آیا این پنهانکاری مشکوک نیست؟؟؟؟

دوستان عزیز سلام.
یه مشکل داشتم که میخواستم نظر شما رو بدونم.
من سه ساله که ازدواج کردم اما هنوز سند خونمون رو ندیدم.شوهرم اوایل میگفت که سند دست مادرشه(البته نه با ملایمت،دعوامون میشدو این موضوع توی دعوا مطرح میشد) منم خیلی گیر ندادم در صورتی که دلیلی نداره سند خونه ما توی خونه کس دیگه ای باشه.بعد از یک سال با توجه به بد قولیهایی که دیدم دوباره گیر دادم به سند که گفت نیست و باید بگرده پیداش کنه.دیگه من بیخیال شدم تا امسال که 3 سال از ازدواجمون میگذره.که من یه بار که بحث سند جایی پیش اومد یه دفعه گفتم راستی سند خونه که گم شده بود پیدا شد؟(دوستانه گفتم) اونم گفت :آره.تو کیف مدارکه.من همون موقع نرفتم ببینم.چند روز بعد که رفتم رمزش بسته ست در حالی که قبلا باز بود!!!!هنوز هم به روش نیاوردم.حالا سوال من اینه:
1-به نظر شما این کار ممکنه شوهرم و خانواده اش در مورد خونه به ما دروغ گفته باشن؟خونه توی شهرستانه والان خواهر شوهرم توی اون خونه نشسته (همینطوری و بدون کرایه) . نه شوهرم حاضره خونه رو ازش بگیره و نه خانواده اش به روی خودشون میارن و این بیشتر منو مشکوک میکنه که شاید خونه مال خودش نباشه.
2-اگه شما جای من بودید قضیه قفل بودن کیف رو مطرح میکردید؟اصلا با این شرایط چطور از شوهرتون میخواستید که سندو نشون بده طوری که نفهمه بهش شک کردید؟آخه اگه بعدا ثابت بشه که اشتباه کردم خیلی بد میشه.
خواهش میکنم کمکم کنید.خیلی هحه فشارم.خصوصا از جانب پدرم که خیلی نگرانه.همش میگه نکنه ما رو فریب داده باشن.خودم هم نگرانم.میخوام زودتر بفهمم شریک زندگیم چطور آدمیه.:47:

سلام عزیزم
به نظر من زمانی که شوهرت حالش خوبه و کاملا سرحاله، توی یک موقعیت کاملا صمیمانه باهاش صحبت کن و بگو من به تو خیلی علاقه دارم و اعتماد خیلی زیادی هم بهت دارم..اما یک موضوعی هست که ذهنمو خیلی مشغول کرده و دوست دارم با تو در میون بذارم، بعد خیلی صمیمانه درباره موضوع سند ازش بپرس و بگو که دوست دارم همیشه تو زندگی با هم روراست باشیم و چیز مخفی ای بینمون نباشه...

سلام
به نظر من شما داری زیادی حساسیت به خرج میدی.اصلا فرض که خونه مال خودش نباشه.اتفاق خاصی میفته؟
شما باید همسرتو بخاطر خودش دوست داشته باشی و از خانواده همسرت هم هیچ انتظاری نداشته باشی.هر چی هم بهتون وعده دادن فراموش کن و سعی کنین با هم زندگیو بسازین.اینطوری لذتشم بیشتره.موفق باشی

سلام اولا که به خانواده ات بگو که سند را دیدی اگه هم دروغ گفته باشن و فرض شما درست باشه که سندم نباشه و خونه هم نباشه چیکار میخوای بکنی اگه خانواده ات بفهمن که اعتمادشون از شوهرت صلب شده و باعث بی احترامی به شوهرت شدی و دودش تو چشم خودت هم میره دومنم که به فرض اینکه نباشه درست کار شوهرت اشتباه بوده اگه دروغ گفته میخوای سر همچین مسئله ای زندگی تو تباه کنی ؟؟؟؟؟؟؟ که چی بشه الان مهمه که شوهرت نیازتو برطرف بکنه. و اگه برات خیلی مهمه تو موقعیت مناسب بگو سند و دوست دارم ببینم و اگه هم دروغ بودش که ازش بپرس چرا همچین حرفی زده و .... و فعلا به نظرم حساسیت یه مدت نشون نده چون بیش از حد داری حساس میشی به موضوع بعدشم مگه شما زن خونه ایشون شدی؟؟؟؟؟؟ :33:

حالا یه خونست دیگه مهم نیست که اصلا
همسر به این خوبی گیر دادی به خونه
خوب اصلا خونه خودش نباشه چی میشه مگه ؟ لنگ که نمیمونین
بلاخره الان که مشکلی ندارین بعدا هم که ودش داره کار میکنه
شما اصلا فکر کن مال خودش نیست
زندگی به این خوبی چیزی پیدا نکردی گیر بدی گیر دادی به این ;)
همسر آدم خوب باشه چیز دیگه مهم نیست به نظرم

شما یه خورده زیادی سخت می گیری
مگه با خونش ازدواج کردی
باباتون می گن سر ما کلاه گذاشتن ؟
مگه معامله بوده
یعنی به خاطر خونه ازدواچ کرده بودی ؟ اصلا فکر کن مال شما نیست

1- نباید به خانواده ات می گفتی که سند نیست یا ندیدی یا ... اگر روزی می فهمیدن یا مشکلی پیش می اومد بابت خونه و سند، حرفی به شما نمی تونستند بزنند چون خودشون موقع عقد قبول کرده بودند.
اما الان به نوعی انتظار دارند شما این مساله را روشن کنید و اگر هم به دروغ بگید دیدم، اگر روزی مشکلی در رابطه با سند مذکور پیش بیاد دروغگویی شما برای خانواده تون روشن می شه و ممکنه حمایتشون را از دست بدید یا ناراحت بشن.

2- همسر شما و خانواده اش اگر دروغ گفتند کار اشتباهی کردند اما الان چه کار می شه کرد؟

3- فهمیدن این دروغ همسرتون چه مزایایی برای شما داره و چه معایبی؟
اگر بدونید همسرتون دروغ گفته، بعید می دونم به فکر طلاق باشید.

فقط باعث می شه همسرتون ناراحت بشه که دروغگوییش روشن شده. از این که کنترل و بازرسی شده اعتمادش را از دست بده. صفا و صمیمیت زندگیتون کمتر بشه.

شما می فهمید همسرتون دروغ گفته و ناراحت می شید و احتمالا به خانواده ات هم میگی و اونها هم دیدشون به همسرت عوض می شه.


می ارزه که این دروغ را آشکار کنی؟

3- بهتره به پدرت هم بگی که من چند بار پرسیدم جواب درستی به من نداده و دیگه بیشتر از این صلاح نمی دونم کنجکاوی کنم.
اگر شما صلاح می دونید از خودش بپرسید.

دوستان عزیز که راهنمایی کردید،از همگی ممنونم.
اما چرا فکر میکنید که مشکل من داشتن یا نداشتن خونه است؟؟؟:(اگه از اول مرد و مردونه میگفت خونه ندارم با همتی که ازش سراغ داشتم بازم باهاش ازدواج میکردم.اما دروغ چیز دیگه ایه.مشکل من نبود صداقته.برای من موقع انتخاب همسر صداقت یک اصل مهم بود که حالا این اصل زیر سوال رفته.الان با دروغ بودن خونه روشن شده،میتونست طور دیگه ای نمایان بشه.شاید موضوعی که مطرح شد یه موضوع مادی باشه و بنظر برسه که من نگران مادیات هستم.اما اینطور نیست. من الان حتی در مورد علاقه اش به خودم ،قولهایی که میده و ..... بد بین شدم.البته من هنوز مطمئن نیستم.برای همین هم با شما عزیزان مشورت کردم که یه راهی پیدا کنم تا بدون خدشه دار شدن حرمتها این موضوع رو روشن کنم.اگه به قول بعضی دوستان بخوام بیخیال روشن شدن موضوع بشم همیشه بهش بدبین میمونم و این زندگیمونو داغون میکنه.اگر هم مشخص بشه دروغی در کار بوده بقیه خوبیهاش در نظرم نابود میشن.مطمئنم.

اشتباه همین جاست که شما میگی اگه بفهمی دروغ بوده همه خوبیهاش در نظر شما نابود میشه...
البته این خیلی بده که متوجه بشین بهتون دروغ گفتن اما بخاطر زندگیتون باید ازش بگذرین.همه آدما اشتباه میکنن،بخاطر یه اشتباه که نباید همه خوبیهاشون زیر سوال بره.دلیل نمیشه که اگر یک نفر یه جایی دروغ گفت پس کلا آدم دروغگویی هست.البته فرض رو بر این گذاشتم که دروغ باشه یعنی بدترین حالت.
حالا هم اگر شما دروغی شنیده باشید خداروشکر در زمینه مالی بوده و تاثیر خاصی تو زندگیتون نداره.
پس بهترین راه صبره تا همه چیز خودش مشخص شه و سعی کن ابه همسرت اعتماد کنی و از این به بعد مسائل و مشکلاتتو به خانوادت منتقل نکنی

من هم فکر میکنم حساسیتت رو بزار کنار و فرض رو بر این بگذار که بنا به دلایلی که شما فعلا ازش خبر نداری خونه مال همسرت نیست .نباید اجازه بدی که این مساله بخواد خدشه ای به زندگیت وارد کنه .
احتمال داره خونه مال همسرت باشه ولی شاید به نام پدر و یا مادرش باشه .یعنی خونه برای پسرشون خریدن ولی به نامش نزدن .خیلی از خانواده ها این کار رو میکنن .
مهم هم نیست .( پدر و مادر ها هر چی دارن مال بچه هاشونه )

اگر بشینی با خودت فکر کنی که سرت رو کلاه گذاشتن و ... داری به خودت بد میکنی . تمام خوبی های همسرت رو برای یک خانه ای که به هر دلیلی فعلا مشکوک میزنه ، زیر سوال نبر .
از همسرت هم فعلا چیزی نپرس و حساسش نکن تا بالاخره خودش یک روز معلوم میشه که جریان از چه قراره . اتفاقا بیشتر نشون بده که 100% اعتماد کردی .

طوری رفتار نکنی که همسرت فکر کنه به خاطر خونه زنش شدی و حالا که نیست دیگه هیچی .خیلی خیلی توی ذوقش میخوره .و اونوقت همه چی بر عکس میشه و شاید همسرت دیگه به شما شک کنه و انگ بی صداقتی بزنه .

مرسی دوستان.خیلی دلم میخواد بتونم بهش اعتماد کنم.اما خیلی سخته.حتی وقتی بهم ابراز علاقه میکنه به خاطر همین حس بی اعتمادی توی ذوقم میخوره.ببخشید که این کلمه رو بکار میبرم اما حس میکنم داره خرم میکنه که زیر زیر کار خودشو بکنه.خیلی حس بدیه بی اعتمادی به تکیه گاه زندگیت.آخه بازم بدقولی دیدم ازش.قرار بود حداکثر 6 ماه بعد از ازدواج بریم توی همین آپارتمان.اما الان شده 3 سال.حاضر نیست از خانوادش دل بکنه.
راستش خودم هم دارم به این نتیجه میرسم که یه مدت سکوت کنم تا ببینم اوضاع چطور میشه.حد اقل بعدا به خاطر عجله در تصمیم گیری خودمو سرزنش نمیکنم.

بهتره به اداره ثبت بري تا بفهمي چيزي به اسمش هست يا نه ؟

شايد سند رو جايي رهن گذاشتن ، مثلاً واسه كسي وام گرفته شده. يا موضوعي كه خجالت ميكشه بهت بگه

دوستان این تاپیک تاریخ گذشته هست. قبل از ارسال پست به تاریخ آنها دقت کنید.