اگه ميشه مارو راهنمايي كنيد
سلام
من يه خانم 22 ساله هستم، به خاطر يه سري ناملايمات و مشكلاتي كه توزندگيم پيش اومد، دو سال پيش ازدواج كردم و بعد از يك ماه از همسرم جدا شدم، حدود 4 ماهه كه با پسري آشنا شدم كه 28 سالشه و تمام مسائل و مشكلات زندگي قبليمو باهاش در ميون گذاشتم ما خيلي همديگرو دوست داريم يك ماهه پيش با خانوادش براي خاستگاري اومدن قرار بود كه مسئله من رو فقط خودش بدونه ولي با اصرار خانواده من مجبور شد كه به مادرش جريان ازدواج منو بگه كه با شنيدن موضوع من مادرش با ازدواجمون سخت مخالفت كرده هر چقدر هم پا فشاري ميكنه مامانش راضي نميشه، خودش ميگه اگه راضي نشه قيد خانوادمو ميزنم من نميخوام كه اينطوري زندگيمونو شروع كنيم خواهش ميكنم مارو راهنمايي كنيد و بگيد كه چيكار كنيم كه مامانش راضي بشه[/size]
RE: اگه ميشه مارو راهنمايي كنيد
سلام arshia_29643
از اين آقا بخواهيد به جاي اصرار و پافشاري روي شما، كمي معتدل تر خودش را نشون بده و از خانواده اش بخواهد جهت بررسي اين انتخاب و اينكه مطمئن بشوند، به اتفاق به يك مشاور خانواده مراجعه كنند، اگر يك متخصص هم بررسي كرد و اين ازدواج را صحيح ندانست در آن صورت منصرف شود.
فراموش نكنيد، اگر او زياد روي شما پافشاري كند، خانواده اش تصور مي كنند او گرفتار احساسي شده و ممكن است اشتباه كند، اما اگر چنين حساسيتي را نشان ندهد ومنطقي برخورد كند و آنها را و خودش را ارجاع به روانشناس بدهد، كم كم زمينه مناسبتري پيش مي آيد.
RE: اگه ميشه مارو راهنمايي كنيد
[/font][font=Arial]
با سلام و خسته نباشید من 22 سالمه و به مدت 3 سال و نیم است که با پسری آشنا هستم و 1 سال 3 ماه از من کوچکتر است ، ولی از نظر عقلی خیلی کامل است حتی از خود من بیشتر متوجه بعضی از جیزها است و این مورد تأیید همه هم هست و از همه لحاظ مورد اطمینان هست به همین دلیل در این مدت باهاش بودم ، در این مدت خوانواده ها به طور کامل در جریانند مشکل اصلی ما این است تازه مدت 3 سال است که شروع به کار کردن کرده و حقوقی نسبتاً خوبی هم داره و من هم شاغل هستم ولی مامانم می ترسد که ما نتونیم از پس زندگی بربیایم و به همین دلیل بعضی موقع ها راضی می شه و دوباره می گه نه نمی تونین زندگی کنین با این درآمد و همه هم می دونن که واقعاً پسر سالم و خوبی هست و ما هر دو تمایل به ازدواج داریم و فکر می کنیم که با علاقه ای که داریم می تونیم زندگی رو با هم شروع کنیم و در ضمن دیگه هم دوست نداریم که بخوایم با هم دوست باشیم چون همین مدت هم زیاد بوده ، و تو این مدت کاملاً همدیگرو شناختیم به نظر شما چی کار کنم که مامانم راضی بشه چون اصلاً امکان نداره که بخوایم از هم جدا بشه واقعاً به هم علاقه داریم و خانواده اون راضی هستن و قرا بود بیان صحبت کنن ولی نشد خیلی ممنون می شم که منو راهنمایی کنید
RE: اگه ميشه مارو راهنمايي كنيد
شبنم جان اولا تو باید برای خودت یک تاپیک جداگانه بزنی چون این تاپیک قبلا رزرو شده :D
دوما مامان ها و بابا ها خیلی عزیز هستند ولی تو باید خودت تصمیم بگیری ... اگر تو تا این اندازه وابسته تصمیم مادر باشی
فردا چطور میتونی روی پای خودت بیاستی و یک زندگی را اداره کنی ؟!
RE: اگه ميشه مارو راهنمايي كنيد
سلام ، می خواستم بپرسم منظور شما از تاپیک جداگانه چی هستش ؟
RE: اگه ميشه مارو راهنمايي كنيد
آرزو جان از راهنمایی ای که کردی ممنونم
ولی می خوام ببینم واقعاً نظر مشاور هم همین هست یا نه ؟
اگه این طوره که از این به بعد هم احترام خانواده ام رو نگه می دارم و هم آیندۀ خودم رو طور دیگه ای می سازم
ممنون می شم اگه یه مشاور هم به این سؤال من پاسخ بده
RE: اگه ميشه مارو راهنمايي كنيد
سلام ،
چرا کسی جواب منو نمی ده
RE: اگه ميشه مارو راهنمايي كنيد
خواهش می کنم یه مشاور جواب منو بده
من هر روز می یام می بینم هیچ کسی جواب منو نمی ده
RE: اگه ميشه مارو راهنمايي كنيد
بايد صبر داشته باشي.جنگيدن بزرز توست.بگو دوستت تو خونه منطقي برخورد كنه وبجاي منفور كردنت محبوبت كنه.خودتو تو دلشون يجور جا كن
RE: اگه ميشه مارو راهنمايي كنيد
با سلام
اول اینکه شما اشتباه کردین که تا قبل از خواستگاری با خانواده ایشون در میان نذاشتی و مطمئن باش اگر هم نمی فهمیدند . ماه همیشه پشت ابر که نمی مونه فردا یک مشکل بزرگی می شد و واقعا اذیت می شدی و اما راه حل چیه؟ قید خانواده زدن راه حل خوبی نیست .تو باید خودتو به مادر این آقا ثابت کنی و بهش بفهمونی که اگر تلاق گرفتی مشکل از شوهرت بوده و براش توضیح بدی که از چه چیزای این مرد خوشت نمی یومده که تلاق گرفتی و هدفت اینه که با این آقا یک زندگی سالم و پاک و قشنگی و بسازی . یک حرفها رو اگه نمی تونی رودر رو بگی با یک نامه بهش بگو. بهش بگو که پسرتون می خواسته قید خانوادشو بزنه ولی من نمی خوام اینجوری زندگی کنم و خانواده شوهرم خانواده من هم هست. بعد همه چیز و بسپار به خدا اگه قسمتتون باشه همه چیز درست میشه اگه هم نشه باید قبول کنی که مصلحت ما رو خدا بهتر میدونه تا خودمون. موفق باشی
RE: اگه ميشه مارو راهنمايي كنيد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط گل بن
بهش بگو که پسرتون می خواسته قید خانوادشو بزنه ولی من نمی خوام اینجوری زندگی کنم
به نظر من نباید به هیچ وجه همچین حرفی رو بزنن؛ چون این حرف به گوش اون آقا خواهد رسید و ایشون اطمینان و اعتمادشون رو نسبت به این خانم از دست می دن. این کار یه جورایی چوقولی کردنه و اصلا درست نیست.
RE: اگه ميشه مارو راهنمايي كنيد
سلام گل بن جان
جواب هایی که به من می دهی اشتباه است مربوط به سؤالات من نیست