شروع یک زندگی با شک و تردید؟

سلام دوستان

مشکل بزرگی برایم پیش اومده و البته در مورد مشکلم خیلی توی اینترنت جستجو کردم و مطالب خوندم ولی باز هنوز تردید دارم و نمی تونم تصمیم بگیرم. اینجا را از جستجوهای گوگل پیدا کردم و گفتم شاید مطرح کردن مشکلم اینجا برای تصمیم گیری درست برای یک عمر زندگی کمکم کنه.

با دختری حدود سه ماه پیش آشنا شدم که البته از قبل هم ایشون رو می شناختم تا حدودی. از همون ابتدا با قصد ازدواج شروع به دوستی کردیم و حتی بعد از یکی دو هفته خانواده های خودمون رو در جریان این دوستی با هدف آشنایی و ازدواج قرار دادیم.
در همون هفته اول آشنایی ایشون به من گفت که پرده بکارت نداره و اگر این موضوع برای من مهمه بهتره به ازدواج فکر نکنیم. من دلیل این قضیه رو ازش پرسیدم و اون گفت که به خاطر خودارضایی این مشکل براش پیش اومده و من هم بهش گفتم که صرفا وجود یک پرده برای من مهم نیست ولی به شرطی که با من کاملا صادق باشه و همه چیز رو از اول تا آخر به من بگه. حتی ازش پرسیدم که اگر قبلا رابطه با پسری داشته به من بگه که اگر تونستم کنار بیام با هم ازدواج کنیم و ایشون گفتن که هیچ رابطه ای حتی در حد معاشقه و بوسه هم با پسری نداشته.
البته قبلا با چند پسر برای چند مدتی دوستی داشته و آخرین دوستیش با یک پسر به مدت ۸ ماه بوده که البته به ادعای خودش در حد صحبت تلفنی و چند تا قرار بیرون و در جمع بوده. حتی به من گفته که ۳ سال پیش پسری رو خیلی دوست داشته و قصد داشته باهاش ازدواج کنه که به خاطر مخالفت خانواده این قضیه سرانجام نداشته و البته تا اونجایی که من احساس کردم از این قضیه خیلی دل شکسته هم شده. اون پسر از فامیل های دورشون بوده.
در این مدت سه ماهه از نظر عاطفی به هم وابسته شدیم و احساس قوی نسبت بهش دارم و اون هم می گه که واقعا من رو دوست داره و عاشقمه. به همین خاطر چند باری با هم معاشقه هم داشتیم ولی نه در سطح رابطه جنسی کامل. خودش کاملا تاکید می کنه که رابطه جنسی کامل باید بعد از عقد باشه و من هم این قضیه رو قبول دارم. قبول هم دارم که نباید قبل از عقد با هم معاشقه می کردیم ولی به خاطر شرایط و احساسات دچار این لغزش شدیم و نتونستیم که جلوی خودمون رو بگیریم. توی این قضیه هم من و هم اون مقصره و تقصیر فقط یک نفر نمی تونه باشه.

به جز این موارد به سایر قضایا هم در موردش زیاد دقت کردم. خانواده خوبی و محکمی داره که البته به هیچ عنوان مذهبی نیستن و به سبک اروپایی زندگی می کنن (با این مورد هیچ مشکلی ندارم). از نظر اخلاقی هم بسیار مهربانه و از نظر ظاهر و قیافه هم مورد پسند من است (هرچند خودم احساس می کنم از نظر ظاهری مقداری جلوتر باشم). در مورد سایر مسائل زندگی مثل بچه دار شدن، اهداف زندگی، پول و کار و غیره هم صحبت کردیم و مشکلی نداریم.

با تمامی این مسائل اخیرا یک دو هفته است که من شب ها خوابم خیلی نامیزان شده و با خودم مشکل دارم که نکنه ایشون به من دروغ گفته باشه و رابطه جنسی با پسرها داشته باشه و داره از من بنا به هر دلیلی مخفی می کنه. این موضوع منو خیلی خیلی داره اذیت می کنه و تمامی فکرم رو به خودش مشغول کرده. البته توی این مدت که شناختمش و با آشنایی قبلی که ازش داشتم هیچ حرکت نادرستی ازش ندیدم ولی با پسرها خیلی راحته و مثل یک پسر با بقیه برخورد می کنه. قبلا زیاد آرایش می کرد که با تاکیدهای مکرر من اخیرا آرایشش رو خیلی کم کرده و سعی می کنه که توی آرایش و پوشش رعایت کنه.
همین دیروز به خاطر اینکه من داشتم زندگی گذشته اش رو از فیس بوک و ایمیل هاش چک می کردم خیلی ناراحت شد و گفت که نباید این کار رو بکنی و اگر به من اطمینان نداری ادامه ندیم. من هم گفتم که اگه موردی نداری مهم نیست که من گذشته ات رو بررسی کنم و می خوام اطمینانم زیاد بشه. ولی سر همین موضوع یک دعوای حسابی با هم کردیم.

بهش قول دادم که آخر این ماه خانواده رو برای آشنایی از نزدیک بفرستم ولی خیلی تردید دارم که آیا با من صادق بوده یا نه؟ می ترسم که اگه چیزی رو از من مخفی کرده باشه و بعدا بفهمم ضربه خیلی بزرگی هر دوتامون بخوریم. می ترسم که به خاطر ترس خودش زندگی گذشته اش رو کامل به من نگفته باشه و بعد از ازدواج به مشکل بربخوریم. واقعا تصمیم خیلی سختیه. از یک طرف بهش اعتماد دارم و از یک طرف یک حس غریبی توی وجودم می گه که شاید دروغ گفته باشه.

ببخشید که طولانی شد ولی خواستم همه چیز رو مطرح کنم. به نظرتون چیکار باید بکنم؟

سلام به تالار همدردی خوش آمدید.
قبل از هر موضوع اینو بگم که به عقیده من دختری که قبل از عقد با یک پسر (که معلوم نیست ازدواج کنند یا خیر) رابطه حتی در سطح معاشقه ! داره ، می تونه فردا روز هم با همه از این نوع رابطه ها داشته باشه. من با هر گونه رابطه ای (حتی کمتر از معاشقه) قبل از عقد مخالفم صد در صد. :324:

آینده هر کس رو گذشته اش می سازه. کار شما در چک کردن ایمیل های ایشون درست نبوده اما همینکه از این کار شما خیلی آشفته شده، نشانه خطری برای شماست. آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.
اینکه همین موضوع باعث یک دعوای حسابی شده ، نشان می دهد که در گذشته ایشان مواردی هست (نه به این معنا که حتما روابط جنسی باشه) که نمی خواهند شما از آنها مطلع باشید.

اما چند سوال
1. نحوه آشنایی تون؟
2. خانواده ایشون (مثلا مادرشون) می دانند که ایشون بکارت ندارند؟ اگر بله ، دلیلش را هم می دانند؟
3. چرا اصرار داشتید که آرایششون را کم کنند؟ این مطلب برای شما چقدر اهمیت داره؟
4. سن ایشون و خودتون؟
5. شما و خانواده تون تا چه اندازه مذهبی هستید؟

این مطلب رو از من داشته باشید که زندگی که با شک و تردید آغاز شود سرانجام خوبی نخواهد داشت. پس تا شک تان کاملا برطرف نشده اقدامی نکنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط fahime2012

به عقیده من دختری که قبل از عقد با یک پسر (که معلوم نیست ازدواج کنند یا خیر) رابطه حتی در سطح معاشقه ! داره ، می تونه فردا روز هم با همه از این نوع رابطه ها داشته باشه.

---

حرفتون درسته، اما این تو این مسئله دو طرف نقش دارن. ایشون خودشون با این خانوم رابطه داشتن، پس همین ایراد به خودشونم وارده و نمیتونن صرف اینکه خانوم باهاشون رابطه داشتن بگن پس به درد من نمیخوره. اتفاقا از این جهت مثل هم هستن

در مورد روابط قبلی هم فقط در صورتی که خودتون گذشته پاکی دارید میتونید این توقع رو از طرف مقابل داشته باشید

در مورد چک کردن ایمیلها و ... هم شاید خواستن شمارو متوجه اشتباهتون بکنن و از همین اول حریم هارو مشخص کنن. نمیتونه صد در صد نشونه پنهان کاری باشه

سلام

این ازدواج به صلاح شما و ایشون نیست.

شما هم لطفا تا قطعی نشدن ماجرا و عقد نه با ایشون بلکه با هیچ دختر دیگه ای معاشقه نکنید .این کار جوانمردانه و درست نیست. و قطعا تبعاتش گربان گیر خود شما هم خواهد شد

ممنون که مطلب طولانی من رو خوندید و پاسخ دادید.

۱- به عنوان کارمند پیش من کار می کنه و بعد از حدود شش ماه که پیش من بوده و دورادور زیرنظرش داشتم. با توجه به اخلاق و رفتارش تصمیم گرفتم که باهاشون این رابطه رو شروع کنیم که البته هر دو طرف تصمیم گرفتیم.

۲- نه خانواده ایشان هیچ اطلاعی از مسئله بکارتش ندارند و حتی خیلی می ترسه که خانواده اش متوجه بشن و آبروش پیش اونا بره. به خانواده اش خیلی علاقه منده و دوست نداره که تحت هیچ عنوان اونها رو اذیت کنه.

۳- چون احساس می کنم که اعتماد به نفس پایینی داره و سعی می کنه که با آرایش کردن به خودش اعتماد به نفس بده. خودش می گه که از ظاهر و قیافه اش خیلی راضی نیست و می خواد با آرایش بهتر دیده بشه. من بهش خیلی تاکید کردم که آرایش کردنش علاوه بر اینکه در دراز مدت روی پوستش تاثیر میزاره، فقط یک اعتماد به نفس کاذب ایجاد می کنه. در حالی که قیافه اش از خیلی دخترها زیباتره. من یک آرایش ملایم رو تایید می کنه و مخالف آرایش خیلی زیاد هستم.

۴- من ۲۸ سال دارم و ایشون هم ۲۴ سال

۵- من و خانواده ام زیاد مذهبی نیستیم. به خدا اعتقاد کامل دارم ولی تمامی احکام مذهبی رو اجرا نمی کنم ولی مخصوصا به صداقت، درستی و پاکی توی زندگی خیلی ارزش قائلم و اینکه سعی می کنم هیچوقت دل کسی رو نشکنم و برای همینه که دارم سعی می کنم حقیقت رو متوجه بشم تا یک تصمیم درست بگیرم و خدایی نکرده بدون دلیل به کسی تهمت نزنم و می دونم که این کار گناه خیلی بزرگیه.

در مورد رابطه معاشقه ای هم که داشتیم لطفا در نظر بگیرید که ما هر دوتا در سنی هستیم که از نظر مسائل جنسی تحت فشار هستیم و از طرفی چون به هم علاقه داریم و شرایط معاشقه هم وجود داشته این اتفاق افتاده و گرنه احتمالا اگر افراد دیگه ای در همین شرایط ما قرار داشتند حتی رابطه جنسی کامل هم برقرار می کردن. خیلی سعی کردیم که خویشتن داری کنیم ولی متاسفانه بعضی مواقع آدم ها می لغزن.

واقعا می خوام که یک تصمیم درست بگیرم که فردا هیچکدوم مون پشیمون نشیم. از طرفی دوستش دارم و از طرفی می خوام شک و تردیدم از بین برم تا دوست داشتنم رو به طور کامل ثابت کنم.

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط زنده دل

در مورد روابط قبلی هم فقط در صورتی که خودتون گذشته پاکی دارید میتونید این توقع رو از طرف مقابل داشته باشید

در مورد چک کردن ایمیلها و ... هم شاید خواستن شمارو متوجه اشتباهتون بکنن و از همین اول حریم هارو مشخص کنن. نمیتونه صد در صد نشونه پنهان کاری باشه

---

من خودم قبلا با چند تا دختر دوست بوده و این قضیه به خودش هم گفتم ولی با هیچکدوم از دخترها بیش از صحبت کردم و SMS پیش نرفتیم. با هیچ کسی قبل از این رابطه جنسی هم نداشتم و به همین خاطر قبول می کنم که قبلا با پسری دوست بوده باشه ولی قبول کردن این موضوع که رابطه جنسی داشته باشه واقعا سخته. قبل از هر تصمیم باید بتونم بهش در این مورد اطمینان کنم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maryam123

سلام

این ازدواج به صلاح شما و ایشون نیست.

شما هم لطفا تا قطعی نشدن ماجرا و عقد نه با ایشون بلکه با هیچ دختر دیگه ای معاشقه نکنید .این کار جوانمردانه و درست نیست. و قطعا تبعاتش گربان گیر خود شما هم خواهد شد

---

حرف شما رو در مورد معاشقه تاحدودی قبول دارم ولی باز می گم که ما خیلی سعی کردیم که خویشتن داری کنیم.
لطفا یکم دقیق تر بگید که به چه دلیلی این ازدواج به صلاح نیست؟ شاید خواسته خدا این بوده باشه که ما با هم آشنا بشیم و من نمی خوام در این مورد با عجله و به اشتباه تصمیم گیری کنم.

اولا که دلایلی که برای توجیه رابطه تون عنوان کردید به هیچ وجه قابل قبول نیست. فشار جنسی و علاقه و شرایط برای همه هست. هر کس هم چنین رابطه ای داشته باشه قطعا اشتباه میکنه. وقتی شرایط یک کار اشتباه مهیا نیست، سراغش نرفتن هنر نیست بلکه وقتی همه شرایط برای اشتباه مهیاست اگر اشتباه نکنی ارزش داره. به قول معروف ، در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبری است / ورنه هر گبری به پیری می شود پرهیزکار.
پس این روابط تحت هیچ شرایطی قابل قبول نیست. (قبل از عقد)
با توجه به مواردی که فرمودید تا زمانی که شک و تردید دارید نمی تونید تصمیم درستی بگیرید. اول باید شک و تردیدتون از بین بره و در این مورد هیچ کس نمی تونه براتون کاری بکنه جز خودتون.

حتما کارشناسان همدردی بهتر می توانند راهنمایی تان کنند. همچنین توصیه می کنم به یک مشاور به صورت حضوری مراجعه کنید.

دلایلش که زیاده و مشخص:

1.نداشتن پرده بکارت(این عضو چندان مهم نیست اما از دست رفتنش برای یک دختر قابل قبول نیست)

2.فاش شدن دوستیها مکرر این خانوم برای شما(همین الانشم شما رو درگیر کرده و دچار شک و شبهه شدید که تضمینی نیست بعدا شما با این موضوع راحت کنار بیاین یا نه)

3.تن دادن به معاشقه با شما(همونطور که دوستان گفتن..این قضیه قبحش برای این خانوم ریخته شده)

4.عدم اطلاع خانوادش از دوستی هایی که داشته

5.و مهم ترینش شکیه که گریبان گیر شما شده و شما باید خودت بسنجی و ببینی که ایا با این شک میتونید کنار بیاید یا نه...

ببینید ایا علاقه تون به حدی هست که چشم رو به همه اینها ببندید و هرگز و هرگز بعد از ازدواج دیگه به گذشته ایشون فکر نکنید

من برخلاف بقیه احساس نمیکنم ایشون شما را فریب داده باشن اگه قصد فریب دادن داشت همون اول با یه عمل 20 دقیقه ای و یا یه دروغ تمیز مسیله بکارتشو ازبین میبرد و خیلی شیک نقش یه دختر آفتاب مهتاب ندیده رو بازی میکرد. بعد مگه تا اینجا دروغی ازش دیدی؟؟؟؟ اینکه باهم معاشقه داشتین خب درسته کار اشتباهیه اما گناهشو نمیشه پای ایشون نوشت دوطرفه بوده.

از همه دوستانی که کمک می کنن که بتونم یک تصمیم درست برای زندگی آینده بگیرم متشکرم.

این رو به مطالبم اضافه کنم که برای من وجود پرده بکارت به هیچ عنوان مهم نیست و اصلا نمی تونه این قضیه نشانه پاکی یا ناپاکی یک فرد باشه. تا اونجایی هم که می دونم در اسلام هم به این قضیه زیاد تاکید نشده که در ازدواج حتما باید چنین چیزی وجود داشته باشه و بیشتر به دلیل سنت های کهنه خودمون است که به یک بخش از وجود که اهمیت چندانی نداره اینقدر اهمیت داده میشه.
اصلی که برای من خیلی دارای اهمیت است صداقت و درستی طرف مقابل است که حتی اگر اشتباهی هم کرده باشه بیاد و صادقانه بهم بگه و سعی نکنه که من رو به نوعی فریب بده. مشکلی که الان من باهاش درگیرم همین مسئله صداقت ایشون است.

دیروز با وجود اینکه نمی خواستم این تاپیک رو به ایشون نشون بدم ولی با تاکید زیاد خودش که واقعا می خواد مطالب اینجا رو بخونه و اصلا از قضیه ناراحت نمیشه این تاپیک رو بهش نشون دادم. نشست و همه مطالب رو از بالا تا پایین تک تک با دقت خوند و اولش هیچی نگفت. ولی بعد از اینکه مطالب رو تموم کرد باز هم به نظر من برخورد منطقی با این قضیه نداشت و خیلی از دستم ناراحت شد. گفت که دیگه نمی خواد ادامه بده و اصلا نمی خواد دیگه به ازدواج نه با من و نه با هیچکس دیگه ای فکر کنه. گفت که اگه امروز بهش شک دارم فردا بعد از ازدواج هم بهش شک خواهم داشت و نمی تونه با این شک من یک عمر زندگی کنه. واقعا احساس کردم که حسابی از دست من ناراحت شده. نمی دونم شاید اصلا نباید این قضیه رو مطرح می کردم ولی نمی تونستم همین طوری هم با خودم کنار بیام.

دیروز با کلی خواهش و تمنا ازش خواستم که این قضیه رو فراموش کنه و بهش فکر نکنه تا من ببینم که می تونم باهاش کنار بیام یا نه. اصلا قبول نمی کرد ولی با کلی صحبت ها و خواهش های من قضیه حل شد. واقعا دیروز احساس کردم که از ته قلبم دوستش دارم و در مقابل این احساس عشقی که بهش دارم خیلی ضعیف شدم.

الان هم کمی از شکم برطرف شده ولی اگر نخوام خودم رو قول بزنم هنوز کل مسئله برام حل شده نیست.

سلام دوست عزیز.من نمیدونم چرا فکر میکنید ناراحتی ایشون منطقی نیست.اصلا منطق یعنی چی؟
رفتارای خودتون غیر منطقیتره که..اون که از اول موضوع رو بهتون گفته..شما وقتی از اول دچار شک شدین چرا به رابطه باهاش ادامه دادین؟چرا بهش قول خواستگاری رسمی رو دادین؟
که حالا هم معاشقه کنید و بیایید اینجا بگید و بقیه به این نتیجه برسن که ااا چون معاشقه کرده باهات بعدا هم ممکنه تکرار کنه..انگار با هوا معاشقه کرده..مثه اینکه یه طرف قضیه شما بودینا..
نمیشه که یه پسر تحت فشار جنسی به دختر رابطه بگیره بعد بگه این مناسب من نیست.اگه اون معاشقه حکم نامناسب بودن واسه دختر میده.واسه پسر هم میده.

تازه مطالب اینجا رو هم نشونش دادی.اونوقت این کارا منطقیه؟؟

اون دختر هم یه اخلاقای خاص خودشو داره.دیده شما بهش وعده و وعید دادیٰٰ.باهاش معاشقه کردی تازه فیلت یاد هندستون کرده و شک افتاده به جونت.
اونم برا خودش شخصیت داره.اگه نمیخوایش نخواه.اونم بلده به زندگیش برسه.

بعد تازه شما هر جا هرجور که به نفعتونه فکر میکنید و میگید مثلا

نقل قول:

---

در مورد رابطه معاشقه ای هم که داشتیم لطفا در نظر بگیرید که ما هر دوتا در سنی هستیم که از نظر مسائل جنسی تحت فشار هستیم و از طرفی چون به هم علاقه داریم و شرایط معاشقه هم وجود داشته این اتفاق افتاده
ولی قبول کردن این موضوع که رابطه جنسی داشته باشه واقعا سخته. قبل از هر تصمیم باید بتونم بهش در این مورد اطمینان کنم

---

معاشقه با شما ایرادی نداره چون تحت تاثیر احساسات هستید اما با یه پسر دیگه جیزه و بده.لازم به ذکره رابطه جنسی از همین معاشقه شروع میشه.

اگه برات همچین چیزی پذیرفتنی نیست اول از همه خودت باید رعایت کنی.بعد انتظار داشته باشی از بقیه.

ببین ممکنه شما با هم ازدواج نکنید.نفر بعدی از این خانوم بپرسه تا حالا با کسی معاشقه داشته؟اون خانوم بگه اره.چون...همون دلیل شما رو بگه.فشار جنسی و.. ایا اون پسر قبول میکنه؟

اتفاقی که ممکنه و اصلا معلوم نیست رخ داده باشه در گذشته این دختر هم همینطوره.


اما الان بشین خوب فکراتو بکن.نمیخوام عذاب وجدان بگیری و بخاطر این موضوع ازدواج کنی.
کسی هم نمیتونه کاری کنه و حرفی بزنه که شک تو برطرف بشه.چون اگه قراره با حرف ما شک کنی یا شکت برطرف بشه دو روز دیگه یادت میره.

خودت بشین خوب فک کن ببین میتونی با همچین موضوعی کنار بیای یا نه؟
و گرنه تمومش کن.نه اینکه بهش بگی بیا بعد دوباره شک کنی و اون ناراحت بشه و بره و باز بگی برگرد.

یه کم تو تصمیم گیری منطق باش.منطقی که باشی احتمال پشیمونیت کمتر میشه

موفق باشی

دیروز نشستم و با خودم خیلی فکر کردم. واقعا دیدم که خیلی دوستش دارم و برای من خیلی خیلی مهمه.
با خودم در رابطه با همه مواردمون فکر کردم و دیدم که توی این قضیه من هم مقصر بوده ام که خیلی بهش گیر دادم و از همون ابتدا باید می نشستم باهاش روراست همه چیز رو صحبت می کردم تا سوالات داخل ذهنم پاک بشه.

امروز صبح نشستیم و خیلی منطقی و البته با احترام متقابل با هم صحبت کردیم. همه موارد داخل ذهنم رو به صورت محترمانه بهش گفتم و بهم حق داد که سوالاتی داخل ذهنم وجود داشته باشه. با تمام وجودش بهم اطمینان داد که قبلا با هیچکس رابطه نداشته و حتی ازش خواستم که اگر خودش هم راضی است به قرآن قسم بخوره و اینکار رو فقط به خاطر من انجام داد و به قرآن قسم خورد که تا حالا با هیچ پسری رابطه جنسی نداشته و همه گذشته اش رو بدون دروغ بهم گفته.

بهش گفتم که از این لحظه به بعد حتی یک ثانیه هم دیگه به گذشته اش فکر نخواهم کرد و تمام مسئله حل شده برای من. چون کاری رو برام انجام داد که تمامی شک های داخل وجودم از بین رفت. بهش گفتم که برای من از هر دختر دیگه ای مقدس تر و با ارزش تره چون که با وجود اینکه می تونسته هرکاری بکنه ولی هیچ کاری نکرده و خیلی صادقانه هم همه چیز رو بهم گفته. این برای من از هر چیزی با ارزشتره.

اگر خدا بخواد آخر این ماه تصمیم دارم که با خانواده برین خواستگاری و از نزدیک خانواده ها با هم آشنا بشن. از همه شما هم که منو کمک کردید تا یک تصمیم درست و منطقی بگیرم خیلی خیلی متشکرم.

سلام مثل اينكه من دير به اين پست سر زدم. كار خيلي درستي كردين كه قبل از ازدواج اين مشكل و باخودتون حل كريد تا مثل خيلي از دوستان دچار پشيموني بعد از عقد نشيد. بهتون تبريك ميگم. قدر اين دختر صادق و بدونيد چيزي كه تو اين زمونه كمتر تو آدمي پيدا ميشه.منتظر خبرهاي خوب عقدتون هستيم.
موفق باشيد

چک کردن ایمیل ها و فیس بوکش و .... اصلا کار درستی نبوده
مطمئنا هر کسی هم باشه همینکارو می کنه
مثلا حریم شخصی گفتن هااااا
در مورد بقیه ش چیزی نمی تونم بگم
اما دید بدی هم ندارم