از پدر و مادرم بدم میاد ، چطور به عروس آینده شون این موضوع رو بفهمونم ؟
من از پدرم بدم میاد و حتی از مادرم.
متنفرم ازشون.
خیلی بدی ها به من و بقیه بچه ها کرده .
سنشون البته بالاست ، به اسم دین و قران ماها رو خیلی اذیت کردن.
فکرشون قدیمیه .
من خسته شدم از این تفکرات قدیمی اشتباه .
وقتی خانواده های دوستام رو می بینم که چقدر پدر و مادر روشنفکر و با محبتی دارند واقعا حسودیم میشه بهشون .
تنها نتیجه ایی که گرفتم اینه که هر چه زودتر از این خونه برم و خودم رو از اینجا دور کنم .
ذره ایی وابستگی بهشون ندارم.
اینقدر بهمون بدی کردن که کارم به روانشناس کشیده بود ، اون هم بهم گفت باید خودت رو ازشون دور نگه داری .
روانشناسه میگفت ، تو (یعنی من ) رشد کردی ولی پدرت نکرده ، چه توقعی داری از اون ؟
موضوعات متعددی بود که ما رو رنج داده ، نمی خوام موضوع رو بسط بدم .
همه افراد خانواده و فامیل به من و خواهر و برادرام حق میدن . حتی روانشناسم .
حالا
اما الان دیگه موقع ازدواجم رسیده ، دارم حرکتهایی انجام میدم ، البته هنوز دختره رو ندیدم .
من نمی تونم مثه بقیه خانواده ها ، هر روز یا هر هفته خونه بابا و مامانم باشم .
من می خوام سالی یه بار یا سالی دو بار بهشون سر بزنم و شاید به همین مقدار هم دعوتشون کنم خونم ، دوری و دوستی.
البته روابط با خواهر و برادرام رو نزدیکتر و گسترده تر میخوام .
اما سوال اصلی اینه که :
عروس جدید خانواده رو چطور از این موضوع مطلع کنم ؟
چطور بفهمونم بهش که من همچین پدر و مادری دارم و میخوام ازشون دور شم ؟
میتونه با این موضوع مخالفت کنه؟
ضمناً هنوز کیسی در کار نیست .
توجه : هرگونه صحبت در مورد احترام به پدر و مادر و قدر دان بودن نسبت به اونها ، ممنوع!