دل بستن به يه بازيگر

با سلام تقريبا 3 ساله پيش يه دختر 22 ساله به يك پسر 30 ساله كه از بازيگران مشهور هست دل بسته طوري كه تا حالابه هيچ مردي اينطور دل نبسته ميگه خيلي عجيب وارد زنگيم شد طوري كه عشقش به يكياره تمام وجوم رو فراگرفت فقط تو تلوزيون روزنامه مجله دنبال مصاحبه يا يه خبر در موردش بوده حاضر بود عزيزترين چيزش رو فداي اون بكنه بعد از گذشت تقريبا سه سال هنوز فراموشش نكرده وميخواد بهش پيشنهاد ازدواج بده ميگه البتهبايد در مورد چند چيزبا هاش به توافق برسم 1-شغلش نميخواد به واسطه فيلم با زنان رابطه صميمي داشته باشه وقتي شاهد بگو وبخندش در فيلم بازنان ميشه ناراحت ميشه حتي گريش ميگيره اصلا نميتونه شاهد اين باشه كه نقش همسر كسي رو بازي كنه البته پسر خوب ومتين و متديينه اين شناختيه كه و بازير نظر گرفتش به مدته تقريبا 3 سال بدست اورده از خوندن مصاحبه هاش و حرفاش دونستن عقايد وديدگاهش به اين نتيجه رسيده والحق فرده متدين ومتدينيه وديدگاه و ايمان قلبيش و اعتقادش اين رو ميگه واگه بگو وبخندي داره يا كاري ميكنه به واسطه شغلشه حالا ميخواد به اين شخص كه دختراي زيادي هم خواستار ازدواج با اونن وبه اصطلاح خواستگار زيادي دارهپيشنهاد ازدواج بده به نظرتون ميتونن باهم خوشبخت بشن يا نه؟

ببینم اگه یکی که متاهله وبه یکی دل میبنده باید چیکار کنه؟
البته فقط دل بسته فقط همین

سلام
به آرزوهای دست یافتنی فکر کنید
آنچه شما را خوشبخت میکند در حوالی شما بسر میبرد
:72:

سلام
نمي دونم چي بايد گفت
كار عاقلانه اي نيست و بيشتر رويا پردازي و با اين كار موجب آزار و اذيت خودش مي شه تازه با اون همه روحيه حساسي كه داره
بر فرض مثال با هم ازدواج هم كه بكنند با ادامه شغل طرف مقابل بازم دچار مشكل مي شن و ادامه زندگي نا ممكن

سلام 7آسمون
ما قبلا در تالارهمدردی یک موضوع مفصلی داشتیم با عنوان «او از من دور است» که در آن دختری 20 ساله ، عاشق یک خواننده شده بود. البته عشق ایشون آنقدر شدید بود که هیچ شرطی هم برای آن خواننده نمی گذاشت و او را کاملا قبول داشت. توصیه می کنم به دقت این تاپیک را مطالعه کیند و دوستان صحبتهای بسیار جالبی در پاسخ به ایشون بیان کردند.
بنده هم در آنجا پاسخ گفتم. اگرچه این دو مشکل کاملا یکسان نیست ولی راه چاره اش یکی هست.
چنین مشکلاتی وقتی پیش می آید که مرز واقعیات و آروزها نادیده گرفته می شود.و فرد همه انرژی احساسی خود را روی تخیلاتش متمرکز می کند تا جایی که آنرا با واقعیات اشتباه می گیرد.
لذا چنین فردی لازم است به روانشناس بالینی مراجعه کند تا شیوه تفکرش تغییر کرده و خطاهای شناختی اش به حداقل برسد، در غیر اینصورت چه در این زمینه که بیان کردید چه در سایر مسائل زندگی دچار مشکلات حاد خواهد شد.

ممنون که تشریف اوردید ودارید جوابمو میدید واقعا به نظرهای دلسوزانه شما نیاز دارم از همدریدهایتان در سایت همدردی واقعا ممنونم

سلام:72:


سوال:
آيا شما از نزديك بصورت بحث، محاوره يا مراوده با اون بازيگر ارتباطي داشتين؟!
در هر دو صورت مثبت و منفي بودن پاسخ فوق، بنده فكر ميكنم كه شما عاشق تصوير ذهني اون بازيگر (كه توسط خودتون ساخته شده) شده باشين.
به نظر مياد (با استناد به شرح مشكلتون از زبان خودتون) اون فرد در اكثر مواقع نقشهاي مثبت و عوام پسند رو بازي ميكنه. و همين امر در ساختن اين تصوير مجازي در ذهنتون نقش به سزايي رو داشته.
هميشه (يا بهتر بگم هيچگاه) شخصيت واقعي يك هنرپيشه، اون نقشي نيست كه در سينما و تلويزيون بازي ميكنه.
مهران مديري و رامبد جوان افراد فوق العاده خشك و بداخلاقي در زندگي واقعيشون هستن. ميبيني كه اين دقيقا نقشهايي رو كه در تلويزيون و سينما بازي ميكنن نقض ميكنه.
اميدوارم تونسته باشم كمكي كرده باشم، باقي راهنمايي ها رو ساير دوستان ارائه ميدن.
موفق باشي
:72::72::72:

سلام دل بستن به یه بازیگر مهم نیست موفق وشاد باشید

نه از طریق تلویزیون عاشقش شده و بعد از پیگیری های زیاد تونسته باهاش یکبار تلفنی صحبت کنه واگه بازم تلاش کنه میتونه باهاش حرف بزنه حالا در مرحله تصمیم گیرییه و میخواد تصمیم بگیره با هاش حرف بزنه و باهاش بیشتر آشنا بشه بعد با گفتن معیارها وشنیدن معیارهای اون شخص تصمیم نهایی رو برای همیشه در مورد اون تو زندگیش بگیره میخواد تلاش کنه باهاش در رابطه اینکه با من ازدواج کن حرف نزنه ومتقاعدش کنه که با من ازدواج کنه بلکه میخواد بگه و بدونه آیا میتونن با هم ازدواج کنند یا نه آیا میتونن فرصتی برای خوشبخت شدن داشته باشن یا نه؟ اگه بدونه به هیچ وجه نمیتونن با هم خوشبخت بشن اون وقت میخوان دست ورداره امااااااا میخواد نهایت تلاشش رو برای جواب این سوال آیا ما میتونیم با هم خوشبخت بشیم یا نه؟ بکنه بازم ممنون

ببخشید آقای ابراهیمی چرا گفتید دل بستن به بازیگر مهم نیست؟ منظورتان از مهم نیست چیه؟

احساس من اینه این دختر خانم بهتر بازیگر بشه نه همسر بازیگرنمی خوام بگم این خانم عاشق شهرت این آقاست شاید اون عاشق بازیگریه ولی خودش نتونسته علاقه واستعداد خودش رو پیدا کنه ویا محیط واطرافیانش مانع بازیگری اونند
این دختر خانم باید بدونن که پشت نقاب هایی که بازیگرها میزنند فقط یک شخصیت هست که با خوندن روزنامه واین جور چیزا شناخته نمیشود چه بسا آدمهای مشهوری که واسه خاطر وجهه خودشون مودبانه ومردم پسندانه حرف می زنندوخود را معتقد نشون میدن

سلام عزیزم
اول باید بهتون بگم شما هنوز جوان هستید و خیلی تجربه نیاز دارید تا با چنین عشقهایی در بیافتی و سرت کلاه نره!!!
پس من هم سعی می کنم تا تجربه ها را بهت بگم
اول از اینکه انسان باید حتما مبارزه کنه برای همه چیز برای زنده بودن و زندگی کردن همونطور که خودت دوست داری. این اصلی هست که من بهش اعتقاد دارم. شاید از اون ادمهایی باشی که هر چیزی سختش را دوست دارند و لذت می برند که با سختی کلنجار بروند. من که اینطور بودم و فکر می کنم شما هم همینطور باشید چون بالاخره تونستی با سختی و زیرکی شماره تلفنش را پیدا کنی و سعی می کنی به هدفت نزدیک تر بشی پس بهت تبریک می گم
ولی عزیزم زندگی بعضی وقتها خیلی بد هست. باید خیلی خیلی زیرک بود تا در این عشق ها تا آخرش بتونی دوام بیاوری و کم نیاری.
تو به اون علاقه داری چون 3 سال زیر نظرش گرفتی و کلی مطلب در باره اش جمع کردی ولی چرا انتظار داری که اون هم به تو علاقه داشته باشه؟ اون فقط یک بار با تو تلفنی حرف زده!!!! فقط فقط یک بار و تو هم ادم معمولی هستی. پس در حقیقت هم ردیفش نیستی!!! پس چطور انتظار داری که اون به تو دل ببنده؟ ببخشید رک حرف می زنم فقط می خواهم انتقال تجربه کنم.
پس عزیزم تو که اینقدر زیرکی و اینقدر هم فداکار که حاضری براش کلی کار بکنی پس چرا عشقت را به پای کسی نمی ریزی که هم ردیف تو باشه و واقعا یار تو باشه!!! نه تو یار او!!!
به نظر من باهاش تماس بگیر چون انسان باید با چنگ و دندان خودش را به آرزوهاش برسونه. ولی واقع بین باش. اون نمی تونه از کارش بگذره به خاطر تو و اگر هم خواست چنین کاری بکنه تو نباید بگذاری چون دوامی ندارد. پس یا باید موقعیتش را همینطور که هست بپذیری یا فراموشش کنی.
من می دانم که هنرمندان برای کارشون خیلی ارزش قائل هستند و معمولا بیشتر از زندگی شخصی دوستش دارند. پس واقع بین برو جلو یا اصلا جلو نرو و فراموش کن.

سبه همگی من از کسانیکه تشریف میارن و نظر میدن واقعا ممنونم و از کسانیکه فقط تشریف میارن و هیچ نظری نمیدن میخوام که حتما نظر خود را بیان کنند و مرا در حل ای مسئله یاری کنند

با سلام از کسانیکه این مسئله رو میخونند لطفا اگه نظری دارن حتما بهم بگن در ضمن از کسانیکه زحمت کشیدن نظرشون رو ابراز کردن خیلی ممنونم

نظراتون میتونه راهگشا باشه

فک کنم دیگه این پست و موضوع کاملا فراموش شده هست از حال و روزش پیداست

نظرات دوستان همينهايي بود كه دادند.
تعداد نظرات مهم نيست
كيفيت و محتواي آنها مهم است
فكر مي كنم اگر بر فرض مثال با اين فرد ازدواج هم بكند به خاطر حساسيتي كه دارد نمي تواند روز خوش در زندگيش داشته باشد ضمنا آن آقا كه عاشق اين خانم نيست پس دليلي هم ندارد كه به خاطر ايشان از حرفه عالي خود بگذرد چرا چون اين خانم حساس هستند. اصلا اين ازدواج منطقي نيست. اين آقا مي تواند با فردي ازدواج كند كه با حرفه خود مطابقت داشته و راحت تر زندگي كند اما اين خانم با اين آتش تندي كه دارند بعيد مي دانم كه اجازه دهند آب خوش از گلوي هر دوشان پائين برود.
شايد با يك دوستي كوتاه مدت به اين نتيجه برسد كه ازدواج بي فايده است.....