-
فاصله گرفتن نامزدم
با سلام
من 29 سالمه، 5 سال با کسی در ارتباط بودم، بعد از مخالفت های خانواده و کمی دوری، الان با هم نامزد هستیم. از تابستان سال پیش کار نامزدم به یک شهر دیگر رفته که باعث میشه خیلی کم همدیگر رو ببینیم و همین موضوع قبل از عید باعث دعواهای زیادی شد، و گرچه من آدم ارومی هستم ولی توی یکی از دعواها شروع به جیغ و داد کردم.
5 روز مونده به عید نامزدم گفت که من دیگه توی این رابطه خوشحال نیستم و خیلی دعوا داریم، بهتره نباشیم که وقتی با ناراحتی و گریه شدید من روبرو شد، گفت برای یک مدت از هم دور باشیم.
بعد از یک ماه مسیج دادن که همدیگرو ببینیم و گفتند که من نمیخوام بدون تو باشم ولی 100% مطمئن نیستم. بهتره کم و بیش از هم خبر داشته باشیم تا اثرات منفی دعواها و ... کم بشه و دوباره از نو شروع کنیم و من هم قبول کردم.
ولی توی این مدت به خاطر علاقه زیادی که به ایشون دارم نمی تونم دلتنگیم رو کنترل کنم، و هر روز با مسج های عاشقانه یا با مسج های دعوا و تهدید با ایشون ارتباط دارم که حس می کنم نمیذارم ایشون به اندازه کافی دلتنگ بشه و خودش بیاد سمتم. یعنی این دلتنگی من اینقدر زیاده که با اینکه سعی می کنم جلوی خودم رو بگیرم نمی تونم، کارم هر روز شده گریه و بعضی وقت ها می خوام بمیرم واقعا.
پریشب یه شعر عاشقانه فرستادم براش، و اون تو جواب گفت خیلی وقته عشق رو حس نکردم. وقتی آدم حضوری نباشه، انگار زندگی قشنگتره (منظورش این بود که وقتی نیستم بهتر و عاشقانه تری).
منم بهش ابراز علاقه کردم ولی اون میگه از این مسج ها نزن برام. من نمیدونم بعدا چی میشه ولی الان نمی تونم باهات باشم.
خیلی کلافه ام، خیلی ناراحتم، همش بغض و گریه دارم. خسته شدم از غصه. نمی دونم چیکار کنم اوضاع بهتر بشه.
-
سلام دوست عزیز.منظور شما از نامزدی اینه که شما عقد نیستین،درسته؟
نحوه آشناییتون چطور بوده؟
-
خیر، عقد نیستیم هنوز. چون کار ایشون دوره، تا یکسال دیگه که برگردن تهران و عقد و عروسی باهم باشه.
آشنایی از طریق یکی از دوستان بنده بوده.
-
سلام دوست عزيز. اولا شما بايد بگيد 5 ساله با يك نفر دوستيد نه نامزد تو كشور ما كلمه نامزدي وقتي دو زوج عقد كرده باشند به كار ميره. پس اين آقا تعهدي به شما ندارد. دوستي شما خليلي طولاني مدت بوده 5 ساله خليلي زياده براي آشنايي. چرا اين همه سال ادامه داديد؟ دوري براي اين آفا دليل نمي شه كه محبتشون كم بشه ايشون مي تونستند با شما ازدواج كنند و باهم به اون شهر بريد. نمي خوام نااميدتون كنم ولي دوستي هايي كه طولاني مدت باشه معمولا نتايج خوبي نداره. چرا بايد اينقدر به صورت افراطي علاقتون رو مطرح كنيد شما كارهايي مي كنيد كه آقايون اصلا دوست ندارند وقتي ايشون گفته فاصله بديم به اين رابطه چرا كنار نكشيديد . چون اين كاراي به معناي خرد كردن خودتونه. من جاي شما بودم ادامه نمي دادم و بهشون مي گفتم اگه قصدتون ازدواج با خانوادتون مطرح كنيد و اقدام كنيد واين كشش دادن رابطه باعث مي كشه يك زماني بريده بشه. سنتون كم نيست كه بگم احساساتي برخورد مي كنيد شما بايد عاقلانه به مسائل نگاه كنيد. بهترين راه قطع كردن رابطه است تا اين آقا اگه دوستون داشتن از راه جديتر اقدام به ازدواج با شما بكنند . دوري هم براي شما خوب بوده تا بفهميد كه ايشون زياد هم قصدشون با شما جدي نبوده
-
به نظر من این رفتار شما اصلا درست نیست.شما باید عزت نفس و غرور دخترانه تو حفظ کنی.وقتی اون رک به شما میگه هنوز مطمئن نیستم خیلی اشتباهه که قبول کنین باهاش در ارتباط باشین.شما که بازیچه دست ایشون نیستید.مدتی در ارتباط باشین که تازه ببینه چی میشه!!!!!!!!!
دختر همیشه باید ارزش و جایگاه خودشو حفظ کنه و طوری رفتار کنه که نقش مطلوب رو داشته باشه نه طالب.آقایون هم از دختری که غرور و عزت نفس نداشته باشه خوششون نمیاد.بهتره بهشون بگی که خیلی زود تصمیم نهاییشون رو بگیرن.
و یک زن هیچ وقت عاشق مردی که بدونه دوسش نداره باقی نمیمونه.اینو مطمئن باشید.
یک زن فقط و فقط عاشق مردی میشه که فکر میکنه عاشقشه.پس اصلا نگران نباشید و جدی ازش بخواین خیلی زود تصمیمشو اعلام کنه و خودتون دیگه اصلا پیش قدم نشین و ارتباطی برقرار نکنید
-
Deniz90 اگر دوست بودیم که میگفتم دوستیم. خواستگاری اومدند و حلقه نشون هم دادند و خانواده ها در جریانند ولی ما خانواده مذهبی نیستیم و نامزدی را هم جز مراحل ازدواج میدونیم.
راستش به چیزی بیشتر از این که گفتین احتیاج داشتم. برای مثال اینکه اگر رفتار قبلی من و دعواها و ابراز احساس نکردن باعث سرد شدن ایشون شده باشه و الان به این جایگاه رسیدند که دو به شک شدن، وظیفه من چیه؟
ایشون کارشون توس شهر دیگه موقته، و من هم اینجا استخدام یک شرکت دولتی هستم.
من میدونم ایشون منو دوست داره، ولی خیلی مغرور و خودخواهه. و چون من همیشه و تو هر شرایطی کنارش بودم میدونه که همیشه هستم و همیشه رابطه خیلی خوبی داشتیم و خانوادشون هم منو دوست دارن. ولی این دعواهای اخیر و اعصاب خوردی های زیاد باعث شد که ایشون منفجر بشه. کلا ادمی هس که تا یک جایی تحمل می کنه ولی بعدش دیگه قابل کنترل نیست. حرفاش رو بروز نمیده. تا همین پریشب من علت اصلی کار ایشون رو نمی دونستم، تا اینکه از مسج هایی که داد فهمیدم از ابراز عشق نکردن کن، از اینکه سرش داد زنم و به قول خودش مامان بازی در میاوردم براش خسته است.
-
خوب عزيزم شما خودتون كل ايراداتون رو گفتيد حالا ما بايد بگيم اينا رو اصلاح كن. اگه مطمئن ايد كه دليل فاصله گرفتن ايشون از شما اين رفتارهاي شماست پس مي تونيد خودتون رو اصلاح كنيد. به نظر من هم ايشون حق دارند بگن به اين رابطه فاصله بديد تا بدونيد اشكال كار از كجاست. شما به دعواهاتون اشاره كريد ولي نگفتيد دليل اختلافهاتون چيه؟ اول ريشه يابي كنيد ببنيد چي عاملي باعث شده كه رابطتون اينطوري بشه. به جاي اس ام اس دادن به ايشون يك روز كاملا به رابطتون فكر كنيد ببينيد كجاها هم شما هم ايشون اشتباهاتي داشتن. شما هنوز عقد نكرديد و زير يك سقف زندگي نمي كنيد اين مشكلات رو داريد به اين فكر كنيد كه اين اختلافات بدها زيادتر ميشه يا كمتر. باز من مي گم شما هم فاصله بديد به اين رابطه كمي منطقي تر رفتاركنيد. ابراز علاقه خوبه، دوست داشتن خوبه، ولي همه چيز تو تعادلش دلنيشنه. مني كه دخترم اگه طرف مقابل ام هي اس ام اس بزنه و ابرازه دلتنگي كنه يا حرفاي عاشقونه بگه دلم و ميزنه. به هر دو تاتون فرصت بديد ببينيد كجا ايراد داريد. و آقايون از خانم هاي زياد گير مي دن و زياد دنبال دعوا و مشاجره اند خوششون نمياد. سعي كنيد مشكلات تون رو با آرامش و دادن راهكارهاي مناسب براي همديگه حل كنيد . بيشتر تو ارتباطتون دقت كنيد تا يك عمر پشيموني نداشته باشد چون همه چيز دوست داشتن نيست همه جنبه ها رو در نظر بگيريد و وارد زندگي مشترك بشيد.
-
شما درست میگید ولی این فاصله دادنه سخته، همش فکر می کنم اگه برنگرده چیکار کنم. راستش من میدونم اعتماد به نفس خوبی ندارم و به جای ایشون هم اگر هر کسی بود، از دست کارای من خسته می شد. من موقعیت تحصیلی خوبی دارم و ظاهر خوبیم دارم . خودش هم میگفت من اصلا فکر نمی کردم به من جواب مثبت بدی اینقدر خوشگلی (میخوام بگم از نظر ظاهری همیشه براش جذابیت داشتم) و همیشه ورزش می کنم ولی حس می کنم یه جای بزرگ کارم اشتباهه. زیاد از حد برای طرفم مرام میزارم تا جایی که خستش می کنم ولی نمی تونم جلوی خودم رو بگیرم.
میخوان بدونم یه زن جذاب و خواستنی از طرف آقایون چجوریه و من با این ترس از دست دادن چطوری باید کنار بیام و خودم رو اروم کنم. میدونم باید فاصله بگیرم ولی میخوام بدونم واقعا این فاصله گرفتن من 100% درسته؟ از هیچ کاریم مطمئن نیستم
میخوام بدونم با یه مرد خودخواه، مغرور، درونگرا ولی از یک طرف هم حساس که کوچکترین کاری ناراحتش می کنه، و اینکه موقعی که ناراحته خیلی سنگدل میشه، بهترین راه همین فاصله گرفتنه؟
خواهش می کنم هر چیزی که به ذهنتون می رسه هر راهکاری که میتونه از من یه دختره قوی بسازه بهم بگید و این که در مقابل یه مرد اینجوری چطور باید رفتار کرد. میخوام همه نظرها رو بخونم و حسابی فکر کنم. خواهش میکنم تجربیاتتون رو بهم بگید لطفا. ممنون
-
شما باید رابطه تون رو طوری تنظیم کنید که ایشون خواهان شما باشن،بذارید ایشون دلشون براتون تنگ بشه و شما جواب محبتشونو بدید.یعنی ایشون باید شروع کننده باشن.
معمولا آقایون بعد عقد و عروسی شورشون کمتر هم میشه.بنابراین خیلی با احتیاط رفتار کنید.
باید رابطتون طوری باشه که ایشون ترس از دست دادن داشته باشن نه شما.شاید شما بهش فرصت ندادین تا این احساسو تجربه کنه
-
عزیزم منم خودم یه رابطه طولانی دارم پس نفسم از جای گرم در نمیاد که می گم طرفش نرو.خودم تک تک لحظاتی که الان داری و چند سال پیش داشتم. اکیدا بهت توصیه می کنم پیشقدم حتی یه اس ام اس حالت چطوره هم نشو. بعدم من اصلا موافق این نظر نیستم که بعد 4 5 ماه دوره ازش خبری شد یهو بگی بیا تکلیف منو روشن کن(البته من خودم نیاز به نصیحت دارما!!!) ولی نگی بهتره( از نظر من) یه جوری بیخیال و شاد و سرحال جواب بده ..اونوقت ببین چطوری باز میاد سمتت. اصلا نترس که ولم می کنه با این جدایی
- - - Updated - - -
راستی اینم بگم تا گفت بیا جدا شیم گریه کنی ( کارای خودم!) بدتر تورو کوچک می کنه. اگه گفت استقبال کن !! مطمئن باش اگه قسمت هم باشین هیچ چیز از هم جداتون نمی کنه
-
ممنونم از همیاریتون. حتما به حرفتون گوش میدم و فاصله میگیرم. ولی میدونم ثبات رفتار ندارم و بعضی وقت ها حالم خیلی بد میشه در حدی که نفسم بالا نمیاد. خواهش می کنم بازم تجربه هاتون رو بهم بگین دوستان. تو موقعیت بدی هستم و خودم قدرت تصمیم گیری درست ندارم.