پشیمونم از جلو رفتن

سلام،28 سالمه،درس و سربازی تمام شده،کار میکنم،برا دو تا دختر جلو رفتم و جفتشون نه گفتن،اولیش دوست خواهرم بود که به خواهرم گفتم برا اشنایی بیشتر باهاش صحبت کن گفت باشه وقتی بعد از چند روز گفتم زمانو پرسیدی براصحبت گفت اون یه افکار خاصی داره شما به درد هم نمیخورید!!!!من هنوز باهاش حرف نزده نمیدونم چه افکاری داشت!!!!!!منم دیگه پیشو نگرفتم،موند تا بعد مدتی از یکی از همکارام که دو سال ازم بزرگتر بود خوشم اومد،بعد از کلی کلنجار ا خودم که بگم یا نه تلفنی بهش گفتم و خیلی محترمانه نه گفت،انگار خرد شدم،اولش از خودم بدم اومد،هنوزم که هنوزه میگم کاش نمیگفتی و خودتو کوچیک نمیکردی،دیگه شوق و انگیزه ازدواج ندارم و مهر هیچ دختری هم به دلم نمیشینه،ایا اشتباه میکنم؟؟؟چون واقعا دست خودم نیست و دیگه از اینکه ببخواد شخصیتم زیر سوال بره و کوچیک شم واهمه دارم

سلام
پسر خوب شما دیگه واسه خودت مردی شدی . نباید اینقدر حساس باشی . قرار نیست هر کس رو که پسند کردی بله بگه . دختر خوب زیاده سعی کن آگاهی و مهارت خودت رو در ارتباطات اجتماعی و همسر گزینی تقویت کنی . مطمئن باش اونی که میخواهی رو هم پیدا میکنی .

باور کنید حساسیت نیست،اصلا دیگه انگار حسشو ندارم،احساس میکنم یه بار دیگه برم کسی نه بگه خودم دارم شخصیت خودمو کوچیک میکنم ،دست خودم نیست،همین دوبار هم حتی رو زندگی عادیم هم تاثیر گذاشت،برا همینه میگم کاش همون روال گذشته بود و اصلا پیش نمیاومد،ضمنا خانواده هم تو جریان نبودن،اونا بودن که دیگه هیچ!!!!!!!!!!!!!شاید باورتون نشه به همکارم گفتم کلی خودمو سرزنش کردم که کاش نمیگفتم الانم محبت هیچ دختری تو دلم نمیره،نه اینکه عاشق دخترای قبلی شده باشم ،نه،اما پا و انگیزه جلو رفتن برا کسیو ندارم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط samanft

واقعا دست خودم نیست و دیگه از اینکه ببخواد شخصیتم زیر سوال بره و کوچیک شم واهمه دارم

---

دوست عزیز:72:

من نمی فهم کجای خواستگاری کردن و نه شنیدن باعث کوچک شدن شما شده ؟!

تا دنیا بوده و قانون خلقت هم هست مرد قدم جلو میزاره و خواستگاری می کنه، حالا وابسته به

شرایط خودش و یا شرایط طرف مقابل به دلایل منطقی و یا غیر منطقی جواب مثبت یا منفی میشنوه.

اصلا ممکنه اون خانم بخاطر شرایط و یا مشکلات خانوادگی خودش جواب منفی میده که اصلا ربطی به شرایط شما نداره.

اگر خواستگاری نکرده بودی بدتر بود و همیشه به خودتت مدیون بودی که باید برای فلان شخص پیش می رفتم ولی کوتاهی کردم::305:

لطفا کمی روی اعتماد به نفست کار کن و ملاکهات و اولویت بندی کن و خودتت و یا با کمک

مادر و خواهرتون از دختری که به این ملاکها نزدیک است خواستگاری کن. و به هر گزینه

مناسب فارغ از جواب منفی و یا مثبتشون به چشم یک تجربه مفید نگاه کن.

موفق باشی:72:

مورد اول را خواهرتون به عنوان دوستش بهتر می شناخته و باید خدا را شکر کنی که انتخاب اشتباهی نداشتی و خواهرت تونسته کمکت کنه.

مورد دوم هم دختر دو سال از شما بزرگتر بوده که این می تونه مشکل ساز باشه. در ضمن احتمالا به همین دلیل قبول نکرده.

برادر من، در دوران شناخت و نامزدی هم ممکنه جواب منفی بگیری. یکبار تلفنی " نه " شنیدی می گی شخصیتم خرد شده.

این به معنی بد بودن شما یا اونها نیست، فقط ممکنه با معیارها و ملاک های اون خانم جور نبودید.

آیا شما از همه دخترهای دور و برتون خواستگاری می کنید؟ مسلما نه.
آیا این معنیش این هست که اونها دخترهای بدی هستند؟ مسلما نه.
بلکه شما با توجه به معیارها و ملاکهاتون از کسی که مناسبتر هست خواستگاری می کنید. به دختر هم این حق را بدهید که با توجه به ملاکهاش انتخاب کنه.

سلام
همینطور که شما حق انتخاب دارید ، دخترای مورد نظرتون هم این حق رو دارن.
شما دارید همسر آینده تون رو انتخاب میکنید.کار ساده ای نیست و اصلا عجله در این کار درست نیست.

شاید لازم باشه جاهای بیشتری برای خواستگاری برید.10 جا...20 جا....تا بالاخره کسی پیدا بشه که هم شما تایید بشید از سمتش و هم اون از سمت شما تایید بشه

و سعی کنید دید منطقی و عقلانی به ازدواج داشته باشید نه دیدی احساسی

موفق باشید

ممنون دوستان،حقیقتش من تا الان به لطف خدا دستم به یه نامحرمم نخورده،و اهل رفاقت با دختر نبودم،همیشه خیلی به این میبالیدم که و با خودم میگفتم زمانی شرایط پیش بیادخیلیها از اینکه با کسی با این ویژگی بخوان وصلت کنند خوشحال میشوند(اصلا قصد تعریف ندارم،کلی گفتم)من با اینکه از لحاظ تحصیلی و رشته ای که خوندم بد نیست و ضمنا تو کارمم ادم موفقی بودم به لطف خدابرا همینه که دلزده شدم وگرنه کاملا حق با شماهاست و نظراتتون واقعا خوب و به جا بود،اون دوستی که گفتن حالا حالاها باید بری خواستگاری 10،20 بار باید بگم بابت این دو دفعه هم کلی خودم خودمو فحش دادم،محیط محیط مجازیه خوبه ادم میتونه حرفشو بزنه،یه چیز میگم نخندید،بار دوم که به همکارم گفتمو و نه گفت تلفنی گفتم،تلفونو که قطع کردم چنان پس گردنی به خودم زدم که هنوز گردنم درد میکنه::311: گفتم نونت نبود ،آبت نبود تو رو چه به.........اما خداییش به این همکارم که گفتم واقعا ادم با شخصیتی بود و گفت مطمئن باشید بین خودمون میمونه و من به کسی نمیگم،البته من و همکارم جوری نبود که تو یه محیط کار کنیم،ایشون توی یه واحد دیگه بودن و من یه واحد دیگه،فقط چند بار دیده بودمشون،در هر صورت فعلا دسته داغ شده از این فکرا نکنم دیگه،خوب شد با خانواده جلو نرفتم

برادر گرامی
نه شنیدن شما به معنای بد بودنتان نیست. به معنای خوب بودن طرف مقابل هم نیست. وقتی از کسی جواب منفی گرفتی خدا رو شکر کن که دختر صادقی بوده و وقتی فهمیده شما بدرد هم نمی خورید به خاطر موقعیت تون (تحصیلکرده اید، شاغلید و هزار مورد دیگر) جواب مثبت نداده. فلسفه خواستگاری هم همینه. اگر قرار بود در اولین خواستگاری جواب مثبت بگیرید دیگه خواستگاری و ... مفهومی نداشت.
رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود/ رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود
برادرم
به خدا توکل کن. قدم جلو بگذار با چشمانی باز. در سایه حمایت خانواده . بی شک خدا کمکت خواهد کرد. شک نداشته باش که "و من یتوکل علی الله فهو حسبه"
خوشبخت باشی :323:

بله صدرصد،مگه میشه ادم به یگانه خالق هستی توکل کنه و صلاحش نیاد،نمیدونم شاید دارم اشتباه میکنم اما باید حداقل یه مدت صبر کنم،ضمنا منم ادمی نبودم بخام براه هر کسی جلو برم،کسایی که جلو رفتم به نظرم ارزششو داشتن،گیج شدم همش میگم باز اگه برم کس دیگه نه بگه چی میشه،دوست دارم تو همین وضعیت بمونم تا اینکه این اتفاق بخاد بیفته،ممنون از نظراتتون،باید بیشتر فکر کنم در مورد خودم

سلام در مورد جواب منفي كه شنيديد فك ميكنم نبايد احساس بدي داشته باشيد الآن شما چندتا چيز جديد ياد گرفتيد چيزهايي كه خيلي از آدما هيچ وقت ياد نميگيرن و از همين ناحيه ضربه ميخورن.يكي اينكه توانايي شنيدن نه رو پيدا كرديد.نه هاي بعدي كه ممكنه بشنويد ديگه انقد برات سنگين نيست. بعد بهتر خودتون رو شناختيد بعضي وقتا ما بايد از كسايي كه ازمون انتقاد ميكنن يا جواب رد بهمون ميدن تشكر كنيم و بهترين استفاده رو ببريم براي اينكه دليل انتخاب نشدن و بفهميم و اگه درست بود در ارتباط هاي بعدي اصلاحش كنيم.ديگه محتاط تر عمل ميكنيد تا بررسي كامل نكرديد بي گدار به آب نميزنيد و سنجيده تر رفتار ميكنيد.من از كار همكارتون خيلي خوشم اومد اين نشون از بلوغ فكري اين خانم داره كه اولا خيلي راحت حرفش رو زده بعدم اين موضوع رو بين خودتون مسكوت گذاشته.بهتره شما هم توانايي هاي خودتون رو بالا ببريد و مطمئن باشيد چيزي كه مال شما باشه به كس ديگه داده نميشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط saharjavid

سلام در مورد جواب منفي كه شنيديد فك ميكنم نبايد احساس بدي داشته باشيد الآن شما چندتا چيز جديد ياد گرفتيد چيزهايي كه خيلي از آدما هيچ وقت ياد نميگيرن و از همين ناحيه ضربه ميخورن.يكي اينكه توانايي شنيدن نه رو پيدا كرديد.نه هاي بعدي كه ممكنه بشنويد ديگه انقد برات سنگين نيست. بعد بهتر خودتون رو شناختيد بعضي وقتا ما بايد از كسايي كه ازمون انتقاد ميكنن يا جواب رد بهمون ميدن تشكر كنيم و بهترين استفاده رو ببريم براي اينكه دليل انتخاب نشدن و بفهميم و اگه درست بود در ارتباط هاي بعدي اصلاحش كنيم.ديگه محتاط تر عمل ميكنيد تا بررسي كامل نكرديد بي گدار به آب نميزنيد و سنجيده تر رفتار ميكنيد.من از كار همكارتون خيلي خوشم اومد اين نشون از بلوغ فكري اين خانم داره كه اولا خيلي راحت حرفش رو زده بعدم اين موضوع رو بين خودتون مسكوت گذاشته.بهتره شما هم توانايي هاي خودتون رو بالا ببريد و مطمئن باشيد چيزي كه مال شما باشه به كس ديگه داده نميشه.

---

ممنون از نظرتون،ببینید شما پسر نیستید،وقتی همچین حالتی پیش میاد همیشه یه خجالتی تو ادم میمونه که با رو به رو شدن با طرف احساس خوبی به ادم دست نمیده،من اگه بدونم طرفم 10 درصد میگه نه بازه جلو نمیرم،البته همکارمو هیچ درصدی از جواب دادنش نمیدونستم،چون من جوری نبود ما بخواهیم با هم حرف بزنیم،من و ایشون فقط در یک ساخنمان بودیم،اما واقعا بعد از این جریان یه حس محتاط بودن بهم دست داده،یعنی یه جورایی اگه 90 درصدم بدونم با کس دیگه میشه،به خاط اون 10 دصده نمیتونم پا پیش بزام،چون اگه یه بار دیگه همچین چیزی بشه،شاید کلا دیگه تا اخر عمر جلو نم،بد تو روحیم تاثیر گذاشته،چون من ادمی نبودم که تا حالا با کسی دوست باشیم و بخام پیشنهاد دوستی بدم،این اولین درخواستم به یک دختر بود.

سلام دوست عزیز!
اولا تبریک بنده رو خاطر قصد زیباتون پذیرا باشین ... تصمیم به ازدواج نشانه بلوغ فکری شماست ...
دومین تبریکم رو هم بخاطر اینکه تونستین خودتون رو پاک و معصوم نگه دارین پذیرا باشین....
ازدواج سنت پیامبر مکرم اسلامه پس باید سنت ها رو ادامه داد.. البته با آگاهی و شور و اشتیاق بسیار
دوست گرامی به نظر بنده شما یک مشکل بزرگ داری که سبب میشه تا بقیه مشکلات رو هم با اون درک بکنی!
اون موقع است که شخصیت خودتو خرد حس میکنی و از این سنت حسنه دلسرد میشی....
شما برای راهی که باید طی بکنی هنوز همسفرت رو مشخص نکردی !!!!
برای ادامه مسیر تا به کسی که کمی به دلت میشینه پیشنهاد میدی تا همراهیت بکنه!!!
بابا شاید اصلا مقصد ایشون با شما یکی نیست!!!
اون میره شمال شما میری جنوب مگه امکان داره که بهت جواب مثبت بده؟؟؟؟؟
خدا خیلی دوستت داره که اجازه نداد زندگیت بدون برنامه پیش بره پس خودت و آینده ات رو مدیریت بکن
حالا یه پیشنهاد!!!
من براتون تناسب ها در ازد.واج رو مینویسم این تناسب ها رو بخون ؛ هر وقت حس کردی یکی به دلت نشست که میتونه تو این سفر ( سفر یکی دو روزه نه ها! سفری ابدی حتی بعد قیامت در کنارت باشه) همراه خوبی برات باشه رو تو این چارچوب قرار بده اگر با هم تناسب داشتین اون موقع با اطلاع والدین و بوسیله واسطه حرف دلت رو محترمانه مطرح بکن!!!
باز یادت باشه نمیشه به زور کسی رو وادار به ازدواج کرد!!!
یک لحظه فکر کن تا زمانی که کسی به خواستگاری دختری نیاد ایشون تو فرهنگ ما نمیتونه ازدواج بکنه!!! آیا باید ایشون هر روز به خودش پس گردنی بزنه؟ نه بهتره که به خودش ارزش بده تا کسی که رزشش رو دونسته برای ازدواج پا پیش بذاره!!!
واما تناسب ها
1*سنی(بهتره دختر کمی از پسر از لحاظ سنی کوچک باشه---ازدواج ایده آل)
2*طبقاتی
3* ایدولوژی و عقیده (مذهب ، افکار سیاسی ، اجتماعی‌ و ....)
4*تحصیل ( بهرته که سطح سواد پسر از دختر زیاد باشه ----ازدواج ایده آل)
5*ساختار خانوادگی( پایبندی به خانواده، مدیریت ، شادمانی و ...)
6*هیجان (سرد مزاجی و گرم مزاجی ، شوخ طبعی ، روابط عاطفی و .....)
سبز باشین

ممنون خیلی عالی بود،اتفاقا همکارم بعد از صحبت کردن گفت من این جسارتتونو تحسین میکنم،ایشالا که بهد از این هم به همین صورت باشید(چون همان طور که گفتم من برخوردی زیادی با ایشون نداشتم)اط طرفی چون تا حالا حتی به کسی پیشنهاد دوستی ساده هم نداده بودم خیلی برام سخت بود خودم بخام همچین مسئله مهمی رو به کسی بگم،در هر حال خیلی خوب توضیح دادید،شاید باید بیشتر فکر کنم رو این موضوع و خودم.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط samanft

شاید باید بیشتر فکر کنم رو این موضوع و خودم.

---

:104::104::104::104:
:104::104:
:104:

با سلام
samanft گرامی
می توان ظرافت، لطافت طبع و احساسات غنی شما را از متون شما و استدلالهای احساسی شما دریافت.
نکته بسیار بسیار مهم در مورد ازدواج اینست که علاوه بر احساس پاک نیاز به یک سری مقولات دیگر هم هست. مثل آگاهی ها، خودشناسی ها، مهارتها و ...
اینها فقط برای انتخاب همسر لازم نیست، بلکه برای ادامه دادن با همسر انتخاب شده هم لازم هست.
انتخاب همسر آغاز یک فرایند هست نه اتمام آن.
اگر از همان ابتدا اشتباه صورت بگیرد در ادامه هم که نیاز به آگاهی و مهارت دارد هم اشتباه پیش خواهد رفت.

توصیه من همانطور که سجاد صالحی هم گفتند اینست که شما مدتی متمرکز به کسب آگاهی در مورد خودت و معیارهایت باش. همچنین سعی کن مهارتهای همسر گزینی را هم بیاموزی و از آن مهمتر باید حتی بسیاری از مسائل را در مورد همسرداری و مهارتهای ارتباطی کسب کنی.

خلاصه:
توصیه می کنم برای مدتی حداقل 6 ماه اصلا اقدام به ازدواج نکنی و طی این مدت آگاهی و مهارتهای خود را در حوزه انتخاب همسر و همچنین همسرداری افزایش بدهید.
شما که اینقدر خوب توانسته اید بر خود غلبه داشته باشید و انحرافی نداشته باشید حیف هست که با خرده اشتباهات این مقطع در فشارهایی قرار بگیرید که بعدا خدایی نکرده راه انحراف را برای شما ساده سازد.

من كاملا حس شما رو درك ميكنم. به خودتون به خاطر اين عقايدي كه داريد افتخار كنيد پاك بودن و پاك موندن مخصوصا واسه آقايون خيلي سخت شده. از خدا بخوايم به قلب پاكتون نگاه كنه و مثل همون بهتون بده. دير و زود داره ولي ميده مطمئن باشيد.

ممنون دوستان از نظران ارزشمندتون،دیدم داشت عوض میشد به زندگی که حرفهای شما نظرمو عوض کرد،من تو زندگیم به این ایمان دارم که تا خدا نخواد هیچی نمیشه،و اگرم بخواد همیشه بهترینو میده گرچه شاید از دید ما اون بهترین نباشه،اینم به خاطر دید محدودی هست که ما داریم.منم،همیشه دعام این بوده که خدا خدا افسار مسیر زندگیمو خودش بگیره و جلو ببره،اینم میسپرم دست خودش.

خوشحالم كه ديدتون تغيير كرده و بهتون آفرين ميگم. من اين و تويكي از تاپيك ها خوندم كه به شما هم توصيه ميكنم هرروز باخودتون تكرار كنيد:
كليدهاي غيب تنها نزد اوست، جزاو، كسي آنها را نميداند، او آنچه را در خشكي و درياست ميداند. هيچ برگي(از درختي) نمي افتد. مگر اينكه از آن آگاه است، و نه هيچ دانه اي در تاريكيهاي زمين، نه هيچ تر و خشكي وجود دارد، جز اينكه در كتاب آشكار ثبت است.سوره انعام آيه59