علاقه مندی به دختر مدیرم

با سلام.من پسری 28 ساله هستم.
تو شرکتی کار کنم.میدونستم که مدیرمون یه دختر داره و همیشه ته ذهنم این بود که شاید من بتونم دامادش بشم.
تا اینکه چند روز پیش اتفاقی مدیر با دختر خانمش تو آسانسور دیدم.
دخترش رو برای کار به شرکت آورده بود.یعنی الان دخترش همکارمونه.
حالا بیشتر به اینکه دامادش بشم فکر میکنم.
صادقانه بگم که الان به دو دلیل به دختر خانم علاقه مندم.
یکی چهره و نجابت و همون علاقه در نگاه اول.
دوم اینکه دختر مدیره و اینجوری میتونیم زندگی رو راحت تر از نظر مادی شروع کنم.
از نظر فرهنگی مشابهت زیادی داریم.
از نظر مالی شاید یه ذره اونها بالاتر باشن.

اما الان نمیدونم چه جوری باید این مسئله رو پیش ببرم.

میتونم به پدر مادرم بگم.(نکته اینکه پدرم یا آقای مدیر دوست دوران سربازی بودن و مدیرم به بابای ما ارادت خاصی داره )

اما اینکه عکس العملش درباره خواستگاری من چی باشه معلوم نیست.
اگه جوابشون منفی باشه دیگه کار کردن در این شرکت سخت میشه و اینجوری کارم رو هم از دست میدم.

لطفا نظرتونو بگین

به نظر من بدون هیچ ترسی مساله رو با خانوادتون درمیون بگذارید و از طریق پدرتون که با مدیرتون هم دوست هست اقدام کنید اگرم جواب منفی باشه مطمعن باش مدیرتون هم به احترام دوستی با پدرتون مشکلی واسه کارتون ایجاد نمیکنه

سلام .
نکته اول : سن دختر خانم و میزان تحصیلات هر دو شما چقدره ؟
به شغل خودتون تو اون اداره چه رتبه ای میدین؟ سطح بالا ، متوسط ، سطح پایین ؟

نکته دوم : مطمئنین که واقعا دوستش دارین ؟ نباید به خاطر اینکه دختر مدیره و به خاطر وضعیت مالی باهاش ازدواج کنید .
اگه بعد از دیدنش به این چیزا هم فکر کرده بودین طبیعی بود. چون نقاط مثبت این ازدواجو دیده بودین. اما مساله اینجاست که قبل از اینکه ببینیدش فکر می کردین با دختر مدیر ازدواج کنید. این ممکنه برداشت های شما رو در مورد بررسی معیارهای همسر آینده دچار اختلال کرده باشه . معیارهاتون قبل از ازدواج در مورد انتخاب همسر آینده چی بود ؟

من احساس میکنم برای شما اولویت مهم تر اینه که چون دختر مدیرتون هست میخواید ازش خواستگاری کنید ....اگر با خانوادتون در میون گذاشتید و رفتید به خواستگاری ، به این فکر کنید ی دختر عادی هست ( نه دحتر مدیر ) ممکنه به خاطر شرایطش چشمتون رو به بعضی مسائل ببنیدید .......پس اول از خوش مطمئن شید و بعد به شرایطشون فک کنید.فکر اینکه اگر جواب منفی بدن رو بزارید کنار ....حتی به این شرایط فکر کنید که ممکنه جواب خودتون منفی باشه و نباید مسئله ایی پیش بیاد

به عنوان یک پسر واقعاً برات متاسفم. یعنی چی "دوم اینکه دختر مدیره و اینجوری میتونیم زندگی رو راحت تر از نظر مادی شروع کنم." آخه آدمی که غیرت داشته باشه و بخواد نون بازوی خودش رو بخوره می ره زن بگیره که پول پدر زن بهش برسه؟ چرا مردم ما اینجوری شدن؟ هم دختر هم پسر دنبال یکی هستند بهش بچسبند راه صدساله رو یکشبه برن. امثال جنابعالی آبروی هر چی پسر با غیرت، با پشتکار و مستقل و با عزت نفس رو می برید. مطمئن باش اون جناب مدیر هم دخترش رو به کسی می ده در سطح خودش تا اطمینان حاصل کنه که دخترش رو به خاطر مال و منالش نمی گیرند. امثال جنابعالی باعث می شن دید دخترا به پسرا بد بشه. همونطور که دخترهای آهن پرست مادی و پول دوست باعث می شن دید پسرا به همه ی دخترا منفی بشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط هلیا66

به نظر من بدون هیچ ترسی مساله رو با خانوادتون درمیون بگذارید و از طریق پدرتون که با مدیرتون هم دوست هست اقدام کنید اگرم جواب منفی باشه مطمعن باش مدیرتون هم به احترام دوستی با پدرتون مشکلی واسه کارتون ایجاد نمیکنه

---

ممنون از جوابتون.امیدوارم همینجوری باشه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط asemani

سلام .
نکته اول : سن دختر خانم و میزان تحصیلات هر دو شما چقدره ؟
به شغل خودتون تو اون اداره چه رتبه ای میدین؟ سطح بالا ، متوسط ، سطح پایین ؟

نکته دوم : مطمئنین که واقعا دوستش دارین ؟ نباید به خاطر اینکه دختر مدیره و به خاطر وضعیت مالی باهاش ازدواج کنید .
اگه بعد از دیدنش به این چیزا هم فکر کرده بودین طبیعی بود. چون نقاط مثبت این ازدواجو دیده بودین. اما مساله اینجاست که قبل از اینکه ببینیدش فکر می کردین با دختر مدیر ازدواج کنید. این ممکنه برداشت های شما رو در مورد بررسی معیارهای همسر آینده دچار اختلال کرده باشه . معیارهاتون قبل از ازدواج در مورد انتخاب همسر آینده چی بود ؟

---

والا هنوز از جزئیات سن و تحصیلات خبر ندارم.ولی مطمئنم از من کوچیکتره.
رتبه من در شرکت متوسط هست و رتبه ای که به این خانم هم دادن همون متوسطه.
قطعا فقط به خاطر دختر مدیر بودن نیست.چون مدیرمون آدم خوبیه احتمالا دخترشم به باباش رفته.اگر توجه کرده باشید نوشتم سطح مالیشون یه ذره از ما بالاتره و تفاوت شایانی نیست.
خودم بیشتر به این فکر میکنم که اول برم دنبال یه کار دیگه و هر وقت کار دیگه اوکی شد و از این شرکت رفتم برم خواستگاری این خانم که هیچ شائبه ای پیش نیاد

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دلنشین

من احساس میکنم برای شما اولویت مهم تر اینه که چون دختر مدیرتون هست میخواید ازش خواستگاری کنید ....اگر با خانوادتون در میون گذاشتید و رفتید به خواستگاری ، به این فکر کنید ی دختر عادی هست ( نه دحتر مدیر ) ممکنه به خاطر شرایطش چشمتون رو به بعضی مسائل ببنیدید .......پس اول از خوش مطمئن شید و بعد به شرایطشون فک کنید.فکر اینکه اگر جواب منفی بدن رو بزارید کنار ....حتی به این شرایط فکر کنید که ممکنه جواب خودتون منفی باشه و نباید مسئله ایی پیش بیاد

---

نه از قضا.اولویت من این هست که دختر یه پدر خوب و یک خانواده خوبه.
برای اینکه شائبه دختر مدیر و مسائل مالی هم حل بشه میخوام برم دنبال کار دیگه و هر وقت از این شرکت رفتم برم خواستگاریش.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط تهمتن

به عنوان یک پسر واقعاً برات متاسفم. یعنی چی "دوم اینکه دختر مدیره و اینجوری میتونیم زندگی رو راحت تر از نظر مادی شروع کنم." آخه آدمی که غیرت داشته باشه و بخواد نون بازوی خودش رو بخوره می ره زن بگیره که پول پدر زن بهش برسه؟ چرا مردم ما اینجوری شدن؟ هم دختر هم پسر دنبال یکی هستند بهش بچسبند راه صدساله رو یکشبه برن. امثال جنابعالی آبروی هر چی پسر با غیرت، با پشتکار و مستقل و با عزت نفس رو می برید. مطمئن باش اون جناب مدیر هم دخترش رو به کسی می ده در سطح خودش تا اطمینان حاصل کنه که دخترش رو به خاطر مال و منالش نمی گیرند. امثال جنابعالی باعث می شن دید دخترا به پسرا بد بشه. همونطور که دخترهای آهن پرست مادی و پول دوست باعث می شن دید پسرا به همه ی دخترا منفی بشه.

---

منم برای تو متاسفم که حتی ارزش جواب دادن هم نداری و مثه چی جو گیر شدی و چرت و پرت اینجا نوشتی.
تو اینقد جوجه ای که نمیفهمی زنها چه انتظاراتی در زندگی دارن.من از 14 سالگی دارم نون بازوی خودمو میخورم.یکی از دلایلی که تا 28 سالگی ازدواج نکردم اینه که نمیخواستم زن بگیرمو اونو در سختی های زندگی بندازم.خانم ها چه گناهی کردن که باید سخت زندگی کنن.
من میخوام زنم در رفاه زندگی کنه.خودم که دارم تلاشمو میکنم.اما از جای دیگه هم به زندگی ما برسه که بد نیس.تو برو مثه چی جون بده پول دربیار و فضول کار دیگران نباش.به نظر امثال تو احتیاجی نیس.شرت کم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط taknavaz123

منم برای تو متاسفم که حتی ارزش جواب دادن هم نداری و مثه چی جو گیر شدی و چرت و پرت اینجا نوشتی.
تو اینقد جوجه ای که نمیفهمی زنها چه انتظاراتی در زندگی دارن.من از 14 سالگی دارم نون بازوی خودمو میخورم.یکی از دلایلی که تا 28 سالگی ازدواج نکردم اینه که نمیخواستم زن بگیرمو اونو در سختی های زندگی بندازم.خانم ها چه گناهی کردن که باید سخت زندگی کنن.
من میخوام زنم در رفاه زندگی کنه.خودم که دارم تلاشمو میکنم.اما از جای دیگه هم به زندگی ما برسه که بد نیس.تو برو مثه چی جون بده پول دربیار و فضول کار دیگران نباش.به نظر امثال تو احتیاجی نیس.شرت کم

---

دوست عزیز ضمن اینکه مورد شما مورد خوبی هست و مشکلی هم وجود نداره جز اینکه باید با خانوادتون بخصوص پدرتون صحبت کنید و رسما از ایشون خواستگاری کنید. نیازی هم به بیرون اومدن از اونجا نیست چون شما اونجا بابت کاری که میکنید دارید حقوق میگیرید لذا مدیون کسی نیستید و این منافاتی با گرفتن دختر کارفرماتون را اصلا نداره و جای حساسیت نیست!

در ثانی اینجا همه سعی دارن به نوعی به هم کمک کنن و در این راستا نظرشون را مینویسند دوست عزیز.پس این نوع صحبت تند شما واقعاجایی تو این تالار نداره و شما میتونید تنها بانقد انتقادات نظرات مخالفین از نظرات سایر دوستان استفاده کنید و بی احترامی و .... جایی نداره هرچند تهمتن هم لحن گفتارش یکمی تند بود اما شما زیاده روی کردید. موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kamrava

دوست عزیز ضمن اینکه مورد شما مورد خوبی هست و مشکلی هم وجود نداره جز اینکه باید با خانوادتون بخصوص پدرتون صحبت کنید و رسما از ایشون خواستگاری کنید. نیازی هم به بیرون اومدن از اونجا نیست چون شما اونجا بابت کاری که میکنید دارید حقوق میگیرید لذا مدیون کسی نیستید و این منافاتی با گرفتن دختر کارفرماتون را اصلا نداره و جای حساسیت نیست!

در ثانی اینجا همه سعی دارن به نوعی به هم کمک کنن و در این راستا نظرشون را مینویسند دوست عزیز.پس این نوع صحبت تند شما واقعاجایی تو این تالار نداره و شما میتونید تنها بانقد انتقادات نظرات مخالفین از نظرات سایر دوستان استفاده کنید و بی احترامی و .... جایی نداره هرچند تهمتن هم لحن گفتارش یکمی تند بود اما شما زیاده روی کردید. موفق باشید

---

بسیار ممنون از نظر شما.
درسته.از بابت حقوقی هیچ منتی نیست و من بابت کاری که میکنم حقوق میگیرم و هیچ کس هم قادر نیس که حق و حقوق من رو به هر دلیلی قطع کنه.اما اگر بر فرض جوابش به خواستگاریه من نه باشه دیگه موندن تو اون فضا سخت نمیشه؟
ضمنا اگه از بیرون از اون شرکت برم خواستگاریش خیلی از شائبه های ذهنی که در ذهن بیمار ایرانی جماعت میچرخه و ممکنه تو شرایط حاضر تو ذهن همکاران دیگه من بعد از شنیدن خبر خواستگاری من بچرخه خنثی میشه.
امثال ذهن های بیماری مثه همین تهمتن کم نیست و مسلما بهترین راه دور بودن از چنین انسانهاییه.
من هم اگه نگاه کنید از نظرات همه عزیزان اینجا تشکر کردم و ممنون شدم.اما اون یه نفر آدم شعورش نمیکشید.در حد خودش جواب گرفت

نحوه برخوردتون با پست آقای تهمتن اصلا درست نیست.

شما به طور واضحی در پست اولتون از مزیت مالی این ازدواج صحبت کردید.
باید انتظار چنین جوابی را داشته باشید.
اگر دقت کنید اکثر دوستان به نوعی در پست هاشون به این مساله اشاره کردند.
فقط آقای تهمتن خیلی مستقیم و رک تر گفتند.
بهتر بود آروم تر می گفتند. اما جوابهای شما خیلی زننده است.

ذهن بیمار؟!!!!!!
شما خودتون به وضوح مسائل مالی رو به عنوان یکی از دو دلیل انتخابتون مطرح کردید
دلیلی که حتی قبل از دیدن این خانم هم مطرح بوده
دیدارتون هم که اینطور که خودتون گفتید در حد دیدار در آسانسور بوده پس دلیل مالی به نظر پررنگ تر میاد
اینکه صادقانه دلایل انتخابتون رو گفتین خیلی قشنگ بود
ولی اینکه خودتون از الان اصلا تحمل قضاوتهایی که درباره شما میشه یا ممکنه بشه رو ندارید و اونو به ذهن بیمار جامعه یا هر چیز دیگه ای نسبت می دید و این جور برآشفته میشید و عکس العمل نشون میدید من توصیه میکنم بیشتر در انتخابتون تامل کنید
زیبایی و نجابت رو در دختری غیر از دختر مدیرتون هم خواهید یافت

ThE END