-
عقد و نامزدی
با نامزدم 2سال دوست بودم اما اون با یه دختره دیگه دوست شود و صیغه اش کرد من باهاش قطع رابطه کردم.اونا بدلیل مشکلات زیاد و مخالفت خانواده ها از هم جدا شدن اما دختره هنوز دنبال نامزدمه.بعد از جداییشون نامزدم 1بار اومد خاستگاری و من گفتم نه...بعده چندوقت باز اومد خاستگاری و من بخاطر علاقه ی شدیدی ک بهش داشتم بله گفتم الان 3هفته میشه ک عقد کردیم اما چندروزه شوهرم حال و حوصله نداره میگه ب نامزد قبلیش خیلی بدی کرده و خانوادش نذاشتن زندگی کنه.بخدا اعصابم داغون شده کارم شده گریه چیکار باید بکنم؟اون دختره خیلی دختره بد و بدذاتی هست ازش هرکاری برمیاد.نامزدمم عصبیه میگه میذارمو میرم یا خودمو میکشم. روزگارم سیاه شده ما همدیگه رو دوست داریم اما من تحمل این مسایل ندارم.الان 4سال از اشناییمون میگذره من واقعا بدون اون نمیتونم زندگی کنم. مشاوره و دکترم نمیاد من الان چی کار کنم؟خیلی نگرانم و استرس دارم
-
RE: عقد و نامزدی
negi عزیز سلام
به تالار همدردی خوش آمدی
برای راهنمایی بهتره بیشتر از خودت و نامزدت بگی
شما و نامزدتون چند سالتونه؟
چرا بعد از بهم خوردن نامزدی دوباره به این رابطه برگشتی؟
دلایلتون برای انتخاب نامزدتون چی بوده؟
منتظر پاسختون هستیم:72:
-
RE: عقد و نامزدی
من21 و نامزدم23...من بهش برگشتم چون واقعا دوسش داشتم بعده 4سال نمتونم فراموشش کنم اونم منو واقعا میخاست وقتی باهاش دوست بودم بهم دست هم نمیزد. اون اگه عصبی نباشه یه مرده ایده ال و واقعیه اما وقتی عصبیه هرکاری ازش برمیاد اما وقتی اروم میشه سریع میاد و بغلم میکنه و ارومم میکنه. اون عذاب وجدان داره ک چرا نامزد قبلیش اذیت کرده...بهم میگه دوست دارم میخوامت اما هنوز وابسته ب تو نیستم. میگه من زندگی مشترک رو قبلا یه بار تجربه کردمو دارم مسیر زندگیمو به عقب برمیگردم واسه همین عصبی ام.من بجز اون هیچکس رو ندارم چون بخاطرش خانوادمو پس زدم. بعضی وقتا هم میگه به حرفای من توجه نکن من حرف الکی زیاد میزنم و من هیچوقت تو رو ول نمیکنم چون بهتر از تو زن گیرم نمیاد. من عاشقشم چون تا وقتی خوبه بهترین شوهره دنیاست
-
RE: نامزدمو دارم از دست میدم کمکم کنید
چرا هیچکس کمکم نمیکنه...شوهرم هر روز بدتر میشه...دیشب میگفت میخام یه خونه واسه خودم بگیرمو برم تو هم بمون تو خونه بابات...میخام اونجوری ک دوست دارم زندگی کنمو ب هیچکس هم مربوط نیست. اون دختره اخرش شوهرمو باز ازم میگیره. کمکم کنید تا ازین وضع نجات پیدا کنم. من خیلی تنهام هیچکسو ندارم راهنماییم کنه.این همه زجر و استرس حق من نیست بخدا
-
RE: عقد و نامزدی
چرا کمکم نمیکنید...نامزدم داره دیووونم میکنه همش زخم زبون میزنه منو با نامزدقبلیش مقایسه میکنه. میگه من تورو دوست ندارم دلم برات میسوزه و تحملت میکنم میخام زجرت بدم. بعد میگه نه من دوست دارم اما گذشته و خاطراتم داره زجرم میده. میگه میرم ازینجا همش میگه بهت خیانت میکنم خیلی اذیتم میکنه اخرشم شب میاد خونمون و بغلم میکنه و میخابه. میخاد از خانوادش انتقام بگیره اونم بهوسیله من. چیکار کنم حالا؟دائم ازون دختره میگه خیلی داغونم. میخام خودمو بکشم اما نمیدونم چجوری...
-
RE: عقد و نامزدی
راستش نگی جان چون موضوع تاپیکت مبهمه ادم نمی دونه مشکلت چیه به خاطر همین به تاپیکت سر نمی زنند.من وقتی موضوع تاپیکت رو می بینم فکر می کنم انجمن عقد و نامزدی به خاطر همین همش هم فراموش می شه موضوع مشکلت چیه
سعی کن در ارسال بعدیت یک موضوع مشخص تعیین کنی تا امار بازدیدت بیاد بالا عزیزم
-
RE: عقد و نامزدی
negi جان سلام
عزيزم دركت ميكنم
وقتي همسرت از نامزد قبليش حرف ميزنه واكنش شما چيه ؟ عصباني ميشي يا باهاش همدردي ميكني؟
شما چي از نامزد قبليش سوال ميپرسي يا بهش گير ميدي؟
-
RE: عقد و نامزدی
نه من فقط التماس میکنم ک ازش حرف نزنه و اشک میریزم...من میدونم اون دختره باز شوهرمو ازم میگیره...منم تنها شدم هیچ جا و هیچکی نمونده برام...بخدا من میمیرم
-
خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
با نامزدم 2سال دوست بودم اما اون با یه دختره دیگه دوست شود و صیغه اش کرد من باهاش قطع رابطه کردم.اونا بدلیل مشکلات زیاد و مخالفت خانواده ها از هم جدا شدن اما دختره هنوز دنبال نامزدمه.بعد از جداییشون نامزدم 1بار اومد خاستگاری و من گفتم نه...بعده چندوقت باز اومد خاستگاری و من بخاطر علاقه ی شدیدی ک بهش داشتم بله گفتم الان 3هفته میشه ک عقد کردیم اما چندروزه شوهرم حال و حوصله نداره میگه ب نامزد قبلیش خیلی بدی کرده و خانوادش نذاشتن زندگی کنه.بخدا اعصابم داغون شده کارم شده گریه چیکار باید بکنم؟اون دختره خیلی دختره بد و بدذاتی هست ازش هرکاری برمیاد.نامزدمم عصبیه میگه میذارمو میرم یا خودمو میکشم. روزگارم سیاه شده ما همدیگه رو دوست داریم اما من تحمل این مسایل ندارم.الان 4سال از اشناییمون میگذره من واقعا بدون اون نمیتونم زندگی کنم. مشاوره و دکترم نمیاد من الان چی کار کنم؟خیلی نگرانم و استرس دارم...من21 و نامزدم23...من بهش برگشتم چون واقعا دوسش داشتم بعده 4سال نمتونم فراموشش کنم اونم منو واقعا میخاست وقتی باهاش دوست بودم بهم دست هم نمیزد. اون اگه عصبی نباشه یه مرده ایده ال و واقعیه اما وقتی عصبیه هرکاری ازش برمیاد اما وقتی اروم میشه سریع میاد و بغلم میکنه و ارومم میکنه. اون عذاب وجدان داره ک چرا نامزد قبلیش اذیت کرده...بهم میگه دوست دارم میخوامت اما هنوز وابسته ب تو نیستم. میگه من زندگی مشترک رو قبلا یه بار تجربه کردمو دارم مسیر زندگیمو به عقب برمیگردم واسه همین عصبی ام.من بجز اون هیچکس رو ندارم چون بخاطرش خانوادمو پس زدم. بعضی وقتا هم میگه به حرفای من توجه نکن من حرف الکی زیاد میزنم و من هیچوقت تو رو ول نمیکنم چون بهتر از تو زن گیرم نمیاد. من عاشقشم چون تا وقتی خوبه بهترین شوهره دنیاست دارم...چرا کمکم نمیکنید...نامزدم داره دیووونم میکنه همش زخم زبون میزنه منو با نامزدقبلیش مقایسه میکنه. میگه من تورو دوست ندارم دلم برات میسوزه و تحملت میکنم میخام زجرت بدم. بعد میگه نه من دوست دارم اما گذشته و خاطراتم داره زجرم میده. میگه میرم ازینجا همش میگه بهت خیانت میکنم خیلی اذیتم میکنه اخرشم شب میاد خونمون و بغلم میکنه و میخابه. میخاد از خانوادش انتقام بگیره اونم بهوسیله من. چیکار کنم حالا؟دائم ازون دختره میگه خیلی داغونم. میخام خودمو بکشم اما نمیدونم چجوری... همش میگه برو
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
چرا کسی صدامو نمیشنوه...من دارم ب اخر خط میرسم دارم خودمو میکشم...خواهرم 3سال پیش طلاق گرفت من نمتونم طلاق بگیرم جلو همه آبرومون میره بابام سکته میکنه پس بهتره بمیرم شوهرمم منو نمیخاد و با اون دختره دوباره رابطه داره منم هیچ کس و هیچ جا رو ندارم راهی بجز مرگ برام نمونده...خدایا کمکم کن
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
سلام عزیزم من همه نوشته ات رو خوندم. عجولانه در این مورد تصمیم نگیر این یه تصمیم معمولی نیست زندگی و آینده شماست. نامزد شما هنوز سه هفته است که دوباره متاهل شده پس بهش وقت بده بذار این موضوع رو هضم کنه. ولی اینکه میگی میخواد از خانوادش توسط شما انتقام بگیره اشتباهه شما نذار اینکارو کنه بگو اونا هم صلاح تورو میخواند اخه تو پسرشون هستی سوقش بده سمت خانوادش چون تو این مورد نظر خانوادش با تو یکیه زیاد ازش سوال نپرس بیشتر همدمش باش. فکر کن این یه دوره سخت تو زندگیته که باید از پسش بر بیای پس محکم باش
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
خانم من به عنوان یک کسی که بعضی مسائل مشابه رو تجربه کرده میگم.گاهی ما آدمها غافل از عمر کوتاه ...خودمون رو به اون راه میزنیم در مورد مشکلات ...انگار که حرفی نشنیدیم...غافل از اینکه ممکنه چند سال دیگه از فکر کردن به این وقت تلف کردن ها دیوانه بشیم...
مدیر گرامی همدردی به من گفتن
1:خودتو قوی کن...گام اول
2:خط بین نابودی زندگیتو و مسائل دیگه رو مشخص کن کاملا قاطعانه بگو یا شرایط رو برات عوض کنه یا مایل به ادامه زندگی نخواهی بود.
3:حتما با یک فرد بزرگ و بسیار با تجربه و یا اگر امکانش هست با روانشناس صحبت کن
(البته نه با هر کسی سفره ی دلتو باز کنی خانم)
اینها برداشت بنده از نوشته های مدیر محترم هست.یه سر به پستم بزنید شاید اثر داشته باشه...البته تفاوت بین این دو حرف زیاده...
>>>>>>خیلی از ماها فقط دنبال نصیحتیم که برا چند دقیقه ارضا روحی بشیم و دوباره دنبال راه خودمون میریم
>>>>>>یه سری از ماها هم واقعا به توصیه های افراد مجرب بها میدیم و صحبتاشونو جمع بندی و عمل میکنیم
شما اگر اهل عملی پس یا علی
وگرنه سوختن و ساختن حق افرادی هست که شنونده و خواننده ی خوبین...ولی عمل نمیکنند...متوسط عمر هممون طبق مطالبی که خوندم 60 ساله...فکر کردی با 40 ساله باقیمانده میخوای چکار کنی؟!
پس یا علی
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
گلم وقتی جواب نمی دن معمولا واسه اینه که نمیدونن چی بگن! مثلا من نمی تونم راهنمایی کنم واسه موضوعت.
کل چیزی که می تونم بگم اینه که بهتره وقتی اشفته و اعصاب خوردی هیچ تصمیم مهمی نگیری. یه کاری بکن که دوست داری تا حالت بهتر شه یه مقداری از این حالت اعصاب خوردیت دور شی و اروم تر شی و منطقی بتونی تصمیم بگیری. مثلا ممکنه دوست داشته باشی بستنی بخوری یا بری خرید کنی یا بری یه پارک رستوران یا با دوستات بری بیرون یه کارایی که کوچیکو راحتن اما روحیه اتو بهتر می کنن. یا حتی پیاده روی کنی. یه مقدار احساساتتو بتونی تعدیل کنی و بتونی منطقی فکر کنی.بعدش فکر کن و تصمیم بگیر.
مشاوره هم اگه بتونی بری و اگه مشاور خوب پیدا کنی احتمالا بهت کمک می کنه.
در مورد مشکلت واقعا نمی تونم راهنمایی کنم چون خودم مجردم تجربه ای هم ندارم هر چی بگم اشتباه میشه.
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
نگرانم و میترسم تنهام بذاره و بره...یا بزنه به سرش و به همه بگه...از فکره اینکه با نامزده قبلیش باز رابطه داره دیووونه میشم.از اون هرکاری بر میاد. بخدا دیگه چشمام نمیبینن
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
عزیزم آروم باش
می دونم در شرایط خیلی سختی قرار گرفتی ولی
تو اول راهی.....خیلی جوونی و میتونی آینده خیلی خیلی روشنی داشته باشی.....فقط یه کم صبر داشته باش تا واقعیات زندگی برات واضح بشه....هرچقدر هم که اون دختر بدذات و بدجنس باشه تا نامزدت نخواد نمیتونه اون رو از شما بگیره و اگه همسرت هم خواهان خیانت و جدایی باشه دیگه میشه گفت کاری از دست شما ساخته نیست....پس با یاد خدا و توکل به خدا به خودت آرامش بده و روحیه ات رو از دست نده.....معمولا آقایون از یه دختر ضعیف، وابسته و افسرده که مدام گریه می کنه خوششون نمیاد پس اگه میخوای به بهبود رابطت کمک کنی شاد باش، روی خودت کار کن تا قوی بشی، راههای پیشرفت در زندگی فردیت رو پیدا کن و فکرت رو روی اونها متمرکز کن.
گلم اصلا دلیلی نداره وقتی در مورد اون دختره با شما صحبت میکنه شما گریه کنی محکم وایسا و بگو "لطفا من رو با اون مقایسه نکن".
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
سلام نگي جان دختر خوب اگه قرار باشه باهر مشكلي به مرگ فكر كنيم كه هيچ انساني الآن زنده نبود از اين فكرهاي بد ديگه نكنيا باعث ميشه روحيه خودتم خراب بشه و نتوني به همسرت روحيه بدي.عزيزم تو شك داري بانامزد قبليش رابطه داره يا مطمئني؟اصلا چرا ديگه به اون فكر ميكنيد وقتي تموم شده؟
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
مگه دیوونه شدی دختر . تو الا باید به جای اعصاب خردی خودت و نامزدت و فکر کردن به راههای خودکشی به راههایی فکر کنی که چجوری اونو بکشونی سمت خودت . باهاش مهربون باش . یه کم سیاست داشته باش. چرا وقتی از نامزد قبلیش حرف میزنه گریه میکنی و نمیذاری خودشو خالی کنه؟ . به حرفاش گوش بده و راهنماییش کن. بهش بگو که شما مال هم هستین و اگه خدا مصلحت میدید اونو که به تو داده بود ازت نمیگرفت. با محبت به نامزدت اونو جذب خودت کن تا اون بدونه که تنها کسی که باید قدرشو بدونه تویی نه اون. به خدا توکل کن و محکم باش.
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
میگه اگرم باز برم با اون اسمش خیانت نیس این حقمه...هزارجور حرفی بهم میزنه میگه برو دیگه نمیخامت من هیچوقت عاشقت نبودم اما بعده چند ساعت پیام میذه عزیزم دوست دارم...یه دقه خوبه یه دقه بد اصلا روانی شده
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
نگی جان از حرفهای متناقض شوهرت بفهم که اون سر یه دوراهی مونده هم تورو دوست داره هم اونو فراموش نکرده .ولی تو رو میخواسته که دوبار به خواستگاریت اومده.الان هم دوست داره ولی هنوز با خودش کنار نیومده بیشتر بهش فرصت بده. شما امتیازای زیادی دارید
1.الان رسما همسر این آقا هستید
2.همه شمارو به همسری ایشون میشناسند
3.خانوادش با نامزد قبلیش اختلاف داشتند
پس محکم باش و از امتیازاتت بخوبی استفاده کن
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
ممنونم.نگرانم یهو بزنه به سرش و ب دختره ز بزنه اونموقع دیگه کاری نمیشه کرد. البته خانواده شوهرم فوق العاده منو دوست دارن و ازم حمایت میکنن. شوهرم تا دوهفته پیش همه فحش و بد و بیراهی ب نامزد قبلیش میگفت و به من میگفت منو دوست داره و بدون من نمیتونه زندگی کنه حتی وقتی دید دختره مزاحمت ایجادمیکنه تصمیم جدی ب شکایت کردن ازش گرفت اما یهو عوض شد شب خابیدیم صبح شده بود یه ادم دیگه بخاطره همین من موندم ک چی شد؟؟
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
من فكر ميكنم همسرت تو يه دو راهي گير كرده و انتخاب براش سخت شده و تو الآن وظيفه داري كمكش كني از اين دوراهي بيرون بياد و تو رو انتخاب كنه بات محبت با سياست با زبون خوش باهرچيزي كه فكر ميكني همسرت ميپسنده رابطه رو مديريت كن و نذار به اين راحتي زندگيت سهم كس ديگه بشه.
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
خیلی سختی میکشم...شک و تردید روزگارمو سیاه کرده...گوشیش ک دست میگیره من دیوووونه میشم
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
سلام نگي جان
چقدر زندگي ها سرا شيبي داره، خدا انشا... كمكت ميكنه، ميگن كه خدا هيچ وقت بنده هاشو به حال خودشون رها نميكنه، من نه كارشناسم و نه زياد از مسائل زندگي سرم ميشه،
فقط ميدونم كه بايد آرامش به دست بياري، يه كتابي هست به نام رازهايي كه هر زني بايد در زندگي بداند يه كمي در مورد زنها صحبت ميكنه، بخون شايد بتوني خودتو پيدا كني،
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
negi جان به همدردی خوش امدی عزیزم
مشکل خیلی پیچیده ای داری ، اما واقعا حل شدنی.
ببین میتونی با کسی از خانوادش که آدم فهمیده و با شعور و رازداری هست، صحبت کنی؟
کسی که همسرت هم حرفشو گوش بده.
البته این موضوع طوری نشه که همه جا بیوفته سر زبونا و آبروی شوهرت بره یا اینکه قبح مساله براش بریزه و همه جا جار بزنه.
شاید اون فرد آشنا بتونه باهات همفکری کنه تا زندگی تو جمع و جور کنی. مثلا بتونه با اون خانوم حرف بزنه که از زندگی شما کنار بره. یا به طور غیر مستقیم ، شوهر شما رو نصیحت کنه.
اگه بتونید با هم مسافرت برید، خیلی موثره.
ببین عزیزم، الان واقعا به شوهرت محبت کن. واقعا تحویلش بگیر. زمانهایی که پیش تو هستش، سعی کن حرف اون دختر اصلا نباشه، به هیچ عنوان و فقط حرف خودتون باشه.
با هم به مهمونی برید. خودش مشکلشو گفته. دوستت داره ، اما بهت وابسته نیست. خوب عزیزم باید بهت وابسته بشه. همین.
محبت راه چاره تو هستش. هرچند بسیار بسیار کار سختیه که کسی که مدام حرف زنی دیگه رو میزنه، تو فقط محبت کنی و تحمل کنی و دم نزنی. اما شدنیه.
به قول جناب مدیر محترم همدردی، پتانسیل اصلاح رو داره.
مطمئن باش اون دختره هم به این نتیجه میرسه که پاشو از زندگی یه مرد متاهل بیرون بکشه .
بتونه ازدواج کنه، مشکل شما حل میشه عزیزم.
بیا برامون بگو چی شد و چیکار کردی خانومم. نترس و آروم باش. عادی باش و مهر بورز.
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
ممنون از همدردیتون...خدا بهم صبر بده چون تحمل یه مرد بی حوصله و در عوض محبت کردن بهش واقعا سخته اونم زمانی ک پای یکی دیگه در میون هست
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
سلام نگی جون
امیدوارم خدا بهت صبر بده. هرچند قبل ازدواج هم می دونستی که دوست دختر داشته. خودت هم قبلا باهاش دوست بودی. پس باید بفهمی کسی که قبل از شما با کس دیگه ای هم رابطه داشته ممکنه مدام شما رو با اون و اونو با شما مقایسه کنه. اما شما به هیچ وجه نباید با اون خانوم مسابقه بدی فقط سعی کن خود خودت باشی و چون همسرت رو دوست داری بهش محبت کنی.
نظر من اینه که در مورد اون دختر مستقیما باهاش هیچ حرفی نزنی و فقط خودت بهش محبت کنی حتی اگر بهت محل نداد. حتی اگر بهت گفت که ازت متنفره. قدم اول اینه که بهش ثابت کنی که دوستش داری و واسه خاطرش از خود گذشتگی می کنی. باید متوجه محبت و از خودگذشتگیت بشه.
باید مواظب باشی در هر مرحله عکس العملش رو خوب زیر نظر بگیری و اصلا از عکس العمل های ناراحت کنندش ناراحت نشی حتی اگر ناراحت شدی نه خود خوری کنی نه با اون دعوا کنی. اما بعد از یه مدتی مثلا 5 یا 6 ماه (نباید عجله کنی) اگر پیشرفتی حاصل نشد باید تصمیم دیگه ای بگیری. نباید حتی در از خود گذشتن هم زیاده روی کرد.
موفق باشی
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
من خیلی صبورم بخدا....خم به ابرو نمیارم با وجود این همه بی محلی...من با مادرشوهرم حرف زدم اونم دیشب با شوهرم حرف زده بود و اون قسم خورده بود ک با نامزد قبلیش هیچ رابطه ای نداره..پس دلیل بی حوصلگی و بی مهریش نسبت به من چیه؟ چرا مشکوک رفتار میکنه؟
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
چرا از نامزد قبلی شون جدا شدن؟
خونسردی تون رو حفظ کنید و اجازه بدید شوهرتون حرف دلشو راحت به شما بزنه.
بذارید به عنوان یه دوست باهاتون حرف بزنه نه همسرتون.
شما اول باید دلیل جداییشون رو بدونید بعد اقدام کنید.
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
دختره مشکل روانی داشته جنون داشته دختره خوبی هم نبوده البته خانواده همسرم هم شدیدا مخالف این ازدواج بودند
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
خیلی کلافه هستم.دیشب پیام داد و هرچی بدوبیراه بود بهم گفت.ازینکه دیگه نرم خونشون و از من متنفره و حیف دوران مجردیش...اما چندساعت بعد ساعت 2نیمه شب زنگ زد میخام بیام دنبالت بریم خونه ما اماده باش منم قبول کردم تا رسید خونمون گوشیمو برداشته بود و یواشکی پیامهاشو پاک کرده بود بعدش منو برد خووشون بغلم کرد و بوسم کرد برام شام اورد و خیلی خوب شده بود امروزم خیلی خوب بود اما یهو عوض میشه و اخلاقش برمیگرده و باز بداخلاق و عصبی میشه. تلفن مشکوک هم داره نمیدونم وقتی میره بیرون و با گوشی حرف میزنه چه عکس العملی نشون بدم چی بگم؟یا اصلا به روی خودم نیارم؟کمکم کنید...چرا هر لحظه یه اخلاقی داره؟چقد باید تحمل کنمو سختی بکشم؟تا کی؟
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
نمیدونم چرا کمکم نمیکنید...2روزی باهم خیلی خوب بودیم اما یهو باز عوض شد...احساس میکنم از نظر روابط جنسی هم مشکل داریم من خیلی لاغر و ضعیف هستم و اصلا هم تجربه نداشتم اما اون برعکس منه و اینم شده مشکل...احساس میکنم ب اخر خط رسیدم من فقط شوهرمو دارم بدون اون باید چیکار کنم؟
-
RE: خواهش میکنم کمک کنید.بعده 3هفته از عقد زندگیم سیاه شده
عزیزم وقتی اون وضعیت اخلاقی ثابتی نداره شما سعی کن ثبات اخلاقی داشته باشی. وقتی توی پیامشون کلی بد وبیراه بهتون گفتند وچند ساعت بعد ازت خواست که بری خونشون نباید قبول میکردی به نظر من نباید میرفتی. اینطوری بهش یاد میدی که هر وقت هر کاری دوست داشت باهات بکنه. خوب باهات دعوا کنه، بد وبیراه بگه بعدش هم وقتی خوبش شد تو هم همه چیزو فراموش کنی. نباید اجازه بدی هر رفتاری باهات بکنه باید با کارات بهش یاد بدی. اگه باهاش نمیرفتی میفهمید که خیلی ناراحتت کرده ویاد میگرفت که نباید بهت بدوبیراه بگه. بذار وقتی پشیمون میشه که بد رفتار کرده تو تنهایی خودش به کاراش فکر کنه شاید خودشو سرزنش کنه که این رفتارو باهات کرده و به مرور اشتباهاتشو کمتر کنه و در پی جبرانش بر بیاد
-
عزیزم اول خودتو کنترل کن و انقد عصبی نباش ...
بعد اینکه میدونی شوهرت با اون دختر سر چه مساعلی مشکل داشتن بهت گفته اینا را؟
اگه اونا انقد باهم مشکل داشتم پس نمیتونن بهم برسن و باهم زندگی کنن توام با شناختی که از شوهرت داری سعی کن دلشو به دست بیاری و اینکه رابطه اونا چندوقته بهم خورده؟؟؟؟
اگه خیلی نزدیک باشه آدم واسه اینکه بخوتد کسی را تو زندگی فراموش کنه احتیاج به زمان داره و اوایل سخته
-
-
نگی جان
سلام عزیزم من تنها راهی که برای کمک به تو به ذهنم میرسه اینکه الان تو به این موضوع که همسرت قبلا نامزد داشته خیلی حساس شدی و این حساسیتو همسرت متوجه شده و هم خودت و هم اونو ازار میده کاری که باید انجام بدی اینکه تمام گذشته رو سعی کن فراموش کنی و دنبال این باش که چطور میتونی همسرتو به خودت نزدیک کنی سعی کن رفتاری داشته باشی که شوهرت حس کنه جز پیش تو هیج جای دیگه ای ارامش نداره اینجوری همه مشکلاتت حل میشه.اگرم شوهرت فکر میکنه که به نامزد قبلیش ظلم شدحثی راجبه حقو به شوهرت بده و دیگه بحثی راجبش نکن فقط بهش محبت کن تا اونو به خودت نزدیک کنی.
-
خانوم گل همسرت دچاره دو راهی شده و داره با خودش میجنگه الان نقشه شما خیلی مهه باید دائم کنارش باشی با هم خاطرات قشنگ بسازید زندگیشون را غرق شادی بکن مخصوصا از نظر جنسی که گفتی اجازه نده احساس کمبود پیدا کنه و بره سمت نامزد قبلیش خیلی مهمه مثل یه دوست کنارش باش و بهش بگو که درکش میکنی ولی زندگیتون را باید باهم بسازید بگو دوستش داری کنارش باش سورپرایزش بکن بهش روحیه و انرژی بده خودت و قوی نشون بده که کنارشی و براش یه تکیه گاه هستی هرچی حسن و محبت داری براش رو بکن و در مورد فحش و بدوبیراهش سکوت بکن هیچی نگو ولی چند لحظه بعد که تماس میگیره خوبه حالش کاملا این و بروز بده تا متوجه بشه که ناراحت میشی تا خودشو اصلاح بکنه برای آینده اتون باهاش نقشه بکش مثلا چندتا بجه دوست داری داشته باشیم دختر یا پسر و غیره ذهنشو در گیر زندگیتون بکن و برنامه بریزید باهم اگه فیلم نامزدی دارید هر از گاهی نگاه کنید 2 یا 3 تا از عکسای خوب و قشنگتو 2تا شو از خودت و یکیشو که باهم انداختید و بزار تو اتاقش جلو دیدش تا دائم ببین تورو با خودش درگیر کمک کن اصلا حرفی از نامزدش تو نزن اون زد گوش بده بهش بزار تخلیه بشه به تلفن و اس مساش شک کردی به روت نیار یه جور برخورد بکن که بهش اعتماد کامل داری و این و بهش بگو :203:برات ارزوی موفقیت میکنم در ضمن تو تنها نیستی خدارو داری ما هم که دوستای مجازیت اینجا هستیم :43: