-
نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
سلام بچه ها ، یه موضوعی برای پیش اومده که گفتم باید صد در صد ازتون کمک بگیرم چون شدیداً به راهنمایی تخصصی احتیاج دارم.
یه خواستگار دارم که سابقه مصرف الکل در گذشته داشته و الان 6 ساله که ترک کرده، خیلی مرددم ، نمی دونم چطور می تونم تحقیقات درستی در موردش داشته باشم. در ضمن بار دومه که میاد خواستگاری (البته کلی داستان داره) چون من 1 بار ردش کردم به خاطر همون موضوعات و به خاطر اینکه فکر کردم شرایط مالی چندان مساعدی نداره، اون موقع سیگار هم می کشید ولی الان گذاشته کنار.
الان حدود 9 روزی می شه با هم صحبت داشتیم و من تضاد شدیدی ندیدم اما خیلی احساسی برخورد می کنه و خیلی سریع پیش می ره و دائم می گه تو مال منی ، خانمم و .... البته باز اینها رو هم من خیلی مختصر و مفید توضیح دادم که اگر خواستین بازش می کنم ولی حسابی گیجم اصلاً نمی دونم چی کار باید بکنم ؟ :(
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
سلام دوست خوبم اول آرامش خودتو حفظ كن يه نفس عميق بكش چون بااسترس و گيجي نميتوني درست تصميم بگيري.
در مورد گذشته اين شخص باهاش صحبت كردي؟چراالكل و سيگار و گذاشته كنار؟بيشتر راجبش برامون توضيح بده.
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
سلام عزیزم
اینکه احساسی برخورد می کنه و سریع پیش میره رو بیشتر توضیح بده ؟
آیا دفعه اول هم اینجوری بوده ؟
خانواده ش چطور خانواده ای هستن ؟ آیا اونا هم مثلا برادراش اهل مصرف الکل هستن یا نه ؟ چند ساله بوده اون زمان که الکل مصرف می کرده ؟ و این قبیل سوالات
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
نقل قول:
نوشته اصلی توسط *nadia*
اما خیلی احساسی برخورد می کنه و خیلی سریع پیش می ره و دائم می گه تو مال منی ، خانمم و ....
این کار خیلی خطرناکه :305:
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
مرسی از دوستان که پیگیری کردن.
اول از همه اینکه من 29 و ایشون 33 ساله هستن.
در مورد علت ترک الکل ازش سوال کردم که به من گفت :"دیگه واقعاً خسته شده بودم" از حدود 19 سالگی الکلو شروع کرده. الان کلاسایی میره که مربوط می شه به الکلی های گمنام ، در واقع این کلاسا رو خودشون تشکیل می دن و براش هزینه پرداخت می کنن و اونجا اونایی که این اعتیادو دارن خود معتادای دیگه رو که کنار گذاشتن کمکشون می کنن برای ترک. بهم گفت کلاسایی در محیط باز برای شناخت خانواده های این جور اعضاء هم هست که بعداً منو با خودش می بره تا آشنا بشم.
اما در مورد سیگار از 13 سالگی بوده، انگار تو فاصله اون دو ماهی که منو دیده و بعد جواب منفی شنیده گذاشته کنار. البته من هنوز رفت و آمد آنچنان قوی باهاش نداشتم اما 2 باری که دیدمش بوی سیگار نمی داد که خوب اینقدر کافی نیست.
فقط مادرش کمی مذهبی هست ولی خودش ، برادر و پدرش و عروسشون نه. برادرش و پدرش فقط تو مهمونی می خورن و پدرش سابقه مصرف سیگار داره که الان به خاطر مشکل قلبی گذاشته کنار.
من هم از اعضای اینجا هستم و همیشه با پیش رفتن احساس اونم اول کار خیلی مخالفم. بار اول من و ایشون بیرون همو دیدیم و پسند کردیم ، جلسه دوم تلفنی صحبت از الکل و گذشته ایشون شد و جلسه سوم روزی که ایشون با شوق و ذوق به من زنگ زد من جواب منفی دادم که متوجه شدم خیلی شک بهش وارد شد و دائم می گفت مشکل چی بوده و اگر تو باشی سیگارو کنار می ذارم و من واقعاً می خوام زندگی کنم و ... معرف رو فرستاد جلو و باز هم جواب من نه بود.
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
اگه سابقه ترك الكلش زياد باشه ميشه روش حساب كرد و در مورد سيگار هم بهش بگو يه مدت بگذره من ببينم اين ترك ثابته يا بازم ميري سمتش.راجبه بقيه چيزا چي بازم باهاش اختلاف داري؟خودت تا چه حد مذهبي هستي؟
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
اما در مورد اینکه احساسی برخورد می کنه :
اولاً خیلی آدم برون گرا و خونگرمیه. خیلی زود باهاش احساس راحتی می کنی و واقعاً احساس می کردم دوست چندین سالمه. در این مدت کوتاه من خیلی سوالات داشتم و گفت هر چی می خوای بپرس به خاطر همین خیلی این بخش سریع پیش رفت ، گفتیم بذار ببینیم شاید اصلاً خودمون به مشکل خوردیم و کار به خانواده ها نرسید ولی مادر من و ایشون در جریان بودن.
تقریباً همه سوالای من تو روز هفتم تموم شد و حتی در مورد کلیت مهریه هم با من صحبت کرد!!! در مجموع خودم احساس تضادی نداشتم باهاش و در کل خط فکریم رو نزدیک می دیدم ، اونم هم همین طور.
ناراحتم از اینکه این حرفو باید بگم چون من خودم اینجا به خیلی ها گفتم نباید احساسی پیش برین اما ... یه شب اومد دم خونه منو ببینه (تو ماشین ) که صحبت در مورد یه موضوعی شد و زمان برد ، موقع رفتن پیله کرد که هر چی که تو می خوایو من الان دارم ، اگه تو بخوای سرمایه گذاریمو می فروشم و پول خونه رو جور می کنم و بریم سر زندگیمون !!!!!! خلاصه به زور منو کشید و بوسید :302: خواستم برم که نذاشت و منو سفت گرفت ، من حس بدی بهش ندارم ولی واقعاً فقط با 7 روز آشنایی همچین کاری درست نیست! دعواش کردم و وقتی اومدم خونه گریم گرفت ، فرداش بهش گفتم بدترین حسو در مورد خودم پیدا کردم ، رابطه ما رسمیه برای چی این کارو کردی ؟ حس بدی به من دست داد انگار یه آدم هرزه باشم ، :302: یادم می یوفته هنوزم حالم بد می شه.
معذرت خواهی کرد و گفت : "راست می گی من زیادی پیش رفتم نباید این کارو می کردم ولی احساسم بود دست خودم نبود و..." خلاصه خواستم که دیگه این کارو نکنه و حدود رو رعایت کنه. ولی یه وقتایی بهم می گه ازت می ترسم ، می ترسم مثل اون روز یهو بزاری بری و بیا جدیش کنیم که من موافق نیستم. راستش هنوزم یه کم مرددم و از یه طرف حق می دم بهش که یه اخلاق بدم اینه که یهو می زنم زیر همه چی ، تو اون لحظه احساساتمو قفل می کنم و فقط با منطق تصمیم می گیرم.
چند روز دیگه می خوان بیان خواستگاری با خانوادش و همش از الان می گه بریم "نامزد بازی!" ، بزار حداقل دستتو بگیرم، باهام با محبت حرف بزن یا باز شوخی می کنه که مثل اون شب ... نمی دونم چقدر سر حرفش می مونه؟ چی کار باید بکنم باهاش؟
حتماً به یه تحقیقات مفصل احتیاج دارم که نمی دونم چطوری و از کجا؟ اصلاً کلاً منو راهنمایی کنین ، این موضوعو چطور می بینین
خیلی حرف زدم ، منتظر راهنمایی هاتون هستم :72:
مرسی سحر جان از توجهت
در مورد سیگار و حتی قلیون قول گرفتم که نره سمتش که گفت سیگار که نمی کشم (روزاشم می شمره !) ولی قلیونو بذار باشه که گفتم نه و با یه کم چونه زدن قبول کرد.
فعلاً اختلاف آنچنانی ندیدم ، فقط احساسی پیش رفتنش اذیتم می کنه. اینکه از الان منو خانوم خودش می دونه و یه تکالیفی رو به زور ازم توقع داره ، مثل حرف زدن با محبت ، اینکه بذارم بغلم کنه یا هی می گه برام وقت بذار ...
من مذهبی نیستم، ، دوست داشتم طرفم هم مذهبی نباشه چون روسری نمی ذارم و پوشش تن رو تا حدودی رعایت می کنم. اصلاً از دود و الکل خوشم نمی یاد چون تا حدودی اهل ورزشم. اونم مذهبی نیست ولی خیلی دنباله اینه که رابطشو با خدا قوی کنه و بیشتر معنویه تا مذهبی
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
به سايت زير برو و اين سخنراني ها رو گوش كن هم واسه معيارها و سوالات خواستگاري مطلب داره هم واسه درست تحقيق كردن:
http://drfarhang.mihanblog.com/post/2
خيلي خوبه كه خودت هنوز خيلي احساساتي نشدي و ميتوني رابطه رو مديريت كني خيلي خوبه همين جوري پيش برو
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
بازم ممنون سحر عزیز، لینک رو حتماً مطالعه می کنم و سعیمو دارم می کنم که احساساتی برخورد نکنم و اونم کنترل کنم.
اما در کل برای کسی با چنین گذشته ای چطور می شه تحقیق خوبی داشت و به قطعیت رسید؟
آیا این احساسی پیش رفتنش دلیل علاقست یا اینکه می خواد فقط به نتیجه برسه؟
بچه ها من هنوز منتظر نظراتتون هستم ، زاهنمایی کنین [color=#8B4513][size=small]
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
از عصر تا الان کسی نظری نداده :302: بچه ها من منتظرم ، هیچ کس چیزی نمی خواد بگه؟
من واقعاً نمی دونم چی کار باید بکنم ، راهنمایی کنین
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
چقدر شبیه کسی هست که من در پست خودم توضیح دادم . البته اون از نوع مذهبیش و این از نوع غیر مذهبیش
و مشکل من دقیقا سر همین دو تا موضوع بود
یعنی هم مذهبی بود و هم خیلی احساساتی
من در مورد مصرف سیگار و الکل و .... نمی تونم چیزی بگم . چون تجربه ای ندارم
اما در مورد احساساتی بودنش . واقعا اذیت شدم . واقعا . واقعا
اون خیلی احساساتی بود و هیچ وقت اجازه نداد احساساتمون با هم پیش بره . با هم همدیگرو دوست داشته باشیم . با هم ابراز علاقه کنیم . مدام منو مجبور می کرد که بگم دوستش دارم . منو به حال خودم نمی ذاشت تا خودم پیش برم . انگار که منو به زور پیش می برد . هیچ وقت و هیچ وقت اجازه نداد حتی یه نیم روز ازش بی خبر بمونم و من یه بار زنگ بزنم و نگران بشم و حالش رو بپرسم . اگه نیم ساعت بود پیام نزده بود می گفتم خب حالا بهترین فرصته برای اینکه من حالش رو بپرسم . اما گوشی رو بر می داشتم و می دیدم اون قبل من 3 یا 4 تا پیام زده . و مدام گله می کرد . گله از اینکه تو چرا بهم توجه نداری . تو رابطه ما انگار نقش منو تو به عنوان خانم و آقا عوض شده . بهش می گفتم چون تو اجازه نمیدی من تو جایگاه خودم باشم . آروم تر پیش برو . می گفت باشه اما تا دوساعت نگذشته زنگ می زد که خب کو ؟
چرا زنگ نمی زنی ؟ چرا دلت تنگ نمیشه ؟
مدام می گفت عزیزم ، دوست دارم ، می میرم برات ، بدون تو نابود میشم ، منو ناامید نکن و .....
می گفت من اسمت رو میگم تو بکو جانم و دهها بار اینکارو تکرار می کرد
الان طوری شده که از هر نوع رابطه احساسی بیزارم
می دونی ! اینایی که گفتم جنبه ی درد و دل بود . آخه دلم خیلی پره . خیلی . بعد بعضیا می گفتن تقصیر توئه . یا اینکه تو قدر نمی دونی . من که می گفتم من دوس دارم مرد یه کمی مغرور باشه می گفتن عقل نداری دیگه !!!!!
اما راستش عقل داشتم . ولی آدمی همون قدر که نیاز داره کسی دوسش داشته باشه ، نیاز هم داره کسی رو دوس داشته باشه و این نیاز دوم گاهی حتی برتر از نیاز اوله . از این جهت که ما ممکنه سالها کسی رو دوس داشته باشیم که حتی ما رو نمی شناسه یا دوستمون نداره .
گرفتن فرصت دوست داشتن بدترین کاریه که می تونن با آدم کنن:302:
می بخشی . دلم پر بود با تو درد و دل کردم . چون اولین کسی هستی که تو این سایت مثل من از این موضوع گلایه داری . در کل اینکه اینم اولش اینجوری نبود. کم کم اینجوری شد.
من نمی دونم که می خوای قبولش کنی یا نه . نظرم اینه آدمی که میگه ترک کرده و دیگه سمتش نمیره و اینو تا حدی ثابت کرده راست میگه . شاید چون خوش بینم . یا شاید چون در این مورد دست ما تو دنیا کوتاهه . یعنی ممکنه کسی که هرگز اینکارو نکرده بعد ازدواج بره سمتش . منظورم اینه از اراده ما خارجه تا حدی کنترل امور
اما در مورد احساسی بودن زودتر بشناسش که چجوریه . اگه جوابت مثبت بود زودتر جایگاهت رو پیدا کن تا مثل من نشی . اما اگه جوابت منفیه زودتر تصمیم بگیر و قاطعانه بگو نه . چون آدمای احساسی بعد از یه مدت اگه جواب منفی بدی بهشون دمار از روزگار وجدانت در میارن و آنچنان عذاب وجدانی بهت وارد میشه که تصمیم می گیری هرچی هست قبول کنی و وقتی میخوای قبول کنی دلت برای خودت می سوزه
اینا احساساتیه که با گوشت و خونم لمس کردم و یه سال بدترین عذابا رو کشیدم . حواست باشه که ادامه ی راهت راهی نباشه که به من برسی :46:
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
نادیا عزیز مسلمه ایشون شما رو پسندیده و هرکاری میکنه تا نظرشما رو جلب کنه. من نمیدونم ایشون مورد خوبیه یانه. اما حق شماست که با بهترین مردی که برای شما وجود داره ازدواج کنین(نگفتم بهترین مرد دنیا گفتم بهترین مردی که برای شما وجود داره حتی ممکنه امروز هم نباشه)
توصیه میکنم تحت تاثیر احساسات قرار نگیرین و نذارین به این سرعت قضایا پیش بره. اصلا بحث خوب بودن یا نبودن ایشون نیست بحث سر اینه که آدم گاهی اینقدر تو پیرامون یه موضوع گیر میکنه و از دید نزدیک میبیندش که دیگه نمیتونه خیر و شر بودنشو تشخیص بده الان شما تو همچین وضعیتی هستین و متاسفانه من فکر میکنم ایشون دانسته شما رو اینقدر درگیر کردن. همونطور که گفتم برای اون این هدفه. اینکه شما رو به هر طریقی بدست بیاره.
سعی کن فاصله رو بیشتر و منطقی تر کنی و بیشتر فکر کنی. بین تصمیم گیریت یه فاصله بنداز مثلا یه مسافرت و یا حتی بهونه یه کار. بذار زمانی رو بدون حضور ایشون در این مورد فکر کنی.
بحث یه عمر زندگیه. تو لایق بهترین و مناسبترین و جورترینفردی که برات وجود داره هستی . ممکنه ایشون باشه ازونجایی که ایشون همچنان هست فاصله یکی دوماهه باعث نمیشه از دستش بدی اما اگه ایشون نباشه بهت کمک میکنه که بهتر واقعیتها رو ببینی.
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
ممنونم از دوستان از اینکه وقت می ذارید
تو این مدت باهاش صحبت کردم ، گقتم که باید فاصله ها حفظ بشه که تا حدی قبول کرده ، اما از نظر کلامی می گه باید ابراز کلامی داشته باشی اما تماس فیزیکی نداریم و صحبت های آنچنانی هم نمی کنیم قبوله. مقدار اس ام اس هاشو خواشتم کم کنه که کرده و کمی زندگیمو به روال عادی برگردوندم چون دقیقاً مثل Yalda عزیز دائم زنگ می زد و پیغام می داد اما الان خیلی بهتر شده.
الان مشکل جدای از موضوع الکلی بودن در گذشته ، وضعیت مادی ایشونه . متوجه شدم پدرش مریض حاله و گویا ایشون سابق در خرج خونه کمک می کرده و حتی در رهن منزل هم همین طور! اینا خانوادمو نگران کرده و می گن شاید از نظر مادی از پس زندگی بر نیاد علاوه بر اون اون مشکل قدیمی الکلی بودن هم که هست پس جواب منفی بده ولی نمی دونم چی کار کنم واقعاً فرصت بدم بهش تا خودشو جمع و جور کنه یا باز ردش کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مشکلاتش یکی دو تا نیست ، واقعاً موندم چی کار کنم. اگر لازم بود بگین توضیح بدم . از مشاورا هم خواهش می کنم کمک کنن چون این موضوع کمی ثقیله و خیلی نمی شه کاربرای عادی روش نظر قطعی بدن چون واقعاً می ترسن!
تا همین جا هم از همه ممنون ، بچه ها منتظر جوابها هستم
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
این خیلی خوبه که قبول کرده که از نظر احساسی خودش رو کنترل کنه
فقط امیدوارم موقتی نباشه . باید چند روزی صبر کنی تا ببینی واقعا این اتفاق می افته یا نه که البته من برات دعا می کنم این اتفاق بیفته :46:
در مورد وابستگی خانواده از نظر مالی به ایشون ، میشه بگی آیا در گذشته اینطور بوده یا اینکه این قضیه برای حالاست و اینکه آیا بعد از ازدواج هم این کمک ها کماکان ادامه خواهد داشت و میزان این کمک چقدر خواهد بود ؟
آیا فقط پدر و مادرش تو خونه هستن یا خواهر و برادر وابسته از نظر مالی به ایشون هم هست ؟
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
دعا کنید هر چی صلاحه همون بشه چون خیلی می ترسم ، نمی دونم از پس اینجور زندگی بر میام یا نه. آخه من همیشه در رفاه بودم ، خودمون خونه داشتیم و خدا رو شکر از نظر مالی در حد خوب بودیم ، البته آدم ولخرجی نیستم اما نمی تونمم تو زندگی به خودم فشار بیارم. وقتی نگاه می کنم می بینم در مجموع توی همه چیز یک یا چند پله از من پایین تره. تحصیلات ، ظاهر ، وضع اقتصادی ، وضع اجتماعی ، شرایط خانوادش و ...
بهم گفت قبلاً 12 میلیون پول پیش خونه رو داده ، یا مثلاً قبض های آب و برق و ... رو پرداخت می کرده. پرسیدم که می خوای بازم پول بدی گفت اگر داشته باشم و به زندگیم لطمه نزنه آره . البته پدرش هنوز یه جورایی سر کار می ره و مادرش هم تا حدود کمی درآمد داره ، ولی می ترسم! وقتی حساب کردیم دیدم پولی برای پس انداز نمی مونه و به چیزایی مثل مسافرت هم نمی رسه (با در نظر گرفتن وضع فعلی که البته صد در صد من صبر می کنم و به این زودی ها نمی رم) گفتم چیزی نمی مونه که تو بخوای کمک کنی خودمونم کم میاریم بر فرض هم چند وقتی خوب کار کنی باید نگه داری برای روزای کم کاریت. در نهایت بهم گفت وقتی ندارم کمک نمی کنم بنابراین بحثی نموند که مقدار کمک چقدر خواهد بود.
کس دیگه ای تو منزلشون نیست که وابستگی مالی داشته باشه به ایشون. پدرش پول جمع کن نیست یهو همه رو خرج های بزرگ می کنه و در نتیجه برادر بزرگش و ایشون مجبور می شن تا حدی کمک کنن.
دیشب شرایط مادیشو بهم گفت که اگر قرار باشه همین الان ازدواج کنیم (که نمی کنیم) ماهی 1,200 متوسط حقوقشه و می تونه خونه سمت ده ونک رهن کنه ، نمی دونم منی که تو منطقه خوب یوسف آباد بودم می تونم با همچین شرایطی سازگار بشم یا نه؟! بچه ها مغزم داره سوت می کشه تو رو خدا هر کی می تونه راهنمایی کنه دیگه همه چیو گفتم ، امروز ازم جواب خواسته که با این حداقل ها می تونم یا نه؟ بدون در نظر گرفتن اینکه آیا سال بعد اوضاع بهتر می شه (که خودش می گه بهتر می شم) جوابمو بدم یا اینکه بگم صبر می کنم تا وضعت بهتر بشه؟ یه بار بهم گفت اگه بعضی مواقع حقوقم روی 800 تومن برسه و کار کم باشه می تونی یا میزاری می ری؟!
شاید بگین من پر توقعم ولی به خدا دارم با شرایط کلی زندگی خودم می سنجم و می ترسم اشتباه کنم هر دو تامون بدبخت شیم. من تا حالا مستاجر نبودم و اینجور زندگیو تجربه نکردم .
خانوادم تا دیروز می گفتن شرایطش خیلی دردسر داره تو نمی تونی با این زندگیا کنار بیای ، جواب منفی بده یا با اکراه گفتن بدون قول قطعی صبر کن براش ببین بهتر می شه یا نه؟ اگه شد بعد قبول کن. از اون طرف اون می گه اگه تو پشتم باشی و صبر کنی با هم جورش می کنیم .
هنوزم هیچ تحقیقاتی نکردیم ، استرس دارم :302: نمی دونم چی کار کنم باید امروز جــــــواب بدممممممممممممممممممم
راستی شغلشم به صورت پیمانیه ، کارهای پروژه ایه نصب و راه اندازی کولرهای گازی رو می گیرن
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
سلام
به نظر من ایشون خودش نمیخواد به یه شناخت خوب ازش برسی و خوب میدونه اگه یه دخترو ببره توو فاز احساسات میتونه جلوی فکر و منطق و تشخیصش رو بگیره. حواستو خیلی جمع کن نادیا جان. شایدم میدونه چون از بچگی دنبال سیگار و الکلو این چیزا بوده،اگه خانوادت برن تحقیق مطمئنا به نفعش نیستو میخواد با عجله جواب مثبتو از خودت بگیره. اصلا عجله نکن و بذار خانوادت تحقیق کنن.مساله مالی و کنار اومدن با اون به خودت بستگی داره. ما بعد ازدواج یه آدم دیگه که نمیشیم! اگه الان فک میکنی نمیتونی این شرایطو تحمل کنی، بعد ازدواج قرار نیست معجزه باشی
موفق باشی
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
مرسی سارای عزیز از اینکه در بحث شرکت کردی. در مورد موضوعات سیگار و الکل خانواده من در جریان هستن و مسلماً دنبال تحقیقات خواهند رفت و در هر مرحله اگر ما به مشکلی از این بابت برخورد کنیم حتماً قطع خواهیم کرد اما هنوز مشکل اینجاست که چطور می تونیم تحقیقات درست و خوبی داشته باشیم. خودش به من گفته که منو به اون کلاسا می بره تا تحقیق کنم و به خانوادم هم دقیق بگم روی همین حساب شکم در این مورد خیلی کم شده. بنابراین یکی از مشکلاتم نحوه تحقیق در همچین شرایطی هست که از دوستان می خوام راهنمایی کنن
در نهایت امروز با مشورت با خانوادم بهش شرایط مادی مورد نظرم رو گفتم و اینکه می تونم 6 ماهی برای جمع و جور کردن خودش و رسیدنش به شرایط مد نظر من بهش وقت بدم که خوب اولش خیلی ناراحت شد و گفت من می خواستم اینا رو با هم بسازیم ولی بعد کلی چونه زدن قبول کرد و گفت من که تا اینجا اومدم ، مسلماً از اینجا به بعد هم پیش می رم ، سعیمو می کنم و فکر می کنم بتونم به اون شرایطی که می خوای برسم.
نمی گم با توجه به تلاشی که داره می کنه دیگه نیازی به تحقیق نیست اما فکر می کنم واقعاً موضوع گول زدن من یا صرفاً احساساتی کردنم نباشه که نتونم با منطق تصمیم بگیرم! البته این رو هم حتماً در نظر خواهم داشت که چشمامو باز نگه دارم :305: امروز فاصله رو بیشتر رعایت کرد البته "دستمو گرفتن" بود ولی مسائلی مثل قبل نه!! اس ام اس و زنگ هاش کم شده و مواقع کاری وقتم رو نمی گیره.
علاوه بر اینها من به عنوان مهریه بخشی از ملکی که داره رو در نظر گرفتم به علاوه حق خروج از کشور که قبول کرده. فکر می کنم اگر کسی بخواد ریگی به کفشش باشه با این شرایط باید فرار کنه نه تلاش! نمی دونم باز شما ها که از دور می بینین بهتر تشخیص می دین. آیا هنوز هم فکر می کنین می تونه مشکوک باشه؟ چه تست خوبی برای این مورد می تونین بهم بگین که مطمئن بشم؟
در نهایت، شرط ازدواج ما بر تهیه موارد مد نظر من هست که اگر فراهم نشه ازدواجی صورت نمی گیره و مسلماً در این بین تحقیقات هم خواهیم داشت اما چطور باشه که اطلاعات خوبی هم بدست بیاریم رو نمی دونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!! راهنمایی می خوام
خیلی دوست دارم نظر فرشته مهربان عزیز یا سایر مشاورهای انجمن رو هم بدونم.
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
اعتیاد به الکل ( که روی مغز اثراتی می گذارد که هوس آنرا از بین نمی برد در کنار احساساتی بودن و نمونه رفتارهایی که هنوز حتی رسماً خواستگاری نیومده نشون داده ..... نشانه هایی جدی هستند ببرای مشکلات در زندگی . این یک هشدار هست ( البته پیداست که شما هم احساسی شده ای و نشانه های دیگری هم هست که ندیدی )
.
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
نادیای عزیز
منظورت چیه که اگه ریگی به کفشش بود باید فرار میکرد نه تلاش؟ اولا ک شما هنوز هیچ تلاشی ندیدی که به اون استناد کردی!!!!!! دوما منظور من نبود که اون میخواد سواستفاده کنه یا شما رو برای ازدواج نمیخواد،اتفاقا از نظر من شما رو برای ازدواج میخواد اما شناخت بیشتر شما از اون به نفعش نیست(به دلایلی که باید حتما دنبالش بری). نمیدونم شایدم من خیلی بدبینم! شایدم چون کلا دید خوبی به آدمای سیگاری و الکلی ندارم. تو این 6 ماه میخوای باهاش بمونی؟ با یه آدم احساساتی و با این چیزایی که توو هفته اول ازش دیدی و گفتی کنترل رابطه تا 6 ماه خیلی سخته.
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
متشکرم فرشته عزیز و سایر دوستان
من چطور می تونم ایشون رو بهتر بشناسم ؟ آیا بهتره اصلاً زمان برای شناخت بذارم یا این موضوع رو تمومش کنم؟ فرشته عزیز نمی دونم شاید بهم بگید احساسی شدم ولی خوب بعضی وقتا فکر می کنم آیا ممکن نیست بعضی افرادی که سالم هستن رو به اینجور چیزا در آینده بیارن؟ چه تضمینی هست؟
شاید حداقل افرادی مثل ایشون که رنج چنین چیزی رو یک بار تحمل کردن کمتر احتمال بازگشتشون باشه! البته قبول دارم ممکنم هست که برگردن دوباره و خیلی از این مسئله می ترسم. برای همینه که الان اینجام و راهنمایی می خوام.
آیا باید تحقیق کنم یا اصلاً چنین رابطه ای رو بی هیچ فکری بهم بزنم؟ خانوادم فعلاً با یکی از صاحب کارهای ایشون تماس گرفتن و خصوصاً در مورد الکل سوال کردن ، که این آقا گفتن "من خودم اهل خوردنش هستم ولی در مهمانی به ایشون تعارف کردیم و نخورده" و اینکه گفتن من 10 ساله با ایشون دوستم و باهاش مسافرت هم رفتم در این موارد و همین طور اعتیاد به شما تصمین می دم که نگران نباشین.
خلاصه بگید چی کار کنم؟؟؟؟؟
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
سارا جان اتفاقاً اگر بدبین هم باشی بد نیست چون به من کمک می کنه از زاویه دیگری هم به موضوع نگاه کنم. راستش هنوز که مونده تا بخواد به نتایج برسه ولی خوب تا الان حداقل اینو می بینم که ساعات کاریش و تلاشش رو بیشتر کرده.
والا راه دیگه ای به ذهنم نرسید ، گفتم 6 ماه و فکر می کنم اگر قرار باشه تغییری در شرایطش به وجود بیاد حداقل در این زمان خودش رو نشون می ده. اگه تغییری اتفاق نیفته پس باید بهمش زد. کنترل احساسیش بهتر شده و یه مقداری هم چون بیشتر سرگرم کار شده زنگاش کمتر شده.
قراره این جمعه بیان خواستگاری و من دائم در نوسانم که چی کار کنم، یه وقتایی یهو شدید می ترسم جوری که می خوام همه چیو تموم کنم :160: یه وقتایی هم آروم می شم می گم همه تحقیقات که اشتباه نیست؟! نمی دونم اصلاً به قول شماها تمام نظرات من اشتباه، بگید من چی کار کنم ، آیا تمومش کنم یا با تحقیقات خوب ادامه بدم و چطور؟
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
اشتباهت همینه که فکر می کنی کسی که یک بار تجربه کرده احتمالش زیاده دیگه رو نیاره ، در این مورد برعکس هست عزیزم
ما عاداتهای رفتاری را هم سخت می بینیم تغییر ایجاد بشه چه رسد به اعتیاد ، بنا براین برعکس فکر کن . یعنی ریسک برگشت به اعتیاد را بیشتر ببین و تصمیم بگیر .
منظور من اینه که نادیای عزیز اگر ایشون را می پذیری نه به این امید که اونی که تو میخوای خواهد شد باشه . بلکه دقیقاً احتمال برگشت به سیگار و مشروب را بخصوص بعد از اینکه خیالش از بدست آوردن شما راحت شد را بده و تصمیم بگیر که بپذیریش یا خیر . نه اینکه مطمئن باشی برگشت نخواهد داشت ( از کجا این اطمینان را بدست آورده ای ؟ . قیاست هم از نوع مع الفارقه که ممکنه کسی سالم باشه ولی بعداً اینجوری بشه ، یه همچین احتمال ضعیفی را دلیلی برای پذیرش کسی که ریسک بالا بخاطر گذشته اش داره یعنی مغلطه و احساسی تصمیم گرفتن که موجب خسران و پشیمانی هست ).
تعیین بازه ای زمانی برای اینکه خواستگار به مطلوب رفتاری مد نظر ما برسد بعد ما پاسخ مثبت دهیم غلط هست بازه زمانی برای شناختن و بررسی فرد در شرایط و موقعیت های متفاوت و حتی موقعیت هایی که ما پیش می آوریم است . اصلاً موضع گیری در مورد آنچه هست و توقع تغییر غلط هست ، چون موجب تنظیم رفتار میشه تا مدتی که شما پاسخ بدهید . ترک عادتها آسان نیست . خواستگار یا شخصی که به خواستگاریش میرویم تا بعد از ازدواج نباید بفهمد که ما چه موضعی در مورد رفتارهایش داریم تا خود را آنگونه که هست نشان دهد و حتی تصور کند ما نظر خاصی در باره اش نداریم بهتر است از اینکه بداند ما در مورد فلان خصوصیتش موضع مثبت یا منفی داریم .
باید صادقانه بهت بگم ریسک برگشت ایشون با مشروب و سیگار و .... بالاست و اونایی که قاطع برنمیگردند استثناء هستند و کسانی هستند که نه برای کسی بلکه کاملاً ارادی و از روی باور و آگاهی به آسیب تنها برای خودشون کنار گذاشته اند . حال با دانستن این نکته تصمیم بگیر و دادن این احتمال قوی برای تصمیم گیری بهتر از خوش بینی نابجاست .
ایشون هرچه پذیرفته برای بدست آوردن شما هست ، یعنی چون شما خواسته ای ، آنچه شما خواسته ای و این پایدار نخواهد بود .
شما باید طوری رفتار میکردی و روندت رو نشون می دادی که ایشون اینو می دید که شما میخواهی خودش باشه و دوست نداری بخاطر اوچیزی را تغییر بده و اینگونه وی را انسانی معقول می دانی . اونوقت می دیدی که چه می کند و می گوید .
همین که بخاطر شما دست به یه سری کارها میزنه یعنی انفعال ، یعنی مستقل نبودن ، یعنی احساسی عمل کردن . اینا نشانه های منفی ایه که گفتم ندیدی و بر عکس مثبت دیدی .
تعیین بازه زمانی برای تغییر و رسیدن به نقطه مطلوب ، نشان دادن نقطه مطلوب و درخواست رسیدن به آن ، برای بعد از ازدواج هست . و زمانی که دو نفر مشکلاتی با هم دارند و زندگی به مخاطره افتاده و هردو به توافق می رسند که با هم به سازگاری و تفاهم برسند و برای این کار نیاز می بینند تغییراتی داشته باشند ( یک روند ایده آل که بنا به شواهد ، خیلی کم چنین توافقات رشد یافته ای در میان زوجین می بینیم) بنا براین این روند مال پیش از ازدواج و وقت انتخاب نیست .
لینکهای زیر را بخوان :
http://www.hamdardi.net/thread-12987-post-118987.html#pid118987
http://www.hamdardi.net/thread-12987-post-119005.html#pid119005
http://www.hamdardi.net/thread-12987-post-119116.html#pid119116
..................
پاورقی برای همه دخترها
عزیزان
شناخت به معنی تعیین انتظارات و دادن مهلت برای اجابت آن نیست . من قبلاً گفتم حتی در مواجهه با آنچه در خواستگار نمی پسندید موضع گیری نکنید . یعنی خواستگار ندونه الآن شما نظرت راجع بهش چیه . و فقط یادداشت کنید .
اینکه شما چیزی که نمی پسندید را ببینید و ارزیابی داشته باشید و موضع بگیرید و بخواهید تغییر دهد اشتباهه . فقط باید بررسی کنید . ببینید ، یادداشت کنید و بدون انتظار و تعیین یک نقطه مطلوب و تعیین اینکه او تا فلان مدت به آنجا برسد تا جواب مثبت دهید . همان که هست را در نظر بگیرید و تصمیم بگیرید .
لطفاً لینک زیر را بخوانید :
http://www.hamdardi.net/thread-22541-lastpost.html
.
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
[quote=فرشته مهربان]
[color=#0000CD]اشتباهت همینه که فکر می کنی کسی که یک بار تجربه کرده احتمالش زیاده دیگه رو نیاره ، در این مورد برعکس هست عزیزم
ما عاداتهای رفتاری را هم سخت می بینیم تغییر ایجاد بشه چه رسد به اعتیاد ، بنا براین برعکس فکر کن . یعنی ریسک برگشت به اعتیاد را بیشتر ببین و تصمیم بگیر .
منظور من اینه که نادیای عزیز اگر ایشون را می پذیری نه به این امید که اونی که تو میخوای خواهد شد باشه . بلکه دقیقاً احتمال برگشت به سیگار و مشروب را بخصوص بعد از اینکه خیالش از بدست آوردن شما راحت شد را بده و تصمیم بگیر که بپذیریش یا خیر . نه اینکه مطمئن باشی برگشت نخواهد داشت ( از کجا این اطمینان را بدست آورده ای ؟
البته اگر احتمال بازگشت قوی باشد باید به فکر قطع ارتباط باشم چون اینطوری به نتیجه نمی رسم. این رو بهشون گفتم که اگر سیگار وجود داشته باشه من نمی تونم باهاتون زندگی کنم. فقط نکته ای که هست در مورد مصرف الکل ، این ترک 6 سال پیش بوده و زمانی که مسلماً دلیلش من نبوده ام آیا باز هم همین مقدار ریسک وجود دارد؟
تعیین بازه ای زمانی برای اینکه خواستگار به مطلوب رفتاری مد نظر ما برسد بعد ما پاسخ مثبت دهیم غلط هست بازه زمانی برای شناختن و بررسی فرد در شرایط و موقعیت های متفاوت و حتی موقعیت هایی که ما پیش می آوریم است .
بازه زمانی رو بیشتر برای رسیدن ایشون به شرایط مادی مد نظر خودم تعیین کردم نه برای تغییرات رفتاری. البته در کنارش این رو در نظر داشتم که در این مدت در سکوت پیگیری کنم که آیا ممکنه دوباره سراغ سیگار بره یا نه؟ امروز پرسیدم چه مدته سیگار نمی کشی که گفت نمی دونم ، نمی خوام بهش فکر کنم. گفتم چرا؟ وسوسه می شی؟ گفت آره ، خصوصاً وقتی با تو بحثم میشه!!! :163:
اصلاً موضع گیری در مورد آنچه هست و توقع تغییر غلط هست ، چون موجب تنظیم رفتار میشه تا مدتی که شما پاسخ بدهید . ترک عادتها آسان نیست . خواستگار یا شخصی که به خواستگاریش میرویم تا بعد از ازدواج نباید بفهمد که ما چه موضعی در مورد رفتارهایش داریم تا خود را آنگونه که هست نشان دهد و حتی تصور کند ما نظر خاصی در باره اش نداریم بهتر است از اینکه بداند ما در مورد فلان خصوصیتش موضع مثبت یا منفی داریم .
این رو کاملاً قبول دارم ، نباید موضع گیری می کردم یعنی اصولاً چنین کاری نمی کنم اما به گفته خودش و یکی از شریک هاش که ازش تحقیق کردیم ، بعد از اولین خواستگاری سیگار رو گذاشته کنار در حالی که مسلماً در اون زمان هیچ امیدی و حتی دلیلی هم به برگشت من نبوده.
درست می گید که شخص باید واقف بشه و ترک کنه، اما گاهی از دست دادن بعضی شرایط و فرصت های خوب در زندگی می تونه دلیل خوبی برای کنار گذاشتن باشه ، نمی تونه؟ الانه که بهم بگین زدی تو خط توجیح کردن :311: معلومه که درگیر شدی :163:
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
ناديا جان
ميشه ازت يه سوال بپرسم صادقانه جواب بدي اگه من اين تاپيك و باز كرده بودم و ميخواستي نظرت و بهم بگي چي ميگفتي؟بهم ميگفتي ادامه بدم يا تموم كنم؟
قبل از اينكه اين آقا رو ببيني چه معيارهايي برات خط قرمز بودن يعني هميشه با خودت فكر ميكردي اگه چنين چيزي تو طرف مقابلم باشه ردش ميكنم؟لطفا اصلا شرايط اين آقا رو در نظر نگير و خط قرمزهات و بگو
چيز ديگه اي تو اين آقا هست كه باعث ابهامت شده باشه؟
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
سلام نادیای عزیز
دلم نیومد تجربه زندگیمو در اختیارت نذارم. من درست یه زمانی شرایط تو رو داشتم. اگه من الان جای تو بودم با قاطعیت تمام جوابم منفی بود این اشتباه و تو زندگیت نکن. که اگه بری تو زندگی دیگه راه برگشتی نداری. چرا وقتی می تونی با آدم سالمی زندگی کنی باید با آدمی باشی که خودش داره همه چیز رو میگه اون خودشو کامل معرفی کرده. من تجربه دارم این جور آدما هیچ چیز رو نمی تونند کنار بگذارند و به مرور تو زندگی اول با بوی سیگار و بعد در شرایط سخت تر با چیزهای دیگه هم برخورد می کنی اونا اگه می خواستن این کارو نکنن اصلا سراغ همچین چیزی نمی رفتن. درست فکر کن.
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
نقل قول:
نوشته اصلی توسط saharjavid
ناديا جان
ميشه ازت يه سوال بپرسم صادقانه جواب بدي اگه من اين تاپيك و باز كرده بودم و ميخواستي نظرت و بهم بگي چي ميگفتي؟بهم ميگفتي ادامه بدم يا تموم كنم؟
قبل از اينكه اين آقا رو ببيني چه معيارهايي برات خط قرمز بودن يعني هميشه با خودت فكر ميكردي اگه چنين چيزي تو طرف مقابلم باشه ردش ميكنم؟لطفا اصلا شرايط اين آقا رو در نظر نگير و خط قرمزهات و بگو
چيز ديگه اي تو اين آقا هست كه باعث ابهامت شده باشه؟
به احتمال قوی می گفتم ادامه نده، ریسک زیادی داره آیا می تونی با این ریسک کنار بیای؟ ولی وقتی از کنار نظر می دی همه چیز خیلی ساده ست نه فقط چون درگیری احساسی نداری بلکه چون حتی هیچ نقطه قوتی رو هم از اون شخص نمی بینی.
متاسفانه دو خط قرمز من همین سیگار و الکل بودن که به خاطرش دو خواستگاری که استفاده می کردن رو هم رد کردم و اصلاً نذاشتم پیش بره. اما موضوع اینجاست که هر کسی یه مشکلی داره ، یکی سیگار می کشه ، یکی درکت نمی کنه، یکی به دلت نمی شینه، یکی شرایط مناسب نداره ، یکی اصلاً دنبال ازدواج نیست خودشم نمی دونه چی می خواد و .... خلاصه اگه اینطوری پیش بره باید اصلاً ازدواج نکنی اما نمی گم هم ازدواج به هر قیمتی !! اگر همچین آدمی بودم 4 سال پیش ازدواج کرده بودم. ولی تو این مدت هم نمی دونین چه آدمایی دیدم ! همه هم یه ایراد خیلی بزرگ و غیر قابل گذشت داشتن و نتیجه اینه که الان می بینین. نمی دونم کجا پس باید قبول کرد ، اینجور که ما از همه چیز یه غول بزرگ می سازیم که آخرش به یه آدم بی عیب و نقص و نیست در جهان می رسیم که هیچ وقت هم ندیدمش و وجود نداره! من با فردی هم آشنا بودم که نه اهل سیگار و نه مشروب بود ، فوق العاده سالم و تمیز ولی یه مرد ترسو بود! بی تجربه بود ، هر حرفی رو هر جایی می زد و انقدر بی تجربگیش اذیت کننده بود که حالت رو بد می کرد انگار با یه آدم 2 ساله طرفی!
بگذریم... بیشترین ترس من در مورد سابقه ایشونه که بازگشت داشته باشه و اینکه هنوز کاملاً وارد زندگیش نشدم و درست از رفت و آمداش مطلع نیستم. اطلاع خوبی از کلاساش ندارم ، یعنی در واقع هنوز زندگیش برام مبهمه . البته گفته که کلاسهام رو می برم تا تحقیق کنی و هر چی لازمه بهت می گم تا با زندگیم آشنا بشی. هر جا هم خواستی منو ببر ، آزمایش هم میام و ...
ولی با تمام اینها دائم نوسان دارم و چون روی ملاک هام دارم پا می ذارم دارم اذیت می شم ، بعضی وقتا به خودم می گم آخه این چه انتخابیه ؟؟!! و کلاً حس عدم اعتماد به اون دائم سراغم میاد در حالی که حرکت مشکوکی ندیدم.
کنار اومدن هاش با من اونقدرها هم از سر احساس نیست چون بعد دیدم که آمده برام تعریف کرده که مثلاً رفته با دوست یا خانوادش مشورت کرده که چقدر فلان حرف من می تونه درست باشه، مثلاً در مورد شرایط مادی ای که من تعیین کردم با خانم برادرش صحبت کرده بود که ایشون گفته بود چیز غیر طبیعی ازت نخواسته ، منطقیه! اگرچه خیلی دوست داره ازدواج کنه ولی بعضی وقتا خودش هم می گه می ترسم نکنه فقط برای اینکه راضی به ازدواجت کنم بهت اوکی بدم بعد خودمونو بدبخت کنم ، واسه همین مشورت هم می گیره و در کنرش منطقی هم پیش می ره. عموماً اونچه رو که نتونه قول نمی ده و می گه نمی دونم می شه یا نه.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gol yas
سلام نادیای عزیز
دلم نیومد تجربه زندگیمو در اختیارت نذارم. من درست یه زمانی شرایط تو رو داشتم. اگه من الان جای تو بودم با قاطعیت تمام جوابم منفی بود این اشتباه و تو زندگیت نکن. که اگه بری تو زندگی دیگه راه برگشتی نداری. چرا وقتی می تونی با آدم سالمی زندگی کنی باید با آدمی باشی که خودش داره همه چیز رو میگه اون خودشو کامل معرفی کرده. من تجربه دارم این جور آدما هیچ چیز رو نمی تونند کنار بگذارند و به مرور تو زندگی اول با بوی سیگار و بعد در شرایط سخت تر با چیزهای دیگه هم برخورد می کنی اونا اگه می خواستن این کارو نکنن اصلا سراغ همچین چیزی نمی رفتن. درست فکر کن.
gol yas عزیز می شه از تجربه ات برام بگی ، اینکه چی شده و با چه آدمی برخورد داشتی و چه اتفاقی افتاده مسلماً می تونه برای تصمیم گیری بهم کمک کنه. :72::72:
چه جور اعتیادی داشته و مدتش چقدر بوده؟
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
بنده به شخصه
هشدار بهت میدم در خصوص آینده و مشکلات عدیده وحتی پشیمانی شما . و بنظرم این تاپیک در لیست تاپیکهای سرنخ شکست زندگی بهتره قرار بگیره ( ایشون خیلی صادقانه وضعیتش رو گفته تا آنجا که حتی ابراز کرده که روی قول خودش هم نمیتونه حساب کنه و میترسه از عدم تحقق و اتفاقاً درست هم گفته ).
پیداست کاملاً احساسی شدی .
در صورت اضطرار جنسی و عاطفی اون توضیحات و توجیهات شما صرفاً برای خود شما می تواند مطرح باشد . والا به قول پروین اعتصامی :
پا برهنه راه رفتن بهتر از کفش تنگ پوشیدن است .
شما کاملاً در تصمیم آزادی و عزیز دلم در مقابل هشدارهای ما نیاز به موضع گیری و متقاعد کردن ما نیست . بخون و بررسی کن و تصمیم بگیر . ما به هیچ وجه مانع انتخاب شما نخواهیم شد . فقط خواستیم به شما کمک کنیم که آگاهانه تر تصمیم بگیرید .
ان شاء الله مبارک باشه :72::310:
.
-
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
مرسی از اینکه راهنماییم می کنین، حق دارین. همه این حرفا رو قبول دارم امیدوارم بتونم تصمیم درستی بگیرم