ايا دروغ تنها راه ممكن حل مشكلات است ؟:shy:
امروزه افراد دروغ گفتن را مهارت مي دانند وفكر مي كنند تنها را ه ممكن براي مقابله با مسائل يا مشكلات دروغ است
آيا اين چنين است ؟:305:
نمایش نسخه قابل چاپ
ايا دروغ تنها راه ممكن حل مشكلات است ؟:shy:
امروزه افراد دروغ گفتن را مهارت مي دانند وفكر مي كنند تنها را ه ممكن براي مقابله با مسائل يا مشكلات دروغ است
آيا اين چنين است ؟:305:
سلام دروغ کار خوبی نیست باید راست گفت دروغ گفتن مهارت نیست دروغ گفتن راه مشکلات نیست
موفق وشاد باشید
فکر کنم گاهی بد نیست برعکس حرف بزنیم ......
مگر راه دیگه ای بجز دروغ گفتن برای رفع مشکلات هست ؟http://us.i1.yimg.com/us.yimg.com/i/...oticons7/4.gif
من دروغ میگویم
او دروغ میگوید
شما دروغ میگویید
ما دروغ میگوییم
آنها دروغ میگویند
ایشان دروغ میگویند
اما جمله ای درباره دروغ نگفتن به زیبایی جمله آقای محمد ابراهیمی نشنیده بودم.:72:
سلام
دروغ گفتن اصلا کار خوبی نیست ولی در مواردی که گفتن حقیقتی منجر به فتنه و درگیری و دردسر بشه لازمه یه دروغ کوچولو گفت مگه این جمله رو نشنیدین که میگن:" دروغ مصلحت امیز به از راست فتنه انگیز است " البته کم کم اگه شرایط مناسبتر بود میشه این دروغ کوچولو ومصلحت آمیز رو تبدیل به حقیقت کرد. به راستی آیا به نظر شما دروغ مصلحت آمیز هم وجود داره و اصلا قبولش دارید؟
دروغ چه مصلحت آمیز باشد چه نباشدچه باضرر باشد چه بی ضرر دروغ است بنا به فرمایش پيامبر بزرگوار اسلام(ص) فرمودند نجات و رستگاري مردم در صداقت و راستي و بدبختي و هلاكت مردم در دروغگويي است. پس سعی کنیم همیشه صادق باشیم.
من با حرف pone20موافقم اگر ما انسان ها ادم خوب درستكاري باشيم .
لازم نيست حتي دروغ مصلحتي بگيم.
دروغ گفتن کار خوبی نیست موفق وشاد باشید
دروغ گفتن باعث بي اعتمادي ديگران ميشه ماآمديم در اين دنيا كه به كمال برسيم و كمال ورشد مادر صداقته
درود بر همه راستگویان گاهی دروغگو که این گاهی بیشتر به همواره مبدل می گردد.
براستی تا کی می خواهیم شعار بدهیم و حرفهای قشنگ قشنگ در زرورق پیچیده را مدام تکرار کنیم؟واقعاً چه فایده ای دارد؟دروغ را که همه می گوییم و اگر کسی بگوید نخیر،من یکی نمیگویم خوب همین بزرگترین و شاخدارترین دروغ دنیاست.
برای من هنوز روشن نشده که چرا همه اش شعار می دهیم و از چیزها و کارهای خوب سخن می گوییم،اما زیان کارترین،شلوغ ترین و جزو عقب مانده ترین مردمان جهانیم؟؟همه اش بد و خوب می کنیم و در رفتارهایمان و گفتارمان راحت تر از آب خوردن هر غلطی که دلمان خواست می کنیم!!؟؟
می دانید من خیلی اندیشیده ام،یک پاسخش آن است که:زیرا داریم در ظاهر زور بیخودی می زنیم و در باطن به دلیل نیازها،آزها(مطامع) و اهداف خود کار خودمان را می کنیم و این عین انسانیت است؛نه . . . . به من خرده نگیرید که *خطای شناختی* دارم یا می خواهم *مغلطه* نمایم،زیرا تک تک شما و ما و همه انسانها چنین هستیم،ولی بنابر یکسری مصلحت جویی ها حتی به خودمان نیز دروغ می گوییم!!!
این اصلاً امر بدی نیست،زیرا کاملاً انسانی ست و در جهت سود انسان و پیرو آن لذت جویی او؛می دانم واژگانم تلخ است و مادی گرا،اما همه ما این گونه ایم . . .اما بیایید به هم دروغ بگوییم که نه:دروغ بد است،اخ است،و . . .
در پایان این را بگویم که در جامعه آرمانی که همه انسانها به طور برابر از همه امکانات و ثروتها بهره مند و از حق و حقوق برابری برخوردار شوند،آنجا دروغ بد است و راستگویی وجود دارد و پسندیده و خوب است؛در این جهان پر از نابرابری،حقکشی،رقابتهای مادی و به زبان بهتر *جهان واقعی* اصلاً چیزی بنام راستگویی وجود ندارد که بخواهد خوب باشد یا بد.
من در این سایت برای اعضا (تاکید میکنم اعضا) احترام ویژه ای قائلم پس خواهش میکنم این کارو تکرار نکنید (مخاطب منظورمو میفهمه، اگر متوجه نشدید پس حتما با شما نبودم)
و اما درباره موضوع:
دروغ و دروغ گویی هیچ ربطی به جامعه نداره و در هر برهه زمانی و مکانی امری ناپسند و غیرانسانیه.
روزی شخصی که آلوده بسیاری از گناهان بوده (اعم از صغیره وکبیره) نزد پیامبر (ص) میره برای ترک گناه راهکار میخواد. حضرت به ایشون میفرمایند که "فقط دروغ نگو" اون شخص خندش میگیره و برای امتحان هم که شده انجام میده.
چند وقت بعد میبینه صداقت سبب به اقرار گناه میشه. و همین امر کم کم باعث میشه تا گناهان دیگشو ترک کنه.
من فکر میکنم دلیل دروغگویی ما (منظور همه ماست) همین ترس از اقرار به گناه (اشتباه) و ریختن آبرو باشه.
والسلام
سلام ؛ :72:
با دیدگاه گردآفرید و فرشید موافق هستم .
به نظر من در نکوهیده بودن فعل دروغ کسی شکی نداره ولی مسئله صرفا ً دروغ نیست بلکه ما در تمام صفات آزادگی با معضل و آفت ریا و دورویی دست به گریبانیم ! یه عده ای در پیله ی احمقانه ی خود و با شعارهای خودفریبانه و عوام فریبانه همواره درصدد دروغگویی هستند و دروغ آنقدر انواع متنوعی دارد که ریشه در تمام افعال ما دوانده است از این رو روایتی که فرشید از پیامبر اکرم (ص) نقل کرد بسیار قابل تامل است . نمیدونم چرا مردم ما توان پس زدن این سنت های پوچ خرافی و ضد دین و ضد آزادگی و انسانیت را ندارند و برای به دست آوردن یک آبرو با ابزار این سنت ها دست به هر فعل نکوهیده ای از قبیل دروغ می زنند !
من نمی فهمم چرا ما برای خودمان زندگی نمی کنیم ؟ تا وقتی تمام فکر و ذکر ما دیگران باشند اینکه دیگران درباره ی ما چه می اندیشند و زندگی ما تحت الشعاع نظرات دیگران باشد مسلما ً دروغ هم با ما خواهد بود . خیلی از ما نه تنها به دیگران دروغ می گوییم بلکه به خود و حتی خدای خود هم دروغ می گوییم !!! با توجیه هر عملی که حتی بعضا ً نیت را با شستشوی ذهنی خودمان به خدا هم نسبت می دهیم ؛ ما تنها جانورانی هستیم که توان دروغ گفتن به خود و خدا را نیز داریم !
خوشبختانه یا متاسفانه بنده حالم از این شعارهای توخالی به هم می خورد و از کسانی که درصدد عوامفریبی هستند متنفرم چرا که کسانی که شعار می دهند همان کسانی هستند که گردآفرید اشاره کرد یعنی در دل چیز دیگر و در زبان چیز دیگر ! پست ترین انسانها کسانی هستند که به شعور مردم توهین می کنند و به شعور مردم توهین کردن یعنی دادن شعارهای توخالی و احمقانه ای که خود شعار دهنده نیز می داند واقعیت چیز دیگریست ولی برای مصلحت آن هم مصلحتی کاغذی و پوک و توخالی و صرفا برای فریب مخاطب این شعار ها را بیان می کند !
خیلی جالب است که عده ای ادعا می کنند مصلحت ایجاب می کند که مردم دروغ بشنوند !!!
دروغ شاید در کوتاه مدت نفوذهایی داشته باشد اما آنچه تداوم تاریخ را تحت الشعاع قرار داده ، پرده برداری از چهره ی دروغگویان است !
در مورد دروغ گفتن بانظر دوستان موافقم
اما آدمها معمولا دو دسته هستن. یک دسته اونهایی هستن که دروغ گفتن براشون عادت شده، و کسایی که بنا به شرایطی دروغ می گن. من می خوام در مورد دسته دوم صحبت کنم.
به یه بچه توجه کردین؟ کی شروع می کنه به دروغ گفتن؟ بچه ها از وقتی دروغ می گن که معنی ترس رو می فهمن. وقتی که در قبال آخرین راستی که گفتن از پدر و مادرشون چیزی جز تنبیه ندیدن... خیلی ساده دروغ می گن، به خاطر اینکه می ترسن که تنبیه بشن. می ترسن که فرزند بد خانواده باشن و محبوبیتشون کم بشه...
من همیشه از خودم می پرسم بادیگران چه طور رفتار می کنم؟ آیا طوری رفتار کردم که دیگران نیاز داشته باشن برای اینکه از عکس العمل من در امان بمونن بهم دروغ بگن؟ بعد میفهمم در بعضی موارد دروغهایی که شنیدم ارتباط مستقیمی باعکس العمل خودم در گذشته داشته. بله دروغ شنیدم از کسایی که می ترسیدن منو مثل قبل!! ناراحت کنن!! یا می ترسیدن مثل دفعه گذشته!! عصبانی بشم. در مورد کسانی هم که همیشه خونسردیمو در مقابلشون حفظ کردم این فضیه فرق می کرد اون افراد هیچ وقت به من دروغ نگفتن، نه اینکه بگم آدمای خیلی صادقی هستن نه مثل همه انسانهای دیگه هستن اما دلیلی برای دروغ گفتن به من ندارن. یعنی من کاری نکرده بودم که اونا مجبور به دروغ گفتن بشن. شاید به کسای دیگه دروغهای زیادی گفته باشن. خودم هم همینطورم، من آدم صادقی نیستم هر چند سعی کردم که باشم، اما بعضی وقتها از عکس العمل ها ترسیدم!!!
سلام سلام صد تا سلام مخصوصا به گرد آفرید جان !
خوب نظر بنده رو خواسته بودید ، عرض کنم خدمت شما که :
بنده در سال های کودکی خودم به قدر کافی دروغ گفته ام و متعاقب آن این را « یاد گرفتم » که پیامد خوشایندی برایم ندارد ! از این طرف « راستی » برایم بسیار مفید بوده ، اضطراب لو رفتن نداشته ام و ...
درباره ی جواب اولین ارسال این تاپیک باید عرض کنم خیر ! دروغ تنها راه حل مشکلات نیست ، اما بعضی وقت ها راحت ترین راه برای نجات دادن خود است ! دروغ ها بسته به موقعیت انواع مختلفی دارند ، بنده معمولا از آن نوعی استفاده میکنم که برای دیگران مشکل زا نباشد ، برای مثال بنده « مجبورم » با بیماری که اختلال شخصیت وسواس فکری_عملی دارد تعامل داشته باشم ، در صورت راست گفتن کاری که کرده ام دمار از روزگارم خواهد آمد ( کاری که بهنجار و کاملا صحیح است ، اما از طرف فرد مذکور گناهی نابخشودنیست که باعث تبدیل شدن بنده به کیسه بوکس پرخاشگری فرد مذکور خواهد شد ! ) بار ها راستگویی را در این موقعیت آزموده ام ، راستگویی برای کاری صحیحی که انجام داده ام اما نتیجه اش فقط برایم دردسر بوده ، در این شرایط دروغ میگویم و خود فرد هم به خوبی فهمیده که به او دروغ میگویم ... وضعیت دردناکیست . فکر کنم برای دوستان متخصص مثل آقای سنگتراشان درک مشکلات سر و کله زدن با افراد وسواسی ملموس تر باشد ... :(
قضاوت ارزشی درباره ی این کار یعنی دروغ هم مشخص هست : جایی که لزومی برای دروغ وجود ندارد ، چرا دروغ ؟ بهتر نیست مسئولیت اشتباهی را که انجام داده ایم بر عهده بگیریم ؟!
و در آخر باز هم این را یاد گرفته ام ، وقتی من راستگو هستم اکثر مواقع هم طرف مقابل من راستگو خواهد بود .
سلام
دروغ گفتن دقیقا رابطه مستقیم با توحید و ایمان داره . زمانی که ما می گوییم " الله اکبر "یعنی این که داریم شهادت می دیم که خدا از هر نیرویی توی این دنیا ، از هر شخصی بزرگتره . بزرگترین قدرته و بزرگترین ...
اما وقتی دروغ می گیم یعنی داریم خدا را کوچک می کنیم کوچکتر از اون که بتونیم بهش اعتماد کنیم ، کوچک تر از اون کسی که ازش می ترسیم ، ضعیف تر از اون که بتونه بلاها را از ما دور کنه .
پس دروغ می گیم آخه خدای ما خیلی کوچیکه !!!
خوب این حرف ها به این معنا نیست که من دروغ نگفته ام اما سعی ام را می کنم که نگم
با سلام به دوستان
قبل از هر چیز دوستان را به مطالعه کتاب "اخلاق خدایان" نوشته دکتر عبدالکریم سروش تشویق می کنم مطمئن هستم پاسخ بسیاری از ابهامات در این زمینه را در خواهید یافت.
در خصوص صداقت و دروغ، امانت و خیانت و .... و بطور کلی اخلاقیات نگاه جزم، خشک و سیاه و سفید و ارزشی بگمان من، ما را دچار انحراف خواهد نمود. من با اسرین موافقم، در نظر بگیرید پزشکی را که بیمارش به سرطان حاد و پیشرفته گرفتار است، آیا راستگویی اقتضا می کند که پزشک صراحتا به بیمارش بگوید که تا شش ماه دیگر خواهی مرد یا درنظر بگیرید سربازی که اسیر دشمن شده و دشمن از او در مورد مخفیگاه همرزمانش می پرسد، ایا صداقت در گفتار اینجا معنی دارد؟ یافتن اینگونه موارد بسیار آسان است. بنابرین به بعضی از دوستان توصیه می کنم که از نگاه برون دینی به اینگونه مسائل بنگرند چرا که اولا صحت و صقم این داستانها که نقل می شود جای سئوال است در نظر بگیرید پیامبر اسلام 23 سال بطور علنی جلو چشم مسلمانان نماز خواند در حالیکه امروز عده ای دست بسته و عده ای دست باز نماز می خوانند آنگاه fhn63 داستانی را نقل می کند که شاید یک نفر با آن ارتباط داشته است. دوما، در صورت پیدا شدن نقیض منطق پسند جمله منتصب به بزرگان دین، شک در اصالت آنها را در ذهن سست عنصران متریالیستی مثل من باعث می شود.
نیچه متفکر شهیر می گوید "در شر هم خیریتی هست وگر نه در طول چند هزار سال تاریخ بشر پایدار باقی نمی ماند" بنابراین بجای نگاه مطلق؛ ارزشی و درون دینی، دیدگاه نسبی به اخلاقیات کارآمدتر خواهد بود. با توجه با تاریخ و نوشته های باستانی، در تمام جوامع بشری، انسانها بطور اغلبی و اکثری صداقت را بر دروغ، وفا را بر خیانت، محبت را بر خشم و .... برتر دانسته و بدان پایبند بوده اند.
اینکه چرا دروغ؟
اول لازم است به یک توافق جمعی دست یابیم که آیا تصور میکنید دروغ در جامعه افزایش یافته است؟ اگر این چنین است، چرا؟ و یک سئوال مهم و مرتبط، آیا تصور نمی کنید که عیب و قباحت دروغگویی در جامعه کم شده است؟
اینکه بارها شنیده ایم که تماشاگران ما بهترین در دنیا هستند ولی فردایش تصاویر ازبین رفتن اتوبوس و ... را در سایتهای اینترنتی نه رسانه های دولتی دیده ایم، اینکه رانندگی ما به این وضع اسف بار است، اینکه در تمام طول جنگ مردم در صف همه چیز بودند ولی هنوز رعایت نوبت را در بانک و نانوایی و ... نمیدانند و تا بخواهی از این مقولات و مثالها، و صد البته دروغ. بنظرم نیاز به بررسی روانشناسانه و جامعه شناسانه دارد.
برای اینکه بابی را گشوده باشم با یک مثال ملموس شروع می کنم، درصدی از جامعه ما مجبور به داشتن حداقل دو شخصیت مجزا هستند، شخصیت بیرون خانه و شخصیت درون خانه. اگر کسی (در نظر بگیرید کارمندی را) به مبانی رسمی و دولتی دین در جامعه ایران معتقد نباشد وقتی در بیرون از خانه و محل کار حاضر می شود مجبور به ریا و متوسل شدن به دروغ می شود و این دروغ از نظر دیگرانی که شناخت عمیقتری نسبت به این شخص دارند کاملا موجه است چرا که اگر این کار را نکند شغل و آینده خود و خانواده اش در خطر می افتد و مطمئن باشید که آنگاه که مسئول گزینش در مورد مسائل گوناگون عقیدتی (دادگاه تفدیش عقاید) سئوال می پرسد با پاسخهای راست و غیر دروغ مواجه نمی شود (در برخی موارد که نمی دانم درصدش چقدر است). این داستان حقیقی است چون برای خودم پیش آمد. ولی اگر کسی از شما در مورد تیم فوتبال مورد علاقه ام سئوال میپرسید با پاسخ کاملا صادقانه مواجه می شد. قصدم از این مثال توجیه دروغ در افکار عمومی است. گمان نکنم هیچکدامتان مرا ترغیب به راستگویی در این زمینه نمایید.
دروغ گفتن کار خوبی نیست دروغ گفتن بی احترامی است موفق وشاد باشید
به نظر منم هم دروغ گفتن اصلا درست نیست
سخنی از امام حسین (ع):
اَلصِدقُ عِزٌّ وَالکِذبٌ عَجرٌ ، راستگوئی عزت است ودروغگوئی عجز و ناتوانی است.
قرآن در سوره عنکبوت می فرماید:
محال است که انسان نماز درست و مقبول بخواند و دروغگو باشد.
دروغ.............اول آدم خودش رو نابود می کنه
هممون میدونیم دروغ خوب نیست اگه یکی بهمون دروغ بگه دوست داریم سر طرف رو بکنیم در حالی که خودمون تنها چیزی که توی ذاتمون نیست راستگوییه انگار کارمون با دروغ بیشتر راه می افته ولی بیشتر موقع ها آدم رو توی هچل میندازه که در اومدن ازش کارکرام الکاتبینه من که خودم اصلا دروغ گوی خوبی نیستم چون یکی درمیون در جا می زنم اون موقع است که خودم رو لو بدم و بگم دروغ گفتم دست از سر کچلم بردارید جدیداً هم سر یه موضویی توبه کردم دروغ نگم
اگه خدا کمکم کنه
خوب همه ما میدونیم که دروغ گفتن کار درستی نیست , از همون کودکی توی گوش ما خوندن دروغ نگو , کار بدیه , اما وقتی کمی به عقل و هوشمون اضافه شد دیدیم همونهایی که بهمون میگن دروغ نگین از همه بیشتر دروغ میگن , مخصوصا به خود ما , ما هم احمق نبودیم میفهمیدیم دارن دروغ میگن و فکر کردیم توطئه ای در کاره , آره اینا میخوان منو پاستوریزه کنن , حتما میدونید که شیر تازه از شیر پاستوریزه قوی تره و خوشمزه تر , ما هم نه شیر تازه شدیم نه شیر پاستوریزه , شدیم دوغ تازه , حالا اونها باید پای دروغ های ما به فکر میرفتن و حرص میخوردن , به نظر شما دوغ میتونه از دوباره به شیر تبدیل بشه ؟ پس مادر و پدرهای عزیز به جای توی گوش بچه ها خوندن خودتون به رفتارتون توجه کنید , موفق باشید و پایدار.
پرسيدين چرا دروغ ؟؟؟؟
خواستم يكي از دلايل دروغ گفتن آدم رو بگم : ( البته در مورد كسي كه در مورد خودش دروغ ميگه)
شايد ازخود واقعيش و اونچيزي كه هست خوشش نمياد و راضي نيست و اعتماد به نفسش كمه .... و ميترسه كه از جانب ديگران پذيرفته نشه و به دروغ روي مياره تا بتونه احساس بهتري داشته باشه و توي جامعه و از نظر ديگران مقبول تر باشه
بنظر من افراد به چند دلیل دروغ می گویند.. 1.اینکه در نظر دیگران مهم جلوه نمایند2. برای رسیدن به مقاصد خویش3. بدلیل محافظت از خود 4.بدلیل ناتوانی در مقابل مشکلات. در هر صورت دروغ عمل پسندیده ای نیست ولی کسی هم نمی تونه ادعا کنه که تا حالا دروغ نگفته.
دروغ گفتن مهارت نیست دروغ گفتن کار خوبی نیست باید راست و باید راستگو بود