درد دل ساده من

سلام به همه عزیزان

دختری 26ساله هستم .. به تازگی با آقا پسری آشنا شدم
سوالی که دارم به هیچ عنوان ارتباطی به تداوم رابطه دختر و پسر و از این قسم سوالات نداره

ایشون (آقا پسری اشاره کردم) میگن که به من بسیار علاقه مند هستن
خیلی احساساتی هستن و به تمام اتفاقاتی که در گذشته برای من اتفاق افتاده حساس
وعلاقه مند به دونستن هر آنچه که به من ارتباط داره ....

خاطرم هست روزی بحث ازدواج پیش کشیده شد و ایشون گفتن که هیچ وقت ازدواج نمیکنن
من هم براشون توضیح دادم همه ما روزی باید ازدواج کنیم
(به هیچ عنوان منظورم خودم و ایشون نبود و نیست) ... حتی خود من هم یک روزی ازدواج میکنم ... شمام نباید بگی هیچ وقت ازدواج نمیکنی

در جوابم پرسیدن که اگه عروسی کنم ایشون رو به جشنم دعوت میکنم یا خیر ؟!
جوابی دادم و آرومشون کردم چون بسیار آشفته بودن


حالا بعد از گذشت روزها , از من میخوان که ازشون جدا نشم و از جدایی غصه میخورن...
میگن عاشق من هستن ... میدونم که دوسم داره اما سوالم اینه که

: چرا ایشون گفتن که هیچ وقت ازدواج نمیکنن , از اینکه گفتم من هم روزی ازدواج میکنم اینقدر آشفته شدن ؟؟




منتظر نظرات عزیزانم هستم .............

سلام
یه سوال
اگر ازت خواستگاری کنه ، جوابت چه خواهد بود ؟ مثبت یا منفی ؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط asemani

سلام
یه سوال
اگر ازت خواستگاری کنه ، جوابت چه خواهد بود ؟ مثبت یا منفی ؟

---

ایشون فرمودن برای ادامه تحصیل راهی خارج از کشور میشن ... من به ازدواج با ایشون فکر نمیکنم
اما هرکس دیگه ای هم بود ترجیح میدادم بیشتر بشناسمش
برای تصمیم گیری زود هست دوستِ عزیز

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرحناز

برای تصمیم گیری زود هست دوستِ عزیز

---

منم ازتون نخواستم الان به ایشون جواب مثبت یا منفی بدید ;) . بلکه این سوال رو برای راهنمایی بهتر شما پرسیدم .
وقتی هدف ایشون و شما ازدواج نیست چه فرقی داره که با جواب شما (که روزی ازدواج خواهید کرد) آشفته بشن یا خیر ؟
احساس می کنم خواستید سوالتون رو در لفافه بپرسید
سوال شما در واقع اینه :
اون شما رو برای ازدواج دوس داره یا خیر ؟ آیا ممکنه تصمیمش ازدواج با شما باشه یا خیر ؟
علت این موضوع هم اینه که شما در پیِ این هستین که بدونین علت آشفتگی ایشون چی بوده که اگر به خاطر جواب شما بوده نشونه اینه که شما رو دوس داره و نگران از دست دادن شما شده .
درسته ؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط asemani

منم ازتون نخواستم الان به ایشون جواب مثبت یا منفی بدید ;) . بلکه این سوال رو برای راهنمایی بهتر شما پرسیدم .
وقتی هدف ایشون و شما ازدواج نیست چه فرقی داره که با جواب شما (که روزی ازدواج خواهید کرد) آشفته بشن یا خیر ؟
احساس می کنم خواستید سوالتون رو در لفافه بپرسید
سوال شما در واقع اینه :
اون شما رو برای ازدواج دوس داره یا خیر ؟ آیا ممکنه تصمیمش ازدواج با شما باشه یا خیر ؟
علت این موضوع هم اینه که شما در پیِ این هستین که بدونین علت آشفتگی ایشون چی بوده که اگر به خاطر جواب شما بوده نشونه اینه که شما رو دوس داره و نگران از دست دادن شما شده .
درسته ؟

---

:) عرض میکنم خدمتتون ..... قبول دارم که سنم به ازدواج نزدیکه , اما آمادگیشو ندارم , حالا چه این آقا باشن چه نباشن
سوال من این بود که چرا ایشون وقتی میگن هیچوقت ازدواج نمیکنن , اونم با یک قاطعیت عجیب
از حرف من که عرض کردم شما بالاخره ازدواج میکنید ,من هم ازدواج میکنم , آشفته شدن
چرا آینده ی من باید فکر ایشون رو مشغول کنه ؟؟ اما ایشون آینده ی خودش براش اهمیت نداره ؟؟

امیدوارم روشن بیان کرده باشم

این سوال رو باید از خودش بپرسین. نه از ما.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط star.sara

این سوال رو باید از خودش بپرسین. نه از ما.

---

مرسی از نظرتون دوست عزیز ... سپاس

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرحناز

چرا آینده ی من باید فکر ایشون رو مشغول کنه ؟؟ اما ایشون آینده ی خودش براش اهمیت نداره ؟؟

---

این طور نیست . این ذهنیت شماست خانمی . مگه میشه آینده کسی برای خودش مهم نباشه ؟ یا اگر قرار نیست شما با هم ازدواج کنید آینده شما چرا باید اونو نگران کنه و براش مهم باشه ؟
مگر اینکه این حرف رو که ازدواج نخواهد کرد رو سرسری گفته باشه و شما رو به عنوان یه مورد برای آیندش در نظر گرفته باشه که به این علت از ترس از دست دادن شما آشفته شده باشه .
اما بازهم احتمال این موضوع بستگی به شناخت نوع رابطه و شخصیت و میزان آمادگی هر دو شما برای ازدواج داره و نمیشه در موردش نظر قطعی داد.

اما یه چیزی رو مطمئنم. این کنجکاوی های عجیب و غریب نشونه شروع یه دلبستگیه . مراقب باش عزیزم :46:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرحناز

خاطرم هست روزی بحث ازدواج پیش کشیده شد و ایشون گفتن که هیچ وقت ازدواج نمیکنن

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرحناز

چرا آینده ی من باید فکر ایشون رو مشغول کنه ؟؟ اما ایشون آینده ی خودش براش اهمیت نداره ؟؟

---

آینده شما برای ایشون هیچ اهمیتی نداره اگر گفته ازدواج نباید بکنی و من هم باهات ازدواج نمی کنم.

:soap::soap::soap::soap::soap::soap::soap:

دوست عزیز این صحبت ها که هیچ وقت ازدواج نمی کنم و بی تو می میرم که حقیقت نداره.
اما آثار منفی این جور روابط مخصوصا اگر درست کنترل نشه، حقیقته.

آشنایی شما با این آقا به چه مناسبت است؟ دلیل و هدفتون چیه؟
اگر شما به این آقا علاقمند بشید و ایشون شما را ترک کنند ( گفتند که قصد خارج از کشور رفتن دارند ) ضربه روحی بدی خواهید خورد.
به دردسرش نمی ارزه.
اما اگر فکر می کنید قصد ازدواج است و مورد مناسبی است می تونید مطرح کنید تا دوستان راهنماییتون کنند.

چند سالشونه که هنوز اینقدر رویایی و رمانتیک حرف می زنند؟

سلام عزیزم

شما باید این سوالو از خودشون بپرسید که اگه قصد ازدواج ندارند پس را از حرف شم ناراحت شدن؟

مگه خود شما تمایل دارید بدون اینکه قصد ازدواج داشته باشید دوستیتون رو با اون آقا ادامه بدید؟ و فقط یه وابستگی بینتون به وجود بیاد که بعدا شما بیشتر از اون آقا ضربه میبینید.

اگه هر دوی شما قصدتون ازدواج نیست به نظر من باید هرچه زودتر این دوستی رو تموم کنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط asemani

این طور نیست . این ذهنیت شماست خانمی . مگه میشه آینده کسی برای خودش مهم نباشه ؟ یا اگر قرار نیست شما با هم ازدواج کنید آینده شما چرا باید اونو نگران کنه و براش مهم باشه ؟
مگر اینکه این حرف رو که ازدواج نخواهد کرد رو سرسری گفته باشه و شما رو به عنوان یه مورد برای آیندش در نظر گرفته باشه که به این علت از ترس از دست دادن شما آشفته شده باشه .
اما بازهم احتمال این موضوع بستگی به شناخت نوع رابطه و شخصیت و میزان آمادگی هر دو شما برای ازدواج داره و نمیشه در موردش نظر قطعی داد.

اما یه چیزی رو مطمئنم. این کنجکاوی های عجیب و غریب نشونه شروع یه دلبستگیه . مراقب باش عزیزم :46:

---

فرمودین نمیشه نظر قطعی داد , من هم موافقم .. آدمی هم نیستم که زود کسی یا رابطه ای رو قضاوت کنم
مرسی ... مراقب هستم ... حرف هایی که ضد و نقیض باشن برام ایجاد سوال میکنن ... این بود که درمیون گذاشتم با شما دوستانم

تشکر میکنم دوست عزیز

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

آینده شما برای ایشون هیچ اهمیتی نداره اگر گفته ازدواج نباید بکنی و من هم باهات ازدواج نمی کنم.

:soap::soap::soap::soap::soap::soap::soap:

دوست عزیز این صحبت ها که هیچ وقت ازدواج نمی کنم و بی تو می میرم که حقیقت نداره.
اما آثار منفی این جور روابط مخصوصا اگر درست کنترل نشه، حقیقته.

آشنایی شما با این آقا به چه مناسبت است؟ دلیل و هدفتون چیه؟
اگر شما به این آقا علاقمند بشید و ایشون شما را ترک کنند ( گفتند که قصد خارج از کشور رفتن دارند ) ضربه روحی بدی خواهید خورد.
به دردسرش نمی ارزه.
اما اگر فکر می کنید قصد ازدواج است و مورد مناسبی است می تونید مطرح کنید تا دوستان راهنماییتون کنند.

چند سالشونه که هنوز اینقدر رویایی و رمانتیک حرف می زنند؟

---

ایشون چند ماه از من کوچکتر هستن و بسیار احساساتی ... والا راجع به هدف یک دوستیِ ساده
دوست عزیز این رابطه برای من کاملا تعریف شده است .. نگرانی بابت ضربه خوردن وجود نداره ... خداروشکر سنم کم نیست

باز هم نهایت تشکرُ از شما دارم ... مرسی

گرچه دوستی ساده که دیگه کار را به تاپیک زدن نمی کشونه و به قول آسمانی عزیز حرفهاتون نشانه هایی از علاقمندی توش هست،

اما اگر بپذیریم که هدف شما دوستی ساده بود و هست،

اون آقا الان از هدف دور شده. به شما علاقمند شده و اظهار هم کرده و ... میخواهی به این رابطه به این شکل ادامه بدی؟
اگر بهش علاقه ای نداری و هدفت هم بررسی ایشون برای ازدواج نیست ( تازه اگه اون آقا قصد ازدواج داشته باشه ) پس چرا ادامه می دی؟

الان این رابطه از دوستی ساده خارج شده، برنامه ات چیه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دریا72

سلام عزیزم

شما باید این سوالو از خودشون بپرسید که اگه قصد ازدواج ندارند پس را از حرف شم ناراحت شدن؟

مگه خود شما تمایل دارید بدون اینکه قصد ازدواج داشته باشید دوستیتون رو با اون آقا ادامه بدید؟ و فقط یه وابستگی بینتون به وجود بیاد که بعدا شما بیشتر از اون آقا ضربه میبینید.

اگه هر دوی شما قصدتون ازدواج نیست به نظر من باید هرچه زودتر این دوستی رو تموم کنید.

---

قبل از گفتن نظرم , از شما سپاسگزارم که گوشه چشمی به تاپیک نوشته شده من داشتین دوست گرامی

از نظر شخص خودم , آدم ها رو نمیشه زود شناخت و راجع بهشون و راجع به روابط با آدم ها تصمیم گیری کرد و نظر قطعی داد
رابطه ما هنوز مدت زمان زیادی رو وقف خودش نکرده که متوجه بشم آیا این ارتباط ارزش ماندگاری رو داره یا خیر

با نظر شما موافقم ... اگر حس کردم که اشکالی بوجود خواهد اومد , به امر شما , قطع ارتباط میکنم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

گرچه دوستی ساده که دیگه کار را به تاپیک زدن نمی کشونه و به قول آسمانی عزیز حرفهاتون نشانه هایی از علاقمندی توش هست،

اما اگر بپذیریم که هدف شما دوستی ساده بود و هست،

اون آقا الان از هدف دور شده. به شما علاقمند شده و اظهار هم کرده و ... میخواهی به این رابطه به این شکل ادامه بدی؟
اگر بهش علاقه ای نداری و هدفت هم بررسی ایشون برای ازدواج نیست ( تازه اگه اون آقا قصد ازدواج داشته باشه ) پس چرا ادامه می دی؟

الان این رابطه از دوستی ساده خارج شده، برنامه ات چیه؟

---

شیدای عزیزم ..... در حال حاضر از زمان انتظار دارم که این رابطه رو برام روشن تر کنه
ترازوی ارتباط ما هنوز میزان نشده

این درد دل من بود , ساده ی ساده

ممنونم ازت که اینقدر به من محبت داشتی و راهنماییم کردی

سلام فرحتاز عزیز

جواب سوال شما
اکثر آقایون بخاطر وابسته نشدن دختر چنین صحبت میکنند یا میخوان رفتار شما رو بسنجن
در این رفتار متوجه میشن که شما چقدر به اون علاقه دارید

یا در مورد همین آقای که گفتید شاید ایشون به خاطر موقیتی که گفتن قصد ازدواج نداشتن
ولی با گذشت زمان به شما علاقه مند شدن
دل دیگه چیزی سرش نمیشه:love-struck:

دختر جان ، لپ کلام اینه ، دوسش داری یا نه ؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط yalda30

سلام فرحتاز عزیز

جواب سوال شما
اکثر آقایون بخاطر وابسته نشدن دختر چنین صحبت میکنند یا میخوان رفتار شما رو بسنجن
در این رفتار متوجه میشن که شما چقدر به اون علاقه دارید

یا در مورد همین آقای که گفتید شاید ایشون به خاطر موقیتی که گفتن قصد ازدواج نداشتن
ولی با گذشت زمان به شما علاقه مند شدن
دل دیگه چیزی سرش نمیشه:love-struck:

---

یلدا جان هرلحظه ابراز علاقه میبینم از ایشون .... دیشب میگفتن ازم جدا نشو
الانم گفت نذار رابطمون سرد یا خراب بشه

به طرز عجیبی راجع به هر اتفاقی که توی زندگی من افتاده یا میوفته کنجکاوه
من واقعا خودمم اینقدر به زندگیه خودم دقت نمیکنم که ایشون حواسشون هست
اما اون لحنِ من هیچ وقت ازدواج نمیکنم (محکم و مطمئن) اما عکس العمل ایشون بعد از شنیدن اینکه من هم یک روز ازدواج میکنم (اشک به چشماش آورد)
یکم برام عجیب بود ...

مرسی از راهنمایی و نظر مفید و زیبایی که برام نوشتی و منو از محبتت محروم نکردی


- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط omid65

دختر جان ، لپ کلام اینه ، دوسش داری یا نه ؟

---

امید عزیز , تا الان رابطه خوبی داشتیم .. اگر واقعا ایشون به من علاقه مند باشن
منم به ایشون علاقه دارم
اما من به گذشت زمان ایمان دارم ... زمان نشون میده این علاقه مندی ها واقعیت داره یا خیر

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرحناز

به طرز عجیبی راجع به هر اتفاقی که توی زندگی من افتاده یا میوفته کنجکاوه
من واقعا خودمم اینقدر به زندگیه خودم دقت نمیکنم که ایشون حواسشون هست

---

یه کمی توضیح بده . چند تا مثال بزن .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط asemani

یه کمی توضیح بده . چند تا مثال بزن .

---

مثلا به روابط خانوادگیه من , اگه دکتر برم علت شو کامل جویا میشه
روابطم با دوستانم ... حتی خلق و خوی منو قبل از اینکه خودم به زبون بیارم زودتر میگه

ایشون میگن تا موقعی که من ازدواج کنم پیشم هستن و تنهام نمیذارن (فکر کردن راجع به ازدواج من برای ایشون خیلی مشکله) ...
من اصلا اشاره ای به ازدواجم (بجز همون یکباری که در تاپیکم عرض کردم) نداشتم ..

چرا اینقدر این بحث رو زنده میکنن ؟؟؟ حتی دلیلشو پرسیدم ... میگن بهش فکر میکنم دیوونه میشم , نمیتونم یه لحظه نبودنتُ تحمل کنم

عزیزان چکار کنم ؟؟

این آقا داره با دست پیش میکشه با پا پس میزنه خوشش میاد تو رو تو سردرگمی بذاره یه جور اختلال روانیه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط هلیا66

این آقا داره با دست پیش میکشه با پا پس میزنه خوشش میاد تو رو تو سردرگمی بذاره یه جور اختلال روانیه

---

هلیا جان مرسی بابت حضورت ..... نظرات شما عزیزانمُ با چشم دل میخونم ... ممنون از راهنماییت

عزیزم می خواهی گذشت زمان چی رو بهت نشون بده؟

راستش تجربه ای که تا الان داشتی داره بهت می گه که یک دوستی ساده بین یک پسر و دختر اتفاق نمی افته مگر اینکه منجر به وابستگی حداقل یکی از طرفین بشه. هر چقدر هم این دوستی رو بیشتر ادامه بدی به تعادل نمی رسی بلکه بیشتر باعث وابستگی اون مرد به خودت میشی.

این آقا پسر در اهداف زندگیش به دلایل شخصی خودش ازدواج وجود نداره ولی از نظر احساسی به شما وابسته شده که باعث تضاد در رفتارش و گفتارش میشه (یک نوع تعارض بین عقل و احساسش ) و متاسفانه نمی تونه اون رو مدیریت کنه . اگر می خواهی دوستی ای در حقش بکنی سعی کن این رابطه دوستی ساده رو تمامش کنی تا بیشتر از این ایشون رو وابسته نکردی و بالعکس برای خودت هم یک وابستگی جدید بدون سرانجام ایجاد نکردی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط deljoo_deltang

عزیزم می خواهی گذشت زمان چی رو بهت نشون بده؟

راستش تجربه ای که تا الان داشتی داره بهت می گه که یک دوستی ساده بین یک پسر و دختر اتفاق نمی افته مگر اینکه منجر به وابستگی حداقل یکی از طرفین بشه. هر چقدر هم این دوستی رو بیشتر ادامه بدی به تعادل نمی رسی بلکه بیشتر باعث وابستگی اون مرد به خودت میشی.

این آقا پسر در اهداف زندگیش به دلایل شخصی خودش ازدواج وجود نداره ولی از نظر احساسی به شما وابسته شده که باعث تضاد در رفتارش و گفتارش میشه (یک نوع تعارض بین عقل و احساسش ) و متاسفانه نمی تونه اون رو مدیریت کنه . اگر می خواهی دوستی ای در حقش بکنی سعی کن این رابطه دوستی ساده رو تمامش کنی تا بیشتر از این ایشون رو وابسته نکردی و بالعکس برای خودت هم یک وابستگی جدید بدون سرانجام ایجاد نکردی.

---

سلام دوست عزیز .. مرسی که به تاپیکم سر زدی و نظر خودتو برام نوشتی
متاسفانه به این راحتی ها هم که شما میگی نمیشه رابطه ای رو بُرید ..... نه من قیچی هستم و نه ایشون پارچه

به حرفتون فکر میکنم ... سپاس

سلام .
نظر بنده مثل سایر دوستان بهته با خودشون صحبت کنین .

و اینو هم ببینین که شاید اون زمان همینطوری گفته نمیخوام ازدواج کنم .

اگه شما هم واقعا اونو دوس دارین .
بهش بگین اگه دوسم داری از طریق خانواده بیا جلو.
و اگه دیدی یه جورایی دارن بهونه میارن و یا میگن حالا با هم بیشتر آشنا بشیم و اسم بعدا اوردن
شما هم رابطتونو با ایشون قطع کنین . تا وابستگی شما هم بیشتر نشه .
چون این طوری که صحبت میکنین شما هنوز زیاد وابستشون نشدین .
پس الان بهترین زمان جدا شدن هست .
این نظر شخصی بنده بود
در پناه الله باشین
یاعلی

فرحناز جان این تاپیک شبیه درد و دل نیست، و به جای تشکر کردن کلامی از بچه ها بهتره به راهنمایی ها دقت کنید.

به قول دلجو - دلتنگ این آقا وابسته تو شده و شما وابسته این آقا شدی. دیگه اینقدر آسمون ریسمون بافتن نداره که.

ببین عزیزم
اول تکلیفت رو با خودت روشن کن . یا دوستش داری یا دوستش نداری . ا
گه دوستش نداری که هیچی . تمومش کن بره . نه اون رو بازی بده نه عمر خودت رو هدر بده .
اگه دوستش داری بازهم قطع رابطه کن. اون تا وقتی باهاش دوستی و پیششی نمی تونه تصمیمی بگیره . قطع رابطه کن.
اون وقت اگه دوستت داشته باشه اقدام می کنه به صورت رسمی یا حداقل حرف از ازدواج می زنه .
اگه هم که دوستت نداشته باشه معلوم میشه داشته بازیت می داده این همه مدت .
در هر حال تنها راه تو قطع رابطه است برای اینکه همه چیز درست بشه و تکلیف اون آقا با خودش روشن بشه.
ضمنا بر عکس حرفی که می زنی من رگه های قوی از وابستگی تو به این آقا می بینم تو حرفات. داری به بیراهه میری. مراقب باش :305:

پ.ن : لطفا از تاپیکم تشکر نکن. فقط چند بار بخونش .

مدیر سایت , اگه تاپیک منو از لیست حذف کنند , ممنون میشم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرحناز

مدیر سایت , اگه تاپیک منو از لیست حذف کنند , ممنون میشم

---

حالا که میخوای تایپیکت بسته بشه حداقل بگو نهایتا چه نتیجه ای گرفتی؟

حرف دوستانم رو پذیرفتم و به ارتباطم پایان دادم ....... برخلاف نظر عزیزی , من وابستگی نداشتم و کاملا منطقی پیش رفتم

ایشون هم به همین سادگی قبول کردن ؟؟ چه توضیحی بهش دادین ؟