بسیار بهتره. این حرف به این معنا نیست که نماز خوندنِ بدون توجه خوبه. خوب نیست. اما دفع ضرر میکنه. و دفع ضرر، خود نوعی سود هست.
bird1 گرامی، فکر میکنم شما از آن دسته‌ای هستید که به وجوب نماز و دیگر واجبات، آگاهی دارید. تمام تلاشتون رو داشته باشید که واجبات رو به طور کامل انجام بدید و از محرمات دوری کنید.
در کنارش، حتما به کیفیت انجام واجبات هم اهمیت بدید و سعی کنید بهبودش بدید. منظور از کیفیت افزایش "توجه" و "معرفت*" هست. این توجه و معرفت اگر زیاد بشه، هر کاری که بکنید عبادت محسوب میشه.**
مستحبات هم که مستحب هستند. اگر حوصله و وقت داشتید انجام بدید و در غیر این صورت نه.
و یک چیز دیگه که خیلی مهمه، اخلاقه. البته این مورد، جزو همون انجام واجبات و دوری از محرمات و گناهان هست. اما چون اغلب مردم این دو مورد رو جدا کردند، خواستم که تاکیدی کرده باشم.
اخلاق خوب مخصوصا با کسانی که بر گردن شما حق دارند (اعضای خانواده و ...)، در ایمان بسیار موثره... مخصوصا اگر با توجه و معرفت همراهش کنید. یعنی به خاطر این که خداوند بااخلاق بودن و خوش‌اخلاقی رو دوست داره، خوش‌اخلاقی کنید. در این صورت اگر روزی کسی بداخلاق بود، در خوش‌رفتاری شما تغییری ایجاد نمیشه و مطمئنا همین مورد، بسیاری از تنش‌ها رو هم از بین میبره.
* معرفت رو اگر می‌خواهید دنبالش برید، پیش پیامبر و امامان جستجو کنید که هیچ جای دیگه پیدا نمیشه.
** البته همه می‌دونن که این به معنای این نیست که به خاطر این عبادت‌ها، میشه واجبات رو ترک کرد.
موفق باشید. :72:
سلام دوست عزیزم
چند وقتی نبودی، من حواسم بودااااا;)غیبت کرده بودی! آهان، فکر کنم بخاطر امتحانا بوده. ایشالا که خوب دادی. خسته نباشی:)
امیدوارم بتونی از پست هایی که دوستان میذارن کمال استفاده رو ببری
شما الان هم خوبی، میخوای خوب تر باشی
دوستان گفتنی ها رو گفتن
فقط با این مورد کمی مشکل دارم آقای مسافرزمان!:oنقل قول:
نوشته اصلی توسط مسافر زمان
واقعا تاثیر گذاره رفتار اطرافیان!
ولی ما باید سعیمون رو بکنیم که تغییری در ما ایجاد نشه.:)
ممنون مسافر زمان هميشه از همراهي شما دوستاي خوبم خوشحال ميشم.
من الان تازه اول راهم.اگه بد نباشم خنثي هستم.البته اگر خدا منو به خاطر سهل انگاريهام ببخشه.كه اميدوارم به رحمتش.
شما نميدونيد از وقتي اين تاپيكو زدم چطور خدا داره راه راستو نشونم ميده.من31ساله از همه چي غافل بودم.فقط تو مغزم خموراست شدن بوده كه بارها شيطون وسوسم كرده كه رها كن اين نماز بيخودو اما به خداگفتم من ميخونم وتاجايي كه بشه اول وقت ميخونم تا حداقل تو يكم بهم اميدوار بشي نگي راست ببرينش جهنم چون هيچي نميدونه واگه ميدونه درستشو نميدونه كه انجام بده.از همتون ميخوام واسم از ته دل دعا كنين كه اوني بشم كه خدا ميخواد.منم هميشه دعاتون ميكنم.
ريحانه جان خوبي عزيزم؟فردا امتحانام تموم ميشه.يك ساعت ديگه هم بايد برم واسه امتحان.دعاكنين معدلم خوب بشه بتونم ترم بعد واحد بيشتري بردارم.
همتون آدماي مهربوني هستين چون بدون هيچ چشم داشتي به من كمك ميكنين.ممنون.:310::72:
سلام
نقل قول:
فقط با این مورد کمی مشکل دارم آقای مسافرزمان!:oواقعا تاثیر گذاره رفتار اطرافیان!
ولی ما باید سعیمون رو بکنیم که تغییری در ما ایجاد نشه. :)
درسته ریحانه خانوم. باید سعیمونو بکنیم. بنده هم منظورم این نبود که خانم bird1 همین الان اینگونه بشه (البته شاید ایشون از قبل هم همینطور بوده).
اما به طور کلی، انسان هر چه در ایمان جلوتر بره، نسبت به اشکالات و اشتباهات دیگران با بزرگواری بیشتری رفتار میکنه.
انسان باایمان، جوابِ "ضایع شدن حق خودش" رو با "ضایع کردن حق" نمی‌ده و در حقیقت، او با اطرافیانش رابطهٔ بده بستونی برقرار نمی‌کنه. فقط بدون توقع، به انجام کارهایی که باید انجام بده (کارهایی که دین در آن شرایط توصیه کرده) می‌پردازه. حال هر چه ایمانش بیشتر، کیفیت انجام آن کارها بهتر و در انجام آن کارها ثابت‌قدم‌تر میشه.
البته منی که تا مؤمن واقعی شدن، فاصله دارم، نمی‌تونم یه مرتبه اینجوری بشم. اما باید تمام سعیمو بکنم که اینگونه بشم. و رسیدن به چنین مرحله‌ای در گروی افزایش توجه به خدا و افزایش معرفت هست.
موفق باشید. :72:
دوست عزیزم سلام
من پاسخ های هیچ کسی رو نخوندم و نمی دونم دوستان چه پیشنهاداتی رو داشتن
ولی من خواهرانه و دوستانه بهت می گم
اگر می خوای دختر خوب و با ایمانی باشی
هرگز نماز اول وقت رو از دست نده ... اولین گام همینه ... نماز اول وقت ...
به دنبال نماز اول وقت، موقعیت ها و روزی های معنوی ایی برات به وجود میاد که باورت نمیشه ...
التماس دعا ...
سلام مسافر زمان محترم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط مسافر زمان
نه من قبلا هم فقط تحمل ميكردم وبه قول بقيه خيلي صبورم امامثل يك بمب يهو منفجر ميشدم.چون ايمان قلبي ندارم.وهميشه وقتي قران ميخونم صفات منافقين ومشركينو ميبينم ياد خودم ميفتم.وميترسم از روزي كه تكو تنها برم اون دنيا...
خوشبختانه خدا بديهامو زود توخواب نشونم ميده.
يه شب كه مامانمو ناراحت كرده بودم خواب ديدم رفتم يك شهر قديمي وبالاي در هركدوم از خونه ها اسم يكي از امامان نوشته شده بود.دنبال خونه يكي از اونا ميگشتم وميدونستم اگه پيداش كنم وباهاش حرف بزنم حتما شفيعم ميشه وصد درصدخدا توبه منوقبول ميكنه وگناهكار از دنيا نميرم..هر كار كردم پيداش نكردم يه صدا اومد گفت نميتوني پيداش كني تا وقت تموم نشده بروپيشوني مامانتو ببوس و به دستوپاش بيفت تا ازت راضي باشه.اينكارو كردم وقتي هم بيدار شدم همينطور.
اما ميدونم وبهم ثابت شده وديدم هر كي ايمان قلبي داره اصلا از كوره درنميره وهميشه وهمه جا حتي سختترين شرايط صبرشو از دست نميده.چند نفروهمينطور امتحان كردم كه فقط دوتاشون تالحظه آخرصبر كردن.(البته اين امتحان غير عمد بود ومن باتمام وجود فرق مومن واقعي ومومن نمارو متوجه شدم.)
- - - Updated - - -
سلام دلپذيرادعزيز.
حرف شما كاملا درسته وقدم اول همينه تا صبرمم بيشتر بشه.:72:
سلام دوست عزیزنقل قول:
شما نميدونيد از وقتي اين تاپيكو زدم چطور خدا داره راه راستو نشونم ميده.من31ساله از همه چي غافل بودم.فقط تو مغزم خموراست شدن بوده كه بارها شيطون وسوسم كرده كه رها كن اين نماز بيخودو اما به خداگفتم من ميخونم وتاجايي كه بشه اول وقت ميخونم تا حداقل تو يكم بهم اميدوار بشي نگي راست ببرينش جهنم چون هيچي نميدونه واگه ميدونه درستشو نميدونه كه انجام بده.از همتون ميخوام واسم از ته دل دعا كنين كه اوني بشم كه خدا ميخواد.منم هميشه دعاتون ميكنم.
دوستان راهنماییهای خوبی کردن.منم یه نکته رو که البته نظر شخصیمه میگم.میدونی که تو اینجور مسائل نمیتونیم خودمونو دانای کل بدونیم.
به نظر من آدم تا میتونه باید سعی کنه معنای هرچیزو بفهمه.اگه دوست داری دختر خوب و با ایمانی باشی (که هستی :)) باید اول اصول دینتو درست بشناسی.چون همیشه گفتن اعتقاد به اصول دین تحقیقیه نه تقلیدی.
هرچه قدر بهتر خداتو بشناسی و دلیل هر مسئله رو بدونی راحتتر و قویتر میتونی اعمال و احکام دینی رو انجام میدی.
بخاطر همین امام علی میگه 1ساعت تفکر برتر از 70سال عبادته.
اونوقت بهشت و جهنم برات کمرنگ میشن و شوق حوری بهشتی و ترس از اتیش جهنم نیست که تو رو سمت عبادت میکشونه.لذت وجودی خداست که به قول دوستم حلوای تن تنانیست ... تا نخوری ندانی.
منم قبلا هر صفت بدی که تو قران میخوندم به خودم نسبت میدادم و میترسیدم اما متوجه شدم این طرز فکر اشتباهه.نقل قول:
هميشه وقتي قران ميخونم صفات منافقين ومشركينو ميبينم ياد خودم ميفتم.وميترسم از روزي كه تكو تنها برم اون دنيا...
وقتی به رحمانیت و رحیمیت خدا به یقین برسی کارت راحتتره.پس سعی کن خدارو بهتر و بهتر،بیشتر و بیشتر بشناسی.
من فکر میکنم اینا بهترین کارا برای قدم اوله.
موفق باشی
سلام بهار.زندگي عزيز.
از شما هم ممنونم كه منوراهنمايي ميكنين.
درسته من هنوز قبل از قدم اول هستم.هنوز بايد خيلي چيزا ياد بگيرم كه بتونم قدم درستي بردارم.
فعلا تفسير قران خيلي خوبه چون يه مدت رفتم كلاس اما آدماي اونجا با اينكه تقريبا خوب بودن اما اوني نبودن كه من ميخواستم.
من دوست ندارم دينوباچيز ديگه قاطي كنم.واگر قاطي بشه فقط ميتونه موضوع اخلاق باشه.اما اونجاهركس سنگ خودشو به سينه ميزدو...
سلام دوستاي گلم.
يه مساله اي واسم پيش اومده واون اينه كه خواهرم از وقتي ازدواج كرده توخواب وبيداري ميبينه يكي جادوش كرده.وحتي چيزايي ديده كه نميخوام بگم.من بهش گفتم توفكر ميكني اماخودش ديده وميدونه كه خانواده همسرش به اين چيزا اعتقاد دارن.ميگه بايد چكار كنم؟من بهش گفتم دعاي علقمه بخون.
شما چيزي ميدونين؟
سلام دوستاي خوبم.
من جواب سوال آخرمو گرفتم.
آقای مسافر زمان من یه سوال از شما داشتم...تو یکی از تاپیکاتون از یه خانم سیدی حرف زدید که بهتون پیام داده و گفته این رابطه اینترنتی غلطه...نقل قول:
نوشته اصلی توسط مسافر زمان
سوال من اینه که شما یعنی واقعا به اینجور حرفا اعتقاد دارید؟
یه سوال دیگم دارم که بعد جوابتون میپرسم...
مرسی...
چشمك محترم من متوجه موضوع نميشم.ميشه توضيح بدين چي شده؟؟!!!!!!!!
سلام
یه نقل قول دیگه از یه بزرگی می گم.چون میترسم اسمش رو اشتباه بگم بردن نامشون حذر می کنم.
در یک جمعی یک جوانی از این بزرگ که استاد اخلاق هم بودن مدام میخوان که بهشون یه برنامه خاص بدن واسه رسیدن به کمال.ایشون جواب نمیدن .چند بار این سوال از طرف این جوان مطرح میشه و دریغ از جواب.تا اینکه ایشون رو به جوان می کنن و می گن شما نیاز به برنامه خاص ندارید.همون چیزهایی که بهشون واقفید رو انجام بدید،کافیست.
حالا همه ما میدونیم دروغ بده اما... .همه میدونیم غیبت بده اما .... .همه میدونیم احترام به پدر و مادر مهمه اما .... .اگه بخوام همه رو بگم میشه رمان بینوایان.واقعا اگه به همه دونسته هامون عمل کنیم خیلی از مشکلات حله.مطمینا درهای رحمت به رومون باز میشه.الانم بازه اما چشم دل میخواد که بستست.
بازم مصرم که دنبال انجام کارهای سخت و غیر طبیعی نباشید(برخی از کارها و چله ها هست که منکرشون نمیشم.اما اول باید به یه مقاماتی رسید.باید جزو اولیا خدا شد تا اون سختی ها براتون شیرین باشه).فقط خدا رو ناظر بر اعمالتون بدونید.بذارید این ذهنیت در شما تبدیل به یقین بشه.اونوقته که کارهایی می کنید که نه کسی بهتون یاد داده نه خواهد داد.
موفق و ثابت قدم باشید
فقط خدا
سلام فقط خدامحترم. بله حرفاتون كاملا درسته. ازتون ممنونم كه كمكم ميكنين. شايد به قول دوستمون سندرم 30سالگي باعث تضعيف روحيه من شده.شايدم كمبود ايمانه كه منو اينقدرضعيف كرده.من به دوميش بيشتر شبيهم.
من اونقد درگير مستحبات بودم كه جدا ازواجباتم غافل شدم.
البته من هيچ منتي سر خدا ندارم چون تمام مستحباتمو باهدف برآورده شدن حاجتم كه همون ازدواج زود وخوبه انجام دادم.كه اگر انرژيمو وقتمو براي انجام درست واجباتم وترك محرمات ميزاشتم شايد الان اينقدر تنها نبودم.
خوشبختانه خدا بهم تواناييهاي زيادي عطا كرده ويكيشم هنريه كه دارم و از كنارش پول زيادي به دست آوردم.
با شروع درسم خودمو تو استرس زيادي انداختم كه هيچوقت تمومي نداره.
ميدونم خيلي حيفه بخوام رشته مورد علاقمو رها كنم اما دانشگاهمون طوريه كه اصلا حق به حق دار نميرسه وهمين مورد تمام انرژيمو ميگيره.چون وقتي نمره ميارم وثبت نميشه وهيچ جاي اعتراض نداره تمام دنيا روسرم خراب ميشه.(البته نه به اين شدت اما واژه بهتري پيدانكردم)
دوست دارم تصميم درستي بگيرم تا زندگيم روبه راه بشه.ومثل آدماي آروم زندگي كنم.
خوب دوستاي خوبم كسي نظري داره كه بگه؟
سلام
شما زندگی عادیتون رو بکنید.خدا هر روز همچین چپ و راست امتحان بگیره ازتون که خسته بشید.:311:
بعضی از ادما هستن که به اندازه یک کتابخونه کتاب دارن.اما یکیشون رو هم تا اخر نخوندن.حالا شما فقط دنبال جمع کردن کتابید یا خوندنشون؟(منظورم اینه که راهکار ها رو جمع می کنید و ....).مثلا همون ترک محرمات یه سی چهل سال زمان میبره.البته واسه امثال خودم.نه شما
راستی اینم بگم.یه نکته مثبت تو شما اینه که از تمومه نوشته های بچه ها تشکر می کنید.حتی اکه خیلی به نفعتون نباشه.
فقط خدا
برد عزیز سلام
راستش همیشه موضوعات تاپیکت یه چیزی هست که من نمیدونم باید چی واست بنویسم!
یعنی هر تاپیکی که میرم یه حرفی برای گفتن دارم(هر جند بیانش نکنم!) ولی تو تاپیک تو ....:rolleyes:
ولی حالا یه چیزی!
تو که باهدف رفتی دنبال درسو تحصیل، حالا نذار این استرسهای روزمره و مشکلات عادی ناراحتت کنه یا تو رو نسبت به هدفت سرد کنه
واینکه
تو نباید همه فکرت رو بذاری روی درست فقط.به همه حوانب زندگیت برس.
درکنار دعاهایی که میکنی برای آینده ات،خودت هم تلاشی بکن.
من فکر میکنم دعاکردن تنها کاری رو پیش نمیبره!
ما تو دعاهامون از خدا میخوایم کمک کنه تو انتخاب ها واتفاقاتی که هر روز در مسیر زندگی باهاشون مواجه میشیم، درست تصمیم بگیریم.درست رفتار کنیم
خدا هم میگه تو یک قدم بردار من....
استرس هم به خودت راه نده!تا اینجا که شناختمت دختر استرسی هستی!:pاسترسو بذار کنار،خیلی از مشکلاتت حله.جواب خیلی از سوالات هم میگیری:)
ببخشید اگه نتوستم کمکی کنم:o
موفق باشی:72::72:
تو اين يك سال كه مامانو بابام از هم جداشدن به خاطر اتفاقاتي كه من شروعش كردم احساس گناهم بيشتر شده.احساس بي پناهيمم همينطور.چون از بچگي بابام تنها كسي بود كه حامي من بود.استرسمم به خاطر همينه.مني كه از نظر بدني قوي بودم حالا حس ميكنم تمام بدنم بيخودو بيجهت از داخل ميلرزه .
فقط خدا محترم من از همه تشكر ميكنم چون وقتشونو در اختيار من گذاشتن.واسه اونايي هم كه يك كلمشون باعث تلنگري به روحم شده لايك ميزنم.
شايد من نميتونم تو دنياي مجازي خوب حرف بزنم كه هيچكس متوجه مسائلم نشده.
همتون ميگين خدا هست.خب منم ميدونم هست.ميدونم با تمام اشتباهاتم همه چي بهم داده.
تو خونه هم تنهام.خواهروبرادرم كار ميكنن.مامانمم چون بچه خواهرم تازه دنيا اومده پيش اونه.
خيلي از راههاروبراي بيرون رفتن ومشغول كردن خودم امتحان كردم وخيلي دستو پا زدم تا استرس تو وجودم نباشه اما باز برگشتم سر خونه اول.
حالا يه موضوع جديد پيش اومده واينه كه اون گروه مسابقات به من گفتن برم باهاشون كار كنم اما اخلاقشونو قبول ندارم ونميخوام آش نخورده ودهن سوخته بشم.
- - - Updated - - -
قبل طلاق باخانواده بابام رفتو آمد زيادي داشتيم.من از بچگي روابط فاميلي رو دوست داشتم.از وقتي بابام نيست ديگه نميتونيم زياد بيرون بريم.اهل كوهنوردي هم هستم اما به خاطر مسائلي كه تو تاپيك با من حرف بزن1و2گفتم زياد تمايل ندارم برم.
واي دوست ندارم اينقدر از مشكلاتم بگم.چون حس ميكنم دارم افسرده ميشم.......