درخواست مجدد از دختری که یکبار بهم جواب نه داد

سلام. قبلا در پست (چرا با وجود موقعیت خوب من بهم جواب نه داد؟) شرح ماجرا را نوشتم: پس از درخواست ازدواج از دختری در محل کارم ایشان علی رغم موقعیت مناسب من که مثلا در حد رییس وی بودم جواب نه داد و گفت که فعلا قصد ادامه تحصیل دارد. در آن موقع فکر کردم شاید کسی را داشته. یا شاید چون من خیلی فی البداهه موضوع را مطرح کردم و قبلا به او نزدیک نشده بودم که توجهش را جلب کنم حس خاصی نسبت به من نداشته. یا شاید هم برداشت منفی خاصی داشته یا شاید چون قضیه را خیلی قطعی نگفتم خواسته ناز کنه تا ببینه چقدر جدی هستم و ...
بعد گذشت 2 ماه حس کردم گاهی رفتارش خیلی خوشرویانه هست. گر چه من بسیار جدی و رسمی بودم. که البته این جدی بودن کلا ویژگی ذاتی من است. فکر کردم شاید پشیمان شده و دنبال راهی بودم که به واقعیت مساله پی ببرم. از طرفی هم فکر کردم چون در محیط کار برای پروژه ای به اصطلاح دستش زیر ساطور من است و باید من وی را ارزیابی کنم خواسته از سر ترس کمی با من ملاطفت به خرج دهد که مثلا من در کارش اخلالی نکنم. اخیرا به دلیل ارتباط کاری نزدیکتری که داشتیم بعد اتمام پروژه عملکرد ایشان را در آن را بسیار عالی ارزیابی کردم. خوشحال شد. بعلاوه با ایشان گرم و صمیمی برخورد کردم. از همان لحظه رفتارش کاملا عوض شد. گویا منتظر بود تا من کمی لبخند بزنم و به اصطلاح به او راه بدهم. خیلی صمیمانه و خوشرویانه می اید و راحت مینشیند و با من راجع به مسائل مختلفی که میپرسم صحبت میکند. قبلا اصلا خارج از چارچوب کاری راجع به هیچ چیزی صحبت نمیکرد. و البته من هم رفتارم جدی بود و خیلی مهربانی به خرج نمیدادم. حتی خودش میاید و میپرسد که مثلا از کار چه خبر و باید چه کاری انجام دهد. در اینکه رفتارش 100 درصد عوض شده شکی نیست. کاملا دوستانه خودمانی و با ارامش میاید و حتی به نظرم خیلی وقتها دقت هم دارد که وقتی بیاید که غالبا من در اتاق تنها هستم و مثلا همکار هم اتاقی من نیست.
میخواهم یکبار دیگر به او پیشنهاد دهم. اما 2 سوال دارم. اول اینکه به چه صورت مطرح کنم؟
دوم اینکه میترسم برداشت من از اینکه رفتارش به قصد ازدواج است اشتباه باشد. مثلا همینطوری چون میدونه که من بهش علاقه دارم میخواد با من یک رابطه دوستانه داشته باشه. اما نه برای ازدواج.
چه کنم؟

خوب این که کار سختی نیست. بدون مقدمه و یکدفعه ازش بپرسید :‌راجع به درخواستم دیگه فکر نکردید؟
بعد اگه پرسید کدوم درخواست، یعنی اینکه دوست داره شما بهش دوباره پیشنهاد بدید. احتمالا این سوال رو با یه لحن از همه جا بی خبر میپرسه
بعد شما میگید : ازدواج.
چند دقیقه سکوت. بعد بهتون میگه نظرشو.

چون قراره برای بار دوم این درخواست رو داشته باشید بهتره خیلی خیلی سنجیده و حساب شده برین جلو...اگه ایشون به شما علاقه ایی نداشت همیشه سعی میکرد در دید شما نباشه و تا انجایی که ممکنه با شما کمترین برخورد رو داشته باشه ...یه احتمال هم هست شاید قبلا، هیچ وقت به این دید به شما نگاه نکرده ، ما دخترها در این مواقع گاهی اوقات تصمیمات اشتباهی میگیریم که بعد ها بعد از فکر کردن و مرور دوباره و برخورد های بیشتر به نتیجه های بهتری میرسیم ...بعد از بیان درخواست شما و برخوردهای بعدی که بین شما بوده و تغییر ی که در دید ایشون ایجاد شده(دیدن شما در جایگاه همسر)و احتمال میدم نظر ایشون به سمت مثبت تغییر کرده...البته بهتره تا مطمن نشدن ، خودتون رو کاملا بیخیال و عادی مثل زمان قبل از خواستگاری نشون بدین

مرسی. اما چطور میتونم کاملا مطمئن بشم؟ نمیخوام بیش از این صبر کنم. الان نزدیک 3-4 ماه از اولین درخواست گذشته. مضافا بر اینکه نمیتونم عادی باشم و چیزی نشون ندم. چون در این 2-3 هفته که رفتارم را مهربون تر و نزدیک تر کردم اون خودش را نشون داد و مثل اینکه قبلا میترسید و شاید فکر میکرد مثلا بخاطر جواب رد اول دیگه بهش علاقه ندارم و باهاش بد شدم.
بله همون اولین بار هم گفت که اصلا همچین انتظاری نداشته و همچین فکری راجع به من نمیکرده.

[align=justify]باید یک سری دوز و کلک جور کنی! نباید زود دوباره پیشنهادتو مطرح کنی! بعضی وقتها یکم خودتو مشغول کار کن و بهش کم توجهی کن ببین عکس العملش چیه؟ البته این روشا کلا اعصاب خوردکنی های خاص خودشو داره. اگرم میخوای تکلیفت واسه همیشه مشخص بشه با این جمله که "واسه آخرین بار این مساله را باهاتون مطرح میکنم که ..." بهشون بگید. این باعث میشه اون چه در دل دارن ناچار شن بروز بدن،اگه پشیمون شده باشه که پاسخ مثبت میده در غیر این صورت شما اینقدر بهش فکر نمیکنی![/align]:310:

دوست عزیز
ممکنه رفتارهایی که نشانه ی تمایل و فکر کردن از طرف ایشون به شما هست رو با جزئیات کامل بیان کنید؟

آقای delgir89
شما هر چقدر که رفتار درست و منطقی تری داشته باشید بعدا فکرتون کمتر مشغول میشه.
نه ما میتونیم قطعا بگیم رفتار این خانم نشونه اینه که چی تو فکرش میگذره و نه شما.
هر چقدر هم که رفتارتون صمیمی تر و خودمانی تر بشه توقعات نادرست در دو طرف ناخواسته بیشتر میشه و بازهم اگر بر اساس برداشتهاتون قضاوت کنید اما و اگر توش بیشتره.
پس اگر ایشون رو مناسب میدونید،جدا از بحث های کاری یکبار جدی و کوتاه ازشون درخواست کنید که به یه مدت مشخص که از نظر شما معقوله و بهش میگید،مثلا یک یا دو هفته فکراش رو بکنه و نظرش رو بگه که میخواد باهم آشنا شید یا نه.تو این مدت هم اجازه بدین خودشون به تنهایی فکراشون رو بکنن و موضوع دیگه ای اگرم حدس میزنید رو تصمیمشون موثره مثل همون رییس بودن رو مطرح نکنید و برخوردهای کمتری داشته باشید تا با فکر آزاد تصمیم بگیرند.
در ضمن اگر شناخت شما در مورد این خانم کمه اجازه بدین اول همدیگرو بشناسید ومناسب تشخیص بدید،بعد خودمانی بشید!
و اگر نظرشون مثبت باشه که آشنا بشید بگید که اول خانواده هارو هم در جریان میذارید و شناختتون هم در مدتی زیر نظر اونا صورت بگیره اگر قصدش ازدواج باشه فکر میکنم از در جریان بودن خانواده ها استقبال کنه.
تو تصمیم گیری هاتون هم قاطع باشید.
نظرات شخصی بود.
موفق باشید.

سلام
خیلی ممنون از همگی
تصمیم گرفتم که موضوع را با ایشون در میون بگذارم. فقط خواستم کمی با مشورت دوستان مطمئن تر بشم.
ضمنا گفتم که ارتباط کاری ما چند ساله و خانواده ایشون هم من را به همین واسطه میشناسند. البته برخوردی با هم نداریم.

شرح مجدد سیر رفتارها و برخوردهای ما در چند سالی که همدیگر را میشناسیم.( البته قبلا هم گفتم که بنده رییس ایشان نیستم. اما نمیخواهم دقیقا بگویم که چه ارتباطی بین ما هست. یک چیزی مثل رییس و کارمند.)

برخورد عادی از طرفین از چند سال قبل تا اخیرا. ضمنا ایشون با اطرافیانش (بجز دوستانش) برخورد کاملا مودبانه موقر و ارامی داره به دور از شوخی و خنده و ...
کمی نزدیک شدن من به ایشون به بهانه یک پروژه در چندماه قبل. و بلافاصله بعد 2-3 هفته مطرح کردن موضوع که تعجب شدید ایشون را بهمراه داشت. اصلا انتظار نداشت(که احتمالا اینجا را اشتباه کردم و باید کمی فرصت میدادم تا نظرش به من جلب بشه) بعضی دوستان البته گفتند میخواسته ناز کنه. تا مطمئن بشه من جدیم یا نه. راستش من اینطور مطرح کردم که: فکر میکنم شما گزینه مناسبی برای ازدواج با من با توجه به شناختم از شما هستید اما نمیدونم ایا شرایطمون با هم جور هست یا نه؟ باید راجع بهش صحبت کنیم.
به ایشون گفتم فکر کنه و با خانواده مشورت کنه و بعد 2 روز اومد و من پرسیدم و گفت که قصد ازدواج نداره چون براش زوده فعلا میخواد درس بخونه. (البته اختلاف سنمون 9-10 ساله)
برخورد رسمی و سرد من با ایشون مثل قبل بطوری که حتی غالبا لبخندی هم بر چهره نداشتم به مدت 2-3 ماه. و البته ایشون هم دیگه زیاد افتابی نشد بجز چند مورد کاری. البته در همین زمان در 2-3 برخورد و قرار کاری در حالی که من رسمی بودم ایشون به نظرم خیلی با خوشرویی زیاد رفتار کرد که البته من باز رسمی و خشک بودم. حتی در یک قرار کاری کاملا لباس نو و جدید و متفاوتی پوشیده بود و ارایش ملایم خاصی هم داشت. این باعث شد که من احساس کنم شاید نظرش عوض شده و میخواد به من نزدیک بشه و توجه منو جلب کنه. اما از طرفی فکر کردم چون ارزیاب پروژه ایشون هستم نگرانه در کارش اخلال کنم و از ترس خوشرویی میکنه . گفتم باید این پروژه تمام بشه تا ببینم بعدش که دیگه از من خلاص میشه باز همین رفتار ادامه پیدا میکنه یا نه؟
2-3 هفته قبل. : ارتباط بیشتر بخاطر کار. سپس اتمام پروژه ایشون. ارزیابی عالی از طرف من. خوشحالی ایشون.
از بعد این قضیه کنار گذاشتن برخورد خشک از طرف من و لبخند زدن که بلافاصله منجر به واکنش متقابل ایشون شد. مثل اینکه منتظر این برخورد بود و احساس راحتی با من کرد و فهمید به ایشان بد نیستم و هنوز بهش علاقهمند هستم. آمدن ایشون به دفتر کار من نشستن طولانی مدت تر نزد من صحبت از مسائل مختلف (قبلا به هیچ وجه بجز مساله کاری صحبت دیگری نمیکرد و حتی اگر من مطرح میکردم (مثلا هوا چقدر امروز بد هست یا فلانی کارش را درست انجام نمیده که باعث بشه ایشون را به حرف و اظهار نظر وادار کنه) جوابی نمیداد سری تکان میداد و زود میرفت..)
از اینجا به بعد خودش میامد و کارها را پیگیری میکرد خیلی با خوشرویی و خنده و صحبت از مسائل مختلف. قبلا همیشه من دنبالش میفرستادم و خودش نمیومد و خنده و .. هم نبود.
حتی یکروز که کار تمام شد موقع رفتن احساس کردم دلش نمیخواد از اتاق من بره. خیلی به ارامی رفت بعد به عکسی در اتاق اشاره کرد و گفت چقدر جالبه. و من براش توضیح دادم. درحالیکه همیشه این عکس در اتاق من بود از چند سال پیش تا حالا و حتما دیده بوده و چیز جدیدی نبوده. بعد چیزی از برنامه های گذشته مون راجع به عکس گفت و گفت که یادش به خیر و رفت.
در هفته قبل قرار شد بعد از اتمام یک گرفتاری کاری هر وقت فرصت داشت راجع به کار جدید مشترکی صحبت کنیم. بلافاصله یکساعت بعد اتمام آن گرفتاری کاری آمد و گفت چه خبر؟ اگه کاری هست انجام بدم؟ غالبا هم موقعی میامد که تنها بودم در دفترم

به نظر من نظرش عوض شده بهتره یه بار دیگه امتحان کنین.ضرری که نداره.

دوستان لطفا اگر هر برداشتی از توضیحات من دارید بگید. میخوام هفته اینده مساله را مطرح کنم.

من که برداشت خاصی نداشتم. خوب شما بهش علاقه دارید
اما ممکنه ایشون به خاطر اختلاف سنی و رفتار شما در گذشته یه مقدار ترسیده و جواب منفی داده
این مدت خوب تونسته شما رو بشناسه و خواسته که بشناسه
پس الان وقت مطرح کردن دوباره درخواستتونه.
بازم میگم که خیلی کوتاه مطرح کنید و تحت فشارش نذارید با احترام و خیلی آروم
امیدوارم جواب مثبت بگیرید و ما هم از خوشحالی شما خوشحال بشیم

خیلی ممنون. اما یعنی واقعن از این توضیحات من برداشت خاصی نمیشه که یعنی ایشون رفتارش عوض شده؟

اینکه قبلا رسمی بوده. صحبت غیر کاری نمیکرده سراغ من نمیومده و شاید چون زیاد خوشش نمیومده از من بزور باید میکشوندمش پای انجام پروژه ها با من

اما الان خودش مراجعه میکنه راحت هست موقع با من بودن راجع به هر چیز میپرسم با حوصله صحبت میکنه و از زیر جواب دادن در نمیره داوطلب همکاری داوطلبانه در پروژه ها با من شده

من که عرض کردم ایشون تصمیم گرفته که شما رو بهتر بشناسه
مطمئن باشید منتظره که دوباره درخواستتون رو مطرح کنید

سلام

من اگه جاي شما بودم و بي توجه به رفتارهاي ايشون و با توجه به اينكه ايشون رو خيلي به معيارهاي خودم نزديك مي ديدم يكبار ديگه پيشنهادم رو مطرح مي كردم تا در آينده مديون خودم نباشم و حسرت نخورم كه اگه يه بار ديگه مي گفتم شايد نظرش مثبت بود و...

با سلام
گفته بودین که در درخواست اولتون خواسته بودین که بیشتر آشنا بشین و خودتون هم به صورت 100 درصد مطمئن نبودین
به نظر من که البته یه نظر شخصیه
از این فرصت و صحبتهای ایشون و امد و رفتش برای شناخت بیشتر ایشون استفاده کنین ازش یه سری سوالا که ملاکتون هست رو بین صحبتا به صورت غیر مستقیم بپرسین اینطوری هم از رو جوابها و اینکه چه قدر به این نوع سوالا استقبال می کنه می تونی تمایل ایشون رو بهتر بفهمین و هم می تونین ایشونو بهتر بشناسین و بفهمین که چه قدر با معیاراتون هم خوانی داره
که اگر دوباره مطرح کردین حداقل خودتون از انتخابتون مطمئن باشین بعد مطرح کنین
حالا می تونه این زمان خیلی طولانی هم نباشه چون شناخت نسبی از ایشون حتما دارین یه چند جلسه می تونین این نوع سوالات رو غیر مستقیم بپرسین و بعد با توجه به جواباش و عکس العملش تصمیم بگیرین
یه سوال وضعیت تحصیلی ایشون چه طوره ایا موفقه
ایا باهوشه
و از نظر ظاهری چطوره پوشش ساده ای داره یا خیلی مطابق مد یا چه جوری؟

خیلی ممنون از اینکه وقت میگذارید و همراهی میکنید.
فکر میکنم شناخت کلی را دارم. شناخت بیشتر هم اگر لازم باشه بعد از مطرح کردن قضیه و درصورت قبول کردن ایشون میشه با مدتی ارتباط بدست آورد. با اینکه میخوامش اما قرار نیست تا فردا بله را گفت بریم سر سفره عقد!!! باید مدتی در ارتباط باشیم و صحبت کنیم تا بیشتر هم را بشناسیم. ایشون فرد باهوش و موفقی هست و نیز مطابق مد. اما بسیار موقر و محترم. بدور از هر حرکت اضافه در رفتار و گفتار

لطفا بعد در خواستتون و جوابی که گرفتید بیایید و اینجا نتیجه رو بگید تا دیگران از تجربه اتون استفاده کنند
ممنون

موضوع را 2-3 روز پیش مطرح کردم:
گفتم یکبار دیگه میخوام مطلبی که قبلا بهتون گفتم را تکرار کنم. چهره را به حالتی کرد که یعنی دارم فکر میکنم چه مطلبی. بعد اسم یه زمانی را آورد. یعنی موضوعی که فلان موقع گفتید؟ گفتم بله ازدواج.
گفتم لطفا یه بار دیگه بهش فکر کنید. البته شما شاید به هر دلیلی این را از من نپذیرید. مثلا ممکنه با کس دیگری قرار مداری داشته باسید (اینجا خندید که یعنی نه بابا چه قراری) و یا ممکنه آداب و رسوم شما متفاوت باشه و ... اما اگر واقعن (چنانکه قبلا گفتی) بخاطر درس خوندن هست من فکر نمیکنم درس مانعی برای ازدواج باشه. چیزی نگفت و من هم نخواستم که چیزی بگه زود حرف را عوض کردم و بعد جدا شدیم.
توی این 2-3 روز هم چند تا برخورد داشتیم که به نظرم اومد هر دومون از هم فرار میکردیم یا منتظر بودیم فرد مقابل واکنشی نشون بده...
به هر حال فردا بهش اس ام اس میدم و نظرشو میپرسم. دیگه حضوری باهاش صحبت نمیکنم. چون اگر باز بگه نه دیگه حالم خیلی گرفته میشه!

سلام اگر هم جواب نه شنیدی سرخوردگی نداره حداقل تکلیفت رو واسه همیشه فهمیدی
البته وقتی مثل اولین بار همون اول نگفت نه یعنی آره . اما خوب دخترا ماز دارن دیگه می گن اگه همون ال بگیم آره طرف فکرمی کنه عجله داریم . :311:
پس خودت رو نگران نکن

مرسی. البته بار اول هم رفت فکر کرد و بعد 2 روز اومد نه گفت ولی تفاوتش این بود که انتظار پیشنهاد منو نداشت و یه جورایی شکه شد! یعنی دهنش از تعجب باز موند!
به هر حال همونطور که گفتید میخوام دیگه تکلیفم روشن شه.

به ایشون اس ام اس دادم و خواستم که نظرشو به اطلاع من برسونه.
جواب داد که چشم اطلاع میدم.
دیگه نمیدونم چه پیش بیاد!

شما دیگه هرکاری که لازم بود رو انجام دادید . دیگه اصلا برو خودتون نیارید تا خودشون جواب بدند . تکرار بیش از این حد دیگه لزومی نداره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط delgir89

به ایشون اس ام اس دادم و خواستم که نظرشو به اطلاع من برسونه.
جواب داد که چشم اطلاع میدم.
دیگه نمیدونم چه پیش بیاد!

---

تا اینجاش که خوب پیشرفته:104:
احتمالا فقط میخواد تو این یکی دوروز که همدیگه رو نمیبینید با فکر و خیال آزاد،فکراشو جمع و جور کنه.
موفق باشید.

اس ام اس داد و گفت که بخاطر اختلاف سنی (10 سال) نظرش منفیه!
به پایان امد این دفتر / حکایت همچنان باقیست!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط delgir89

اس ام اس داد و گفت که بخاطر اختلاف سنی (10 سال) نظرش منفیه!
به پایان امد این دفتر / حکایت همچنان باقیست!

---

دوست عزیز:72:

خوشحال باش که نظرشون منفی بود به نظر من شما احساساتی تر از اون خانم هستید و ایشون

عاقلانه تر فکر می کنند، نمونه های زیادی دیدم که اختلاف سنی مشکل ساز بوده از جمله میتونی

تاپیک دوستمون هاجس رو که الان روی سایت بروز هست ببینی ایشون هم با همسرشون همکار

بودند ولی الان خیلی به مشکل برخوردند. به نظر من برای مردان نزدیک یا بالاتر از 30 سال به لحاظ

بلوغ فکری و ثبات شخصیت و موقعیتی که پیدا کردند بهتر است بدنبال همسرانی همسن و یا

در رده سنی خودشون بگردند مطمئن باشید مشکلات زندگی آینده تون خیلی کمتر میشه.

موفق باشید:72:

شما رسمش رو به جا آوردین.
راستش برای من که جای تعجب داشت با رفتارایی که گفتید پس تکلیف ایشون با خودش معلوم نیست.دیگه رفتاراشو برای خودتون تحلیل نکنید.چون به رفتاراشون فکر نکردن.یا حداقل هیچ منظوری ندارن!
امیدوارم فرد مناسبتون رو خدا سر راهتون قرار بده.وقتی توراه درست قدم بر میدارین بالاخره به مقصد میرسید.
با نظر سنجاب عزیز هم موافقم سعی کنید کسی رو که از لحاظ سنی بهتون نزدیکتر باشه رو در نظر بگیرید تا از لحاظ فکری و رفتاری هم بهتون نزدیکتر باشه.
موفق باشید.

خوب تکلیفتون مشخص شد.
پس دیگه اصلا برو خودتون ینارید و از این به بعد جدی در محیط کار نسبت به ایشون ظاهر شید . دیگه لزومی به صمیمیت وجود نداره .
در مورد اینکه هم سن خودتون پیدا کنید موافق نیستم شما باید هم ایده و هم نظر با خودتون رو پیدا کنید بعضی دختر ها در سن های پایین هم درک بالا و پختگی کافی رو دارند .
ایشالله هر چی خیره برای شما پیش بیاد .

بله خوب چزی که منو ناراحت میکنه جواب نه ایشون نیست. بلکه همون رفتارهای صمیمانه ای هست که گفتم. در واقع میشه این رفتارها را گذاشت به حساب احساسات بچه گانه و کور یه دختر کم سن و سال. در افکارش رویاهایی بوده که منجر به بروز این رفتارها شده (بدون مشورت با خانواده) و وقتی بحث جدی ازدواج شده مجبور شده که مطیع خانواده باشه. خودش هم گفت که اختلاف سنی از نظر خانوادش خیلی مهمه. نمیدونم شاید فقط میخواسته لذت ببره از همنشینی با کسی که میدونه دوستش داره اما فقط در همین حد و نه برای ازدواج
خانم سنجاب ممنون میشم که لینک مطلب هاجس را برام بگذارید . نمیدونم کدوم و کجاست. الان باید برم سراغ موردهای دیگه ای که بهم معرفی کردن و سعی میکنم اینجا هم ازتون مشورت بخوام. گر چه این مورد دقیقا 9 ماه از عمرم را به خودش اختصاص داد تا به اینجا رسید.

لطفاً کلیک کنید

دوست عزیز
از ابتدای امر هم ایشون تمایلی به شما نداشتن از رفتارشون معلوم بود من متاسفانه به این تاپیک سر نزدم تا بهتون بگم.
شما هم چیزی رو از دست ندادید به هر حال خواستگاری یا جواب مثبته یا منفی!
اما از این به بعد از کاه کوه نسازید،این هم تجربه ایی بود.
به قول یک روانشناس امریکایی ادمهای زیادی هستن که ما می تونیم بهشون عشق بورزیم و اونها هم به ما عشق بورزند پس چرا باید عمر خودمون رو صرف ادمهایی بکنیم که تمایلی به ما ندارن؟
مطمئن باشید گزینه های دیگه ایی خواهند بود که بتونید با هاشون احساس خوشبختی کنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tamas

دوست عزیز
از ابتدای امر هم ایشون تمایلی به شما نداشتن از رفتارشون معلوم بود من متاسفانه به این تاپیک سر نزدم تا بهتون بگم.
شما هم چیزی رو از دست ندادید به هر حال خواستگاری یا جواب مثبته یا منفی!
اما از این به بعد از کاه کوه نسازید،این هم تجربه ایی بود.
به قول یک روانشناس امریکایی ادمهای زیادی هستن که ما می تونیم بهشون عشق بورزیم و اونها هم به ما عشق بورزند پس چرا باید عمر خودمون رو صرف ادمهایی بکنیم که تمایلی به ما ندارن؟
مطمئن باشید گزینه های دیگه ایی خواهند بود که بتونید با هاشون احساس خوشبختی کنید.

---

من با احترام به نظر شما دوست عزیزم، حتی 1 مورد، دقیقا 1 مورد هم در زندگیم پیش نیومده که هر دو نفر به هم دیگر علاقه داشته باشیم. همیشه احساسات رو یک طرف داشته. یا من یا طرف مقابلم!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mehran21

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tamas

دوست عزیز
از ابتدای امر هم ایشون تمایلی به شما نداشتن از رفتارشون معلوم بود من متاسفانه به این تاپیک سر نزدم تا بهتون بگم.
شما هم چیزی رو از دست ندادید به هر حال خواستگاری یا جواب مثبته یا منفی!
اما از این به بعد از کاه کوه نسازید،این هم تجربه ایی بود.
به قول یک روانشناس امریکایی ادمهای زیادی هستن که ما می تونیم بهشون عشق بورزیم و اونها هم به ما عشق بورزند پس چرا باید عمر خودمون رو صرف ادمهایی بکنیم که تمایلی به ما ندارن؟
مطمئن باشید گزینه های دیگه ایی خواهند بود که بتونید با هاشون احساس خوشبختی کنید.

---

من با احترام به نظر شما دوست عزیزم، حتی 1 مورد، دقیقا 1 مورد هم در زندگیم پیش نیومده که هر دو نفر به هم دیگر علاقه داشته باشیم. همیشه احساسات رو یک طرف داشته. یا من یا طرف مقابلم!

---

شما بد شانس بودی مهران جان :305:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط tamas

دوست عزیز
از ابتدای امر هم ایشون تمایلی به شما نداشتن از رفتارشون معلوم بود من متاسفانه به این تاپیک سر نزدم تا بهتون بگم.
شما هم چیزی رو از دست ندادید به هر حال خواستگاری یا جواب مثبته یا منفی!
اما از این به بعد از کاه کوه نسازید،این هم تجربه ایی بود.
به قول یک روانشناس امریکایی ادمهای زیادی هستن که ما می تونیم بهشون عشق بورزیم و اونها هم به ما عشق بورزند پس چرا باید عمر خودمون رو صرف ادمهایی بکنیم که تمایلی به ما ندارن؟
مطمئن باشید گزینه های دیگه ایی خواهند بود که بتونید با هاشون احساس خوشبختی کنید.

---

ممنون از نظرتون اما نمیدونم شما چطور چنین برداشتی کردید.
من البته نمیدونم ایشون دقیقا چه احساسی نسبت به من داشته یا داره اما مطمئن هستم که خوشش میومده و این را در این اواخر نشان میداد چون اگر دختری به مردی که ازش خواستگاری میکنه علاقه نداشته باشه ازش فرار میکنه نه اینکه داوطلب بشه که باهاش همکاری داوطلبانه در پروژه مشترک داشته باشه و بیاد تو اتاقش بشینه و راجع به خودش و خانوادش صحبت کنه و موقع کار کردن ناز و عشوه بیاد اونهم در برابر کسی که از نظر حرفه ای در سطح بالاتر خودش قرار داره مثلا رییس و کارمند یا معلم و دانش آموز یا مدیر و کارمند و.... بعد هم وقتی بهش پیشنهاد میشه اونهم برای بار دوم اگر علاقه نداره میتونه همون موقع نه بگه.
نه اینکه بره چند روز مثلا فکر کنه و بعد هم با اینکه حالا فکر میکنم و حالا اطلاع میدم و بعد بالا پایین کردن بگه نه...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط delgir89

موقع کار کردن ناز و عشوه بیاد اونهم در برابر کسی که از نظر حرفه ای در سطح بالاتر خودش قرار داره مثلا رییس و کارمند یا معلم و دانش آموز یا مدیر و کارمند و....

---

دوست عزیز:72:

رابطه شما با ایشان:

رابطه رییس و کارمند نبود ؟! رابطه معلم و دانش آموز هم نبود؟! رابطه شما رابطه مدیر و کارمند هم نبود؟!

چون شما رابطه را از این فاز خارج کردید با خواستگاری که ماهها پیش کردید؟!

و همچنین مطمئنا تمایل شما را این خانم در برخوردهایشان با شما احساس کرده؟!

شما رفتارها را از حالت رسمی خارج کرده بودید و به فاز دیگری برده بودید ایشان هم احتمالا بدنبال گرفتن ماهی از آب گل آلود بودند؟!:305:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanjab

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط delgir89

اس ام اس داد و گفت که بخاطر اختلاف سنی (10 سال) نظرش منفیه!
به پایان امد این دفتر / حکایت همچنان باقیست!

---

دوست عزیز:72:

خوشحال باش که نظرشون منفی بود به نظر من شما احساساتی تر از اون خانم هستید و ایشون

عاقلانه تر فکر می کنند، نمونه های زیادی دیدم که اختلاف سنی مشکل ساز بوده از جمله میتونی

تاپیک دوستمون هاجس رو که الان روی سایت بروز هست ببینی ایشون هم با همسرشون همکار

بودند ولی الان خیلی به مشکل برخوردند. به نظر من برای مردان نزدیک یا بالاتر از 30 سال به لحاظ

بلوغ فکری و ثبات شخصیت و موقعیتی که پیدا کردند بهتر است بدنبال همسرانی همسن و یا

در رده سنی خودشون بگردند مطمئن باشید مشکلات زندگی آینده تون خیلی کمتر میشه.

موفق باشید:72:

---

موضوع هاجس را جسته گریخته دیدم. با عرض معذرت باید بگم که مساله اصلی اونها اختلاف سنی نبوده بلکه شوهر این خانم دارای اختلالات روانی اساسی بوده.
البته من از اختلاف سنی 10 ساله دفاع نمیکنم اما در همین سایتها و از زبان مشاوران دیدم که اگر همه شرایط با هم همخوانی داشته باشن این اختلاف سنی قابل چشم پوشی هست.
البته من دفعه اول زیاد ناراحت شدم چون نمیدونستم که دلیل نه گفتنشون چیه و فکر میکردم من ایرادی دارم اما این دفعه که مطمئن شدم مشکلش اختلاف سنیه دیگه زیاد ناراحتی ندارم. فقط ناراحتیم همونطور که گفتم از این رفتار گمراه کننده اخیر ایشون بود.
ولی خوب واقعیت اینه که ایشون هنوز از نظر سنی مستقل نشده و کاملا گویا به خانواده وابسته هست. حتی فکر نمیکنم تا حالا 3-4 روز دور از خانواده زندگی کرده باشه مثلا مثل دانشجویی که از خانواده 2-3 ماه دور میشه و تو شهر دیگه تنها زندگی میکنه. ایشون همیشه صبح زده از خونه مامان بیرون و ظهر هم برگشته سر سفره ناهار مامان

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sanjab

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط delgir89

موقع کار کردن ناز و عشوه بیاد اونهم در برابر کسی که از نظر حرفه ای در سطح بالاتر خودش قرار داره مثلا رییس و کارمند یا معلم و دانش آموز یا مدیر و کارمند و....

---

دوست عزیز:72:

رابطه شما با ایشان:

رابطه رییس و کارمند نبود ؟! رابطه معلم و دانش آموز هم نبود؟! رابطه شما رابطه مدیر و کارمند هم نبود؟!

چون شما رابطه را از این فاز خارج کردید با خواستگاری که ماهها پیش کردید؟!

و همچنین مطمئنا تمایل شما را این خانم در برخوردهایشان با شما احساس کرده؟!

شما رفتارها را از حالت رسمی خارج کرده بودید و به فاز دیگری برده بودید ایشان هم احتمالا بدنبال گرفتن ماهی از آب گل آلود بودند؟!:305:

---

نه این که میگید اصلا نیست. گر چه ازش دلخورم اما میدونم که همچین دختری نیست و محترم و موقر هست. اما متوجه شدم که این رفتارها بیشتر کارهای بچه گانه بوده.
البته رفتار خیلی خاصی هم نبوده که خیلی خارج از نزاکت باشه اما در مقایسه با رفتار ها و برخورد گذشته ایشون با من و نیز رفتار کلی ایشون با افراد همرده من غیر معمول بوده

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط delgir89

متوجه شدم که این رفتارها بیشتر کارهای بچه گانه بوده.
البته رفتار خیلی خاصی هم نبوده که خیلی خارج از نزاکت باشه اما در مقایسه با رفتار ها و برخورد گذشته ایشون با من و نیز رفتار کلی ایشون با افراد همرده من غیر معمول بوده

---

دوست عزیز :72:

به نظر من خودتون هم دارید اشاره می کنید رفتارهاشون ناشی از بچگی بوده؟! اگر وارد زندگی

می شدید رفتارهای از این نوع بیشتر می دید مطمئن باشید:305:

در مورد تاپیک دوستمون هم از لحاظ کلیات بیان شده همسرشون با ایشون همکار هستند و 10

سال اختلاف سنی دارند و این همسر با عمه اش از لحاظ سنی - فکری و عاطفی بسیار نزدیک است

میزان این رابطه دقیقا مشخص نیست؟!؟ ولی بر اساس حساسیت های رفتاری خانم ایشون

این کشش و همفکری بیشتر شده و همسر این خانم از این خانم دورتر شده که دیگر تمایل

به ادامه زندگی ندارد؟! جزییات بیشتر با توجه به مجازی بودن این تالار قابل بررسی نیست

و نمی شود تنها پیش قاضی رفت. شاید بهتر باشد ایشون و همسرشون حتما به مشاور حضوری مراجعه کنند.

موفق باشید:72:

راستش دارم قضیه را فراموش میکنم و به مورد های جدید فکر میکنم.
این طرف بعد جریان اس ام اس باز امروز آخر وقت که تنها بودم اومده تو اتاقم و با خنده و خوشرویی میگه چه خبر از پروژه ها و یکسری سوالهای الکی... فقط بهانه واسه حرف زدن. موندم اینو کجای دلم بزارم :)

دلگیر جان خیلی توجه نکن. این یک بازی کم و زیاد کردن سطح رابطه هست که بعضی خانومها و آقایون از خودشون در میارن! به نظرم اصلا گزینه مناسبی نیست با توجه به اینکه این رابطه رو داره. من هم مثل خودتم. جدیدا یک پیشنهاد دادم طرف ده جور ما رو بازی داد :311:

گزینه خوب فراوونه پسر گل

یه سوال الان چه حسی بهش دارین وقتی این رفتارارو نشون می ده

نمیدونم چه حسی. چون نمیدونم انگیزش چیه از این حرکات. برخوردم باهاش خوبه اما باید فراموشش کنم.
به نظرم قدرت و یا جرات تصمیم گیری نداشت و با اینکه خودش میخواست اما تابع محض خانواده بود. هنوز سنش به مرحله استقلال نسبی نرسیده و همه چیزو مامان بابا براش تصمیم میگیرن. شاید هم اصلا به صلاح من نبود که به موردی که از نظر سنی فاصلش زیاده فکر کنم. گر چه فکر میکردم عقلش بیشتر از سنش است اما خوب زیاد هم گویا اینطور نبود.