مشکل من چی میتونه باشه؟؟

سلام :72:
من دختری 26 ساله ام در خانواده ای زندگی میکنم که بیشتر مواقع پر از تنش و اضطرابه
مدتیه وقتی با هر کسی اشنا میشم اوایل خیلی گرم وصمیمی هستیم اما نمیدونم چرا یه دفعه همه چیز بهم میخوره و ازشون جدا میشم :302:
(مثلا اخرین مورد این بود که من توی یکی از سایتهای ایرانی که مخصوص خانمهاس فعالیت هنری و اشپزی دارم اونجا با خانمی اشنا شدم تا اونجایی صمیمی شدم که شماره تماس دادیم و تا یه هفته با هم اس ام اس میدادیم یه شب اون خانم ازمن عکس خواست اون نشون داد منم نشون دادم ولی نمیدونم بعد از 2 روز چرا با من رفتار بدی نشون میداد قبلش یکم مودبتر بود ولی بعدش به من بی احترامی کرد اونم جلو بقیه کاربرا :163:
و بعدش میگفت شوخی کردم به بی ادبی میگفت شوخی و رکگویی
البته منم جوابشو دادم ولی در کمال احترام حتی یکی از کاربرا دید داره بی ادبی میکنه اونم طرف منو گرفت:227:
خیلی متعجب بودم و با خواهرم که صحبت کردم به این نتیجه رسیدم که شاید از روی حسادت با من اینجوری کرد:303: )

توی بقیه موارد هم من اینجوریم نمیدونم چرا بعد از مدتی حس میکنم یعنی یه جورایی مطمئن میشم که با من بی ادبانه رفتار میکنن در صورتی که من اصلا اینجوری نیستم
من فکر میکنم این مشکلو چندین ساله دارم از زمان دانشجویی هر کسی رو بهم بی ادبی میکرد میزاشتم کلا کنار....
از شما کارشناسان و کاربرای عزیز راهنمایی میخوام:72::72::72:

سلام،

بی ادبی رو از دیدگاه خودت تعریف کن لطفاً.

از دید من
بی ادبی=بی حرمتی به داشته های فرد مقابل
بی حرمتی= رفتاری زشت و حرفهایی که با نیشخند و تمسخر به شخصیت افراد باشه

اگه با مثال بگی بهتره!

مثلاً نمی تونی بگی که این خانوما دقیقا چی گفتند؟

خوب اگه اون مثالی رو که زدم بشکافم این بود که:
اون روز کلی اس ام اس داد که کجایی بیا عکسو همو ببینیم منم با کلی ذوق اومدم عکسشو دیدم منم عکسمو گذاشتم اول گفت حدس میزدم این شکلی باشی و یکم تعریف بعدش ساکت شد هیچی نگفت

کسی که مرتب بهم اس میداد فرداش اصلا سراغی ازم نگرفت منم آنلاین شدم اون سایت یه قسمت چت داره که دیدم اونم هستش بعد گفت وزنت چقدره منم گفتم ( من استخونبندری درشتی دارم و اضافه وزن دارم و مربی ایروبیکم)
اون خانوم خیلی خوش اندامتر بود بعد بهم خندید و گفت چقدر اضافه وزن داری
همینجور داشت بهم میخندید منم گفتم نگران من نباش عزیزم و گفتم چرا خندیدی دلیلش چی بود؟
اونم گفت نگران نیستم و بی خیال بعدش دوباره گفت نمیخوای وزن کم کنی من از ادمای چاق بدم میاد منم گفتم خودم ورزشکارم ولی مدتی نتونسم ادامه بدم برنامه هامو...
بعدش همینجور ادامه داد که اگه مربی هستی چرا اینجوری هستی...(با خنده و تمسخر) بعدش گفت شوخی بود
منم جوابشو دادم یکی از کاربرا هم دید من ناراحت شدم با من همدردی کرد
جالب اینجاست من بعد از اون قضیه مرتب احوالشو پرسیدم ولی اون از من کناره گرفته:311:

فکر کنم زیادی حساس هستی! واسه همین از حرف همه زود ناراحت میشی
اینارو گفتی یاد خودم و دوستم افتادم:311:
طفلکی همیشه بهش میگم تپل ولی خب میدونه شوخی میکنم ناراحت نمیشه

بله دوست عزیز
متاسفانه قبول دارم که روحیه حساسی دارم البته خانواده ام هم خیلی حساسند
ولی وقتی حرفی با تمسخر و تحقیر زده بشه همه حساس میشن و عکس العمل نشون میدن ولی اگه مثل شما توی یه کلمه و به شوخی باشه منم حساس نمیشم گلم و خیلی راحت ازش میگذرم

ببین، فرهنگ ها کاملاً متفاوته، مثلاً الآن که من این جملاتت رو خوندم، به نظرم هیچ بی احترامی نکرده و خیلی عادی بود!

یکی دیگه مثه شما، این حرف رو بی احترامی می دونه.

از این شهر به اون شهر هم خیلی فرهنگ ها فرق داره، مثلاً تو تهران، بیشتر افراد رک و صریح حرفش رو بهت می زنه، مثه این خانوم! اما شهرهای دیگه، شاید این چیزا رو مراعات کنن!

به نظره من،

1- شما باید حساسیتت رو کم کنی، یعنی زودرنج نباشی، یعنی به قوله مدیر، نارنحک نازی نباشی، یعنی نارنجکی که با ناز منفجر می شه نباشی! پس رو این کار کن!

2- اصلاً چرا باید به سرعت با یکی صمیمی بشی؟
سعی کن روی روابطت کنترل بیشتری داشته باشی، روابطت، هدفمند باشه، یعتی بدونی از این ارتباط چی می خوای!!!
این جور دوستا که به درده آدم نمی خورن، فقط وقت و هزینه آدم رو می گیرن. ببین، وقتی زودی با یکی صمیمی شدی، دیگه نمی تونی برگردی عقب و بهش بگی ببین، این حریم من هستش و تو نباید از این حریم این طرف تر بیای، یا این که من از این کار بدم میاد!! اون موقعه دلخور می شه و رابطه شکرآب می شه!
پس سعی کن، برای شروع یک دوستی، آروم آروم بری جلو، قوانین رو پایه گذاری کنی!!

3- سعی کن تو فردی باشی که دوستی رو انتخاب می کنه، نه این که فردی باشی که توسط دیگران انتخاب می شه! تویی که خصوصیات طرف مقابلت رو بررسی می کنی، اگه به درد نخورد، می ذاریش کنار!

4- وقتی یه اتفاق، انگشت شمار رخ می ده، نمی گن من همش برام این اتفاق می افته!! می گن بعضی وقت ها رخ می ده!!


به نظره من روی این چهار مورد کار کن.

ممنونم ایوب جان از راهنماییت:72:
نکاتی خوبیو یاد آوری کردی
فرهنگ خیلی مهمه متاسفانه من اصلا رک نیستم و نمیتونم افراد زیاد رکگو رو تحمل کنم
- اصلاً چرا باید به سرعت با یکی صمیمی بشی؟
البته با این خانوم 1 ماهی گذشت و بعد شماره بهم دادیم ولی در کل
شاید چون من احساس تنهایی میکنم حس میکنم باید صمیمی برخورد کنم که دوستان زیادی داشته باشم چون دوستام خیلی کمن
سعی کن تو فردی باشی که دوستی رو انتخاب می کنه، نه این که فردی باشی که توسط دیگران انتخاب می شه! تویی که خصوصیات طرف مقابلت رو بررسی می کنی، اگه به درد نخورد، می ذاریش کنار!

متاسفانه من همیشه میزارم بقیه انتخابم کنن تا به حال به خاطر این مشکلم دوبار نامزدی بهم زدم و فکر میکنم همه این نکات یه جورایی بهم وصل میشن که میزان عزت نفس و هدفمندی رو توی زندگیم نشون بده
من چطور میتونم یک به یک این مواردو تقویت کنم ؟
بارها با مشاوران صحبت کردم اما نتونستم محیط پر تنش و موجهای منفی اطرافم رو از بین ببرم:302:

:303::303::303::303:

یه مقدار بیشتر در مورده دوبار نامزدی که بهم خورده توضیح بدید اگه می شه!

شما به هم زدید یا اون ها؟ چرا؟

خودت فک میکنی ایراده کار کجاس؟

من سن 19 سالگی نشون کسی شدم که خانواده ام گفتن چون شغل مناسبی نداره منم احساس کردم مشکل اخلاقی داره و مورد تایید خودم نیست چون توی زمان آشنایمون دلش میخواست نیاز جنسیشو تامین کنم و حس میکردم که قبلا تجربه کرده...
پارسال هم که 25 سالم بود با یکی نشون شدم تک پسر بود با یه پدر و مادر مطلقه و با دوتا خواهر که خودشو ملزم میدونست حقوقی که در میاره باید با اونا سهیم باشه و اوایل میگفت اول زندگی خودم بعد خانواده ام اما بعدش گندش در اومد که حرفاش خالی بندیی بوده واسه بدست اوردن من و هیچی نداره و هبچی هم حاظر نبود ساپورتش کنه...
البته من مورد دومو خیلی با دقت پیش رفتم کار زمانی خراب شد که خانواده ام خواستن اقوام هم در جریان باشن اگه این مورد خبردار نمیشدن خیلی بهتر میبود...
من فکر میکنم خیلی پا رو خواسته هام میزارم واسه بقیه زندگی میکنم
همیشه سعی میکنم خوب باشم واسه تایید بقیه نه خودم :(

از دوستان کسی هست از نظراتشون بیشتر بهره مند بشیم؟؟:325:

اعتماد به نفس نداری
واسه همینه بعضی حرفا که بهت میزنن فکر میکنی دارن مسخره ات میکنن و ناراحت میشی
دوستات هم کم کم ازت دور میشن چون فکر میکنن بی جنبه هستی
مثلا تو همون شوخی که گفتی اگه خودم جای شما بودم ناراجت نمیشدم منم با هاش شوخی میکردم
میگی دوست دارم خوب باشم واسه تایید بقیه، یعنی داری واسه بقیه زندگی میکنی و خودت رو دوست نداری
یه کمی اعتماد به نفس داشته باش دختر جون
واسه خودت زندگی کن
بقیه هم هرچی میخوان فکر کنن دربارت، کاری که خودت دوست داری رو انجام بده و لذت ببر