-
آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
[align=justify]سلام به همگی دوستان عزیز.
من مدتی بود که میخواستم بیام مشکلم را اینجا مطرح کنم ولی فکر میکردم خودم به تنهایی میتونم حلش کنم! اما الان واقعا به کمکتون احتیاج دارم.
خلاصه ای از ماجرا:
من در یک شرکت مدیریت و اجرای طرح های ایزو کار میکنم و تقریبا از دوسال پیش برای مشاوره هفته ای یک روز به عنوان مدعو به شرکت دیگه ای میرم. در این شرکت خانمی مسوول هماهنگی کارهای من و مدیریت اون شرکت هستند که از همون اوایل حس کردم با صمیمیتی بیشتر از حد دو همکار با من برخورد میکنند و بعضی وقت ها هم که تماس میگرفتند کمی هم در مورد مسایل غیر شرکت صحبت میکردن. من هم آدم خوش برخوردی نیستم ولی نمیدونم چرا با وجود اینکه من متاهل هستم و از زندگیم هم کاملا راضیم هربار که با ایشون صحبت میکردم یا میرفتم شرکتشون و کارم تموم میشد به صحبت با ایشون تمایل نشون میدادم. وضع به همین منوال میگذشت و من کم کم احساس صمیمیت با ایشون میکردم و اس ام اسهامون کمی لحن مهربانانه بخودش گرفت.
من یک روز به ایشون پیشنهاد دادم که با هم دوست باشیم ولی ایشون قبول نکردن و ایشون گفتند چون شما همسر دارید فقط رابطمون در حد دو همکار (ولی دو همکار رفیق تر) باشه.
خوب قبلا تو تایپیک هام نوشته بودم که از حال و هوای عاشقی و سوز و گدازش لذت میبرم و این فرصت را غنیمتی دونستم واسه یک عشق به وصل نرسیده و به قول خودم رفتن تو غم عشق، که بعد مدتی دیدم رابطه کاملا دوستی معمولیه! و الان بعد از گذشت دوسال رابطه ما به همین منوال ادامه داشته. البته در لابلای صحبت هامون خیلی از مسایل زندگیمون را هم واسه هم تعریف کردیم اما هیچ وقت رابطه عاطفی و محبت آمیز به هیچ وجه نبوده(خط قرمز های رابطه از اول توسط هر دوی ما رعایت شد)،ایشون حتی در مورد خواستگارشون از من مشورت میکردن و من هم همیشه بهترین راهنمایی را (طبق گفته خودشون) بهشون میکردم.
چون رابطه عاطفی یا جنسی هیچوقت مطرح نبوده من احساس خیانت به همسرم را ندارم و الان بعد این همه مدت فهمیدم دوستی من با این خانم اصلا دوستی دختر و پسر بحساب نمیاد و ما مثل دو دوست همجنس و همکاریم. حالا برای اینکه همسرم از این رابطه بی اطلاع نباشه و با ایشون دوست باشه و بتونیم رفت و آمد خانوادگی پیدا کنیم، چون هیچی بینمون نیست که بترسم مخفی کنم! قصد دارم خانمم را با ایشون آشنا کنم و برای شام به همراه چندتا دوست مشترک و همکاراشون دعوتشون کنم و بعد از اون در چهارچوب خانوادگی رفت و آمد داشته باشیم. دیگه نه من بخوام مخفی کاری کنم و همسرم هم در این رابطه شریک باشه و نه عذاب وجدان داشته باشم.
البته میدونم این دوسال اشتباه کردم که رابطه را مخفی کردم ولی از حالا به بعد نمیخواهم اشتباه ادامه بدم. البته اینو هم بگم که چندماه اول من خیلی درگیر شدم و این درگیری ذهنی خیلی جدی بود(البته هیچگاه در محبت به همسرم ذره ای کم نذاشتم،فقط خودم خیلی خیلی اذیت شدم و الانم بعضی وقتها از نظر عاطفی و احساسی درگیر ایشون میشم (من در برخی از تایپیک هام که میگفتم مشکل دارم همین بود مشکلم)، ولی چون ایشون بسیار محکمه سریع سرکوب میشم)[b] من این خانوم را واقعا مثل عضوی از خانوادم دوست دارم و هیچ نظر جنسی یا عاطفی بهشون ندارم (ایشونم دو طرفه همین طورند با هم در این مورد صحبت کردیم).
همونطوری که همه ماها با برخی دوستان هم جنسمون صمیمی تر از بقیه میشیم و با برخیشون رفت و آمد خانوادگی پیدا میکنیم این مورد برای من همینطوره.
به نظرتون بهترین چاره چیه؟ ببخشید طولانی شد
:323::323::323:[/align]
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
ببخشيد
اما اين رابطه اصلا سالم و درست نيست
ميدونيد راه اشتباهه
هيچ عقل سالمي اينو نميپذيره!
تازه شما بهش پيشنهاد دوستي دادي ، اگه ايشون رد نميكرد چه بسا رابطه شما به جاهاي ديگه هم ميرسيد.
الان هم اصلا معلوم نيست فردا چي پيش مياد
چه نيازي به وجودش هست؟
چرا به زنتون نزديكتر نميشيد؟
يه حديث داريم مفهومش اينه(عين كلماتش يادم نيست)
كه اگه چيزي رو در زن ديگه ديديد و پسنديديد،به همسرتون رجوع كنيد ، خدا بهترشو در اون قرار ميده.
حرف معصومه،قطعيه،به شرط پاكي شما
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
آقای kamrava عزیز
من فقط نظر شمارو به یک نکته جلب میکنم
اگر از نظر شما اشکالی نداشت پس مشکلی نیست
شما این قضیه رو برای خانوم خودتون با یک آقای دیگه تصور کنید
یعنی دقیقا همین احساسی که شما به این خانوم دارید رو خانومتون به یک آقای دیگه داشته باشه
دقیقا جنس احساسها همین باشه
خانومتون 1-2 سال همچین رابطه ای رو با یه آقای دیگه داشته باشه
و حالا هم بخواد با ایشون رفت و آمد خانوادگی داشته باشه
بازم میگم دقیقا همین جنس احساسی که شما به این خانوم دارید رو داشته باشد
اگر اوکی هست
حرفی ندارم دیگه
یا حق
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
سلام جناب کامروا
نه تنها این خانوم رو وارد حریم خصوصی خود و منزل خود نکنید بلکه رابطه تون رو کاملا با این خانوم قطع کنید.
من تصورم اینه که شما میخواهید خودتون رو گول بزنید.
حتی طوری که عنوان تاپیکتون رو گذاشتید مشخصه به شدت میخواهید در مقابل گفتن واژه دوست دختر به این خانوم مقاومت کنید.(به علت استفاده ار گیومه و نوشتن واژه دختر در گیومه)
مطمئن باشید این رابطه همینطور که تا حالا نسبت به روز اول صمیمی تر شده، بازهم صمیمی میشه و یکدفعه به خودتون میاین و میبینید توی بد دامی افتادید.
فرهنگ و اعتقادات و احساسات ما ایرانی ها همچین روابطی رو به هیچ عنوان نمیپذیره و دیر یا زود ضربه این کار رو خواهید خورد.
حالا برای اینکه راحت تر شما تصمیم بگیرید اگر همسر شما این رفتار رو میکرد چی؟
با همکارش دوست میشد و از جزییات زندگیش براش میگفت و بعد از 2 سال تصمیم میگرفت این اقا رو با شما اشنا کنه .
وسوال دیگه اینکه خیانت از نظر شما چه معنی میده؟صرفا رابطه جنسیه؟ایا به نظر شما یک خیانت عاطفی اهمیتش از یه خیانت جنسی کمتره؟
و اینکه فرق دوستٍ دختر با دوست دختر چیه از نظر شما؟
اینکه شما میگی ایشون رو مثل عضوی از خانواده دوست دارید و ....ایا به نظر شما اگر این شخص که مسئول هماهنگی کارهای شما با شرکتهای دیگه بود و یه فرد سبیل کلفت و بی قد و قواره بود بازهم این رابطه شکل میگرفت و شما میخواستید ایشون رو بیارید منزل و معرفی کنید به همسرتون؟!
فکر کردید شما و ایشون تا کی میتونید احساسات و تمایلاتتون رو سرکوب کنید؟تا ابد؟
اگر شما با ایشون رابطه ای صمیمی داشتید پس علت مطرح کردن پیشنهاد دوستی چی بوده؟چه چیزی در دوستی یک دختر و پسر هست که در رابطه ساده بین دو همکار نیست؟
لطفا این سوالات رو جواب بدید
پستم با رویای صداقت و نادیا همزمان شد
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
ببخشید شما مشکلی ندارید اگه خانومتون دوست ( پسر ) رو که همکارش هست و با هم صمیمی هستن رو بهتون معرفی کنه و بخواد رفت و امد داشته باشید ؟؟
مشکلی ندارین که خانومتون هم همچین روابطی داشته باشه ؟؟
فک کنم جواب سوالتون توی جواب هایی هست که به این سوالها میدین !!
+ پستم با رویای صداقت و نادیا و مریم جان همزمان شد ! شرمنده ..
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
سلام برادر گرامی
من نظر خودمو می گم و اصراری هم ندارم که درسته.
به نظر من شما به عنوان یک مرد متاهل از اول اشتباه کرده اید که وارد این مقوله شده اید و معتقدم که در اولین فرصت و به هر قیمتی که شده باید روابطتان را با آن خانم قطع کنید (محدود کردن کافی نیست) و با توجه به اینکه موردی بین شما نبوده اصلا با همسرتان هم مطرح نکنید. این حرفها که "این فرصت را غنیمتی دونستم واسه یک عشق به وصل نرسیده و به قول خودم رفتن تو غم عشق" ماله کتابهاست نه مال زندگی زناشویی.:305:
من هشدار میدم با زندگی خودتون بازی نکنید. این کار آخر و عاقبت خوبی نداره
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
سلام دوست عزیز
دوستان حرفای کاملا درستی زدن.
واقعا جواب این سوال اونقدر واضحه که هر جور بهش نگاه کنید به یه جواب میرسید.
[size=x-large]نه.این رابطه از اساس اشتباه بود.ادامش اشتباه بزرگتر و معرفیش به خانومتون دیگه اشتباه نیست،فاجعست
من بعنوان یک همجنس خودتون و کسی که در این مساله ذینفع نیست از فکر کردن به وجود چنین رابطه ای و بدتر از اون علنی کردنش اون هم با همسرتون(اونم بعد از 2 سال)،خونم به جوش اومد.واقعا توقع چه برخوردی دارید بعد از گفتن موضوع به همسرتون.
ببخشیدا،شما یه کبریت گرفتی دستت و میخوای با دست خودت بندازی تو انبار باروت.تا حالاش کبریت فقط دست خودتونو سوزونده (که طبق فرمایش خودتون و به دلیل همون علاقه به درد عشق و... به روتون نمیاری).اما بترس از روزی که دامنه این اتش فراگیر بشه
همه به هر دری میزنن ارامش بیاد تو زندگیشون اونوقت شما میخوای اونو از زندگیت بگیری
باز هم عذر میخوام بابت این چیزی که دارم میگم.انگار شما بدتونم نمیاد همه بدونن کس دیگه ای رو هم دوست داری.انگار داری یه جورایی زمینه چینی میکنی.حالا شما تا فردا بگو مثلا مثل خواهرمه نه کمتر نه بیشتر(به قول دوست گرامی اگه یه اقای سیبیل کلفتم بود میشد داداشتون!).کیه باور کنه.خدا وکیلیش شما دوستایی که میخونید و نظر میدید باور میکنید؟
حالا همسرتون با این موضوع کنار اومد(فرض محال که محال نیست)فکر نمیکنید از فردا به ازاء هر تاخیر و پیامک گاه و بیگاهی(بی ربط به اون خانم) شما باید جوابگو باشی.این فکری که خودتون بذرش رو تو ذهن همسرتون میکارید.از اون مهمتر چه هجمه ای از افکار منفی به سمت همسرتون سرازیر میشه.و بنده خدا چه عذابی میکشه
ببخشید اگه زیاده روی کردم.ولی قطعا هر کسی که ذره ای پایبند خانواده باشه شما رو به این کار تشویق نخواهد کرد
داداش گلم یادت باشه "خود کرده را تدبیر نیست"
یا علی[/size]
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
[align=justify]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط maryam123
سلام جناب کامروا
1-نه تنها این خانوم رو وارد حریم خصوصی خود و منزل خود نکنید بلکه رابطه تون رو کاملا با این خانوم قطع کنید.
2-حالا برای اینکه راحت تر شما تصمیم بگیرید اگر همسر شما این رفتار رو میکرد چی؟
3-وسوال دیگه اینکه خیانت از نظر شما چه معنی میده؟صرفا رابطه جنسیه؟ایا به نظر شما یک خیانت عاطفی اهمیتش از یه خیانت جنسی کمتره؟
4-و اینکه فرق دوستٍ دختر با دوست دختر چیه از نظر شما؟
5-..... یه فرد سبیل کلفت و بی قد و قواره بود بازهم این رابطه شکل میگرفت و شما میخواستید ایشون رو بیارید منزل و معرفی کنید به همسرتون؟!
6-فکر کردید شما و ایشون تا کی میتونید احساسات و تمایلاتتون رو سرکوب کنید؟تا ابد؟
7-اگر شما با ایشون رابطه ای صمیمی داشتید پس علت مطرح کردن پیشنهاد دوستی چی بوده؟چه چیزی در دوستی یک دختر و پسر هست که در رابطه ساده بین دو همکار نیست؟
لطفا این سوالات رو جواب بدید
پیش از هرچیز از تمام بزرگواران که زحمت کشیدند و پاسخ دادن تشکر میکنم.سپس در فرمایشات خانم Maryam123 چند نکته را باید عرض کنم که در پاسخ برخی دیگر از دوستان هم برخی از این موارد اشاره شده بود:
1-سوال 1 را آخر جواب میدم:303:
2-خیلی از دوستان به این نکته اشاره کردند که اگه همسرم این کار را کرده بودچی! من بنا به دلیلی که عرض میکنم با این استدلال موافق نیستم. زیرا نیازهای زن و مرد یکسان نیست. همتون خوب میدونید اگه مردی بتونه تمام نیازهای زنشو براورده کنه و تمکن مالی هم داشته باشه وبشرط اجرای عدالت میتونه زن دیگه ای را هم بگیره،ولی قانون و شرع تحت هیچ شرایطی(تاکید میکنم تحت هیچ شرایطی) این اجازه را به زن نداده.پس خداوند هم با توجه به نیازهای فطری زن و مرد عدالت را به معنای مساوات و مقابله به مثل قبول نکرده! این بحث جدایی را میطلبه ولی من در جهان بینی نظریم(نه جهان بینی عملیم) این مساله را به عنوان یک حکم درست پذیرفتم(هر چند فرهنگ ایرانی اصلا نمیپذیره):324:
3-این درسته که خیانت عاطفی بویژه برای خانم ها کم از خیانت جنسی نیست(واسه آقایون برعکس) ولی من همانطور که در تایپیکم اشاره کردم به هیچ وجه نه مسایل جنسی و نه عاطفی تو رابطه ماوجود نداشته و چون ایشونم در سن ازدواجن و شناختی که از خودم وایشون پیدا کردم، میدونم این خطرحداقل تو این رابطه وجود نداره!،و اینکه اگه ایشونم نیت بدی داشتند دیگه در موردخواستگاراشون با من صحبت نمیکردند(درسته؟)، بارها و بارها من را با لفظ برادرم خطاب کردن!
4-فرق دوست دختر با دوستدختر خیلیه! شما ممکنه با با دوستان همسرتون دوست باشید و صمیمی تر از مثلا همکار آقاتون در محیط کار باشید ولی کسی نمیگه طرف دوستپسر شماست! خودتونم همچین اسمی روش نمیذارید! اصلا ازسن و سال من گذشته این مقوله.رابطه دوستدختر دوستپسری تعاریف و فضاهای خاص خودشو داره که من اصلا این را در رابطه خودم نمیبینم که ایشون را با این عنوان خطاب کنم.
5-من دوست بقول شما سبیل کلفتم کم ندارم ولی درمورد اونها مشکلی ندارم که بخوام بیام تایپیک بزنم و صحبت کنم! بلاخره ما انسانیم و نمیتونیم منکر جذابیتهایی که تعامل با جنس مخالف برامون داره بشیم که!
6-اگه رابطه بیاد در سطح دوستی خانوادگی و در واقع ایشون مثل یکی از دوستان همسرم بشن(از این وضعیت مخفی بیرون بیاد) فکر میکنم تا ابد بشه جلوشو گرفت.چون نیازهای جنسی(که جزو اساسی ترین نیاز مردهاست) در من درجای دیگری پاسخ داده میشه و این نیاز در خانومها هم قبل از ازدواج جوری نیست که معمولا برای گناه پیش قدم بشوند و این حاشیه امنیت را من میبینم.سوال 7 و 1 را میخواهم کاملا صادقانه جواب بدم هرچند ممکنه به ضررم تموم بشه
7- من از صحبت کردن با ایشون یجور آرامش روحی میگرم و در دوستی، انسان مسایل بیشتری را میتونه به عنوان دردودل مطرح کنه تا همکار. هر پیشنهاد دوستی که معنی آشنایی واسه ازدواج یا ارضا نیاز خارج از چهارچوب خانواده نیست که!!! خود شماها خیلی شده مسالتون را بجای همسرتون با دوستانتون مطرح کردید یا اومدید تو فضای مجازی گفتید!!
[color=#800000]
1-خودم میدونم که بلاخره باید این کار را بکنم و علی رغم میل باطنیم تفکراتم در جامعه و فرهنگ ایران زمین ایده آلیستس وغیر قابل اجرا در عمله ولی دوتا مشکل دارم:
اول فنوتیپ رابطه در حال حاضر این اجازه را نمیده که ناگهانی قطعش کنم،چون رابطه عشقی یا عاطفی نیست که بگم از فردا با هم تماس نداشته باشیم یا تمومش کنیم! چون برمیگرده میگه چیزی نبوده که بخواهیم تمومش کنیم و اینجوری من کوچیک میشم.
دوم اینکه انسان اگه دو سال حتی ی مرغ خونگی را نگهداشته باشه بهش انس و الفت میگیره اییشون که یک انسانه! بهشون وابسته شدم،به شنیدن صداشون عادت کردم، بعضی وقتهادلم واسشون تنگ میشه(مثل شما که مثلا خواهرتونو ده روز نبینید دلتون تنگ میشه)
خواهش میکنم کمکم کنید تا آخر عمر محبتتون را فراموش نمیکنم.احساس اسارت میکنم از طرفی هم دلم میخواد کاری که تو تایپیک اول نوتم را بکنم و رابطم با ایشون را واسه همیشه بیمه کنم![/align]:72:
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
تنها کمکی که خودت به خودت می توانی بکنی (و نه ما)
این است که
به هیچ وجه خودت و گول نزن
حداقل با خودت روراست باش
این رابطه ای که شما برقرار کردی 100 درصد عاطفی است.چطور می گی عاطفی نیست در صورتیکه می گویی به صدایش عادت کردم و دلم برایش تنگ می شود.
لطفا شهامت داشته باش و حداقل پیش خودت بپذیر که این یک رابطه عاطفی است که اگر خانم، چراغ سبز نشان می داد، همونطور که خودتون گفتید که ازش درخواست دوستی کردید به مسائل جنسی هم کشیده می شد.
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
سلام کامروای عزیز،
من کارشناس نیستم و نظر شخصیم رو می نویسم.
دوستان پاسخ های خوبی دادند و فکر می کنم جواب سوال شما با لحن های مختلف داده شده.
دوست عزیز،
شما از یک طرف روشنفکرانه برخورد می کنید و می گویید:
نقل قول:
فرق دوست دختر با دوستدختر خیلیه! شما ممکنه با با دوستان همسرتون دوست باشید و صمیمی تر از مثلا همکار آقاتون در محیط کار باشید ولی کسی نمیگه طرف دوستپسر شماست!
از طرف دیگر با یک تفکر دیگر می گویید:
نقل قول:
زیرا نیازهای زن و مرد یکسان نیست. همتون خوب میدونید اگه مردی بتونه تمام نیازهای زنشو براورده کنه و تمکن مالی هم داشته باشه وبشرط اجرای عدالت میتونه زن دیگه ای را هم بگیره،ولی قانون و شرع تحت هیچ شرایطی(تاکید میکنم تحت هیچ شرایطی) این اجازه را به زن نداده.
این برای من کمی جالب بود و این رو به عنوان یک انتقاد از من بپذیرید.
در هر دو مورد فکر می کنم این بستگی به نوع رابطه ی شما در سطح جامعه، فرهنگ جامعه ای که در اون هستید و فرهنگ خودتون و خانواده تون و به خصوص همسرتون دارد. و به خصوص در مورد دوم دقت کنید که شما عهدی با همسر خود بستید و ایشون به این تصور با شما ازدواج کردند که تنها همسر شما خواهند بود. مگر اینکه از اول شرط کرده باشید که اجازه ی ازدواج های متعدد رو دارید و همسرتون با این مسئله مشکلی ندارد. که بعید می دانم اینطور باشد. بنابراین این گزینه که شما به زن دیگری برای ازدواج فکر کنید صحیح نیست و منتفی هست.
در مورد روابطتون با جنس مخالف به عنوان یک دوست می توانید طبق فرهنگ خودتون و همسرتون رفتار کنید. ولی اگر خلاف جهت بخواهید شنا کنید به مشکل بر می خورید. همینطور که الآن فکر می کنم از اینکه همسر شما از رابطه شما مطلع بشود نگران هستید. اگر از دید شما این رابطه یک رابطه کاملاً معمولی بود و هیچ مشکلی نداشت، پس لزومی هم نداشت که نگران باشید و برای مثال در اینجا تاپیکی در این مورد بزنید. درسته؟
به نظر من شما می توانید دوستان خانوادگی داشته باشید. ولی به خصوص در مورد این خانم، چون بحث عاطفی مطرح بوده، قضیه رو فراموش کنید. خودتون یک راهی پیدا کنید. اگر یک رابطه کاملاً معمولی و اداری هست، پس محدود کردن رابطه به روابط اداری خیلی هم سخت نیست. اشکال هم ندارد اگر یک دفعه رابطه تون کمتر بشود. فوقش اون خانم هم متوجه می شود که برخورد شما یک دفعه تغییر کرده و اگر عاقل باشد، می فهمد که زندگی و همسر شما برای شما خیلی مهم تر از آن هستند که بخواهید رابطه ای پنهانی با زنی دیگر داشته باشید. هر چند که این رابطه محدود به اس ام اس و حرفهای مهربانانه باشند. بدانید اگر ادامه پیدا کند، احتمال عمیق تر شدنش خیلی زیاد هست.
نقل قول:
- خوب قبلا تو تایپیک هام نوشته بودم که از حال و هوای عاشقی و سوز و گدازش لذت میبرم و این فرصت را غنیمتی دونستم واسه یک عشق به وصل نرسیده و به قول خودم رفتن تو غم عشق
- البته اینو هم بگم که چندماه اول من خیلی درگیر شدم و این درگیری ذهنی خیلی جدی بود
- خیلی خیلی اذیت شدم و الانم بعضی وقتها از نظر عاطفی و احساسی درگیر ایشون میشم
- بهشون وابسته شدم،به شنیدن صداشون عادت کردم، بعضی وقتهادلم واسشون تنگ میشه
حتی اگر در اروپا هم زندگی می کنید و روابط اجتماعی کاملاً آزادی دارید، با توجه به حرفهای بالا این خانم برای شما و برای زندگی مشترکتون با همسرتون خطرناک هستند! این خانم و این احساسات رو فراموش کنید!
من فقط یک پیشنهاد دارم. به عنوان یک کسی که زندگی پدر مادرش از هم پاشیده و بنابراین به نوعی طعم تلخ طلاق (که یکی از دلایلش هم همین گونه روابط بود) رو چشیده، به شما می گویم که قدر زندگی تون رو خیلی خیلی بیشتر از این حرفها بدانید! نعمتی که شما دارید خیلی با ارزش تر از این حرفهاست و واقعاً حیف هست که خطری رو وارد خانه کنید.
در ضمن شما می توانید عشق رو بار دیگر با همسرتون تجربه کنید... حتماً نباید پای زن جدیدی در میان باشد. تجربه کردن عشق با همسر زیباتر از تجربه کردن هوس با زن های مختلف هست...
برای شما آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیرید.
شاد باشید.
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
به نظر من شما دچار عقلانی سازی هستید. یعنی یکسری واقعیات وجود داره که شما هم خوب بهشون واقف هستید اما سعی می کنید با عقلانی سازی به نحو دیگه ای اونو جلوه بدید. به قسمت هایی از نقل قول هاتو نگاهی بیاندازید. آبی ها واقعیات هستند و قرمز ها عقلانی سازیهای شما.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamrava
[align=justify]سلام به همگی دوستان عزیز.
من مدتی بود که میخواستم بیام مشکلم را اینجا مطرح کنم ولی فکر میکردم خودم به تنهایی میتونم حلش کنم! اما الان واقعا به کمکتون احتیاج دارم.
خلاصه ای از ماجرا:
من در یک شرکت مدیریت و اجرای طرح های ایزو کار میکنم و تقریبا از دوسال پیش برای مشاوره هفته ای یک روز به عنوان مدعو به شرکت دیگه ای میرم. در این شرکت خانمی مسوول هماهنگی کارهای من و مدیریت اون شرکت هستند که از همون اوایل حس کردم با صمیمیتی بیشتر از حد دو همکار با من برخورد میکنند و بعضی وقت ها هم که تماس میگرفتند کمی هم در مورد مسایل غیر شرکت صحبت میکردن. من هم آدم خوش برخوردی نیستم ولی نمیدونم چرا با وجود اینکه من متاهل هستم و از زندگیم هم کاملا راضیم هربار که با ایشون صحبت میکردم یا میرفتم شرکتشون و کارم تموم میشد به صحبت با ایشون تمایل نشون میدادم. وضع به همین منوال میگذشت و من کم کم احساس صمیمیت با ایشون میکردم و اس ام اسهامون کمی لحن مهربانانه بخودش گرفت.
من یک روز به ایشون پیشنهاد دادم که با هم دوست باشیم ولی ایشون قبول نکردن و ایشون گفتند چون شما همسر دارید فقط رابطمون در حد دو همکار (ولی دو همکار رفیق تر) باشه.
خوب قبلا تو تایپیک هام نوشته بودم که از حال و هوای عاشقی و سوز و گدازش لذت میبرم و این فرصت را غنیمتی دونستم واسه یک عشق به وصل نرسیده و به قول خودم رفتن تو غم عشق، که بعد مدتی دیدم رابطه کاملا دوستی معمولیه! و الان بعد از گذشت دوسال رابطه ما به همین منوال ادامه داشته. البته در لابلای صحبت هامون خیلی از مسایل زندگیمون را هم واسه هم تعریف کردیم اما هیچ وقت رابطه عاطفی و محبت آمیز به هیچ وجه نبوده(خط قرمز های رابطه از اول توسط هر دوی ما رعایت شد)،ایشون حتی در مورد خواستگارشون از من مشورت میکردن و من هم همیشه بهترین راهنمایی را (طبق گفته خودشون) بهشون میکردم.
چون رابطه عاطفی یا جنسی هیچوقت مطرح نبوده من احساس خیانت به همسرم را ندارم و الان بعد این همه مدت فهمیدم دوستی من با این خانم اصلا دوستی دختر و پسر بحساب نمیاد و ما مثل دو دوست همجنس و همکاریم. حالا برای اینکه همسرم از این رابطه بی اطلاع نباشه و با ایشون دوست باشه و بتونیم رفت و آمد خانوادگی پیدا کنیم، چون هیچی بینمون نیست که بترسم مخفی کنم! قصد دارم خانمم را با ایشون آشنا کنم و برای شام به همراه چندتا دوست مشترک و همکاراشون دعوتشون کنم و بعد از اون در چهارچوب خانوادگی رفت و آمد داشته باشیم. دیگه نه من بخوام مخفی کاری کنم و همسرم هم در این رابطه شریک باشه و نه عذاب وجدان داشته باشم.
البته میدونم این دوسال اشتباه کردم که رابطه را مخفی کردم ولی از حالا به بعد نمیخواهم اشتباه ادامه بدم. البته اینو هم بگم که چندماه اول من خیلی درگیر شدم و این درگیری ذهنی خیلی جدی بود(البته هیچگاه در محبت به همسرم ذره ای کم نذاشتم،فقط خودم خیلی خیلی اذیت شدم و الانم بعضی وقتها از نظر عاطفی و احساسی درگیر ایشون میشم (من در برخی از تایپیک هام که میگفتم مشکل دارم همین بود مشکلم)، ولی چون ایشون بسیار محکمه سریع سرکوب میشم)[b] من این خانوم را واقعا مثل عضوی از خانوادم دوست دارم و هیچ نظر جنسی یا عاطفی بهشون ندارم (ایشونم دو طرفه همین طورند با هم در این مورد صحبت کردیم).
همونطوری که همه ماها با برخی دوستان هم جنسمون صمیمی تر از بقیه میشیم و با برخیشون رفت و آمد خانوادگی پیدا میکنیم این مورد برای من همینطوره.
به نظرتون بهترین چاره چیه؟ ببخشید طولانی شد
:323::323::323:[/align]
پیش از هرچیز از تمام بزرگواران که زحمت کشیدند و پاسخ دادن تشکر میکنم.سپس در فرمایشات خانم Maryam123 چند نکته را باید عرض کنم که در پاسخ برخی دیگر از دوستان هم برخی از این موارد اشاره شده بود:
1-سوال 1 را آخر جواب میدم:303:
2-خیلی از دوستان به این نکته اشاره کردند که اگه همسرم این کار را کرده بودچی! من بنا به دلیلی که عرض میکنم با این استدلال موافق نیستم. زیرا نیازهای زن و مرد یکسان نیست. همتون خوب میدونید اگه مردی بتونه تمام نیازهای زنشو براورده کنه و تمکن مالی هم داشته باشه وبشرط اجرای عدالت میتونه زن دیگه ای را هم بگیره،ولی قانون و شرع تحت هیچ شرایطی(تاکید میکنم تحت هیچ شرایطی) این اجازه را به زن نداده.پس خداوند هم با توجه به نیازهای فطری زن و مرد عدالت را به معنای مساوات و مقابله به مثل قبول نکرده! این بحث جدایی را میطلبه ولی من در جهان بینی نظریم(نه جهان بینی عملیم) این مساله را به عنوان یک حکم درست پذیرفتم(هر چند فرهنگ ایرانی اصلا نمیپذیره):324:
3-این درسته که خیانت عاطفی بویژه برای خانم ها کم از خیانت جنسی نیست(واسه آقایون برعکس) ولی من همانطور که در تایپیکم اشاره کردم به هیچ وجه نه مسایل جنسی و نه عاطفی تو رابطه ماوجود نداشته و چون ایشونم در سن ازدواجن و شناختی که از خودم وایشون پیدا کردم، میدونم این خطرحداقل تو این رابطه وجود نداره!،و اینکه اگه ایشونم نیت بدی داشتند دیگه در موردخواستگاراشون با من صحبت نمیکردند(درسته؟)، بارها و بارها من را با لفظ برادرم خطاب کردن!
4-فرق دوست دختر با دوستدختر خیلیه! شما ممکنه با با دوستان همسرتون دوست باشید و صمیمی تر از مثلا همکار آقاتون در محیط کار باشید ولی کسی نمیگه طرف دوستپسر شماست! خودتونم همچین اسمی روش نمیذارید! اصلا ازسن و سال من گذشته این مقوله.رابطه دوستدختر دوستپسری تعاریف و فضاهای خاص خودشو داره که من اصلا این را در رابطه خودم نمیبینم که ایشون را با این عنوان خطاب کنم.
5-من دوست بقول شما سبیل کلفتم کم ندارم ولی درمورد اونها مشکلی ندارم که بخوام بیام تایپیک بزنم و صحبت کنم! بلاخره ما انسانیم و نمیتونیم منکر جذابیتهایی که تعامل با جنس مخالف برامون داره بشیم که!
6-اگه رابطه بیاد در سطح دوستی خانوادگی و در واقع ایشون مثل یکی از دوستان همسرم بشن(از این وضعیت مخفی بیرون بیاد) فکر میکنم تا ابد بشه جلوشو گرفت.چون نیازهای جنسی(که جزو اساسی ترین نیاز مردهاست) در من درجای دیگری پاسخ داده میشه و این نیاز در خانومها هم قبل از ازدواج جوری نیست که معمولا برای گناه پیش قدم بشوند و این حاشیه امنیت را من میبینم.[/size]سوال 7 و 1 را میخواهم کاملا صادقانه جواب بدم هرچند ممکنه به ضررم تموم بشه
7] من از صحبت کردن با ایشون یجور آرامش روحی میگرم و در دوستی، انسان مسایل بیشتری را میتونه به عنوان دردودل مطرح کنه تا همکار. هر پیشنهاد دوستی که معنی آشنایی واسه ازدواج یا ارضا نیاز خارج از چهارچوب خانواده نیست که!!! خود شماها خیلی شده مسالتون را بجای همسرتون با دوستانتون مطرح کردید یا اومدید تو فضای مجازی گفتید!![/size]
[color=#800000]
[b]
1-خودم میدونم که بلاخره باید این کار را بکنم و علی رغم میل باطنیم تفکراتم در جامعه و فرهنگ ایران زمین ایده آلیستس وغیر قابل اجرا در عمله ولی دوتا مشکل دارم:
اول فنوتیپ رابطه در حال حاضر این اجازه را نمیده که ناگهانی قطعش کنم،چون رابطه عشقی یا عاطفی نیست که بگم از فردا با هم تماس نداشته باشیم یا تمومش کنیم! چون برمیگرده میگه چیزی نبوده که بخواهیم تمومش کنیم و اینجوری من کوچیک میشم.
دوم اینکه انسان اگه دو سال حتی ی مرغ خونگی را نگهداشته باشه بهش انس و الفت میگیره اییشون که یک انسانه! بهشون وابسته شدم،به شنیدن صداشون عادت کردم، بعضی وقتهادلم واسشون تنگ میشه(مثل شما که مثلا خواهرتونو ده روز نبینید دلتون تنگ میشه
خواهش میکنم کمکم کنید تا آخر عمر محبتتون را فراموش نمیکنم.احساس اسارت میکنم از طرفی هم دلم میخواد کاری که تو تایپیک اول نوتم را بکنم و رابطم با ایشون را واسه همیشه بیمه کنم![/align]:72:
[/quote]
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
آقای محترم،
ورود این خانم به حریم خانوادگی شما، مساله را بغرنج تر می کنه. دیدن این خانم در فضای صمیمی تر و نزدیکتر، با لباسهای غیررسمی و کاری، با هم غذا خوردن و فیلم دیدن و صمیمی تر شدن و ... این جرقه را به شعله تبدیل می کنه.
خیلی از افراد بودند که با دوستان خانوادگیشون یا دوستان نزدیک همسرشون، به همسرشون خیانت کردند. شما که زمینه اولیه را هم دارید، توجیه اسلامیش را هم که پیدا کردید و ...
یکبار لغزش و خیانت کافیه تا همیشه یه دردی توی دل همسرتون باشه، یه حس بی اعتمادی، یه غم که ...
دل آزردگی خیانت هیچوقت از دل پاک نمی شه. مواظب دل خانمت باش.
نه تنها این خانم را از زندگیت بذار کنار، بلکه کمی روی اون فکرها و فلسفه ها و سوز و گذاز عاشقی و اجازه شرعی برای ازدواج دوم و سوم و ... کار کن. یک جایی کار دستت می ده.
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
سلام
از گفته های شما کاملا مشخصه که این رابطه ، یک رابطه 100 درصد عاطفی است (هر چند که خودتون بگید عاطفی نیست) همین "بهشون وابسته شدم" کافیه که زندگی ات رو نابود کنه . شما متاسفانه یک پیش زمینه ذهنی دارید و اون اینه که من این خانم را مثل خواهرم میدونم و ... و تا این گونه فکر کنید کسی نمیتونه کاری برای شما بکنه. امیدوارم این جملات "بهشون وابسته شدم،به شنیدن صداشون عادت کردم، بعضی وقتهادلم واسشون تنگ میشه" یا "رابطم با ایشون را واسه همیشه بیمه کنم" در حد شوخی باشه وگرنه نشان از یک رابطه عاطفی بسیار عمیق داره که شاید خودتون هم متوجهش نباشید.
برادر من خیلی از زندگی هایی که سر اینگونه مسائل از هم پاشیده با همچین مسائلی (و حتی پیش پا افتاده تر) شروع شده اما آخرش به جاهایی رسیده که ....
این رابطه برای شما یک رابطه باخت - باخت هست. چه به همسرتون بگید و چه نگید ارتباط با این خانم برای شما مشکل آفرین خواهد بود. بنابراین به جای پاک کردن صورت مسئله، مسئله را جل کنید و سریعا این رابطه را تمام کنید. ارزش زندگی شما خیلی بالاتر از اونه که به اینها فکر کنید
"اینجوری من کوچیک میشم." یا " اینکه انسان اگه دو سال حتی ی مرغ خونگی را نگهداشته باشه بهش انس و الفت میگیره اییشون که یک انسانه! بهشون وابسته شدم،به شنیدن صداشون عادت کردم، بعضی وقتهادلم واسشون تنگ میشه(مثل شما که مثلا خواهرتونو ده روز نبینید دلتون تنگ میشه"
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
سلام
با تشكر از دوستان
يكي از كارشناسا يه تاپيكي رو اختصاص دادن به دلايل عيني براي منع رابطه دختر و پسر مي تونيد مراجعه كنيد و بخونيدش خيلي مفيد هستش.
اگه حسي نبوده چرا شما در گيري داشتي مگه شما با يك آقا هم دوست ميشين چند ماه اول رابطه درگيري عاطفي داري ؟
البته اینو هم بگم که چندماه اول من خیلی درگیر شدم و این درگیری ذهنی خیلی جدی بود(البته هیچگاه در محبت به همسرم ذره ای کم نذاشتم،فقط خودم خیلی خیلی اذیت شدم و الانم بعضی وقتها از نظر عاطفی و احساسی درگیر ایشون میشم
از اونجايي كه خانومها توي اين مسايل بسيار باهوش هستن به محض شروع رفت و آمد خانوادگي با اين خانوم خانومتون دير يا زود متوجه علاقه بين شما و اون خانوم ميشن و اين باعث ميشه به هر نوع تاخير يا تماستون حساس بشن و ضمن اينكه اعتماد ايشون به شما از بين ميره و اين خيلي بده.
اين هم بگم كه هيچ وقت رابطه دو نفر نامحرم با هم مثل رابطه خواهر برادري نخواهد بود و بالاخره هر دو شما تا ابد كه نمي تونيد احساسات و تمايلاتتون را سركوب كنيد.
از همون اوایل حس کردم با صمیمیتی بیشتر از حد دو همکار با من برخورد میکنند و بعضی وقت ها هم که تماس میگرفتند کمی هم در مورد مسایل غیر شرکت صحبت میکردن.
فكر ميكنيد دليلش چيه كه شما اين حسو دارين؟آيا موردي تو دوران قبل ازدواج داشتين يا كمبود و خلائي تو زندگيتون وجود داره؟
از حال و هوای عاشقی و سوز و گدازش لذت میبرم و این فرصت را غنیمتی دونستم واسه یک عشق به وصل نرسیده و به قول خودم رفتن تو غم عشق،
بهتره هر چه سريع تر اين رابطه رو قطع كنيد و با علاقه و عشق به زندگي با خانومتون بچسبيد كه اين نوع رابطه ها به هيچ وجه سرانجام خوبي نداره .
موفق باشيد :305:
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamrava
2-خیلی از دوستان به این نکته اشاره کردند که اگه همسرم این کار را کرده بودچی! من بنا به دلیلی که عرض میکنم با این استدلال موافق نیستم. زیرا نیازهای زن و مرد یکسان نیست. همتون خوب میدونید اگه مردی بتونه تمام نیازهای زنشو براورده کنه و تمکن مالی هم داشته باشه وبشرط اجرای عدالت میتونه زن دیگه ای را هم بگیره،ولی قانون و شرع تحت هیچ شرایطی(تاکید میکنم تحت هیچ شرایطی) این اجازه را به زن نداده.پس خداوند هم با توجه به نیازهای فطری زن و مرد عدالت را به معنای مساوات و مقابله به مثل قبول نکرده! این بحث جدایی را میطلبه ولی من در جهان بینی نظریم(نه جهان بینی عملیم) این مساله را به عنوان یک حکم درست پذیرفتم(هر چند فرهنگ ایرانی اصلا نمیپذیره):324:
]
سلام آقا کامروا
شما همسر خودتون رو دارای این حق نمیدونید که رابطه خارج از عرف با یک مرد داشته باشه خوب البته من هم نمیدونم ولی یک سوال مسر این خانم (همسر آینده ایشون) چی حق داشتن این رابطه حق دادن آرامش به یه مرد دیگه و ارضا بعضی احساساتش رو ، حق اینکه یه مرد دیگه رو عاشق خودش کنه بهش میده؟؟؟؟؟؟
شما حتی اگه از جانب مرد این رابطه رو مشروع کنید (که نیست من هیچ جای دین ندیدم حق داشتن دوست دختر به مرد بده) از جانب زن ماجرا چی قضیه چی میشه آیا اون خانم از نظر شرع و عرف چنین حقی رو داره آیا خیانت به همسر آینده اش نیست؟
قطع این رابطه نیازی به گفتن و عنوان کردن از جانب شما نداره اگه شما هیچ تماسی نگیرید و وقتی ایشون هم تماس میگیره چند مرتبه بگید کار دارید یا مثلا قراره با خانمتون برید بیرون و چند بار هم اصلا جواب ندید قضیه تمام شده هست نیاز به گفتن بیا تمامش کنیم نیست که بعد هم کوچک بشی یا از این استدلالها
کمترین ضربه ای که به شما بخوره همین احساس افسردگی هست در ضمن مطمئن باشید وقتی از نظر روحی جایی ارضا بشید و سرگرم باشی خواه ناخواه برا خانمتون کم میذارید
نظر من رابطه رو قطع کنید و به فکر آشنا کردن این خانم یا همسرتون هم نباشید توی خانواده خودتون متمرکز بشید
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
سلام جناب کامروا
اینجا شما قضاوت نمیشی فقط چند نکته قابل تامل هست!
فرضا که رابطه شما خالی از احساس و عواطف باشه که نست.
شما نمیتونین رابطه خودتون رو بیمه کنین حتی اگر با خانم شما آشنا بشه چون روزی اون خانم ازدواج می کنه و احتمال
زیاد نه خانم نه همسرش مایل به ادامه ماجرا نخواهند بود.
پس این رابطه بیمه پذیر نیست.
نکته بعدی در مورد عواطف شماست. شما همونطور که گفتین یک انسانین با تمام نقاط قوت و ضعف. معصوم هم
نیستین که مصون از گناه و اشتباه باشین و میدونین که انسان حتم الخطاست.
از طرفی بین رابطه همکاری و دوستی تفاوت هست.
شما با صحبت با ابن خانم بخشی از نیازهای روحیتون رو مرتفع می کنین و از اونجاییکه خداوند ما رو طوری تعبیه کرده
که احساسات ما (ولو آرامشی که شما اظهار می کنین و دلبستگی) بین 2 جنس مخالف ، ما رو کم کم به سمتی
می کشه که اگر همسر هم داشته باشیم ، کم کم بهش بی توجه بشیم و در نهایت هم طبیعت ما ، ما رو به سمت
یک سری روابط میکشونه که امرور حتی شاید فکرش خنده دار باشه!
فکر می کنید نفس ما در مورد همه یکسان عمل میکنه؟ نه! برای هر کس به شیوه خودش عمل می کنه!
برای برخی شتاب زده و برای برخی دیگه آهسته و پیوسته!
شما در اون خانم احتمالا چیزی رو پیدا کردین که در همسرتون پیدا نکردین. البته جسارتا شاید تفکراتتون و روحیه تنوع
طلبتون شما رو به این سمت سوق داده باشه و یا شاید ندونین که این رابطه اسمش چیه خودتون هم.
اما نکته ای که هست پیشگیری بهتر از درمانه!
شما دارین بعد از 2 سال دلبستگی پیدا می کنین کم کم و این ناگزیره چون شما یک انسان هستین!
پس بنشینین و برای خودتون این رابطه رو تعریف کنین.
آینده این رابطه رو ترسیم کنین!
آیا در آینده شما وابسته نخواهید شد؟
در این رابطه دقیقا دنبال چه چیز هستین؟
اون صحبت ها رو با همسرتون هم می کنین و آرامش میگیرین؟
همسر شما براتون یک دوست واقعی هست؟
در زندگیتون (در مورد مسائل روحی و عاطفی) واقعا هیچ رخنه ای نیست؟
به سوالاتم خوب فکر کنین و جواب بدین.
:72:
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
آدم همیشه باید مراقب دلش باشه بخدا یه روز غافل شیم بیراهه میریم زنو مردم نداره برادرم. شاید بجای عشقی که شما فکر میکنی گناه داره تو قلبت ریشه میکنه. ضمنا من آدم مذهبی نیستم اما وجدانم اینو میگه
در مورد مردایی گفتی که میرن دو تا زن میگیرن. در جوابت باید بگم با اینکه اصلا اینچیزا رو قبول ندارمو... اما در نظر من بعنوان یه ناظر سوم باید بگم کار اون مردا به نظرم شرافتمندانه تر از شماست. اونا تکلیفشون اول از همه با خودشون دوم با همسرشون و سوم با زن دومی که قراره بیاد تو زندگیشون روشنه اما شما هم خودتو گول میزنی هم زنتو فریب میدی و هم خانم همکارتو داری با این نمای متمدنانه بیرونت(فقط همکاری)توجیه میکنی.ببخشید اگه تند رفتم نظرم واقعا واقعا همین بود
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
حداقلش اینه که وقت و انرژی که باید برای خانمت بزاری رو صرف رابطه ای قطعا بدون نتیجه می کنی. :305:
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
سلام آقای کامروا
شما در صحبتهاتون در پست اول یه جایی به عذاب وجدان اشاره کرده بودید. به اینکه با علنی کردن این رابطه میخواید از عذاب وجدان خلاص شید.
به نظر من اگه کاری از لحاظ شرعی و عرفی درست باشه شخص هیچ وقت دچار عذاب وجدان نمیشه(البته گاهی اوقات با تکرار و ریختن قبح برخی مسائل وجدان آدما به خواب میره). پس مطمئن باشید یه جای کار میلنگه و اینو شما بهتر از همه ی ما متوجه اید که دچار عذاب وجدان شدید و به قول خانم deljoo_deltang دارید عقلانی سازی می کنید.
شما اشاره کردید که صحبت با این خانم بهتون آرامش روحی میده اما در اصل این یک آرامش کاذب هست و در واقع شما رو از آرامش دور کرده که باعث عذاب وجدانتون شده.
نکته ی دیگه اینکه اکثر مردها برای توجیه اینگونه رفتارشون نظر شرع رو به میان می آرن و اشاره میکنند که پیامبر و حضرت علی و ... هم چند تا زن داشتند...
باید بگم که توی الگوگیری از بزرگان دینمون فقط به همین قضیه بسنده می کنید و به اینکه اصلا اصل این اتفاق به چه علت بوده و چرا پیامبر و ... این رویه رو درپیش گرفتند توجه نمی کنید.
و باز هم به نظر من هر وقت زندگی شما از همه لحاظ به اونها نزدیک شد میتونید در این مورد هم به رفتار اونها استناد کنید.
نکته ی آخر اینکه نباید فکر کنیم که ما از گناه به دوریم و نباید فکر کنیم که اسباب گناه رو واسه خودمون فراهم کنیم و بعد بگیم حالا هر کی تو این شرایط گناه نکنه مرده!!! نه، بلکه باید اسباب گناه رو از خودمون دور کنیم.
و جالبتر از همه این هستش که جنس مخالف اونقدر وسوسه انگیز هست که خدا توی قرآنش هم به عنوان یکی از وعده هاش به نیکوکاران این قضیه رو عنوان کرده.
ببخشید پرحرفی کردم. امیدوارم هرچه زودتر به آرامش روحی واقعی دست پیدا کنید
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
سلام.من نظرم اینه که اگه واقعا دوست جنسش مهم نبود پس چرا ما آدما بعد کلمه دوست از دختر یا پسر استفاده میکنیم.به نظر من اینجور دوستیا نه تنها تو ایران بلکه تو کشورهای اروپایی هم پسندیده نیست.آرامش زندگیتون و انرژی رو که باید واسه صمیمیت با همسرتون بذارین رو با این احساس از دست ندین.خودتون رو گول نزنید که با هم دوست معمولی هستیم و اتفاقی نمیفته.
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
سلام
بعضی از دوستان به نکات جالبی اشاره کردند و گفتنی ها گفته شده .
آقای کامروا پست دلجو و حامد رو چندین بار بخونین .
بهار شادی عزیز انسان به هیچ وجه تاکید می کنم به هیچ وجه حتم الخطا نیست و این کاملا غلطه و خودش مجوزی صادر میکنه برای خطا کردن درصورتی که انسان اجازه خطا کردن نداره و موظف هست که درست عمل کنه .
درستش اینه که انسان ممکن الخطاست .
کامروا شما شدیدا در تعارض عقل و احساس هستی و در این میان به توجیحات دل برای عقلانی جلوه دادن تمایلات ، تمرکز کردی و تا واقعا تصمیم نگیرید که عقلتون رو محور قرار بدید نمی تونید به خودتون کمک کنید .
در جملات شما کاملاً مشهود هست جاهایی که احساساتتون درگیر هست اما سعی دارید باعادی سازی توجیه کنید همونطور که دلجو گفتند .
شما این رابطه رو مخفی کردید چون واقف هستید که رابطه ای غلط هست . از طرفی سعی دارید خانوادگی ش کنید و این به این دلیل هست که محدودیت هایی که در رابطه ی کنونی هست رو از بین ببرید و زمینه های پروبال دادن به این احساسات رو برای خودتون باز کنید . شما شدیداً به این خانم وابسته شدی و اینکه می خواهید رابطه رو خانوادگی کنید و عذاب وجدان و.... باز هم توجیحی برای عمیق تر کردن و وسعت این رابطه است .
راستی که اگر از نظر شما رابطه درسته پس چه جایی میمونه برای عذاب وجدان .
باز هم اگر رابطه معمولی چه جایی برای پیشنهاد دوستی ،وابستگی به خودش و صداش ، جذابیت ارتباط با جنس مخالف و... که نشان میده این رابطه اصلا معمولی نیست و نبوده .
شما دارید خیانت می کنید چه قبول کنید چه نکنید . این که میگید رابطه جنسیم با خانمم تامینه و نیازی به این نیست که در جای دیگر تجربه کنم اما از طرفی میگید نیازهایی (مثل هم صحبتی و درد دل و...) هست که گاهی نمیشه با همسر اونها رو مرتفع کرد ،همه اینها قفل هاییست که احساس بر عقل میزند تا واقعیت را نبیند . به مخالفت این دوجمله فکر کنید چطور شما نیازی نمی بینید که نیاز جنسی را با کسی غیر از همسر تجربه کنید اما برای خود مجاز میدانید که نیازهای دیگر رو باشخصی غیر از همسر برآورده کنید . این ها همه توجیحات شماست .
خودتون رو گول نزنید شما به شخص دیگری تعهد دارید و این رابطه چیزی جز خیانت نیست و این میل شما به وسیع تر کردن رابطه خودش خبر میده از عمق فاجعه . این ارتباط غلط رو قطع کنید و زندگی تون رو نجات بدید و به فکر قوی تر کردن ارتباط با همسر خود باشید و تمام نیازهاتون رو با همسرتون پرکنید نه در جای دیگر .
آنچه شرط بلاغت بود گفته شد .
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
به نظر من بهتره خانومت رو به دوست دخترت معرفی کنی!
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
دوست عزیز
اگر این رابطه مشکلی نداشت پس شما چرا از خانومتون مخفیش کردین؟حتی در جوامع غربی خیانت تعریف مشخصی داره و یک شخصی که به کسی متعهده براش خیانت محسوب میشه اگر رابطه ی دیگری با کسی داشته باشه.
دوستی پسر ودختر که نباید حتما به روابطی که نام بردید کشیده بشه و خود شما هم از اون به عنوان دوست دختر نام بردید این نوع رابطه در همه ی فرهنگها خیانت نامیده میشه ایا شما دوست دارید همسرتون چنین کاری در مورد شما انجام بدن؟
بیشتر روابط به این نوع در ابتدای امر از روابط جنسی و عاطفی خبری نیست اما از یک مدت زمانی که بگذره یا از هم متنفر میشن یا به این نوع روابط کشیده میشه.
ایشون هم حتما دچار مشکلات شخصیتی هستند که تن به چنین خیانتی در حق همسرتون دادن،شما باید دلایلی که تن به چنین رابطه ی اشتباهی دادید رو ریشه یابی کنید باید ببینید کمبود شما در زندگیتون کجا بوده یا مشکل شخصیتی دارید.
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
[align=justify]از تک تک بزرگوارانی که زحمت کشیدند و به من کمک کردن تشکر میکنم و آرزو میکنم در تک تک مراحل زندگیتون موفق و پیروز باشید.حتی کسانی که تایپیک را خوندن و گفتن این عجب آدم آشغالیه و صفحه را بستند
خوشبختانه چون اینجا فضای مجازیه و کسی با کسی چشم تو چشم نمیشه آدم میتونه راحت تر مشکلاتشو بیان کنه. من حتی با صمیمی ترین دوستانم هم نمیتونستم این مساله را بگم چون ذهنیتشون بمن بکل خراب میشد ولی حالا دارم رو تک تک خط نوشته هاتون فکر میکنم.
دوستان واقعیت اینه که من هم از همون برخوردهای اولیه از ایشون خیلی خوشم اومد و دوست داشتم ولو شده صرفا کاری ولی بتونم باهاشون صحبت و تعامل بیشتری داشته باشم. واقعا روزایی که میخواستم برم شرکتشون خیلی خوشحال و پر انرژی بودم(اون اوایل را منظورمه) و الان باید دست تسلیم را بالا ببرم و بگم تا حدی دلم میخواست خودمو گول بزنم(و زدم)
شماها در این مورد درست میگید.
در مورد پیشنهاد دوستیم به ایشون هم وسوسه شدم و از دهنم پرید،بعدش فکر میکردم وقتی ایشون این پیشنهاد را قبول نکردن از فرداش با من رسمی و سرسنگین خواهند شد و به عنوان یک آدم بی جنبه دیگه من را با حالت دوستانه خطاب نمیکنند که اینطور نشد.البته از انصاف نگذریم هیچوقتم نخواستن(چه قبل پیشنهاد چه بعد پیشنهاد دوستی) به حریم زندگی من نزدیک بشن و رابطه را به سمت رابطه عاشقانه بکشونن هرچند من بدم نمیومد(واقعا خاک تو سر من بدبخت،اینو گفتم که شماها دیگه بهم نگید)!:161:
در پاسخ دوستانی که فرموده بودن چرا رابطه را از اول از همسرت پنهان کردی عرض میکنم:
به این دلیل که حضور من تو اون شرکت موقتی بود و قرار بود که پس از تحویل پروژه من دیگه اونجا نرم.برای همین فکر می کردم رابطه خود به خود تموم میشه و من هم اصلا نمیخواستم بعدش اینقدر کشش بدم که بشه دوسال و اندی برای همین نگفتم.از طرفی من بدلیل شرایط کارم با خانومهای زیادی سر و کار دارم و همسرم هم اطلاع داره و نمیخواستم بیخودی رو یک نفر حساسش کنم که بعد رو همه روابط من شکاک و بددل بشه. که الحق و انصافم هیچوقت ذره ای پا کج نذاشتم(البته بجز این مورد که نمیدونم چی شد که اینطور شد) که آرامشمو کلا بهم زد(بهتر بگم نابود کرد) و عذاب وجدان و خودخوری و حتی افسردگی مدام پیدا کردم.{تعبیر یکی از دوستان در تعارض عقل و احساساتم کاملا درست بود} راستش فکر میکردم با خانوادگی کردن رابطه هم رابطم با ایشون وجاهت پیدا کنه و هم دیگه تو این فشار نباشم هم چیزی از همسرم پنهون نمونه،!
بخدا خستم -خستم -خیلی خیلی خسته![/align]:302::302::302::302::302::302::302:
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
آقای کامروا
راه شما به عبارتی راه حل شما مشخص هست نیاز به ناراحتی نداره
از همین لحظه تصمیم بگیرید و هر بار اون خانم خواست با شما تماس بگیره پاسخ ندید یا بهش بگید خیلی فکر کردم و به نتیجه رسیدم رابطه با شما حتی در این حد هم صحیح نیست در آینده هم برای من بد هست هم برای شما و براش آرزوی خوشبختی بکنید خیلی زود تمامش کنید
مطمئنا دو سه هفته حالتون بد میشه و افسرده میشین ولی بعدش به زندگی عادی برمیگردید مقاله های زیادی برای گذراندن این دوران هست
لطفا این اشتباه رو ادامه ندید این راهی که به ترکستان ختم میشه! هر جور حساب کنید حتی یک لحظه تاخیر در تصمیم گیری جایز نیست
ظاهرا خودتو هم به نتیجه رسیدید ولی اراده تصمیم گرفتن رو هنوز پیدا نکردید
توکل کنید به خدا و تنها راه حلی که وجود داره رو انجام بدید
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
آقای کامروا
همانطور که بعضی دوستان اشاره کردند شما سعی بر گول زدن خود دارید،یه جاهایی از کار می خواید کار خودتون رو توجیه کنید علیرغم اینکه می دونید چه خبره.
مطمئنان بعد از معرفی ایشون دارای روابط پنهان خواهید بود و احساستون نیز بیشتر رشد می کنه هرچند انکار کنید این مساله رو.شما به دنبال مجوز برای ادامه این رابطه هستید ولی عقل حکم می کنه دنبال مجوز زوری نباشید،ما به شما مجوز نمی دهمییییییییییییییییییییم:81:
با خودتون و زندگیتون صادق باشید،احساسی عمل نکنید،جرات تصمیم گرفتن و عمل به آن را داشته باشید.ضعیف عمل نکنید.
به فکر اینکه با قطع رابطه اون خانم چی میگن نباشید به فکر حفظ زندگی تون باشید و عشق رو در همسرتون جستجو کنید نه در شخص دیگه.
این طناب وابستگی تون رو که تهش به چاه ختم میشه رو پاره کنید این چاه رو شاید شما نتونید ببنید ولی من و سایر دوستان به راحتی می بینیم.
جرات عمل داشته باشید.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gole kaghazi
به نظر من بهتره خانومت رو به دوست دخترت معرفی کنی!
گل کاغذی عزیز میشه دلیلت رو هم بگی؟
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamrava
الان در پی حل اون مشکل نیستم چون اولا توان حلشو در خودم فعلا نمیبینم و ثانیا دلم میخواد با غم عشقش بسوزم(این سوختن را حتی از خود وصال بیشتر دوست دارم-البته شاید حرفم واستون عجیب باشه ولی من با حس و سوز وگداز یجورایی خوگرفتم و بهش عادت کردم و دوست دارم این حالو.[b]میترسم مشکلم حل بشه و این حالم را از دست [/b]بدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamrava
چون رابطه عاطفی یا جنسی هیچوقت مطرح نبوده من احساس خیانت به همسرم را ندارم و الان بعد این همه مدت فهمیدم دوستی من با این خانم اصلا دوستی دختر و پسر بحساب نمیاد
همونطوری که همه ماها با برخی دوستان هم جنسمون صمیمی تر از بقیه میشیم و با برخیشون رفت و آمد خانوادگی پیدا میکنیم این مورد برای من همینطوره.
به نظرتون بهترین چاره چیه؟ ببخشید طولانی شد
:323::323::323:[/align][/size]
وای آقای کامروا شاید کار قشنگی نباشه از حرفای خود ادم بر ضد خود ادم استفاده کنند ولی همون جور که شما خودتون هم اشاره کردین حرفای شما همش خود گول زدنه و این جوری نیست که هیچ ارتباط عاطفی بین شما نباشه...هم درگیر عذاب وجدانین هم درگیر احساسات
خوب آقای کامروا این حس پشیمونی از این جریان هم در شما بوجود نیومده یعنی من حس میکنم نمی خواین به واقع مشکلتون حل شه
چون هنوز از این حالت و احساسات خوشتون میاد و به معنای واقعی نادم نشدید
اول سعی کنید واقعا نادم شید واقعا پشیمون
یکم با عقل و احساستون حرف بزنید به صورت مباحثه عقل و احساس که فرشته مهربان یاد دادن
اگر لازمه بگید در این مورد توضیح بدم ؟؟؟؟و لینک بزارم ؟
با اینکار خیلی خوب می تونید جواب احساساتتون رو عاقلانه بدید سعی کنید به مرحله پشیمونی واقعی برسید
آقای کامرا انرژی که باید تو زندگی مشترک به همسرتون اختصاص بدید داره جای دیگه ای هدر میره
اره واقعا هدر میره
شاید فکر کنید کار خاصی نکردین و خیانتی در کار نبوده ولی همین درگیری ذهنی شما !!!باعث میشه که چیزی برای همسرتون کم بزارید چه بخواین و چه نخواین کم خواهید گذاشت......... و این نامردیه
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط gole kaghazi
به نظر من بهتره خانومت رو به دوست دخترت معرفی کنی!
[align=justify]من تا الان متوجه منظور شما از این جمله نشده بودم ولی حالا میخوام بگم دوست عزیز من خودم ی روح زخم خورده و روانی آسیب دیده دارم و با کوهی از تعارضات از شما درخواست کمک کردم، دیگه خواهش میکنم حداقل با زخم زبون و کنایه نمک به زخم نپاشید!!!:33:[/align]
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین آریایی
خوب آقای کامروا این حس پشیمونی از این جریان هم در شما بوجود نیومده یعنی من حس میکنم نمی خواین به واقع مشکلتون حل شه
چون هنوز از این حالت و احساسات خوشتون میاد و به معنای واقعی نادم نشدید
اول سعی کنید واقعا نادم شید واقعا پشیمون
.
اگر لازمه بگید در این مورد توضیح بدم ؟؟؟؟و لینک بزارم ؟
[b]با اینکار خیلی خوب می تونید جواب احساساتتون رو عاقلانه بدید سعی کنید به مرحله پشیمونی واقعی برسید
[align=justify]راستش قدرت فکر کردن ندارم. انگاری هنگ کردم.
حس ندامت یک حس درونی و واقعیه!چرا دروغ بگم هنوز ندامت درونم ایجاد نشده، بعضی وقتها دلم واسه همسرم خیلی میسوزه ولی فکر اون شخص هم از سرم بیرون نمیره،شاید اوایل حس و حال و سوزوگداز عاشقی واسم جذابیت ایحاد کرده بود ولی الان واقعا کشش روحی بسمت ایشون را در خودم مثل جاذبه آهنربا حس میکنم!
اگه ممکنه لینک بذارید!الان نیاز به صحبت بیشتر دارم تا از هنگ بیام بیرون!
دوستان من واسه گرفتن تصمیم قاطع احتیاج به تنهایی دارم. دو کار را میتونم انجام بدم:
1-چند روز میخوام تنها باشم و فقط فکر کنم.پس از همسرم بخوام موافقت کنه که من چند روز ی مسافرت تنها برم؟
2-به خود این خانم بگم چقدر درگیر شدم و دارم اذیت میشم(البته پروژه ما اونجاتموم شده و دیگه من نمیرم شرکتشون که همو ببینیم) و ازش بخوام با من دیگه تماس نگیرن-البته اینطوری من واقعا کوچیک میشم ولی همه چیز یهو تموم میشه! البته بجز تحقیری که من میشم و همیشه خاطرش تو ذهنم میمونه!
آیا تصمیمات درستیند؟انجامشون بدم؟راه بهتری سراغ دارید؟[/align] :303:
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
من متوجه کنایه اون جمله ( گل کاغذی ) شدم واسه همین براش تشکر زدم. ببخشید.
با تمام کردن رابطه اصلا کوچیک نمی شید. مطمئن باشید که اون خانم هم خودش می دونه که این یک رابطه عادی نیست و می دونه که خانم شما در جریان نیست. مگه جلوی خانمتون تلفنی حرف می زنید؟ اس ام اس می دید؟
خانمها تیزتر از اونی هستند که این چیزها را نفهمند. اون خودش می دونه که رابطه اش با شما یک رابطه مجاز و معمولی نیست.
بنابراین اگر بگید که بخاطر خانمم و زندگیم می خوام این رابطه را تمام کنم، کاملا می فهمه که چی می گید و اصلا معنیش تحقیر شما نیست. اتفاقا فکر می کنه که شما زن و زندگیتون را به اون ترجیح دادید و می فهمه که نباید وارد زندگی یک فرد متاهل بشه و یاد می گیره که خودش احترام خودش را نگه داره. برای اون خانم هم درس بزرگی خواهد بود.
حتی اگر گغت چرا، واضح بهش بگید که من تا الان متوجه نبودم که چه اشتباهی می کنم و چقدر این دوستی برای زندگیم سنگین تمام می شه. من خانمم را خیلی دوست دارم و به هیچ قیمتی نمی خوام ناراحتش کنم یا دلش را بشکنم.
گفتن این جمله ها برات احترام می آره، نه تحقیر. مردی که به زندگیش و همسرش وفاداره، نشکستن دل همسرش براش مهمه، حرمت زندگیش را نگه می داره. چرا فکر می کنید این ها تحقیر آمیز است.
رابطه یواشکی و تامین عاطفی شدن از بیرون منزل و دوستی با همکار تحقیر آمیز و زشت است.
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
يه سوال:
به چه بهونه اي ميخواين تنهايي بريد مسافرت؟
ازين لحاظ ميپرسم كه اگه همسرتون شك كنن ، آرامش روانيشون از بين ميره و ممكنه بهتون بي اعتماد بشند.
با قطع سريع رابطه موافقم
همونطور كه پيدا ي عزيز گفت اين اصلا حقارت نيست.
كار درست آدمو كوچيك نميكنه.
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
سلام برادر گرامی
به نظرم راه دوم بهتر، عاقلانه تر و کم دردسرتره. به ایشون بفرمائید که رابطه ما رابطه کاری بود و تمام شد. من نسبت به یک زندگی دیگر تعهد دارم و نمی خوام سر هیچ و پوچ برای همسرم حساسیت ایجاد کنم. تا همینجا هم که رابطه مون ادامه پیدا کرده زیادتر از حد معمول بوده و نمی خوام نه برای شما (که هنوز ازدواج نکردی) و نه خودم مشکل ایجاد بشه. رک و راست و پوست کنده بهشون بگید که من زندگی ام و همسرم را دوست دارم و از کرده خودم پشیمونم.
بازم میگم هرچه سریعتر این رابطه را پایان بدید. هر روزی که بگذره وضعیت بدتر میشه.
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
سلام آقای کامروا
به نظر من دوست دختر فعلی شما دست به یه حماقت زده که با شما چنین دوستی رو شروع کرده . چون خودم هم دختر هستم و چون تو یه محیط فنی (اکثرا آقا) هستم هر از چند گاهی همچین پیشنهاد های دوستی (صرف در حد صحبت و درد و دل!!!)بهم میشه ولی تا حالا هیچ وقت قبولش نکردم!
این خانموم هم چون میدونست شما متاهل هستید باید به یکباره رابطه رو تمام میکرد و اصلا واردش نمیشد چه برسه که بخواد 2 سال هم طولش بده!!!!! پس یه مشکلی هست این وسط!!!!!!!!!!!!!!!!!!
به نظر من هم به یکباره تمومش کنید و در ضمن خیلی هم کوتاه و مختصر . مفید . (صرفا دلیلتون رو بگید و سعی در قانع کردن اون خانوم هم نداشته باشید ، که خودش باز منجر به ادامه تماس ها بشه )یه مدت میرید تو لک ولی بهتر از یه عمر پشیمونیه
موفق باشید
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
سلام،
دوست عزیز از امروز به حالات درونی خودت عمیق تر شو و ازخودت سوال کن که چرا این اتفاق برای تو افتاده؟ در این دختر چه چیزی دیده ای که احساس می کنی تو را جذب کرده؟ آیا از رکود زندگی خودت خسته شده ای؟ همانطور که بارها کارشناسان محترم این سایت گفتن خیلی از افرادی که شرایط تو را دارند افراد لذت طلبی نیستند. بلکه فقط عاشق عاشق بودن هستند. با مطالعه و خودشناسی می تونی اینها را درمورد خودت تشخیص بدی.
ممکن است تو مرد رمانتیکی باشی و دلت بخواهد دائم با عشق زندگی کنی. گاهی ما آنقدر به روح و روانمان بی توجهی می کنیم که تا کسی پیدا می شود و به روح و روان ما توجه می کند روح ما آنقدر تشنه توجه است که دیگر سر جایمان بند نمی شویم. پس از همین امروز تصمیم بگیر که خودت به خودت محبت کنی و خودت را دوست داشته باشی. تصمیم بگیر که هر روز به پیاده روی بروی. زیر باران قدم بزن و از دیدن گلها لذت ببر. برای خودت وهمسر وزندگیت ارزش قائل باش. باخودت آنقدر مهربان باش که حتی نتوانی باور کنی. این کارها را فقط به خاطر خودت و خدای خودت بکن تا خداوند هم تورا از محبت غیر بی نیازکند.
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
جناب آقای کامروا
من هم میخوام یک سئوالی کنم که شاید دوستان دیگر از شما نپرسیده اند!
اگر اون خانم از اول درخواست دوستی شما رو پذیرفته بود فکر میکنید الان روابط شما به چه صورتی بود؟ اگه اون خانم میخواست رابطه رو بیشتر کنه جواب شما چی بود؟ قبول میکردید و یا میگفتید که من زن دارم و نمیتونم!! خواهش میکنم جواب این سئوالات رو صادقانه به خودتون بدید نه به ما؟!!
شوهر من هم با دردل و دوستی ساده با یکی از همکارش شروع کرد!! شوهرم هم اون اوایل میخواست که من رو با اون دختر آشنا کنه و بهم پیشنهاد کرد که با هم بریم پارک و پیاده روی!! که من مخالفت کردم! البته ای کاش اینکارو نکرده بودم!! شاید زودتر میفهمیدم و نمیگذاشتم که روابطشون پیشرفت کنه!! فقط بد شانسی من نسبت به خانم شما این بود که دختره به سرعت به پیشنهاد دوستی شون پاسخ مثبت داد و روابطشون سریع پیشرفت کرد و به جاهای باریک کشید!! جالب اینه که شوهر من هم میخواست اون خانم رو شوهر بده و دنبال شوهر براش میگشت و بهش گفته بود که من از زنم جدا نمیشم ولی اون با برنامه دنبال این بود که بین ما رو به هم بزنه و به شوهرم برسه!!! حتی شوهرم چند بار هم به من گفته بود که مثل خواهر برام میمونه!! ولی تا وقتی شوهر براش پیدا کنه کیف و حالشون رو با هم میکردند!!! ( داستانها به نظرتون تا چه حد شبیه همند) خودتون رو گول نزنید اگه طرف شما هم به دوستی شما پاسخ میداد! مطمئن باشید به همین جا ختم نمیشد!! و الان مثل شوهر من پشیمون بودید ولی چه فایده!! با اینکه شوهرمو دوست دارم ولی هیچوقت دیکه به شکل سابق بهش نگاه نمیکنم و اون مرد نجیب و خوددار رو دیگه نمیبینم. اون هم همیشه فکر میکنه که شخصیتش رو پیش من از دست داده و همیشه پیش من شرمنده میمونه! آیا دوست دارید چنین وضعیتی تا آخر عمر در کنار همسرتون داشته باشید!! شوهر من هم از این پیشنهادات میداد که تنهایی بره به مسافرت!! ولی اینکارو نکنید این باعث میشه بیشتر به اون خانوم فکر کنید تا همسرتون!! بهتره با همسرتون مسافرت برید و روابطتون رو بیشتر با ایشون ترمیم کنید!! باهاش حرف بزنید! خواسته هاتون رو باهاش مطرح کنید ! باهاش دوست باشید!و سعی کنید خلا های روحی تون را با همسرتون پر کنید نه یک خانم دیگه!!
من فکر کنم شما هم مثل شوهر من میخواهید زندگیتون شور و هیجان پیدا کنه و عشق پنهانی داشته باشید و زندگیتون رنگی بشه!! ولی به این فکر کنید که اگه یک درصد هم همسرتون بو ببره، زندگی مشترکتون داغون میشه و دیگه هیچوقت به حالت قبل برنمیگرده!! اعتماد همسرتون به شما در زندگی از همه چیز ارزشمندتره! به خاطر خوشیهای آنی و ماجراجویی و به بهای کمی اون رو از دست ندید!!
بعدش هم آخه این چه تفکریه که همه جور خیانتی برای مردها آزاده چون دین ما اون رو آزاد کرده ولی به زنها که میرسیم این کار خطرناکه!! کجای اسلام گفته پنهان از همسر برید و با یک خانم طرح دوستی بریزید. اگه خیلی مردید و این کار اشکالی نداره، رک و راست برید به همسرتون بگید که من از یک خانمی خوشم اومده و میخوام باهاش دوست بشم! کجای اسلام گفته پنهان از همسرتون برید و صیغه کنید!! چرا یک آقا میتونه با یک خانم دوست بشه و درد دل کنه ولی در مورد همسرتون این کار خطرناکه! آخه کدوم آیین و دینی به مردا اجازه اینکارا رو میده! خودتونو گول نزنید و برای خودتون عذر شرعی نیارید! این کاری که شما میکنید خیانت به همسرتونه!! روزی که با همسرتون پیمان ازدواج بستید در واقع ملزم شدید که اون رو شریک زندگیتون قرار بدید و به هیج زن دیگه ای فکر نکنید!! همونطور که شما هم همین انتظار رو از خانمتون دارید. پس هی زن و مرد نکنید و نگید که این کار برای من مجازه و برای همسرم خیر!!
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran.68
بهار شادی عزیز انسان به هیچ وجه تاکید می کنم به هیچ وجه حتم الخطا نیست و این کاملا غلطه و خودش مجوزی صادر میکنه برای خطا کردن درصورتی که انسان اجازه خطا کردن نداره و موظف هست که درست عمل کنه .
درستش اینه که انسان ممکن الخطاست .
باران عزیزم
از توضیحات خوبت ممنونم اما من عقیده دارم انسان حتم الخطاست از این حیث که خطا کردن
صرفا گناه کردن نیست و انسان ها موجوداتی هستند که دچار اشتباه به دلیل علم محدود و
ظرفیت محدودشون میشن! مثل خطادر هر موردی و اینکه ما فکر کنیم این حرف به منزله
صدور مجوز برای خطا کردنه کمی غیر منصفانه هست.
بیشتر منظور من از این باب این هست که ما دائما مورد امتحان و اشتباه قرار میگیریم ولی
میتونیم با مراقبت از خودمون این رو به حداقل برسونیم و بعد هم خودمون و دیگران رو
ببخشیم و باید همیشه حواسمون به خودمون باشه که به ما قدرت انتخاب داده شده و چون
معصوم و مصون از اشتباه نیستیم ، هر لحظه ممکنه در معرضش قرار بگیریم! بهر حال لازم
دونستم دیدگاهم رو بسط بدم که سوء تفاهم پیش نیاد :46:
==================
کامروای گرامی
خوبه که وارد مرحله پذیرش شدین که به این خانم وابستگی عاطفی پیدا کردین و ذهنتون
به شدت درگیرشه! همین که مرحله انکار (عقلانی سازی و توجیه اشتباه) رو پشت سر
گذاشتین و پذیرفتین که این رابطه یک رابطه اشتباهه چون دارین وابسته میشین یک پوئن
مثبت برای شماست!
اما حالا که درد رو فهمیدین باید به دنبال درمان بشین! احساسات ما به سرعت رشد می
کنن و ممکنه روزی برسه که عقل نتونه احساس رو مهار کنه و فاجعه پیش بیاد!
برای همین قبل از بوجود امدن احساس عمیقتر ، بهتره به این رابطه پایان بدین و حتی اگر
سخت هست برای دفاع از منافع عقلانی خودتون ، سختی های اتمام رابطه رو به جان بخرید
و 100 البته بعد از اون دنبال رخنه های ارتباطی خودتون و همسرتون بگردین (آسیب
شناسی رابطه) که چرا جذب چنین رابطه ای شدین و مسائلتون رو از راه درست حل کنین
نه راه های فرعی و میانبر به ظاهر مطلوب ولی در باطن خطرناک و آسیب زا!
الان کوچک بشین که نمیشین بهتره که بعدا گرفتار بشین!
ضمن اینکه اگر شما سرد برخورد کنین و چند سری جواب خانم رو ندین خود به خود ارتباط
قطع میشه! ضمنا سفر به تنهایی چندان برای شما الان مناسب به نظر نمیاد چون تنهایی
ممکنه وسوستون کنه به شدت بیشتری به رابطه برگردین! البته این یک نظر شخصیه!
موفق باشین.
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
برای شما حرفی ندارم چون دوستان همه جوره راهنمائیتون کردند اما یک لحظه خودما گذاشتم جای خانومتون
[color=#FF0000][size=medium]از ته دل میگم دلم برا خانومتون خیلی خیلی سوخت.
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamrava
[align=justify]راستش قدرت فکر کردن ندارم. انگاری هنگ کردم.
حس ندامت یک حس درونی و واقعیه!چرا دروغ بگم هنوز ندامت درونم ایجاد نشده، بعضی وقتها دلم واسه همسرم خیلی میسوزه ولی فکر اون شخص هم از سرم بیرون نمیره،شاید اوایل حس و حال و سوزوگداز عاشقی واسم جذابیت ایحاد کرده بود ولی الان واقعا کشش روحی بسمت ایشون را در خودم مثل جاذبه آهنربا حس میکنم!
اگه ممکنه لینک بذارید!الان نیاز به صحبت بیشتر دارم تا از هنگ بیام بیرون!
دوستان من واسه گرفتن تصمیم قاطع احتیاج به تنهایی دارم. دو کار را میتونم انجام بدم:
1-چند روز میخوام تنها باشم و فقط فکر کنم.پس از همسرم بخوام موافقت کنه که من چند روز ی مسافرت تنها برم؟
2-به خود این خانم بگم چقدر درگیر شدم و دارم اذیت میشم(البته پروژه ما اونجاتموم شده و دیگه من نمیرم شرکتشون که همو ببینیم) و ازش بخوام با من دیگه تماس نگیرن-البته اینطوری من واقعا کوچیک میشم ولی همه چیز یهو تموم میشه! البته بجز تحقیری که من میشم و همیشه خاطرش تو ذهنم میمونه!
آیا تصمیمات درستیند؟انجامشون بدم؟راه بهتری سراغ دارید؟[/align] :303:
مباحثه عقل واحساس
سلام آقای کامروا
این مباحثه عقل واحساس رو انجام بدید فکر میکنم خیلی کمکتون کنه..........
به نظرمن بستگی به شرایط خودتون وشخصیت خودتون داره که چطور آرامش پیدا کنید ولی من فکر میکنم اگر این چندروز به همسرتون بیشتر نزدیک شید و بهش خیلی محبت کنید/ محبت لمسی و زبانی و ....باهم بیرون برید ....
باعث میشه علاقه وعشقتون به همسرتون بیشتر بشه وبیشتر یادتون بیاد که چقدر دوستش دارید و چقدر دوست دارید زندگی تون پاک بمونه...
باعث میشه دلگرمی تون به زندگی بیشتر بشه و راحتر بتونید اون مشکل رو حل کنید..........
اول با خودتون کنار بیاین یعنی مطمئن شید که میخواین مشکل حل شه و پشیمون شید از کارتون
بعدش خیلی راحت میتونید تصمیم بگیرید به این خانم چی بگید
باتوجه به اینکه دیگه ایشون رو نمی بینید خیلی راحت میتونید تمومش کنید
اصلا میتونید شماره گوشی تون رو عوض کنید.
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رویای صداقت
يه سوال:
به چه بهونه اي ميخواين تنهايي بريد مسافرت؟
ازين لحاظ ميپرسم كه اگه همسرتون شك كنن ، آرامش روانيشون از بين ميره و ممكنه بهتون بي اعتماد بشند.
با قطع سريع رابطه موافقم
همونطور كه پيدا ي عزيز گفت اين اصلا حقارت نيست.
كار درست آدمو كوچيك نميكنه.
[align=justify]به بهونه ماموریت کاری.اینجوری دیگه فکرش هزار جا نمیره.البته واقفم که دروغ خیلی بده ولی بعضی وقتها به مصالح بعدیش میارزه@
فکر میکنم به یک خلوت با خودم احتیاج شدید دارم
باید به خیلی از سوالای شما پیش خودم جواب بدم.باید ببینم چرا من که در تمام دوران مجردیم حتی یک دوست دختر نداشتم و همیشه هم به این موضوع افتخار میکردم و بین دوستام از این بابت زبانزد بودم چرا حالا باید بعد از ازدواج ....!!! اینکه چرا از اول به این رابطه پر و بال دادم و چرا اون اوایل تمومش نکردم؟ اگه پیشنهادم قبول شده بود کار به کجا میتونست بکشه و چرا فقط با دیدن ایشون حسی بهم دست میده که دنبالشم؟ و از حالا چه کنم؟
؟
؟
؟
؟
؟
؟[size=x-large]من نیاز به تنهایی و فکر کردن دارم [/align][/size]
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamrava
الان در پی حل اون مشکل نیستم چون اولا توان حلشو در خودم فعلا نمیبینم و ثانیا دلم میخواد با غم عشقش بسوزم(این سوختن را حتی از خود وصال بیشتر دوست دارم-البته شاید حرفم واستون عجیب باشه ولی من با حس و سوز وگداز یجورایی خوگرفتم و بهش عادت کردم و دوست دارم این حالو.[b]میترسم مشکلم حل بشه و این حالم را از دست [/b]بدم
قبلا هم صحبت افرادی مثل شما بودم که عشق رو به خاطر همین به قول شما سوز و گدازش میخوان تا خود طرف مقابل یا رسیدن به اون و چشیدن طعم ارامش و خوشبختی!!!اینم یه مدلشه بحثی هم توش نیست اما نه واسه شمـــــــــــــــــــــا!! !!!!!!
شما متاهلید متعهدید دیگه فقط متعلق به خودتون نیستید که دنبال بهره بردن از چنین لذتهایی باشید!
تا به حال از همسرتون دور بودید؟تا به حال چند روزی بینتون فاصله افتاده؟؟؟؟مطمئن باشید در این صورت حتما اون حس مطلوب شما در قبال همسرتون حس خواهد شد ....
آقای کامروا؟
به خودتون بیاید!
تصمیم بگیرید!
اون خانومو رها کنید!
به زندگیتون رحم کنید!
به توهماتتون توجهی نکنید!
دعا کنید نه تنها امروز هیچ وقت همسرتون از این رابطه هیچ هیچ هیچ بویی نبرن!
فکر کنید!
به ما خانوما اعتماد کنید جنس خودمونو میشناسیم ....
بیاید بپرسید چگونه اون خانومو رها کنم؟
-
RE: آیا دوست(دختر) را با زنم آشنا کنم؟ (درخواست کمک)
برادرم
فکر کردن به گذشته دردی را دوا نمی کند. به امروز فکر کن. به همسرت و به زندگیت. آنهم نه در تنهایی بلکه در کنار همسرتان.
جواب این سوال را به خودتان بدهید : شماره تلفن های مربوط به آن خانم هنوز در کانتکت گوشی شماست یا پاکش کردید؟ اگر هست .......