با بددهني همسرم جيكار كنم؟

سلام من ٢٨ سالمه نزديكه ده ساله كه همسرمو مي شناسم ' ما بعد از ٥ سال دوستي عقد كرديم و ٣ سال عقد كرده بوديمو الان نزديكه يه ساله بعد از كلي مشكلات عروسي كرديم مشكل من اينه كه شوهرم با خانوادش سر من هميشه دعوا داشت و اونا بدونه اينكه منو ببينن تو دوران دوستي اومدن و ابروي من و خانوادم رو جلوي در و همسايه بردن دليلش هم اين بود كه خيلي مذهبي بودن و دوستي دختر وبسر رو قبول نداشتن خلاصه اينكه ما بعد از ٥ سال بدون حضور اونا عقد كرديم و تو دوران عقد اونا شوهر منو با زبون به سمت خودشون كشيدن و اونم منو تنها كذاشت و رفت و بعد از ٧ ماه اومد و كلي به بام افتاد و كفت همرو درست مي كنه اما از همون موقع به من فحش اي خيلي زشتي ميده اوايل جوابشو مي دادم تا ساكت شه بعدش ميكه عصباني ميشم دست خودم نيست بعد از عروسي جواب فحشاشونميدم اما هي تكرار ميكنه مشاوره رفتيم قول داد فحش نده البته اينم بكم كه با خانوادش يواشكي در ارتباطه قرلر بود رابطه هارو درست كنه اما كاري نمي كنه 'دارم بهش فرصت ميدم اما نمي دونم تا كي' مشاوره حضوري هم كاري نكرد

مشکل خونوادشون با شما چیه؟الان که همسر شرعی و قانونی ایشون هستین.شما سعی کنین اصن به بد دهنیشون اعتنا نکنین شاید اون حرفارو واسه عصبی کردن شما میزنه.البته این نظر منه با توجه به ورود امروزم.

كلا منو نديدن با دوستي دختر و بسر مخالف بودن اينكه بخاطر اذيت كردن من اون حرفارو مي زنه درسته اما منم تحملمو از دست مي دم و دعوامون اوج مي كيره البته خيلي از مواقع جواب ندادم اما مي خوام بدونم واقعا اين حرفاش قابل ترك هست يا نه
مشكل ديكه خانوادشن ازين كه مياد تو فاميل من و ميبينه همه با همن ناراحت ميشه و ميكه دوست داره اونم منو تو خانوادش ببره
من قبول كردم اما هر بار يه بهونه واسه درست كردن اين رابطه مياره البته قبولش واسه من بعد از نه سال خيلي سخته اما به خاطرش كوتاه اومدم اما مي ترسم از اينكه با خانوادش رابطه داشته باشم به قول خودش اونايي كه از اول با هم خوب بودن به مشكل مي خورن جه برسه به ما كه از اول همديكرو نديديم و تلفني و دورادور با تير سايه همو مي زديم ،اينم بكم كه شوهر من بجه اول و تنها بسر خانوادست و ٣ تا خواهر كوجكتر از خودش و مجرد داره كه زيادي لوسن و خودشونو مي جسبونن به شوهرم. كلا نمي دونم رابطه داشته باشم يا نه

ما يه ده جلسه اي هم مشاوره حضوري رفتيم مشاور كفت بايد با زنت بري خونه خانوادت و تنها رابطه نداشته باشي و احترام زنت رو بيش اونا بالا ببري و به اونا بفهموني كه زن داري و بايد احترام بذارن ' همسرم كفن اونا راضين و دوست دارن رابطه داشته باشيم قرار شد به من زنك بزنن دعوتم كنن اما ٤ ماه كذشته و اتفاقي نيفتاده من اصرار دارم جي شد اما همسرم هربار يه بهونه مياره ميكه تو برتوقعي طلا ميخواي بايد همه جيزو اماده كنم طول ميكشه اما تا كي؟ اصرار من واسه رابطه درست هست يا نه البته اينم بكم كه زمان عقد شوهرم به مامان باباي من مامان و بابا مي كفت اما بعد از اون ٧ ماه كه ولم كرد وقتي تومد ديكه خانواده منو به اسم صدا نمي كنه و سرسنكين شده در ضمن من تك دخترم و يه برادر دارم كه عروسي كرده و با همسرم يك ساله قهرن و واسه اشتي اين دو نفر من قبول كردم با خانوادش رابطه داشته باشه' از همه مهمتر مادر همسرم با خانواده شوهرش قطع رابطه است و بدرشم با خانواده زنش تك و توك رابطه داره ' اما ما همه اهل رابطه هستيم و همسرم قبل ازدواج كفت اين رابطه هارو دوست داره اما در كل ادم حسوديه منم به خاطر كم كردن اين حسادت كفتم ميام و با خانوادت رابطه برقرار ميكنم اما خبري نيست و حرفاي مشاورم كوش نكرد
يه نكته خيلي مهم اينكه من بعد از اون ٧ ماه ديكه دوسش ندارم و هيج لذتي باهاش نمي برم و فقط به خاطر ابروي خانوادم باهاش عروسي كردم،و با اين كارا هرروز ازش بيشتر متنفر مي شم، اون هرروز ابراز علاقه مي كنه اما كاراش اينو نشون نمي ده
من ليسانس زبانم و همسرم ديبلم كامبيوتر، هر كاري بلد و كلا اهل فن، به من كفت ديكه سركار نرو منم ٤ ماه نرفتم اما دريغ. از يه هزار توماني كه خرجي بده البته مي دونم دستش تنكه اما زيادم به خودش زحمت نمي ده و ميكه دلخوشي نداره جون من هميشه بهش كفتم ازش متنفرم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

مي شه لطفا راهنماييم كنين جون مشاوره حضوري فايده اي نداشت ممنون

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

[size=large]هيج مشاوري نيست؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

:323:

سلام sasal

ذوست عزیز چطور از امر به این مهمی در ازدواج غافل شدین؟خانواده یکی از ملاکهای مهم برای ازدواج هست.اینکه همسرتون بدهن هستن احتمالا به خانوادشون برمیگرده.اما الان که ازدواج کردین باید راه درست رو در پیش بگیرین.
هرطور شده با خانواده همسرتون رابطه برقرار کنید رابطه خوب...ببینید هیچ کس نمیتونه خانوادش رو برای همیشه ترک کنه.پس همسرتون رو همراه خانوادش پذیرا باشین.
در مورد بددهنی باید بگم بعضی از آقایون هنگانم عصبانیت حرفهایی می زنندکه در حالت عادی نمیزنند نمیشه بهش گفت بددهنی اگر فقط در حین عصبانیت باشه.اما این مشکل اصلی شما نیست.چون با گذشت زمان اگر شما ادب رو رعایت کنید و باآرامش به ایشون گوشزد کنید به مرور ملکه ذهنش میشه.من شخصا این مشکل رو با همسرم داشتم با همین راهکار که گفتم تقریبا بعد از2سال به جاهای خوبی رسیدم

من سعي كردم در قبال توهين هاش سكوت كنم در هر حال نمي خوام بعد از جندسال به اين نتيجه برسم كه درست نمي شه جون سن منم بالا ميره و همه فرصتام رو از دست ميدم در مورد خانوادش من قبول كردم اما اون هي بهونه مياره ه امروز فردا ميكنه من ok دادم اما اون مقصر بعدم ميكه تو نمي ذاري در صورتي كه همش بهونست نمي دونم ديكه جطور برخورد كنم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

مي خوام بدونم اكه تنها خودش رابطه داشته باشه كار درستيه؟ در صورتي كه ٣ سال بيش تو دوران عقد تنها رابطه برقرار كرد و منو ٧ ماه ول كرد و رفت

sasal عزيز

به نظر من حساسيتت رو كم كن روي خانواده شوهرت ، سعي كن رابطه خوبي برقرار كني تا شوهرت تنها رفت و آمد نكنه !
واسه موضوع بد دهني يه تجربه دارم ميگم شايد به دردت بخوره :
يكي از دوستام كه شوهرش خيلي فحش ميداد (حتي در مواقع شوخي) براي شوهرش جريمه تعيين كرد مثلا هر فحشي كه ميداد ازش يه مبلغي پول ميگرفت !
اول شوهرش قبول كرد و گفت باشه پولشو ميدم اما بعد از چند روز كه ديد كلي پول پرداخته خودشم تعجب كرد و تازه فهميد چقدر بد دهن بوده و رفتارشو تقريبا ترك كرد!

توام ميتوني با مهربوني يه سري قوانين اينجوري وضع كني البته با عشق !

يه بار اين قانونو كذاشتم اما نه بولي داد نه فحش دادنشو ترك كرد، ئاكه فقط به من فحش ميداد مي تونستم تحمل كنم اما همش به مادرم فحش مي ده و منو ديوونه مي كنه اون لحظه دوست دارم خفش كنم و بكشمش انقدر ميكه تا برم سمتش و جلوي دهنشو بكيرم
در رابطه با خانوادشم خيلي حرفا زدم اما حس مي كنم بازم يواشكي ميره حالا مثلا دورن يه يه ساعت فاصله است اما ين قايم موشك بازيارو دوست ندارم
هميشه ابراز عشق مي كنه و از منم انتظار داره اما من كينه به دل كرفتم سر همين فحش دادناش كتك كاري هم كرديم و منو خيلي محكم زده ، منم مي كم ميشه ادم عاشق باشه و اينجوري زنش رو محكم بزنه؟ جطوري دلش مياد ؟ يه ماه ديكه اولين سالكرد عروسيمونه اما جفتمون بي حس و حاليم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

:325:

من ده روز عضو اين سايت شدم و فكر مي كردم كه مشاوران اين سايت ارسال هاي جديدرو مي بينند و راهنمايي مي كنند اما خبري نيست
بر جه اساسي مشاورا راهنمايي مي كنند و الان كجان كه مطالب رو نمي خونند؟

:323:

هر روز داره بدتر مي شه ديروز به كتك كاري هم كشيد

داري با زندگيت چيكار ميكني:163:

ديروز براي چي دعواتون شد؟
صادقانه جواب بده توي دعوا شما چيكار ميكنين و چيكار كردي؟؟

سر جيزاي الكي به خانوادم فحش داد واقعا انقدر الكي فحش ميده كه اصلا يادم نيست سر جي بوده منم سمتش رفتم و جلوي دهنشو كرفتم اما بازم فحش مي داد اينجور مواقع دوست دارم خفش كنم ، كفتم خرجي بده من برم خونه مامانم اونم كفت برو من جيزي نميدم برو از مادر.... بكير، منم از خونه اومدم بيرون بعد از يه ساعت بركشتم اومد منت كشي اما اين كاراش ديكه واسش عادي شده اول فحش بعدم فراموش كردن، ميكه تا وقتي رفتارت اينه نه كار ميكنم نه خرجي ميدم هر روزم بدتر از امروزت ميشه، اما واقعا رفتار من غير طبيعي نيست، اون انتظار داره به من فحش بده منم قربون صدقش برم اما من نمي تونم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

مي دونه اكه بخوام كار بيدا كنم يه روزه بيدا كردم و محتاج خرجي اون نمي مونم اما ٥ ماهه كه كفت نرو من خرجي ميدم منم كوش كردم اما الان بدترين وضعو داريم حتي يه كرم دست و صورتم ندارم جالبه كه ميدونه و مي خواد منو زجربده منم تحمل كردم اما تا كي؟ ٥ ماهه، بس نيست؟

امروز بازم دعوامون شد يه اس ام اس از طرف بابش اومد به من نشون نمي داد سر اينكه يواشكي رابطه داره و مي كه ندارم دعوامون شد ميكه نمي خوام تو با اونا رابطه داشته باشي جون مي ترسم اما يه حرف جديد زد اينكه اكه بلايي سر خانوادش بياد من مقصرم و حسرت خانوادش به دلش ميمونه ، من بايد جيكار كنم؟ ميكم رابطه ميكه نه، از اون ور خودش يواشكي رابطه داره مي كه ندارم الانم مي كه من مقصر ميشم،واقعا جيكار كنم؟ همه جوره راه هارو بسته ، ميكه اكه طلاقم بكيرم يه بلا سر خانواده من مياره، من جه برخوردي داشته باشم ؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

:323:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

من از تهديد بدم مياد و بدون اونم ميتونم زندكي كنم، فقط مي خوام همه راهارو برم و بعد اكه درست نشد جدا شم ، نمي خوام عمرمو حروم اين دعواها و رابطه كنم

قدیمی ها میگفتند ترس برادر مرگه، نترسید و تصمیمی که برای زندگیتون دارین عملی کنین. اگه ایجاد مزاحمت کردند میتونین شکایت کنین و ادامه مزاحمت منجر به زندان و حبس میشه.

مسئله اينجاست كه نمي دونم جه تصميمي بكيرم؟ بايد جه رفتاري داشته باشم؟

هيج كارشناسي نيست؟

sasal عزیز

فقط شوهرترانبین

شما هم رفتارهات اشکالات زیادی داره . ازجمله عجول بودن و زود به دنبال نتیجه بودن . و کنترل گری و ، غرغر کردن .

بهتره روی کارای همسرت زوم نکنی . شما وظایف همسری را به جا بیار و با محبت رفتار کن و در پی رفع عیوب خودت باش ، حااقل مدت 6 ماه فقط دنبال اصلاح رفتارهای خودت باش . نزد مشاور هم برو و برای همین کمک بخواه ، برای کنترل خشم ف دست برداشتن از کنترل گری ف رفع غرغر ، و کلاض آزاد کردن ذهنت از همسرت و انتظاراتت از او ، و آموختن مهارتهای ارتباطی بخصوص مهراتهای کلامی و شنیداری .

6 ماه فقط روی خودت کار کن و شوهرت را همینگونه که هست بپذیر و حساسیت نداشته باش .

این راهنمایی کارشناسانه ما بود اگر بپذیری و عمل کنی . اما و اگر آوردن شما یعنی اینکه ما هم در فضای مجازی نمیتوانیم بهت کمکی بکنیم وقتی مشاوره حضوری را بی فایده می بینی . اما توجه کردن و رفتن به سراغ عمل یعنی می خواهی که مسئله حل شود حتی اگر قرار باشد مدتی مدید رفتار همسرت را تحمل کنی .


موفق باشی




.

من ازون موقع كه مشاوره حضوري رفتم بهتر شدم اما همسرم كوجكترين تغييري نكرد واسه همين منم دلسرد شدم اما با تمام اين حرفا باز هم صبر مي كنم و به حرف شما كوش مي كنم . ممنون

الان ساعت از ٩ شب كذشته، به شوهرم زنك زدم هم دير جواب داد هم هل بود، حس كردم داره دروغ ميكه، تقريبا ٩٠ درصد احتمال ميدم رفته برديس خونه خانوادش اما منو بيجونده، يهني بازم سكوت كنم؟ بزارم همين جوري بره و بياد؟