از مقدمات ازدواج و خواستگاری رفتن و اینجور کارها می ترسم!

سلام دوستان.
میدونین چیه ؟‌
اوضاعم به شکلی هست که نمی تونم ازدواج نکنم - نمی تونم صبر کنم - نمی تونم خودمو گول بزنم - نیازه که سریعتر برم و ازدواج کنم و هر قدر در این زمینه اهمال کاری کنم دودش تو چشم خودم میره .

من در واقع نیاز خودم رو در این زمینه می بینم ولی ترس دارم ار اینکه :‌

۱- میترسم که آخه چه شکلی خانواده مو راضی کنم که باهام بیان خواستگاری ؟ وقتی پس اندازی ندارم چه جوری متقاعدشون کنم که باهام بیان خواستگاری ؟

( قبلاْ بابام دختری رو معرفی کرده بود که من قبول نکردم ، ضمنا خواهرم میدونه همه چی رو و میگه صبر کن بری سر کار جدیدت بعد این بریم خواستگاری ، یکی از داداشامم متقاعد کردم و اونم میگه سریعتر برو جلو )

۲-من میترسم از اینکه نه بشنوم . یعنی این همه آدم رو بسیج کنم و بعدش نه بشنوم ؟

۳-من میترسم از جلسه خواستگاری . از حرفهایی که باید زده بشه. ( من خیلی در این مواقع خجالتی میشم و خیلی خیلی عرق می کنم ) . یه جورایی مثه جلسه دفاع پایان نامه می مونه .

۴- من میترسم.

(ضمنا قبلا دختری معرفی شده یود که معرف منتظر منه هنوز . که اگه من اوکی بدم اونها شرایط منم بدونن و بعد برم جلو... )

کمک کنین آهای !!!

اول اینکه برادر من هیچ وقت جبهه نرفته شهید نشو :311: ترس نداره که . فوقش میگن نه ! اینو همه حتی خانواده ت می دونن که هر خواستگاری ای ممکنه جوابش مثبت باشه یا منفی
خب حالا یه مقدار در مورد خودت ، سنت ، تحصیلاتت ، وضعیت مالی خودت و دختر مورد نظر توضیح بده تا دوستان اطلاعات بیشتری برای راهنمایی داشته باشن.

سلام امید عزیز.

علاوه بر سوال های آسمانی، من یه سوال دیگه هم دارم.

با وجود این همه ترس، فکر میکنی قدرتش در تو هست که ستون یه خونواده بشی و ازش محافظت کنی؟ محافظت در برابر خیلی عوامل داخلی و خارجی، که اینهایی که الان داری ازشون میترسی، فقط جزئی از اون هستن.

من سنم 26 هست .تحصیلاتم هم دانشجوی ارشدم .سربازی هم رفته ام .وضع مالی خودم خراب و پس اندازی هم ندارم ولی در مورد کارم حدود 3-4 سالی سابقه کار دارم و کارهای مربوط به رشته خودم رو خوب بلدم و دارم میرم و یه کار جدید و با حقوق خوب حدود 1.5 پیشنهاد شده .
وضعیت مالی دختره فکر کنم اینجوری که میگفتن خیلی خوبه .
من الان پس انداز ندارم !‌

میشل من در خودم قدرتشو می بینم که یه خانواده رو مدیریت کنم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط omid65

من سنم 26 هست .تحصیلاتم هم دانشجوی ارشدم .سربازی هم رفته ام .وضع مالی خودم خراب و پس اندازی هم ندارم ولی در مورد کارم حدود 3-4 سالی سابقه کار دارم و کارهای مربوط به رشته خودم رو خوب بلدم و دارم میرم و یه کار جدید و با حقوق خوب حدود 1.5 پیشنهاد شده .
وضعیت مالی دختره فکر کنم اینجوری که میگفتن خیلی خوبه .
من الان پس انداز ندارم !‌

میشل من در خودم قدرتشو می بینم که یه خانواده رو مدیریت کنم

---

خیلی خوبه. پس برخلاف جریان ترست حرکت کن. با خونوادت صحبت کن. اگه مخالفت کردن، راه چاره ای برای متقاعد کردنشون پیدا میکنی. در مورد جواب منفی اون خانوم هم نگران نباش. ممکنه هرکدوم از شما، توی هر مرحله ای از جریان آشناییتون نظرتون منفی بشه، این طبیعت اینکاره.

اگرم نشد، برات شده یه تجربه خوب. پس محکم برو جلو. ماهم هواتو داریم.:)

خوشحالم كه تصميم به ازدواج گرفتيد.همين يعني شجاعتي كه خيليابهره اي ازش نبردن.شما بريد جلو وبا صداقت وقوت قلب حرفاتونوبگيد.خودتونوهمون چيزي كه هستيد نشون بديد باتمام قابليتها ومهارتها.باتوكل به خدا

شاید نظر خودت منفی باشه. چرا فقط به این فکر می کنی که نظر دختر خانم منفی باشه.

نترس. اگه دختر خانم این ترس و تردید را حس کنه، قبول نمی کنه.
محکم بودن و قابل اعتماد بودنت خیلی مهمه.

امید عزیز دوست خوبم خواستگاری رفتن خوبه کار خوبم که بهت پیشنهاد شده زندگی ترس نداره ولی تو رو خدا با عقل ازدواج کن احساس رو میدون بده اما بذار عقل و منطقت بیشتر بتازه. بهترین تصمیم رو گرفتی شاد باشی

امام علی (عليه السلام) :

موقعی که درباره مساله ای دچار ترس شدی خودت را در آن موضوع بینداز زیرا اضطراب و دلهره ای که

در وجودت برای مصون ماندن از آن خطر وجود دارد به مراتب سخت تر است از ابتلاء و درگیریت به آن موضوع.

نهج البلاغه کلمه 166

به نظر میرسه که شما آمادگی ازدواج رو ندارید و علت این همه ترسی که عنوان کردید از عدم آمادگی و شناختی میاد که شما نسبت به خودتون دارید . شما که خرج خودتون نمیتونید تامین کنید و منبع درآمدی ندارید چطور جرات میکنید به خواستگاری یه دختر برید .در ضمن نه شنیدن یه هنره و نه فقط یه کلمه خنثی هست و شما به اون معنی میدید ..هرگز فکر نکنید که نه شنیدن به معنی اینه که شما بد و نخواستنی هستید و بعد از نه نباید احساس حقارت و خجالت کنید چون شما خواستگار هستید و فقط خواستتون بیان میکنید و اجبار در کار نیست که حتما بله بشنوید .

انسان از چیزی که بترسه سرش میاد.عزیزم به خودت جرات بده نذار دوروبرت بهت مارک بی عرضگی بزنن.برو جلو خدا از رگ گردن به انسان نزدیکتره.نترس.آیندتو خودت بساز.بعدا که ازدواج کردی به این دلهره ها خواهی خندید اینو یادت باشه چون بعدا به مشکلات برمیخوری اونوقت به خودت میگی من چقدر بچه بودم که بخاطر مراسم خواستگاری دلهره داشتم.

آقا امید اتفاقا من همیشه قبل از خواستگاری دعا می کنم که اگر صلاح نیست طرف مقابلم همون جلسه اول جوابش منفی باشه.اتفاقا جواب منفی شنیدن خیلی راحت تر از جواب منفی دادن است.واقعا خیلی سخته که بعد از چند جلسه طرف مقابل کلی از آدم خوشش آمده بعد باید یه بهانه ای پیدا کنی و بگی نه.
من یک خواستگار داشتم که در جلسه دوم به من گفت اگر من جوابم منفی باشه روی این را ندارم که زنگ بزنم و معذرت بخوام و جواب منفی را بگم.من هم گفتم بهتره شما به ما اطلاع بدید(چون من اون موقع خواستگار دیگری هم در نوبت داشتم البته اینو نگفتم) بعد به ایشون گفتم که چه بسا من جوابم منفی باشه و اتفاقا من یکی از معیار های اصلی ام اینه که همسر آینده ام کاملا من را بپسنده.(تو همین تالار چه قدر مورد هست که یکی از طرفین کاملا پسندیده ولی یکی خوب به دلش ننشسته و بعد عقد پشیمون شده)
تجربه اول واقعا خیلی سخته ولی بعد ترستون می ریزه.در همون جلسه اول خواستگاری دقت کنید که دختر خانم تجمل گرا و پر توقع نباشند.(از برنامه هاشون در آینده بپرسین متوجه می شین)
اینکه استرس دارین کاملا طبیعیه.من با وجود چند تجربه باز هم هنوز استرس دارم و کلی خجالت می کشم.اتفاقا گاهی این نکته برای بعضی خانما مثبته چون نشاندهنده حیاست. یک خواستگار داشتم که همون جلسه اول خیلی سریع پسر خاله شد و...(خیلی از اون آقا بدم اومد.)
خلاصه اینکه هر خواستگاری صرف نظر از هر نتیجه ای یک تجربه است و به طور نامحسوس باعث می شه همسر آیندتون را بهتر انتخاب کنید.معیارهاتون هم عمیق تر می شه خانم ها را هم بهتر میشناسین.
ان شاالله بهترین انتخاب را داشته باشین!

سلام
ببخشید که تیتر وار مینویسم.
- اگه برات ممکنه حتما سعی کن قبل از جلسه خواستگاری ایشون رو حداقل یک بار بیرون از خانه از دور ببینی تا اگه به خاطر مشخصات ظاهری جوابت منفی هست اصلا شروع نکنی و موج منفی نفرستی و بی احترامی نشه به شخصیت کسی. (چون ارزش آدما به شخصیتشون هست نه به ظاهر - ولی به دل نشستن رو هم نمیشه بی خیال شد)
- این احتمال رو در نظر بگیر که تو هر خواستگاری فقط 10 درصد احتمال توافق هست.
- خانوما تا حس اعتماد به کسی پیدا نکنن به راحتی نمی تونن باهاش رابطه برقرار کنن، اگه برات مهمه که احتمال توافق بالا باشه ، قبل از خواستگاری سعی کن رابطی پیدا کنی تا نکات مثبت و قوت شما را به گوش او و آنها برساند و شما هم با خانواده خود در مورد فاکتورهای مثبت او صحبت کنید. و به قول معروف شخصیت سازی کنید.

- خانواده و شخصیت و مسائل معنوی را جزو ملاکهای اصلی داشته باشید تا اگر روزی به خاطر نداشتن تفاهم یا از دست دادن جذابیتهای ظاهری از انتخاب خود ناراضی بودید ، پشیمانی هم به آن اضافه نشود. (فقط ناراضی باشید نه پشیمان)
نارضایتی ها را میشود تحمل کرد اما پشیمانی یک بن بست است.
بعد از این مقدمه چینی ها بریم سر اصل مطلب.

- ترس آقایون از خواستگاری به چند دلیل است:
-ترس از نه شنیدن و جریحه دار شدن غرورشون
-ترس از آشنایی و داشتن مکالمات بسیار جدی با یک ناشناس آنهم از جنس مخالف(جلسه دوم راحت تر میشه)
-ترس از وارد شدن به مرحله بسیار جدی و ناشناخته از زندگی با تقبل کلی مسوولیت

تا حالا کسی رو ندیدم که مشکلاتی رو که شما دارید نداشته باشه. همه از این مرحله ها میگذرن.
خجالتی بودن تو مراسم خواستگاری یک چیز عادی عادی عادیه که بعید میدونم کسی برداشت بدی ازش بکنه ، فقط محکم باش. سعی کن از همون جلسه اول با طرز نشست و برخاست مستقل بودن خودت رو نشون بدی ( نری تو مراسم خواستگاری درست بشینی کنار مامانت).
اگه حتی همیشه و همه جا لباس اسپورت میپوشی برا مراسم سعی کن لباس رسمی مردونه مردونه مردونه بپوشی.
تو این قضیه سعی کن یه کم سنگدل باشی ( اصلا نذار ترحم یا ترس از ناراحت کردن کسی تو تصمیمت تاثیر بزاره، چون بعدا کم میاری و پشیمون میشی) انتخاب همسر تنها مرحله ایه که باید فقط و فقط و فقط به فکر خودت و زندگی و خوشبختی خودتون باشی. چون صحبت 50 سال زندگی و مشکل و تفاهم و تحمل و خوشبختی و تعامله.

برای اکثر خانواده ها بیشتر از آنکه میزان دارایی خواستگار مهم باشد، میزان قدرت و استعداد او در بدست آوردن دارائی و کسب درآمد و اداره زندگی مهم است. (کسی که از همون اول مال و منال براش خیلی مهمه بعدها مشکل دار میشه)
پس صادقانه آینده روشنی از مسائل مالی و برنامه هایت اعم از میزان درآمد و برنامه خرید ماشین یا خانه و ... برای آنها شرح بده ( اغراق نکن چون بعدها متهم و بدهکار میشی).
با توضیحاتی که خودت دادی نیازی نیست صبر کنی و به نظر من بهترین موقع برای ازدواجت همین الانه (بهینه ترین زمان و شرایط با در نظر گرفتن همه فاکتورها، درسته بعد از ازدواج یه کم از لحاظ مالی سختی خواهی کشید ولی اهمیت نده)
سوال دیگه ای داشتی خودت مطرح کن.
به نظرم من چیزهای اضافی زیاد نوشتم.
برای بدست آوردن یک همسر خوب باید شجاع باشی و
محکم ، صادق ، عاقل ، باتدبیر ، آینده نگر ، حامی ، کمی خوش تیپ و صاف و راسته ، چشمان براق ، ظاهر آراسته ، خانواده محترم ، صبور با یک لبخند کوچولو و یک دسته گل.
موفق باشی!

سلام امید جان،بهترین وقتش همین الانه چون واقعا خودت از ته دلت تصمیم داری بالاخره یه شریک واسه خودت پیدا کنی و این خیلی خبه،و اینکه میترسی خیلی طبیعیه مثلا شوهر من خیلی استرس داشت شب خواستگای و همش عرق میکرد و هیچی هم نمیخورد و اصلا نمیتونست از استرس زیاد حرف بزنه:58: و همه حرفارو مامان و باباش زدن اما چون قبلا ما به هم آشنا شده بودیم و چند ماه آشناییمون طول کشید همه حرفامونم باهم زده بودیم من ناراحت نشدم که توو شب خواستگاری نتونست حرف بزنه اما اگه قبلا با هم حرف نزده بودیم وقتی خودش حرف نزد شب خواستگاری مطمئنم که نسبت بهش تریدیدم بیشتر میشد چون فکر میکردم که حتما از این بچه سوسولاست که همه کاراشو مامان و باباش واسش میکنن و خودش هیچی بلد نیست ،پس ترس و استرس تو هم کاملا طبیعیه و حق هم داری ،ولی تو شب خواستگاریت حتما حتما به نکاتی که کیان جان گفتن توجه کن و سعی کن خودتو اونجور که هستی نشون بدی ،موفق باشی ،واست دعا میکنم ،منتظر نتیجه کارت هم هستم.محکم باش.