-
چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
با سلام
احتمالا كم و بيش با مشكلات من اشنا هستيد ،من تازه فهميدم كه شوهرم فكر ميكنه كه اگه بهم محبت كنه من پر رو ميشم يه جورايي داره من رو ادب ميكنه
نه حرف قشنگي نه آغوش گرمي نه تماس بدني هيچي هيچي هيچي
ميدونم كه دوسم داره ولي واقعا از اين طرز زندگي خسته شدم واقعا احتياج به گرمي و محبتش دارم اينجوري احساس ميكنم دارم با يه غريبه زندگي ميكنم اصلا احساس صميميت ندارم
نميدونم تا كي كيتونم اينجوري ادامه بدم به خودم و همسرم يه فرصت 3 ماهه دادم يهني تا نوروز كه اگه رفتاراش همينطوري ادامه داشته باشه واقعا ديگه تركش كنم البته اون چيزي از اين تصميم من نميدونه
ولي الان واقعا دوست دارم يه جوري بهش بفهمونم كه راضي نيستم كه منم ادمم نيازايي دارم ولي ميترسم
دوست دارم هم اون هم من اگه از هم انتظاري داريم يا از هم دلخوريم رك و راست و بدون جر و بحث و دعوا بتونيم به هم بگيم و لي اين صميميت رو نميبينم
هروقت ازش ميپرسم كه چه انتظاري ازم داري ميگه من دلم نميخواد انتظاراتمو بگم خودت بايد بفهمي
يا اگه من يه درخواستي ازش بكنم مثلا بگم امشب نر فوتبال و بيا با هم باشيم سريع از كوره در ميره منم ديگه جرئت نميكنم چيزي بگم
خلاصه خيلي كلافه ام يه عالمه حرف دارم كه بهش بگم ولي همشون رو تو دلم تلنبار كردم
شما بگيد بايد چيكر كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دلم ميخواد داد بزنم بگم بابا جون بخدا من از اين زندگي ناراضيم
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
هاجس عزیزم قرار شد که صبور باشی دختر گل ، قرار شد که بهش خیلی نزدیک نشی تا خودش بیاد سمتت هنوز یک هفته گذشته از او قول و قرار ها ، قرار شد خودت رو سرگرم مسائل دیگه زندگیت کنی قرار شد فکر کنی کسی که باهش زندگی میکنی شوهرت نیست یه هم خونه است باهات ... قرار شد به این مسائل احساسی فعلا فکر نکنی میدونم خیلی خیلی خیلی سخته واست عزیز دلم ولی قربونت برم واسه خودت فعلا یه مدت یه دلمشغولی های دیگه بساز سعی کن یه جور دیگه خودت رو مشغول کنی مثلا اگه مهمونی میاد با هم برین مهمونی مهمون دعوت کنین میدونم این کارها هم دل خوش میخواد و هم فکر راحت ولی فعلا همسرت رو از لحاظ عاطفی و احساسی رهاش کن اصلا بهش فکر نکن...
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
خيلي سخته خيلي سخته خيلي سخته
خسته ام
يعني حداقل نبايد بفهمه كه من از اين وضعيت ناراضي ام؟ [size=medium]
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
سلام هاجس جان. برام تاپیک گذاشتی که شوهر شما هم وقتی عصبی میشه مثل شوهر من رفتار میکنه... خیلی ناراحت شدم. به نظر من این موضوع اگه به همون شدتی باشه که من از زندگیم گفتم خیلی قابل تامل تره تا اینکه همسر شما نسبت به شما سرده. واسه بی میلی و کم توجهی یک مرد بالاخره میشه یه راهی پیدا کرد حتی اگه صبوری بخواد یه زن هرچقدر لازمه صبوری میکنه اما واسه مردی که تو عصبانیت نتونه خودشو کنترل کنه صبوری چاره ساز نیست. من دقیقا نمیدونم شوهر شما چقدر رو خودش کنترل داره ولی شما واسه من نوشتی شوهرمن هم همینطوره...عزیزم اگه شوهرتو دوست داری و فکر میکنی میتونی مشکلش رو حل کنی تمام سعیتو بکن تا مشگل پرخاشگریش حل بشه این که حل شد بقیه موارد همه حل میشن.
شوهرمن فوق العاده به من وابسته است و محبت میکنه ولی به خاطر همین یه مشکل خودم هم روانی شدم. مشکل الان من اینه که توانش رو دارم که بمونم و کمکش کنم و اصلا نتیجه ای خواهد داشت؟؟؟؟؟ یا اینکه تا دیر نشده خودمو از این زندگی غیر نرمال نجات بدم؟
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
بالاخره بي خيالش شدم
ديشب از خونه قهر كردم
ديگه برنميگردم
ميخوام برم دنبال كاراي مهريه و طلاق
تا از اين زندگي مزخرف خلاص شم.
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
هاجس خانم !!!! به نظر من شما اين همه در اين سايت موضوع مطرح نكرده بودي كه آخرش اينطوري بذاري بري خونه بابات. كاش يكم روي اين نظراتي كه بهت داده بودند، دقت كرده بودي. من قبول دارم شرايط سختي بوده. قبول دارم كه همسرت سردو مشكل داره. اما به نظر من خودت هم بي تجربگي زيادي داشتي. به راحتي از طلاق و مهريه حرف مي زني! مي دوني كه چقدر روزهاي اشك و گريه در انتظارته.مي دوني با اين روحيه اي كه الان داري طلاق بهترين راه حل زندگيت نيست؟
كاش همون سه ماه فرصتو براي خودت و همسرت نگه مي داشتي ...
ديگه از اينجا به بعدشم فكر كنم بايد پاي همه سختي هاي روحي كه در انتظارته بايستي و عجز و ناله هاتو كنترل كني.
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
ترجيح ميدم كسي كنارم نباشه و گريه و زاري كنم
تا اينكه يه نفر باشه و گريه و زاري و احساسم كوچكترين اهميتي براش نداشته باشه
بعدشم چرا من بايد گريه و زاري كنم مگه من از شوهرم چي ديدم تا حالا
چه خوبي برام داشته؟
اگه قرار باشه كسي گريه كنه اون بايد به خاطر از دست دادن من گريه و زاري كنه
به نظر شما وضعيت الانم كه مث دو تا روح با هم زندگي ميكنيم فرقي با طلاق داره ؟؟؟؟؟
اين آدم حتي ارزش گريه كردن رو هم نداره
چه برسه به اينكه بخوام عمرمو تلف كنم به پاش
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
هاجس عزیزم دقیقا کاری رو کردی که همسرت میخواست ... که کم بیاری و تو بری درخواست طلاق بدی و ....
امیدوارم مشاوران عزیز بیان بهت راهنمائی کنن
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
درخواست طلاق نميدم مهريه م رو اجرا ميذارم
nc60 عزيز خب اگه قرار به لج و لجبازي باشه و اينكه اون همش قصدش اين باشه كه كاري كنه كه كم بيارم
ديگه مگه مريضم بمونم و خودم رو ازار بدم
بالاخره خودش از مهريه دادن خسته ميشه و ميگه بيا طلاق بگير
همين الان اومد تو اتاقمون
انگار نه انگار كه با هم قهريم
از اين ريلكس بودنش متنفرم
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
به نظر من کارهائی که تو باید بکنی همسرت داره میکنه عزیزم تو باید ریلکس باشی تو باید آروم باشی نباید کم بیاری عزیزم ... تو خونه خودت میموندی بعد میرفتی مهریه را میذاشتی احرا شاید بهتر بود
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
من پیشنهادی دارم
تمام مشکلاتت و درخواستهاتو روی یه برگه کاغذ براش بنویس و سعی کن با احساس بنویسی و التماس و گله هم نکن.........
قهر و گریه و زاری فایده نداری
تو باید احساس همسرتو بیدار کنی و بهش بفهمونی چقدر زندگیت برات با ارزشه
لطفا کمی قوی باش
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
هاجنس عزيزم
باز هم به حرف ها و مشاورههايي كه از طرف كارشناسان محترم " عليالخصوص فرشته مهربان" شد گوش نكردي و راه خودت را رفتي.
پس چرا ميآي و گزارش ميدي.
تو كه اول و آخر ميخواي كار خوذت را بكني.
خيلي احساسي تصميم گرفتي.
اميدورام كه پشيمون نشي.
مسير براي درست شدن زندگي شما خيلي همواره. چرا نميخواي ببينيش.
شوهرت دوست داره ولي از اين همه تصميمات جور واجور و كارهاي غافلگيرانه و غير مترقبه تو كلافه شده.
بر عكس تو اون ريلكس و مي خواد بهترين تصميم را بگيره.
كار بسيار درستي كرده كه توي فضاي كاري بدون تشنج برخورد ميكنه. اين نشون مي ده كه كارهاش را حساب شده انجام مي ده. محلت نميداد و آبروريزي ميكرد خوب بود.؟؟؟!!!!
يك كم خودت را بكش بيرون و از بيرون به قضيه نگاه كن.
ببين خودت چه مشكلاتي داشتي. همه را با هم ببين.
با اين چيزهايي كه ميگي و مي نويسي، ما كه اينور قضيه هستيم، تو را بي تقصير نمي بينيم.
عزيز من
همسرت خيلي خوب ميدونه كه تو از اين زندگي راضي نيستي.
چرا به خودت و به اون فرصت نميدي كه تغيير كنين.
تغيير يك شبه و يك هفته و يك ماهه كه بدست نمياد.
تغيير پايدار بايد تدريجي بدست بياد.
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
هاجس خانم حالا كه تصميم گرفتي جدا بشي و مطمئنا با هيجان منفي خيلي زيادي هم نشستي پشت كامپيوترت و داري پست هاي افرادي كه مشكلات مشابه تو رو دارند مي خوني، لازمه كه خواهرانه يه چيزي رو به تو بگم:
1- تجربه منفي خودتو به بقيه تعميم نده و اگر نمي توني راهنماييشون كني، فقط خواننده پست هاشون باش. لطفا اونها رو ترغيب به انجام كاري مشابه خودت نكن و يا خودتو مثال نزن!
2- به نظر من شما خودت كم بي تقصير نيستي!!!! پس حالا كه قهر كردي و رفتي از خونتون . بهتره در آرامش رفتارهاي خودتو به عنوان يه ناظر بيروني آناليز كني. حيفه اين زندگي هاي يكساله است كه با اين لجبازي ها و رفتارهاي عجولانه از هم بپاشه. ضمنا رفتار همسرت خيلي پخته بود. آبرو داري كرده و اين نشون مي دهه براي تو حرمت قايله نه اينكه پرروئه!
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
مهرو جان
من كسي رو ترغيب به كاري نكردم
من خودم رو مثال زدم چون همچين صبري ندارم كه 4 سال بسوزم و بسازم و تازه وقتي 28 ساله شدم و خيلي از فرصت هام رو از دست دادم بيام و بنالم كه اي كاش اين كار رو نميكردم و الان ميخوام طلاق بگيرم
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
ببین هاجس جان
به نظرم اینقدری که همسرت تو رو و این زندگی رو دوست داره تو دوست نداری و اگه اون نبود تا حالا صدبار تو رفته بودی و این زندگی از هم پاشیده بود
تا چیزی میشه دم از طلاق و رفتن و جدایی می زنی
هاجس جان یه ذره هم باهاش راه بیا
یه ذره هم تشویقش کن به خاطر کارای خوبش
یکمم ازش تعریف کن
همش که ناله و زاری و گله نمی شه
وقتی ازش تمجید کنی مسلما به زندگی و محبت به تو امیدوارتر میشه
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
هاجس خانم سلام...
راستش نامزد منم همینطوره میگه من اگه انتظاراتم رو بگم رفتارات مصنوعی میشه تو باید خودت بفهمی من چی میخوام!!!
عجیبه نه... اره واسه منم عجیبه. منم ناراضیم ولی فرصت بهش ندادم میخوام خودش تصمیم بگیره.
یه مساله.. منم حس میکنم بهش محبت کنم پررو میشه چون واقعا هر وقت مهربون بشم باهام قهر میکنه سر یه چیز احمقانه.. پس این میشه پررویی .. ایشون هم شاید چیزی دیده از شما ..!!
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
آقا ميلاد عزيز
خانومت قهر نميكنه ، ناز ميكنه ، چه اشكال داره نازش رو بخري اگه شوهر ناز زنش رو نخره پس كي بخره اين كجاش پرروييه
منم بعضي وقتا رفتارايي داشتم كه اشتباه بوده ولي اين دليل نميشه تا آخر عمرم شوهرم بخواد مجازاتم كنه
من نميفهمم يه محبت كردن چه خرجي واسه شما مردا داره كه حاضريد آرامش زندگيتون به هم بخوره ولي اين كار رو نكنيد
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
هاجس عزیز!
باورکن برات دعا کرده بودم که دیگه اینجا ازت تاپیکی نبینم ولی میدونستم که دوامی نداره. به نظر من راهی که خودت انتخاب کردی راه درستی یه. فقط نباید از خونه میرفتی. برگرد و توی همون مدتی که تعیین کردی فقط صبر کن بدون اینکه هیچ کاری بکنی. انگار طلاقت رو به سه ماه بعد موکول کردی ولی ذهنیتت همین باشه. تو در حال حاضر به نظر من باید توی اون خونه باشی ولی ضمن اینکه شوهرت رو دوست داری اصلا به ادامه زندگی باهاش فکر نمیکنی. از الان خودت رو آماده کن برای 3 ماه بعد(دارم اینو میگم که بدونی چطور ذهنیتی باید در خونه داشته باشی و چطور رفتار کنی).
این دوستانی که نظر میدن و مثلا انسان دوستانه هم هست هیچکدوم این شرایط رو تجربه نکردند، به نظر من تنها برای ارضای نیازهای روحی شون و حس خوب مفید بودن برای زندگی یک بدبخت بیچاره مثل من و توست که اینجا نظر میدن. بعد از نظر بهشون احساس خوبی دست میده و اگه نظرشون به صورتی باشه که تو رو ترغیب به ادامه زندگی و امید به آینده و ... بکنند که دیگه این احساس خیلی بیشتر خوشحالشون میکنه.
من از همه اینجا بی وجدان تر و روراست ترم. خودت هم خوب میدونی که راهت فقط همینه که خودت گفتی.
برات آرزوی روزهای خیلی خوبی دارم.
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
بي وجدان عزيز ممنون كه بهم سرزدي
منم از خوب بودن بي خودي خسته شدم
آخه يعني چي كه طرف زده خانومه رو كتلت كرده بعد هي بهش ميگن بيشتر محبت كن تا كمتر كتك بخوري
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
برادر من جناب با وجدان عزيز
مسئله شما با خانم هاجنس زمين تا آسمان با هم فرق دارند. چرا به هم تعميم مي دي.
اونطور كه من در اين مدتي كه توي تالار هستم هيچكس نميآد براي دل خودش و ارضاي حس انساندوستي نظري بده. (به جز كارشناسان خبرهاي كه واقعاً روي درستي نظرشون مطمئن هستند و بدون چشمداشت دوست دارن كمك كن)
كساني كه نظر مي دن در واقع به دليل تجربهاي كه ممكن است در مورد اون مسأله داشته باشند، مي خوان ابعاد مسأله را براي مراجع باز كنن تا با ديد وسيعتري به قضيه نگاه كنند و تمام جوانب را در نظر بگيرند و در نهايت تصميم بگيرن. در واقع خواست مراجع هم همينه.
خود من اگه مشكلم را مطرح ميكنم، دوست دارم يك نفر از بيرون به مسأله من نگاه كنه و نظر بده تا شايد گره هاي كور زندگيم را بهتر متوجه بشم.
حس بي اعتمادي و ذهنيت منفي كه هاجنس نسبت به شوهرش پيدا كرده باعث شده كه چشمش را به خيلي از وقايع ببنده.
اگر هاجنس آرامش واقعي را بدست آورد و با ذهني باز تصميم گرفت، مطمئناً همه براي تصميم درستي كه گرفته تحسينش خواهند كرد. چون دانسته و آگاهانه به يك نتيجهاي رسيده كه اگر صد بار ديگه برگرده و از اول شروع كنه باز به همون نتيجه خواهد رسيد.
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
دوستان مشکل این ارتباط ها اینه که وقتی دعوا میشه هیچکی کوتاه نمیاد..
اقا که اخلاقش بده
خانمم میگه چرا محبت کنم بیش از حد
هر دو هم به خودشون حق میدن.
تو این رابطه ها هر کسی حرف خودش رو میزنه و تا وقتی اینطوریه جیزی حل نمیشه
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
سلام هاجس عزيزم
ميدونم از سردي توي زندگيت خسته شدي!
به نظر من توي اين فرصتي كه تا عيد به زندگيت دادي بي توقع عشق بورز !
بعضي مردا وقتي احساس ميكنن داري عشق ميورزي و در مقابل توقع داري اونم همين كارو بكنه خودشونو كنار ميكشن!
من فكر ميكنم تو رگ خواب شوهرتو پيدا نكردي ،سعي نكن ازش حرف بكشي خودت شروع كن به حرف زدن وبزار خودش كم كم وارد صحبت بشه !
فقط واسه همين چند ماه صبور باش همه كينه هاتو بريز دور و با تمام انژري به شوهرت وزندگيت عشق بورز انشالا كه رابطتون گرم ميشه
برات دعا ميكنم عزيزم :72:
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
ممنون كه بهم راهنمايي ميدين
راستش من خودمم قبول دارم كه عجولم و صبور نيستم ولي هرچي رو خودم كار ميكنم فايده نداره همسرمم هيچ تلاشي نميكنه كه مانع قهر كردن من از خونه بشه شايد اگه موقعي كه عصبانيم يه جمله قشنگ بهم بگه اينكار رو نكنم
اين ازارم ميده كه تا يه چيزي ازش ميخوام ميگه من همينم نميخواي برو طلاق بگير
آخه ادم يه بار خودش رو به نشنيدن ميزنه 2 بار ميزنه تا كي من بايد اين جمله رو نشنيده بگيرم
فعلا كه خونه بابام اينام و ايشونم سراغي ازم نگرفته
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
اینقدر طلاق طلاق کردی که این قضیه قبحشو تو زندگیت از دست داده
خیلی توقع بی جاییه آدم تو اوج عصبانیت جمله قشنگ بگه مگه دفعه پیش بهت نگفن نرو ولی این قضیه تو زندگیش بازم تکرار شده
یه چیزی رو رک بهت می گن لطفا ناراحت نشو به نظرم تو یه شخصیت وابسته و عجول داری که همش منتظری یکی نازتو بکشه
مردا عاشق زن های مستقل و قوی می شند
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
آخه اقليما جان ما اصلا عصباني نميشيم باور ميكني خيلي اروم با هم حرف ميزنيم
نه بي احترامي به هم ميكنيم نه چيز ديگه شده كه اون عصباني بشه و فحش بده ولي من هيچوقت جوابش رو نميدم
واي بازم الان اومد تو اتاقمون ،دلم براش يه ذره شده
ولي كوتاه نميام ، عمرا
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
هاجس خانم توصیه میکنم حالا که تو قهر به سر میبری برای اینکه خیلیم بهت سخت نگذره کتاب نقاط ضعف شما نوشته وی دایر ترجمه اصغر سجادی رو بخری و بخونی منم تقریبا اخلاقم مثل شما بود یه دنده عجول کم تحمل و فاقد ذره ای صبر با خوندن این کتاب کلی عض شدم باور کن حالا کن که حالا که شرایط اخلاقیم عوض شده و سره کوچکترین چیزی شلوغ بازی در نمیارم و خیلی وقتا که شوهرم کم حوصلست خودم با یه چیز سرگرم میکنم تا خودش بیاد سراغم /وخیلی چیزای دیگه شوهرم بیشتر دوسم داره و برام احترام قائله.خواهشا با زندگیت بازی نکن طلاق اول مشکلاته من تجربشو داشتم پدرم دراومد تا دوباره ازدواج کردم خواهش میکنم منطقی رفتار کن.:180:
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
هاجس اگه می خوای تو زندگیت تغییر و تحولی به وجود بیاد اول از همه خودت رو باید تغییر بدی
در ضمن وقتی دلت براش تنگ میشه بدون که داری اشتباه می کنی و بعد ها خودتو برای این همه تصمیم عجولانه که تو زندگیت می گیری نخواهی بخشید
اونی میره طلاق می گیره که متنفره
من نفسم از جا گرم بلند نمی شه که این حرفها رو می زنم خودمم بدبختی تو زندگیم زیاد کشیدم و تا جایی گاهی تو زندگیم می رسیدم که حتی تو خونمون نمی تونستم نفس بکشم چه برسه به زندگی ولی موندم چون منم مثل تو دلم براش تنگ می شد..........
خودتو باید تغییر بدی و تا زمان که همین طوری باشی زندگیتم همین طوریه..............
خیلی زود کوتاه می ای
نقل قول:
این دوستانی که نظر میدن و مثلا انسان دوستانه هم هست هیچکدوم این شرایط رو تجربه نکردند، به نظر من تنها برای ارضای نیازهای روحی شون و حس خوب مفید بودن برای زندگی یک بدبخت بیچاره مثل من و توست که اینجا نظر میدن. بعد از نظر بهشون احساس خوبی دست میده و اگه نظرشون به صورتی باشه که تو رو ترغیب به ادامه زندگی و امید به آینده و ... بکنند که دیگه این احساس خیلی بیشتر خوشحالشون میکنه.
دلم می خواد به این آقای بی وجدان که خیلی راحت به زندگی آدمها برچسب می زنه بگم لطفا با آگاهی کامل نظر بده لطفا وقتی حرفی می زنی قبلش یه تحقیقی رو زندگیه بقیه بکن بعدا نظر بده
طلاق و جدایی به ذهن همه ما می رسه یه بچه هم می دونه راهی به اسم طلاق هم هست ولی زندگی هاجس هنوز به اونجا نرسیده و خیلی راهها هست که هنوز نرفته....
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
aphd عزيز من شوهرم رو دوست دارم خيلي م دوسش دارم دلم نميخواد جدا شم اونم اين رو ميدونه و داره سوء استفاده ميكنه
الانم مجبورم صبر كنم تا شايد بياد سراغم كه البته بعيد ميدونم و احتمالا كار به جاهاي باريك ميكشه
من فكر ميكنم كه تو اين رابطه فقط منم كه دوسش دارم اون هيچ علاقه اي بهم نداره در غير اين صورت اينقدر بيخيال و بي توجه به زندگيش نبود و اينقدر من رو به طلاق تهديد نميكرد
باور كنيد تنها مشكل من عجول بودنمه
من خيلي دختر خوبيم ملوس خوشگل خوش قلب اگه هزار تا فحش بهم بده ولي بياد بگه ببخشيد سريع از دلم در مياداصلا كينه اي و اهل انتقام نيستم الانم از قهر كردنم پشيمونم ولي به خدا باور منيد رفتارش يه جوريه كه حرص ادم رو درمياره
ببخشيد اگه از خودم تعريف كردم
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
هاجس عزیز به نظره من شما علاقه افراطی به همسرت داری به خاطره همین خیلی حرکاتشو زیر نظر میگیری شوهر شما بهت علاقه داره ولی کارای شما خستش کرده .یه سوال پیش اومده که باهاش قهر کنی و بعد چند ساعت یا چند روز خودت پا پیش بزاری واسه آشتی؟
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
خيلي ناراحتم
هر چقدر كه سعي ميكنم از خونه قهر نكنم نميشه
ميدونم كه ممكنه اصلا نياد سراغم شوهرم خيلي مغروره
آره اكثرا من واسه آشتي پيش قدم ميشم و بعد چند روز خودم پا ميشم برميگردم خونه
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
واقعا متاسفم که همچین رفتاری نشون میدی آخه عزیز دلم چرا؟رفتارای شما قهر و آشتی هات دیگه واسه شوهرت رنگی نداره وقتی میدونه آشتی کنه دوباره قهر میکنه/وقتی میدونه قهر کنی خودت برمیگردی وقتی به جای عشق ورزیدن داری با این رفتارات از خودت فراریش میدی /متمئن باش هر کسه دیگه ایم جای شوهرت باشه حتی نگاتم نمیکنه.چند سالته؟چند وقته ازدواج کردی؟
هاجس عزیزم یه پیشنهاد دارم اگه بعد یه مدت دنبالت نیومد برای آخرین بار برگردی سره خونه و زندگیت البته اینبار مصمم وبا یه تغییر حسابی تو خودت البته اگه زندگیتو دوست داری.
1-سعی کن بیشتر برای خودت احترام قائل باشی تا همسرت برات احترام قائل باشه
2-دیگه بهش گیر نده و بزار یه مدت اونجور که خودش دوست داره رفتار کنه بدون بازخواست
3-تا حدی نسبت بهش بی تفاوت باش وحتما خودتو به چیزی سرگرم کنی
4-غذاتو.جای خوابتو باهاش جدا نکن
5-سعی کن غذا همیشه حاظر و خونه همیشه مرتب و خودتم یه دسته گل باشی
6-نزار با رفتاراش عصبیت کنه بی خیال باش و آرام.
خواهش میکنم این کارهارو بکن آرام بودن وخونسرد بودن همسرت تو رو اینجور به هم ریخته .دریا چون آرامه همه دوستش دارن وقتی پر طلاطمه همه ازش فرارین.
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
aphd جان من 24 سالمه همسرم 33
1 ساله ازدواج كرديم
2 سالم نامزد و عقد بوديم
فكر نميكنم بازم بخوام همچين كاري بكنم
آخه اين مال الان نيست همون اوايلم حتي اگه مقصر خودش بود و قهر ميكرديم هيچوقت جلو نميومد و اسه آشتي
من حسرت يه منت كشي خشك و خالي از شوهرم مونده به دلم
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
هاجس عزیز در سال اول زندگی مشکلات بوده و هست منو همسرم 1 ساله اول نصفشو با هم تو قهر گذروندیم ولی خدا رو شکر حالا اخلاق همدیگه دستمون اومده وتقریبا ماهی یک بار بحثمون میشه .یه لحظه پیش خودت فکر کن که تو باید به همسرت بگی که از زندگیت ناراضی هستی یا همسرت از زندگی با شما ناراضیه.مطمئن باش اگه مردا به ما زنا احتیاج نداشتن هیچ وقت زن نیمیگرفتن پس هیچ وقت نمیخوان کارشون به این جا کشیده بشه.اختلاف سنیتون تقریبا مثل منو همسرمه.
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
aphd عزيز دردم از اينه كه من تنها مشكلي كه باهاش در موردش حرف ميزنم بي محبتي شه
نه با خانوادش مشكل دارم - نه از بي پوليش شكايت ميكنم - نه از اون زنايي ام كه بهش گير بدم كه تو كار خونه كمكم كنه با اينكه منم شاغلم ولي هيچوقت ازش كمك نميخوام خودم همه كار خونه رو ميكنم از اون وقتي م كه مشاورا گفتن بهش راجع به عمه ش گير نده تا حالا راجع بهش باهاش حرف نزدم در اون موردم خودم رو زدم به بي خيالي
ولي خب منم انسانم ديگه بعضي وقتا دوست دارم شوهرم بهم محبت كنه لمسم كنه ولي اون انگار نه انگار
تا از دهنمم در مياد كه گله كنم ميگه همينم كه هستم
نميدونم ولي احساس ميكنم حق من نيست كه اينجوري باهام رفتار كنه
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
هاجس عزیزم
با همه وجود احساست رو درک میکنم خیلی از جملاتت رو انگار خودم نوشتم
من مشکل مشابه تو اما در نوع ضعیف ترش رو دارم
به نظر من این مشکل ما زنها نیست که محبت مورد انتظارمان را از شوهرانمان دریافت نمیکنیم بلکه این به دل کوچک و روح بسته مردها برمیگردد که همسرانشان را با اینچنین کمبود محبت و فقر عاطفی روبه رو میکنند. هدف از ازدواج کنار هم بودن, عشق ورزیدن؛ تکیه گاه بودن در مصائب؛ و بی پروا و بی حساب و کتاب عاشق بودن است.
چرا من زن باید مراقب ابراز احساسم باشم که نکند برای همسرم که عاشق سینه چاک دیروز بود و بی تفاوت مستقل امروز, عادی شده و از چشمش بیفتم.
عاشقی با حساب و کتاب عشق نیست؛ بلکه معامله است , داد و ستدی بی ارزش....
خطاب به همه مردان بویژه مردان این تالار:
بی حساب و کتاب به همسرانتان عشق بورزید, همانطور که آنها این کار را برای شما انجام میدهند. به خدا قسم که غرور و مردانگی تان با ابراز عشق به همسرانتان ذره ای خدشه دار نخواهد شد.
این همه بی مهری را با این موجود ظریف و حساس نکنید که عین ظلم و ستم است
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
ستاره تنها
طبیعت انسان با مشاهده دائمی یک صفت در تضاد است و طبیعت خانومها در این مورد بیشتر در تضاد است.
عمده آقایونی که اینجا اومدند و مشکلات خودشون رو نوشتند مشکلشون از اینجا شروع شده که خانومشون خوشی ومحبت زیر دلش زده و یا بهش بی تفاوت شده و ایراد گیر (m.milad( یا بهش خیانت کرده (bikas , kazem) و یا از اون دیگه خوشش نمیاد(mohammad).
محبت رو باید تحت کنترل ارائه کرد وگرنه همسر دلزده می شه و جذابیت مرد از دست می ره. من تجربه ازدواج ندارم ولی در مورد کسی که به جهت ازدواج آشنا بودیم و تقریبا من هر نوع محبتی که تصور کنید در حقش کردم هم همین رو دیدم که دنبال هیجان می گشت! در دوستانم هم که ازدواج موفقی داشتند این کنترل محبت رو دیدم درست جواب می ده.
ازدواج فراتر از عشق نیازمند کسب مهارت است! مهارت چگونه عشق ورزی و در چه زمان عشق را ارائه کردن!
بی حساب و کتاب ارائه کردن محبت نتیجش چیزی جز جدایی نیست. چون خطابتون آقایان تالار بود جواب دادم اگر بفرمایید دیگر صحبتی نمی کنم. چون طوری که فهمیدم در این تالار آقایونی که مطابق نظر(اونم نظر آنی ونه نظر آتی!!) خانومها نظر نمی دن زن ستیز لقب می گیرند.
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
آقاي مهران كاش من يه نموره محبت ببينم
قول ميدم نه تكراري بشه نه دلزده بشم نه ايرادگير
اگه همسرم ديگه نخواد بياد دنبالم چيكار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:302:
خيلي احمقم آخه چرا باز قهر كردم
من كه ميدونم تحمل دوريشو ندارم
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
آقای مهران عزیز من چنین جسارتی را به شما نمیکنم
ازدواج فراتر از عشق نیازمند کسب مهارت است! مهارت چگونه عشق ورزی و در چه زمان عشق را ارائه کردن!
ازتون خواهش میکنم این جمله را برای هاجس عزیز ؛ من و هزاران همسر که با مشکلاتی مانند ما مواجه اند باز کرده و بیشتر توضیح دهید
چون به شخصه خودم من این مهارت را با بداخلاقی, محبت کمتر و یا حتی بی محبتی و عدم توجه به همسر اشتباه میگیرم که خود باعث میشود همسرم از من دورتر شود
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
چند مثال می زنم.
1- همسرتون عصبیه و فکرش مشغوله. شما نگرانش هستید و از روی دوست داشتن می خواید مرتب سوال بپرسید. همسرتون واکنش منفی نشون می ده و رابطتون خرابتر می شه ایشون هم عصبی از اینکه درک نشدند و شرایط بدتر می شه...
رفتار مناسبتر این است که اجازه دهید با مشکلاتش تنها باشد و هر از چند گاهی به او یادآوری کنید که اگر چیزی نیاز داره حتما بهتون بگه و دوستش دارید وبرای حل مشکلش دعا می کنید.
2- یک مرد به جذابیت و غرور مردانه اش زنده است!! عمده دلایلی که ایشان را دوست دارید این است و این را نمیخواهد از دست بدهد. پس عشق می ورزد اگر اجازه بدهید و با اصرار خود خفه اش نکنید! مردی که مانند یک زن محبت کلامی و رفتاری فراوان می کند جذابیت خود را از دست می دهد. گاهی اوقات محبت می کند گاهی اوقات خشونت می کند ( نه منظورم توهین و بی ادبی و کنک و... نیست ها) و... یک مرد است نه یک زن! این تفاوت را درک می کنید حتما. شما با هم نوع خودتون ازدواج نکردید که تقاضا داشته باشید به همون اندازه احساسات و لطافت ببینید.
3- اجازه بدهید همسرتان دلش برای شما تنگ شود رفتارهای تیپیکی مانند اشک ریختن، اصرار کردن و.قهر کردن و عصبی شدن و .. شما.این اجازه را از یک مرد مغرور می گیرد که دلش برای شما تنگ شود. سعی کنید حتی اگر شده بسیار سخت همان ستاره تنها یا هاجس قدیم باشید بدون حساسیتها! لااقل در رفتارتان نشان ندهید. به او محبت کنید چیزی می برید گفت نمی خورم بگو عزیزم نگران چیزی نباش مشکلی پیش اومده باشه با هم حلش می کنیم. لبخند بزنید و از اتاق خارج بشید. محبت افراطی نکنید
-
RE: چه جوري بايد به همسرم بگم كه از اين طرز زندگي ناراضي ام؟
کاملا با نکته سوم نوشته های آقای مهران 21 موافقم ... خیلی دوست دارم رو این موضوع صحبت بشه احتمالا یه تاپیک واسش باز کنم در آینده و تاپیک خانم هاجس عزیز رو منحرف نمیکنم
البته نکته اول و دوم هم درسته ولی سومین نکته مسئله ای که من دوست دارم بیشتر انجامش بدم