چطوری فراموشش کنم

من الان 2ساله با یه آقا پسری نامزد بودم...
الان بعد از اینهمه مدت که صبر کردم شرایط ایشون بهتر بشه که داشت کم کم میشد...ایشون نامزدیو به هم زدن...
تحمل دوریشون خیلییییییییی برام سخته
از ناراحتی هرروز دارم قرص آرامبخش میخورم
من خیلی دوسش داشتم...:(
میدونم میگید که با رفتن مسافرت یا مشغول شدن به کارای دیگه از فکرشون بیرون بیام اما نشده

دیگه واقعا دارم داغون میشم
تو پرانتز یه چیزم بگم که اون آقا پسر از همه لحاظ از من خیلییییی سر بود

اخلاق

تحصیلات

خانواده

وضع مالی و....

همین هام به مرور زمان رفته رفته عامل جداییمون شد :(

سلام عزیزم واقعا برات متاسفم که همچین اتفاقی برات بوجود آمده . عزیزم مهمترین کاری که باید انجام بدهی اینکه اول با خودت کنار بیای و واقعیت را بپذیری . دوستان این تالار هم هرچقدر به شما راهکار بدهن تا زمانیکه شما این موضوع را نپذیرید هیچ تاثیری نداره.
وقتی این موضوع را پذیرفتی آنوقت باید با این موضوع کنار بیایی ، برای همین امر بهترین کار اینکه اینقدر در طول روز خودت را مشغول به فعالیتهای مختلفی کنی که فرصت فکر کردن به ایشون را کمتر کنی و هنگام خواب هم اینقدر خسته باشی که نتونی به ایشون فکر کنی .
سعی کن هر وسیله یا مکانی که ایشون را به یاد شما میاره کمتر استفاده کنی یا کمتر آنجا بری این تو کنار آمدن در این موضوع خیلی بهت کمک میکنه. این دوران خیلی سخته ولی مطمئن باش که شما میتونی پشت سر بگذاری.

دارم دیوونه میشم به خدا:302::302::302::302::302:

چند مدته به هم زدین؟

سلام؛
خانم عزیز مطمئناً شما خیلی خوب و دوست داشتنی و مهربان هستید.
اگر قصد ازدواج دارید بگردید و فردی که به اندازه شما مهربان و بامحبت است پیدا کنید.
فردی که پس از دو سال دوستی شما را رها کرده و رفته همان بهتر که گذاشته و رفته.
کلیه رفتار و کردار او را ببخشید و او را یک درگذشته به حساب آورید. به خاک بسپاریدش.
ازدواج یک رابطه برابر است. دنبال پولدارتر، زیباتر و تحصیل کرده تر و ...تر از خود نباشید.

کمتر از ده روز
تموم شدست...
چون خونوادش از اولم راضی نبودن

- - - Updated - - -

snoopy عزیز از نظر ظاهر کاملا برعکس بود...
حق با شماست من نباید...
دیگه هیچوقت ازدواج نمیکنم:302:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط cheshmakk

من الان 2ساله با یه آقا پسری نامزد بودم...

میدونم میگید که با رفتن مسافرت یا مشغول شدن به کارای دیگه از فکرشون بیرون بیام اما نشده

---

یعنی واقعا انتظار داشتین تو 10 روز یک رابطه 2 ساله رو فراموش کنین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اگه اومدین اینجا و انتظار دارین که ما به شما نسخه ای بدیم که بتونین همین الان ایشون رو فراموش کنین باید بگم چنین نسخه ای وجود نداره. فراموش کردن ایشون فرایندی هست که نیاز به زمان داره و اینکه شما فکر خودتون رو به چیزهای دیگه مشغول کنین قسمتی از این فرآیند است.
البته نمیخوام شما رو ناامید کنم اگه اصولی جلو برین شاید تو زمان کمی بتونین ایشون رو فراموش کنین ولی به زمان کمتر از 1 ماه اصلا فکر نکنین.

آخه دیگه واقعا دارم دیوونه میشم
توقع ندارم همین الان از ذهنم بره بیرون...اما واقعا دارم اذیت میشم...

چشمک عزیز باور کن میدونم چقدر ناراحتی اما خودتو بزار جای اونایی که چند سال هم با همدیگه زیر یک سقف زندگی کردن اونها چقدر به هم وابسته شدن.
مطمینم میتونی این مرحله رو پشت سر بگذاری خدا این قدرت رو به تک تک انسانها داده. میدونی مثل ترک اعتیاده سخته درد داره اما میشه.

ممنون از دلداریت tati عزیز
احساس میکردم باهاش خوشبخترینم
اما الان با نبودش دقیقا برعکسه
من این تواناییو تو خودم نمیبینم که بخام ادامه تحصیل بدم با برم سرکار...
زندگی من اون بود...الان دیگه نمیخام باشم

اولش خیلی سخته. خیلی خیلی.
کم کم بهتر می شی.
هر چی خودت بیشتر سعی کنی و به خودت کمک کنی زودتر این مرحله را رد می کنی.

توی تالار مطالبی در مورد مقابله با مشکلات پایان یافتن رابطه عاطفی سرچ کن و مطالعه کن.
مراحلش را نوشته و کمکت می کنه که وضعیت روحی خودت را بهتر درک کنی و راهنمایی می کنه که چطور از این مراحل رد بشی.

ورزش کن.
پیاده روی برو.
با دوستات برو گردش.
توی جمع های خانوادگی و دوستی و ... شرکت کن.
هر فعالیتی که باعث بشه کمتر تنها بشینی و بهش فکر کنی انجام بده.
کنترل ذهن ما دست خودمونه. ذهنت را به مسیر درست هدایت کن.

شما به این فکر کن که این آقا که بعد از 2 سال گذاشته رفته ، چطور میشد برای یک عمر زندگی بهش اعتماد کرد ؟ خدا رو شکر که همین الان رفت .

دوم اینکه ایمانت رو قوی کن که هر چی خواست خدا هست همون میشه .

این طور که میگی خیلی هم از نظر اخلاقی از شما بهتر نبوده ، وگرنه الان وجدانش بهش اجازه نمیداد بعد از 2 سال به همین راحتی بزاره بره .

به مرور زمان بیشتر متوجه میشی که خیلی هم از شما سر نبوده ، و پول هم که هیچ وقت دلیل برتری نیست . چون اگر خدا نخواد با یک اتفاق همش از دست میره .

تنها چیزی که همیشه برای انسان میمونه شرف و ایمان و معرف هست که این آقا ظاهرا هیچ کدومش رو نداشته .

ممنون شیدا و تمنای عزیز...
یکی دیگه از مشکلای من دید خانواده و فامیل به این قضیست...خاله هام چند روزه با تلفنایی که به مادرم میزنن واقعا خونه رو برام به یه جهنم تبدیل کردن...
مشکل بعدیم اینه که مطمئنم با این وضع که پیش اومده دیکه هیچوقت خو

استگار مناسبی نخاهم داشت...چه برسه به

کسیکه از ایشونم سرتر باشه
به خاطر همین هیچوقت نمیخام ازدوا

ج

کنم چون مطمئنم همش همسر آیندمو با ایشون مقایسه مینکم...:(

دلیل سرکوفتای بقیه هم همینه

دوستان من بازم باید این جمله رو بگم :d
با عشق زمان فراموش می شود و با زمان عشق

خانمی هنوز زوده برای فراموش کردن. ولی اولین گام باوره . باور اینکه تموم شده
اگر باور کردی شروع می کنی تمام چیزهایی که تو رو به یاد اون می اندازه از بین می بری.
هدیه ها ، عکسها ، ایمیلها ، آهنگ ها ، اس ام اس ها ، و عوض کردن خط موبایلت

اگر همه اینها رو از بین بردی ذهن تو آماده میشه برای فراموش کردن. چون می دونه دیگه چیزی نیست که بخواد بهش فکر کنه

ضمنا ذهنت رو با این افکار پر نکن که از تو سرتر بوده و ....
همه آدمها با هم فرق دارن. تو هر رابطه ای یکی از دیگری سرتره . آیا قراره به این علت همه آدمها رابطه هاشونو زیر سوال ببرن و رهاش کنن ؟؟؟

مطمئن باش هفته بعد حالت از امروز بهتره .ماه بعد از این ماه بهتری. و چند ماه بعد فقط یه مشت تجربه تو دستته .
راه حلش هم زمااااانه و مشغول کردن سرت .
موفق باشی :46:

سلام عزیزم
متاسفم که همچین اتفاقی برات افتاده اما منم یه راهنمایی بهت میکنم

همیشه هروقت که دلت گرفت یه خودکار و کاغذ بردار و همه حرف دلت رو اون توو بنویس فکر کن که داری با اون آقا حرف میزنی
به نظرم اینطوری حالت هم بهتر میشه من خودم قبلا این کارو کردم و بهم هم خیلی خیلی کمک کرده

پس تو هم میتونی فراموشش کنی این اتفاقا واسه خیلی از دخترا پیش اومده خیلی خودتو ناراحت نکن

فقط اگه این کارو خواستی انجام بدی هر بار اون کاغذارو بعد از نوشتنت بسوزون یا ریزش کن تا کسی اتفاقی پیداش نکنه
اینطوری باعث میشه راحت تر فراموشش کنی(البته این نظریه مشاور بود بهم گفته بود که واسه خودم خیلی جواب داد)

asemooni عزیز:46: ازت ممنونم...حق با شماست باید یه مقدار به خودم فرصت بدم...
دریای مهربان :43:برای این

کار یه دفتر هزار برگ کنار میذارم...مرسی که تجربه خودتو در اختیارم قرار دادی...
امسال ارشدم قبول نمیشم...رتبم شده 4200 مهندسی برق
برام دعا کنید که بتونم با فراموش کردن اون سال دیگه یه رتبه عالی بیارم تا یکم این ناکامیهای زندگیمو جبران کنم...
2سال از عمرم بر باد رفت...با قبول نشدن ارشد شد 3سال
امیدوارم بقیه عمرم هم اینطور به هدر نره

:(

خب میشه راهنماییم

کنید با این فکر که 3 سال از زندگیم هدر رفته چطور کنار بیام
3سال........

:(:(
اینطور پیش بره بقیه عمرمم هدر میره:(

دوست عزیز
جلوی ضرر را هرجا بگیری منفعت است مواظب باش این 3 سال 4 سال 5سال .... یابیشتر نشود.

ودنبال موردی نباش که از تو سر باشد بهترین ازدواج از لحاظ دکتر هولاکویی ازدواج برابر از لحاظ فرهنگی- خانودگی - سنی- تحصیلی و ... است.

دنبال موردی نباش که بخاطر سر بودن در گلویت گیر کند هرچه شبیه تر باشید آرامش بیشتری خواهی داشت.

به این فکر کن که اگه باهاش ازدواج می کردی و یکی دو سالی می گذشت و بعد این آقا هوس می کرد که رهات کنه چند سال از زندگیت هدر می رفت ؟
تازه اون موقع باید صف طولانی طلاق رو هم رد می کردی.
یعنی بعد از شش هفت سال تازه می رسیدی به این نقطه از زندگیت .
اونم نه با وضعیت الان. بلکه اسم یه زن مطلقه هم روت بود.
پس به این سه سال فکر نکن.
به این فکر کن که با یه انتخاب درست بقیه عمرت رو خوب بگذرونی .
تو هنوز اول راهی خانمی :46:

ممنون از همه راهنماییاتون
راستش تمام غرورمو زیر پا گذاشتمو بهش زنگ زدم:(
بهم گفت یه مدت میخاد تنها باشه...حداقل تا آخر خرداد که امتحاناش تمام میشه...(محمد دانشجوی ترم آخر ارشده و منم ترم آخر لیسانس)
این مدت یه شرکت تجهیزات پزشکی داشت که بعد از یکسری مشکلات دیگه بستش
به قول خودش دیگه نمیخاد به خونوادش وابسته باشه...استخدامای دولتیم که همش شده پارتی بازی
یکی از دلایل ناراحتیای این مدتشم این بود...منم اینروزا واقعا باهاش بد شده بودم که زودتر عقد کنیمو بریم سر خونه زندگی خودمون...اما اون تواناییشو نداشت.
حالا نمیدونم واقعا کارم درست بوده یا نه...ولی اگه برگشت من باید چه رفتاری داشته باشیم؟؟همش میترسم که این رابطه یطرفه(اونم فقط از طرف من)باشه
چیکار کنم علاقش بهم مثه سابق شه یا حداقل بهتر شه؟؟؟؟:(
میترسم ازین به بعد هر اتفاقی بیفته بگه تقصیر خودت بود...میخاستی برنگردی:(
راستییییییییییی
من گوشیمو خاموش کردم...چون احساس کردم تمام مشکلات ما بیشتر ازین زنگ زدنا و اس دادناست...
آخه وقتایی که پیش همیم اصلا دعوا نمیکنیم یا اگه دعواییم باشه زود آشتی میکنیم...
نمیدونم:54::54:

من خوب میدونم چی میکشی خوب میدونم منم یه ماه نامزدیم بهم خورده روزگارم سیاه شده همش دلتنگی همش گریه البته حال من بدتره چون ما 5سال عاشق بودیم هنوز هم هستیم ما رو جدا کردن از هم .اون پدر ظالمش نزاشت ازدواج کنیم منم دیوونه ام اما چسبیدم به خدا و توسل کردم بهش .چون هیچ وقت ظلم رو زمین نمیمونه و خدا جواب آدم های ظالم رو میده.
فقط امیدم شده خدا که یه معجزه کنه.خدا رو فراموش نکن از اون بخواه فقط...