خواستگاري كه ...

سلام دوستاي گلم
خواستگاري دارم كه از همسرش جداشده ويك بچه يك ساله داره.البته به طور مستقيم خواستگاري نكرده وتوسط يك واسطه وبا تعريفايي كه شنيده مايل به اين ازدواجه.خودم اصلا دوست ندارم اما ميخوام بدونم نظر شما چيه وموضوعو تحليلو بررسي كنم.دندانپزشكه اما 2سالي كه از همسرش جداشده شغلشو كه به اصرار خانوادش انتخاب كرده بوده رها كرده وكاراي كامپيوتري ميكنه.وچون استعداد خوبي داره درآمد خوبي كسب ميكنه.فعلا جوابم به گوش اون نرسيده اما جوابم منفيه.هر چي فكر ميكنم نميتونم بچشو قبول كنم وفكر ميكنم همسرش به خاطر بچشون ارتباطش با اين آقا قطع نميشه.

خانمی احتمالا پیشکسوت های تالار موقعیت شما رو هم می دونن.
اگه ممکنه یه کمی از خودت هم بیشتر بگو تا ما هم بدونیم. چند سالته ؟ قبلا ازدواج کردی ؟
راستی بچه رو پدر نگهداری می کنه یا مادر ؟
این که تو فکر می کنی ارتباط اون ها با هم به خاطر بچه قطع نمیشه کاملا درسته . ولی بستگی داره این ارتباط از چه نوعی باشه و میزان حساسیت شما چقدر باشه !
علت طلاق ایشون چی بوده ؟ البته اگه خواستی بگو.

شما حق دارید همسرش بشید یا نشید اما اگه بقیه شرایطش خوب باشه چرا نشید؟!؟

شاید مهر اون بچه هم بدلتون افتاد اون طفلکم سایه ی مادر اومد بالای سرش و شماهم کنار اون اقا خوشبخت شدی!.

به نظر من اصلا سریع رد نکن تو این شرایطی که خیلی از دختر و پسرها بهدلیل شرایط سختی که ایجاد شده دارن بیهمسر میمونن!

بخصوص سن شما هم داره میره بالاو ممکنه کلا موردی پیش نیاد دیگه یا اگه بیاد ایراداتی به مراتب بزرگ تر از این آقا داشته باشن!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط asemani

خانمی احتمالا پیشکسوت های تالار موقعیت شما رو هم می دونن.
اگه ممکنه یه کمی از خودت هم بیشتر بگو تا ما هم بدونیم. چند سالته ؟ قبلا ازدواج کردی ؟
راستی بچه رو پدر نگهداری می کنه یا مادر ؟
این که تو فکر می کنی ارتباط اون ها با هم به خاطر بچه قطع نمیشه کاملا درسته . ولی بستگی داره این ارتباط از چه نوعی باشه و میزان حساسیت شما چقدر باشه !
علت طلاق ایشون چی بوده ؟ البته اگه خواستی بگو.

---

سلام آسماني عزيز
من31سلمه رشته مهندسي... تا حالا ازدواج نكردم.خانواده هامون به هم ميخورن(البته اينطور كه شنيدم).با بچه ها ارتباط خيلي خوبي برقرار ميكنم.اما ميدونم حساسيتم نسبت به همسر قبليش بستگي به رفتار خودش داره.بچش پيش مامان اون آقاست.واسطه شوهر خواهرمه.واونو از بچگيش ميشناسه.تا جايي كه من شنيدم همسرش از خودش بزرگتر بوده وهمكار بودن.خانوادش قبولش نداشتن چون مذهبين واون خيلي آزاد بوده.(البته تا اندازه اي ميدونم درسته اما دليل اصليشو نميدونم)

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kamrava

شما حق دارید همسرش بشید یا نشید اما اگه بقیه شرایطش خوب باشه چرا نشید؟!؟

شاید مهر اون بچه هم بدلتون افتاد اون طفلکم سایه ی مادر اومد بالای سرش و شماهم کنار اون اقا خوشبخت شدی!.

به نظر من اصلا سریع رد نکن تو این شرایطی که خیلی از دختر و پسرها بهدلیل شرایط سختی که ایجاد شده دارن بیهمسر میمونن!

بخصوص سن شما هم داره میره بالاو ممکنه کلا موردی پیش نیاد دیگه یا اگه بیاد ایراداتی به مراتب بزرگ تر از این آقا داشته باشن!

---

ممنون كامروا
از حق نگذريم حرف شما كاملا درسته اما نميدونم چرا اين شرايطو دوست ندارم.وقبولش برام خيلي سخته.البته من خودم حق انتخاب دارم وخانوادم در اين مورد باهام همراهن.ميخوام به اطمينان برسم وراهشو از شما دوستاي خوبم ياد بگيرم.

شما چقدر خواستگار دارید ؟ چه تعداد ؟

1. دکتر فرهنگ میگن که کسی که ازدواج نکرده تا به حال نباید با کسی که ازدواج کرده و از ازدواجش هم یه ثمره داره ازدواج کنه . یعنی این ازدواج جزء ازدواجات با ریسک بالاست
2. میزان مذهبی بودنش چقدره ؟ به اسم مذهبی بودن مراقب باش گول نخوری. اکثر آدم های بدبین برای پوشوندن عیبشون از نام مذهبی استفاده می کنن
موفق باشی عزیزم

باسلام،
برقراری رابطه ای برابر و داشتن تفاهم با یک فرد دیگر به خودی خود بسیار سخت و مشکل است . مطمئن باشید با اضافه شدن یک بچه به این ماجرا مشکلات بسیار بسیار بیشتر خواهد شد و گرفتار دردسرهایی خواهید شد که حتی تصورش را نیز نمی کردید.

ممنون كه به تاپيكم سر ميزنيد.
خواستگار...هر چند روز يكبار تماس ميگيرن.از اين تعداد به طور ميانگين ماهي يكبار يا دوماهي يكبار يكي مياد.(اون تعدادي كه سعادت ملاقاتشون نصيبمون نميشه : بعضياشون آقا پسرشون كوچيكه(35)ونميخوان همسرش(31)باشه.بعضيا وقتي هيچ بهونه اي پيدا نميكنن ميگن همه چي عاليه به پسر ما ميخوره اما ما ميخوايم عروسمون خيلي بلند باشه.بعضيا 180درجه شرايطشون با ما فرق داره(شرايط مالي ومحل زندگي وشغلو...كه در مورد اينا باز سرخود عمل نكردم واز چندتا مشاور پرسيدم ودرست ميگن كه اختلاف شما دوخانواده وقتي نمايان ميشه كه اونا بالباس تو خونه شما اومدن عروسي...)باور كنيد همه آدما براي من محترمن واصلا كسي روباپولش مقايسه نميكنم .چه قبلا وچه همين الانم حاضرم باكسي كه شغل آبرومند ومتوسط باپول حلال داشته باشه وفقط وفقط از نظر هر نوع اعتياد سالم باشه ازدواج كنم.من اصلا آدم مادي نيستم.تو اين چند ماه اخير هركي اومد شرايط خانوادش خوب بود.همشون منتظر جواب من بودن ودائم اصرار ميكردن اما خود پسرشون انگار تو اين خانواده نبوده واز يك سياره ديگه اومده.دندوناش از سيگار سياه شده بود.تن صداش كاملا مشخص بود كه مدتهاست سيگار مصرف ميكنه.من به بهداشت فردي اهميت ميدم ودوست دارم همسرم همينطور باشه.سه تاي آخر همشون همينطور بودن.الان با خودم ميگم چرا پسرا قدر خانواده خوبو نميدونن وخودشونو بدبخت ميكنن؟!

ازدواج مقوله مهمیه! باید بیشتر از اون اقا بگید! به صرف اینکه بچه کوچک داره(یک امتیاز منفی) نمیشه کلا گفت نه! به نظر من جدا شدن از همسر قبلیش مهمتره تا بچش

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط asemani

1. دکتر فرهنگ میگن که کسی که ازدواج نکرده تا به حال نباید با کسی که ازدواج کرده و از ازدواجش هم یه ثمره داره ازدواج کنه . یعنی این ازدواج جزء ازدواجات با ریسک بالاست
2. میزان مذهبی بودنش چقدره ؟ به اسم مذهبی بودن مراقب باش گول نخوری. اکثر آدم های بدبین برای پوشوندن عیبشون از نام مذهبی استفاده می کنن
موفق باشی عزیزم

---

ممنون آسماني عزيز
درمورد نكته اول خودم هم شنيدم.وحتما تجربه اينو ميگه.
در مورد نكته دوم مطمئن نيستم چون شوهر خواهرم آدم مذهبي نيست واين دوستيشون از بچگي تا الان ادامه داشته و اينكه شوهر خواهرم فاميلمون بوده وكاملا اونو ميشناسه.اما من نميتونم از شوهر خواهرم بپرسم چون فكر ميكنه ميخوامش اون خواستگارو.

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط snopy

باسلام،
برقراری رابطه ای برابر و داشتن تفاهم با یک فرد دیگر به خودی خود بسیار سخت و مشکل است . مطمئن باشید با اضافه شدن یک بچه به این ماجرا مشکلات بسیار بسیار بیشتر خواهد شد و گرفتار دردسرهایی خواهید شد که حتی تصورش را نیز نمی کردید.

---

ممنون اسنوپي
حرف شما درسته ويكي از دغدغه هام همينه واسه همين ميخوام خوب بررسيش كنم تا فرصتي ازدست نره يا بدبختي به بار نياد.

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kamrava

ازدواج مقوله مهمیه! باید بیشتر از اون اقا بگید! به صرف اینکه بچه کوچک داره(یک امتیاز منفی) نمیشه کلا گفت نه! به نظر من جدا شدن از همسر قبلیش مهمتره تا بچش

---

كامروا محترم حرف شما درسته منم به خاطر همين دوست دارم همه بهم كمك كنن تا به هر ترتيب پشيمون نشم.چيزايي كه خواهرم برا تعريف كرده رو ميگم.شايد با كمو زيادش به درد بخور باشه.
اونا هردو دندانپزشك بودن وهر دوتويك مطب كار ميكردن.نميدونم به چه دليل اما فهميدم كه گفته چشمام كور شد انتخابش كردم.شب عروسيش همه كسايي كه عروسو ميبينن به داماد ميگن عروس مثل مادرته وسنش خيلي بيشتر از تو.يكي دوسالي توسروكله هم ميزنن وميرن شهر ديگه براي كارو...ميان اينجا مطب مشترك ميزنن واختلافات بالا ميگيره.طلاق.مطب و مهريشو ميده.خودشم ازكارش بدش ميومده ميذاره كنارو...
من فقط اينارو ميدونم.اما شوهر خواهرم اينا رو تاييد ميكنه چون دوست صميمين.

:)منتظر نظرات خوبتون هستم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bird.1

شغلشو كه به اصرار خانوادش انتخاب كرده بوده رها كرده وكاراي كامپيوتري ميكنه

---

[QUOTE=bird.1;264266]
تا جايي كه من شنيدم همسرش از خودش بزرگتر بوده وهمكار بودن.خانوادش قبولش نداشتن چون مذهبين واون خيلي آزاد بوده.(البته تا اندازه اي ميدونم درسته اما دليل اصليشو نميدونم)

به اجبار خانواده انتخاب رشته می کنه و بعد که زحماتش به نتیجه می رسه شغلش را رها می کنه. شغل تخصصی و پردرآمد دندانپزشکی را ول می کنه و می ره دنبال کامپیوتر که تخصصی توش نداره اما علاقه داره!!

از همسرش هم بخاطر خانواده اش جدا می شه !!

و از همه مهمتر این که شما دلیل اصلی جدایی را نمی دونید. صحبت کردن در مورد بقیه این موضوع به طور صددرصد بستگی داره به دلیل جدایی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bird.1

در مورد نكته دوم مطمئن نيستم چون شوهر خواهرم آدم مذهبي نيست واين دوستيشون از بچگي تا الان ادامه داشته و اينكه شوهر خواهرم فاميلمون بوده وكاملا اونو ميشناسه.اما من نميتونم از شوهر خواهرم بپرسم چون فكر ميكنه ميخوامش اون خواستگارو.

---

برد عزیز،
من احساس می کنم شما با خودت و خواسته هات صادق نیستی. این را توی تاپیکها و پستهای مختلفت حس کردم.
سعی می کنی یک چیزهایی را انکار کنی.
به هر حال،
این جمله ات هم از اون حرفهاست.
یعنی چی؟ اگر در مورد خواستگارت تحقیق یا سوال کنی فکر می کنه می خواهیش؟ من درست نفهمیدم.
ضمن این که شما 31 سال داری و باید جدی تر موارد ازدواجت را بررسی کنی. اگر ندونی چرا طلاق گرفته، کیه، چیکار می کنه و برنامه اش چیه پس چطور می خوای تصمیم بگیری؟
چرا اگر در موردش بپرسی شوهر خواهرت فکر می کنه موافقی؟
چرا اگر موافق باشی، بده؟

یعنی چی؟ اگر در مورد خواستگارت تحقیق یا سوال کنی فکر می کنه می خواهیش؟ من درست نفهمیدم.
ضمن این که شما 31 سال داری و باید جدی تر موارد ازدواجت را بررسی کنی. اگر ندونی چرا طلاق گرفته، کیه، چیکار می کنه و برنامه اش چیه پس چطور می خوای تصمیم بگیری؟
چرا اگر در موردش بپرسی شوهر خواهرت فکر می کنه موافقی؟
چرا اگر موافق باشی، بده؟[/quote]
سلام شيدا عزيز.
ممنون از نظرات خوبت.شوهر خواهرم به خواهرم گفته وخواهرم گفته كه من دوست ندارم الان ازدواج كنم.
خواهرم ميگه تونبايد به اين شرايط راضي بشي.ميگه اگه من الان بادوتا بچه همسرم طوريش بشه حاظر نيستم با كسي كه بچه داره ازدواج كنم.نميدونم درك ميكنيد يانه اما من خواستم موضوع براي خودم حل بشه.ميخوام دلايل جواب منفي يا مثبتو بدونم.
تازه تو اين مورد خاص تا مطمئن نشم نميتونم بگم بيان.ميخوام مساله رو تجزيه وتحليل كنم.
حتي ميخوام بدونم اگه خوبه چطور به شوهر خواهرم بگم بيان؟خواهرم رو اين مساله حساسه ميگه با بچه اصلا خوب نيست.به خاطر همين بايد بتونم دليل محكمي بيارم براش.

درسته که خواهر شما صلاح شما را میخواد و داره از روی دلسوزی نظر میده ولی یکسری مسائل هستکه کسی درش حق دخالت نداره و این یکی از اونهاست!

در ثانی تا نیاد خواستگاری و شما توضیحات بیشتری از ایشون و حرفایی که بینتون رد و بدل شده را ننویسید اصلا کسی نمیتونه به شکل آری یا خیر برای شما نسخه بپیچه!

چندی قبل خانم رویای صداقت با همچنین مشکلی دست به گریبان بودن و خیلی بحثها شد که فکر میکنم خوندنشون برای شما نتایج خوبی داشته باشه و افق فکریتون را بتونه خوب روشن کنه! با این تفاوت که اونها اوجا عاشق هم شده بودن و در همین علامت سوال ها گرفتار.
ولی با صرف نظر از احساساتشون مشکلشون کاملا مثل مشکل شماست. لینکاشو میذارم چندین بار با دقت بخونیدشون وبعد نتیجه ای که گرفتید را بگید تا بهتر بتونیم راهنمایی کنیم

ابتدای داستان
http://www.hamdardi.net/thread-26233.html

ادامه ماجرا
http://www.hamdardi.net/thread-26245.html

سلام كامروا محترم.
ممنون كه با پاسخهاي خوبتون آرومم ميكنيد
من از تاپيك ايشون در مورد خودم به اين نتيجه رسيدم كه ازدواج با ايشون وحتي فكر كردن بهش اشتباست ونبايد خودمو پيش خواهرم كوچيك كنم.آخه خواهرم اخلاق خاص خودشو داره.ميدونم شروع ميكنه به سرزنش كردن وحرفاي قبلو ميزنه.يه جورايي با حرفاش حس حقارت كردم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bird.1

سلام كامروا محترم.
ممنون كه با پاسخهاي خوبتون آرومم ميكنيد
من از تاپيك ايشون در مورد خودم به اين نتيجه رسيدم كه ازدواج با ايشون وحتي فكر كردن بهش اشتباست ونبايد خودمو پيش خواهرم كوچيك كنم.آخه خواهرم اخلاق خاص خودشو داره.ميدونم شروع ميكنه به سرزنش كردن وحرفاي قبلو ميزنه.يه جورايي با حرفاش حس حقارت كردم.

---

ولی من اگه خودم بودماینقدرسریع نتیجه نمیگرفتم!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط kamrava

یکسری مسائل هستکه کسی درش حق دخالت نداره و این یکی از اونهاست!

---

برد عزیز، این جمله آقای کامروا را با دقت بیشتری بخون.
چرا به جای فکر کردن به خواستگارت و معیارهات، همه اش می گی خواهرم اینو می گه، شوهر خواهرم فلان فکر را می کنه و ؟؟؟؟؟؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bird.1

به اين نتيجه رسيدم كه ازدواج با ايشون وحتي فكر كردن بهش اشتباست و نبايد خودمو پيش خواهرم كوچيك كنم.آخه خواهرم اخلاق خاص خودشو داره.ميدونم شروع ميكنه به سرزنش كردن وحرفاي قبلو ميزنه.يه جورايي با حرفاش حس حقارت كردم.

---

برای شما خواستگاری آمده که با توجه به معیارها و شرایط خودت باید بررسی اش کنی. مشورت با دیگران و استفاده از نظراتشون هم عالیه. اما این که شما هیچی در مورد خواستگار ندونی و نپرسی و بعد هم رد کنی چون فکر می کنی جلوی خواهرت کوچیک می شی، از اون حرفهای بردی است!!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط bird.1

اما من نميتونم از شوهر خواهرم بپرسم چون فكر ميكنه ميخوامش اون خواستگارو.

---

این را هم دوباره آوردم که ببینی بجای فکر کردن به خواستگارت به چی فکر می کنی.

اصلا توی این تاپیک هیچی از خواستگارت نگفتی. یعنی اصلا نمی دونستی. حتی مهم ترین قسمتش که دلیل جداییشون بود را نمی دونی.
اما تا دلت بخواد از خواهر و شوهرخواهرت و این که حرفشون و نظرشون و این که تو ذهنشون چی می گذره و چقدر برات مهمه، گفتی.

کاش فرشته مهربون بیاد به تاپیکت و اشکال کارت را بهت بگه.
یه اشکال اساسی هست اما من نمی دونم.

ممنون كامروا محترم وشيدا عزيز
منم خيلي دوست دارم همه چيزو در مورد ايشون بدونم اما...تو اين13سال كه خواهرم ازدواج كرده شوهر خواهرم جز ...خانوم به من نگفته ومنم جز سلامو احوالپرسي حرف ديگه نزدم.توي اون تاپيك عده اي ميگفتن كسي كه دختر خونه باشه خوب نيست باكسي كه يك بچه داره ازدواج كنه.علتهايي داشتن.مثلابچه نميزاره با هم باشين.بچه آخرش ميگه زن بابا.به جاي اينكه به شما برسه فقط به بچش ميرسه.من بچه هارو دوست دارم وميدونم هر كار براش بكنم خدا جوابمو ميده.اما نميخوام به جايي برسم كه به جاي شكر كفر بگم.از همه اينا گذشته من نميدونم چطور به خواهرم بگم كه اون راضي بشه باشوهرش صحبت كنه.البته حق باشماست وشايد اصلا تو همون صحبتاي اول فهميديم به درد هم نميخوريم.مسئله اصلي الان فقط قانع كردن خواهرمه.

چطور به خواهرم بگم كه درك كنه وحرفام تاثير داشته باشه؟!

خب خانم بيرد :
شما بايد تعارف و بگذاري كنار و تنها يا همراه يكي از خانوادت از شوهر خواهرت تمام خصوصيات خواستگارو بپرسي ، علايق ، ثبات شخصيت، راحت بودن طلاق و عادي دانستن آن يا از روي ناچاري بودن، برنامش براي فرزندش، ثبات شغليش و... در كل اگر به شخصيت با ثبات و داراي چارچوب رسيدي كه دنبال داشتن خانواده با ثبات و.. است بقيه و تداوم زندگي به هنر خودت و خودش بستگي داره ولي ثبات زندگي و اعتقاد به اين ثبات و دلايل عمده طلاقشو بايد متوجه بشي سن بالا بودن زن قبليش دليل موجي نيست كه بعداً عارض شده باشد. ثبات فكري و تعهدي و عدم تغيير سليقه بدون همراهي شريك زندگي معيارهار لازمي هستن كه بايد ارزيابي كني؟تا ما هم عروسيتو تبريك و مبارك بگيم..

ممنون حسين آقا.
خرفاتون درسته ببينم ميشه امشب باخواهرم حرف بزنم.آخه من اصلا روم نميشه از شوهر خواهرم بپرسم.ما خيلي باهم رودربايستي داريم.

سلام دوستاي خوبو گلو مهربونم
از همتون ممنونم كه هميشه همراهمين
من با خواهرم صحبت كردم وبهش گفتم به چه دليل ميگي...به دردت نميخوره؟
اونم با توضيحاتي كه درموردش داد فكرمو آزادكرد.
گفت اولا معتاد به ترياكه اما اگه ببينيش اصلا وابدا ديده نميشه چون چندين ساله به صورت تفنني وهر چنر وقت يكبار مصرف ميكنه.اونقد خوشگلو خوشتيپو سرخو سفيده كه هيچكس نميفهمه.بچش4ساله شده وخودشو بچش توخونه مامانش زندگي ميكنن.با همسر سابقش دوست شده بودن واون نميتونسته نيازاشو بر آورده كنه و نسبت به بچه خيلي بيتفاوت بوده به خاطر همين طلاق گرفته.از قبل ازدواجشم اعتياد داشته وهمسرش ميدونسته.
نميدونيد چقدر خوشحالم كه دغدغه ذهنيم برطرف شد.
:)براي همه همتون آرزوي خوشبختي دارم دوستاي خوبم.:)

خدا رو شکر که فکرت آزاد شد. دختر خوب دیگه تو رو دربایستی نمون . دیدی که حرف زدن چقدر زود مشکلت رو حل کرد. :)

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط asemani

خدا رو شکر که فکرت آزاد شد. دختر خوب دیگه تو رو دربایستی نمون . دیدی که حرف زدن چقدر زود مشکلت رو حل کرد. :)

---

بله خيلي خوب متوجه شدم كه بايد حرف دلمو بگم.ميدونيد چند ماهه ذهنمو مشغول خودش كرده بود؟واي خدا چقدر مهربونه كه دوستاي خوبي مثل شما رو سر راهم قرار داده. امشب خيلي راحتتر خوابم ميبره.آخه ديگه علامت سوالي تو ذهنم نيست.:323:

سلام خانم پرنده . از اينكه فكرتو آزاد كردي و آرامش داري خيلي خوشحالمون كردي. ولي دوست نداريم زياد هم آرام بموني . روياها ي خيالي را بايد بزار يم كنار و همانند حل كردن وتعيين تكليف كردن دغدغه ها و مشكلات با ديگران با برقراري ارتباط و حرف زدن و رفع اغلب سوئ تفاهمات . به ازدواج بعنوان حتي يك قدم جلوتر رفتن و كاملتر شدن و بهره گيري از نعمتهاي خدا و تنوع زندگي نگاه كنيم و با انتخاب فرد داراي سلامت نفس و رفتار بقيه نيازهاي زندگي را دست دردست هم بسازيم و زياد هم از جنبه امكانات سخت نگيريم ساختن زندگي خيلي لذت بخش تر از افتادن در لذتهاي ظاهر زندگي يا زندگي ظاهري است . باز هم منتظر عروسيتيم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط حسين40

سلام خانم پرنده . از اينكه فكرتو آزاد كردي و آرامش داري خيلي خوشحالمون كردي. ولي دوست نداريم زياد هم آرام بموني . روياها ي خيالي را بايد بزار يم كنار و همانند حل كردن وتعيين تكليف كردن دغدغه ها و مشكلات با ديگران با برقراري ارتباط و حرف زدن و رفع اغلب سوئ تفاهمات . به ازدواج بعنوان حتي يك قدم جلوتر رفتن و كاملتر شدن و بهره گيري از نعمتهاي خدا و تنوع زندگي نگاه كنيم و با انتخاب فرد داراي سلامت نفس و رفتار بقيه نيازهاي زندگي را دست دردست هم بسازيم و زياد هم از جنبه امكانات سخت نگيريم ساختن زندگي خيلي لذت بخش تر از افتادن در لذتهاي ظاهر زندگي يا زندگي ظاهري است . باز هم منتظر عروسيتيم.

---

سلام حسين آقا
حق باشماست ومن به ازدواج به عنوان راحتي كامل نگاه نميكنم.اما دوست دارم همسرم اهل سازندگي باشه نه اينكه خودشو دوست نداشته باشه ومنم به همراه خودش به تباهي بكشه.همسري سالم(اگه واقعا سالم باشه چون تا الان كه نديدم خواستگاري كه منو پسنديده باشه جدا سالم باشه)برام خيلي ارزش داره وحاظرم كنارش سختي مالي رو تحمل كنم.اماتا الان كه كسي اينطور نبوده.همشون يا دروغ گفتن يا تظاهر كردن.
ازتون ممنونم كه براي من آرزوي خوشبختي داريد.
منم براي همه وشما همين آرزو رو دارم.