RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
خوشبختی خوردن یک لیوان آب خنک است .....بعد از تشنگی یک روز داغ و تابستونی!
خوشبختی گذاشتن سرتو بر بالش و بخواب ناز رفتن تو است..... بدون کمک ودر تنهایی!
خوشبختی چشمان زیبای تو است که راه را به روشنی ببینی .......و خدا را هم شکر نکنی !
خوشبختی انگشتان توست که بروی کیبرد میزند ....تا حروف را برای تو حک کند!
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
خوشبختی یعنی زبان تو که دیگران را با آن صدا میزند و درد دلت را به آنان میگوید!
خوشبختی یعنی قدرت شنوایی تو که صدای موسیقی را میشنود !
خوشبختی یعنی قلبی که در سینه تو تپش میکند و بی وقفه در حال خدمت کردن به تو است !
خوشبختی یعنی پایی که تو را به این سو آن سو میبرد و گله و شکایتی ندارد!
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
خوشبختی یعنی عقل و هوشی که به تو اجازه داد از این امکان مدرن اطلاعاتی روز یعنی اینترنت ....استفاده کنی!
خوشبختی یعنی همین اکسیژن موجود که استنشاق میکنیم تا از بی هوایی خفه نشیم!
خوشبختی یعنی همین آسمان آبی :73:....... میدونی اگر قرمز بود چی میشد !
میدونی اگر سقف آسمون کوتاه بود چی میشد ؟ خوب میدونی که دست ما نبود اگر خدا دلش میخواست این کارو میکرد ما که نمیتونستیم بگیم چرا ؟!:33:
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
سلام تارا**
خیلی مایوسانه و غمگین نوشتی...
به نظرم بدبختی و خوشبختی مرزی آنچنان ظریف و نازک دارند که اکثر مردم در شناخت آنها اشتباه می کنند. اگر کسی خوشبختی را نشناسد یعنی بدبختی را هم نشناخته است.
همانطور که در معنی بدبختی گفته اید:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط تارا**
...
معني بدبختي رو خوب مي فهمم
بدبختي يعني احساس كني زيادي هستي ......
و احساس بي ارزشي كني .
بدبختي يعني در حسرت نوازش پدر باشي .
يعني دلت لك بزنه براي يه نگاه مهربون............
...
خوشبختی هم به همین ظرافت تعریف میشه.
یعنی احساس کنی که زیادی نیستی
احساس کنی که با ارزشی
یعنی در حسرت نوازش ننشینی
یعنی در میان نگاهها ، نگاه و حرف و گفتار مهربان را تشخیص بدهی.....
یعنی می خواهم بگویم ما به خاطر انسان بودنمون همه رنج می بریم، همه درد را تجربه می کنیم، هم غم را می شناسیم و هم شکست را تجربه می کنیم، و همه در آرزوی بهترین ها ثانیه شماری می کنیم....
اما بدبختی و خوشبختی ما بستگی به این دارد که کجا دنبال داروی دردمان، کجا باید دنبال شادی و کجا باید منتظر بهترین ها باشیم.
خوشبختان در درون خود قلب مالامال از عشقشون را دوست دارند، و همه آن چیزهایی که آرزو گفته....
اما وقتی خودمون را با همه زیبایی ها و پتانسیل و فهم و ... فراموش می کنیم و منتظریم از بیرون چیزی عایدمان شود ، بدبختی را به خود هدیه می کنیم.
ای غلامت عقل و تدبیرات هوش
چون چنینی خویش را ارزان فروش؟
ای همه دریا چه خواهی کرد؟ نم؟
ای همه هستی چه می جویی؟ عدم
تو خوشی و خوبی و کان هر خوشی
تو چرا خود منت از باده کشی؟
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
من احساس خوشبختی می کنم موفق وشاد باشید
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
ببینید انسان درگیر یکسری باورهاست و گرفتار آرزوهای بی شمار . . . .این باورها یک من وجودی برای انسان می سازند که او را از جهان بیرون و جامعه متوقع می کند.گاهی اوقات و متآسفانه بیشتر اوقات شرایط بیرونی مزاحم یا حتی مانعی بر سر دستیابی به آرزوها یا رفع نیاز درباره ابراز شخصیت می شود.
به هر حال واقعیت همین است.اما یک بعد دیگر جریان که اتفاقاً مهمه ترین بعد است،نیروی اختیار و پشتکار نسان است.هر آدم بالغی می تواند با ارداه و اختیار خود و البته با تلاشی فراگیر از هر وضع ناجور،شرایط و مکان بد و رهایی یابد.
مورد دیگر این است که انسان و تخیل او،اهی فضاهایی غیرواقعی را پدید می آورند که انسان خوشبختی خودش را در آن فضا جستجو می نماید و این امر با ترکب با یکنواخت شدن نعمات و استفاده از چیزهای خوب،سبب احساس بدبختی می شودمثلاً ما هیچ وقت به هلت در دسترس بودن تندرستی یا بالین راحت به فکر نبود آنها نبوده و تازه از وضعیت نرمال خویش هم می نالیم.
در صورتی که زندگی آسان است و همین تکاپوها و نیازهاست که خوشبختی را می سازد.
انسان می تواند همواره در فکر پول درآوردن باشد،اما رابطه با خانواده و احساس آرامش را از دست می دهد،هرچند که پول اسباب بازی های گرانبهتری را به ارمغان می آورد.
ببخشید بی اجازه آمدم . پی خوشبختی آمدم.
سلام آدمهای خوشبخت
من یه زمانی احساس می کردم میتونم خوشبخترین باشم وتوی خوشبختی همه رو پشت سر بگذارم ولی یا من لیاقت خوشبختی رو نداشتم یا دارم و خوشبختی آدرسم رو گم کرده و نمیدونه چطوری بیاد خواهش میکنم شما که اون رو دیدید و لمسش کردید آدرس من رو هم بهش بدید . باورکنید من هم دوست دارم اون رو ببینم و به همسرم هدیه اش کنم.
ببخشید که بی اجازه به جمع خوشبختتون اومدم می خواستم بدونم خوشبختی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:47:
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
با درود
براستی تعریف مفهوم خوشبختی چیست؟چه چیزهایی باعث خوشبختی انسان می شوند؟
ببینید دوستان گرامی،یک بدبختی بزرگ همین ندانستن مفهوم خوشبختی است و یا دیگر مفاهیم و وضعیتها را به جای آن گرفتن که این اشتباهی بزرگتر است.در این زمانه متأسفانه داشتن وضع مالی خوب عین خوشبختی تلقی می گردد.حالا شما به این امر،دارا بودن مقام و منصب و نیز ارضای نامحدود غرایز را نیز با بهره از همان امکانات مالی زیبا بیفزایید.یعنی:
پول زیاد+شغل و مقام بالا+دارا بودن وسایل،خانه و ماشین گرانبها+ارضای بی کنترل غرایز=خوشبختی!!!!
در ظاهر شاید این مفهومی قابل لمس تر یا مقبول تری از خوشبختی باشد،اما چنین نیست و این را متخصصین روانشناسی،جامعه شناسی،دینی،پزشکی و حتی اقتصادی می گویند.چندین دلیل را من برمی شمرم:
1-کمال گرایی انسان که سبب خستگی او از یکنواخت شدن بهره گیری از این امکانات مادی می گردد.
2-دوری انسان از رابطه سالم با دیگران و حضور مؤثر در اجتماع و تعامل با هم نوع و زیست در یک فضای آرمانی به تدریج رنج آور که ناشی از جدایی فرد از جهان واقعی و بالاتر دبدن خود از بقیه است.
3-ناپایایی این امکانات مادی و سلب احساس آرامش آدمی به دلیل ترس از دست دادن آنها یا تفکر درباره حفظ و یا افزایش آنها که سبب هرز انرژی روانی زیادی می شود.
البته این برای خود بنده هم تا چند سال پیش یک پارادوکس بود،هرچند که باید تجربیاتی اجتماعی و فردی حاصل کرد تا به مقهوم خوشبختی نزدیک شد.بنابرین از دیدگاه این جانب خوشبخی از بودن احساس آرامش نشأت می گیرد . . . .
و به دلیل اجتماعی بودن انسان و وجود احساسات غریزی و اینکه آدمی پدیده ای هوشمند در طبیعت است،در یک زندگی تا حد امکان عاری از موارد مجازی و مصنوعی و رابطه ای هوشمندانه و از روی عاطفه با دیگران سبب شتابگیری حرکت به سوی خوشبختی می گردد؛کمک و دادن مشورت به دیگران و دستگیری از انسانهای نیازمند،رسیدگی به احوالات درونی،گونه ای شکیبایی و طمأنینه،رابطه نزدیک با خدا از هر راهی و کنترل کمال گرایی شرایط از ده ها شرط رسیدن به خوشبختی است.
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
دیدگاه
یک تاجر آمریکایی نزدیک یک روستای مکزیکی ایستاده بود. در همان موقع یک قایق کوچک ماهی گیری رد شد که داخلش چند تا ماهی بود.
از ماهی گیر پرسید: چقدر طول کشید تا این چند تا ماهی رو گرفتی؟
ماهی گیر: مدت خیلی کم.
تاجر: پس چرا بیشتر صبر نکردی تا بیشتر ماهی گیرت بیاد؟
ماهی گیر: چون همین تعداد برای سیر کردن خانواده ام کافی است.
تاجر: اما بقیه وقتت رو چیکار می کنی؟
ماهی گیر: تا دیر وقت می خوابم. یه کم ماهی گیری میکنم. با بچه ها بازی میکنم بعد میرم توی دهکده و با دوستان شروع می کنیم به گیتار زدن. خلاصه مشغولیم به این نوع زندگی.
تاجر: من تو هاروارد درس خوندم و می تونم کمکت کنم. تو باید بیشتر ماهی گیری کنی. اون وقت می تونی با پولش قایق بزرگتری بخری و با در آمد اون چند تا قایق دیگر هم بعدا اضافه می کنی. اون وقت یک عالمه قایق برای ماهی گیری داری.
ماهی گیر: خوب بعدش چی؟
تاجر: به جای اینکه ماهی ها رو به واسطه بفروشی اونا رو مستقیما به مشتری ها میدی و برای خودت کار و بار درست می کنی ، بعدش کارخونه راه می اندازی و به تولیداتش نظارت میکنی... این دهکده کوچک رو هم ترک می کنی و می روی مکزیکو سیتی بعد از اون هم لوس آنجلس و از اونجا هم نیویورک... اونجاست که دست به کارهای مهم تری می زنی...
ماهی گیر: این کار چقدر طول می کشه؟
تاجر: پانزده تا بیست سال
ماهی گیر: اما بعدش چی آقا؟
تاجر: بهترین قسمت همینه، در یک موقعیت مناسب که گیر اومد میری و سهام شرکت رو به قیمت خیلی بالا می فروشی، این کار میلیون ها دلار برای عایدی داره.
ماهی گیر: میلیون ها دلار، خوب بعدش چی؟
تاجر: اون وقت باز نشسته می شی، می ری یه دهکده ساحلی کوچیک، جایی که می تونی تا دیر وقت بخوابی، یه کم ماهی گیری کنی، با بچه هات بازی کنی، بری دهکده و تا دیر وقت با دوستات گیتار بزنی و خوش بگذرونی!!!
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
ديوار شيشه اي ذهن
________________________________________
يه روز يه دانشمند يه آزمايش جالب انجام داد... اون يه اكواريم شيشه اي ساخت و اونو با يه ديوار شيشه اي دو قسمت كرد.
تو يه قسمت يه ماهي بزرگتر انداخت و در قسمت ديگه يه ماهي كوچيكتر كه غذاي مورد علاقه ي ماهي بزرگه بود.
ماهي كوچيكه تنها غذاي ماهي بزرگه بود و دانشمند به اون غذاي ديگه اي نمي داد... او براي خوردن ماهي كوچيكه بارها و بارها به طرفش حمله مي كرد، اما هر بار به يه ديوار نامرئي مي خورد. همون ديوار شيشه اي كه اونو از غذاي مورد علاقش جدا مي كرد.
بالا خره بعد از مدتي از حمله به ماهي كوچيك منصرف شد. او باور كرده بود كه رفتن به اون طرف اكواريوم و خوردن ماهي كوچيكه كار غير ممكنيه.
دانشمند شيشه ي وسط رو برداشت و راه ماهي بزرگه رو باز كرد اما ماهي بزرگه هرگز به سمت ماهي كوچيكه حمله نكرد. اون هرگز قدم به سمت ديگر اكواريوم نگذاشت.
ميدانيد چرا؟
اون ديوار شيشه اي ديگه وجود نداشت، اما ماهي بزرگه تو ذهنش يه ديوار شيشه اي ساخته بود. يه ديوار كه شكستنش از شكستن هر ديوار واقعي سخت تر بود.
اون ديوار باور خودش بود. باورش به محدوديت. باورش به وجود ديوار. باورش به ناتواني.
ما هم اگه خوب تو اعتقادات خودمون جستجو كنيم، كلي ديوار شيشه اي پيدا مي كنيم كه نتيجه ي مشاهدات و تجربياتمونه و خيلي هاشون هم اون بيرون نيستن و فقط تو ذهن خود ما وجود دارند.
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
داستان خوب و نتیجه بسیار خب تری بود،اما آن شیشه کذایی در کودکی توسط خانواده و جامعه و برخی قوانین و نابرابریها در برابر ما گذارده می شود و جلوی خلاقیت و تلاش عدفمند ما را از همان اوان کودکی تا بزرگسالی می گیرد و افزون بر این به هر حال آدمی پس از چند شکست دجار سرخوردگی می گردد،آن وقت تکلیف چیست؟
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
سلام
به نظر من همراه بودن خدا با بنده اش و بنده با خدای خود عین خوشبختی ست.
تو با خدای خود انداز کار دل و خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی , خدا بکند
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
ورودي اين انجمن نوشته شده" فقط كساني كه از زندگي راضي اند وارد شوند ...." منم بخاطراينكه بي دعوت اومدم ازتون معذرت مي خوام چون تا حالا نتونستم از زندگي كه دارم احساس رضايت كنم .خيلي هاتون گفتيد تلاش كن اما شما نمي دونيد كه من خيلي تلاش كردم اين كلافگيم بخاطر به نتيجه نرسيدن تلاشهامه . مدير همدردي گفتن من معني خوشبختي رو مي دونم !!!!!!!!! بله من معني لغويشو مي دونم فكر نمي كنم معني كلمه رو كسي باشه كه ندونه .!!!!! اما منظور من درك چنين موقعيتي بود... از اونايي كه سعي كردن راهنماييم كنن وقت گذاشتن وتا حدودي كمكم كردن ممنونم .و به آقاي ابراهيمي كه با يه كامنت كوچيك يادآوري كردن جزء خوشبختا هستن به خاطر خوشبختيشون تبريك مي گم .اميدوارم هميشه اين حالو داشته باشيد
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
به نظرم نباید به اینکه خوشبخت هستیم یا نه و اینکه معنی خوشبختی چیه و چه کسایی خوشبختن فکر کنیم.
فقط باید با تمام وجود زندگی کنیم. دلیلی برای بدبخت بودن نیست. اصلا مگه میشه کسی بدبخت باشه؟ یعنی بختش بد باشه؟؟؟ یعنی خدا، به نیت آزار دیدن بنده هاشو آفریده؟ باور کردنش سخته.
:72:
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
منم یه روز فکر ميکردم که خيلی بدبخت و تنهام وخدا اصلا صدامو نمی شنوه ولی همش يکی توی دلم می گفت صبر کن من چندسالی با توکل به خدا صبرکردم ، الان به چيزی که می خواستم رسيدم و احساس می کنم برای رسيدن به اين زندگی و رضايت کنونی بايد آن مرحله را پشت سرمی گذاشتم
باور کن شرايطم آن موقع خيلی بد بود و با فوت پدرم خيلی بدتر شد
پس عزيزم صبر کن و حواستو جمع کارت بکن و از فرصتهات به خوبی استفاده کن
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
حرف اخر تارا همون كه مدير هم انتخاب كررده خيلي ناميد كننده و مايوس كننده بود من فقط همينو فهميدم.
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
سلام دوستان به نظر من خوشبختي يعني ديدن خوبي ها
RE: خوشبختي ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چيه
118 عزیز واقعا داستانت زیبا بود.
به نظر من خوشبختی یعنی آرامش.
انسان های خوشبخت انسان هایی هستند که خیلی چیز ها رو زیر سیبیلی رد می کنند و بهش می خندند.
خوشبختی یعنی اسان گرفتن چیز های سخت و همه چی رو به خدا سپردن و ازتمام لحظه ها لذت بردن.
خوشبختی یعنی توانایی خلق آرامش در شرایط سخت و پر تنش.
بیایید از امروز با هم خوشبخت باشیم.