همجنسگرایی و افسردگی

الان 22 سالمه
پسرم
دوران دبیرستان عاشق یکی شده بودم این ادامه پیدا کرد تا زمانی که رفتم دانشگاه
بعد به طور اتفاقی برای اولین بار با ی دختر فقط تماس تلفنی و اسمسی داشتم به مدت ی سال
بعد تو دانشگاه ی پسری رو دیدم که قبلا همدیگرو میشناختیم ولی فقط در حد شناخت
بعد باهم دوست شدیمو صمیمی شدیم اولش نمیخاستم با هم رابطه داشته باشیم چون میدونستم رابطه با اون برای من یعنی بدبختی و افسردگی چون قبلا تجربه کرده بودم
ولی اون ول کن من نبود به خاطر ی کاری که در انجام اون به من نیاز داشت
خلاصه بعد ی مدت که اون رابطرو ادامه داد دیگه من نتونستم فراموشش کنم و بعد همه فکرم شده بود اون
وفتایی که میبینمش و با همیم خیلی خوشحال میشم حتی اسمس دادن اون باعث خوشحالی من میشه چون فک میکنم اون به یاد منه چون من خیلی کم بهش اس یا زنگ میزنم میترسم بفهمه که من علاقه شدیدی دارم بهش
وفتایی که باهاش هستم دیگه اصلا نمیخام ازش جدا شم میخام همش با اون باشم اصلا دیوونه میشم بی اون و طاقت دوریشو ندارم
اون اصلا همچین آدمی نیست و کلی هم دوس دختر داشته تا حالا الانم داره
وقتی تو خیابون میبینمش اصلا بعدش دیگه ی جوری میشم مثل حالتهای افسردگی شدید.داغون میشم ناراخت میشم
رابطه با اونو ادامه بدم؟ولش کنم؟ بعضی وقتا اون بهم محل نمیزاره
من آآدم نرمالی نیستم؟؟؟
چیکار کنم از این بدبختب در بیام؟؟ چون دیگه واقعا بریدم

من متقاعد نشدم که شما همجنس گرا باشید. این یک رابطه چیز خاص رو نشون نمی ده. به این سوال ها لطفا پاسخ بدید تا من بتونم بفهمم در ذهن شما چی میگذره:

آیا احساس جنسی نسبت به دخترها دارید؟
آیا وقتی در فیلم یا اینترنت یک خانم زیبا رو می بینید احساس خاصی می کنید؟
آیا از جنسیت خودتون (مرد بودن) راضی هستید؟
آیا همه مرد ها براتون جذابیت دارند یا فقط همین یک شخص؟
آیا تا به حال روابط نزدیک فیزیکی (نه لزوما جنسی) با جنس موافق یا مخالف داشتید؟
اون آقا اصلا از این توع احساس شما خبر داره؟
آیا شما از این توع تمایلات جنسی فعلیتون ناراحت هستید و احساس بد (و شاید گناه) دارید؟
فرزند چندم هستید؟ سن بقیه خواهر و برادرهاتون رو بگید.
اون شخصی که در دبیرستان باهاش دوست بودید پسر بود یا دختر؟
آیا انسان وسواسی هستید؟
آیا شما (یا اعضای خانواده) سابقه اضطراب، نگرانی یا خشم و عصبانیت دارید؟


افسردگی شما ارتباطی به گرایش جنسی شما نداره ولی می تونه ارتباط به اون احساس گناه و بدی که شما از تمایلاتتون می کنید داشته باشه. متاسفانه افسردگی تا زمانی که دلیل اصلیش شناسایی و حل و فصل نشه قابل درمان نیست و حتی داروها هم فقط نقش مسکن و کنترل کننده خواهند داشت. کار صحیح برای شما اینه که برید پیش یک روانشناس خبره و خوب و ازش کمک بگیرید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Sinéad

من متقاعد نشدم که شما همجنس گرا باشید. این یک رابطه چیز خاص رو نشون نمی ده. به این سوال ها لطفا پاسخ بدید تا من بتونم بفهمم در ذهن شما چی میگذره:

آیا احساس جنسی نسبت به دخترها دارید؟
آیا وقتی در فیلم یا اینترنت یک خانم زیبا رو می بینید احساس خاصی می کنید؟
آیا از جنسیت خودتون (مرد بودن) راضی هستید؟
آیا همه مرد ها براتون جذابیت دارند یا فقط همین یک شخص؟
آیا تا به حال روابط نزدیک فیزیکی (نه لزوما جنسی) با جنس موافق یا مخالف داشتید؟
اون آقا اصلا از این توع احساس شما خبر داره؟
آیا شما از این توع تمایلات جنسی فعلیتون ناراحت هستید و احساس بد (و شاید گناه) دارید؟
فرزند چندم هستید؟ سن بقیه خواهر و برادرهاتون رو بگید.
اون شخصی که در دبیرستان باهاش دوست بودید پسر بود یا دختر؟
آیا انسان وسواسی هستید؟
آیا شما (یا اعضای خانواده) سابقه اضطراب، نگرانی یا خشم و عصبانیت دارید؟


افسردگی شما ارتباطی به گرایش جنسی شما نداره ولی می تونه ارتباط به اون احساس گناه و بدی که شما از تمایلاتتون می کنید داشته باشه. متاسفانه افسردگی تا زمانی که دلیل اصلیش شناسایی و حل و فصل نشه قابل درمان نیست و حتی داروها هم فقط نقش مسکن و کنترل کننده خواهند داشت. کار صحیح برای شما اینه که برید پیش یک روانشناس خبره و خوب و ازش کمک بگیرید.

---

با عرض سلام
1-بله به همه دخترها نه ولی به بعضیاشون خیلی کم
2-وقتی فیلمه یا عکس ی خانوم زیبارو میبینم احساس خاصی بهشون دارم ولی خیلی کم یعنی ترجیح میدم یک پسر زیبارو ببینم تا ی خانوم زیبا ولی اونم دوس دارم بی میل نیستم به دختر
3-بله از جنسیتم راضی هستم و مرد بودن رو دوس دارم ولی بعضی وقتا میگم کاش من ی دختر خوشگل بودم تا با اون پسرایی که میخاستم(مثلا همین دوستم) به راحتی ارتباط برقرار کنم حتی رابطه جنسی
4-بیشتر پسرهای خوشگل و تا حدودی لاغر اندام و کم مو و سفید برای من جذابیت دارند
5-با جنس مخالف فقط در حد کم.
6-اون آقا فک نمیکنم خبر داشته باشه ولی شایدم خبر داره چون کسی که خوشگله افرادی مثله منو زیاد تجربه کرده شاید با کوچکترین اشتباه پی به ماجرا ببره ولی نمیدونم خبر داره یا نه
7-از این تمایلاتم به شدت و شدیدا ناراحتم نه به خاطر گناهش من زیاد آدم مذهبی نیستم هستم ولی یجور دیگه ی مدت خیلی نزدیک به خدا بودم و عاشقش بودم با کوچکترین چیز اشکم در میومد ولی این مذهبو اینارو قبول ندارم واعتقادی هم بهش ندارم
8-فرزند اول هستم ی خواهر 11 ساله کوچیکتر از خودم دارم
9-شخص دوران دبیرستانم پسر بود و همکلاسی به مدت سه سال من و به خاطر اون مدرسمو عوض کردم که با اون باشم
10-وسواسی نیستم ولی آدم تمیز و بهداشت بالا هستم
11-سابفه اضطراب زمان کنکور خودم داشتم به خاطر اون ضربان قلبم که سابقه نداشت خیلی نامنظم بود همیشه و الانم بعضی اوقات بازم اینطوری میشم
12-پدر مادر من جوری هستن که همیشه باعث خراب شدن اعصاب من و آزار فکری من هستن شایدم من بد هستم باهاشون ولی هنوز حوصله اینو نکردم که به این موضوع فکر کنم و نتیجه کیری کنم
13-الان به مدت دو سال هست حوصله فکر کردن به هیچیو ندارم و زود اعصابم خراب میشه وقتی به چیزی فک میکنم و کلا بیخیال همه چی شدم تا حدودی.سعی میکنم آآدم خونسردی باشم و از این کارم لذت میبرم

من تو شهرستان هستم و اینجا زیاد مشاور اینا نداره و این یکی از دلایلی میتونه باشه که تا حالا اقدامی در این مورد نکردم
میخام برم متخصص غدد درون ریز . تلقین یا فک میکنم مشکل هورمونی دارم.نظر دوستان چیه؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 700520

با عرض سلام
1-بله به همه دخترها نه ولی به بعضیاشون خیلی کم
2-وقتی فیلمه یا عکس ی خانوم زیبارو میبینم احساس خاصی بهشون دارم ولی خیلی کم یعنی ترجیح میدم یک پسر زیبارو ببینم تا ی خانوم زیبا ولی اونم دوس دارم بی میل نیستم به دختر
3-بله از جنسیتم راضی هستم و مرد بودن رو دوس دارم ولی بعضی وقتا میگم کاش من ی دختر خوشگل بودم تا با اون پسرایی که میخاستم(مثلا همین دوستم) به راحتی ارتباط برقرار کنم حتی رابطه جنسی
4-بیشتر پسرهای خوشگل و تا حدودی لاغر اندام و کم مو و سفید برای من جذابیت دارند
5-با جنس مخالف فقط در حد کم
6-اون آقا فک نمیکنم خبر داشته باشه ولی شایدم خبر داره چون کسی که خوشگله افرادی مثله منو زیاد تجربه کرده شاید با کوچکترین اشتباه پی به ماجرا ببره ولی نمیدونم خبر داره یا نه
7-از این تمایلاتم به شدت و شدیدا ناراحتم نه به خاطر گناهش من زیاد آدم مذهبی نیستم هستم ولی یجور دیگه ی مدت خیلی نزدیک به خدا بودم و عاشقش بودم با کوچکترین چیز اشکم در میومد ولی این مذهبو اینارو قبول ندارم واعتقادی هم بهش ندارم
8-فرزند اول هستم ی خواهر 11 ساله کوچیکتر از خودم دارم
9-شخص دوران دبیرستانم پسر بود و همکلاسی به مدت سه سال من و به خاطر اون مدرسمو عوض کردم که با اون باشم
10-وسواسی نیستم ولی آدم تمیز و بهداشت بالا هستم
11-سابفه اضطراب زمان کنکور خودم داشتم به خاطر اون ضربان قلبم که سابقه نداشت خیلی نامنظم بود همیشه و الانم بعضی اوقات بازم اینطوری میشم
12-پدر مادر من جوری هستن که همیشه باعث خراب شدن اعصاب من و آزار فکری من هستن شایدم من بد هستم باهاشون ولی هنوز حوصله اینو نکردم که به این موضوع فکر کنم و نتیجه کیری کنم
13-الان به مدت دو سال هست حوصله فکر کردن به هیچیو ندارم و زود اعصابم خراب میشه وقتی به چیزی فک میکنم و کلا بیخیال همه چی شدم تا حدودی.سعی میکنم آآدم خونسردی باشم و از این کارم لذت میبرم

من تو شهرستان هستم و اینجا زیاد مشاور اینا نداره و این یکی از دلایلی میتونه باشه که تا حالا اقدامی در این مورد نکردم
میخام برم متخصص غدد درون ریز . تلقین یا فک میکنم مشکل هورمونی دارم.نظر دوستان چیه؟

---

به مورد 7 اشاره کنم که از تمایلاتم شدیدا ناراحت هستم شاید به دلیل اینکه منم میخام مثل افراد عادی باشم و از این جور عشق ها و علافه رها بشم چون عذابم میده شاید دلیل دیگشم میخام مثل اون پسره باشم واز اون دارم تقلید میکنم
علت اینکه من تا حالا دوس دختر نداشتم شاید میتونه این باشه که دختری واسه من جذابیتی نداشته که من برم سراغش
من از لحاظ قیافه بد نیستم و آدم شیک پوشی هستم قلب مهربونی دارم احساساتی هستم و از لحاظ وضیعت مالی هم خوب یا حداقل متوسط هستیم

ممنون به خاطر پاسخ های کامل. بله شما به نظر میاد تمایلات همجنس گرایانه داشته باشید ولی همجنس گرای مطلق نیست (همجنس گرایی یا دگرجنس گرایی یک چیز مطلق 0 یا 1 نیست که انسان یا این باشه و یا اون، می تونه در یک حد میان باشه یا بیشتر سمت این یا آن باشه).
نکاتی که توصیه می کنم مد نظر داشته باشید:


1. این نوع تمایلات در شما به هیچ وجه نباید باعث ناراحتی تون بشه چون یک چیز معمولی است، معمولی به این شکل که شما تقصیر یا اراده ای در اون نداشتید و برای همین نباید خودتون رو مقصر بدونید و احساس گناه و ناخوشایندی کنید. الان دیدگاه علم درباره همجنس گرایی یک دیدگاهه ساده است که چیزی است که باید باهاش کنار اومد، مقصر فرد نیست و خارج از محدوده خودش هیچ نوع ضرر یا زیان روانی یا جسمی برای شخص نداره و آسیبی به زندگی وارد نمی کنه. دلایل وقوع همچین پدیده ای هم خیلی مشخص نیست ولی هم عوامل ژنتیک در اون دخیل هستند و هم عوامل محیطی در دوران کودکی که همگی بطور 100 درصد از کنترل شما و خانواده شما خارج بودند.
( ویرایش توسط مدیر همدردی: این درست هست که گاهی علم جوابی برای مشکلات بشر ندارد و شاید نیاز به زمان داشته باشد تا راهکار بیابد. اما اینکه ما به خاطر عدم جواب ، مشکل را منکر شویم و طبیعی بدانیم صحیح نیست. همچنین این حکم قطعی که 100 درصد از کنترل شما خارج هست هم صحیح نمی باشد. )

2. می تونید برید پیش متخصص غدد ولی وقتی شما از جنسیت خودتون راضی هستید (یعنی مغز یک پسر رو دارید نه مغز یک دختر رو)، بعیده مشکل هورمونی داشته باشید البته مشورت با متخصص اصلا براتون ضرر نداره.
3. تک فرزندی متاسفانه می تونه در بعضی از افراد یک سری شک و تردید در مسائل جنسیتی ایجاد کنه (خواهر شما که 11 سال باهاتون اختلاف داره نقشی در بزرگ شدن شما نداره چون این نوع مسائل قبل از 8 سالگی شکل می گیرند).

4. همجنس گرایی راه درمان نداره (البته این واژه صحیح نیست چون بطور علمی، همجنس گرایی یک بیماری نیست بلکه یک خصوصیت هست مثل چشم آبی، هوش بالا، موی سیاه و ...) یعنی راهی وجود نداره که یک شخص همجنس گرا، دگرجنس گرا بشه و یک شخص دگرجنس گرا، همجنس گرا.

( ویرایش توسط مدیر همدردی: یکی از پارامتر و معیارهای تعیین ناهنجاری در روانشناسی علمی ، معیارهای آماری برآمده از بستر فرهنگی و آن جامعه هست. به این مفهوم که اگر رفتاری کارکرد فرد را مختل کرد و اکثر آن جامعه هم چنین رفتاری را نداشتند، این رفتار به عنوان ناهنجاری علامت گذاری می شود. پس تعریف اینگونه مفاهیم وابسته به فرهنگ هست. لذا همجنس گرایی از این دیدگاه کاملا ناهنجاری محسوب می شود و باید برای پیشگیری و درمان آن اقدام شود.



مشورت با یک روانشناس زبده و باسابقه درباره مسائل جنسیتی و گرایش های جنسی می تونه بهتون خیلی کمک کنه تا دقیقا موضع خودتون رو بدونید و این نوع تمایلات رو بشناسید، بعد از اون می تونه بهتون کمک کنه که تصمیم بگیرید چطور زندگی کنید و آیا این نوع تمایلات رو مخفی کنید، بروز بدید، یا چیزی بین این دو ولی قطعا مشورت با همچین روانشناسی برای شما لازمه تا خودتون رو بهتر بشناسید و همینطور دلایل افسردگی شما (که حدس می زنم همین احساس بد شما درباره گرایش جنیستون باشه) رو براتون برطرف کنه تا این مشکلتون هم حل بشه که شاید در حین این پروسه براتون دارودرمانی رو هم توصیه کنند تا بهتر بتونید از پس این مرحله بر بیایید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sinéad

مشورت با یک روانشناس زبده و باسابقه درباره مسائل جنسیتی و گرایش های جنسی می تونه بهتون خیلی کمک کنه تا دقیقا موضع خودتون رو بدونید و این نوع تمایلات رو بشناسید، بعد از اون می تونه بهتون کمک کنه که تصمیم بگیرید چطور زندگی کنید و آیا این نوع تمایلات رو مخفی کنید، بروز بدید، یا چیزی بین این دو ولی قطعا مشورت با همچین روانشناسی برای شما لازمه تا خودتون رو بهتر بشناسید و همینطور دلایل افسردگی شما (که حدس می زنم همین احساس بد شما درباره گرایش جنیستون باشه) رو براتون برطرف کنه تا این مشکلتون هم حل بشه که شاید در حین این پروسه براتون دارودرمانی رو هم توصیه کنند تا بهتر بتونید از پس این مرحله بر بیایید.

---

توصیه مفیدی هست
:73::73::73:

جناب 700520
اضافه می کنم. که برای کاهش سریع فشار همانطور که خودتون هم در اولین پست خود زیرکانه متوجه آن شده اید، کاهش محرکات بیرونی می تواند بسیار کارگشا باشد.
لذا قطع کامل ارتباطتون با این فرد، و افزایش مشغولیت های خود در سایر حوزه ها می تواند کمک کننده باشد.

احساس گناه شما تا آنجایی مناسب هست که شما را وا می دارد که حرکتی در جهت اصلاح خود بردارید. اما اگر این احساس گناه بازداری نکند و شما را به تغییر وا ندارد و صرفا بخواهد موجب افسردگی شما بشود به حالتان مضر هست.

لذا همچنان که دوستمان سفارش کرده اند به طور حضوری از یک روانشناس بالینی کمک بگیرید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

توصیه مفیدی هست
:73::73::73:

جناب 700520
اضافه می کنم. که برای کاهش سریع فشار همانطور که خودتون هم در اولین پست خود زیرکانه متوجه آن شده اید، کاهش محرکات بیرونی می تواند بسیار کارگشا باشد.
لذا قطع کامل ارتباطتون با این فرد، و افزایش مشغولیت های خود در سایر حوزه ها می تواند کمک کننده باشد.

احساس گناه شما تا آنجایی مناسب هست که شما را وا می دارد که حرکتی در جهت اصلاح خود بردارید. اما اگر این احساس گناه بازداری نکند و شما را به تغییر وا ندارد و صرفا بخواهد موجب افسردگی شما بشود به حالتان مضر هست.

لذا همچنان که دوستمان سفارش کرده اند به طور حضوری از یک روانشناس بالینی کمک بگیرید.

---

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت مدیر محترم سایت

به خاطر ویرایش ها و جواب ها بسیار سپاسگذارم
نیازی هست به پزشک متخصص غدد مراجعه کنم؟
همه جوان های همسن من با ارتباط داشتن با جنس مخالف خود لذت میبرند و این لذت به حدی هست که همه چیز را از یاد آنها برده و من از این لذت محرومم

قطع ارتباط با این فرد منو بیشتر عذاب میده مثل دوری یک فرد از عشقش و بودن با اون هم مشکلاتی داره مثل وابستگی بیشتر و به سراغ آن مشکلات وابستگی
پس من یا باید با اون باشم یا باهاش قطع ارتباط کنم که هر دوش آزار دهنده هست
من دنبال راهی هستم که این پسر و پسرهای خوشگل دیگه برام جذابیتی نداشته باشه
ی سوا دیگه هم اینکه علت همجنسگرایی من چیه؟
ژنتیک من؟ مشکل هورمونی دارم؟ مشکلات عاطفی؟
به متخصص غدد مراجعه کنم یا نه؟

تا الان شده یکی همجنسگرا باشه و مشکلات منو داشته باشه درمان و خوب شده باشه؟
آیا همجنسگرایی درمان نداره؟؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 700520

ی سوا دیگه هم اینکه علت همجنسگرایی من چیه؟
ژنتیک من؟ مشکل هورمونی دارم؟ مشکلات عاطفی؟
به متخصص غدد مراجعه کنم یا نه؟

---

به طور علمی دلایل قطعی همجنس گرایی واضح نیستند و می تونه مخلوطی از عوامل ژنتیک و محیطی باشه. اولویت شما روانشناس هست.

بسیار بعیده پزشکی بتونه دلیل مطلق همجنس گرایی شما رو بهتون بگه چون علم در این زمینه پاسخ یا روش های تشخیص قطعی نداره ولی احتمالات و حدس هایی میشه زد که روانشناس می تونه کمکتون کنه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 700520

تا الان شده یکی همجنسگرا باشه و مشکلات منو داشته باشه درمان و خوب شده باشه؟
آیا همجنسگرایی درمان نداره؟؟؟

---

پیچیده است، و وابسته به اینکه آیا شما واقعا همجنس گرا هستید یا اینکه نیستید و صرفا این احساس در شما پدید اومده، که این رو یک روانشناس بعد از صحبت با شما می تونه تشخیص بده. بعضی حالات همجنس گرایی قابل کنترل هستند یعنی شما باز هم اون تمایلات رو دارید ولی روانشناس به شما کمک می کنه که چطور اون احساسات رو کنترل کنید و در زندگیتون دخیل نکنید.

اینکه میگن در همه افراد گرایش به هر دو جنس وجود داره درسته؟
مثلا در مورد خود شما این مسله صدق میکنه؟
یعنی دوست من هم اینطوریه؟
کمبود و نبودن دختر ورابطه نداشتن با دختر میتونه تو همجنسگرایی من تاثیر داشته باشه؟
من ی دوست دختر بگیرم(بر خلاف میل باطنیم ولی خیلی هم نه) به نفعمه؟؟؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط 700520

اینکه میگن در همه افراد گرایش به هر دو جنس وجود داره درسته؟
مثلا در مورد خود شما این مسله صدق میکنه؟
یعنی دوست من هم اینطوریه؟
کمبود و نبودن دختر ورابطه نداشتن با دختر میتونه تو همجنسگرایی من تاثیر داشته باشه؟
من ی دوست دختر بگیرم(بر خلاف میل باطنیم ولی خیلی هم نه) به نفعمه؟؟؟

---

در مورد دوست دختر گرفتن هم دختری پیدا نمیشه من ازش خوشم بیاد اینو چیکارس کنم؟؟؟

700520 گرامی
با سلام
اساسا تمرکز شما روی لذت جنسی بدون توجه برنامه ریزی و شرایط ، سن و موقعیتی که دارید خود می تواند مشتعل کننده مشکلات شما باشد. چه هم جنس چه جنس مخالف.
اساسا تمرکز بر اصل لذت در زندگی فشارهایی مستمر و غیر قابل فراری را بر انسان تحمیل می کند.

با توجه به نیازهای شما که شاید ریشه آن عاطفی بوده و میوه آن جنسی باشد، یا باید زمینه ازدواج شما فراهم شود. یا باید مدتی انرژی خود را در سایر مشغولیت های زندگی و پیشرفت خود بگذارید و از این فضاها (محرکات مشتعل کننده تمایلات جنسی )، دوری کنید. تا زمانیکه در بستر طبیعی در ازدواج به ارضاء نیازهای خود بپردازید.
مقاله ذیل می تواند کمک کننده باشد.

اگر شرایط ازدواج ندارید ، دمیدن در تنور احساست ممنوع