دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
سلام من تازه عضو شدم و خوشحالم كه با اين سايت آشنا شدم بيشتر روزم رو توي سايتم من انقدري مشكلم زياد كه نميدونم چه طوري بيان كنم
من 5 سال پيش ازدواج با شوهرم حدود سه ماه دوست بوديم و بعد از اون اومدن خواستگاري كه ظاهر خانواده بد نبود ولي موافقت خانواده من بيشتر با اصرار خودم بود من اون موقع 18سالم بود و من خيلي دوستش داشتم شايد بخاطر اينكه فقط فقط با احساس و بدون منطق انتخاب كردم و وقتي به خودم اومد كه خيلي دير شده بود ، تفاوت فرهنگي زياد وديد مختلف خانواده ها به زندگي اونا خونشون مرد سالاري ، زندگي دسته جمعي دوست دارن ، ما حتي مسافرت هم ميخواستيم بريم بايد از پدرش اجازه ميگرفتيم كه اونم هيچ وقت اجازه نداد طوي اين مدت كه چه اذيتايي كه خواهراش ميكردن به كنار من حتي كوچكترين خريدي هم ميكردم بايد اول به خونواده اون نشون ميدادم ، شوهرم با پدرش كار ميكنه و اون بهش پول ميده تموم اعضاي خانوادش با اينكه شوهرم پولش چكار ميكنه كار داشتن و در جريان بودن تا اينكه بعد 4 سال ازدواج كرديم و شوهرم بعد 10 روز از ازدواجمون رفت سربازي و ما توي خونه اي كه پدر شوهرم با كلي اذيت كردن داد زندگي ميخواستيم بكنيم شوهرم وقتي خواست بره سربازي گفت تموم طلاهات و كادوها رو بده بذارم بانك منم گفتم من وتو نداريم باش هرطور صلاح ميدوني و برد گذاشت بانك ، وقتي رفت سربازي كليد خونه رو از من گرفت و بهم گفته بود بدون من اجازه نداري بياي اينجا ولي برادرش و اعضاي خونوادش همه كليد خونمون داشتن غير ازخودم؟؟؟
وقتي از سربازي ميومد براي مرخصي ميرفتيم به خونمون سر بزنيم روي تختم موي زناي ديگه بود آخ خودم فقط چند روز اونجا بودم بخاطر سربازيش برادرش زن ميبرد خونه ما اون با وجودي كه ميديد موهارو كه اين اتفاق سه يا چهار بار افتاد و من هردفع با گريه ملافه تختم ميدادم خشكشويي، بهش گفتم نزديك عيد طلاهام بيار استفاده كنم گفت كدوم طلاها ها تو كه طلائي نداشتي
اين هم بگم شوهر توي دوران مجردياش با زناي زيادي رابطه سكسي داشته و خيلي هم چشم چرون باوجود اين همه سختي من دوستش داشتم أميد به اصلاحش داشتم مشكلاتش كه كم هم نيست :
1 : بدل بودن حتي تا سركوچه هم نميتونستم برم
2:دست بزن داشت
3: بد
دهن بودن و توهين به خانواده كه منم حاضر جواب بودم در مقابلش
4:دخالت خانوادش در كوچكترين مسائل زندگي
5: من دانشجو بودم بابهانه هاي الكي دوست نداشت درس بخونم
ماجراي من طولاني اگه اين خونديد دوست داشتيد كمك كنيد بهم بگيد ادامش بنويسم من خيلي تنهام.....
تا اينكه نزديك عيد توي اسفند خيلي شديد بخاطر جرو بحث هايي كه داشتيم خيلي بد من كتك زد منم كه ديگه صبرم تموم شده با با پدرش رفتم پزشكي قانوني اين رو هم بگم تموم اعضاي خانواده من تحصيل كردن خانواده شوهرمم كم وبيش به جز پدر و مادرش ،
وهمه خانواده ها كم وبيش در جريان درگيري ما بودن تا اينكه توي عيد جهيزيم جمع كرديم وبه خونه پدرم رفتم توي اين مدت خيلي سختي كشيدم وتنها چيزي كه آرومم ميكرد اينكه روي تخت از صبح تا شب دراز بكشم تو اتاق و گريه كنم تا اينكه تقريبا توي ارديبهشت رفتم پيش يه روانشناس براي مشاوره كه حدود 5 جلسه ادامه داشت بخاطر اينكه با تموم اين تفاوت ها و عدم تفاهم توي زندگيمون من هنوزم شوهرم دوست داشتم هرچند هركسي من ميديد چه غريبه و چه آشنا بهم ميگفتن شوهرت اصلا به خودت و خانوادت نمياد چه طوري انتخابش كردي...
توي جلسه مشاوره همون آقاي روانشناس از من خوشش اومد ومن تنها چيزي كه باعث شد جذبش بشم منطق و طرز فكرش و ديدش به زندگي آخ شوهر مت حتي درس خوندن و كار كردن وخيبي چيزاي ديگري ممنوع ميدونست براي زن.
من ارتباطم با اون آقا در حد جلسه مشاوره و صحبت كردن شروع كردم تا به الان
ومراحل دادگاه رو شروع كرديم و مهريم أجرا گذاشتيم و الان شوهرم محكوم به ضرب و شتم و پرداخت مهريه شده
و اون آقا منتظر من از همسرم جدا بشم به خواستگاري بيان
ولي حالا كه حق طلاق گرفتم و ميتونم جدا بشم، هنوزم شوهرم دوست دارم ولي ميدونم آينده خوبي نداريم باهم و مشكلي كه هست شوهرم هيچ كدوم از اشتباهات و رفتاراي خونوادش اشتباه نميدونه و هميشه ميگ تو بايد خودت اصلاح كني ما خوبيم مشارره هم رفتيم بي فايده بود فقط يك هفته تأثير ميذاره روي طرز تفكرش.
تورو خدا شما راهنماييم كنيد؟؟،،،
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
سلام سلنا جان
بنویس حتما دوستامون تو تالار کمکت می کنند
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
سلام
من فقط جواب قسمت دوم حرفهات رو میدم و در مورد تصمیمت حرفی نمیزنم
ارتباطت با این مشاور رو قطع کن
تو این دوران بیشترین شکنندگی روحی رو داری
هرقدر منطقی باشی چون در مرکز تنشی حقیقت و واقعیت رو کامل نمیبینی
تو این شرایط هر آدمی دنبال یه پناهگاه امنه
به شدت همذات پنداری میکنه,حرفهای خوشایند میشنوه,تایید میشه و تشابه احساس میکنه
امکان اشتباه و خطا بیش از حده
حتا بعد از جدایی احتمالی هم باید یه مدت به ذهنت استراحت بدی تا از چاله به چاه نیفتی
با اعتقاد و اطمینان بهت میگم مشاورت و ارتباط با ایشون رو کامل قطع کن
بعد در تنهایی تصمیم بگیر
موفق باشی
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
سلام سلنای عزیز
باید اعتارف کنم که از نظر من هم اون جناب مشاور خیلی مشکوک هستن
خود من هم دقیقا چنین تجربه ای داشتم، با مشاوره شروع شد، بعد ابراز علاقه کردن و مشکلات دیگه...
امیدوارم از چاله خودت رو نندازی تو چاه عزیزم :72: خیلی مراقب باش
قضیه ی شوهر خودت رو هم، حقیقتش من نمیتونم نظر بدم و امیدوارم درست راهنمایی بشی در این زمینه.
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
سلام دوستاي خوبم ، مرسي كه اومديد بخدا اگه بدونيد چقدر تنهام الانم دارم گريه ميكنم خيلي سخت، تازه من بخاطر شرايط تالار و اينكه وقتتون نگيرم از خيلي از سختي ها و اذيتايي كه توي اين ازدواج كشيدم فاكتور گرفتم، گناه مون اين بود كه دو نفر با دو فرهنگ و ديدگاه كاملا مختلف متاسفانه همديگرو انتخاب كردن من الان ده ماه مراحل دادگاه رو دارم ميرم و شوهرم بيشتر بخاطر مهريه ميخواد با من زندگي كنه و الان با كسايي هم رابطه جنسي داره ولي شرايط ماليشون خيلي خوب ولي بي خبر از اينكه من هنوز يكم دوستش دارم اگه به وكيلم گفتم فعلا برگه هاي درخواست طلاق امضا نميكنم بخاطر اين بود در مورد اون آقاي روانشناس هم به اين نتيجه چند وقت رسيد نميتونه اونم خوشبختم كنه واصلا در مورد آينده ام با اون هيچ فكري ندارم و نميخوام.
فقط مشكلي كه دارم من خيلي خيلي احساساتيم و ترسم از طلاق اين كه از لحاظ عاطفي تنها بمونم ،من دوستي با جنس مخالف تنها زماني قبول دارم كه در حد رابطه محدود براي شناخت و با هدف ازدواج باش.
واينكه من ظاهر خوبي دارم و اگه تعريف از خودم نباش تيپ و چهرم خوب و اگه توي همه اين زندگي خيلي غصه داشتم روي اين يه موضوع و خانوادم كه تقريبا سرشناسن مشكلي نداشتم.
تروخدا تنهام نذاريد من الان تنها دلخوشي زندگيم اين كه بيام توي و بدون هركسي توي زندگيش ممكن انقدر سختي بكش.
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
سلنا جان
کاملا میفهمم خیلی سختی کشیدی
اکثر اونهایی که اینجا هستند عضو عادی هستند که خیلی هاشون با گذشتن ازین مرحله محکم و قوی شدن
تو یکساله داری کارهای طلاقت رو دنبال میکنی,خسته ای,تنهایی,فشارزیادی روته,درست!
اما نبایددنبال آرامش تو وجود آدم دیگه ای باشی
به آرامش میرسی,مطمین باش,اونم با کار کردن روی خودت
این چند تا سوال رو جواب بده دوست عزیز:
شما شاغلی
پدر و مادرت چقدر پشتیبانت هستند
تفریح و ورزش و...هم داری
سعی کردی کمی ذهنتو ازین دغدغه ها دور نگه داری یا نه
ببین همین شکننده بودن آدم ها تو این دوره باعث اشتباهات بزرگتری میشه
به کسانی دل میبندند که نباید
اسیر احساساتی میشن که نباید و...
صبور باش,گاهی وقتا نباید به هر چیزی چنگ زد
باید گذاشت تا زمان خودش همه چیو حل کنه
اونوقت میبینی که با خواست خودت و همراهی زمان تمام این آشفتگی هات درمان میشه
صبر و فقط صبر
کنارش هم اهمیت دادن به وجود خودت
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
نه من دانشجو بودم كه به خاطر بد دلي شوهرم و اينكه دوست نداره زن درس بخون اون يك يكي دو ترمي هم رفتم با كتك زدنش و فش دادن بودن كه بعضي درسام هم بخاطر غيبت حذف ميشد، الان مرخصي گرفتم دو ترم.
خيلي ناراحتن بخاطرم از لحاظ مالي پدرم ماهي300 بهم ميدم وديگه هيچي ندارم روم هم نميشه بگم اگه احتياج داشته باشم
نه تفريح نميرم و كلاس هم نميرم شوهرم خيلي وقتا توي خيابونمون اگه برم بيرون جلوم ميگيره
هيچ دوستي هم ندارم چون شوهرم نميذاشت
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
پس صبر کن
بزار این مرحله بگذره
ورزش کن,حتما ورزش کن
تو خونه برای خودت سرگرمی جور کن,فیلم ببین,
از برنامه های طنز غافل نشو
سرتو با کتاب و مجله و مطالعه گرم کن
گاهی جوک و لطیفه بخون
ناراحتی هاتو روی کاغذ بنویس اما مرورش نکن,بزار تخلیه احساسی بشی
جلوی خشمت رو نگیر,متنفر نباش,
به ظاهرت برس و هر کاری که حتا ذره ای بهت احساس بهتری میده انجام بده
میدونم حوصله انجامشون رو شاید نداری
خودتو موظف به انجامشون کن
انگار یک وظیفه است که حتما باید انجام بدی
باور کن روحیه ات تغییر میکنه,تجربه کردم و مفید بودنشو کامل حس کردم
هرقدر تو بدبختی خودت بیشتر فروبری بیرون اومدنت دیرتر و سخت تره
میگذره,اونم باصبر و همت خودت
مرحله ایه که باید ردش کنی اونم با صبر و فقط صبر
موفق باشی
باز هم میگم هر گونه ارتباطی با اون مشاور رو قطع کن
خیلی زود میفهمی که بهترین تصمیمت بوده
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
شما خيلي خوبيد همين كه ميبينم وقت گذاشتيد برام خيلي خيلي خوشحالم اميدوارم شما هم توي زندگي موفق باشيد با شرايط انقدر سخت مواجه نشيد.
من يه چيزايي انقدر توي اين زندگي اذيتم كرد كه حد نداره آخ شوهرم من هرچي كه بينمون بود براي خانوادش تعريف ميكرد و بيشتر جر و بحثامون هم بخاطر توهين اون به خانواده من بود آخ اونا كار كردن و تنها بيرون رفتن زن خيلي بد ميدونند جوري كه الان مادرش بذاري توي چند تا خيابون دورتر از خونشون بلد نيست تنهايي برگرده و وقتي ميديد كه مامان من براي خريد بيرون ميره تنهايي ميگفت بابات بي غيرت ،چند ماه از سربازيش رو كسري گرفت و ما تقريبا دو ماه زير يه سقف زندگي كرديم و اون چون اگه بعضي روزا هم بحث داشتيم به خانوادش ميگفت يه روز پدرش سرزده با عصبانيت اومد خونمون سر من داد زد آشغالات جمع ميكني يا از پنجره پرت كنم بيرون منظورش جهيزيم بود ميخوام خونم بفروشم يا بچه خواهرم بدنيا اومد اونا شهر ديگه زندگي ميكنند من خواستم برم بچش ببينيم پدرش به شوهرم گفت اگه بخواد بره بايد خونه و ماشين بدي و بعد بري من بچه خواهرم وقتي ٢ ماهش شد ديدم، علت بد بودنم از ديد اونا اين بود كه دوست داشتم حداقل يك بار با شوهرم تنها برم مسافرت ، حداقل يك بار تا سوپري تنها برم و درس بخونم ، دوست داشته باشم همين چيزاي عادي...
آره خودمم به اين نتيجه رسيدم ولي خوشبختانه يا بدبختانه من هنوز گاهي به شوهرم فكر ميكنم و هنوز يكمي دوستش دارم ولي به اون آقا هيچ حسي ندارم رابطم كه اونم بيشتر باsms بود به حداقل رسوندم و دارم تلاش ميكنم كه كامل قطع بشه اون آقا هم يك بار جدا شده.
من الان نسبت به اين موضوع كه طلاقم بگيرم يا بازم تلاش كنم توي دوراهي خيلي بدي موندم ، نميدونم چكار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
سلام خانومی
مسائل مربوط به دخالت خانواده شوهر و سختگیری خود شوهر در رابطه با شما ممکنه در آینده با توجه به شناخت بهتر شما کمتر بشه
ولی نکته اساسی انحراف اخلاقی شوهرت هست که قبلا هم در مجردی رابطه نامشروع داشته و همچنین الان هم که بجای تلاش برای رفع اختلافات برعکس رفته دنبال کارهای سابقش و رابطه جنسی با خانم ها!!
پیش خودت به چند تا سوال پاسخ بده؟
شما میتونی شوهرت رو اصلاح کنی؟
شما میتونی در صورت عدم اصلاح این وضعیت رو تا آخر عمرت تحمل کنی؟
اگه چند سال بگذره و شما با داشتن بچه بخوای به این نتیجه برسی که باید از این زندگی بری بیرون اونوقت چی؟؟
برای تمرکز و گرفتن بهترین تصمیم اول باید تا حدی آرامش خودتون رو بدست بیاری
خودت و معیارهایت رو بشناسی و شوهرت و انتظاراتی که ازش داری رو با همون معیارها بسنجی و بعد تصمیم بگیر
شما یکبار از روی احساس و علاقه تصمیم گرفتی نتیجه اش رو دیدی ولی اینبار در کنار احساس و دوست داشتن عقل و منطق هم همراه کن بعد تصمیم بگیر چون روی کل آینده و زندگیت تاثیر میذاره.
......................................
و اما در رابطه با اون مشاور!!!!! هر کسی هم میدونه یک نفر بعد از جدایی حداقل به چندین ماه زمان نیاز داره تا دوباره به دور از احساس و شخص جایگزین بتونه روحیه خودش رو بدست بیاره و عاقلانه تصمیم بگیره. این آقا که به اصطلاح متخصص هم هست چطور این مورد رو ندید گرفته؟! و خودش رو در بطن حادثه قرار داده؟! بهتره بطور کامل ارتباط رو قطع کنی و به دنبال مشاور مجرب و بهتری باشی خانومی.
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
خانم سلنا،
تموم کردن زندگی زناشویی یا طلاق، باید طوری باشه که شما یا شوهرتون کمترین لطمه رو بخورید و قبل از طلاق محضری، بسیاری از طلاقها باید در زندگی حادث شده باشه و البته به نظر من دو طرف همه تلاششون رو کرده باشند.
من واقعا برای این باصطلاح متخصص ها متاسفم! وابسته کردن یک زن اسیب دیده کار سختی نیست... جلب نظرش کار پیچیده ای نیست! اما چرا؟!؟
من نیت خیری در اون فرد مشاور نما نمی بینم و شما الزاما ارتباطتون رو در هر صورتی با ایشون قطع کنید و بدونید تمام حرفهای ایشون سرابی از سعادت است و لا غیر! هیچ مشاور اگاهی حاضر به چنین کاری نیست...
شما حداقل یک سال در بهترین شرایط نیاز دارید تا وضعیت عاطفی شما بعد از طلاق به حالت عادی برسه... اما من توصیه می کنم که قبل از اینکه تحت تاثیر منتقدان دائمی فامیل، دوست و اشنا متحمل این جدایی و طلاق شوید، تمام تلاش خودتون رو انجام دهید!
با توجه به داستانی که از شما خوندم، بی پرده بگویم که شما تا کنون هیچ تلاشی که ماهرانه باشه انجام نداده اید
پس سعی کنید و مهارتها رو یاد بگیرید و زندگی جدیدی رو با هم شروع کنید
اگر نشد، و تلاشها بی نتیجه بود، بعدا در رابطه با طلاق تصمیم بگیرید!
در هر صورت چون شما در معرض اسیبهای جدی تری هستید، فعلا وارد هیچ گونه رابطه ای، دقت کنید هیچ رابطه ای اعم از اس ام اس، چت، تلفنی، و ... نشوید و در صورت نیاز حتما با یک خانم مجرب مشاوره کنید
سوالی بود بپرسید
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
مرسي از راهنمايي هاتون sci عزيز و سارا جون
ميدونم حق با شماست اين رابطه هرچند در حد sms كاملا اشباه و خودم به اين موضوع به تازگي پي بردم هرچند در اوايل فكر ميكردم. كه چقدر خوب باكسي كه بفهمدت صحبت كني كسي كه منطق داشته باش
در رابطه با شوهرم من هم اون موقع سنم كم و شوهرم هم همين طور هيچ كدوم مهارت زندگي خوب رو نداشتيم و شايد بلد نبوديم خود من در برابر صحبتاي يا تيكه هايي خواهر شوهرم بهم ميگفت يا دخالت برادر شوهرم توي مسائل مالي يا خرجايي كه شوهرم ميكرد واكنشم گريه و انتقال دادن به شوهرم بود كه اونم هميشه ميگفت نه خانواده من بهترينن و طرف اونا بود، بيشتر اختلافمون هم از دهن بيني شوهرم شروع ميشد كاشكي حداقل با منطق به صحبتاشون گوش ميداد بعد بهشون عمل ميكرد
آخ چرا بايد تموم طلاهاي خانومت حتي مال دختريام گرفت و گفت تو طلايي نداشتي مهم اون طلاها نبود اين باعث شد من ديگه به شوهرم اطمينان نداشتم . :302:
تازه با اين وجود الان كه بعضي موقع ها باهاش صحبت ميكنم در مورد زندگي كه تلاش كنيم شايد درست شه ميگه خانواده من همه ميگن من اون بخاطر شرايط ماليش كه هرچند هرچيزي كه بود مال پدرش بود و كوچكترين خرجي همه در جريان بودن
الان ميگه بخواي برگردي من ديگه خونه و ماشين هم ندارم پدرم همه چيز راگرفته بايد بريم خانه اجاره اي
حالا من نميدونم چكار كنم و آيا توي اين شرايط طلاق بهترين راه؟؟
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
نه خواهرم، طلاق در رابطه شما در حال حاضر بهترین راه نیست. هر دو نفر یک مدت زمان مشخصی رو وقت بگذارید و بدون اینکه برگردید و با هم زندگی کنید به یک مشاور روانشناسی خبره مراجعه کنید. لطفا در این رابطه خانواده ها رو در جریان تصمیمتون بگذارید،
دقت کنید که خانواده های شما در جریان تصمیمتون باشند نه در جایگاه تصمیم گیری برای شما.
ضمنا وجود خونه و ماشین و ... هر چند زندگی رو راحت می کنه، اما نه بودنش می تونه یک زندگی رو بسازه و نه نبودنش می تونه یک زندگی رو از بین ببره!
حرف دوستان و اشنایان رو هم نادیده بگیرید! فردا که طلاق گرفتید، همین ها می ایند و می روند و زندگی می کنند، کاملاعادی! شاید اون روزها هم بیان بگن: سلنا، چرا طلاق! راه دیگه ای نبود؟؟
شما در وضعیت کنونی با دادن این فرصت به زندگی چیزی رو از دست نمی دهید، پرونده طلاق رو مختومه نکنید. فعلا باز باشه، طی این مدت نه چیزی رو ببخشید مثل مهریه و ... و نه حقی رو واگذار کنید! پس فعلا پرونده طلاق رو به همون شکل که هست نگه دارید و یک فرصت برای مشاوره به خودتون بدهید! ضمنا خودتون تنها هم کافی نیست و باید هر دو مراجعه کنید
شما با مقالاتی که در همدردی مطالعه می کنید روی خودتون کار کنید و مهارتها رو یاد بگیرید
موفق باشید
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
ممنون از راهنمايي هاتون مشاوره رفتيم باهم ولي زياد دوست نداره مشاوره رفتن و هم اينكه تنها يك هفته روش تأثير گذاشت بعدش همه چيز دوباره فراموش كرد.:316:
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
سلنای عزیز
بی تجربگی زیاد داری و نیازه که توصیه های جناب اس سی آی را تحقق بدهی .
در خصوص مشاوره چنین مشاوری صلاحیت ندارد چون بدیهی ترین اصول مشاوره را رعایت نکرده .
مشاور را حتماً با تحقیق انتخاب کن . اگر در مراکز بهزیستی هستند حتماً این رویه ایشون و حتی اس ام اس هایش را گزارش کنید . چون سالامت مراکز مشاوره مهم هست .
مراجعه به این مشاور و ارتباط با وی را کامل و سریع و یک سویه قطع کنید و مشاور خود را تغییر داده و یک مشاور خانم انتخاب کنید .
شما در نوع ازدواج و انتخابتان با نظر به رابطه دوستی و وابستگی احساسی اشتباه کردید . دقت کنید در رابطه با کات این زندگی اشتباه نکنید . ابتدا راه های نرفته را بروید و برای حفظ واصلاح وضعیت زندگی خود تلاش کنید ( به کمک متخصص ) اگر نتیجه نداد تصمیم دیگری بگیرد آنهم با آمادگی کامل .
ان شاء الله که مشاوره ها نتیجه خواهد داد .
موفق باشید .
.
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
مرسي حتما همين كار انجام ميدم مرسي كه تنهام نذاشتيد:323:
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
مشاورت بی شک قصدش خیر نیست،ارتباطتتو قطع کن.
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
همين كار دارم انجام ميدم، فقط نگرانيم بخاطر بعد ازجدايي ميترسم تنها بمونم يا اون معيارايي كه ميخوام بخاطر اينكه جدا شدم كسي با اون شرايط پيدا نشه و از اينكه از شوهرم جدا شم پشيمون بشم.
مشكلي كه هست اونا ترك هستن و ما فارس فرهنگ و كلاس خونوادهامونم با هم فرق ميكنم بااين وجود سر دوراهي بدي قرار گرفتم..
از طرفي اگه مهريم به أجرا بذارم ديگه فكر نكنم راه برگشتي بمونه ولي خب از لحاظ هزينه لباس و شهريه دانشگاهم نياز به مهريم دارم، خودم هم نميدونم چكار كنم؟؟؟؟؟:302::302::302:
بچه ها از آقاي مدير چطوري بايد درخواست كنم كه راهنماييم كنه بيشتر ؟
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
برای اینکه بتونیدتصمیم درستی بگیریدبهتره ازیه مشاورحضوری کمک بگیریدسازمان بهزیستی مشاوران مجربی داره ولی اگه شمانمیخوایدبه مشاوره سازمان بهزیستی مراجعه کنیدمیتونیدازهمون جاراهنمایی بگیریدومشاورمجرب شهرتون روبه شمامعرفی میکنند
شمادرحال حاضربین عقل واحساس گیرکرده ایدونمیتوانیدبدرستی برای زندگیتون تصمیم بگیرید
ازکجامعلوم همون اقابه وعده هاشون عمل کنندازاونجایی که ایشون کاملاازمشکلات شماخبردارند بیشترسعی میکنندباب میل شماحرف بزنند
حتی اگه بفکرطلاق بودیدبهتره فکربرقراری رابطه باشخص دیگری روازذهنتون خارج کنید چون توفاز احساسات واردمیشیدوبعدهاپشیمانی زیادی به بارخواهداوردفقط بایک مشاورمجرب مشورت کنید
وبااین اقای مشاوربطورکامل قطع رابطه کنیدکه حرفهای ایشان فقط برای تحت تاثیرقراردادن شماهست وروی احساسات شماکارمیکنندتابتونندشمارو به سمت خودشون بکشنددرحالیکه کاری که میکنندخلاف قوانین مشاورست که اگه خبربدیدطی مراحل قانونی حتمابایدجوابگوباشند
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
چه مشاوری!
عزیز دلم اینها از آب گل آلود ماهی میگیرن
می بخشید مثلش قبیح هست ولی مثل کرکس می مونند منتظرن آدم یه جا از پا در بیاد و بخوره زمین تا بیان لاشه آدمو بخورن
من پارسال رفته بودم یه دکتر روانپزشک مرد میانسالی بود که به زور از من خواست مشکلمو توضیح بدم. بعد با یه حالت خاصی گفت تو خیلی خوشگلی و ال و بل... منشی ش که اومدداخل سر منشی داد زد که برو بیرون مگه نمی بینی مشاوره دارم ! بعد برگشت به من گفت میبینه یه دختر خوشگل اومده میخواد ببینه چی شده !!! بعد گفت حتما به من زنگ بزن و زود زود بیا. میدونی چه کردم؟ دو تا پا داشتم دو تا هم قرض گرفتم و الفرار:311:
نذار از نکته ضعفت که نیاز به حمایت و دوست داشته شدن هست کسی استفاده کنه. الان ما ها روحیه مون ضعیف هست خواه ناخواه و افراد سودجوی زیادی دو و برمون جمع خواهند شد. باید حواسمون باشه که از چاله به چاه نیافتیم . گرت باور بود ور نه
سخن این بود و ما گفتیم !
موفق باشی
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
ممنون rozeflower و سابينا جون خيلي خوشحالم كه تنها نيستم دارم دوستاي جديد پيدا ميكنم حرفاي همه دوستاي مثل آبي روي آتيش، آخ راستش بخوايد من خيلي تنهام حتي با خونواده خودم زياد صحبت نميكنم نه اينكه دوستشون ندارم حوصله تو جمع بودن ندارم در روز فكر كنم 6 يا 7 ساعت توي اتاقم ديگه غير از اون ساعتا توي اتاقم كه اونم 3/4 جهيزيم روي تخت دراز كشيدم.:316::302:
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه
عزيزم اوايل خيلي تحمل اين جدايي ها سخته اما يكم فكر كن، ببين با اين همه توهين و كتك بازم اين خانواده و مرد ارزش بركشتن دارن؟ عزيزم تو سني نداري كه بترسي تنها بموني، اكه الان جدا نشي دوباره ٢ سال ديكه وضعت بدتر ميشه، من فكر نمي كنم كه اين مرد عوض شه و تو در كنارش به ارامش برسي، اينهمه راهو رفتي بس تمومش كن تا تكليفت معلوم شه، بعد درستو ادامه بده، هميشه كسي هست كه بخواد ادمو دوست داشته باشه، الكي وقتتو حروم اين مرد نكن
RE: دوران طلاق و آشنايي با مرد ديگه