نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
من دختري 25 ساله هستم و حدود يك ماه است كه با پسري آشنا شدم بهتنهايي براي ديدن من به خانه ما اومد و بعد از قبول خودش با مادر و خواهرش اومدن تا اونها هم منو ببينن به دليلي كه به من نميگه خانوادش مخالفن و مي خواد با وجود مخالفت خانواده مي خواهد با هم ازدواج كنيم ولي از من مي خواهد هيچ مهريه اي نگيرم . من مي دونم كه خانوادم قبول نمي كنن براي همين از من خواست كه بعد از عقد مهريه ام رو ببخشم چون ميگه مي خوام از خوانوادم ببرم من نمي دونم چيكار كنم ؟ كمكم كنيد . خواهش مي كنم
يكي كمكم كنه كسي كه به خاستگاري من اومده خانوادش مخالفن و مي خواد بازم با هم ازدواج كنيم ولي از من مي خواد هيچ مهريه اي نگيرم من مي ترسم و مشكل اينه كه دوسش دارم
سلام
به تالار ما خوش آمدید
چقدر می شناسیش ؟چرا خونوادتون مخالفن؟ چرا یه همچین چیزی رو از تو می خواد؟
اول سئوالاتی با این مضمن رو جواب بده تا ما بتونیم راهنمایی درست به تو بدیم
سلام. من و دختر داییم با هم 2ماهی میشه نامزد هستیم ولی عقد نکردیم . می خواستم حرف ها و روابط دوران نامزدی را برای من شرح دهید و همچنین چه کارهایی کنیم که به هم بیشتر وابسطه باشیم و همدیگر را بیشتر دوست داشته باشیم.
متشکرم....
سلام
منم سوالای نفیسه رو می پرسم!
بدون دونستن جواب!
2 حالت وجود داره:یا خانواده اش مخالفن یا نیستن!
اگه مخالفن که به جای به قول اون داداشمون(اسمشون علیه؟) رو کم کنی باید یه جوری راضیشون کنید.ازدواج جای رو کم کنی نیست!
اگه مخالف نیستن و علی داره اینجوری جلوه میده(چون دلیل مخالفتشونو نمیگه!) باید یه ذره بیشتر بشناسیدش...!
کلاً اگه من جای شما بودم اصلا همچین شرطی رو نمی پذیرفتم، ولی اگه بعد از ازدواج ثابت کرد که ارزششو، داره حتما می بخشیدم.
موفق و خوشبخت باشید.
یا علی مددی!
با سلام با توجه به اینکه یک ماه زمان کافی برای شناخت نیست آن هم کسی که می خواهی یک عمر با او زندگی کنی در ضمن هیچ وقت مهریه ضمانت پایداری زندگی را نمی کند ولی نبودنش هم مشکل ساز است پس سعی کن مقدار معقولی را در نظر بگیری جوری که او هم از پرداختش واهمه نداشته باشد یا اگر از دادن مهریه واهمه دارد زمین یا ملکی را به نام تو کند ولی به خاطر عشق و دوست داشتن بینتون از اینا نگذر و ارزش خودتو نگه دار فردا روز همه ی این حرفا برات تازه می شه و می بینی اگر از چیزی گذشتی چقدر اشتباه کردی
سلام علي من
ما هميشه به مراجعان پيشنهاد مي كنيم كه با افراد متعادل ازدواج كنيد. چه آنهايي كه وابستگي صددرصد به والدين دارند و تصميمات مهم زندگييشان را به آنها واگذار مي كنند ، چه آنها كه نمي توانند يك انعطاف سازنده با خانواده خود به عمل آورند و درگير مي شوند و قهر مي كنند يا جدا ميشوند، هر دو اين افراد در زندگي مشكلات حاد به وجود مي آورند.
همچنين اين آقا هم دچار خطاي شناختي هست، نگرش ايشون به مهريه نيز نشان مي دهد كه ايشون در حل مسائل از روشهاي احساسي استفاده مي كند كه آفت زندگيست.
لذا شما نياز است كه اين آقا را بيشتر بشناسيد، و در بستر خانواده با او ازدواج كنيد. نه با اين روش كه ايشون پيشنهاد مي دهند.
ممون از راهنماييهاتون الان بجاي اون مشكل 1 مشكل بزرگ تري دارم بهم ميگه در طول اين مدت تا مشكل راضي كردن خانوادش حل بشه مي خواد با يكي از دوست دخترهاي قبليش باشه بنظرم اين حرف خيلي بي منطقي باشه نظر شما چيه دارم ديونه مي شم احساس ميكنم هنوزم شخصيتشو نشناختم اگه آدم بديه خوب مي تونست بدون اينكه به من بگه اين كارو انجام بده اگه آدم خوبيه چرا اين كارو ميخواهد انجام بده خواهش ميكنم نظراتتونو برام بفرستيد
بنظرم اين حرف خيلي بي منطقي باشه
منطق که داره .......اما منطق خوبی نیست .
نظر شما چيه ؟ دارم ديونه مي شم
کار خوبی نمیکنید نباید..... دیونه بشید:rolleyes:
احساس ميكنم هنوزم شخصيتشو نشناختم
مطمئنا شما شخصیت اونو نشناختید ....چون شناخت کامل نیاز به زمان داره
اگه آدم بديه خوب مي تونست بدون اينكه به من بگه اين كارو انجام بده
انقدر خوبه که راست همه ماجرا رو به شما گفته
انقدر بده که با وجود شما میخواد با دوست دختر قبلیش باشه
اگه آدم خوبيه چرا اين كارو ميخواهد انجام بده
بالاخره خوبه که شما دوستش دارید
اما بده که ازش گله دارید
ضمنن من کارشناس مهترم ..... :rolleyes: نبودم .......! یعنی محترم بودم ولی کارشناس نبودم و تازه اون مهترم هم نبودم این محترم بودم .............
آقای مدیر!!!! یعنی اشکالی داره من با مراجعان شما یکم شوخی کنم .....اگر کار بدیه بهم بگید :shy:
سلام علي من
مشكل جديدي كه مطرح كرديد، در راستاي دو مسئله ي قبلي مي باشد كه شما در بخش اول سئوالتون مطرح كرديد.
اينكه ايشون مي خواهد خانواده خود را طردكند ،
درخواست از شما كه مهريه نگيريد يا ببخشيد،
درخواست از شما كه با دوست دختر قبلي خود فعلا مشغول باشه و ....،
اينها تا حدي مشخص مي كند كه چرا ايشون علت مخالفت خانواده خود را بيان نمي كند. شايد خانواده ايشون هم با توجه به اين گونه افكار فرزندشان نمي توانند او را تائيد كنند و ضمانت كار او را بپذيرند.
به نظر مي رسد چنين ارتباطي حتما بايد مورد بررسي مجدد قرار بگيرد، پيشنهاد مي كنم حتما حضوري به يك روانشناس باليني مراجعه كنيد و كمتر تحت تاثير احساس خود ، بار رنجشها و فشارهاي اين رابطه را بر خود بيفزاييد.
آرزوي عزيز با تشكر از توجهي كه به حرفام داشتيد
متاسفانه مشكلي از من حل نشد من راه حل مي خواهم . بنظر شما من بايد حرفهاي كه تو دلم هست بهش بگم؟
از كمك هاي همه شما متشكرم خصوصا مدير همدري . من متوجه شدم كه اين آقا روابط نا مشروع داشته و با ازدواج مي خواهد دست از اين روابط بردارد كه خوانواده اش در اين راه كمكي بهش نكردند و از من كمك مي خواد ولي من چطور كمكش كنم من با دوست بودنش با دخترهاي ديگه مي تونستم كنار بيام ولي روابطي كه با آنها داشته؟ به من گفته اين رابطه ربطي به علاقه نداره. فقط در حد يك رابطه براي رفع نيازش بوده و مي خواست بدونه آيا من اجازه ميدم تا مشكلمون حل بشه با يكي از همون دوستاش رابطه داشته باشه .اي خدا داره شاخام ميزنه بيرون.اي كاش دوسش نداشتم. دوست دارم نظرتون را در مورد شخصيت اين آقا به من بگيد ايا كسي كه اين روابط رو داره مي تواند آدم قابل اعتمادي باشد؟ نميدونم چرا احساس مي كنم آدم خوبيه
سلام علي من
من نگران احساس محوري شما هستم.
همانطور كه خودتون در آخر پستتون اشاره كرديد: «من احساس مي كنم كه آدم خوبيه....» ، براي ازدواج فقط اين احساس كافي نيست...
سرنخهايي كه شما از ايشون ارائه داديد، احساس شما را زياد تائيد نمي كند. البته خوبي و بدي آدمها به اين راحتي قابل اندازه گيري نيست. بحث در مورد تناسب شما دو نفر است.
با توضيحاتي كه داديد، خيلي بايد مواظب باشيد كه آنقدر وابسته نشويد كه خدايي نكرده ضربه بخوريد. باز هم توصيه مي كنم به يك روانشناس باليني مراجعه كنيد تا جزئيات شخصيتي اين آقا و تناسب رابطه شما بررسي گردد.