-
قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
سلام
بازم منم
5 ، 6 روزي هست كه خونه رو ترك كردم و اومدم پيش بابا و مامانم ولي راستش خجالت كشيدم كه بازم تاپيك بزنم و بگم كه قهرم دوباره ولي ديگه طاقت نياوردم
باور كنيد من مقصر نيستم ، همسرم فقط قصدش ازار و اذيته كه من رو از خونه فراري بده تا طلاق بگيرم
http://www.hamdardi.net/thread-26870.html
http://www.hamdardi.net/thread-26662-page-2.html
http://www.hamdardi.net/thread-26191.html
http://www.hamdardi.net/thread-26315.html
اينم ادرس تاپيكاي قبليمه گرچه مطمئنم همه من رو تو اين سايت ميشناسن و با مشكلاتم آشنان
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
هاجس جان
هم ما هم شوهرت از دست كارات و عدم قدرت تصميم گيريت كلافه شديم!!
چرا انقده ذليل شوهرتي !!
بزار بدونه داره چيكار ميكنه شايد بفهمه ناراحتت ميكنه
اگرم نفهميد كه ديگه فايده نداره
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
تقريبا6 روز پيشبود كه طبق معمول بدون هيچ مشكلي اومديم خونه
ناهار كهخورديم همسرم گفت ميخوام باهات حرف بزنم منم خوشحال شدم گفتم شايد از اين وضعيت خسته شده ميخواد دوباره مث قبل با هم دوست بشيم ولي..
گفت كه من نميتونم اينجوري زندگي كنم چرا طلاق نميگيري گفت اره من عاشق عمه م هستم نميتونم بدون اون زندگي كنم از اينكه ازدواج كردم پشيمونم از تو خوشم نمياد برو و راحتم كن
گفتم چرا اين حرف رو ميزني من كه با عمه ت مشكلي ندارم قبلا شايد حساس بودم ولي الان برام مهم نيست تو ميتوني هر وقت خواستي عمه ت رو ببيني من كه خيلي وقته كه ديگه كاري به اين مساله ندارم ، چطور شده الان متوجه شدي كه از من خوشت نمياد مگه من چه مشكلي دارم ؟
گفت ولم كن فقط برو خوشم ازت نمياد دست از سرم بردار
جالبه نه؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نتونستم تحمل كنم ، نميتونم تحمل كنم كه الكي برام بهانه بياره و من رو كوچيك كنه ،دلم شكست ، غرورم خرد شد ، پاشدم و وسايلم رو جمع كردم و زدم بيرن
امروز ميشه 6 روز ، نه اون سراغي گرفته نه من
فعلا امتحان دارم نميخوام درگير تنش بشم ،بعد امتحانام ميخوام اقدام كنم ، همكارام ديگه متوجه شدن
اون انگار نه انگار واسه خودش ميگه و ميخنده ، بايدم بخندخ اخه به عشقش ميرسه با نبود من
ولي من داغونم
احساس بدبختي و شكست ميكنم
احساس ميكنم بهم خيانت شده ، نامردي شده ، سرم كلاه رفته
خيلي حالم بده
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
ببین هاجس جان
حالا که از خونه قهر کردی لطفا به این که خودت دوباره برگردی فکر نکن اصلا (مثل دفعه پیش)
سعی کن تو این دوران ارتباط و وابستگی عاطفی ات و به شوهرت کم کنی. همون درس خیلی خوبه
تمرکزت و بگذار رو درسات فعلا
توی اداره هم سعی کن خودت و بشاش و شاداب نشون بدهی
انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده
بگذار این بار تکلیف زندگی ات یه سره شه
اگه قرار باشه دوباره به اون خونه برگردی همه چیز باید تغییر کنه و شوهرت رفتارش رو اصلاح کنه
اگه هم خدای نکرده قرار به طلاق شد، لااقل تکلیف زندگیت مشخص می شه
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
پريا جان
آخه فقط طلاق نيست ، اگه فقط اين بود و جامعه ما هم مث اروپا براش اين يه مساله جا افتاده بود خيلي وقت پيش طلاق ميگرفتم
مشكل اينه كه ما همكاريم بعد از طلاقم مرتب جلو چشم همديگه شايد واسه اون كه من رو نميخواد مهم نباشه ولي من چي ؟ من كه ميخواستمش ، دوسش داشتم
بعدشم هزارتا حرف و حديث تو محيط كار و دور و اطراف
از اينا ميترسم از آبروم از بعد طلاق ، از اينكه بابا و مامانم رو ميبينم كه اعصابشون بهم ريختس زجر ميكشم
كاش فقط طلاق بود
خيلي بده كه طرف آدم يه بي معرفت و نامرد باشه
منم فقط همين رو از خدا ميخوام
كه سرش بخوره به سنگ ، كه يه روزي به خودش بياد و بفهمه چه اشتباهي كرده
زندگي كه هيچ مشكلي نداشت رو به خاطر خودخواهيش از هم پاشوند
اميدوارم تاوان اين ظلمش رو پس بده
من كه سپردمش دست خدا ، اهل اه و نفرين نيستم ولي بخدا دلم خيلي شكسته ديگه نميدونم به جز اين كار بايد چيكاركنم :302:
من هيچ بدي بهش نكردم ، حقم اين نبود
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
تو رو خدا انقدر به این دختر نگید هم ما و هم شوهرت از دست کارهات خسته شدیم ... مگه هاجس کم واسه نگه داشتن زندگیش تلاش کرد؟ اون که دیگه یه مدت هر چند کوتاه که همسرش نذاشت داشت یه زندگی معمولی میکرد و نه دیگه غر میزد و نه خواسته هاش رو میگفت و ... مثل یه هم خونه با همسرش داشت زندگیش رو میکرد ... تو رو خدا انقدر از خانومها انتظار نداشته باشید که همه جوره با همسراشون راه بیان با کسائی که انقدر خودخواه هستن که به راحتی زیر همه چیز میزنن ...
هاجس از چی میترسی ؟؟؟ از نگاه جامعه به یه زن متعلقه؟ از نگاه ها و حرفهائی که ممکنه همکارات بهت بزنن؟ از اینکه همکارته؟ از اینکه دوستش داشتی؟ دختر عزیز نترس خدا باهاته جرأت داشته باش تو همه کار واسه زندگیت کردی به نظر من حالا خیلی مواقع از روی احساس و عدم تجربه خواستی خودت رو به همسرت نزدیکتر کنی که باعث شدی دور تر بشه بیمحلی بهش کردی محلش گذاشتی قهر کردی منت کشیدی از عمه اش گذشتی از نیازهات گذشتی به روش آوردی حتی خیلی وقتها به روش نیاوردی ... واسش پختی شستی مرتب کردی ازش پذیرائی کردی ببخشید این رو میگم مثل یه پیشخدمت واسش همه کار کردی ...
حالا فقط یه کار کن دیگه تا زمانی که به پات نیافتاده به اون خونه بر نگرد (میدونم دوران خیلی سختی داری میگذرونی شاید هم وسوسه بشی که برگردی) مهرت رو بذار اجرا ولی تقاضای طلاق نده بذار اگه تقاضائی هم هست از طرف همسرت باشه ..
مثل یه همکار عادی تو اداره باهاش صحبت کن فقط مواردی که در مورد کار صحبتی پیش اومد ... اگه کسی هم ازت پرسید سعی کن جواب ندی همونطور که دوستای دیگه هم گفتن خودت رو با درس مشغول کن خودت رو بشاش نشون بده ... مطمئن باش تو لیاقت یه زندگی بدون دقدقه و پر از مهر و محبت و دست نوازش رو داری فقط باید خودت رو گدای عشق نشون ندی عزیزم ...
من واسط دعا میکنم ...
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
هاجس جون قدر خودت رو بدون هر انسانی شایسته بهترینهاست.فعلا به برگشت فکر نکن تا همسرت تو رو بخوادواز آینده هم نترس الان دیگه مثل 10 سال پیش نیست.متاسفانه طلاق داره جا میفته تو مردم.شاید مردا بد شدن .نمیدونم اما فرداهاتو به خاطر مردم خراب نکن
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
سلام هاجس عزیز.
متأسفم و درک میکنم که ممکنه چه حال و روزی داشته باشی. واقعأ دوست دارم توی تالار فقط خواننده باشم و چیزی ننویسم ولی گاهی با خوندن بعضی از تاپیکا انگار نمک به زخم التیام نیافته م میپاشن. میدونم دل شکسته یک زن که همه ش دست و پا زده واسه یه زندگی یعنی چی، میدونم خسته شدن و آه نداشتن یعنی چی، میدونم نا نداشتن واسه ادامه یعنی چی. من همه اینا رو به لطف یک سال عقد فهمیدم،فکر کن.
روزایی که من مینوشتم از حال و روزم parvane 123 توی اوضاعی شبیه من بود و دلداریم میداد.اون روز دیدم که خداروشکر بازم ازدواج کرده با یه آدم فهمیده که قدرش رو میدونه. حالام من برات مینویسم، مطمئنا کمکی نمیتونم بکنم اما اومدم بگم که باهات همدردی میکنم.از خدا میخوام کمکت کنه. همین. به رحمت بی کرانش امیدوار باش. به خودت برس، ذهنت رو درگیر هزار جور فکر نکن.:72:
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
از همه تون ممنونم كه بهم روحيه مي دين
تو رو خدا برام دعا كنيد كه صبور باشم كه بتونم تحمل كنم كه هر چي صلاحمه برام پيش بياد
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
عزيزم مطمئن باش ما همراهتيم
خانواده تم مطمئن باش دركت ميكنن و ميفهمن چه بدبياري بزرگي آوردي.
به خدا توكل كن
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
هاجس جان خيلي متاسفم.
كاري با رفتارهاي اشتباه قبلت ندارم ولي حالا كه خانه را ترك كردي به قول دوستان تا سراغت نيومده به خانه برنگردد. نه تلفني، نه صحبتي، حتي اگه مي تونستي به بهانه امتحاناتت چند هفته ايي يا يكي دوماهي از محل كارت مرخصي بگيري خيلي خوب بود. توي اين مدت هم مي تونستي با نديدنش بهتر فكر كني و بدون اينكه احساساتي شي دو دوتا چهارتا كني و تصميم درست بگيري و هم او تو را نمي ديد و معلوم مي شد دلتنگت مي شه يا نه كلا بي خيال شده و هم اينجوري توي ديد همكارها و توي تير رس سوالاتشون قرار نمي گرفتي.
توي اين مدت هم سرت رو با درس خوندن و يك مسافرت گرم كني تا روحيه ات را به دست بياوري و تصميم درست بگيري.
اميدوارم تصميم درستي بگيري:72:
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
ضمن تاييد حرفهاي نگار عزيز، هاجس جان خودت ميدوني كه نبايد خونه رو ترك ميكردي، همه ي ما اگر دركت هم نكنيم ميدونيم كه زندگي بدون عشق، مهر و محبت و صداقت چقدر سخته، قانون هم اينو ميگه، بايد ميموندي و همون جا تكليفت مشخص ميشد يا اينوري ميشدي يا اونوري
بهرحال بـه هيـچ وجـه شما تقاضاي طلاق نده، شما كه نميخواي طلاق بگيري اگر همسرت ميخواد،خودش اقدام كنه، به نظرم ايشون با اين تحقيرها ميخواد جونتو به لب بياره كه تو تقاضا بدي
در عجبم شما كه اينقدر مياي اينجا و دنباله مشاوره و راهكاري چرا حضوري نميري (اگر شهر خودتون هم نيست شهرهاي مجاور يا بزرگتر) مشاوره بگيري براي نجات زندگيت!؟!
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
سلام هاجس جان
اول از همه سوالی که تو ذهنم هست رو بگم . تو هی قهر می کنی میری خونه مادرت نمی گن چرا هی قهر می کنی؟ نمی گن برو پا زندگیت ؟ هیچی نمی گن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هاجس نگار حرفخوبی زد . من که نظرم اینه که نباید خونه رو ترک می کردی ای کاش قبل ترک خونه بیایی و اینجا بگی که می خواهی بری نه اینکه وقتی رفتی .نمی دونمچرا اما تو همون حرف هایی هم که شوهرت بهت زد من باز نشانه هایی از عشق دیدم . مطمئنم شوهرت دوستت داره .
اما حالا که رفتی پس برنگرد و یه یک هفته مرخصی بگیر . چون اگه می خواهی بفهمی اون نگرانت میشه یا نه راهش همینه . اون هر روز تو رو می بینه و خیالش از بابتت راحت میشه . پس 1 هفته نرو ببین عکس العملش چیه !
و مخفیانه هم مرخصی بگیر .
هاجس بازم می گم مرد هاغرور دارند . تو غرورش رو له کردی . دیدی وقتی اومد باهات حرف بزنه دوباره اسم عمه اش رو اورد در حالیکه تو جدیدا به عمه اش گیر ندادی . این نشون می ده که اون هنوز پی اون قضیه رو داره . هنوز از اون جا ناراحته . وقتی می بینه بهش بی محلی می کنی فکر می کنه که بریدی می خواهی بری اون هم راحتت کرد گفت برو .خواست پیش قدم قطع رابطه باشه که نگی تو کم اوردی . هاجس احساس می کنم تو از راهکار های مدیریت زندگی استفاده نیم کنی.
ایشالله خیره
اما هاجس من نظرم در مورد طلاق مثله بعضی از دوستان نیست . ازدواج دوم همیشه بدتر از ازدواج اوله چون اونجا دیگه راه برگشت نیست حتی اگه بزنتت. باید بسوزی و بسازی . پس سعیت رو بکن همین زندگی رو درست کنی . چون عشق تو هر دوتون یم بینم این رو می گم
یادته اوائل به شوهرت بابت عمه اش گیر می دادی . چقدر بهت می گفت بابا من تو رو دوست دارم . بیا و بیخیال عمه ما شو . هزار تا دلیل واسط اورد . اما کوتاه نیومدی پای همه رو کشیدی وسط غرورش رو له کردی . اون هم دید دلیل اوردن و ابراز دوست داشتن فایده نداره این راه رو انتخاب کرد . اما مطمئنم هنوز از ته دل دوستت داره
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
عزیزم برات دعا میکنم با خوندن تاپیکات ناراحت شدم. با نظر ملکه موافقم
ایشالا هر چی به صلاحته برات اتفاق بیفته. :72:
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
هاجس عزیزم من واقعا متاسفم.باور کن غم بزرگی به دلم نشست وقتی دیدم به درهای بسته زیادی برخورد کردی...خودم انقد داغونم که برات راهکاری ندارم...فقط یه چیزی ازت میخوام مراقب خودت باش...همه ما فقط یبار فرصت زندگی داریم...معلومه که تمام تلاشتو کردی تا زندگیتو بسازی...شاید بعد از همه این مشکلات خیر بزرگی تو راهه.من با نظر ساره جوم مخالفم...زنانی رو میشناسم که ازدواج دوم موفقی دارن.تازه قرار نیست همه چی به ازدواج ختم بشه..گاهی تنهایی خیلی بهتر از زندگی با فرد نامناسبه...خودتو دوست داشته باش...یکاری کن چند سال بعد شرمنده خودت نشی و نگی که انقدر به شوهرم فکر کردم که هاجس رو به کلی فراموش کردم.امیدوارم تو امتحاناتت موفق بشی..عزیزم تو حتی اگه جدا هم بشی بازم میتونی سربلند باشی...نگران حرف کسی نباش آدمهای بیکار همیشه حرف واسه گفتن پیذا میکنن چه جدا شی یا بمونی.....فقط به اون چه که صلاحنه فکر کن......آرزوی آرامش دارم برات خواهر خوبم
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
عزیزم این تغییر رفتارت و اینکه دیگه به عمه اش گیر نمی دادی باعث شده بود که همسرت هم شک کنه که این تغییرات برای چی هست. پس سعی کرده بفهمه پست این تغییرات چی هست و اینطوری خواسته امتحانت کنه که متاسفانه خیلی زود جا خالی کردی. ای کاش اصلا به روی خودت نمی اوردی که چیزی شنیدی و به روندت ادامه میدادی.
الانم بهتره سعی کنی آرامشت رو حفظ کنی و به احساسات تحریک شدت یک ایست بدی. صبر کن ببین همسرت خودش چی کار می کنه. هیچ اقدامی برای طلاق نکن. چون شما که خواستار طلاق نبودی.
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
چجوری میتونم یه تاپیک جدید بزنم؟؟
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
سلام ممنونم از همدرديتون
واقعا وقتي اينجا ميام غمم رو فراموش ميكنم
من با اينكه بعضي از دوستان گفتن كه شوهرم عاشقمه يا داره امتحانم ميكنه مخالفم
چقدر امتحان ؟ يعني نبايد به اين فكر كنه كه ممكنه من يه زماني از دست اين امتحان شدن به ستوه بيام مث الان
اگه واقعا عاشقم بود و دوستم داشت هيچوقت هيچوقت با روح و روانم بازي نميكرد مخصوصا الان كه ميدونه امتحان دارم و چقدر به ارامش فكري نياز دارم
حتي با اينكه قبلا خيلي كم پيش ميومد كه بياد دور و ور اتاق من الان مدام تو اتاق همكارمه كه چسبيده به اتاق ماست و واسه اينكه با اعصاب من بازي كنه مياد ميشينه و ميگه و ميخنده كه يعني من عين خيالمم نيست
البته منم تو محيط كار خودم رو ريلكس نشون ميدم و اصلا نميذارم ناراحتي تو چهره م مشخص بشه
ديشبم با پدر و مادرم صحبت كردم و اونام صددرصد موافق طلاقن و ميگفتن كه با همسرم اينده اي ندارم
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
نقل قول:
اما هاجس من نظرم در مورد طلاق مثله بعضی از دوستان نیست . ازدواج دوم همیشه بدتر از ازدواج اوله چون اونجا دیگه راه برگشت نیست حتی اگه بزنتت. باید بسوزی و بسازی .
کی همچین حرفی زده
دوست عزیز ممکنه حالا شما شانس اوردی و یه شوهر خوب نصیبتون شده
مگه چندبار ازدواج کردین و جدا شدین و سابقه ازدواج دوم دارید که این آمار رو میدید؟؟؟
نقل قول:
ازدواج دوم همیشه بدتر از ازدواج اوله
!!!!!
لطفا فکر خیلی از اعضایی که در این تالار هستند و ازدواج قبلیشون واقعا زجر آور بوده و حالا میخوان ازدواج مجدد کنند رو بکنید
و ندونسته حکم صادر نکنید
نقل قول:
چون اونجا دیگه راه برگشت نیست حتی اگه بزنتت.
کی همچین حرفی رو زده؟؟؟؟!!!
چرا باید انقددددددددددددددددر خودمونو خواروخفیف و ذلیل شوهر داشتن کنیم که شوهر به خودش حق بده هربلایی میخواد سر زنش بیاره که مبادا زن بی شوهر بمونه؟؟
تا اونجا که طرف مقابل شعور و درک و فهم داره آدم باید پای زندگیش بمونه و اونو بسازه
ولی وقتی طرف مقابل کلا تیشه گرفته که بزنه ریشه زندگیو به هر قیمتی شده نابود کنه ،دیگه جای موندن نیست و باید عطاش رو به لقاش بخشید
وگرنه بعد از مدتی حتی ممکنه آدم جونشم از دست بده
بغیر از اینکه تمام روحو روانشم در اون زندگی از دست داده
لطفا در ارسال پستهاتون دقت بیشتری کنید
اینجا خیلی آدمها با خیلی شرایط میاند
یاحق
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
هاجس جان
من اگه حرفی میزنم به خاطر اینکهتجربه مشابه شما داشتم . و وقتی تو همین امتحانی که می گن موفق شدم . زندگیم شده عین بهشتی که من افتادم وسطش . من نمی گم خودت رو فرامورش کن . اتفاقا قبلا هم گفتم اول رو خودت کار کن . به خودت بیا بدون که تو دارای هویتی جدا از هویت همسرت هستی و به قول ... انقدر تو حلق شوهرمون نباشیم . یادبگیر که عقل رو بیشتر از احساس بکار بگیری. بعد وارد مرحله بعد یعنی جلب اعتماد شوهرت شو . و غرور از بین رفته اش رو ترمیم کن . که اگردر این موارد بی اعتنایی کرد شما دوباره خودت یاد نره احساست جریحه دار نشه .
هاجس درسته بعضی ها می گن همه چیز ازدواج نیست . اما بچه ها این جاایرانه . گیر دادن خانواده به زن مطلقه بیشتره . چون خیلی کار هایی رو که زن مطلقه یم تونه بکنه دختر مجرد نمی تونه بکنه . اون وقت می بینی از یک قفس در اومدی افتادی تو قفس دیگه. دوباره سعی می کنی دست به دامن ازدواج شی . اما این دفعه خیلی سخت تره . این رو من نمی گم از اون هایی که طلاق گرفتن می گم . شاید تا در موقعیتش نباشه آدم نفهمه . دیدم به چشم خودم که یکی چون طرف شوهر دومش بود و بعد مدتی تمام طلاهاش رو دزدید و رفت انور آب بدون هیچ نامه ای و خانواده پسره به دختر نگاهم نمی کردند وقتی پسر به خاظر بی پولی برگشت چون نمی خواست مردم بگن دومین بار هم طلاق گرفت با همون مرد دوباره زندگی کرد و جالب مرد هر روز از روز قبل تر طلبکار تره
هاجس نمی گم پس به هر قیمتی پا ازدواجت باش اما برس به جایی که از ته قلبت حس کنی همه تلاشت رو کردی .
هاجس شوهرت دوستت داره . خیلی تاکید دارم چون از حرف هات این رو کاملا حس کردم . یه وقت هایی برای رسیدن به چیز های بهتر باید تلاش کرد نه شونه خالی کرد .
موفق باشید .
من فکر می کنم همه گفتنی ها رو بهت گفتم از تاپیک قبلت تا حالا اما دیگه خودت می دونی . حرف های دوستان هم هست استفاده کن .
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
سلام هاجس عزیز
فکرنمیکنم الان وقت این کشمکش ها و حدس و گمانها برای شما باشه
اینکه همسرت چکار میکنه و چرا میکنه و منظورش چیه و بعدش چی میشه و پدر و مادرم چی میگن یا مردم و...
شما یه عملیو انجام دادی (هرچند نادرست)و اگه میخوای نتیجه بگیری تو این موقعیت رفتار درست اینه منتظر بمونی تا همسرت عکس العمل نشون بده
آروم باش.به کارهای خودت برس.مثل یه انسان زندگی کن
بحث طلاق به همین راحتی که بعضیها میگن نیست.نه اونقدر راحته که بشه تجویزش کرد نه اون داستانهای وحشتناک تخیلی خیلی ها رو داره که اینجا ایرانه و...
هر تصمیمی که تو آرامش گرفته نشه اشتباه محضه چون پشیمونی به بار میاره
الان فرصت درست عمل کردنه و عمل درست همونه که یه مدت رها ازین کشمکش ها باشی و به ذهنت آرامش بدی
در ضمن اشتباه بزرگتر تو اینه که به نوشته های مجازی داری کفایت میکنی
از ابتدا باید دنبال مشاوری هم میبودی و فقط به تالار بسنده نمیکردی
حداقل الان و تو این فرصت بدون مشاور امین و خوب پیش نرو
درد و دل کردن بد نیست اما کاش دنبال راه حل درست بودی و عمل میکردی
از این به بعد تحت نظر مشاور پیش برو چون هم زخمهای خودت رو التیام میده و هم کمک میکنه درست تر پیش بری بدون ترس از آینده یا آسیبهاش
چه بسا این وسط تصمیمی بگیری که به ساختن زندگیت کمک کنه یا...
مهم اینه در آرامش عمل کنی
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
الان يه سر به تاپيكاي ديگه زدم و عنوان تاپيك خودم رو توي اي تاپيك ديدم ((سرنخ هايي كه نشان دهنده شكست زندگي شماست))
آقاي مدير گفتن كه مقصر از هم پاشيده شدن يا شكست زندگيم خودم هستم
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آقاي مدير مني كه همسرم مياد ميشينه روبه روم و با قاطعيت بهم ميگه كه ازت خوشم نمياد و عاشق عمه م هستم ، وقتي ميخوام بهش نزديك بشم با عصبانيت بهم ميگه ازم دور شو ازت چندشم ميشه بدم ازت مياد
من كه تو يكسال زندگي مشتركم تمام نيازاي خودم عاطفي مالي جنسي رو سركوب كردم و شوهرم فقط به خاطر يك عشق ممنوعه و عذاب وجداني كه پيدا كرده بابت قولي كه به عمه ش داده كه هيچكدوم تا اخر عمر ازدواج نكنن ولي اون اينكار رو كرده و من احمق بي خبر از همه جا با اين اقا ازدواج كردم و تنها چيزي كه نصيبم شده غرور شكسته و بي احترامي و توهين و تحقير بوده چه اشتباهي مرتكب شدم چيكار بايد ميكردم كه نكردم
چند بار بايد از دروغهاش و بي احترامي هاش و رفتاراش بگذرم و خودم رو به حماقت بزنم كه شايد يك محبت زوركي بهم بكنه كه بازم مطمئن دروغه
كدوم زنه كه مدام از شوهرش بشنوه كه ارت چندشم ميشه وبتونه در عوض بهش محبت كنه
اقاي مدير شايد من اين حرف رو ميزنم شما فكر كنيد من يه ادم بدبو و چندش اور و زشت و كثيفم لابد كه لياقت اين حرفارو دارم
به خدا قسم دارم ديوونه ميشم
اعتماد به نفسي رو كه من تو مجرديم داشتم هيچ كس نداشته الان ديگه خودمم به خودم شك دارم مدام ميرم جلوي اينه و به خودم نگاه ميكنم كه ببينم مگه چه جوريم مگه چه عيبي دارم
شما ميگين محبت كن بيخيال شو بگو عاشقشي بغلش كن و بگو كه به اغوشش نياز داري
حقا كه دل خوشي دارين
حاضرم قسم بخورم هركس ديگه اي جاي من بود تا حالا 1000 بار خيانت كرده بود
اين نسخه ها مال يه ادم طبيعيه كه درك داشته باشه كه احساسات يه زن رو درك كنه
نه مال يه ادم غير طبيعي و ديوانه كه يه عمه رو به همه دنيا حتي پدر و مادرش گه يه عمر براش زحمت كشيدن ترجيح ميده
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
http://www.hamdardi.net/thread-26191-post-244165.html#pid244165
با سلام و احترام
هاجس گرامی
لطفا دقت کن تا به خاطر احساساتی که سراغت می آید برایت سوء تفاهم نشود و از مشاوره هایی که ارائه می شود بهترین استفاده را بکنید.
در مشکلی که شما آمده اید و اینجا طرح کرده اید، مراجع من شما هستید و من مسئولم به شما خدمات بدهم و شما را قوی کنم، با مهارت کنم و فعال کنم تا برای زندگیتان اقدام کنید.
من کاری اصلا به همسر شما ندارم.(نه اینکه ایشون بی تقصیر هستند یا ....، بلکه الان اینجا نیستند که من از ایشون کاری بخواهم.) البته اگر همسر شما مراجع بودند، او را نسبت به وظایف خودش آگاه می کردم.
من خیلی بهتر از سایر اعضاء می دانم چه حرفهایی بزنم که شما خوشتان بیاید. می توانستم به سادگی لیستی از مشکلات شوهرتان را با آب تاب اینجا بگذارم و در احساسات شما بدمم....، و شما هم لذت می بردید و خوشتان می آمد. اما چه فایده؟ بدگویی و عیب یابی شوهر شما در این تاپیک کمکی به شما نمی کند!!
اینجا شما مراجع من هستید و من همه انرژیم را روی اکتیو و فعال کردن شما می گذارم و همه روشهایی که شما فاعل آن خواهید بود را با شما در میان می گذارم.
آن سرنخ که اشاره کردم دقیقا به همین اشاره دارد که شما در بخشی که باید فعال باشید، بیشتر احساساتتان فعال هست تا مهارت و آگاهیتان.
چه شما با این شوهر زندگی کنید یا با هر مرد دیگری.... مطمئن باشید که نوه امام زمان نخواهد بود.
هر مردی چند تا مزایا دارد و هزاران معایب.
اگر همسر خود من هم اینجا می آمد یه لیست چند صدتایی یا چند هزارتایی از ضعف و مشکلات و عیوب من می توانست ارائه بدهد که تنها به خاطر یکی از آنها می توانست از من طلاق بگیرد.
وقتی در زندگی با عیب و مشکلی (هر چند بزرگ از طرف همسر) مواجه شدید، راهکار غنی کردن احساسات و درگیری یا قهر یا خود زنی یا هر فعالیت احساسی دیگر نیست. و اجتناب و گریه و شیون مشکلی را حل نمی کند.
بلکه :
ابتدا خونسردی، بعد صبوری و بعد گرفتن فرصت و زمان برای حل مشکل لازم دارید.
گاهی مشکلات خیلی سریع حل می شوند و اگر خوب کار کنیم طی یک یا دو سال حل می گردد.
گاهی مشکلات میان مدت هستند و عرض مثلا 3 تا 10 سال حل می شوند.
بعضی مشکلات هم کمی طولانی تر بوده و ممکن است حتی 20 سال برای حلش فرصت لازم باشد.
اما زمان ، آگاهی و مهارت برای همه مشکلات زندگی ضروری هست.
پس اگر تصور می کنید از این زندگی خارج شوید ، مشکلات و مسائل شما تمام می شود اشتباه می کنید.
ما انسانها باید برای مسائل خود برنامه داشته باشیم. آگاهی داشته باشیم، مهارت داشته باشیم ، پشتکار داشته باشیم و زمان به کار بگیریم.
خلاصه پست قبلی ام را یادتونه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
خلاصه:
0- پرهیز از منفی بافی
1 - کنترل احساس
2 - عدم تجسس
3 - تمرکز زدایی از عمه
4 - هم حسی با شوهر
5 - تقویت ارتباط عاطفی و جنسی با همسر
6 - تقویت سایر زمینه های مثبتی که بین شما و همسرتان هست.
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
شما عجولی،
چه توی ازدواج با ایشون و چه توی جدا شدن ازش :305:
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
هاجنس جان آروم باش عزيزم
ميفهمم و درك ميكنم كه ناراحتي، پريشاني، سردرگمي، احساس شكست مي كني، احساس نياز به محبت همسرت
اما عزيزم فولاد را هر چه حرارت بيشتر بدي، درجه خلوصش بيشتر ميشه.سنگ با ضربه هاي بي امان تيشه است كه تبديل به تنديس زيبا ميشه.
خانمي كمي آروم باش. دردل كن و حرفات را بنويس تا خالي بشي.
عزيزم، صحبت بر اين نبود كه شما به شوهرت عشق افراطي بورزي، خودت را به آب و آتيش بزني تا اون متوجه زيباييها و خوبي ها تو بشه، خوبي خودت را به زور بهش بقبولاني.
شوهرت همين الان هم ميدونه كه شما هم زيبا هستي، هم خوبي و هم خانمي. اگر غير از اين بود هيچگاه نمياومد خواستگاريت و باهات ازدواج نميكرد. چون ظاهراً ازدواجتان سنتي نبود كه بگه شما انتخاب خودش نبوديد.
به احتمال زياد مشكلش با خودشه.
ممكنه با خودش مسأله بزرگي را حمل مي كنه كه نمي خواد شما را در اون شريك كنه
همه احتمالات هست.
عزيزم جملگي بر اين نظر اتفاق داشتند كه سعي كن اول عاشق خودت باشي، به خودت و وجودت ارزش بگذاري.
اما حالا كه به اينجا رسيده:
صحبت هاي زهره عزيز را بكار بگير.
سعي كن ذهن و تمركزت را بزاري روي درسات.
توي اداره هم مثل يك همكار باهاش رفتار كن. محترمانه اما دور.
شايد توي اين دوره خيلي چيزها برات آشكار بشه،
شايد بفهمي كه اين زندگي به هيچ عنوان سرانجامي نخواهد داشت.
شايد همسرت بفهمه كه از دست دادن شما براش خيلي سخت خواهد بود.
اما همه اينها مستلزم اينه كه صبور باشي.
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
آقاي مدير من يك سوال دارم
در صورت بروز چه مشكلي بين زن و مرد شما بهشون توصيه ميكنيد كه از هم جدا شن
؟؟؟
بايد همديگر رو بكشن
زن شوهرش رو بكشه؟
مرد همسرش رو بكشه؟
كدوم يكي؟؟؟
من بحثم اينجاست ؟؟ درسته من ميتونم با شوهرم هم حسي كنم بگم خب اره عزيزم تو عمه ت رو دوست داري و از من متنفري من دركت ميكنم ولي من تو رو دوست دارم پس تو رو خدا حداقل به جاي هر روز 2 روز يك بار بهم بگو كه ازم متنفري
يا اگه وقت كردي 2 سال ديگه 1 ثانيه من رو بغل كن بعد پرتم كن رو زمين
من نميگم اگه طلاق بگيرم يا بعدا بخوام ازدواج كنم زندگيم گل و بلبل ميشه و هيچ مشكلي نخواهم داشت
ولي حداقل از اين خرد شدن و لگد مال شدن دائمي خلاص ميشم حتي اگه ديگه ازدواج نكنم
شما ميگيد : تقویت ارتباط عاطفی و جنسی با همسر
آخه چه جوري ؟ چه جوري؟چطور به نظر شما با اين وضعيت ميشه
يعني من نخواستم ، نزديك نشدم ولي هردفعه رونده شدم
من هنوز 24 سالمه پر از احساس و شور و هيجان باور كنيد سخته خيلي سخته فكر كنم شوهر من جزو اون چشم اندازهاي 30 40 ساله باشه تازه اون موقع ايشون ميشه 60 70 سالش و منم 50 سالم و اون موقع به نظر شما اگه شوهرم بشه هموني كه من ميخواستم بايد احساس خوشحالي و پيروزي بكنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
:305:اون موقعم لابد ميگه بابا زن خجااااااللللللتتتتتتتتت ببببكككشش ددديييگگگه اززززززززززز مااااااااااااا گذذشششتههه ولييي مططططمئن باشششششش من ددوووسسسست داااارمم كنااار تووووووووو ببمييييييرمم
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط هاجس
[size=large]آقاي مدير من يك سوال دارم
در صورت بروز چه مشكلي بين زن و مرد شما بهشون توصيه ميكنيد كه از هم جدا شن
؟؟؟
با سلام و احترام
هاجس گرامی هرگز هیچ مشاور حرفه ای به جای مراجعش تصمیم نمی گیرد و به او توصیه جدا شدن نمی دهد.
چون باید فرد خودش تصمیم بگیرد تا تبعات تصمیم و مسئولیت تصمیمش را در آینده بپذیرد.
نکته مهم دیگر اینست که شما یا هر مراجعی که در این شرایط به مشاور مراجعه می کند، بیشتر تمایل دارد که زندگی کند. و تصمیم قطعی طلاق ندارد. چون واقعا اگر فردی قصد طلاق داشته باشد و تصمیم قطعی به طلاق گرفته باشد که نزد مشاوره نمی رود. به تالار همدردی هم نمی آید. می رود سراغ وکیل و دادگاه و و.....
پس فرض ما در مشاوره اینست که مراجع ما قصد تصمیم گیری دارد و روشهای بازسازی را آموزش می دهیم.
برداشت های شما هم از پست قبلی من هیجانی و ناصحیح هست. لطفا مجددا مطالعه فرمایید.
شما الان بیشتر توسط احساسات خود هدایت می شوید، حتی نمی توانی با آرامش با مشاور ارتباط بگیری ، چگونه با این وضعیت می توانی با شوهرت که مشکل داری ارتباط بگیری؟!!
صبور باشید
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
چشم
مگه كار ديگه اي به جز صبر از دستم برمياد
صبر ميكنم ببينم كي عشقش بكشه و احيانا حركتي بكنه و سراغي ازم بگيره
بدبختيم اينه كه ازش متنفر نميشم
فكر كنم خودمم ديوانه شدم
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
هاجس دیگه نمی خواستم پستی برات بزارم . چون فکر کردم همه دارن سوء تعبیر از حرف هام می کنند
اگه من هم می گم صبر کن واسه اینه که هم تو حرف های تو هم تو تهین های شوهرت دارم رد پای عشق می بینم . تو الان عصبانی هستی نمی بینی . ولی من یا مدیر داریم از بیرون تو رو نگاه می کنیم .هاجس شوهر تو عین یک بچه است که لج کرده . تو هم همینطور . وای وقتی می گی میاد تو اتاق بغلی هی می خنده . به خاطر این نیست که لجت رو در بیاره اگه قصدش واقعا طلاق بود این کار رو نمی کرد فقط قصدش اینه که خود نمایی کنه مثل بچه ای که وقتی یکی تحویلش نمی گیره هزار تا ملق می زنه که ببیننش .
هاجس آرامشت رو حفظ کن . به درس هات برس . مطمئنم رابطتون درست میشه اگه بتونی درست مدیریت کنی.
شاید یک مدت تنهایی برای هر دوتن لازم باشه .
هر وقت هم آروم شدی بیا و حرف های مدیر رو بخون
آخه دختر تا این عشق د روجودته چه جوری می خواهی طلاق بگیری.
می گی درس نمیشه . اما بعضی از تاپیک های خیانت رو وببین . که زن به خاطر عشق به شوهرش تحمل کرد مقابله کرد و همه چیز شد بر وقف مرادش . باور کن مشکل تو از اون ها حاد تر نیست شوهرت هم به نظر اون غول شاخ داری که داری ازش می گی نیست . کع اگه بود انقدر عاشقش نبودی حتما چیز هایی هم ازش دیدی که اینطور عاشقشی . انقدر عجول نباش . قبول کن که عجولی با یک دعوا میری خونه بابا با یک نیش خند برمی گردی . هاجس تو اول از همه نیار داری خودت رو کنترل کنی و پیا کنی
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
سلام عزیزم
از دیروز که تاپیکتو خوندم یه لحظه هم خواب راحت نداشتم و مدام سردرد دارم
خیلی به مشکلت فکر کردم و این به نظرم رسید که بهت بگم امیدوارم از نظر مشاورای محترم حرفام مشکل دار نباشه
عزیزم من همه ی تاپیکایی رو که ایجاد کرده بودی رو خوندم و شاید حرفم تکراری باشه ولی باید اینو بگم که شوهر شما خیلی دوستون داره
اون الان بیشتر از شما داره عذاب میکشه شاید به روی خودش نیاره که البته این یکی خاصیتایه خیلی از مرداست ولی اون به خاطر علاقه ای که بهت داره خودش سراغ طلاق نرفته
درسته اون تو گذشته به عمه اش یه قولی داده و مجبور بوده بهش عمل کنه و وقتی که با شما ازدواج کرده به نوعی به عمه اش که وابستگی شدیدی بهم داشتن پشت کرده الان هم از طرف شما هم از طرف عمه اش تحت فشاره
میدونم و درکت میکنم که خیلی داری عذاب میکشی چون من خودم مشابه این قضیه رو تو زندگی یکی از بستگانمون دیدم
دایی و خواهر زاده عاشق هم بودن در حالی که اون دایی دو تا بچه هم داشت ولی بازم دلش پیش خواهر زاده اش بود
عزیزم اگه واقعا زندگیتو دوست داری و میخوای به حالت عادی برگرده خیلی بیشتر ازینا باید برای زندگیت تلاش کنی تو جوونیتو از سر راه نیاوردی که به پای یه مرد بریزی و فرداش بگه طلاق
باید زندگیتو با چنگ و دندون حفظ کنی
درسته که هیچ کدوم از نیازات برطرف نشده ولی شوهرت چون دوست داره و خودش نمیتونه و دلش نمیخواد که این زندگی تموم بشه سراغ طلاق نرفته خودتم تو یکی از پیام هات گفتی که خودش برگشته گفته من نمیخوام تو اینقدر سختی بکشی خودت تمومش کن وگرنه این زندگی بد تموم میشه
این یعنی اینکه خودشم مجبوره به جدایی وگرنه خواسته ی خودش نیست
نمیگم که بری ازش محبتو گدایی کنی
باید بهش نشون بدی که این زندگی رو به راحتی از دست نمیدی
به نظر من برگرد سر خونه زندگیت. به خودت برس به خونه زندگیت برس و سعی کن نشون بدی که انگار اتفاقی نیفتاده
بیشتر از همه به فکر روحیه ی خودت باش چون اگه خودت روحیه نداشته باشی هیچ کاری نمیتونی بکنی که موثر باشه
بالاخره خودت بیشتر شوهرتو میشناسی احتمالا میدونی به چه چیزایی علاقه داره همونا رو تو زندگیت عملیش کن بهش نگو که این کارو برای تو کردم هیچی نگو ولی انجامش بده
فضای خونه رو عوض کن تا برای خودت هم تنوعی بشه برای شاد شدن خودت هم که شده هر از چند گاهی یه شاخه گل بخر تو گلدون بذار تو آشپزخونه
ببخشید که این حرف رو میزنم ولی به نظرم هم شما هم شوهرتون از نظر اعتقادی یکم ضعیف شدین امیدوارم که حدسم اشتباه باشه
من و همسرم خیلی با هم اختلاف داشتیم جوری که با یه بچه هر روز آرزوی طلاق داشتم مطمئنا اگه دخترم نبود تا الان طلاق گرفته بودم ولی خدا رو شکر خدا خیلی دوسم داشت که تونستم زندگیمو نجات بدم
تو اون مدت که من و همسرم خیلی با هم اختلاف داشتیم اکثرا اوقات برای نماز صبح خواب میموندیم
همین نماز صبح خیلی تاثیر داره
اگه امکانشو داری تا اونجایی که میتونی هر روز تو خونتون قران بخون سوره مزمل. مدثر. ذاریات. خیلی سفارش شده برای بهتر شدن روابط زن و شوهر
سعی کن وقتی شوهرت هم خونه است قران بخونی
ببخشید که پر حرفی کردم دلم طاقت نیاورد ساکت بمونم و فقط نظاره گر باشم
انشالله هر چی که صلاحه پیش میاد
خیلی برات دعا میکنم
همیشه سخت ترین نمایش به بهترین بازیگر تعلق دارد...
شاکی سختی های دنیا نباش شاید تو بهترین بازیگر خدایی!!!!
موفق باشی
در پناه حق
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
سلام هاجس عزیز بادمه توی یه تاپیک یه دوست خوب اینا رو نوشته بودی:
ٌسلام عزيزم
من تازه عضو شدم مشكلت برام مهم بود چون خودمم تقريبا يه همچين مشكلي با شوهرم دارم فرقش اينه كه اون تا اين حد به عمه ش وابسته ست اونا تقريبا همسنن و عمش مجرده و تقريبا از كوچيكي با هم بودن شوهر منم حاضره منو طلاق بده ولي از عمش جدا نشه هر روزم ميره اونو ميبينه
به نظر من اين اصلا حساسيت نيست
توام حق داري اونجوري كه دوست داري زندگي كني بايد باهاش صحبت كني و بهش بگي كه كوهستان رفتن حدي داره و نبايد اين موضوع زندگيتونو مختل كنه
راستش من مجبور شدم واسه اينكه شوهرمو از عمش جدا كنم مهريه مو اجرا بذارم اين واسش يه تلنگر شد و الان داريم با هم زندگي ميكنيم و خداروشكر خيلي بهتر شده
به نظرم توام يه هشدار به شوهرت بده نذار فكر كنه كه بدون اون مي ميري.ٌ
شما شروع مشکلت این نبود اما متاسفانه روز به روز تلخ تر شد شاید خشت های اولت خیلی راست نبودن؟؟
به نظر من بهتره بیشتر فکر کنی هم به خودت وکارهای که برای ازبردن این عشق به قول خودت ممنوعه انجام دادی شاید جواب بعضی از رفتارهای زننده شوهرت رو پیدا کنی بتونی قبل از دیر شدن کاری بکنی
درپناه حق باشی:72:
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
سلام
حالم خيلي بده ، قلبم داره از غم منفجر ميشه ، امروز ميشه 12 روز كه پيشش نيستم از دلتنگي دارم مي ميرم
صبح كه از خواب بيدار ميشم انگار هيچ انگيزه اي واسه ادامه ندارم ، نفسم به زور درمياد،قلبم تندتند ميزنه و اشك تو چشام جمع ميشه
بدون هيچ اميد و انگيزه اي ميام اداره ، كاش خدا جونم رو بگيره
چه طور ميشه يه نفر رو اينقدر دوست داشته باشي با وجود تمام ظلم ها و بدي هايي كه بهت كرده ولي اون هيچ حسي نسبت بهت نداشته باشه
چه طور ميشه اون عشقي كه اوائل ازش دم ميزد اينجوري خاموش بشه:302:
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
ان مع العسر یسرا
فان مع العسر یسرا
یادت باشه خدایی هست که وقتی همه تنهات میذارن اون هنوز نرفته و نمیره:305:
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
سلام من خيلي نظر كارشناسي نميتونم بدم چون خودم مجردم ولي رابطه شماباعمه شون چطوره نميتونين از طريق ايشون يه كم بفهميد همسرتون از چي رنج ميبره و ازشون كمك بخوايد؟ببخشيد اگه زياد راهكار نداشتم فقط ميخواستم باهاتون همدردي كنم و دلم نيومد فقط نظاره گر باشم.اميدوارم زودتر مشكلتون حل بشه.
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
سلام
احساس می کنم شما اصلا اراده و قدرت تصمیم گیری نداری دوست من. یه روز میای میگی دیگه میخوام جدا شم چند روز بعدش میای میگی بدون اون نمی تونم زندگی کنم دلم براش تنگ شده. تا حالا چندین بار این اتفاق توی زندگیت افتاده قهر کردی به قصد طلاق رفتی خونه بابات چند روز موندی بعدشم دلت تنگ شده دست از پا درازتر برگشتی. هیچی هم تغییر نکرده.منم دقیقا مثل تو بودم وقتی برمیگشتم شوهرم می گفت ها چی شده دوباره برگشتی! نتونستی طاقت بیاری؟ با این کار شوهرم خیلی خیلی پر رو شده بود تا اینکه پارسال برای چندمین باربهم گفت نمیخوامت فقط طلاق! من اولش یکم گریه کردم گفتم نه ولی اون هی اصرار کرد. منم بهش گفتم باشه پس توی دادگاه میبینمت. فکر کرد دارم الکی میگم یه پوزخند زد و گفت باشه برو. به هیچ وجه فکرشو نمیکرد که برم دادگاه چون می دونست خیلی بهش وابسته هستم.
منم دیگه عزممو جزم کردم و با خودم گفتم تا کی تحقیر تا کی بدبختیو آه و ناله!؟ رفتم دادگاه 1 ماه اول خیلی واسم سخت بود 5 کیلو لاغر شدم روحیم داغون بود ولی بعد 1 ماه فراموشش کردم. 6 ماه خونه بابام بودم تو این 6 ماه حتی خواستگارم پیدا کردم. بعد 6 ماه اومد دنبالم با گریه و التماس به پام افتاده بود(این واسم عقده شده بود که یه بار بعد قهر بیاد خونه بابام دنبالم همیشه خودم برمیگشتم) بهم گفت بخدا اصلا فکرشو نمیکردم که بخوای جدا شی.خلاصه برگشتم به زندگیم. تو تا کی می خوای خودتو تحقیر کنی؟ تا کی می خوای اجازه بدی شوهرت تحقیرت کنه؟ اگه برگردی خونه بازم همون آش و همون کاسه است. باید یه فکر اساسی واسه زندگیت کنی. اگه احساس می کنی که تو هم تو این رفتارهای شوهرت مقصر بودی که هیچ ولی اگه واقعا تمام تلاشتو کردی به نظر من جدا بشی بهتره. البته این نظر شخصی من بود. خودت باید تصمیم بگیری.
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
ممنون از اينكه باهام هستين
ماريا جان حق داري ، ميدوني از اينكه طلاق برام بهتره مطمئنم ، هركسي كه از مشكلاتمون خبر داره و از نزديك شاهد بوده همين رو بهم ميگه
مشكل منم دوست داشتنه شايدم فقط عادت باشه نميدونم
وقتي فكر ميكنم به اين چند سال زجراش و بدياش خيلي بيشتر بوده ، عقلم ميگه طلاق ولي دلم مدام تنگه
ولي ايندفعه اومدم كه واقعا تكليفم مشخص بشه
اگه ميام اينجا و مينالم به خاطر اينه كه جاي ديگه اي ندارم كه خودمو خالي كنم
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
سلام
فکر می کنم به اندازه ی کافی تلاش کردی و حالا باید صبر کنی. پس برنگرد و فقط مهریه ات رو به اجرا بگذار. بنظر من هم اگر می تونستی با عمه همسرت خیلی آرام و منطقی صحبت کنی و کمک بگیری راهگشا باشه.
صبور باش
موفق باشی و خوشبخت
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
عزیزم این دلتنگیا و بی قراریا طبیعیه. منم دقیقا مثل تو بودم و شاید هم بدتر ولی مطمئن باش که بعد از 1 ماه همه اینا تموم میشه به 40 روز که برسه میبینی که دیگه از اون همه دلتنگی خبری نیست. آروم میشی حالت بهتر میشه. آرامش پیدا می کنی و حافظت و تمرکزت روی کارات خیلی بهتر میشه. باور کن. من اینو تجربه کردم. منم شدیدا به شوهرم وابسته بودم ولی تونستم با مسئله جدایی کنار بیام. نمیگم توی 40 روز کاملا فراموشش میکنی نه. ولی دیگه وقتی بهش فکر میکنی نسبت بهش بی تفاوتی دیگه اون احساس شدیدو نداری. بخدا من بعد 40 روز که تونسته بودم فراموشش کنم یه احساس فوق العاده داشتم هم احساس آرامش هم احساس دوست داشتن خودم. احساس می کردم دیگه اسیر خودخواهی یه آدم بی انصاف نیستم و دیگه کسی نیست که همش تحقیرم کنه و بهم توهین کنه. از اعتماد به نفسی که پیدا کرده بودم حظ می کردم.
-
RE: قهر كردم ،ميخوام طلاق بگيرم
منم با حرف ماريا موافقم، منم از شوهرم هفت ماه جدا شدم، خودش تو اون هفت ماه با دوستاش خوش كذروني كرد و رفت بيش خانوادش، اما بعد از هفت ماه اومد التماس كرد، البته من اون موقع عقد كرده بودم و مي خواستم بعد از ٨ سال ازش جدا شم، ماه اول سخت بود، از بيرون رفتن و با مردم بودن مي ترسيدم، اما رفتم سركار و تونستم اعتماد به نفسمو بالا ببرم، الان ديكه از جدا شدن و دوري نمي ترسم، نذار شوهرت بفهمه بدون اون هيجي نيستي، خودتو ارزشتو ببر بالا،