-
برم خواستگاری؟
سلام
پسری 25 ساله هستم در دانشگاه ما 1دختری هست که بسیار زیباست و جزو زیباترین دخترهای دانشگاهمون و خیلی ها دوست دارن باهاش دوست شن و تاحالا به کسی رو نداده بود تا اینکه حدود 2سال پیش سر موضوعات درسی سر بحث با من باز کرد و منم خیلی جدی نگرفتم چون فکر نمیکردم بخواد دوست شه چون اگه میخواست خیلی ها بودن که میتونست جواب مثبت بده بعد از چندماه که با هم سلام داشتیم که اوایل فقط با من سلام و احوال پرسی داشت تو پسرا، ولی با دخترا عالیه و خیلی ها دوستش دارن به بهانه درسی شمارشو خودش داد منم چند روز بعد اس دادم رابطه شروع شد بعد چند هفته بعد از نگرانی هاش برای امتحانا گفت و دیگه رابطه صمیمی تر شد چند هفته بعد شماره خونشون داد ولی بعد از حدود 17 ماه از شروع دوستی هنوز منو به فامیلی صدا میکنه با اینکه من تو اس ها به اسم کوچیک صداش میکنم. سر درس خوندن حتی منو دعوت به خونشون کرد و گفت اصلا مشکلی نیست از نظر خانوادمون و گفت تو تنها کسی هستی که بهش انقد اطمینان دارم این خانم 21 سالشه و از بسیاری از رازها و جزییات زندگیش برام گفته ولی هنوز کاملا رسمی حرف میزنیم و از خواستگاراش گفته و از اینکه با 1 آقایی خارجی تو اینترنت آشنا شده و اون آقا گفته من حاضرم برای تو همه کار کنم و خانم هم گفته اگه منو میخوای بیا خواستگاریم و مادر و پدرش از دوستی منو اون و اون خارجی کاملا آگاه اند. چندبار با هم درمورد ازدواج و حتی اینکه دوست داری بچه ات پسر باشه یا دختر بصورت کلی صحبت کردیم و گفت عاشق شدن جلوی پیشرفت رو میگیره و آدم باید معشوق شه ولی همون روز که این حرفو زد میخواستم خطشو ببینم چجوریه 1شعر عاشقانه تو دفترم برام نوشت و قبلا هم حرف موسیقی و اینها شده بود 1 آهنگ واقعا عاشقانه خارجی رو معرفی کرد و گفت خوبه و فرداش پیگیر بود که گوش کردی نظرت چیه؟
این خانم از دوستی خودش با 1پسر دیگه هم تو دانشگاه خودمون برام گفته و ازش تعریف میکرد که پسر خوبیه و چند روز بعد که من احساس ناراحتی کردم گفت این دوستی بین منو اون فقط 1دوستیه کاریه و اجتماعی که بهم جزوه بده و اینا ولی چند وقت بعد که باز ابراز ناراحتی کردم گفت همینطور که با تو دوستم با اونم دوستم. و چیزی که هستش اصرار داره که دوستی منو خودش(واقعا نمیدونم عاطفی یا اجتماعی) پنهان از بقیه بمونه و بایکی از استادا که اون استاد به نظر اکثر بچه ها آدم موجه ای نیست بهم اس میدن که اونم گفت چیزی نیست که اون فقط استادمونه.
یکبار هم گفت فلانی با فلانی دوسته اگه واقعا میخوادش بیاد جلو و بگه دوستت دارم و برای من صبر کن آخرشم گفت الآن منم تو همین وضعیت ام فکر میکنم چرا این حرفو باید به من بزنه یعنی منظورش من بودم؟ کلا خانواده راحتی داره ولی مقید به نماز و روزه. یکبار که باهم چت میکردیم بهش گفتم که میخوام دوستیمون صمیمی تر شه ولی اون گفت اگه صمیمی تر بخواد بشه من فاصله میگیرم منم عذر خواهی کردم گفتم اینجا جای این حرفا نبود و فکر میکنم باید حضوری میگفتم و به خودم قول دادم دیگه بهش نه اس بدم نه زنگ بزنم تا وقتی حرف دلمو نگفتم ولی فرداش به بهانه الکی اس داد و پس فرداش زنگ زد به بهانه درس خوندن راستی ما هم 2بار برنامه ریختیم که درس بخونیم خیلی خوب بود و نتیجه داد. ما با هم چندبار قهر و آشتی هم کردیم و وقتی گفت من 1بار سوار ماشین فلان مرد متاهل همکلاسیمون شدم و منو تا خونه رسوند باز به خودم قول دادم دیگه بهش کاری نداشته باشم و اون چند روز بعد زنگ زد که چیزی شده قهری و منم به زور گفتم از چی ناراحتم چون من که بهش نگفتم دوستت دارم و اون 1دختره آزاده ولی وقتی گفتم چرا سوار ماشین اون شدی خیلی ناراحت شد و گفت تو که منو میشناسی اون بنده خدام جای بابامه ،من انقد بهت اعتماد دارم که همه چیزامو بهت میگم و خانوادمم خبر داشتن که باز رابطمون خوب شد.ولی یکبار که با هم رفتیم بیرون برای مسائل درسی وقتی سوار تاکسی شدیم جلو نشست و من عقب ما حتی دست هم رو هم نگرفتیم و میگه پاک بودنم برام خیلی مهمه.1بار هم حرف بیرون رفتن و تفریح و اینا شد گفتم منو دوستمو دوست دخترشو تو با هم بریم گفت درست نیست. یکبارم گفت که شخصی بهش گفته که تو آخر 1شوهر واسه فلان شهر گیرت میاد که هم شهر منه هم اون. ولی چند وقتی هست دیگه سرد شده مثل گذشته نیست نمیدونم شاید بخاطر امتحاناست و داره درس میخونه شایدم از تعلل من خسته شده و با یکی دیگه دوست شده. من به مادر و پدرمم گفتم اونا گفتن به ما نمیخورن و تو هم که نه کار داری و نه خونه و نه درس ات تموم شده. حالا واقعا موندم چیکار کنم چون طبق چیزایی که بالا نوشتم تاحالا پالس های مختلفی فرستاده موندم به من به چشم همسر آینده نگاه میکنه یا فقط 1دوست اجتماعی میخوام برم بگم که من واقعا دوست دارم تو هم اگه منو دوست داری حاضری تا 3سال برام صبر کنی بیام خواستگاری چون با هم صحبت کردیم اهداف مشترک زیادی داریم که فکر میکنم اگر با هم باشیم زودتر میرسیم واقعا موندم فکر داره دیوونم میکنه نمیتونم درس بخونم و دلم میخواد برم بگم که قضیه برام روشن شه و از این دودلی بیرون بیام ولی خانواده ام مخالفن میگن بهت میگه نه چون وضع مالیشونم از مابهتره و کی دخترشو به 1بیکار میده الکی خودتو کوچیک نکن اگرم بگه آره خانوادشون مخالفت میکنن که دخترشونو که زیادم خواستگار داره الکی بخاطر تو 3 سال نگه دارن واقعا موندم که برم بگم یا با درد خودم بسازم و خودم سرگرم کار و ورزش کنم فراموشش کنم فکر میکنم نکنه نگمو بعد بفهمم فقط منتظر بوده که من بگم دوستت دارم اونم موافقت کنه واقعا تو بد دوراهی گیر کردم کمکم کنید
-
RE: برم خواستگاری؟
سلام دوست عزیز.به نظر من ملاک انتخابتو باید تغییر بدی زیبایی ملاک کافی نیست نمیخوام شعار بدم و اینو هم میدونم که واسه اغلب اقایون زیبایی ملاکیه که نمیشه اونو مدنظر نگرفت ولی یه نصیحت دوستانه شوهرم ملاکش در ازدواج اول زیبایی بوده اما بعد از 4سال میگه اشتباه کردم وباید به اخلاقت توجه میکردم چون یک عمر باید باهاش بسازم و در ضمن به نظرم مشکلی نیست اگر از لحاظ زیبایی زن بالاتر باشه ولی از لحاظ مالی کارتون در زندگی سخت می شه مرد باید یا از لحاظ مالی از زن سرتر باشه یا مهارت های زندگی(جبران کمبودهای عاطفی وابراز عشق به زن) رو به خوبی بلد باشه.موفق و خوشبخت باشی.:310:
-
RE: برم خواستگاری؟
ایشون از رفتاراشون معلومه که شمارو دوست دارن و میخوان شما برید خواستگاریشون و اهل دوستی هم نیستن و دوستی رو قبول ندارن
اما شما چرا جذب ایشون شدید؟ به نظر میرسه فقط چون ایشون خودشون مقدمه کارو فراهم کردن و شماهم وارد این راه شدید الآن این احساس براتون پیش اومده وگرنه از روی عقل و منطق نیست. باتوجه به این مسئله + اینکه شما شرایط ازدواجم ندارید بهتره که به حرف پدر و مادرتون گوش کنید
نقل قول:
نوشته اصلی توسط pedram777
خودمو سرگرم کار و ورزش کنم و فراموشش کنم
همین کارو بکنید
-
RE: برم خواستگاری؟
با تشکر از راهنمایی های دوستان
ملاک اصلی من زیبایی نبوده اتفاقا این موضوع که دیگران زیاد نگاهش میکنند آزارم میده. صحبت هایی که باهاش کردم اهداف عاقلانه و خوبی تو زندگی داره که میپسندم ولی نمیدونم به من به چشم دوست اجتماعی نگاه میکنه یا شریک زندگی واقعا نمیدونم. موندم که مستقیم بگم حرف دلمو یا نه. که چون اگه اونم واقعا منو دوست داشته باشه فکر میکنم با هم بتونیم با سرعت بیشتر پیشرفت کنیم. اگرم فقط دوست اجتماعی به من فکر کنه و بگه نه فکر میکنم تو خودم میشکنم.
اما شما چرا جذب ایشون شدید؟ به نظر میرسه فقط چون ایشون خودشون مقدمه کارو فراهم کردن و شماهم وارد این راه شدید
واقعا لذت بردم از تحلیل بی نقص شما واقعا اگر این دوستی رو شروع نمیکرد من شروع نمیکردم
-
RE: برم خواستگاری؟
به نظر من واسه اینکه مطمئن شید به عنوان شریک زندگی بهتون نگاه میکنه یا دوست اجتماعی اجازه بده خودش مطرح کنه و مطمئن باش اگه دوستون داشته باشه ابراز میکنه اما خیلی سخته ازدواج اگه شرایطشو نداشته باشی به خودت و اون فرصت بده دوست عزیز
-
RE: برم خواستگاری؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط من تنهام
به نظر من واسه اینکه مطمئن شید به عنوان شریک زندگی بهتون نگاه میکنه یا دوست اجتماعی اجازه بده خودش مطرح کنه و مطمئن باش اگه دوستون داشته باشه ابراز میکنه اما خیلی سخته ازدواج اگه شرایطشو نداشته باشی به خودت و اون فرصت بده دوست عزیز
با تشکر از راهنمایی های شما
راستش 2 بار گفته که شخصی بهش گفته آخر ی شوهر واسه فلان شهر که هم من هم خودش واسه اون شهریم گیرش میاد
و یکبار هم گفت که خوش به حال دخترا چون پسرا مجبورن ابراز علاقه کنند و دختر ها رد یا قبول که برداشت من این بود که من هر چقدرم دوست داشته باشم نمیگم تو باید بگی. راستی بسیار مغروره حرف شما کاملا متین و درست بجاست که میفرمایید فرصت بده ولی چون زیباست و خانواده خوبی داره فکر میکنم زود ازدواج کنه و شاید اگه نگم داغش تا آخر عمر باهام بمونه و نتونم فراموشش کنم
-
RE: برم خواستگاری؟
مرد باید پیشنهادو مطرح کنه.اگه ایشون پیشنهاد رو مطرح کنه که تو دید شما خفیف می شه. به نظر من ایشون خواسته به شما برسونه دوستتون داره. اینم ابدا ایرادی نداره! بهتره از مشخصات اخلاقی ایشون بهتر مطلع بشید و اینطوری اوکی یا رد ندهید
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
دوست عزیز
من ندیم این خانم پالسی به شما داده باشن بعضی از دخترهایی که به اصطلاح روابط بازی دارن با خیلیها رابطه ی جاست فرند دارن و میگن تنها با تو اینطوری هستیم در صورتی که با خیلیهای دیگه هم بودن و هستن!بعضهاشون هم خودشون رو ادمهای معتقد با دیدگاه باز نشان میدن مثل این خانم!ولی بیشتر در فکر پر کردن تنهاییشون هستن و دنبال یکیهستن که با هاشون باشه هم نه ،یعنی مثل این خانم با یکی روابط دوست پسر دوست دختری دارن ولی زیر بار رابطه نمی رن که پس فردا که خواستن شوهر کنن براشون مشکل ساز نشه اینا بیشتر دنبال یک دوست دانشگاهی میگردن که تو درسها کمکشون کنه و کارهاشون رو انجام بده و تا اونجا که مشکلی پیش نیاد از نظر اعتقادی خودشون با طرف حال کنند!
دوست عزیز نه میگم این خانم قصد شومی داره نه میگم پاکه چون نمیشناسمش ولی روی صحبتم با شماست که نگذار بازیچه بشی!
خیلی جزیی نگر هستی و از کاه کوه میسازی ایشون پالسی به شما ندادن شما برای خودت پالس ساختی!
وقتی انقدر در این رابطه فرو رفتی یعنی وابسته شدی و ادامه اش به صلاحت نیست اگر می تونه برات یک همکلاسی باشه مثل بقیه که با هاشون در گیری عاطفی نداری این رابطه سالمه و خوبه ولی وقتی تا این حد غرق شدی هر چه زودتر از این رابطه بیای بیرون بدون که برد کردی و زود هم فرا موشش می کنی اگر ارتباط رو خیلی خیلی محدود کنی.
شما دو تا دوست معمولی هستین نه حتی دوست پسر و دوست دختر،اگر به شما تمایلی داشت بیشتر نخ میداد اما اگر اصرار داری بهت علاقه داره بهش بگو و خودت رو راحت کن و به زندگیت برس اما یک راه دیگه ایی هم هست که بگذاری یک خاطره برات باشه چون بعد از گفتن شما اگر جوابش منفی باشه دیگه رابطه مثل قبل نخواهد بود.
این نوع دخترها متوجه نیستن که با این منفعت طلبی و خود خواهی خودشون چه ضربه هایی رو ممکنه بزنن اما میشه با دقت و از کاه کوه نساختن و با برنامه ریزی برای اینده و کار بجای وقت کذرونی با چنین افرادی اینده ی بهتری رو رقم زد.
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
چرا یه تاپیک دیگه باز کردید، این جزئیاتی که الآن اضافه کردیدو تو همون توضیح میدادید و راهنمایی میخواستید بهتر بود
بنظر ایشون میخوان شما برید خواستگاریشون ولی نظرم همونه که قبلا گفتم. اگه جلو برید بعدا پشیمون میشید به خصوص با این جزئیاتی که الآن گفتید
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
دوست عزیز
من ندیم این خانم پالسی به شما داده باشن بعضی از دخترهایی که به اصطلاح روابط بازی دارن با خیلیها رابطه ی جاست فرند دارن و میگن تنها با تو اینطوری هستیم در صورتی که با خیلیهای دیگه هم بودن و هستن!بعضهاشون هم خودشون رو ادمهای معتقد با دیدگاه باز نشان میدن مثل این خانم!ولی بیشتر در فکر پر کردن تنهاییشون هستن و دنبال یکیهستن که با هاشون باشه هم نه ،یعنی مثل این خانم با یکی روابط دوست پسر دوست دختری دارن ولی زیر بار رابطه نمی رن که پس فردا که خواستن شوهر کنن براشون مشکل ساز نشه اینا بیشتر دنبال یک دوست دانشگاهی میگردن که تو درسها کمکشون کنه و کارهاشون رو انجام بده و تا اونجا که مشکلی پیش نیاد از نظر اعتقادی خودشون با طرف حال کنند!
دوست عزیز نه میگم این خانم قصد شومی داره نه میگم پاکه چون نمیشناسمش ولی روی صحبتم با شماست که نگذار بازیچه بشی!
خیلی جزیی نگر هستی و از کاه کوه میسازی ایشون پالسی به شما ندادن شما برای خودت پالس ساختی!
وقتی انقدر در این رابطه فرو رفتی یعنی وابسته شدی و ادامه اش به صلاحت نیست اگر می تونه برات یک همکلاسی باشه مثل بقیه که با هاشون در گیری عاطفی نداری این رابطه سالمه و خوبه ولی وقتی تا این حد غرق شدی هر چه زودتر از این رابطه بیای بیرون بدون که برد کردی و زود هم فرا موشش می کنی اگر ارتباط رو خیلی خیلی محدود کنی.
شما دو تا دوست معمولی هستین نه حتی دوست پسر و دوست دختر،اگر به شما تمایلی داشت بیشتر نخ میداد اما اگر اصرار داری بهت علاقه داره بهش بگو و خودت رو راحت کن و به زندگیت برس اما یک راه دیگه ایی هم هست که بگذاری یک خاطره برات باشه چون بعد از گفتن شما اگر جوابش منفی باشه دیگه رابطه مثل قبل نخواهد بود.
این نوع دخترها متوجه نیستن که با این منفعت طلبی و خود خواهی خودشون چه ضربه هایی رو ممکنه بزنن اما میشه با دقت و از کاه کوه نساختن و با برنامه ریزی برای اینده و کار بجای وقت کذرونی با چنین افرادی اینده ی بهتری رو رقم زد.
واقعا ممنون که وقت گذاشتید و خوندید و هم جواب بسیار کاملی دادید حس بدی نسبت به خودم بهم دست داد ولی حس میکنم از این حرفای شما تلنگر بزرگی بهم بود که انقدر سطحی نگر نباش خیلی ممنون
نقل قول:
نوشته اصلی توسط زنده دل
چرا یه تاپیک دیگه باز کردید، این جزئیاتی که الآن اضافه کردیدو تو همون توضیح میدادید و راهنمایی میخواستید بهتر بود
بنظر ایشون میخوان شما برید خواستگاریشون ولی نظرم همونه که قبلا گفتم. اگه جلو برید بعدا پشیمون میشید به خصوص با این جزئیاتی که الآن گفتید
سلامی دوباره شرمنده از باز کردن تاپیک جدید میشه شما هم مثل دوست عزیزمون tamas کامل و با تحلیل کمکم کنید
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
حرفهای TAMAS رو مطمئن باش درسته. البته این خانومها چوب این کار هاشون رو می خورند سنشون که می ره بالاتر دیگه نه پسری هست برای سرکار گذاشتن نه مردی هست برای ازدواج.
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
خیلی ممنون از راهنمایی های دوستان
یکبار یکی از دخترهای دانشگاه که با من دوستی اجتماعی که نه اصلا همکلاسی که فقط شماره همو داریم و ماهی یکبار هم اس نمیدیم تو جمع خانم ها پشت سر من اسم کوچیکمو گفته بوده و از من تعریف کرده بوده این خانم 3 بار اومد و تعریف کرد و ابراز تنفر از اون خانم که تو دانشگاه نباید انفد کسی با کسی صمیمی بشه نمیدونم خوب این حرفش نشونه چی بوده؟ حسادت زنانه نبوده؟
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
سلام، چشم
دلایلی که میگم ایشون قصدشون خواستگاری و ازدواجه اینه که گفتید باهاتون در مورد آینده صحبت کردن، بچه و اینا و اینکه در مورد علاقه یه آقایی به دوستشون و اینکه اگه میخواد باید بیاد جلو بگه و من الآن مث اونم
دلایلی که میگم پشیمونی براتون داره یکیش اینه که ایشون خودشون رابطه رو با شما شروع کردن و ممکنه بعدها این در نظر شما بد بیاد و توی اختلافات بگید که خودت شروع کردی، یا از کجا معلوم با یکی دیگه هم شروع نکنی و ...
دومین دلیل اینه که ایشون روابط اجتماعی خیلی بالایی دارن (چت کردن، سوار ماشین یه مرد دیگه شدن -که حتی با وجود تأهل اون آقا و سن بالاشون بازم درست نیست و ناراحتی شما بجا بوده- دوستی قبلی یا همزمان با یکی دیگه، ارتباط با استادی که وجهه خوبی نداره) که از حرفاتون و ابراز ناراحتی هایی که کردید معلومه شما اینو نمی پسندید. بخصوص که هر ارتباطی رو توجیه هم میکنن. ممکنه بعد از ازدواجم این جور روابط داشته باشن و با همین دلایل که اون سن بابامه، یا استادمه و منظوری نداریم و ...
سومین دلیلم هم اینه که ایشون با اینکه خودشون به شما علاقه دارن (البته نظر منه شایدم اشتباه برداشت کردم هیچی معلوم نیست و منم با قطعیت نمیگم) اما معلوم نیست خانوادشونم راضی باشن یا نه و دلایلی که خودتونم اشاره کردید که ایشون زیبا هستن، از نظر مالی هم بهتر هستن و شما فعلا درآمدی ندارید احتمال اینکه خونوادشون مخالف باشن زیاده
به گفته خانوادتون، خانواده ها بهم نمیخورن. خانواده خودتونم الآن راضی نیست و بعد از آشنایی هم ممکنه مخالفت کنن و شماهم که میخواید تا سه سال ایشونو معطل نگه دارید و اگه بعد از سه سال خانواده خودتون مخالف باشن حتما شرمندگیش واسه شما میمونه. اگرم از طرف ایشون مشکلی پیش بیاد و بعد از این مدت خانواده ایشون مخالفت کنن که بازم هردوتون آسیب می بینید بخاطر سه سال دوستی
ضمنا از کجا میدونید توی مدت سه سال بازم دوستیتون مثل الآن پاک میمونه یا ایشون یا شما تغییری نمی کنید(از نظر اخلاق یا اعتقادات). سه سال مدت زیادیه
معلوم نیست ایشون تمام حرفاشون راست باشه، البته من نمیگم دروغ میگن و این الان شاید اصلا مهم نباشه ولی اگه بخواید رابطه رو جدی کنید ممکنه براتون مهم بشه اونوقت اگه متوجه بشید بعضی حرفا حقیقت نداشتن.. مثلا ارتباطهاشون در اون حدی که نشون دادن نبوده باشه، جریان خواستگاری که براتون گفتن درست نباشه و برای تحریک شما باشه و ... (البته من نمیگم اینطوریه ها. فقط نمیخوام بعدا پشیمون بشید)
آخرین دلیل این که، شما الآن خیلی وقت دارید برای اینکه انتخاب بهتری داشته باشید که خودتون شروع کنندش باشید و بیشتر باهاتون جور باشن تا اونموقع حتما شرایطتونم بهتر شده
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
توی آبنمک خوابوندتت :305:
شاید به دردش بخوری :227: شایدم بالاتری پیدا کرد و اون رو چسبید :311: :303:
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
دوست عزیز ما این راهها رو همه رفتیم! دختره رو فرشته ای می دونستیم که با همه روابط اجتماعی خوبی داره و... ایشون به همه به صورت یک ابزار برای کارهاش نگاه می کنه. از من گفتن بود. تجربه قبلی من دقیقا مشابه شماست. حتی علاقه افراطی هم به من وجود داشت! افراطی دقیقا! از دخترهایی که خیلی با پسرهای دیگه گرم می گیرن و صمیمیتشون زیادی هست دوری کن
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
واقعا تشکر از راهنمایی های دوستان بعضی از این حرف ها تو ذهن خودمم بود میخواستم مطمئن شم ولی من هیچ وقت ازش بدم نمیاد فقط میخوام دیگه ازش دوری کنم هم بخاطر خودم هم بخاطر اون
دوستان تا اینجا دلایل واقعا خوبی اوردید برای تموم کردن رابطه الآن داغم حالا چجوری کامل فراموش کنم
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
نقل قول:
یکبار یکی از دخترهای دانشگاه که با من دوستی اجتماعی که نه اصلا همکلاسی که فقط شماره همو داریم و ماهی یکبار هم اس نمیدیم تو جمع خانم ها پشت سر من اسم کوچیکمو گفته بوده و از من تعریف کرده بوده این خانم 3 بار اومد و تعریف کرد و ابراز تنفر از اون خانم که تو دانشگاه نباید انفد کسی با کسی صمیمی بشه نمیدونم خوب این حرفش نشونه چی بوده؟ حسادت زنانه نبوده؟
برای اینه که می خواد برای خودش باشی نه کسه دیگه یعنی کارهای بقیه رو انجام ندی پای درد و دل بقیه نشینی و... و خلاصه برای خودش باشی اون هم تنها به عنوان دوست نه همسر !
نقل قول:
دوستان تا اینجا دلایل واقعا خوبی اوردید برای تموم کردن رابطه الآن داغم حالا چجوری کامل فراموش کنم
باور کن به یک ماه نمیکشه که فراموش می کنی البته تا یک مدتی بعد از یک ماه هم گاهی میاد سراغت اما گذراست. با کارشناسی این رابطه درسهای بزرگی هم در مورد خودت و هم نوع روابطت خواهی گرفت که قدر یک دنیا ارزش داره و در زندگی اینده ات بسیار به دردت می خوره البته اگر رابطه رو بسیار محدود کنی و نقادانه به این رابطه نگاه کنی. توصیه میکنم کتاب ایا تو نیمه ی گمشده ی من هستی نوشته ی باربارا دی انجلیس رو بخونی در این مقطع به کارت میاد.
مطالب زیادی برای کم کردن عوارض قطع رابطه در سایت هست بگردی پیدا میکنی،این رو هم بگم این سختی اندک قطع رابطه بهای تجربه ایه که کسب میکنی در این دنیا هیچ چیز خوبی بدون زحمت بدست نمیاد.
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
باز هم ممنون از دوستان مخصوصا tamas و زنده دل
ولی tamas عزیز اون بنده خدا دختر خوبیه مشکل از منه که انقد زود دل میبندمم ولی تا همین 1ماه پیش بیشتر اون زنگ میزد یا اس میداد یا برام جزوه جور میکرد حدودا 2برابر من. بیشتر موقع ها سوالی داشت زنگ میزد تا اینکه اس بده ولی من بیشتر اس میدادم یا بیشتر موقع ها سریع میگفت بزنگ خونمون یا اینکه مادرش برای قبولی من تو یک امتحان نذر هم کرده بود یا اینکه برای خرید کتابا هر ترم اون زنگ میزد که نمیخوای کتاب بخری. ولی هر چی بوده به نظر من این دوستی تموم بشه به نفع جفتمونه
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
خوشحالم که تونستید تصمیم بگیرید و از دو دلی دربیاید. دودلی خیلی بده
گفتید چطوری میتونم کامل فراموش کنم. کامل که فکر نکنم هیچوقت بتونید فراموش کنید ولی برای فراموش کردن این لینکا میتونن بهتون کمک کنن:
با شکست عشقی چه جور کنار بیاییم؟
چگونه یك رابطه عاطفی را تمام کنیم
موفق باشید
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
ولی من باز دو دل شدم که بگم یا نه
وقتی فکر میکنم اگه واقعا منو دوست داشته باشه اون مسائل حل میشه و اینکه تا همین 1 ماه پیش تو این 1.5 سال بیشتر یاد کردن و تماس گرفتن از طرف اون بوده و من با احترام برخورد کردم ولی تقریبا بی تفاوت فقط چندبار غیرمستقیم گفتم دوست دارم و چند تا اس عاشقانه دادم و اون رابطه هاشو با دیگران رو و حتی سوار ماشین شدن رو همه رو خودش گفته اگه نمیگفت نمیفهمیدم چون هیچ کدوم از دوستای خودمم این موضوع رو نمیدونن که ما با هم دوستیم که بخوان آمارشو داشته باشن بیان بهم بگن دوستان کمکم کنید
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
پدرام جان، اگر شما 22-3 سالته من 28 سالمه. شما بگی ف بنده تا فرحزاد رفتم. عین رابطه ای که من تجربه کردم. در اون حتی دختر به من ابراز علاقه هم میکرد. این خانم قصدش سواستفاده است. شما ده بار دیگه داستان رو به شکل دیگری تعریف کنی نظر من اینه. حالا دلت واسه این رابطه تنگ می شه ولی مثل واکسنی هست که شما رو ایمن می کنه قبل اینکه بدبین شی به عالم و ادم! رها کن این دخترو! حتی جواب سلامشو نده. از من گفتن بود.
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
به فرض که اون مسائل حل بشن (که من فکر نمی کنم حل بشن، الآن احساساتی شدید اینو میگید) شما که الآن شرایط ازدواج ندارید، خانوادتون راضی میشن برن خواستگاری تا شرایط جور بشه؟ اگه خانوادتونم راضی بشن، خانواده ایشون رضایت میدن؟
به دوستی تو این مدت فکر نکنید که آخرش خیلی تلخه. جدا از همه دلایلی که تو شرایط کلی هست و همیشه صدق میکنه در مورد شما یه مسئله دیگه هم هست و اونم اینه که این خانوم حتی اگه بگیم الآن شمارو دوست دارن ولی با شخصیتی که نشون دادن، با آشنا شدن با یه مورد بهتر حتما به طرف ایشون میرن چون به شما تعهدی ندارن، و تو این مدت طولانی مگه میشه با مورد بهتری آشنا نشن! در صورت دوستی شما حتما ضربه میخورید
راستی یادم نبود، ایشونم که مایل به دوستی نبودند
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط زنده دل
این خانوم حتی اگه بگیم الآن شمارو دوست دارن ولی با شخصیتی که نشون دادن، با آشنا شدن با یه مورد بهتر حتما به طرف ایشون میرن و تو این مدت طولانی مگه میشه با مورد بهتری آشنا نشن! در صورت دوستی شما حتما ضربه میخورید
راستی یادم نبود، ایشونم که مایل به دوستی نبودند
خیلی ممنون از کمک ها و توجه شما دوستان عزیز
دوست عزیز زنده دل حرف های شما بیشتر از بقیه دوستان آدم رو آروم میکنه و مطمئن چون خوش بینانه به قضیه یعنی اونطوری که من دوست دارم نگاه میکنید فقط حرف های بالا رو یکم تشریح میکنید
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
شاید چونکه من از دید خودم و تجربه خودم قضیه رو میبینم ولی بهتره وقتی آقایون بهتون میگن همچین آدمایی هم هستن، حرفشونو جدی بگیرید
منظورم از اینکه گفتم شخصیتشونو اینطوری نشون دادند این بود:
به نظرتون چرا ایشون همچین روابطی با بقیه دارن؟ مثلا اس ام اس دادن به استاد، سوار ماشین یه آقا شدن و ...
یه دیدش اینه که بگیم خانوادشون این مدلی هستن، چون به شما هم گفته بودن که برید خونشون و خانوادشون مشکلی ندارن. (اگه این مورد باشه، شما باید کاملا این فرهنگ رو بپذیرید ایشون با این دیدی که دارن هر نوع محرومیتی براشون غیر قابل قبول و متعصبانس. قبول کنید که شما نمیتونید اینو بپذیرید. مشخصه)
یه دید دیگه اینه که ایشون دنبال اینن که یه همسر مناسب برای خودشون پیدا کنن (با توجه به چت کردنشون و اینکه به ایشونم گفتن اگه منو میخوای بیا خواستگاریم) و بین کسایی که میشناختن شما بهترین گزینه بودید، پس تا وقتی که خواستگاری و مراسمی نباشه بازم دنبال یه همسر خوب میگردند و مطمئنا هر خوبی یه خوب تری هم داره که بالاخره پیداش می کنن و در آخر این شمایید تنها میمونید
یه دید دیگه هم میتونست باشه، اونم اینکه ایشون میخوان نیازهاشون رفع بشه، ولی اگه این بود وقتی شما حتی بهشون پیشنهاد صمیمی تر شدن رو دادید نباید رد می کردن. اگرم در همین حد براشون کافی باشه پس نباید با دیگران همزمان با شما ارتباط برقرار می کردن پس این مورد رد میشه
شایدم دو مورد اول هردوش باشه، یعنی هم فرهنگشون اینجوریه هم دنبال همسر هستن
اختلاف فرهنگی خودش یه مشکله، چه برسه به اینکه این اختلاف تو این قضیه به این مهمی هست
کسی هم که دنبال همسر باشه اولا 3 سال برای کسی صبر نمیکنه، ثانیا شما توی اطرافیانشون بهترین گزینه بودید که انتخاب شدید ولی دوست داشتنی در کار نیست
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
از تمام راهنمایی های دوستان مخصوصا tamas mehran21 زنده دل ممنون الآن تو شرایط بدی هستم چون موقع امتحاناست نمی تونم با دوستانم برم بیرون یا خودم مشغول کاری کنم درس خوندنم که همینجوری نمیشه خوند وای به این وضعیت ولی واقعا به این نتیجه رسیدم که از کسی بدم نیاد ولی وابسته نباشم راهنمایی های دوستان واقعا مفید بود دعام کنید که این مدت فراموش کردن رو راحتتر بگذرونم
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
دوست عزیز
نقل قول:
دوست عزیز نه میگم این خانم قصد شومی داره نه میگم پاکه چون نمیشناسمش ولی روی صحبتم با شماست که نگذار بازیچه بشی!
من بهت گفتم که ایشون رو نمیشناسم و قضاوتی نمیکنم تنها تجربیات خودم و به شما میگم.
باور کن مسائل انقدری که شما و برخیاز دوستان فکر می کنید پیچیده نیستن!
می تونی بگی تا حالا با چند تا دختر رابطه ایی به این شکل داشتی؟
نقل قول:
ولی tamas عزیز اون بنده خدا دختر خوبیه مشکل از منه که انقد زود دل میبندمم ولی تا همین 1ماه پیش بیشتر اون زنگ میزد یا اس میداد یا برام جزوه جور میکرد حدودا 2برابر من. بیشتر موقع ها سوالی داشت زنگ میزد تا اینکه اس بده ولی من بیشتر اس میدادم یا بیشتر موقع ها سریع میگفت بزنگ خونمون یا اینکه مادرش برای قبولی من تو یک امتحان نذر هم کرده بود یا اینکه برای خرید کتابا هر ترم اون زنگ میزد که نمیخوای کتاب بخری. ولی هر چی بوده به نظر من این دوستی تموم بشه به نفع جفتمونه
یعنی فکر می کنی اون تا حالا نفهمیده بهش دل بستی؟ببین دوست من دخترها سریع اینجور چیزها رو می فهمن سریعتر از اون چیزی که فکرش و بکنی!
mehran21 عزیز حرف قشنگی به شما زدن:
نقل قول:
پدرام جان، اگر شما 22-3 سالته من 28 سالمه. شما بگی ف بنده تا فرحزاد رفتم. عین رابطه ای که من تجربه کردم. در اون حتی دختر به من ابراز علاقه هم میکرد. این خانم قصدش سواستفاده است. شما ده بار دیگه داستان رو به شکل دیگری تعریف کنی نظر من اینه.
اگه بهت بگم این چیزی که الان برای شما تجربه است برای من خاطره است باور میکنی؟فکر می کنم توی سایت هم این داستان رو نوشتم در اون داستان تمایل ظاهری دختر به مراتب بیشتر هم بود!
بهت حق میدم اون زمان اگر کسی بود و این حرفها رو به من می زد شاید من هم بی توجه بودم
ولی الان هستند کسانی که میگن، دیگه تصمیم باشماست،اگر فکر میکنی اونقدر قوی هستی که بتونی وارد چنین کش مکشی بشی و ضربه نخوری اینکار رو بکن.
شاید اگه از یک منظر دیگه هم به قضیه نگاه کنی بد نباشه اصلا شرایط ازدواج رو الان داری؟خوب گفتی نه بنظرت خانوادت الان برای 3 سال دیگه برات اقدام میکنن خوب گفتی نه ایا فکر میکنی دختری که از نظر خانواده و تحصیلات و قیافه در سطح خوبیه که طبیعتا دارای خواستگارهای زیادی هم باید باشه منتظر شما می مونه؟اگر فرضا خودش بخواد چنین خانواده ایی بهش اجازه می دن؟چه تضمینی هست که شما در این مدت مورد بهتری نبینی و همینطور این خانم؟
می دونی کبریت بی خطر چیه؟از نظر بعضی از دخترها پسرهایی مثل شما کبریت بی خطر هستن راحت می تونن بهشون اعتماد کنن و کارهاشون رو پیش ببرن بدون اینکه بهشون وابسته بشن چون برای اونها دلیلی برای عاشق شدن به چنین پسرهایی وجود نداره.
می دونم می خوای بگی اون با همه فرق داره اما دوست من همه در ابتدای امر همچین فکری می کنن ولی بهتره مدتی بعد از ازدواج یا رابطه ی دوستی بری و ازشون بپرسی!
حتما می خوای بگی اگه دوستم داشته باشه چی؟اگر نشونه هایی که داری می گی رو از من بپرسی بهت میگم تو برای اون مثل دوست دانشگاهی هستی و نهایتا مثل داداشش نه عشق!این موضوع رو هم از دخترها و پسرهایی که بزرگتر هستن بپرس اصلا برو و از یک روانشناس بپرس!
خودت رو بگذار جای یک دختر اگر پسری باشه که هر کاری که ازش بخوای برات بکنه و همش مواظبت باشه و هواتو داشته باشه بهش اعتماد نمی کنی و بهش نزدیک نمیشی؟چرا تو هم میشی اگر بفکر اون نباشی و سعی میکنی کارهایی رو هم که از دست میاد انجام بدی که طرف مقابل بهت نگه چه بی مرامه!
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
دوست عزیز:72:
من نظر شخصی خودم رو بعنوان یک دختر میگم با توجه به شناختی که از خانمها دارم، فکر می کنم دوستان اقا خیلی بدبینانه قضاوت کردنند یا شاید تجربیات بدی در این مورد داشتند.
اکثر خانمها (مگر تعداد کمی که خیانت دیدند و یا مشکل روانی دارند) وقتی از یکی خوششون می یاد واقعا عقلشون درمقابل احساسشون کم می یاره و اگر خواستگار دیگه ای با بهترین موقعیت اقتصادی و اجتماعی هم داشته باشند ترجیح می دهند بدنبال احساسشون برند :305:
به نظر من این خانم از شما خوشش آمده ولی منتظر است شما رسمی اقدام کنید،
یکجورایی بلاتکلیف هست می ترسه بیشتر از این به شما دل ببنده و ایشون انتخاب شما و یا خانواده شما نباشه.
من اگر جای شما بودم و ایشون رو واقعا میخواستم رسمی خاستگاری می کردم یا رومی روم یا زنگی زنگ:310:
چه جواب مثبت باشه چه منفی، حداقلش اینه که تا آخر عمر مدیون خودتون نیستید و تلاشتون رو کردید:72:
باز هم تصمیم تصمیم شما است، موفق باشید:72:
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
من البته بازم می گم نظرمو می دم . فکر نمی کنم خانومها اونقدرها هم احساساتی انتخاب کنند! یعنی آقایون خیلی بیشتر بر پایه علاقه انتخاب می کنند تا خانومها! من مردی رو سراغ ندارم که از زنی خوشش نیومده باشه بعد ازدواج کنه! اما تا دلتون بخواد انتخاب براساس موقعیت در خانومها دیدم. خانومها بسیار سخت گیرانه تر و براساس معیار انتخاب می کنند. بنابراین بسیار مقایسه گر تر هستند. این رو که دیگه قبول دارید؟
رفتار ایشون "علاقه" ای رو نشون نمی ده! نمی شه گفت همه آاقایون بدبینانه نظر می دن! شما خانم "سنجاب" خیلی خوش بینانه فکر می کنم دیدید قضیه رو.
یک دختر هم سن شما پدرام جان به نظر من از نظر ضریب هوشی عاطفی چند لول بالاتر از شماست. یعنی محاله احساس شما و پاکی این احساس رو متوجه نشده باشه! اونم همچنین دختری با این سطح روابط اجتماعی!!!
اینا که نمی دونم هنوز نفهمیده و... داستانه برادر!
دوست عزیز پدرام جان هر کاری انجام می دی پسر گل مواظب ترفند جدید در آب نمک خوابوندن باش! پیشنهاد هم می دی بیشتر از یک ماه منتظر جواب دقیق و کاملشون نباش! دقیق یعنی بله کامل. و بعد پای خونواده ها کشیده بشه وسط.
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
ممنون از راهنمایی های همه دوستان اول داشت دو دلییم می رفت بسوی قطع رابطه ولی دوست عزیز tamas قبول داری یکم بدبینی من قبلا هم با چند خانم دوست بودم ولی اجتماعی ولی این اولین باره با یک خانم رابطه دارم و فکر میکنم عاشق اونم و نمیدونم این حس متقابل یا نه ولی چیزی که هستش من شک دارم که شاید فقط منتظر باشه من اقدام رسمی کنم ولی با حرف های tamas عزیز و با توجه به اینکه شرایط ازدواج رو ندارم هر چی فکر میکنم بهترین راه فراموش کردنه چون اگه بگم الکی خودمو کوچیک میکنم ولی اگر بعد از مدتی از این که دیگه ازش خبری نگرفتم و اومد دنبالم دیگه معلومه که واقعا منو میخواد و فکر میکنم دیگه اون موقع باید اقدام رسمی بکنم. اگرم نیومد قضاوت های tamas عزیز اینکه من کبریت بی خطرم(چند بار قبلا این حس بهم دست داده) درست از آب در میاد و راهنمایی ام کنید چجوری از کبریت بی خطر بودن در بیام
نقل قول:
بدون اینکه بهشون وابسته بشن چون برای اونها دلیلی برای عاشق شدن به چنین پسرهایی وجود نداره.
ولی یک حرف خیلی خوب زدی که تحلیل این رابطه ها باعث خودشناسی و این به نظرم حرف درست و خوبیه ولی دلیلی برای عاشق شدن به چنین پسرهایی وجود نداره چرا؟
یعنی کسی نمیتونه عاشق من شه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehran21'
یک دختر هم سن شما پدرام جان به نظر من از نظر ضریب هوشی عاطفی چند لول بالاتر از شماست. یعنی محاله احساس شما و پاکی این احساس رو متوجه نشده باشه! اونم همچنین دختری با این سطح روابط اجتماعی!!!
اینا که نمی دونم هنوز نفهمیده و... داستانه برادر!
من چند وقتی علاقه ام اینقدر زیاد شده چون اصلا به اینکه شاید بخواد منو دوست داشته باشه فکر نمیکردم فقط فکر میکردم دوستی اجتماعی و من 25 و اون 21 .فقط همون پالس ها منو به فکر فرو برد که کم هم نبوده و اینکه راستش تاحالا تو ابراز احساسم با ایشون اصلا جرات مندانه رفتار نکردمو صریح ابراز نکردم فقط با بعضی رفتارام و چند تا اس عاشقانه میدونم اون هم فهمیده ولی خیلی خیلی مغروره
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
دوست عزیز
باز هم میگم من خدای نکرده در مورد کسی قضاوت نکردم من نه این خانم رو میشناسم نه شما رو تنها از روی حرفهایی که میزنید و با تجربیات خودم قضیه رو براتون تحلیل میکنم نه قضاوت!
این داستان شما رو هم من خودم تجربه کردم هم تجربه های بقیه رو شنیدم و هم در اینچا چند نمونه خوندم.
من بدبینی ایی نسبت به دخترها ندارم تنها این داستان برام کتاب بازه.
توجه داشته باش به حرف خودت که این خانوم روابطش بازه و از این نوع زاویه ی دید هم با شما رفتار میکنه پس روی رفتارهاش زوم نکن،من گفتنی ها رو به شما گفتم دیگه شما هستی که باید تصمیم بگیری
فقط درک میکنم شاید شما احتیاج به شناخت بیشتری نسبت به دخترها داشته باشی و همچنین تجربه ها و پختگی بیشتر.
دوست من این زندگی شماست اگر فکر می کنی بهتره باهاش ادامه بدی یا بری بهش بگی حتما این کار و بکن چون نزدیکترین فرد به این ماجرا شما هستی و دقیقترین واکنشها رو شما دیدی.
در هر صورت موفق باشی
(جوابی هم به نوشته ی دوستمون سنجاب داشتم که امیدوارم در تاپیک دیگری بتونم خدمتشون عرض کنم)
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
باز هم ممنون از دوست عزیز tamas و توجه شما به راهنمایی و کمک بنده واقعا خوشحالم که هنوز مثل شما و باقی دوستان کسانی هستند که برای حل مشکل دیگران تلاش میکنند و راهنمایی ولی کبریت بی خطر بودنم و راه های رفع شو بگی خوشحال میشم
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
pedram777 عزیز
ادم لازم نیست که هر چیزی رو خودش تجربه کنه تنها کافیه از تجربیات بقیه استفاده کنه!
پختگی بیشتر ،گذشت زمان،استفاده از تجربیات مفید دیگران مثل خواندن ارشیو این سایت و یا ....)،هدفمند بودن دوستیها و ....
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
آره برادر
بهترین راه اتمامه
یه بزرگی میگه
کسی رو که دوسش داری رهاش کن
اگه برگشت طرفت مال تو بوده
اگه برنگشت از اول هم مال تو نبوده
تو لفافه گذاشتن تو اصلا خوب نیست
تو واقعا بی خیالش شو. گذشت زمان همه چیز رو واضح می کنه
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
سلام دوست عزیز.
بر فرض اینکه اون خانم واقعا شما رودوست داشته باشه، بجز علاقه داشتن و زیبایی، اون خانم همه ی معیارای شما رو واسه ازدواج داره که به ازدواج باهاش فکر میکنی؟ شما به محض اینکه از علاقش باخبر بشی میری تو فاز منطقی و هزارتا معیار که واسه ازدواج داریو یادت میاد و اولین مشکلی که باهاش روبرو میشی اختلافای فرهنگیه، که همین الانشم یجورایی داره اذیتت میکنه.در ضمن من شدیدا شدیدا همه رو از صبر کردن واسه رابطه هایی که به امیدبهتر شدن اوضاع در آینده هست نهی میکنم!!!!:305: اگه الان شرایطشو نداری چرا فک میکنی یه دختر که مطمئنا خواستگارای بهتری خواهد داشت واست صبر میکنه؟؟ در مورد اینکه چطوری فراموشش کنی هم فقط بهت میگم سخته چون خودمم الان تو این شرایطم....
-
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
pedram777 گرامی
دوستان گفتنی ها را به خوبی گفتند
خوش بینانه اش اینکه ایشون هم خواهان شماست و می توانید اقدام رسمی کنید
اما
.
.
.
.
.
.
.
.
.
از نظر فرهنگی و شخصیتی تفاوتهای مسئله ساز دارید و قطعاً زندگی شما به مشکل برخواهد خورد .
.
.
.
.
.
علاقه شما همانطور که توصیف کردید بیشتر متأثر از زیبایی ایشون هست یعنی علاقه کاملاً با جنبه ظاهری ، مادی و غریزی است..... و تنها رابطه اجتماعی گرم ایشون با شما ملاک شناخت شما از شخصیت ایشون وتناسب شخصیتی نیست . پس ریشه علاقه شما نیز نادرست و زود گذر هست و به عبارتی در پی سراب افتاده ای نه آب .
ما از بیرون گود نظاره می کنیم و می گوییم شما تناسب ندارید . پس احساسات خود را مهار کرده همان تصمیم درست مبنی بر ترک رابطه را عملی کنید .
موفق باشید