ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
[align=justify]سلام بر همه دوستان عزیز
راستش مشکل فعلی من یا بهتر بگم دغدغه فعلی من از جنس مشکلات مطرح شده در سایت نیست. چیزی از عدم تفاهم و خیانت و اینجور مسائل توش نیست و شاید به نظر بعضی پیش پا افتاده هم بیاد ولی برای من یک دغدغه شده.
راستش آخر ماه دوم بارداری هستم. مشکلات جسمی من از سه هفته پیش شروع شد. به شدت بی حوصله و ناراحت هستم. ویاری که دارم رمق منو گرفته احساس می کنم نیمه جان هستم. شخصیت شیطونی که داشتم تبدیل شده به یک شخصیت بی حال و بی حوصله که حتی حوصله نفس کشیدن رو هم نداره. خوب این مسائل شاید طبیعی باشه و راه چاره ای هم براش نباشه البته اینم اضافه کنم که به دلیل برخی مشکلاتی که داشتم پزشک به من گفته نباید زیاد بایستم و به همین دلیل در انجام کار خونه هم عاجزم و بی نظمی خونه هم بیشتر اعصابمو به هم میریزه
مشکلم اینه که حس میکنم به زودی همه اطرافیانم از شخصیت جدیدم خسته میشن و دادشون درمیاد. سرد و بی شور و هیجان هستم.
مثال میزنم:
همسرم دیشب اومد خونه غذا خوردیم با وجود خستگی ظرفها رو شست و خونه رو جمع و جور کرد بعدش به حمام رفت و بعدش اومد نزدیک جایی که من خوابیده بودم نشست بوی صابون و شامپو میداد و من به این بوها خیلی خیلی حساس شدم و چون صبح یک مرتبه به خاطر این بوها حالم حسابی بد شده بود یه دفعه داغ کردم و گفتم لطفا از حمام که میاین بیرون حداقل با فاصله دو متر از من بشینید (با لحن کاملا جدی) همسرم کلا پا شد رفت و با ناراحتی گفت مطمئنی فقط به خاطر بوی صابون اینجوری حرف میزنی؟؟؟؟؟؟؟
البته بعدش هم خودش پشیمون شده بود و دائم میپرسید چیزی لازم نداری اگه حالت خوب نیست یه چیز ترش بیارم بخوری و ...
از شرایطم و از دست خودم عصبانیم احساس میکنم نمیشه چند ماه من این اخلاق رو داشته باشم و کسی هم چیزی به من نگه و تحملم کنه
پزشک یک سری دارو برای ویار داده که چون جز گروه b , c بودند حاضر به مصرف نشدم و این روزگار رو الان دارم
نمیدونم حرفام نیاز به درد دل هست یا نیاز به مشاوره در هر صورت اگر برای بهبود شرایط من راه حلی به نظرتون میرسه یا چیزی که بتونه کمی آرومم کنه ممنون میشم برام پست بذارین[/align]
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
سلام فکور جان
مادر شدنت مبارک خانم گل :46:
به نظر من بهتره با اعضای خانوادت بشینی و منطقی صحبت کنی و شرایط رو تا حدودی براشون توضیح بدی.
به خصوص به همسرت. بهش بگو که چقدر حساس شدی به بوها و ازش بخواه که کمی مراعات کنه. اما میتونی با
لحن ملایم تری بگی. مثلا یک نشونه مثل یک حرز یا دعا به گردنت یا مچ دستت ببند تا همیشه جلوی چشمات باشه
که هر وقت خواستی بد اخلاق بشی تا نگاهش کردی یادت بیاد و با لحن ملایم برای مخاطبت توضیح بدی.
مثلا میتونی اگر به بویی حساسی به همسرت بگی نی نی کوچولومون یکم به این بوها حساس شده بابایی. میشه
کمی با فاصله بشینی که نی نی مون اذیت نشه؟ خیلی دوستت داریما اما شرایطمون اینجوری حکم می کنه.
همه اینها با خنده گفته بشه.
اینطوری هم همسرت ناراحت نمیشه هم خودت عذاب وجدان نمیگیری و ناراحت نمیشی.
در مورد نظم خونه هم یکم شرایطت خودت رو درک کن. تا جایی که من میدونم فرزند اولت نیست درسته؟
پس بهتر میدونی که داری باری الهی رو به دوش می کشی پس نیازه زیاد سخت نگیری به خودت.
فقط کاری کن که دیگران لذت ببرن از همکاری با تو و نی نی و با اشتیاق به جای تو کار انجام بدن و یک بارداری
مشارکتی باشه و سهم هر کس رو بهش با روی خوش محول کن تا بدونن که اونام سهیمن :43:
بعد می بینی این دوران با همه مسائلش چقدر لذت بخش میشه.
خوندن دعا و ذکر گویی هم توی آرامش خودت و نی نی کوچولومون بسیار موثره.
انشالا که به سلامتی و خوشی بارت رو به مقصد برسونی مامان خانوم :46:
اگر دلت باز درد و دل خواست ما کنارتیم عزیز دلم
:72:
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
سلام
بهت تبريك ميگم.
خوش به حالت كه داري مادر ميشي!
براي من فقط يه حسرته!
مبارك باشه!
براي منم دعا كنين.
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
سلام فكور عزيز:72:
به به مباركا باشه خانم:72:
خيلي خوشحال شدم كه خستگي و ناراحتي هاي اخيرت بخاطر حضور يه فرشته:46: درونت بوده.
ضمن تاييد حرف هاي بهار عزيز بايد بگم عزيزم مگه قراره اين وضعيت تا چند وقت ديگه ادامه داشته باشه!!!! ويارتون كه نهايتا تا هفته 14 تموم ميشه يعني تقريبا 6 هفته ديگه. تو اين 6 هفته هم همونطور كه بهار گفتند با همسرت صحبت كن و بگذار از احساسات بدونه.
اگه واسه مادرتون ممكنه بگين كه چند مدت بيان پيشتون كه هم نگران وضعيت خونه نباشين و هم ايشون بيشتر مراقب شما باشند.
خانم گل وضعيت اونقدر هم كه حس ميكني بد نيست ولي چون بخاطر تغيير هورموني يه مقدار حساسيتت بيشتر شده اين مساله واست بغرنج شده.
مواظب خودت و كوچولوي نازت باش:72:
راستي چرا از ويتامين هاي B ,C استفاده نمي كني؟ مگه چه اشكالي داره؟
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
وایییی سلام فکور عزیز
تبریک میگم، چقدر خوشحال شدم، ان شالله به سلامتی این دوران رو هم سپری میکنی...:72:
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
وایییییی چه دوستای خوبی هستید شما:46:
از همتون ممنونم
بهار جان بچه دومم هست سر بچه اولم چون بچه دیگه ای نداشتم و از طرفی بارداری سالم تری هم داشتم یعنی مثل الان پزشک بهم دستور به استراحت نداده بود وضعیت بهتری داشتم البته حالت تهوع شدید داشتم ولی نه سر کار می رفتم و نه مسئولیت یه بچه دیگه به گردنم بود یه دوست هم داشتم که همسایه بودیم هر وقت حالم بد میشد به فضای سبز جلو خونه می رفتیم و اون کلی بهم دلداری میداد. خیلی شرایطم بهتر بود
ممنون از راهنماییهات. من هیچ موقع با همسرم با لحن بد حرف نمیزدم حتی در مواقعی که خیلی عصبانی بودم ولی الان یک ذره عطوفت نمیتونم داشته باشم گفتم که کلا سرد و بی احساس شدم ولی سعیم رو میکنم حداقل این سردی رو کمتر نشون بدم. راستی بهار جان تو ذکر گویی هم تقریبا ناتوانم در اون مورد هم بسیار بی حوصله شدم و البته تو بارداری قبلی هم همینطوری بودم میخواستم قرآن رو ختم کنم ولی فکر کنم آخرش نتونستم بیشتر از چند تا سوره بخونم
خوش خبر عزیز حتما برات دعا میکنم ولی امیدوارم هر وقت خواستی بچه دار بشی ویار نداشته باشی به نظر من بدترین حس دنیاست
صبا جان ممنون که به تاپیکم سر زدی و به فکرم هستی مشکلم اینه که تو بارداری قبلی تقریبا تا ماه هفت این حالتم ادامه داشت انگار با همه آدما فرق دارم بنابراین امیدی به تمام شدن این وضعیت در عرض چند هفته ندارم در مورد داروها ویتامین نیستند داروهای گروه b , c هستند یعنی روی جنین ممکنه اثر منفی بذاره گروه c اثر منفیش ثابت شده و گروه b مطالعات در موردش کافی نبوده و بی اثر بودنش هنوز اثبات نشده
من هم حاضر به ریسک نیستم بنابراین هیچکدوم رو مصرف نکردم
الهه جان از پستت و دعایی که کردی خیلی ممنونم
باز هم ممنون میشم برام بنویسید شرایطم باعث شده خیلی احساس تنهایی کنم
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
فکور گلم
دقت کردی چقدر سخت گیری؟ :) بابا من منظور من از ذکر چند تا صلوات ساده بود یا یک دعای چند خطی نهایت.
نه ختم قرآن :311: بابا سخت می گیری چقدر؟ بیچاره شاگردات :)
میدونی مهم ارتباط با خداست. این ارتباط میتونه یک مکالمه درونی بین تو و خدا باشه. فقط برای اینکه آرامش پیدا کنی.
کی گفته ختم قرآن بگیری؟
خانم گلم
یکم به خودت و زندگی راحت بگیر. وگرنه سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش! اینو جدی میگم.
ارتباط با خدا یعنی اعتماد بهش و حس کردنش در لحظه لحظه زندگی!
اگر هم میگم به یادش باش برای اینه که روح ما تنها با اتصال به منبع اصلی خودش یعنی خدا آرامش می گیره.
و در مورد وضعیت هورمونها و عملکرد بدن ، در حالت نیایش با خدا (فقط یک نیایش ساده و سبک در حد ظرفیت
خودت) بهترین حالت خودش رو داره.
فقط آروم باش ، بیا درد و دل کن و استراحت کن.
بذار فرزندت هم توی داشتن خواهر یا برادرش کمکت کنه.
باور کن چندان سخت نیست. بذار باهات همدلی کنن. مامان من میگه سر من که آخری بودم ، خوب مامان هم معلم
بود هم مشکل هورمونی داشت.
میگه انقدر خواهر و برادر کوچیک (2 و 5 ساله بودن) مراعات مامان رو می کردن. مثلا مامان می گفته بچه ها آروم
بازی کنین نی نی خوابه ، اونا هم بی صدا بازی می کردن. یا مثلا میومدن صدای قلب منو گوش می کردن مثلا.
میخوام بگم حس نیاز به همدلیت رو مرتفع کن با صحبت اما به خودت سخت نگیر زیاد گلم :46:
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
سلام فکور عزیزم :72::72:
خیلی بهتون تبریک میگم. امیدوارم قدمش براتون مبارک باشه عزیزم :43::43:
میدونم چه حالی داری! منم خیلی بد ویار بودم و واقعا 5 ماه اول خیلی بهم بدگذشت! اولا در مورد ویتامین ب بگم که بهترین چیز برای ویار هست. الان مکمل های مختص بارداری توی بازار هست که کاملا احتیاجات خانمهای باردار رو در نظر میگیرند و ترکیبات خاصی دارند به نظرم بهتره از اونها استفاده کنی و مورد دیگه اینکه از سیرابی هم غافل نشو که بسیار برای ویار خوبه! البته اگه جرات کنی و بتونی طرفش بری! منکه توی اون دوران از صد کیلومتری هم نمیتونستم تحملش کنم :311:
نمیدونم شرایطت چطوره و آیا امکان داره که چند روزی شما پیش مادرت اینا بری و یا اونا بیان پیش شما که حال روحیت بهتر بشه و یکم تر وخشکت کنند و دور وبرت باشند.
موفق باشیعزیزم و قدر این دوران شیرین رو بدون با وجود تمام سختی هاش!! منکه بارداری مجدد یکی از آرزوهامه ولی حیف که نمیشه!!!
مواظب خودت باش عزیزم و اینرو بدون که شرایطت خاصه و همه درک میکنند و مواظبت هستند تا اون کوچولوی نازنین در وجودت به خوبی رشد کنه و بزرگ بشه و اینرو بدون که هر چه حال روحیت بهتر باشه برای اون هم بهتره!:72::72:
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
سلام مـــــامـــــــــانـــیــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــی
چه طوری؟
ای شیطون هی میاد حال و احوال میکنه میگه حالم بده و اینا هیچی نمیگه چه خبره!!!!!!!هی با خودم میگم چش شده این خانوم پر انرژی و موفق حالا اینطوری شده!!!!
مبارک باشه
چقدر این روزا مامان داریم آدم هوسش میکنه(وای خجالت کشیدم)
فکور جان این حالت هارو حالا من که از سر ویار نیست ولی نمیدونم چرا ضعف و عصبی بودن حاصل از اونو یه مدته دارم که به گفته یکی از بچه های همین تالار multi daily میخورم خیلی بهتر شدم که میدونم واسه حامله ها خوب نیست.
اما چون اطرافم خانوم باردار زیاد دیدمو هنوزم میبینم و یکیشون مامانم بوده و خوب با این حالات آشنام.
بی خود که بهشت زیر پاتون نیست:46:
واسه ضعف جسمانی و بی حالی پیاده روی و کلا هوای ازاد خیلی خوبه اگر امکان داره باتوجه به تجویز پزشکت حتی خیلی کم و کوچولو انجامش بده
باید قبول کنی بارداری با خودش شرایط جدیدی میاره هم خودت هم همسرت
خب شما هردوتون با توجه به تجربه دومت حتما با این شرایط اشناهستید.
ولی اقایون کلا حافظشون ضعیفه باید مدام بهشون یاداوری شه
تو زمانی که حالت خوبه رو به راهی حوصله داری دوباره از همه احساساتی که این روزا درگیرشی باهاشون حرف بزن
واسه کار خونه هم از یک نفر واسه کمک بهت به صورت نیمه وقت یا هر هفته یک بار استفاده کن
ان شالله همه چی بهتر میشه اگر سعی
کنی به خودت تسلط داشته باشی و به اطرافیانت حق بدی
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar.shadi
فکور گلم
دقت کردی چقدر سخت گیری؟ :) بابا من منظور من از ذکر چند تا صلوات ساده بود یا یک دعای چند خطی نهایت.
نه ختم قرآن :311: بابا سخت می گیری چقدر؟ بیچاره شاگردات :)
:311::311::311:
بهار جان بعد چند هفته باعث شدی منم بخندما چند وقتی بود از این شکلک :311: استفاده نکرده بودم راست میگی در مورد خودم بسیار بسیار سخت گیر هستم
مثلا الان که دستور دکتر استراحت کردن من هست اصلا از خودم بدم میاد که انقدر باید در حالت خوابیده باشم نمیتونم تحمل کنم احساس بی مصرف بودن و عاطل باطل بودن دارم
زیبا جان ممنونم که پست گذاشتی سیرابی رو که هیچوقت باورم نمیشد حاضر به پختش باشم هفته پیش گرفتم پختم بد نبود ولی تو اینترنت دیدم که نوشته هفته ای دو بار باید بخورید من نمیتونم ظاهرا ویتامین b6 داره که البته قرصشو میخورم
فائزه جان حال بدم مال همین قضیه بود ولی اینکه از همه خواستم دعا کنند برای اون بود که قلب جنین تشکیل نشده بود و اونم به مشکلاتم اضافه شده بود که چند روز پیش دکتر گفت تشکیل شده و مشکلی وجود ندارهدر مورد پیشنهادت برای اینکه کسی بیاد خونه رو تمیز کنه راستش اصلا حوصله گشتن دنبال یک نفر مطمئن رو ندارم همسرم تازگی ها بدون اعتراض این کارو میکنه ولی تا میاد بیاد خونه به هم ریخته است
از همتون ممنونم ان شا الله همه سلامت باشید و به آرزوهاتون برسید حرفهاتون خیلی کمکم میکنه
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
سلام خانم فكور خيلي بهتون تبريك ميگم ميدونم كه خودتون تجربشو داريد وقتي بعد از اين همه مدت سختي بچه تون و تو بقل ميگيريد خستگي از تنوتن بيرون ميره و باهرخنده اش انگار دنيا مال شماست.خواهر منم مثل شمابود حتي به فكر سقط جنين هم افتاده بود ولي الان كه دخترش به دنيا اومده حاضر نيست حتي يك لحظه از خودش دورش كنه و كلي به خودش بدوبيراه ميگه واسه اينكه حتي فكر از بين بردنش و كرده بوده. كتاب ريحانه بهشتي رو بخونيد ذكرهاي خيلي خوب و كوتاهي براي آرامش حين بارداري داره كه واسه قوت قلب خيلي خوبه.اميدوارم وضع حمل خيلي راحتي داشته باشيد و به زودي از اين حالت خارج بشيد.
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
سلام فکور جان
پس اسم تو را هم باید در لیست کمال گراها و سوپر ایگوهای تالار وارد کنیم ؟؟:311:
یعنی چی که استراحت می کنی از خودت بدت میاد !!! از تو بعیده این نگرش :316: . وجدان اخلاقیت افراطی عمل میکنه .
گفت آسان گیر برخود کارها کز روی طبع
سخت می گردد جهان برمردمان سخت گوش .
حسابی ، جسمی و روحی به خودت برس . تو در مقابل اون نی نی نازت مسئولی ها ، وقتی فراخوندینش به این دنیا ، مسئولیت دارید . پس هرچه دکتر و مشاورت میگن عمل کن .
برای تقویت ، تغذیه طبیعی خیلی بهتر از قرص هست . سعی کن سیرابی خوردن را ادامه دهی ، میتوانی چاشنی های سازگار اضافه کنی . عادت می کنی هیچ ، بلکه رفته رفته خوشت هم خواهد آمد . مثلاً همراه لپه و قلم کمی هم دارچین بزن . خوش عطر و مزه میشه و مقوی تر هم هست .
ان شاء الله به مبارکی نی نی نازت از راه برسه :43::72:
.
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
اول مامان شدن مبـــــــــــــــــارک :227:
دختر یا پسره ؟( من پسر دوست دارما پسر پسر کاکل بسر :311: )
فکور جان من نشنیده بودم ویتامین ث برای بارداری بده ! کمی تو نت گذشتم بدی ننوشته بود
میتونی از ویتامینا به صورت طبیعی استفاده کنی ( مثلا لیمو برای ویتامین ث )
اتفاقا ویتامین ث باعث شادابی میشه ها
ویار سخت تمام انرژیتو گرفته ویتامینم که نخوری هیچی از انرژیت نمیمونه هاااا
4 ویتامین مهم برای بارداری
مصرف ویتامین B6 نیز در سه ماهه اول بارداری، هنگامی که زن باردار از تهوع و استفراغ رنج میبرد، تجویز میشود.
ویتامینها هم در مواد غذایی گیاهی و هم در مواد غذایی حیوانی وجود دارند.
نقش ویتامین ها در دوران بارداری
فکور جان ایشالا این دورانو به خوبی پشت سر بزاری ، ادرس سایتا رو هم برات گذاشتم :72:
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
سحر و سنجاب عزیز ممنون که وقت گذاشتید.
فرشته مهربان ممنونم که به این تاپیک سر زدید متاسفانه این اخلاق ذاتی من هست برای دیگران زیاد سخت نمیگیرم و ازشون زیاد انتظار ندارم ولی به خودم خیلی سخت میگیرم و توقع زیاد دارم. باید دعا کنم خدا به راه راست هدایتم کنه:311:
سنجاب بازیگوش داروی مورد نظر متوکلوپرامید و شربت پرو متازین هست که در بارداری جزو گروه c,b داروها هستند و احتمال ضرر داشتن برای جنین با استفاده از اینها وجود داره و من هم داشتن ویار رو به اونها ترجیح دادم. راستی از مقالاتی که برام گذاشتی هم ممنونم
راستی سنجاب بازیگوش من بچه اولم پسر هست البته تو کار خدا نمیخوام دخالت کنم ولی اگه به دلخواه خودم باشه دخترو ترچیح میدم و البته الان که ویار پیدا کردم در مورد این آرزو مردد شدم چون اگه دختر باشه اونوقت باید اونم موقع بچه دار شدن به این روز و حال بیفته
از همگی به خاطر وقتی که میذارید سپاسگزارم
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
سلام فکور عزیزم
چطوری یا نه؟
من فقط خواستم بگم تجربه شو ندارم فقط میخوام باهات ابراز همدردی کنم:311:
نوازش طلب شدی دیگه.:72:
مبارکت باشه
تو هنوز نکته سنج و نکته بینی دوستم.حالا هم تو شرایطی قرار گرفتی که مدیریتش کمی سخته برات در واقع یه جورایی غیرمنتظره بوده و حق داری کمی آشفته باشی
اینقدر نگران بقیه و خستگی و ... نباش
همین باعث میشه رفتار نامطلوبتری داشته باشی.نگرانتر میشی.استرست بیشتر میشه
قبلا هم بهت گفتم یه وقتایی راحت و آسوده باش و فقط فکر کن خودتی و خودت
نه اوضاع رو کنترل کن نه بررسی نه تحلیل
این همه سختگیری داره اذیتت میکنه از خودت همیشه توقع بهترین هارو داری وبه این فکر نمیکنی تو این مرحله از زندگیت هم میتونی بهتری باشی
اصلا نباشی
مگه چی میشه؟
یه کم راحت باش.همیشه اوضاع طبق خواسته ما نیست مهم اینه به بهترین شکل این دوران بگذره
بازم شرمنده تجربه عملی نداشتم:)
دغدغه هاتو که مینویسی خیلی کمرنگ میشن برات.زیادی درونگرا نباش:72:
ایشالا که به بهترین شکل این دوران هم برات میگذره
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
سلام فکور جان
خیلی خوشحال شدم بهتون تبریک میگم.:43::43::72::72:
سخت نگیر همین تفاوت هاست که این دوران رو خاص و در عین حال به یاد موندنی میکنه. نمیخواد نگران باشی که همسرت از این تفاوت ها ناراحت میشه ایشون هم وضعیت خاص تو رو درک میکنه .
نمیدونی چه کیفی میده تو این دوران ناز کنی و لوس شی :311::311:
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
فکور جونم نامحسوس از مامانم پرسیدم ( پرستاره مامانم ) اون دارو رو برای حالتت نوشته
ولی مامانمم گفت ضرر داره ولی بدنت به اون ویتامینا نیاز داره بدون دارو ویتامینارو به نی نی و مامان
نی نی برسون .. بعدا که به سلامتی دنیا اومد از این دوران براش تعریف کن ..:46: مراقب خودتم باش
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
عزیزم منم 7 ماه ویار شدید داشتم تا اون حد که همسرم گفت این بچه که مادرش هیچی نمی تونه بخوره و همش داره بر می گردونه به درد نمی خوره . برو بندازش:311:
اما دکتر من داروی دایکلکتین رو برام تجویز کرد کمی موثر بود نمی دونم می خواهی با دکترت یک مشورتی بکن.
اما نگران اطرافیانت نباش. همه این شرایط رو درک می کنند اونقدر که وقتی بعضی حرفها رو هم جدی می گی باز اطرافیان فکر می کنن در اثر بارداریه و اصلا محلم به حرفات نمی ذارن :311: حالا هر چقدر هم که داد بزنی فایده نداره
در عوض وقتایی که حالت بهتره سعی کن بهشون مجبت زیاد کنی تا بفهمن وقتی رفتارت عوض می شه اثر چیه. این مدلش رو من امتحان کردم. خیلی اثر داره.
سعی کن در این دوران شرایط بدنت و روحت رو بپذیری و با بدنت و روحت مهربون باشی. اگر می بینی احساساتت خیلی غیر قابل کنترله یا در اکثر اوقات از شدت خستگی نمی تونی حتی ناله کنی این طبیعیه. پس خودت رو سرزنش نکن. روح و جسمت داره برای روزهای اینده اماده می شه.
همین نظافت منزل. داری کم کم عادت می کنی که نمیشه همه چیز همیشه سر جاش باشه و بعد از بارداری می فهمی که چقدر خوب خدا برای اون شرایط امادت کرده.
برات دعا می کنم حالت بهتر بشه.
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
پاییزان عزیز ممنونم از نظراتت. ولی لوس بازی و این حرفا وقتی جذابه که آدم حال طبیعی داشته باشه اصلا با حالت تهوع نمیچسبه. برای خانمهایی که تو این دوران این حالت رو ندارند فکر کنم زمان خوبی برای لوس بازی باشه من حتی حوصله لوس بازیم ندارم
سنجاب بازیگوش ممنون که به فکرم بودی و از مادرت پرسیدی ویتامین b6 و اسید فولیک میخورم اون داروها رو هنوز جرات نکردم.
دلجو دلتنگ عزیز از ابراز نظر شما هم سپاسگزارم.باشه این دفعه از دکترم میپرسم. ظاهرا اطرافیان با این اخلاقم کنار اومدن چند شب پیش تو یه فیلمی یه آقا یه حرف خیلی خنده دار زد و من یه دفعه خندیدم همسرم با تعجب اومده بود منو نگاه میکرد گفت خیلی وقت بود ندیده بودم بخندی چی شد یه دفعه ای... وکلی هم خوشحال بود که بالاخره یه ذره حس من عوض شده
ولی خودم بیشتر وقتا حوصله خودمو ندارم. راستی از دعایی که میکنی هم ممنون. ان شا الله به همه آرزوهات برسی