-
درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
سلام..
میدونین که مشکلاتم چی بود و چطوری پیش رفت و بهتونم گفتم تا حدی حل شده .
امروز نامزدم یه پیشنهاد خیلی عجیب بهم داد که به مدت سه سال از هم طلاق بگیریم و تو این مدت قول میده منتظرم بمونه. وقتی که درسم تموم شد و رفتم سر کار برم خواستگاریش!!!
من قبول نکردم و گفتم باید فکر کنم. حالا به نظر شما دوستان و مشاورین گرامی اصلا همچین پیشنهادی عقلانیه؟ مادرشم در جریانه..؟؟
موندم چکار کنم واقعا.... اخه جدایی واسه همیشه رو قبول نداره ...
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
چه جالب دوست عزيز...همين ديشب داشتم فكر مي كردم كه ديگه از اقا محمد خبري نيست حتما اوضاع گل و بلبل شده.بعد با خوندن موضوع تاپيكتون دهنم واموند:163:
خيلي پيشنهاد عجيبيه ولي مي شه بگي چي شد كه نامزدتون اين پيشنهاد رو داد...
از نظر من بايد به همسرتون فهموند كه احساساتتون بازيچه نيست كه هر موقع كه دلش بخواد بگه از هم جدا بشين و هر موقع كه خواست برگردين...
ميشه بگين كه وقتي به شما اين پيشنهاد رو داد چه عكس العملي داشتين؟
خودم كه با نامزدم مشكل دارم دلم نمي ياد اين كار رو كنم...صبر شما قابل تحسينه:104:مني كه دخترم از اين پيشنهاد عصبي شدم چه برسه به شما
در هر صورت نگران نباشين الان كارشناسان به خصوص فرشته مهربان عزيز مثل هميشه شما رو كمك مي كنه.
توي روضه اي كه داشتيم نمي دونم چي شد كه يهو ياد شما افتادم...
با تمام وجود از خدا مي خوام كه به شما كمك كنه:323:
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
lممنون دوست عزیز
میدونین اون از اینده من میترسه که کار پیدا نکنم و خونه و ...
با اینکه میدونه پول رهن خونه رو دارم ولی بازم میترسه.. و میگه اگه تا سه سال دیگه با کار و .. بیای قبول میکنم وگرنه نمیتونم..
منم بهش گفتم اینطوری نمیشه من باید فرصت بدی فکر کنم رو پیشنهادت و احتمالا اگر هم جدا شم دور تو یکی رو خط میکشم .
خداییش من کسیو میتونم دوست داشته باشم که منو به خاطر خودم بخواد نه کار و خونه و...
که ایشون اینطوری نیست.
حقیقتو بخوام بگم اینه که میخوام جدا بشم ازش ولی بازم اومدم راهکار بگیرم.
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
سلام آقا محمد.من چند تاپیک قبلی شما را خوندم و تاحدودی با شرایطتتون آشنا شدم.پیشنهاد همسرتون خیلی جالبه و در نوع خودش عجیب.شما قبلا گفته بودید همسرتون ناراحته که چرا خواستگار نداشته و یا شما همه چیزو قبول میکنید و بعدشم با مراجعه به مشاور قضیه تقریبا حل شده است اما به نظر من برای همسرتون تمام نشده که بصورت مزمن در اومده که اختلاف فرهنگی دو خانواده هم به این قضیه دامن میزنه.من فکر میکنم همسر شما شاید هنوز فکر میکنه زود ازدواج کرده و موارد بهتر از شما هم میتونسته پیدا کنه و بازهم فکر میکنم شما هنوز هم در مقابل همسرتون کوتاه میاین که اگر اینطوری باشه باید بگم خودتون آفت زندگیتون هستید چون هیچوقت به زنتون اجازه ندادین مث شما برای رضایت طرف مقابل بجنگه .برای همین نتونسته لذت حضور در کنار شما را بچشه.آدم همیشه پیروز هیچوقت لذت پیروزیشو نمیفهمه.
شاید پیشنهادی که من میدم چندان مناسب به نظر نرسه اما اگه واقعا برای زندگیتون جنگیدید و برای فرو نریختن زندگیتون تلاش کردید و همسرتون شاهد اون بوده حالا نوبت اینکه به همسرتون اجازه بدین برای زندگیش بجنگه البته اگه زندگیشو دوست داشته باشه .
من اگه جای شما بودم قبول میکردم و با وجود سخت بودن اصلا بروی خودم نمیاوردم که سخته تا خودش جلو بیاد. اما اگه اول اون برگشت من به راحتی قبولش نمیکردم و بهش میفهموندم زندگی بازی خاله بازی نیست که به همین راحتی پیش بره و هروقت دلتو بزنه بتونی ولش کنی.
اگه همسرتون شما و زندگیشو دوست داشته باشه حتما نمیتونه دووم بیاره.و برمیگرده.
امیدوارم زندگیتون مستدام و سرشار از شادی باشه.
یاحق
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یکی مثل شما
سلام آقا محمد.من چند تاپیک قبلی شما را خوندم و تاحدودی با شرایطتتون آشنا شدم.پیشنهاد همسرتون خیلی جالبه و در نوع خودش عجیب.شما قبلا گفته بودید همسرتون ناراحته که چرا خواستگار نداشته و یا شما همه چیزو قبول میکنید و بعدشم با مراجعه به مشاور قضیه تقریبا حل شده است اما به نظر من برای همسرتون تمام نشده که بصورت مزمن در اومده که اختلاف فرهنگی دو خانواده هم به این قضیه دامن میزنه.من فکر میکنم همسر شما شاید هنوز فکر میکنه زود ازدواج کرده و موارد بهتر از شما هم میتونسته پیدا کنه و بازهم فکر میکنم شما هنوز هم در مقابل همسرتون کوتاه میاین که اگر اینطوری باشه باید بگم خودتون آفت زندگیتون هستید چون هیچوقت به زنتون اجازه ندادین مث شما برای رضایت طرف مقابل بجنگه .برای همین نتونسته لذت حضور در کنار شما را بچشه.آدم همیشه پیروز هیچوقت لذت پیروزیشو نمیفهمه.
شاید پیشنهادی که من میدم چندان مناسب به نظر نرسه اما اگه واقعا برای زندگیتون جنگیدید و برای فرو نریختن زندگیتون تلاش کردید و همسرتون شاهد اون بوده حالا نوبت اینکه به همسرتون اجازه بدین برای زندگیش بجنگه البته اگه زندگیشو دوست داشته باشه .
من اگه جای شما بودم قبول میکردم و با وجود سخت بودن اصلا بروی خودم نمیاوردم که سخته تا خودش جلو بیاد. اما اگه اول اون برگشت من به راحتی قبولش نمیکردم و بهش میفهموندم زندگی بازی خاله بازی نیست که به همین راحتی پیش بره و هروقت دلتو بزنه بتونی ولش کنی.
اگه همسرتون شما و زندگیشو دوست داشته باشه حتما نمیتونه دووم بیاره.و برمیگرده.
امیدوارم زندگیتون مستدام و سرشار از شادی باشه.
یاحق
بله موافقم با شما کاملا برای همین میخوام جدا بشم و بذارم تصمیم با خودش باشه. البته خودخواه نیستما ولی اگه جدا بشم هرگز رجوع نمیکنم چون اینطوری باز میشه مث قبل..
خداییش شما ادمایی که اینجایین از کارشناس و ... گرفته تا عضو عادی دوس ندارین شریک زندگیتون شما رو واسه خودتون بخواد .
خانمای عزیز..
اگه همسرتون بهتون بگه اگه زمانی خداینکرده زیباییت بر اثر یه بیماری از دست بره شاید ولت کنم و برم شما چه حالی میشی؟ نمیگین مگه منو بخاطر زیباییم میخوای؟؟
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
دقيقا دركتون مي كنم.چون مثلا نامزد من خيلي به هيكل گير مي ده و چند بار به شوخي گفته چاق شي ولت مي كنم.منم الان همش مي ترسم يك روزي چاق شم و از چشم نامزدم بيفتم. البته بيشتر حرصم مي گيره كه من ارزشم به چاقي و لاغريه.با وجود سن كمم ولي واقعا پيشنهاد همسرتونو خيلي مسخره مي دونم. من بعضي وقتا به ذهنم ميرسه كه مثلا تا دوسال صبر كنم واسه ازدواج تا كمي جا افتاده تر بشيم ولي جدا بشيم و بعد دوباره برگرديم؟
اصلا وقتي جدا بشين فكر نكنم احتمال برگشتني وجود داشته باشه.اميدوارم اون چه كه به صلاحته اتفاق بيفته
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad2012
اگه جدا بشم هرگز رجوع نمیکنم چون اینطوری باز میشه مث قبل..
کار درستی می کنید ولی بهتره بهشون اینو بگید که بدونن درصورت طلاق دیگه برگشتی در کار نیست و شما طلاق سه ساله رو قبول نمی کنید یا طلاق برای همیشه یا زندگی برای همیشه
من فکر می کنم ایشون اگه یه مدت شما رو نداشته باشن و حس کنن که شما رو از دست دادند به خوبیاتون پی ببرن و از پیشنهادشون پشیمون بشن
اگه بتونید یه جوری این شرایطو بوجود بیارید (البته نه با طلاق) که این احساس بهشون دست بده و با خودشون خلوت کنن، شاید از طلاق منصرف شن و قدر شمارو بدونن
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
داداش محمد میدونم این دفعه هم حرف گوش نمیدی و باز حرفای خودتو میزنی و فرشته ی مهربانو عصبانی میکنی :311:
ولی برادر عزیز دلم نیومد بهت نگم ..
از نظر من شما انقد عجله داری که همه چیزو یه شبه حل کنی و انقدر هولی که خانومتو عصبی میکنی .. مدام میخوای باهاش حرف بزنی و احساساتی میشی و همه ش میگی بیا مشکلاتمونو حل کنیم .. خانومتم ظاهرا قبول میکنه و ظاهرا همه چیز اوکی میشه .. یه مدت آتش بس اعلام میکنه و همه چیز خوبه .. اما بعد بی دلیل و با دلیل میزنه زیر حرفش و میخواد یکم ازت دور باشه که نفس بکشه .. آخه انقدر دورشو گرفتی و محکم نگه ش داشتی فقط میخواد دست و پا بزنه که یه کم ازش دور شی !!
حالا به هر بهانه ای که میتونه .. یه بار میگه خونه یه بار ظاهر یه بار اختلاف فرهنگی یه بار ....... و این چرخه ادامه داره .. بعد شما ناراحت میشی و میای اینجا از بچه ها راهنمایی میخوای .. دوستان راهنماییت میکنن و چون حرف گوش نمیدی و کار خودتو میکنی دوباره روز از نو روزی از نو ..
اما اینا همه ش به خاطر همون پیله ایه که به خانومت میکنی .. به خاطر اینکه مدام میخوای همه چیز خوب و تحت کنترلت باشه و هی صحبت میکنی و قضیه رو کش میدی و به هر سازی که میزنه میرقصی تا خوب بشه ....
تو یکی از تاپیکای جناب بی بی خوندم : مردی که همیشه میخواد حرف بزنه و دائم اصرار داره که مشکلاتو حل کنه زیاد جذابیت نداره !!
یه وقتایی لازمه بزنی به بی خیالی .. یه وقتایی بزنی به شوخی .. یه وقتایی لازمه با یه اخم بگی این حرف چی بود ؟ .. یه وقتایی فقط باید نازشو بکشی .. یه وقتایی میخواد جلب توجه کنه .. یه وقتایی خسته ست اعصابش داغونه میخواد خودشو اروم کنه .. یه وقتایی میخواد امتحانت کنه .. یه وقتایی میخواد بفهمه چقد دوسش داری .. و شما تو همه ی این اوقات میخوای صحبت کنی و حلش کنی !!!
داداش مشکل تو وجود خودته .. فقط خودت میتونی حلش کنی .. خیلی چیزها هست که دوست دارم بهت بگم اما نمیخوام از دستم برنجی .. فقط میگم تا خودتو عوض نکنی همین آشه و همین کاسه ..
نقل قول:
فرشته مهربان نوشته است:
بهتره مطالعه و آگاهیت را در خصوص ویژگیهای یک مرد موفق بالا ببری و سعی کنی رفتار جرأتمندانه از انفعال را باز شناسی . به نظر میرسه شما به خاطر علاقه زیاد در رابطه با همسرت انعال نشون می دهی و این دقیقاً برای رابطه یک زن و شوهر آفت هست . زنها نیاز به استحکام و قوت و ثبات و قاطعیت در مردشون دارند تا احساس امنیت کنند چون در ذهنشان بنا به واقعیت یک مرد قوی که در همه موقعیتی میتواند تکیه گاه مطمئن و حامی خوبی باشد را می بینند .
زنها از اینکه حتی مرد خیلی احساساتی باشد و مثل خانمها مرتب ابراز احساس کنه یا رمانتیک بازی دربیاره نگران میشند چون قرابت با روحیه زنانه در او می بینند و احساس مرد بودن را در او ضعیف می بینند ، مگر اینکه مرد در کنار این عواطف و رمانتیک بازی ها در جاهای دیگه و لازم خیلی قاطع و محکم و جرأتمند باشه .
حتی مردها هم از زن منفعل و ضعیف خوششون نمیاد چون نیاز به قدرت را در آنها تأمین نمی کند .
در هرصورت حرفهای خانمتون به مشاور نشان می دهد با شما مشکل حادی ندارد اما خوب تونسته نیازش را بیان کند و شما می توانی به کمک مشاور بررسی داشته و ضعفهایت را دریابی و روی آنها کار کنی . در همین تالار هم گارگاه رفتار جرأتمندانه داریم می توانی مراجعه کنی و استفاده کنی .
دوام این ازدواج بستگی زیادی به شما داره ، مشاوره را ادامه دهید و فعال باشید برای تغییر .
موفق باشید
.
خانم شما، بدون آمادگی ازدواج ، ازدوجو قبول کرده و ......مهلت بده با خودش و شرایطش آروم آروم کنار بیاد .
شما هم بسی سریش هستی که زودتر همه چیز درست بشه و عشقولانه بشید و ...... آقا محمد ، [b]یه کمی جلوی احساساتت رو بگیر ، توی همین همدردی بزارن چند تاپیک در یک روز برای این مسئله باز می کنی .....
مدتی اصلاًتصور کن ازدواج نکردی و میخوای آمادگی برای ازدواج کسب کنی و بپرداز به مرد شدن . چون شما هم آماده ازدواج نبودی از نظر مهارتها و تعادل احساس و عقل و .....
هردو هرکدام فقط به خودش بپردازه ، از مشاوره هم در این جهت کمک بگیریدکه هرکدام روی آمادگی خودش و بلوغ در ابعاد مختلف کار کنه .
اینو هم داشته باش که همانطور که اینجا به راهنمایی های کارشناسی توجه نمی کنی و فقط میخواهی حرف بزنی ، در دنیای غیر مجازی هم به احتمال قوی به راهکارهای مشاور توجه نمی کنی . فقط دنبال یه جهش هستی تا همه چیز زود به نتیجه برسه و به لحظات با هم بودن و رمانتیک بازیها برسی . اینطوری نمیشه و اگر خودتو کنترل نکنی و عاقلانه رفتار نکنی ، خانمتو از دست میدی .
امیدوارم عملگرایی را در پیش بگیری .....( کمتر حرف بزن و بیشتر عمل کن )
نقل قول:
مدیرهمدردی نوشته است:
با سلام و احترام
mohammad2012 گرامی
مشکلات از این دست معمول هست و اگر با صبر و دقت پیش بروید به مروز زمان و به صورت تدریجی کاهش یافته و حتی می تواند به نقاط قوتی در زندگی شما بینجامد.
توضیحات شما نشان می دهد که همسر شما آگاهی لازم را در مورد نحوه زندگی و ارزشهایش ندارد که البته با توجه به سن ایشون طبیعی هم هست. اما شما هم باید توجه داشته باشید مسئولیت سنگینی در قبال ایشون دارید که با خونسردی و سعه صدر و کنترل احساستون او را یاری کنید.
با چند نکته شروع کنید:
یکم:
امر و نهی، سخنرانی کردن، حرف زدن، خواهش کردن، موعظه کردن، راهنمایی کردن، قضاوت کردن، بحث کردن، تجسس و سئوال کردن و ... را برای آغاز کار از کلامتون حذف کنید یا بشدت کاهش دهید. (هم مطالب ذیل را مطالعه کرده، تفکر کنید و به دقت به کارگیرید)
مهارت گوش دادن و مهارتهای ارتباطی(به همراه لینک مقالات برگزیده)
دوم:
هم حسی را با او زیاد تمرین کنید. و بعد از شنیدن حرفهایش راهنمایی اش نکنید. بگذارید جذبتون شود. و از زندگی لذت ببرد. خطاهایش را حتی المقدور نادیده بگیرید.
سوم:
ممکن است نسنجیده حرفهایی به شما بزند که اذیت بشوید. قوی باشید و خیلی جدی حساب نکنید. تا وقتی او سخن گفتن سنجیده را بیاموزد تحمل کنید.
چهارم:
2 ماه وقت بسیار کمی برای آشنا شدن هست. لذا از روی کارها و حرفهاش او را قضاوت نکنید و نگران نباشید که انتخاب اشتباهی داشته اید. معمولا زمان عقد از این مسائل زیاد بوده و سوء تفاهم های زیادی پیش می آید که نتیجه تفاوت خلق ها، کم مهارتی ها و تفاوت شخصیت افراد هست و تا زمانی که هارمونی و هماهنگی زندگی خانوادگی انجام شود باید تحمل و صبر زیاد باشد.
پنجم:
گشتی در این تالار و مطالعه مقالات و از آن مهمتر خواندن حرفهای دختر خانمها شما را با روحیه و توقعات آنها بیشتر آشنا می کند. دنیای مردها و انتظارات و دیدگاهشان به زندگی تفاوتهایی با خانمها دارد که درک آنها کمک موثری بر حل مشکلات شما خواهد کرد.
نقل قول:
بالهای صداقت نوشته است:
سلام و عرض خیر مقدم
ازدواجتون را هم تبریک می گویم
همسر شما در تصمیم گیری ضعف دارد ، و شما به عنوان همسرش و اینکه مرد کنارش هستی باید بهش کمک کنی تا مهارت تصمیم گیری رو یاد بگیرد
به طور حتم ، اینکه ایشون اصرار داشتند که با شما نامزد کنن نشان دهنده این هست که به شما متمایل بوده ، اما الان دچار شک شده که نکنه اشتباه کرده
و مطلب دیگر ، فانتزی که در ذهنش داشته است و اون هم این که می بایست چندتا خواستگار می داشته و بعد از بینشون شما رو انتخاب می کرده ، به عدم مهارت ایشون در تصمیم گیری دامن می زند و نیز او را می آزارد
شما سعی نکن مستقیما با ایشون از راه منطق و برهان وارد بشی و ازش دلایل را جویا شوی
اولش بهش این اطمینان رو بده که اگرچه الان عقد کرده اید و زن و شوهر رسمی همدیگر هستید ، اما این عقد ،اجبار و سدی بر وی تحمیل نمی کند ، در همین حال هم شما هم به آسانی اجازه نمی دهید زندگی تون بی هدف و بی ارزش پیش رود
بعد بهش بگو که دوستش داری و بهش علاقه مندی ، اما زمانی می توانید زندگی خوبی را با هم آغاز کنید که این دوست داشتن متقابل باشه
بهش بگو متمایل هستی تا مشکل را حل کنی
بگو یه مدت زمان در نظر می گیرید ( مثلا یک تا سه ماه)و در این مدت حامی ایشون هستید تا ایشون بتواند در خلوت و تنهایی با خودش یک دله بشود و به ثبات در رفتار و فکرش برسد ، پس از آن دوتایی با هم مجددا ارتباطتون را بررسی خواهید کرد ، تا در خصوص ازدواج و یا جدایی با هم تصمیم بگیرید
اما در این دوران سعی کن مقاله های زیادی که در خصوص ازدواج و خواستگاری ، شناخت و ... در تالار هست را مطالعه کنی و در اختیار ایشون هم قرار بدهی
خصوصا مقاله بهترین شکل تصمیم گیری
دقت کن ، این دخترخانم باید بیاموزد که تبعات تصمیمش را باید شخصا به عهده بگیرد
به اتفاق همدیگر زیر یک مشاور خانواده دوران شناخت رو طی کنید ، تا هم شما و هم ایشون بتوانید با یکدیگر تعامل خوبی را برقرار کنید
نگران نباشید ، این مشکلات با صبر و حوصله و بالا بردن مهارت های ارتباطی حل خواهد شد
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
بعد این مدت شاید بعم سرد شید یا کیس بهتری واسه شما یا ایشون پیدا بشه و هزار و یک مساله دیگه! به نظر کم گار جالبی نیست:310:
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
سلام برادرگرامي
من درجريان پستهاي قبلي تون نبودم.
اما نظرشخصيم براي اين پيشنهاد همسرتون رو اينجوربرداشت ميكنم.
همسرشما خواستگاركمتري داشته و به شما جواب مثبت داده با سن كمي كه فكركنم داره نا عاقلانه چنين تصميمي را گرفته كه دراين مدت 3سال كيس هاي بهتري برايش خواهد آمد .
و همسرشما ميخواهد كه ازاين 3سال فرست استفاده كندبراي همسريابي باشرايط عالي .
اگرچنين شخصي روپيدانكرد دوباره ميايدسراغ شما از روناچاري ازنبودن كيس باب ميلش .
همسرشما مانند دوست دخترودوست پسرفكرميكند ،اين پيشنهاد به سن دخترانه 16يا17ساله ميخورد .همسرشما به بلوغ ذهني نرسيده ،روياپردازاست معيارهاي كه براي زندگي مشترك دارد كمي غيرمنطقي است دراين شرايط جامعه ،كارپردرآمد خونه ماشين اينا ملاك زندگي نيست،
هنوز انقدرپخته نشده كه اگربداند ازشما جداشود به چشم دخترديگربهش نگاه نميكنندميگن اين دخترنامزدي ناموفق داشته پسرمجرد باهزارتافكرميره به خواستگاريش اين مشكلات روبرايش روشن كن تابداند.
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
فكر نمي كنيد ايشون هم بيش از حد دارند اذيتشون كنند.چرا بايد اينقدر تلاش كنند كه بشند اون چيزي كه زنش مي خواد ولي اون زن هيچ كاري براي بهتر شدن رابطه كنه. درسته كه ايشون همش درگير اينند كه همه چي اوكي باشه.داره واسه بهتر شدن رابطش با زنش در حد وسعش تلاش مي كنه.توقع نامزدش هم خيلي درست نيست.زندگي خيلي سخت تر از اين حرفاست.زندگي كردن اينقدر مسخره بازي نيست تا ببينيم چيزي مطابق ميلمون نيست ولش كنيم بعد وقتي اون رو از دست داديم اگر ديديم كه نه حيفه ولش كنيم.زني كه به همين راحتي به خاطر بچه بودن يا به اصطلاح سيريش بودن همسرش رو ول كنه كه به نظر من زن زندگي نيست.
اقا محمد من نميگم ادامه بده يا جدا شو ولي مي خوام با زنت كمي رابطتون رو تجزيه تحليل كنيد.بايد ببينيم در چه مواقعي شما اشتباه كرديد و در چه مواقع ايشون.بايد يك فرصت يك يا دو ماهه به هم بديد.در اين مدت يك روزي رو در هفته انتخاب كنيد.در اون روز يك ليستي تهيه كنيد كارهايي كه من رو از تو دور كرد.كار هايي كه من رو به تو نزديك كرد.اين طوري هر دو مي فهمين كه كجاي كارتون اشتباه بوده.همين طور ادامه بدين.
كارشناساي تالار خيلي حرفاي خوبي زدند ولي تا موقعي كه همسر اقا محمد تو ذهنش همش به خودش مي گه كاش من با اين ازدواج نمي كردم،من مي تونستم با يكي بهتر از اين باشم و ...هركاري اقا محمد بكنند تاثير گذار نيست.(اين رو ميگم چون در شرايطش قرار گرفتم و مي دونم وقتي علاقه اي نباشه هر كاري هم كنه به چشم نمي ياد،و اين از هم دوري ها باعث مي شه نه تنها دلش تنگ نشه بلكه بگه اخيش چقد وقتي نيست راحتم.)تا وقتي كه نامزد ايشون قلبا نخواد هر كاري كه مي كنه به چشم نمي ياد.تا اين جا هميشه از اقا محمد مي پرسيديم كاري به زنت نداشته باش و رو خودت كار كن.حالا ببينيم بعد از اين كه كمي رو خودش كار كرد.خود نامزد ايشون چه اقدامي براي بهتر شدن روابط كرده.خدايي ظلمه كه فقط اقا محمد بخوان تلاش كنند بعد همسرشون هر دقيقيه يك اقدامي انجام بدند.
دوست عزيز پيشنهادم رو جدي بگير.اون ليستي گفتم براي هر هفته خيلي خوبه. اگر هم مثلا قبول نكرد بدون همه اين ها بهانست و ايشون مي خوان جدا بشند.
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
رفتارهای خانم شما اصلا عادی نیست.
اینکه پیشنهاد داده سه سال دور باشیم و بعد دوستان می گن زیادی چسبیدی بهش، می خواد نفس بکشه والله نوبره!!
اینجا هر کس هر مشکلی مطرح می کنه، محکوم می شه به وابستگی و اراده نداشتن و خودشیفتگی و ....
من که اصلا قبول نمی کنم که برای استراحت و تنفس دادن به طرف مقابل سه سال طلاق بگیریم و بعد .... پدر و مادرش در جریان این پیشنهادات و رفتارهاش هستند؟
اگر خیلی مشتاقه، بگو بیا توافقی جدا بشیم. برگشتی هم درکار نیست. شما الان شرایط ازدواج و زندگی با همسرت را داری. چرا باید سه سال تنهایی و دوری را تحمل کنی؟ چرا باید سه سال از عمرت را بدون همراه و همسر بگذرونی در حالی که شرایطش را داری؟
همسر شما عاشق کسی نیست؟ حواسش جای دیگه نیست؟ با کسی قول و قراری نداره؟
چند سالشه؟
رفتارهایی که شما ازش تعریف می کنی و این سرگردونیش و دو دلیش به من این حس را می ده که دلش یه جایی گیره. اما خیالش از بابت اون هم مطمئن نیست. سعی کن بفهمی چشه. ببرش مشاور شاید بتونه بفهمه مشکلش چیه. شاید اگر شما توی جلسه نباشید به مشاور بگه.
به نظر من کار و درآمد بهانه است. می خواد جدا بشه نمی دونه چه جوری شما را راضی کنه.
نظر خانواده اش چیه؟ با پدرش صحبت کردی؟
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پیدا
نظر خانواده اش چیه؟ با پدرش صحبت کردی؟
پیدا جان تا جایی که از تاپیکهای قبلی ایشون یادم هست خانم ایشون پدرشون فوت شده. از نظر من مادر عاقلی هم نداره خودش هم به رشد عقلی نرسیده هر چند آقا محمد هم با داشتن دل پاک زیادی احساساتی و عجول هست.
آقا محمد خوب فکر کنید خانم شما از چیزی عصبانی نبوده شما برخورد ناراحت کننده ای قبلش نداشتید؟ حرفش از روی عصبانیت و ناراحتی نبوده؟
اگه مطمئن هستید این موارد رو رعایت کردید و مورد خاصی نبوده بهشون بگید که اگه علاقه ای به این زندگی نداره میتونه برای همیشه بره و اگه هم علاقه به این زندگی داره باید براش بجنگه و سختی های نداشتن کار و مسکن و ... رو تحمل کنه و ضمنا حرفهای پدربزرگ رو هم براش بزنید اینکه ایشون بعد از طلاق دیگه یه دختر محسوب نمیشه به هرحال مطلقه هست و شرایطش تا حدی فرق میکنه من اگه جای شما بودم و به این نقطه میرسیدم (که همسرم بدون هیچ زمینه ناراحتی این حرفا رو بزنه) میگفتم یک ماه هر دو روی قضیه فکر میکنیم و به هیچ عنوان خودم تو این یک ماه هیچ خبری ازش نمیگرفتم و میذاشتم تنها بمونه...
خانم شما یه مقدار لوس شده زیادی در دسترسش بودی این نظر من هست زندگی ای که پایه هاش روی آب هست و هر لحظه احتمال فروپاشی داره و هر چی شما تلاش میکنی دوباره میبینی خراب شده بهتره از همین الان تکلیفش معلوم بشه
به طلاق فعلا فکر نکن ولی یه مدت اصلا سراغش نرو تا خلا شما رو تو زندگیش حس کنه این نظر من هست حداقل یک ماه برخوردهای کاملا سرد داشته باش اگه هم اومد خواست به زندگی ادامه بده قاطعانه اولتیماتوم بدید که بار دیگه از این حرفها بزنه گذشت نمیکنید
در رابطه با حرفهای این خانم چند تا احتمال هست:
1- ایشون تحت تاثیر حرفهای یک سری دوست و آشنا هستش و اونا این بچه بازیا رو یادش میدن و تو گوشش میخونن
2- به کس دیگه دلبسته بوده و دلش با زندگی با شما صاف نمیشه
3- هیچکدام از اینها نیست ولی فکر میکنه شاید بتونه مورد بهتری پیدا کنه و دیگه نخواد برای داشتن شغل همسر و مسکن و ... زحمتی بکشه یا سختی رو تحمل کنه
4- به بلوغ عقلی نرسیده و اصلا فکر نمیکنه و حرف میزنه
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
حداقل سهم ایشون از زندگی مشترک سهیم بودن در ریسک هاش هست. :305:
و الا قطعا شما هم همه ی شرایطت آماده باشه، قطعا کیس بهتر می تونی پیدا کنی :303:
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پیدا
رفتارهای خانم شما اصلا عادی نیست.
اینکه پیشنهاد داده سه سال دور باشیم و بعد دوستان می گن زیادی چسبیدی بهش، می خواد نفس بکشه والله نوبره!!
اینجا هر کس هر مشکلی مطرح می کنه، محکوم می شه به وابستگی و اراده نداشتن و خودشیفتگی و ....
من که اصلا قبول نمی کنم که برای استراحت و تنفس دادن به طرف مقابل سه سال طلاق بگیریم و بعد .... پدر و مادرش در جریان این پیشنهادات و رفتارهاش هستند؟
اگر خیلی مشتاقه، بگو بیا توافقی جدا بشیم. برگشتی هم درکار نیست. شما الان شرایط ازدواج و زندگی با همسرت را داری. چرا باید سه سال تنهایی و دوری را تحمل کنی؟ چرا باید سه سال از عمرت را بدون همراه و همسر بگذرونی در حالی که شرایطش را داری؟
فک میکنم دچار سوتقاهم شدید !!
من اصلا همچین حرفی نزدم که برای استراحت دادن به طرف مقابل سه سال طلاقش بده ! من گفتم کارهای خانوم اقا محمد نتیجه ی رفتارهای خودشه .. عجول بودنش و محکم نبودنش که قبلا در رفتارش داشته و باعث شده خانومش اینطوری باهاش رفتار کنه .. اینکه اقا محمد خیلی میره سمت خانومش و باعث فرارش میشه یه چیز طبیعیه و از علاقشه .. ولی اشتباهه ..
پیشنهاد میکنم اگر تاپیک های قبل رو نخوندی مطالعه کنید و بعد ایشونو به جدا شدن توافقی تشویق کنید .. پست من رو هم اگر درست بخونید متوجه منظورم میشید ..
فقط برای رفع سوتفاهم میگم : من به هیچ وجه نگفتم اقا محمد وابسته ست و به ساز دل خانومش باید برقصه ! من گفتم نباید زوم کنه روی خانومش و مدام بگه بیا صحبت کنیم مشکلاتمون حل شه .. گفتم هر رفتاری یه جایی داره یه راهی داره .. گفتم یه مدت ازش دوری کن .. نزدیکش نرو بذار حس نکنه داره خفه میشه .. بذا یه کم حس کنه ازاده ( دور باش ولی توی یه چهارچوب رعایت شده که اجازه ی هر کاری رو بهش ندی ) .. این دفعه مشکلت رو ریشه ای حل کن نه مثل همیشه ظاهری ..
نمیدونم چرا هر وقت من تو تاپیکای اقا محمد پست میزنم هر دفعه یکی از بچه ها ناراحت میشه از دستم !! :311:
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
همه پستاتون رو خوندم عزیزان....
با خانم helmi موافقم..چون منو خوب درک کرد و فهمید...
من مدتیه سیریشش نیستم واقعا ولی بازم حل نشد...
من ضعیف نیستم ولی خسته شدم. تصمیمم تقریبا واسه جدایی قطعیه . یه مادر دروغ گوی ریا کار داره که اون اذیت میکنه منو. با حرفاش چندین بار تحقیرم کردن...
منم واسه خودم شخصیت دارم تازه از نظر ظاهری هم کم ندارم از دختره و از نظر تحصیلات و اصالت خانوادگی بالاتریم ازشون . از لحاظ رفتاری هم بالاتریم . از لحاظ مالی هم سطحیم ولی اونا پزشون بالاتره..!!!
هیچی کم ندارم که بخوام پای همچین دختری وایستم...
من که بیوه نمیشم.. باور کنین دختری بود که حاضر بود با همه شرایطم کنار بیاد ولی بخاطر اینکه با پسرا راحت بود . قبول نمیشد کنم..
دیشب کلی گریه کرده که کاش پدر داشتم و ...
خیلی بچه است نمیتونم براش پدر باشم ..اخه چطوری یه بچه ده ساله رو بزرگ کنم؟؟
امروز میرم پیش مشاور و بدون اطلاع کسی حرف میزنم باهش..مشاور گفت اصلا عاقلانه نیست این پیشنهاد.
درد من اینه که بهم میگه تو دوسم نداری وگرنه پیشنهادم رو قبول میکردی ...!!! خنده داره نه :311:
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
آقا محمد منم پیشنهاد جدایی چندماه به نامزدم دادم چون خیلی باهاش مشکل دارم می خواستم اینجوری تهدیدش کنم که تغییر کنه
شاید میخواد شماره تهدید کنه که طبق میل اون بشید.سه سال خیله حالا چرا سه سال!!این عجیبه
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط الف-ح
فک میکنم دچار سوتقاهم شدید !!
من اصلا همچین حرفی نزدم که ....
فقط برای رفع سوتفاهم میگم : من به هیچ وجه نگفتم اقا محمد وابسته ست و به ساز دل خانومش باید برقصه ! من گفتم نباید زوم کنه روی خانومش و مدام بگه بیا صحبت کنیم مشکلاتمون حل شه .. .......
نمیدونم چرا هر وقت من تو تاپیکای اقا محمد پست میزنم هر دفعه یکی از بچه ها ناراحت میشه از دستم !! :311:
الف-ح عزیز،
من کلی نوشتم. منظورم به شما نبود. این آقا مدتیه که مشکلش همینه و همسرش براش بازی در می آره. کسی هم نمی تونه از دور حدس بزنه این خانم مشکلش چیه. خود آقا محمد هم تا حالا نتونسته بفهمه که چرا این کارها را می کنه.
ببخشید اگر فکر کردید منظورم به حرف شماست. دلیلی نداره که من از نظر و حرف شما برای تاپیک یک نفر دیگه و خطاب به کس دیگه ای ناراحت بشم. :72:
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
حـــرف از طلاق که میاد سریعاً دلم می خواد جلوشو بگیرم!!!
مشاور نیستم و به قول معروف گر اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی... اما نتونستم بگذرم و دوباره شاهد یه طلاق دیگه باشم. پیشاپیش عذر می خوام که نظرم کارشناسی نیست.
فکـــر نکن چون مردی مثه یه دختر اسم مطلقه اذیتت نمی کنه و بعد از طلاق شرایط بهتری خواهی داشت! هر وقت اولین جرقه های طلاق بین زن و شوهری زده می شه، راه حل های دیگه تبدیل به مسیر کوتاهی می شه که گاهی حتی نرفته محکوم به مختومه بودن می شن.
من احساس می کنم خانومتون یه خلأ رو داره احساس می کنه؛ نبودن یه چیزی داره اذیتش می کنه... و این اذیت شدن به حدیه که به اندازه ی سه سال تنها شدن رو برای رفعش لازم می بینه! و حتی به نظرم این بیش از حد خوابیدنش هم به خاطر اینه که می خواد از یه چیزی فرار کنه.
خانومت باید قبول کنه همسرش مانند همه ی همسران دنیا بی نقص نیست کما اینکه خودش هم بی نقص نیست... باید عیب هایی که داره ازت می بینه و تو ذهنش ازشون یه غول می سازه رو بپذیره. باید قبول کنه که خودش داره با کاستی های تو می سازه تو هم متقابلاً داری کمبودهای اون رو تحمل می کنی.
خانومت یادش رفته که اگه تأمین رفاه خانواده با مرده؛ دل گرمیه مرد هم با زنه... نمی شه که خودش رو بکشه کنار و بگه بسم الله تو برو کار کن تا من راحت زندگی کنم.
فکر می کنم فقط به یه اطمینان نیاز داره؛ اطمینان از اینکه تو براش بهترین همسر دنیایی و از پس تمام مشکلات هم بر میای فقط اگه خانومت پشتت باشه؛ اینا رو هم هیچ کس جز خودت نمی تونی به خانومت بفهمونی محمـــد. فقط و فقط تویی که می تونی این خلأ رو شناسایی و پر کنی. سخته اما به دستان توانای تو ممکنه.
(اینم که بهت گفته تو دوستم نداری وگرنه حرفم رو قبول می کردی؛ اتفاقاً چون باور داره که دوسش داری این حرفو زده، برای به کرسی نشوندن خواستش این حرف رو زده که رضایت بدی)
بازم پوزش؛ خوشبختی روز افزون رو برات آرزو می کنم.
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
محمد گرامی
یک سوال دارم!
آیا شما اصلا به توصیه های فرشته و بالهای صداقت و مدیر عمل کردی و روی خودت کار کردی؟؟
این پیشنهاد همسرت چیز عجیبی نیست چون هنوز رشد منطقیه کافی نداشته و با توجه به شخصیتش واقعا زدن چنین
حرف هایی دور از ذهن نیست.
شما هنور مدت زیادی از تاپیکت نگذشته!
روی خودت کار کن و یک مدت تنهاش بذار!
بعد اون مدت با هم خواهشا برین مشاوره! هر دو مهارت های زندگیتون خیلی کمه!
جز این حرف دیگری براتون ندارم
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
این مطلبو برای فرشته مهربان و همه دوستانی که میگن روی خودت کار کن میگم:
اولا که مشاوره رفتیم.
دوما که امروز باز هم پیش دو تا مشاور خوب رفتم و با هر دو صحبت کردم و همه شرایط رو کاملا بهش گفتم.
هر دو گفتن که با این وضعیت زندگی کردن برات خیلی سخت میشه ولی بازم خودت تصمیم بگیر.
به چه زبونی بگم خانمم اصلا اهل زندگی نیست و ربطی به رفتارای من نداره. من خیلیم درست رفتار کردم دیگه نمیتونم بیش از این خودمو و غرورم رو بشکنم.
دوستای عزیز واقعا دست همتون رو میبوسم ولی شرمنده ام که من آدمم و شخصیت دارم.
یه دلیل بیارین که زندگی کنم؟؟؟ به مشاور گفتم با این وضع یه دلیل بیار که زندگی کنم.
گفت خانمت با این شخصیتی که داره ( باهاش حرف زده خانمم ) خیلی وابسته است و درست کردنش خیلی زمان زیادی میبره و کار سختیه . عزیزان من فرصت کافی بهش دادم و الان وقت تصمیمه.
من دانشجوی فوق لیسانسم تو بهترین رشته مملکت و دانشگاه دولتی با یه خانواده اصیل و پایبند به همه چی . همه طور سختی رو هم تحمل کردم تا حالا . از نظر همه ادمای دور و برم و حتی غریبه ها یکی از مودب ترین و بهترین پسرای فامیلم. چی کم دارم که پای همچین دختر بچه ننه ای وایستم؟؟ چرا باید زندگی کنم... ؟؟ من دلیل میخوام برای ادامه دادن خداییش اگر یک دلیل منطقی بگین قبول میکنم.
اقا من گفتم دوسش دارم ولی حالا میگم غلط کردم اشتباه کردم.. خوبه؟؟؟
بابا دکمه غلط کردم هم داریم دیگه !!!
دیگه تحمل ندارم به خانوادم توهین کنه ... شما که نمیدونین جقد توهین کرده و بد حرف زده باهام درباره خانوادم.
شما که نمیدونین چقد مادرش اذیتمون کرده و مادر زن بازی در اورده.
نمیدونین چقد دروغ و ریا کاری کرده تو این مدت.
واقعا حیف شدم .. واقعا حیف شدم که با همچین کسی همسری کردم..
به خدا واگذارشون میکنم که با عدل خودش رفتار کنه .
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
آقا محمد با حرفهایی که الان زدید من تصور میکنم شما با این حرفها بیشتر در پی قانع کردن خودتونید برای ترک همسرتون.اینکه به خودتون بقبولونید کارتون درسته و راه درست را دارید میرید!!!شما میگید به مشاور مراجعه کردید و صحبت کردید و حتما این چندسال زندگی هم دوباره مرور کرده اید اگر واقعا همه ی جوانب را سنجیدید و میبینید دیگه راهی نیست پس بهتره زودتر اقدام کنید.چه برای موندن با هم چه برای ترک همدیگر.
شاد باشین
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
من چهار ماهه عقد کردم دوست عزیز نه چند سال....
ضمنا چرا خودمو قانع کنم... من همسرم رو دوست دارم ولی شما که جای من نیستین که بدونین چه بدبختی های به سرم اورده... خود مشاور بهم گفت با این شرایط من اصلا زندگی نمیکردم.. و تو خیلی انعطاف داری که تا الانش موندی.
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
از اين اتفاق خيلي ناراحتم اقا محمد...من هيچي نمي تونم بگم به جز اين كه خدا كمكت كنه..:323:
فقط ببين ايا جداييآخرين راهه...نمي دونم درسته ايني كه مي گم ولي فكر كنم غرور تو زندگي زناشويي بين زن و شوهر به خصوص براي بهتر شدن روابط معني نداره...
غرورت را به خاطر دل كسي كه دوست داري بشكن،اما دل كسي رو كه دوست داري به خاطر غرورت نشكن
بازم مي گم نمي دونم دارم درست مي گم يا نه...
اون تقصير خودش نيست...وابسته بار اومده...مي دوني بعضي والدين هستند كه طاقت دوري فرزندانشون رو ندارند...و حاضرند به خاطر فرزندشون هر كاري كنند...حتى اگر به قيمت طلاقشون باشه...نامزدت هم ايتقدر وابسته بار اومده كه بين مادرش و همسرش مادرش رو انتخاب كرد...
در هر صورت خدا يار و نگهدارت باشه
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
واقعا مهم نیست برام که دست خودشه یا نه و الان واسم مهم اینه که ایندم خراب نشه . با عرض معذرت از دوستان عزیز. اینجا نیومدم مشاوره بگیرم فقط میخوام درد دل کنم و خالی بشم. اگر ناراحتین تاپیکو قفل کنین.
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پرنده غريب
بازم مي گم نمي دونم دارم درست مي گم يا نه...
اون تقصير خودش نيست...وابسته بار اومده...مي دوني بعضي والدين هستند كه طاقت دوري فرزندانشون رو ندارند...و حاضرند به خاطر فرزندشون هر كاري كنند...حتى اگر به قيمت طلاقشون باشه...نامزدت هم ايتقدر وابسته بار اومده كه بين مادرش و همسرش مادرش رو انتخاب كرد...
در هر صورت خدا يار و نگهدارت باشه
ممکنه شما احساس نزدیکی رفتاری با نامزد ایشون داشته باشی ولی توی زندگی هر رفتاری و هر طرز فکری هزینه ای داره.
این یک واقعیت تلخ هست ولی حقیقت این طور هست و نمیشه از پرداخت هزینه ی رفتارها فرار کرد :305:
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
دوست عزیز..
واقعا متوجه نشدم منظورتون رو
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Rude Boy
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پرنده غريب
بازم مي گم نمي دونم دارم درست مي گم يا نه...
اون تقصير خودش نيست...وابسته بار اومده...مي دوني بعضي والدين هستند كه طاقت دوري فرزندانشون رو ندارند...و حاضرند به خاطر فرزندشون هر كاري كنند...حتى اگر به قيمت طلاقشون باشه...نامزدت هم ايتقدر وابسته بار اومده كه بين مادرش و همسرش مادرش رو انتخاب كرد...
در هر صورت خدا يار و نگهدارت باشه
ممکنه شما احساس نزدیکی رفتاری با نامزد ایشون داشته باشی ولی توی زندگی هر رفتاری و هر طرز فکری هزینه ای داره.
این یک واقعیت تلخ هست ولی حقیقت این طور هست و نمیشه از پرداخت هزینه ی رفتارها فرار کرد :305:
اتفاقا اگر دقت كرده باشين من كاملا اقا محمد رو درك كردم.ولي چون تازگي ها داستاني رو ديدم با فرق اين كه مادر پسر وابستست ،اين وابستگه مادر به دختر خيلي بده چون وقتي ببينه دخترش با يك پسر ، كه همون همسرشه رابطه خوبي داره احساس حسادت وجودش رو مي گيره.چرا كه ان مادر هم بيش از حد به دخترش وابسته هست. در حال كه اگر مادر رفتار هاي عادي خودش رو داشته باشه و قبول كنه كه بالاخره دخترش بايد شوهر كنه اين مشكل حل كردنش آسونتر مي شه.من مي دونم كه آقا محمد ته دلش هنوز نامزدش رو دوست داره.به خاطر همين مي گم اي كاش مي شد كه با مادر اون حرف زد و اون رو دلگرم كرد كه باور كنيد با ازدواج دخترتون از هم دور نمي شين.هميشه بهتون سر مي زنيم و نمي ذاريم احساس تنهايي كني.اگر اين مشكل حل نشه اون دختر نه تنها با اقا محمد بلكه با هركس ديگه كه قصد ازدواج با ايشون رو داره مشكل پيش مي ياد.بعدشم يك دختر ٢٠،٢١ ساله سنش كمه و نمي دونه اين انتخابش چه عواقبي داره.البته فكر مي كنم اين حرفا به درد اقا محمد كه ذهنش رو فقط طلاق گرفته نمي خوره
بعدش دوستان ما نمي تونيم همينطوري بگيم برو طلاق بگير...حداقل كسايي كه ازدواج نكردند اين حرفا رو نزنند.ازدواج اينقدر مسخره نيست كه بگيم ولش كن.
بعدشم داستان من با ايشون زمين تا اسمون فرق داره و تنها وجه تشابهي كه داشتيم اينه به نامزدمون علاقه نداشتيم.ولي من دارم تلاشم رو براي بهتر شدن رابطم مي كنم.خواهشا الكي با ديگران مقايسه نكنيد.
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
پرنده غریب ممنونم که درک میکنی . مشکل منم اینه که دارم دو ماه برای زندگیم تلاش میکنم و الان دارم احساس میکنم ازم سو استفاده شده و منو بازی داده. مشاور دیشب بهم گفت که دیگه راهی نمونده که نرفته باشی واقعا هم همینطوره. باورکنین همه راه ها رو رفتم به قول فرشته مهربان درست رفتار کردم ولی اون نمیخواد دیگه کاری از دستم بر نمیاد که جذبش کنم.
اینجا ته خطه اما بازم میگم اگر یه دلیل بیارین که میشه این بچه ده ساله رو بزرگ کنم میپذیریم..
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
آقا محمد
من هم خیلی ناراحت شدم تاپیک جدیدتون رو که دیدم. کاملا مشخصه که خیلی خسته شدین. حق هم دارین. من نمی دونم نهایتا چه تصمیمی درسته. ولی شاید بهتر باشه توی این شرایط که خیلی خسته این و غمگین تصمیم به این مهمی نگیرین. منظورم اینه که یه مدت هیچ جوابی به همسرتون ندین نه قطع رابطه نه ادامه. به خودتون هم استراحت بدین و به زندگی خودتون توی دوران مجردی برگردین و مشغول درس و ورزش و سرگرمی های مورد علاقتون بشین. بذارین زمان بگذره و احساساتتون فروکش کنه و به خودتون مسلط بشین. اون موقع بشینین و فکراتون رو بکنین و تصمیم بگیرین.
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
اره خسته شدم ولی باور کنین از این مدت خسته نیستم ..
از حرفایی که میشنوم خسته میشم از حرفای خانمم نه .. چون بچه است .اما مادرش که 55 سالشه بچه نیست...
میگه دخترم داره خودشو وادار به زندگی با شما میکنه و میگه چاره ای جز این نیست و اینطور که متوجه شدم مادر اون راضی به طلاق نیست مگر اینکه من بخوام که منم زیر بار نمیرم چون نمیخوام از جانب من باشه ( مطمینم میخوان منو خسته کنن که بکشم کنار ولی مشاور گفت این کارو نکن چون هم قضیه مهریه پیش میاد هم اینکه به ضرر من تموم میشه همه چی) ایراد کار از اونه و باید خودش تصمیم بگیره . واقعا ناراحتم که میتونستم با کسی باشم که عاشقم باشه نه اینکه اینطوری منو کوچیک کنه که بگه دیگه چون عقد کردیم چاره نیست باهم زندگی میکنیم... اخه این شد حرف؟؟؟
من دوس دارم عاشقانه زندگی کنم نه عاقلانه و به زور .. همه زندگی من روی عشقه و علاقه .من توی زندگی عشق برام خیلی مهم بود ولی بدستش نیاوردم اصلا هم نمیخوام جدا شم نه بخاطر اینکه مشاور گفت چون دارم حس میکنم اون میخواد من بکشم کنار که به اسم من تموم بشه همه چی و منم تصمیم گرفتم با هر بدبختی هست زندگی کنم و فوقش اینکه باهاش قطع رابطه میکنم ولی جدا نمیشم....
اینکه زهرا خانم میگن خسته شدی باور کن از تلاش خسته نشدم ولی از حرفا ... از زخم زبونا.. از بی محبتیا .. از بی معرفتیا... از نامردیا... ازینا خسته شدم نه از تلاش.. از تلاش من تا اخر عمرمم تلاش میکنم واسه زندگیم ولی ...
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
محمد جان!
من نقطه مقابل تو هستم و شاید نتونم تو رو درکت کنم ولی خانمت رو تا حدودی درک میکنم. من راستش خانمت رو زیاد مقصر نمیبینم چون به نظر من دوست داشتن دست خود آدم نیست، نمیدونم چقدر تلاش کرده ولی شاید واقعا نمیتونه دوستت داشته باشه. به نظر من ازش بخواه مهریه اش رو ببخشه و طلاقش بده. مهم نیست که به اسم کی تموم بشه مهم اینه که این زندگی به نظر میرسه برای تو و خانمت فرسایشی میشه. ولی با توجه به مطالبی که ازت خوندم به نظرم واضحه که نباید هیچ مهریه ای بهش بدی.
این نظر شخصی من بود و نمیدونم تا چه حد درسته.
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
ممنون دوست عزیز.
من ازش خواستم بره و جدا بشه چون من مشکلی ندارم باهاش. حتی بهش گفتم برنامتو جور میکنم هفته اینده دوشنبه میریم جدا میشم توافقی مشکلی با مهریه نداره . ولی گریه کرد و گفت ازت توقع نداشتم فک میکردم دوسم داری و ...
بله بدون علاقه ازدواج کرده ولی الان مشکل علاقه نیست ترس از اینده است و اینکه من برم سر کار و خونه و...
میگه من دوستت دارم ولی میترسم از ایندت... میترسم بیش از این دوستت داشته باشم .
میدونم مشکل شما با نامزدتون چیه و بخاطر چهره است ولی کسی که مشکل داره باید خودش بره اقدام کنه عزیز دل. شما هم اگه با نامزدت مشکل داری شجاعت به خرج بده و جدا شو نه که کاری کنی اون بره جدا بشه .
من هیچ وقت جدا نمیشم چون نمیخوام به پای من باشه جدایی... اگه فک میکنین مغرورم اره مغرورم و نمیخوام پشت سرم حرف باشه
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
واقعا خیلی سخته .. پیشنهاد همسرتون واقعا عجیبه ؛ شاید من نباید نظری بدم چون صاحب نظر
نیستم ولی فقط خواستم بگم من میتونم شما رو درک کنم
بعضی وقتا ادما قدر چیزایی رو که دارن نمیدونند وقتی از دست میدنش
تازه به ارزشش پی میبرن .. مثل سلامتی
بهش بگید این اصلا درست نیست که وقتی که شرایط شما از همه نظر بهترین بود
پیش شما برگرده .. قرار نیست یار خوشی های شما باشه ..
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
ان شاء الله که از طلاق منصرف بشه و پیشتون بمونه و روزهای خوبی با هم داشته باشید
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
ناراحت نشین دوستان عزیز ولی دختر خانمای این زمونه اکثرا همینن...
مگر اینکه قبل ازدواج عاشق باشن..
متاسفانه نامزدم هم مغروره هم لجباز و یک دنده که همین دو تا اخلاقش واسه بهم زدن یه رابطه بسه
و نکته ای که اشاره کردم خیلی اذیتم میکنه اینه که حس میکنم به زور خودشو راضی به ادامه میکنه و طلاقم نمیگیره..
باور کنین من راضیم بره جدا بشه ولی اصلا پا پیش نمیذارم چون مشکلی ندارم و دوسش دارم .
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
این ره که تو میروی عن قریب به ترکستان ختم می شود
یکی دیگه هم توی تالار بود ، اونقدر به راهکارها توجهی نکرد ، که آخرش طلاق گرفتند ... بعدش اومد توی تالار اظهار پشیمونی کرد ...
خوددانی ... ولی دلم میسوزه به خاطر زندگی هایی که میتونه با کمی دقت ، مثل بهشت بشود ، اما با بی توجهی و گوش نکردن به مشاوره ها و زنگ خطرها به بیراهه می رود
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
>>>> هشتم
فرشته هشدار هم بهت داده
فقط دنبال یه جهش هستی تا همه چیز زود به نتیجه برسه و به لحظات با هم بودن و رمانتیک بازیها برسی . اینطوری نمیشه و اگر خودتو کنترل نکنی و عاقلانه رفتار نکنی ، خانمتو از دست میدی
.
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
بالهای صداقت عزیز چشم..
من تسلیم..:316:
فقط شما بگو صبر کنم درست میشه ؟؟؟ بابا باور کنین من حاضرم یه سالم صبر کنم ولی اگه برم توی زندگی به قول همه با دو تا بچه طلاق بگیریم خوبه؟؟
هر چی لازم باشه من صبر میکنم
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
این ره که تو میروی عن قریب به ترکستان ختم می شود
یکی دیگه هم توی تالار بود ، اونقدر به راهکارها توجهی نکرد ، که آخرش طلاق گرفتند ... بعدش اومد توی تالار اظهار پشیمونی کرد ...
خوددانی ... ولی دلم میسوزه به خاطر زندگی هایی که میتونه با کمی دقت ، مثل بهشت بشود ، اما با بی توجهی و گوش نکردن به مشاوره ها و زنگ خطرها به بیراهه می رود
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
>>>> هشتم
فرشته هشدار هم بهت داده
فقط دنبال یه جهش هستی تا همه چیز زود به نتیجه برسه و به لحظات با هم بودن و رمانتیک بازیها برسی . اینطوری نمیشه و اگر خودتو کنترل نکنی و عاقلانه رفتار نکنی ، خانمتو از دست میدی
.
یه انتقاد. شیوه مشاورتون درست نیست.. بله قبوله که نباید ب رفتاراش کار داشته باشم ولی تحمل هر کسی حدی داره . شما میخواین تحمل من خیلی زیاد باشه ولی اینقدی که شما میخواین من تحمل ندارم. درسته که باید راه حل بدین ولی گاهی هم حسی هم بد نیست. شما اول درک کنید من چی میگم .
شما میگین به رفتارش کار نداشته باشم ولی درواقع من با رفتارای خانمم و خانوادش با من مشکل دارم . میخوام رفتارش رو اصلاح کنم و اینجا روش خواستم که گفتین کار نداشته باشو فک کن ازدواج نکردی .
اصلا قبول ندارم که مشکلمون به راحتی قابل حله .. گرچه درصد زیادیش حل شده ولی خیلی سخت بود همینش هم .
-
RE: درخواست جدایی برای سه سال ! قبول کنم؟
سلام مجدد
میخواستم تاپیک جدید بزنم ولی همینو ادامه میدم.
تغییراتی که ایجاد شده تو این مدت
خانمم مشاوره گرفته و یکمی از اینده میترسه چون شنیده کسایی بودن که طرف اول ازدواج به دلشون نشسته و بعد ده سال جدا شدن . حتی مشاور هم اینو بهش گفته .
همش میترسه از اینده احساسیش .
خیلی سخت خواسته هاشو میگه ولی معیاراش از ازدواج رو توی این مدت از زبونش جسته و گریخته شنیدم.
همسر ایده الش یه مردی بوده که سنش حدود 30 ، وضع مالیش نسبتا خوب ، خیلی خوشتیپ .
من این سه تا معیارش رو ندارم . منظورش از تیپ هم لباس و سلیقه است نه ظاهر و قیافه . میگه سلیقت توی لباس خوب نیست و منم نمیتونم همش بهت بگم اینو بخر اینو نخر.
از لحاظ مالی دو تا خانواده مث همیم تفریبا و سنمم هم که 24 ساله.
مشاوره یه راه بهش گفته که تا حدود 6 ماه دیگه سعی کنه که این معیاراش رو بذاره کنار و منو همینطور که هستم بخواد . البته به گفته خودش یه مقداری علاقه داره بهم ولی زیاد نیست .
اعتراف کرد که منو مقایسه میکرده با مردای دیگه و همسرای دوستاش که البته گفت فقط تیپت رو بیشتر مقایسه میکردم وگرنه اخلاقو سایر چیزات واقعا از اونا بهتره .
حالا واقعا موندم چکار کنم. 6 ماه ادامه بدم که میترسم یهو بگه نمیخوام و عمرمو تلف کنم و از طرفی الان جدایی کار عاقلانه ای نیست . میخواستم بدونم بهترین تصمیم تو این شرایط چیه؟ اگر قراره ادامه بدم رفتارم به چه شکل باشه ؟ ارتباطمون در چه حد باشه ؟