همسرم مرا جلوی خانوادش تحقیر میکنه

سلام دوستای خوبم
من قبلن هم پیام گذاشتم وراهکارهای خوبی دادید همسرم بی احساس وبی حوصله بود کارهایی که دوست داشت انجام دادم بدون غر زدن خیلی باهام خوب شد ولی نمیدونم چرا خانوادش رو می‌بینه به جای اینکه تعریف کنه تحقیر میکنه مخصوصا داداشش هی خانمش ووسایلی که تازه خریدن تعریف میکنه تازه خیلی کمتر ازمن جاهاز خریده شوهرم عوض اینکه تعریف کنه میگه بدردنمیخوره استفاده نمیشه از این چیزاخیلی به خانم داداشش غبطه میخورم هم شوهرش هم سنشه هم هم شهری تازه اینجوری قدرش هم میدونه خیلی دلم گرفته یا برآی اینکه جذبه بره اگه کوچکترین چیز مخالفش بگم پیش اونا داد میزنه اونا هم ازاین مطلب سواستفاده کردن و و برخوردخوبی که با خانم داداشش دارن با من ندارن خواهش میکنم راهنماییم کنید

سلام عزیز
تامیتونی جلوخانواده همسرت به حرف همسرت گوش بده وهرچی میگه بگوچشم
وگرنه خانوادش ناراحت میشن بابدگویی های شوهرت سواستفاده میکنن ووضع بدترمیشه
واسه من که همی طوره

من بهت پیشنهاد می کنم که در مقابل خانواده همسرت با نهایت احترام با همسرت برخورد کنی و از همسرت تعریف و تمجید کنی

با همسرت وقتی با همید و اوضاع خوبه صحبت کن و بهش بگو وقتی در مقابل خانواده اش به تو احترام می ذاره چقدر احساس خوبی داری و اگه تونستی یه مثال هم براش بزن و تشویقش کن که این کارشو ادامه بده

جالبه اينجا خيلي كه راهكار ارائه ميدن خودشون مشكلات خيلي بدتري از مراجع دارن.
عزيزم فكر نكنم شوهرت انقده نامرد باشه كه عمدا شما رو جلو خونوادش بخواد خراب كنه!!
حالا كه اينطوره سعي كن وقتي با خانواده شي خيلي كم حرف بزني. و راجع به چيزايي حرف بزني كه گزگ دست شوهرت ندي

دوست عزيز
رفتار شما با همسراتان در مقابل خانواده خودتان و خانواده ايشان چطوري است؟ شايد شما هم با ايشان در مقابل خانواده رفتار خوبي نداشتيد!
معمولا زن و شوهرها بر اثر مرور زمان روي رفتار هم تاثير مي گذارند. در مقابل بي احترامي ايشان شما تا مي توانيد از ايشان پيش خانواده خودتان و خانواده همسرتان تعريف كنيد تا اين حس خوب به همسرتان انتقال داده شود و در خلوت با مهرباني به همسرتان بگيد كه اگر انتقاد يا مشكلي با شما دارد در خلوت به خودتان بگويد تا شما رفع اش كنيد . بهش بگيد وقتي از شما تعريف مي كند چقدر حس خوبي پيدا مي كنيد و علاقه تان بهش چند برابر مي شود. بهش بگيد كه تعريف شما از ايشان و ايشان از شما باعث سربلندي همديگر است.
البته اين حرفها وقتي بزنيد كه خودتان براي مدتي (نه خيلي كوتاه و نه فقط يك يا دو بار) شما در مقابل خانواده ها از ايشان تعريف كنيد و به صورت عملي اين كار را نشانش دهيد. بعد اگر ديديد رفتارش تغيير نكرد با مهرباني خواسته هايتان را بگيد.:72:

من این کاراروکردم ولی جواب نمیده بازهم بعضی موارد رو جلوی اونها میگه مثلا میگه این همه وسایل اشپزخونه مثل غذاساز واینها بدردنمیخوره خوب من دلم نمیخواد تعریف نمیکنه حداقل بد بگه حالا داداشش از یک چیز معمولی اینقدر تعریف میکنه بیا ببین خیلی سخته به خدا

عزیزم خوب از وسایل خونت مثل غذاساز مگه استفاده نمیکنی ؟
به نظرم الکی از همسرت ناراحت نشو ، مردا معمولا حقیقت رو میگن و براشون مهم نیست زیاد . این چیزها باعث نمیشه که شما جلوی خانواده همسرت تحقیر بشی واصلا اصلا خودت رو ناراحت نکن .
فقط به خانواده همسرت احترام بگذار و جلوی اون ها به همسرت محبت کن و فقط بگو چشم ، هر چی آقامون بگه .

اخه یک موضوع دیگری هم که منو ناراحت میکنه اینه که داداشش برای پدرومادرش وقت نمیزاره اونوقت شوهرمن دلسوزی میکنه و کاراشونو میکنه به زن اون بیشتر احترام میزارن چون همشهریشونه و هم زبون خیلی سخته

میشه به این سوالا جواب بدی

غیر از این مورد که گفتی موردهای دیگه ای هم هست همسرت تورو تحقیر کرده باشه؟

تو عروس اول هستی یا جاریت؟

رفتار تو با خانواده همسرت دقیقا شبیه رفتار جاریت با خانواده همسرته؟

چند وقته ازدواج کردی؟
و خودت و همسرت چند ساله هستید؟

سلام دوست عزيز به نظر من بهتره حتما به يه مشاور حضوري مراجعه كني تا اين مقايسه باخانواده برادرشوهرت و بذاريد كنار اونا هرجوري كه هستن به خودشون مربوطه شماهم زندگي خودتو داري.به جاي اينكه تورفتارهاي برادر شوهر و جاريتون دقيق بشين رورفتارهاي خودتون و همسرتون دقت كنيد.مطمئن باشيد جاري شماهم مشكلات زيادي باهمسرش داره فقط سياست داره و بروز نميده وگرنه هيچ زندگي بي مشكل نيست

سلام اقلیما جان
نه ماه عقد و دوسال عروسی کردیم
من 26سالمه وهمسرم نه سال بزرگتر
من خیلی مهربونم دردول هاشونو به من میگفتن به همشون جون وعزیزم میگفتم. ولی وقتی میدیم ازوقتی این جاریم که فکرکنم یکسال ازبرادرشوهرم بزرگتره رنج سنی سی به بالا فقط با زبون ترکی حرف میزنن و بهش میچسبیدن بعد میگفتن تو زبون مارویادبگیر من درحد کم میفهمم یا مادرشوهرم هرجا میرفتیم میگفت این خانم کارمنده حالا من که مهندس بودم ازش میپرسیدن هیچی نمیگفت بعد جاریم ازروزاول ماشین گذاشته زیر پای پسره خیلی بنده پولن بخدا هردفعه میرفتم دست خالی نمیرفتم ولی اون زنه هیچی دستش نیست فقط ساکته خیلی باسیاسته نه دلسوزی میکنه نه حرف
ولی من که میدیدم اینقدر محبت میکنم حاضرنیستن باهام قاطی بشن دادم درمیومد اصلن نمیتونستم این رفتارارو ببینم اگه بحث اینا نباشه زندگیم خیلی خوبه

من عروس اولم. اون دختره نه لباس میخره. نه رنگ مو هیچی به قول اینها معنوی ولی من نمیتونم اینجوری باشم برآی همین به من حسودی میکنن

اقلیما جان زمان هایی که خانوادش خلاف نظر من درمورد موضوعی میگن یا طرف اونا رو میگیره یا ساکت میشه شده بحثی بین من و خانوادش پیش اومده که اونا فهمیدن منو تنبیه کرده وازاین موضوعات سو استفاده میکنن میخواد بگه روزنم سیاست دارم ولی داداشش فقط تعریف وپز هی میگه خانم وام میگیره خانم کمک میکنه با خانم قسط میدیم حالا هنوز هیچی نداده ها. منم دوست دارم شوهرم اینطوری بشه ولی ذاتش تعریف کردن نیست میگه من همینم حتی من خیلی آشپزی وکارخونه میکنم ولی خانم داداشش حتی یکمی اتاق پسره رو مرتب نمیکنه هیچکس هم صداش درنمیاد نمیدونم11:چیکارکنم میگه اگه داداشم بگه من همه جا دنبال خانم میرم بیارم ببرمش تو نباید بگی اخه همسر من زیاد اتفدیاق نمیفته بگه اگه ازکلاسی جایی دیرمیرسی بیان دنبالت میگه باید نترسی

خانم فاخته شما چرا همسرتون و انتخاب كرديد؟قبل از اينكه برادر شوهرتون ازدواج كنه اين مشكلات رو داشتيد؟تاحالا راجبه احساستون وقتي اين كارها رو ميكنه باهاش حرف زديد؟رابطتون با جاريتون چه طوره؟اونا چند ساله ازدواج كردن؟

سلام دوستم اونا یکساله عقدکردن قبلن خیلی کم بود ولی کلا همسرم چون تحصیلکرده مذهبیه وکارخوبی داشت و وضع مالیش هم خوب بود انتخابش کردم ولی خوب چندسال فه دور از خانواده بوده خیلی به تنهایی عادت داره به ندرت مهمونی میریم اصلن پیشنهاد بیرون رفتن وتفریح لو نمیده خونه همیشه تلویزیون میبینه و با اینترنته کلا درونگراست برعکس من اهل حرف و شیطونی و تفریح حالا میبینم داداشش خیلی با خانمش حرف میزنه باهاش احساسات داره فقط مقایسه‌ای میکنم بعضی وقتا میگم کاش من هم دیر ازدواج میکردم و پولداربودم نمیدونم

خیلی خیلی جدی دارم بهت می کم اگه زندگیت و همسرتو دوست داری خیلی زود باید این رفتارت یعتی حسادت و مقایسه رو از خودت دور کنی

ببین نه همسرت مقصره و نه جاریت و نه برادر همسرت
فقط و فقط تو مقصری که اینقدر راحت افسار زندگیت رو دادی دست دیگران و کوچکترین رفتار دیگران تاثیر زیادی روی شما و رابطه ات با همسرت می ذاره

1-اون تازه اومده تو جمع شما طبیعیه که رابطه اش با همسرش با شما که چند سال از از زندگیتون می گذره متفاوته

2- همسرت خصوصیات خاص خودشو داره مثل درون گرایی و برادر شوهرتم خصوصیات خاص خودشو پس نباید مقایسه کرد

3-شخص اول زندگیه تو همسرته نه مادرشوهر و جاریو و ..... و این نطقی نیست که شخص اول زندگیتو به خاطر افراد دیگه برنجونی

4- چرا باید کار رو در رابطه با خانواده همسرت به بحث بکشونی که همسرت تو دو راهی بمونه

یه سوال شما با خانواده همسرت زندگی می کنید؟

من با حرف هاي خانم اقيما كاملا موافقم همون جوري كه قبلا هم گفتم شمابايد اين مشكل مقايسه و بزرگ كردن خوبي هاي ديگران و كوچك كردن خوبي هاي همسرتون و زندگيتون و بايه مشاور خوب حل كنيد.عزت نفس داشته باشيد و خودتون و همون جوري كه هستيد بخوايد و همسرتون و بپذيريد ويژگي هايي كه از همسرتون گفتيد خيلي خوب بود پس بااين چيزهاي پيش پاافتاده و الكي زندگيتون و خواب نكنيد.

نه با اون ها زندگی نمیکنم اون ها شهرستان دور هستن سالی سه چهار بار میریم اونجا چندروز
اخه مشکلی که دیگه هست وقتی بیرون میریم خواهرشوهرکوچیکم چون با داداشش جوره با جاریم هم جورشده سه تایی میگن میخندن با زبون خودشون منم شوهرم خیلی اونجا بهم بها نمیده خیلی این جو برام سنگینه به حالت تمسخر نگام میکنن که نه شوهرم زیاد اهل اینه که تو جمع با زن باشه نه اونها که من زبونشون رو نمیفهمم باهام صمیمی اند بخدا هرکاری برآی صمیمیت کزدم ولی ترکا سخت فارس رو میپذیرن من اینجا خیلی دوست دارم اونا خیلی باحسادت نگاهم میکنن چیکارکنم؟

فاخته جان قبلا هم همچین تاپیکی زده بودی و الان هم دو تا تاپیک رو همزمان داری با موضوعات تقریبا مشابه پیش میبری ..
عزیزم اول دقیقا مشخص کن مشکلت چیه .. این که تحویلت نمیگیرن ؟ این که همسرت ازت تعریف نمیکنه ؟ با خانواده ش مشکل داری ؟ با جاریت ؟ یا .......... ؟؟
شما سالی سه چهار بار میری اونجا .. یعنی تو 365 روز ممکنه 15 روز رو با اونها بگذرونی .. پس سعی کن تو این مدتی که پیششون هستی باهاشون قاطی بشی و بهت خوش بگذره ..
چرا خودت رو با دیگران مقایسه میکنی ؟؟ چرا توقع داری رفتار همه با تو بهتر از جاریت باشه ؟
با احترام و محبت سعی کن جایگاهت رو تو خانواده ی همسرت به دست بیاری .. عزیزم ما هم ترک هستیم .. این که اونها پیش شما اذری صحبت میکنن باور کن از رو قصد و غرض نیست .. یه عادته :311:
چرا باید همه به شما حسادت کنن عزیزم ؟ چه ویژگی هایی داری که فکر میکنی باعث حسادت و حسرت اونها میشه ؟؟

من با حرف هاي الف- ح كاملا موافقم.ما هم ترك هستيم و حرف زدن به اين زبون تو جمع يه عادته نه مسخره كردن و محل ندادن بعدم اكثر دامادها و عروس هاي فاميل ما فارس هستن خيلي هم با خانواده همسرشون كه ترك هستن خوبن شما رو اين قضيه حساس شدي و هرحركتي رو برداشت ديگه ميكني.

دختر گل ول كن بابا به زندگيت بچسب. لذت ببر.
خوبه خودتم ميگي سالي سه چهار بار.اصلا وان سه چهار بار رو بزار به حساب اينكه اصلا از عمرت نيست و اينكه شوهرت بهت اونجا بها نميده خودت اينجور فكر ميكني . اون بقيه سال پيش توئه. اون موقع ميخواد از خونوادش لذت ببره.اون موقع ها سعي كن. وقتتو پر كني با چيزا و كاراي مختلف. بعدشم سعي نكن بهشون نزديك بشي .شهرستانيا از عروس غريبه اي كه سعي كنه بهشون نزديك بشه خوششون نمياد هرچي بيشتر خودتو بگيري كمتر محل بدي ككمتر هزينه كني ارج و قربت بيشتره . اونا تركن با هم راحتن. تو فارسي تو هم دوستاي خودتو داري .
من كه اينطوري ام زياد برام مهم نيست چون فاميل و كس و كار خودمو دارم.
عزيزم راحت باش و ريلكس.
خوش باشي

به مرور زمان حل میشه سعی ترکی رو یه ذره یاد بگیری اینجا کردها هم از ترکها زن میگیرن همینم باعث میشه عروس کردی یاد بگیره کلا کرد بشه البته شما مجبور نیستی ولی با شوهرت ترکی هم گپ بزن بعدش اینکه میگن ترکها اینطوری نیستن اشتباهه خانواده هست دور عروسش میگرده فارس باشه زیاد باهاش شوخی میکنن خودشو غریبه ندونه ولی هستن ادمایی بخیلی اطراف ادم با عرض معذرت بی فرهنگ نمیتونن درک کنن بابا اخه یکی اینجاست نمیدونه چی میگین شما خودتو دست کم نگیر اینکه تحویلت نمیگیرن به فرهنگ و قومیتشون برمیگرده عروس داریم از تهرون رفته یزد خانواده شوهرش واقعا کم لطفی کردن و مدادم گیر میدن ترک و فارس نداره و همه ادم ها یکی نیستن به مرور حل میشه مطمئن باش.

سلام
تو واقعا به خاطر 5 بار در سال اینطوری بهم می ریزی
فاخته جان راستش سعی کن به خاطر این زمان کم کل زندگیتو بهم نریزی
دختر خوب اصلا منطقیه کاری که داری می کنی
مگه در سال چه قدر میشه سعی کن تو این زمانها نهایت سعیتو بکنی که به همسرت خوش بگذره و همه چیزو ساده بگیری و روی چیزی حساسیت نشون ندی

ببین تو می تونی رفتار یه جماعت آدم تغییر بدی!!!!؟؟؟؟؟
منطیقیه که نه پس سعی کن خودتو با شرایط وقف بدی
اگه کم محلی می کنند تو هم عادی رفتار کن و سعی کن برات مهم نباشه

اصلا به فرضم بی دلیل با تو دشمنی دارند که من فکر نمی کنم اینجوری باشه چون آدمها رفتارهایی که می بینند عکس العمل رفتارهای خودشونه پس اول به دنبال علتش تو رفتارهای خودت بگرد و اگر دلیلی و مشکلی تو رفتارهات ندیدی سعی کن خودت باشی و راحت و عادی برخورد کنی و این چند روز رو هم به خاطر همسرت و زندگیت هیچی نگی و سعی کنی به همسرت خوش بگذره..........

با اين نظر پريا موافقم تركها خيلي دوست ندارن عروس فارس يا غريبه سر از كارشون دراره وبهشون نزديك شي فرهنگ خاص خودشونو دارن .بايد اينو درك كني وبپذيري .منم خانواده شوهرم تركن .ولي برام مهم نيست اين كارهاشون اولا چرا ولي بعد از 5سال پذيرفتم اينها اين مدلين .خوب طبيعتا اين رفتارشون باعث شده ارتباطشون با من وپسرشون خيلي كمتر بشه .
من فكر ميكنم شما بايد ذهنتو از خانواده همسرت پاك كني
روي ارتباط خودت وهمسرت بيشتر فكر كني متمركز شو روي زندگي خودت ورابطت باهمسرت
مانميتونيم ديگران را مجبور كنيم مطابق ميل مارفتار كننهر چه هم سعي كني كم مياري نميتوني اونها را مطابق ميل خودت دراري پس انرژيتو براي زندگيت بذار

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

يك سوال در مواقع ديگه كه خودتون تنها هستين رفتار شوهرت چه جوريه ؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

همش از خانواده همسرت ميگي يك مقدار بيشتر از روابطتتون بگو ؟ بيشتر سال 99 درصدروزهاي سال باهميد اون موقع مشكلي نداريد
نيازهاي عاطفي همديگه را مشناسيد وبراورده ميكنيد ؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

من خودم اينطوريم به كسي بياحترامي نميكنم وسعي ميكنم باهمه دوست وصميمي باشم اگه ببينم كسي خودشو برام ميگيره يا بياعتنايي وبي احترامي ميكنه اول فكر ميكنم رفتارخودمو جستجو ميكنم اگه دليل خاصي نديدم وببينم بازهم اين رفتاروتكرار ميكنه به روي خودم نميارم وروال عادي زندگيمو طي ميكنم واصلا بهش فكر نميكنم زندگيمو ميكنم خيلي از اوقات با گذشت زمن طرف وقتي ميبينه من به رفتارهاش بي اهميتم خودش مياد جلو واصلاح ميشه
ديگران نبايد احساس كنن كه تو نسبت به رفتارهاشون حساسين بيتفاوت باش مطمئن باش درست ميشه

مرسي اقليما جان.
خود منم اينطوري ام اگر عروس غريبه داشته باشم دوس ندارم سر از كارمون دراره الان با شوهر خودمم اينطوري ام.

مهمترين ارتباط تو زندگي هر كسي اول همسرشه و فرزنداش و بعد خانواده خودش. دوستاش كه بهش ربط دارن(از لحاط مالي و روحي) بعد نوبت خونواده شوهر ميشه.
بيكاريا.انقده مشكل تو زندگيت نداري چسبيدي به اين نامشكل.
راستي اگر شوهرت از آشپزي و كاراي خونه ات ايراد ميگيره به خاطر دل اونم كه شده ياد بگير. مردها خيلي خوششون مياد پز زنشونو بدن بگن همه چي بلده و همه چي تمومه. بزار اين حس توش ايجاد بشه. حداقل تلاشتو بكن و بهش بفهمون داري تلاش ميكني. اون قدر تلاشتو ميدونه.بهش بفهمون بايد بهت فرصت بده برا اينكه اون چيزايي كه بلد نيستي رو ياد بگيري.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

تازه يه چيز ديگه اين رفتار خودشون باعث ميشه هميشه حرمتتو نگه دارن. جلو اونا خيلي كم حرف بزن. خيلي كم.
حواست به حرف زدنت باشه. بزار شوهرت اون مدت تو خودش باشه . چون ممكنه چيزي بگه و تو فكر كني بهت توهين شده. اصلا اون روزا كاري بهش نداشته باش.بعدشم. بطور نامحسوس ازشون سليقه و كاراي آشپزي ياد بگير جوريكه ندونن بلد نيستي.ياد برات مهمه كه بلد نيستي و اينو يه ضعف ميدوني.
اين رفتارشون در دراز مدت به نفعته.
1- خونه ات كمتر ميان چون راحت نيستن
2- تو كارات دخالت نميكنن و به روت نميگن چون روشون نميشه
دركل تو بردي!!!!:46:
من خودم دوس نداشتم عروس فاميل بشم چون همش سرشون تو زندگيم باز مي شد ولي الان روشون نميشه بهم چيزي بگن.

فاخته جان چند سالته ؟چند ساله ازدواجكردي؟
شوهرت چند سالشه ؟
ازدواج وآشناييتون چه طور بوده؟