شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
:28سالمه نزدیک یک ساله عقدکردم ولی هنوز نتونستم کاری کنم شوهرم رو به خودم وابسته کنم
وقتی میرم خونشون زیاد بهم توجه نمیکنه توتمام این مدت حتی یه بارهم منو تفریح یامسافرت نبرده بارها ازش خاستم ولی همیشه از زیر مسئولیت هاش شونه خالی میکنه نه خریدی نه تفریحی نه هدیه ای نه توجهی
بارها براش زمینه روفراهم کردم بهش گفتم اگه مشکلی بامن داری بگوولی میگه من مشکلی ندارم انتظار نداشته باش تو این مدت کم واست بمیرم آخه ماازدواجمون سنتی بوده
اون یه آدم درونگراست تویه خونواده سنتی بزرگ شده اخلاقش عالیه <واسه دیگران(نه من)دل میسوزونه> باهمه غیر من میگه میخنده ولی بامن زیاد سرحرف رو باز نمیکنه مگه سوالی بپرسم اگه هم شوخی کنم فقط میخنده ادامه نمیده همش سرش تو تلویزیونه
راستی من خودم آدم متعادلی هسته درتمام زمینه ها اعتدال رو رعایت میکنم اهل دعواکردن وبهانه گیری نیستم خیلی ملاحظه طرف مقابلم رو میکنم[*]چطوربفهمم دوسم داره
چکار کنم کشته مردم بشه منوتفریح ببره هرچند ساده وکم هزینه
RE: شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
سلام
قبل از شما کسی رو دوست نداشته؟
شاید کس دیگه ای تو زندگیش بوده و مثلا خانواده مخالفت کردند؟
RE: شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
فقط خودت باش و به بهتر شدن خودت فکر کن و عمل کن. برای اینکه کسی عاشقمون بشه نشون دادن عشق و علاقه زیاد کمتر موثره تا جذابیتهای رفتاری و ظاهری. ضمن اینکه الان رسما زنو شوهرین و نباید از توجه به ایشون بعنوان همسرش کوتاهی کنی. اما سعی کن شخصیت و رفتارو ظاهرتو بهترو بهتر کنی خصوصا در مواقع حضور ایشون. رفتار ملیح و ارامش بخش هم مفیده.
RE: شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
اگ کس دیگه ای توزندگیش بوده نمیدونم خواستگاری یکی از فامیلهاشونو کرده قبلا ک جواب منفی دادن البته من اون دختر رودیدم از هیچ نظر ازش کم ندارم تازه خود همسرم منو بیشتر تاییدمیکنه آخه اونا خیلی بداخلاقن خانوادگی
خانوادش خیلی دوسم دارن من پیشنهاد مادرش بودم ک بعد از تاییدهمه خانواده اومدن خواستگاری
بچه هاباچه سیاستی محبتش روبه خودم جلب کنم قبلا خیلی پاپیچش میشدم زیادزنگ میزدم اس میدادم ولی ازوقتی باتالار همدردی آشناشدم (حدودشش ماهه )فهمیدم کارم اشتباهه تماسم رو کمتر کردم تاحدودی موفق شدم دیگ روزی یادوروزی یه بار زنگ میزنه روزی یه دونه اس ام اس هم بیشتر نمیفرسته
ممنون ازتوجهت روژان عزیز
منم همیشه سعی میکنم مرتب باشم و با متانت برخوردکنم
ولی خیلی قربون صدقش میرم که اونم سعی دارم کمتر کنم
احساس میکنم نازم کم شده:302: واسه همین خودشو میگیره که من نازش روبکشم
وقتی میاد خونمون توجهم بهش تا چه اندازه باشه خوبه ؟(مادردوران عقدبه سرمیبریم)
مثلا میام تو اتاق برم پیشش بشینم یااینکه بافاصله بشینم خوبه؟
لطفا بامثال راهنمایی کنین
ممنونم از همتون که به تاپیکم سرمیزنین:43:
RE: شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
غزالی جان وقتی میاد خونتون خیلی بهخش احترام بذار جلو بقیه و همش دور و برش باش و بهش برس.چون تو این دوران هنوز با خانوادت راحت نیست و اینکارهای تو باعث میشه خونتون احساس راحتی کنه و بعدها این رابطه خوب خیلی به نفع تو و زندگیته.
در مورد کم کردن اس ام اسها و تلفنها. باید بگم باید تعادل باشه اگه زیاد دور و بر مردی باشی دلش برات تنگ نمیشه بهش فرصت بده تا اون پیشقدم شه و بیاد طرفت.
نقاط ضعف و قوتشو بشناس جلو خودش وقتی تنهایین و با دیگرانین به تناسب جمع از نقاط قوتش تعریف کن. مثلا تو جمع خانواده خودت
RE: شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
سلام
آقامهران میشه نظرتون رو بگید
من چکار کنم شوهرم نیازهای منو متوجه شه خیلی دوس دارم باهاش برم تفریح همه میگن دوران عقد بهترین دورانه ولی واسه من بدترین دوران بوده آخه بنا براعتقادات مذهبی که دارم دوست دارم هرجامیرم شوهرم همرام باشه خودمو محدودکردم توخونه اونم اصلاعین خیالش نیست البته گفته بدون خودم هیچ جا نرو بددل نیست ولی میگه اینجوری خیالم راحته خونه ای
منم حرف گوووووووووووووووووش کن:323:
آقا مهران نظرنداده رفتین دوست داشتم نظر یه آقا روهم بدونم
RE: شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
سلام خواهرعزيزم
زفتارش ازهمون اول عقدبه بعد اينطوربود؟
موقعي كه اومدخواستگاريت وباهم صحت كرديد چطوربود؟
ببين خواهرعزيزم اين چيزايي كه ازشوهرت گفتي اين شخصيتش اين شكليه و يخش ديرآب ميشه...همون طوركه گفتي درونگراهست شماهم دخترعاشق پيشه اي هستي شايدكارات وابرازعلاقه هات تصنعي باشن...ببين بايديه كاري بكني كه اونوسمت خودت بكشوني
اخلاق شوهرت نميتوني به هيچ وجه عوض كني مثلااگه توداره نميتوني به حرف بكشونيش يااگه ديرابرازعلاقه ميكنه نميتوني اونومجبوربه بروزدادن عاطفش به شمابكني ولي ميتوني باعث بشي كه خودش سمتتون بياد ولي باصبر سياست...كمي نازكردن ميتونيد اين كارروبكنيد شمابايدماهي باشيد...به شوهرتون زمان بديد....عجله نكنيد.....شماميخواي ازشوهرتون عاااااااااااااااااااااااا شقتون بشه؟؟ميشه اين كلمه عشق ازنظرخودتون برام تعريف كنيد؟مگه به عقدهركي دربياريم بايدعاشقمون بشه ياعاشقش بشيم؟توالان دردوران عقدهستي بايد اونو بشناسي نه اينكه اول بسم الله ازش بخواي كه دوستت داشته باشه..من به شوهرتون حق ميدم كه ميگه انتظلرداري توهمين چندماه بهت علاقه پيداكنم؟
ميدوني چرانامزدت باهمه ميخنده جزتو؟
باهمه حرف ميزنه جزتو؟
چون هنوزباشخصيت توخونگرفته هنوزبهت اعتمادنكرده(اعتماد يعني اينكه حرفش درك بكني)هنوز تودورميبينه
توگفتي من متعادلم مثلا چطور متعادلي؟
ازش انتظارسفر يا تفريح داري........زندگي بقيه روديدي ميخواي توعين همونا باشي؟؟؟؟ازشون بپرس چطوراونا به اون تفريحها ومسافرتهارسيدن؟؟؟چطورتونس تن باشوهرشون اينقدر صميمي باشن؟؟؟شايد درظاهر اينطورراحت باشن ولي خداميدونه كه چقدر سعي كردن كه به اين مرحله رسيدن
تازه شمانامزدايشون هستيد بايد فقط به فكرجمع كردن خونه وزندگي باشيد اين نامزدبازيا ديگه كسي انجام نميده اينقدر اين دوره وزمونه مشكلات اقتصادي ومشكلات اجتماعي براجوونهاپيش اومده كه هيچكي به فكراين چيزها نيست وهمش درتلاش هستن كه فقط يه آلونك بسازن وبدون سروصدا ودردسر برن سرخونه زندگيشون
هنربكنن كه عروسي ساده ويه شام درست وحسابي بدن ويايه خونه نقلي باقيمت مناسب گيرشون بياد
توبسپاربه زمان اونوبشناس وهيچ وقت سعي نكن كه عشق وعاطفت به اون تحميل كني واونو وادار به عشق ورزيدن بكني
اتفاقا من به شوهرت يه احسنت ميگم كه نميخواد بازبون بازي وچرب زباني مخت بزنه يا الكي بهت ابراز علاقه كنه وداره هموني كه هست داره به تواعتراف ميكنه
غزالي جان دررابطه عاطفي يا ج ن س ي چطورهستيد؟شماهستين كه اونووادارميكنيد؟واستارتش شماميزنيد؟ياايشون؟
ابراز علاقش چطوره؟؟؟اگه ميشه بيشتر درموردسردي رفتارش صحبت كن كه اگه بتونم كمكت كنم
موفق باشي خواهرجون :72::46::43:
RE: شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
سلام دوست خوبم ماهی نقره ای عزیز:72::310: :310: :82:
مرسی از راهنمایی وگوشزدهای به جاتون با اکثر صحبت هاتون موافقم ولی خوب منم آدمم احتیاج به محبت وتوجه وتفریح دارم
موقعي كه اومدخواستگاريت وباهم صحت كرديد
واسه خواستگاری بیشتر من حرف میزدم اون شرط خاصی نداشت و عرق میریخت:311: روش نمیشد میگفت اولین باره با یه خانم صحبت میکنه:311: :311:
شمابايدماهي باشي
ببخشید من نمیدونم چطور باید ماهی بشم ناز کنم سیاست ندارم میشه بامثال واسم توضیح بدین
چون هنوزباشخصيت توخونگرفته هنوزبهت اعتمادنكرده(اعتماد يعني اينكه حرفش درك بكني)هنوز تودورميبينه
من حرفش درک میکنم خودم روباشرایط اقتصادی وکاریش وفق میدم شاید باور نکنین تمام خرید عقد من دومیلیون نشد اصصصصصصصصصصصلا ایراد نگرفتم اونم تشکر کرد خوشش اومده بود گفت واسه عروسی جبران میکنم
ولی موافقم اون هنوز به من اعتماد نداره
خوب حالا سوال:چطورمیتونم اعتمادش روجلب کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟
توگفتي من متعادلم مثلا چطور متعادلي؟
هر کاری بخام انجام بدم یا هرحرفی بخام بزنم اول به نتیجش فک میکنم بعدوارد عمل میشم خودم رو معمولا باشرایط وفق میدم اعتقاددارم هرحرف جایی وهرنکته مکانی دارد به همین دلیل تو این مدت یکسال هیچ کدوم از خانواده هامون متوجه اختلاف نظر ما نشدن حتی مامانش میگفت واسه چی بهش گیر نمیدی واین درحالیست که ماحرفها واختلافامون رودوراز چشم دیگران به هم گوشزد میکنیم
ازش انتظارسفر يا تفريح داري.....
من تفریح رو خیلی دوست دارم ولی اونا اهل تفریح خونوادگی ودسته جمعی نیستن بادوستاشون بیشتر بهشون خوش میگذره حتی تو جمع خانواده ماوقتی میریم تفریح کاملا محسوسه که بهش خوش نمیگذره با اینکه داداشام همسن خودشن وخیلی هم خونگرمن ولی اون خییییلی خودشو میگیره میگه هرچی سنگینتر باشه رنگینتره حتی باهام جلوکسی قدم هم نمیزنه انگار هیچ حرفی نداره با من بزنه
هنربكنن كه عروسي ساده ويه شام درست وحسابي بدن ويايه خونه نقلي باقيمت مناسب گيرشون بياد
من باتوجه به شرایط اقتصادی موجود واینکه دوست دارم روپای خودمون باشیم قبول کردم مراسم عروسی نداشته باشیم در عوض ایشون هم دارن تدارک منزل رو میبینن
غزالي جان دررابطه عاطفي يا ج ن س ي چطورهستيد؟شماهستين كه اونووادارميكنيد؟واستارتش شماميزنيد؟ياايشون؟
ابراز علاقش چطوره؟؟؟اگه ميشه بيشتر درموردسردي رفتارش صحبت كن
رابطه ج ن30خوبه معمولا خودش پیشقدم میشه البته محدودیتهای دوران عقد رورعایت میکنیم
سردی رفتارش مربوط به زمانهایی میشه که در جمع خانواده خودشون هستیم طوری که اونها هم متوجه میشن وبهش گیر میدن مثلا بعدشام یانهارمیره بیرون تا دیروقت هم نمیاد خونه انگارنه انگار من خونشونم خیلی رفیق بازه چیکار کنم/:302::316:
من همون لحظه جلوخانوادش چیزی نمیگم وقتی تنهاشدیم خیییییییییییلی آروم میگم ازاین رفتارات ناراحت میشم اونم میگه این دو روز بزار ازآخرای مجردیم لذت ببرم
البته اینم بگم با دوست ورفقا بیشتر ازهمه جوره انگار جونش به اونها بستست حالا خوبه خیالم راحته خانم بازنی:323: وگرنه دق میکردم
دوستان راهنمایی نمیکنین؟
RE: شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
سلام غزالي
شوهرشما خيلي توداره...وكمي خجالتي
من مجردم وزيادتجربه ندارم ولي.......
اگه ميخواي اعتمادش جلب كني يه چندتاچيزبهت ميگم يعني چيزي كه من هميشه به دوستاي متاهلم ميگم وخودشون انجام دادن ونتيجه گرفتن.....
وقتي حس ميكني درگيريه كاري هست وممكنه داره ازت قايم ميكنه واخلاقش مشوشه.....اصرارنكن كه چي شده به من بگو تويه چيزيت هست چرابه من نميگي توچرابه من اعتمادنداري وازاين حرفها.........فقط يه باربهش بگو عزيزم چيزي شده؟؟؟من حس ميكنم يكم پريشوني...ازدست من كاري برمياد كه برات انجام بدم؟اگه من من كرد...بهش بگو خيالت راحت باشه به من اعتمادكن... اگه نگفت توهم زياداصرارنكن وبزارش به حال خودش باشه...چون هرچقدربهش فشاربياري اون بدترباخودش لج ميكنه ونميگه...ولي اگه اين رفتاركردي ميبيني كه بعدازمدتي مياد ومشكلش روبهت ميگه
وقتي داره باتوصحبت ميكنه مثلاازمشكلاتش ميگه فقط شنونده باش وبعدباكمال خونسردي وآرامش بهش راهكار ياايده بده وبگو بنظرم اگه اين كارروبكني موفق ميشي
يامثلااگه داره برات يه داستاني تعريف ميكنه ياخاطره يا دردودل ميكنه اصلاتوذوقش نزن وباجنبه باش وبين حرفاش لبخندبزن...
هيچ وقت حرفايي كه بينتون ميشه روبراكسي بازگونكن ونزاربفهمه كه هرچي بينتون ميشه روميري به خانوادت ياخواهرشوهرات ميگي
درمورد رابطه رابطه عاشقانه كه دوست داري جلو ديگران داشته باشي....وديگران شماروزوج خوشبخت ببينن اين به مرورزمان باعث ميشه..........شوهرشمايه ذره خجالتي ويه ذره اعتمادبه نفسش كمه.....اگه جلوديگران تظاهرنميكنه بنظرم شماهم بهش احترام بزاريد وسعي نكنيد كه مجبورش كنيدكه جلوديگران بهتون ابرازمحبت كنه
مهم اينكه اخلاقتون باهم خوب باشه وتفاهم داشته باشيد وجلوديگران هم احترام بگذاريد
مثلاجلوديگران ازگفتارلفظي بهش ابراز علاق كن وباگفتن عزيزم...اونوخطاب كن ودرمقابل هرمحبتي كه برات انجام ميده توازش قدرداني كن
اصلا رابطه زناشويي روتون روبراكسي تعريف نكن.......به عنوان مثال برادوست ياخواهرت ياخواهرشوهر تعريف نكن كه ماديروزباهم رابطه ج ن س ي داشتيم ياشوهرم ازفلان كارتورابطه لذت ميبره يا همش من فلان كارروبراش ميكنم
به هيچ عنوان نزار كه شوهرت ببينه كه توجيك وپوك روميگي درغيراين صورت بهت نميتونه اعتمادكنه وتورازدارنميدونه
درضمن توهم هرحرفي باشوهرت نداشته باش مثلاازدوستات نگو مثلااززندگي شخصي تعريف نكن اين هم باعث كه بهت شك كنه
ماهي باش يعني مردادوست دارن زن مثل ماهي براشون باشه ماهي ديدي توآب كلي نازميكنه واين ور واون ورميره تادومشتت ميگيري ميلغزه وميخوادخودش ازمشتتون رهاكنه
دركنارشوهرت بادوستات وخانوادت هم ارتباط داشته باش نه اينكه همه وقت حوصلت روباشوهرت داشته باشي والكي خودت وابسته شوهرت كني.....مردااززني خوششون ميادكه كمتردرسترس باشه
باهم اهل مكالمه تلفني طولاني مدت هستيد؟
اهل اسمس بازي طولاني وعاشقانه هستيد؟
اگه شوهرتون خيلي به انجام دادن اين كارهاتمايل نشون بده مثلا توتلفن واسمس بيشتر ابرازعلاقه نشون بده تو اين ازش دريغ نكن
مثلاوقتي تماس بگيره برويه جاي خلوت.......جايي كه شلوغ نباشه....بالحن گرم وبامهرباني جوابش بده........درمقابل احوال پرسياش وسوال وجواباش شمرده وبالبخندپاسخ بده ولي مختصروطولش نده...بهش بگو كه دلت براش تنگ شده وحلال زاده كه زنگ زد چون به يادش بودي كه زنگ زد.......بعدازاتمام مكالمه بهش بگو مواظب خودت باش وفداش ميشي...
عادتش بده هرصبح بهت صبح بخيربگه بااسمس دادن............وباشب بخيرگفتن بخوابيد
م حرنفش درک میکنم خودم روباشرایط اقتصادی وکاریش وفق میدم شاید باور نکنین تمام خرید عقد من دومیلیون نشد اصصصصصصصصصصصلا ایراد نگرفتم اونم تشکر کرد خوشش اومده بود گفت واسه عروسی جبران میکنم
شوهرت فهميده وبامحبت هست...........وقتي براش گذشت داري وازخواسته هات ميگذري اين هيچ وقت توسرش نبكوبوني........ومنت نزار...........اگه اين كارروبكني بعدازازدواج حتي اگه بخوادبرات كاري بكنه ميگه اين منت ميزاره ودوران عقد درمقابل گذشت برام منت گذاشت وخوبيهاي من نميبينه
خواسته هات بدون رودربايستي بگو وازش بخواه.......ولي اگه شرمندت شد وگفت درتوانم نيست.......بهش بگواشكالي نداره مهم نيست ايشالله درآينده رفع ميشه وغرنزن!!!!!!!!!!!
ومن تفریح رو خیلی دوست دارم ولی اونا اهل تفریح خونوادگی ودسته جمعی نیستن بادوستاشون بیشتر بهشون خوش میگذره
ببين خانواده شمااينطورن وخانواده اونايه طورديگه ديگه هرخانواده اي يه نظام خاصي داره وتونميتوني تغييربدي
خودت بانظام وآداب ومعاشرت خانوادگيش وفق بده وبي ذوق نباش بعداينطوري ميگن ازماخوششون نمياد حالاخانواده منم مثل خانواده خودت هستن فقط بافاميل ميجوشن.ومن ازغريبه هاميترسم ولي ديگه چه كنم اگه شوهركنم خودم بايد باآدماي غريبه آداب ومعاشرت داشته باشم
غزالي عزيزم اصلانسبت به دوستاش حساس نشو وبزارفعلاباشون رابطه داشته باشه
درموردرابطه زناشويي ازش سليقش بپرس كه دوست داره توچطورباشي
اينطوري احساس تعلق بهت پيداميكنه
:72::43::46:
RE: شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
فرشته مهربون آقاحامد:323:
مشاورین محترم تالار:316:
مدددددددددددددددددددییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییرهمدردی:163:
کسی نمیخاد بهمن راهکار ججججججججججججججججججججججدید بده:302:
RE: شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
سلام عزیزم منم با نظر شب نیلوفری موافقم. منم یکی از همکارام بود که سنتی ازدواج کرده بود خودش میگفت یه نفر دیگه رو دوست داشته و زندگیش کاملا جبریه بعد از 10 سال زندگی مشترک و یه بچه بالاخره جدا شدن و الان میخواد بره با اون خانم که هنوز مجرد مونده ازدواج کنه من خودم متاهلم شوهر منم درون گراس ولی اصلا اینطوری رفتار نمیکنه وقتی شوهری عاشق باشه همه کار واسه زنش میکنه درون گرا یعنی اینکه اگه مشکلی توی کارش یا جای دیگه داره به کسی نگه کمتر حرف یزنه و .......نه اینکه با زنش همدمش اینطوری رفتار کنه با تعاریفی که شما کردی بعید نیست کس دیگه رو دوست داشته باشه که امیدوارم اینطور نباشه. البته اینم بگم باز کسانی رو میشناختم که با وجود اینکه کس دیگه رو دوست داشتن زنشون طوری رفتار کرده که بهش وابسته شدن و طرف رو فراموش کردن. به نظر من اول از همه با شوهرت صحبت کن اگه باهات حرف نمیزنه برین پیش مشاور شاید با مشاور حرف بزنه یا اگه کسی تا خانواده شون هست که باهاش راحتی ازشون بپرس چرا شوهرت اینطور رفتار میکنه چون اونا بهتر میشناسنش و دوم اینکه خیلی قربون صدقه ش نرو بذار دو طرفه باشه چون بعد یه مدت مطمئن باش خسته میشی و کم میاری ولی همیشه بهش احترام بذار سعی کن بیشتر به خودت برسی با رفتار و لباس و ظاهر جذب کننده مخصوصا اگه رابطه جنسی دارین چون این خیلی وابسته ش میکنه خصوصا اینکه میگی مذهبی بوده و تا حالا با کسی رابطه نداشته بیشتر سعی کن خودتو بالا ببری و با اینکارا اونو وابسته کنی تا اینکه مدام قربونش بری و بی توجهی بیبنی موفق باشی
RE: شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
شکوفه جان مرسی از همدردیتون
حالا بافرض اینکه اون یکی دیگه رودوست داشته من چطور رفتار کنم که اونو فراموش کنه؟
چندروزپیش شوهرم تماس گرفت واسه خداحافظی میخاست بره مسافرت اونم تنهاااااااااااا
منم مخالفت نکردم باخودم گفتم اون داره میره باخودش خلوت کنه دوس داشتم آب وهوایی عوض کنه
زیاد باهاش تماس نگرفتم تادلش تنگ شه یه شب زنگ زدگفت واست فلان سوغاتی روگرفتم منم گفتم عزیزم آجی ها ومامانت فراموش نکنی ازت انتظار دارن نمیدونین چققققققققققققد ازاین حرفم متعجب شده بودوخوشحال
وقتی از مسافرت برگشت روحیش عالی بود از این رو به اون رو شده بود اینقدر تحویلم گرفت که خودمم تعجب میکردم از حسن سلیقش واینکه تونسته مناسب خودم واسم سوغاتی بگیره خوشحال بودم اون تواین مدت تونسته بود منو سلیقمو انتظارمو ارزیابی کنه
شوهر نازنینم درگیر مقدمات ازدواجمون بوده بامشکل مالی مواجه شده رفته بود تولاک خودش منم ازهمه جا بیخبر هی بهش گیر میدادم
RE: شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
1. بهش گیر نده. اصلن. :305:
2. ما هم اینجوری بودیم. تازه اگه بیرون هم می رفتیم با دوستای مجرد اون می رفتیم. !!!! :303:
3. صبر داشته باش. اون به زمان احتیاج داره.
4. شوهر خوبی داری.
5. خودت هم خیلی خوبی که صبر داری و غر غر نمی کنی و نق نمی زنی! :104:
همه چیز طبیعیه. فقط ببین چطوری رفتار می کنه. از چی خوشش می یاد. ببین، بشناس، و فعلا سکوت کن!
محبت هم در حد اعتدال. خیلی زود همه چی عالی میشه.:46:
خوشبخت باشی:227:
RE: شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
سلام عزیزم
دیدی کاری نداشت؟ با صبوری خیلی مشکلات حل میشه بله اون خانم که گفتم شوهرشو وابسته خودش کرده هم صبور بود یک نکته خیلی مهم در رفتار با مردها اینه که به هیییییییییییییییچ عنوان غر نزنی من میشناسم زنی که خوشگل و پولدار و تحصیلکرده و.... بوده و به خاطر گیر دادن و غرغر شوهرش یه زن دیگه گرفته. و برعکسشم هست اگه خیلی هم ولشون کنی ممکنه از دستت بپره پس سعی کن کاری کنی که دیگه تنها مسافرت نره نمیخوام بترسونمت ولی دخترهای الان رو که میشناسی میچسبونن کنارش باش خیلی حرف نزن و سئوال نکن بذار بیشتر اون حرف بزنه مخصوصا زمانی که خسته س سعی کن علایقش رو کشف کنی لازم نیس همیشه قربون صدقه ش بری گاهی اگه بشینی باهاش فیلم مورد علاقه ش یا حتی فوتبال نگاه کنی خیلی بهتر نتیجه میده در ضمن در مورد اینکه گفته بودی مسافرت و تفریح با هم نمیرین عزیزم شاید گاهی هم تو باید شروع کنی شاید تو خانواده ای بزرگ شده که پدر و مادرش خیلی با هم تفریح نمیرفتن تو برنامه بریز اگه شده یه فست فود خودت آماده کن و با هم برین پارک یا 2تا بلیط تئاتر یا سینما بگیر مطمئن باش وقتی باهات خوش بگذرونه و خوشحال باشه دلش میخواد بیشتر وقتشو با تو بگذرونه نه تنهایی
موفق باشی
RE: شوهرم رو دوست دارم چطور میتونم عااااااااشقش کنم
شوهرتو اگه تونستی ببر خونه فامیلات یکم روش باز شه معلومه زیاد احساس فشار میکنه جلوی خانوادش ازاد نیست مثلا مثل مردای پررو نیست زنشو خونه خانوادش ببوسه البته من بدتر از ایشون بودم ولی یواش یواش خانمم اینقدر منو جلو فامیلاش برد هی گفت احسان این اینه اون اونه مگه نه؟ دیگه عادت کردیم هم زود خودتو تسلیم نکن یکمی سک.30 بپوش زنونگی کن اون هنوز نتونسته احساس کنه یه مرد خونه داره یه شوهره زنش احتیاجاتی داره ما هم سنتی زندگی کردیم یعنی شوهرت 90 درصد شبیه منه جلوش بشین از اتفاقات جالب حرف بزن جلوی خانوادش موضوعات بهش ربط بده خوب حرف بزن معمولا حرف غریبه رو بیشتر قبول داره از ضعف تو هست زیاد حرف نزن ولی سنجیده و عاشقانه رفتار کن یا بعضا مثل اون باش لباس زیبا بپوش ارایش کن حرفی نزن یکم خودتو تحویل بگیر ببین چطوری میاد دنبالت سعی کن یه مدت اینطوری باشی بچه هم داشته باشین به بچت بیشتر برس بعد میبینی چطور سنتو میذاره کنار میاد کنارت میبوستت و اینکه بگم شوهرت زیاد به تیپ خودش نمیرسه ولی از زن خوش فرم خوشش میاد اجازه بدی خودش یاد میگیره بزار اون نزدیکت شه.