با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
سلام به همگی
مشکلی هست که سالها با منه و خیلی راه ها رو رفتم که مشکل حل بشه اما خواستم از شما
راهنمایی بخوام شاید بتونین کمکم کنین.
خواهری دارم که از خودم بزرگتره و همکارمم هست.
متاسفانه علی رغم علاقه ای که بهم داریم به قول قدیمی ها آبمون در یک جو نمیره و بیشتر مشکلمون
هم در محل کاره!
اونم به دلیل منفی بافی و حواس پرتی و عصبی بودن خواهرم!
توی خونه سعی می کنم کاری به کارش نداشته باشم تا بحثمون نشه اما توی محل کار نمیشه.
خیلی سعی کردم که باهاش راه بیام اما نشد و دیگه بریدم.
مثلا تصور کنین یک روز صبح پر انرژی از خونه بیای بیرون و یک نفر کنارتون هر روز غر بزنه و هر کاری رو که
بهش بسپرین از خاطر ببره و اگر چیزی بهش بگین دعوا راه بندازه و خوب چون محیط کاره من علاقه ندارم
همکارا فکر کنن ما با هم مشکل داریم!
مثلا یک موضوع رو مجبورم براش 2 بار توضیح بدم و بار اول اصلا گوش نمیده! و دوباره همون سوال رو میپرسه!
در کل آدم افسرده ایه و فوق العاده منفی نگر و گوشه گیر و انزوا طلب!
اعتماد به نفس پایینی هم داره.
چون ازش کوچکتر هستم و در عین حال مافوقش سرکار هستم اگر حرفی بزنم ناراحت میشه و میگه
داری بزرگتری می کنی خانم مدیر!!!!!! و حسابی قلب منو می شکنه!
صبور بودم تا حالا اما هر آدمی ظرفیتی داره!
از طرفی هم وقتی دائم می بینم که حواسش پرته و باید روزی 10 بار کارهاش رو یادآوری کنم کلافه
میشم.
باور کنید روزی 2 ساعت انرژی و وقت من صرف توضیحات و رفع سوء تفاهمان میره و خستم می کنه!
طبیعیه من هم از کوره در میرم گاهی و میشه اونچه نباید بشه.
میخوام بدونم باید چه رفتاری رو در مقابل این رفتارهاش پیشه کنم؟
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
سلام بهار خانم
البته شما خودت صاحب نظری
اما منم قبل ازدواجم مشکلی مشابه داشتم,هرقدر هم.که تلاش کردم خواهرمو تغییر بدم نشد
به هر حال اون بخش از خصوصیات ذاتیشو نمیشه تغییر داد
من مشکلم بیشتر با اعتماد به نفس پایین خواهرم بود که خیلی جاها حتا ازین تفاوت خودمون خجالت میکشیدم
چون خودم اعتماد به نفس بالایی داشتم
اگه بخشی از ناراحتیت بخاطرتفاوتها یا دیدگاه دیگرانه ,
من به عینه دیدم وقتی عملکرد یکی خوبه اعمال منفی دیگری حتا خواهرش خدشه. دار نمیکنه موضوعو
اما اگه حواسپرتی خواهرت اذیتت میکنه میتونی یه سررسید یا تقویم یا دفترچه یادداشت براش بخری و هدیه بدی
ازش هم بخواه کارها رو یادداشت کنه
وبهش یادآوری کن وجهه کاری تو و اون یکیه
کلا تو کارها بهش اعتماد بنفس بده و کمتر ایراد بهش بگیر
همین ممکنه از هم دورتون کنه
البته میدونم کمک زیادی بهت نکردم اما چون خواهر خودمم خیلی با رفتارهاش آزارم داد گفتم فقط همدردی و تا حدودی راهنمایی کنم
بزار برا خودش مستقل باشه و زیاد بهش تو مسوولیت هات تکیه نکن
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
ببخشید بهار جان من متوجه نشدم . این مشکل خواهر شماست یا کارمند شما ؟
تا زمانی که از خواهرتان می گوئید یعنی یک آدم هم خون که ظاهرا در خانه این خانم هر رفتاری داشته باشد شما با این رفتارها مشکل خاصی که ذهنتان را در گیر کند نداری .که این رفتار بسیار درست هم هست خصوصا که رابطه ی احساسی خوبی به هم دارید .
اما وقتی این خانم شد کارمند دیگر کارمند است و نه خواهر . اما شما جایگاه احساسی را دخیل بر رابطه شغلی می کنی و دچار دلشکستگی می شوید . آیا شما به عنوان یک مدیر دلت از کارمندت می شکند ؟!
و باز نکته ی خیلی مهم تر بستر بازی روانی و نوع نوازش و تائید گیری است که به خوبی بین دو خواهر جریان دارد . اگر می خواهی در این بازی ها شرکت نکنی و خواهرت به هر دلیل باید کارمند زیر دست شما باشد بهتر است بی تفاوت باشی . یا او را در محیط کار نیز چون منزل می پذیری و فقط کارهایش را برایش نت می کنی و هر روز صبح به میز کارش می چسبانی همچین که بزرگ ببینند .
و نکته ی بعدی اینکه ذهنت متوجه حرف و فکر سایر همکاران و کارمندان است . این مسئله ی شماست با یکی از کارمندان . نه مسئله ی آنها . در نتیجه مهم نیست که سایر همکاران چه فکری می کنند . مهم این است که شما دو نفر همدیگر را به عنوان دو خواهر دوست دارید و .......اما اینجا مسئله ی کار ست . بیون محیط کاری دو خواهر هستید اما در محیط کار دو همکار .
اشتباه بزرگ در این است که ما همه چیز را با هم قاطی می کنیم .
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
سلام
نقل قول:
اونم به دلیل منفی بافی و حواس پرتی و عصبی بودن خواهرم!
در کل آدم افسرده ایه و فوق العاده منفی نگر و گوشه گیر و انزوا طلب!
اعتماد به نفس پایینی هم داره.
به به دیگه چی؟
تا حالا به این فکر کردی که تو توی نظر خواهرت چطوری هستی؟احتمالا این رابطه دو سویه است.اگه تو شاکی هستی احتمالا اونم دلخوریایی داره.
خوب خواهر هم مثه پدر و مادر جزو توفیقات اجباری به حساب میاد و باید تحمل کرد.اما..
کسی که افسرده و منفی نگر و انزوا طلبه (البته به فرض اینکه تو درست میگی و اشتباه نکردی) یعنی یه جایی یه زمانی قلبش شکسته و روحش جریحه دار شده.
1-اگه واقعا نمیتونی کاری براش کنی بهار.میتونی غیر مستقیم به سمتی هدایتش کنی که برای درمان زخمش تلاش کنه.کتاب.سایت و وبلاگای مفید میتونه خوب باشه.
البته اینکار باید خیلی ظریف انجام بشه.و گرنه هر کسی ازاینکه فکر کنه خواهرش همچین تصوری راجبش داره چندشش میشه.
2-سهمتو از اشتباهات قبول کنی.
3-تفاوتهاتونو تفاوت ببین نه عیب.اینکه اون مثه تو شاداب و در حال ورجیک ورجیک نیست ممکنه از دید اون نوعی درونگرایی لذت بخش باشه نه یه عیب.
اگه اینطوره به چیزی که هست،خوب و بد،احترام بذار.و فقط تمرکزت رو روابطتون باشه نه اینکه اون کیه و چرا اینجوریه؟
4-سختگیر نباش.
من گاهی فکر میکنم اگه مثلا من بچه بهار بودم:311: چقد اذیت میشدم.چون علاوه براینکه مهربونی خیلی سختگیری..و این ادمو دلزده میکنه و ناراحت.
شاید در رابطه با خواهرت سختگیری.اونوقت اون لجبازتر میشه و رابطتون بدتر.اونوقت تو مجبوری مدارا کنی تا بلاخره کم بیاری.
5-بهتره فعلا حواس پرتی رو رفع کنی.اونم که با نوشتن حله..وظایفشو کتبا بهش بده.و یه سیتم کلی تنبیه و تشویق برای همه کارکنانت بذار.
6-انقد سخت نگیر بهار.
7-حرفای اونم بشنو.شاید داره راست میگه خوب.
موفق باشی
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
آنی عزیزم
توی ایران تفکیک این مسائل سخته! دیروز به حرفات فکر کردم. واسه همین گفتم ازش ناراحتم به عنوان کارمند واسه
همین علیرغم ناراحتیم سر کار توی راه بازگشت به خونه و خونه باهاش خیلی خوب بودم.
چون من از خواهرم نارحت نبودم از همکارم ناراحت بودم!
نمیدونم کار درستی کردم اینطوری تفکیک کردم یا نه؟
بهار جان
من آنالیزم رو از رفتارش گفتم به خودش بگم که سرم به تنم نمیمونه که :311:
خیلی سعی کردم از انزوا درش بیارم. اما میترسم به حساب دخالت و دلسوزی بیجا بگذاره.
اینایی که گفتم فقط حرف من نیست. همه اطرافیانش از منفی باف بودن و منزوی بودنش گله دارن.
آره اون هم از من شاکیه اما خیلی نه.
منم اومدم ازتون راهنمایی بگیرم شاید نقایصی در رفتاره من هست که ناخودآگاه باعث رفتار بد اون میشه.
اما سر کار که شوخی نداریم!
وقتی اشتباهی رخ میده اگر ازش نخوام که جبران کنه بقیه شاکی میشن که چون طرف خواهرشه چیزی نمیگه!
ما رابطه خیلی خوبی توی خونه با هم داریم (البته چون بزرگتره بیشتر اوقات من کوتاه میام تا مرافعه نشه) اما خوب
حس می کنم زیادی از خودم مایه گذاشتم. ولی واقعا همدیگه رو دوست داریم.
خوب بگذار ایرادهای خودمم بگم!
من توی کار آدم جدی و سخت گیری هستم (طبیعت کارم ایجاب می کنه این رفتار رو) اما خواهرم با من توی خونه
هیچ مشکلی نداره چون توی خونه به اذعان خودش مهربون و خوش قلبم اما سر کار هم توقع داره مثل توی خونه
باشم. اما بهار واقعا نمیشه.
گفتی :
نقل قول:
من گاهی فکر میکنم اگه مثلا من بچه بهار بودم چقد اذیت میشدم.چون علاوه براینکه مهربونی خیلی سختگیری..و این ادمو دلزده میکنه و ناراحت.
شاید در رابطه با خواهرت سختگیری.اونوقت اون لجبازتر میشه و رابطتون بدتر.اونوقت تو مجبوری مدارا کنی تا بلاخره کم بیاری.
واقعا؟ :) سعی می کنم بررسی کنم خودمو اما با بچه ها رابطم خیلی خوبه ها! اکثرا مشکلم با بزرگترا توی کارهای
مهم و جدیه. قیافم غلط اندازه :46:
نقل قول:
7-حرفای اونم بشنو.شاید داره راست میگه خوب.
باشه باهاش صحبت می کنم.
میخوام بپذیرمش به عنوان یک آدم خوب و خوش قلب درونگرا ، آرام و کمی کم حوصله و به شدت واقع گرا!
به نظرتون اینجوری بهتر میتونم باهاش کنار بیام؟
جالبه که من با بقیه کارمندا مشکلی ندارم و با خواهرم هم توی خونه مشکل ندارم و توی خونه اون رئیسه و من مطیع
اما واقعا محیط کار متفاوته بهار :302:
باورت نمیشه دیروز 3 ساعته تمام توی اتاقم داشتم حرصم رو سر کاغذ خالی می کردم با نوشتن تا انرژی های منفیم
رو سر کسی خالی نکنم.
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar.shadi
اونم به دلیل منفی بافی و حواس پرتی و عصبی بودن خواهرم!
توی خونه سعی می کنم کاری به کارش نداشته باشم تا بحثمون نشه اما توی محل کار نمیشه.
خیلی سعی کردم که باهاش راه بیام اما نشد و دیگه بریدم.
مثلا تصور کنین یک روز صبح پر انرژی از خونه بیای بیرون و یک نفر کنارتون هر روز غر بزنه و هر کاری رو که بهش بسپرین از خاطر ببره و اگر چیزی بهش بگین دعوا راه بندازه و خوب چون محیط کاره من علاقه ندارم
همکارا فکر کنن ما با هم مشکل داریم!
مثلا یک موضوع رو مجبورم براش 2 بار توضیح بدم و بار اول اصلا گوش نمیده! و دوباره همون سوال رو میپرسه!
در کل آدم افسرده ایه و فوق العاده منفی نگر و گوشه گیر و انزوا طلب!
باور کنید روزی 2 ساعت انرژی و وقت من صرف توضیحات و رفع سوء تفاهمان میره و خستم می کنه!
طبیعیه من هم از کوره در میرم گاهی و میشه اونچه نباید بشه.
میخوام بدونم باید چه رفتاری رو در مقابل این رفتارهاش پیشه کنم؟
سلام بهار شادی
در خصوص ارتباط کاری ، و اینکه یه مدیر از کامندش چه می خواهد، از سه موردی که نوشتید
منفی بافی و حواس پرتی و عصبی بودن ، فقط حواس پرتیش به شما مربوط میشه.
یعنی کاری رو بهش می سپرید و او دیر انجام میده. ، منفی بافی و عصبی بودنش به مدیر مربوط نیست ، مگه اینکه رفتار مناسبی با مدیرش نداشته باشه.
خانم مدیر ، برا حواس پرتیش هم کارهائی که ازش می خوای با حوصله و تکرار و ارامش بهش بگو ، مطمئن شو که دقیقا متوجه کاری که باید بکند شده ، بعد ازش زمان انجام رو بگیر ، یه چیزی مثل صورتجلسه ، که متولی انجام داره و زمان انجام ، بعد هم پیگیری کن .
اگه انجام نشده بود دلیل انجام رو بخواه ، اگه دلیلش موجه بود که هیچ . اگه تعلل کرده بود نمره منفی .
اینا رو تو دفتری برا همه کارمندات ثبت کن ، اگه تعدادش در ماه از یه حدی بیشتر شد ، تنبیه در نظر بگیر ، نهایتا اخراج.
قاعده تنبیه و اخراج رو هم از قبل برا کارمندات خوب خوب شرح داده باشی
یادت باشه یکی از خصوصیات مدیر اینه که بتونه کنترل خودش کاملا در اختیار خودش باشه ، اینجوری می تونه آرامش رو هم به بقیه منتقل کنه ، مدیری که از کوره در بره تصمیمات خوبی نمی تونه بگیره
موفق باشی خانم مدیر :104::104:
یه کتاب خیلی خوبی هست "چرا کارمندان ، کاری رو که می خواهیم انجام نمیدن " در اون به ایرادات مدیران پرداخته ، کتاب خوبیه ، اگر چه قدیمیه ولی خیلی کاربردیه.
مولف و ناشرش رو یادم نیست
.
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
سلام بهار شادی گلم. خوبی آجی جون؟
اول از همه به خاطر تبریکت تو تاپیک " حال و احوال یاران همدردی" ازت تشکر میکنم.:46::72:
خیلی خیلی بهم لطف کردی و من خیلی خوشحال شدم.
.
.
.
بیا و از دریچه چشم من به خودت و خواهرت نگاه کن.
خوش بحالت که خواهر داری. خوش بحالت که یکی هست که میتونی باهاش حرف بزنی، میتونی باهاش کار کنی. میتونی باهاش خرید کنی. میتونی باهاش درددل کنی. میتونی باهاش گیس و گیس کشی کنی. میتونی باهاش بری خیابون.شبا که خواب بد میبینی بری تو بغلش بخوابی. جورابشو پات کنی و...
وای خدای من خوش بحالت بهار.
فردا میشی خاله بچه هاش و او میشه خاله بچه های تو...
.
.
.
من خواهر ندارم. آرزوش به دلم مونده. داداش دارم اما خیلی وقتا حس میکنم به خواهر نیاز دارم. وقتایی که دلم درد میکنه و تنهایی تحملش میکنم و نمیتونم بگم واسه چی...
.
.
بهار به این چشم به خواهر خوبت نگاه کن. به این چشم که اگه ایرادی داره هم، اشکالی نیست و تو هستی کنارش و کمکش میکنی تا ایرادشو حل کنه.
تو محیط کار کمتر بهش حالت مدیر و مافوق داشته باش. به نظر من اشکالی نداره حتی اگه تو محیط کار هم تا اونجا که میشه، مدارا کنی و مثل یه خواهر باهاش رفتار کنی. چه اشکالی داره؟ البته تا اونجا که به ماهیت کارتون و همکارای دیگه تون خدشه وارد نشه.
.
.
بهار عزیزم خواهر یه نعمته. کنارش باش . کمکش کن. اعتماد به نفسشو تو بالا ببر. ببین من اونقدر کمبود خواهر رو تو زندگیم حس میکنم که بالای هر پستی تو تالار که برای خانومی میزنم : مینویسم آجی...:72:
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
بهار جون به نظرم اینکه تو بین رابطه خواهری و همکاری تفکیک قائل بشی به تنهایی کافی نیست باید خواهرت هم به این برسه.یه بار برای همیشه صحبت کن و بهش بگو این دو مقوله از هم جداست.اگه فکر می کنی اگه تو بگی تاثیر نداره از پدرت کمک بخواه.تا اون تو یه نشست سه نفره موضوع رو حل کنه و حرفاتونو گوش بده یه جور داوری کنه و قضیه رو حل کنه.:72::72:
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar.shadi
مثلا تصور کنین یک روز صبح پر انرژی از خونه بیای بیرون و یک نفر کنارتون هر روز غر بزنه و هر کاری رو که
بهش بسپرین از خاطر ببره و اگر چیزی بهش بگین دعوا راه بندازه و خوب چون محیط کاره من علاقه ندارم
همکارا فکر کنن ما با هم مشکل داریم!
[/color][/b]
بهار جون مطمئنی کارهایی که بهش میگی از خاطرش می پره؟؟؟
احتمال اینکه به قصد سهل انگاری کنه وجود نداره؟؟؟
بهار عزیزم به نظر من خواهرت اعتماد به نفسش کمه وتو هم تو این یکم باعثی
میدونی چرا چون خیلی کل امور رو تو دستت میگیری و باید و نباید داری...
به عنوان خواهر کوچکتر یکم نسبت به احساس میکنه اعتماد به نفسش بیاد
پایین
چطوره بهش یکم اعتماد به نفس بدی
وقتی کاری رو بهش می سپری بهش بگو خیلی خوبه که تو همکارم هستی
این کارو فقط تو میتونی درست انجام بدی
چون من خیالم از تو راحته و دقیق انجام میدی
یا بهش گیر نده مثلا اون اشتباه یا حواس پرتیش رو به رخش نکش بهار
می دونم بحث کارجدی و نمیشه خیلی هم با ملایمت برخورد کنی
ولی اول سعی کن یکم اعتماد به نفسش روبالا ببری.
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
نقل قول:
بهار جان
من آنالیزم رو از رفتارش گفتم به خودش بگم که سرم به تنم نمیمونه که:311:
نه عزیزم بفرما برو بگو!!منم دارم همینو میگم که اصلا نباید انالیز کنی رفتارشو..اون شاید دلش میخواد اینجوری باشه فقط اونچه که مهمه رابطه شما دوتاست.توی مسائل کاری هم منزوی بودن خواهرت و منفی باف بودنش مهم نیست.همون حواس پرتی هست که گفتم کتبا بهش بده.و تشویق و تنبیه بذار.
بقیش به خودش مربوطه نه به تو و نه به بقیه اطرافیان.
من نمیدونم چرا اینجوریه دوست داریم همه مثه ما باشن.ولی این نمیشه.
نقل قول:
اینایی که گفتم فقط حرف من نیست. همه اطرافیانش از منفی باف بودن و منزوی بودنش گله دارن.
میخوام بپذیرمش به عنوان یک آدم خوب و خوش قلب درونگرا ، آرام و کمی کم حوصله و به شدت واقع گرا!
نیازنیست انقد روح و روان خواهرتو انالیزکنی..خوشت میاد خواهرت اینکارو کنه و تموم روح و روان تو رو زیر ذره بین بذاره و بزرگنمایی کنه.بلاخره هممون عیب و ایراد داریم اونم برای تو میتونه دو تا تاپیک بزنه.
میدونی چی میگم؟
میگم دست ازسر کچل خواهرت و روح و روانش بردار.:161:اون منفی بافه یا مثبت اندیش..فلانه یا بهمانه به خودش مربوطه..تو نباید قضاوت یا حتی نقدش کنی.فقط جاهایی که دچار کنتاکت میشین رو حل کن.که بازم فقط همون حواسپرتیه.
اگه تو فقط به دید یه کارمند بهش نگاه میکردی الان حرص نمیخوردی.چون ایا به خودت میگی اون کارمند من چرا مثلا منزویه؟نه.چون میگی این مسائل شخصیشه.به خودش ربط داره.
فکر نکن فقط ادمایی که دارن شکایت میکنن ناراضی ان.شاید خواهرتم دلخوره که چرا بهار انقد روحیات اونو بد و خوب میکنه و حتی گاهی اخلاق خودشو بهتر میبینه:163:
برا همین میگم سختگیری.
میدونم حرفام تکراری بود فقط خواستم جواب نوشتتو بدم.:72:
موفق باشی
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
سختی آنجا آغاز می شود که به علت تربیت های احساسی و جمعی و قبیله ای در این بخش از جغرافیا ما حد و مرزها را تفکیک نمی کنیم .
و نکته ی مهم تر اینکه فرض بگیر که متاثر از یک تربیت جمعی غلط هستیم ( که هستیم .....وامصیبتا !) وقتی با این غلط روبه رو شدیم و عواقب آن را نیز دیدیم . چه باید کرد ؟
به بهانه ی سخت بودن ( و در اصل به دلیل سود و منفعت داشتن فردی در نوع نوازش گیری و مهم تر از همه نوعی سرگرمی ) به کارهای شگفت انگیز ادامه می دهیم ؟
خواهر تو فقط یک انسان هم خون است . از یک پدر و مادر متولد شده اید و منابع اشتراکی با هم دارید . در نتیجه همه ی داشته ها و نداشته های شما دو نفر تداخل مرزی نمی یابد .
دقت کن از خودت مثال می زنم
با چه ظرافتی می خواهی از مرزها و اقلیم فرمانروایی و منافع شغلی خودت (محیط کار و......) دفاع کنی ؟( فردیت خودت را ببین و دقت کن )
اما به منافع احساسی که می رسی از حد گذر می کنی و به خودت اجازه ی "انالیز" شخصیت و هویت خواهرت را می دهی . ( و استناد می دهی به شناخت جمعی از ایشان - همان تربیت و باور مندی قومی قبیله ای....- همه همین را در مورد او می گوید من تنها نمی گویم ! )
در نتیجه اسطوره ی عزیزم از قلمرو خودت دفاع کن و به قلمرو او نیز احترام بگذار چون او نیز چون تو اسطوره ای است که نیازمند قلمرو خویش است وطبیعی است که چون تو از این قلمرو دفاع می کند .
اینگونه وبا این تعریف شاید بهتر بتوانی درک کنی که چگونه این مرزها را برای دو اسطوره و قلمروهایشان تفکیک کنی .
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
چند تا سوال
من هم یک آدم معمولی هستم با ظرفیت های محدود!
وقتی یک نفر دائم کنار گوشت آیه یاس میخونه چطور میشه انرژی منفیش رو خنثی کرد؟
البته قبول دارم زیادی واقع نگر بودنش (توی کار ما بهش میگن شخصیت کلاه مشکی) باعث میشه خیلی از ریسک ها
رو انجام ندم و این قابل تحسینه! اما خوب برخی اوقات باعث میشه همه انرژیم تحلیل بره! با چنین مواردی چه کنم؟
جناب baby
حق با شماست. من عادت دارم دلسوزی بیجا کنم! حتما این موارد رو لحاظ می کنم و حتما کتاب رو مطالعه می کنم.
mehrabooni گلم
ممنونم واسه اینکه نعمت به این بزرگی رو بهم یادآور شدی. توی خونه واقعا همینه اما بیرون خودت که می بینی :)
رایحه جان
راهکار خوبیه اما همیشه اجرایی نیست چون دوست نداریم پدرمون بهمون بی اعتماد باشه و فکر کنه که هنوز بزرگ
نشدیم! اما مشورت با بزرگان در موارد خاص راهکار خوبیه ممنون.
نازنین عزیزم!
زدی وسط هدف! حق با تو هستش! من خیلی به رخش می کشم اشتباهاتش رو :163: البته الان کمتر شده این
اخلاقم چون سعی می کنم اعتماد کنم! حتما از این به بعد تشویقش می کنم و تحسین! ممنونم.
بهار جان
من از این باب گفتم که چطور برخورد کنم که روی من حرفاش تاثیر نذاره وقتی گاهی یک سره غر میزنه؟
اما خوب راست میگی من دارم وادارش می کنم طوری باشه که من دوست دارم و این اصلا خوب نیست! حتما تامل می کنم توی رفتارم.
اون اینطوری راحت تره!
آنی عزیز
ممنونم که بهم یاد میدی این مرز بندی ها رو! حق با شماست.
من یاد نگرفتم دلسوزی بیجا نکنم و وارد حریم شخصی دیگران نشم! وقتی کسی اینطور راحته دلسوزی من برای
کسی که دلسوزی نمیخواد از 100 تا زورگویی هم بدتره. بهش حتما فکر و عمل می کنم.
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
بهار عزیزم
بی نهایت راه کار هست .
اول اینکه وقتی کسی به قول تو از صبح تا شب آیه ی یاس می خواند و........................
اول آیه ی یاس را تعریف کن تا ببینیم این آیه ی یاس از کجا آمده ؟! و اساسا چه تعریفی دارد ؟ یا تو آن را آیه ی یاس تعریف می کنی و چون آیه ی یاس تعریف می کنی همین دیدگاه مانع می شود که به نقاط مثبت پیام توجه کنی . شاید که پیامی باشد برای تو و در دلش نکته ای مثبت داشته باشد ..................( در کل پردازش پیام بسیار مهم است )
دو
در صورت رعایت و توجه به موارد بالا .....................اگر به یاس رسیدی راه دریافت انرژی را بر روی خودت می بندی . یعنی خودت را قوی می کنی که ورودی نداشته باشی . چیزی مثل تصمیم گیری بر نفوذ ناپذیری در لحظه .........
سه
اگر دو بند بالا را دقت کردی و در بخش مهارتی خودت ناموفق بودی از روی این صندلی پا می شوی به سوی دورترین صندلی می روی و جای خودت را عوض می کنی .
به نوعی که در معرض این انرژی نباشی تا وقتی که پارازیت ها تمام شود . وقتی تمام شد . برمی گردی سر جای اولت .
و در پایان یادت باشه که در مسیر زندگی به کسی کمک کن که ازت کمک بخواهد .............اگر نه صرف انرژی ، هدر دادن انرژی است ............( این را همین جوری گفتم . یک حرف تو صندوقی است برای روز مبادا . این رو توی صندوق نگه دار .:311: شاید برای وامصیبتا :311:) .
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
خوب به نظر من آیه یاس یعنی دیدن تمام نکات منفی یک چیز!
یعنی اینکه دائما معایب امور رو اول همه دیدن (البته یک جاهایی خیلی مفیده و جلوی ریسک های احتمالی رو
میگیره)
مثلا از خواهرم میپرسم : مقنعه من مرتبه؟
جواب میده : مقنعه من کجه که اینو گفتی؟
من : :310:
یا مثلا می پرسم : موهام چطوره؟
جواب می شنوم : ابروهات زیادی پر نشده؟
من : (نگاه در دوربین!)
یعنی اول از همه عیب یک چیز رو می بینه طوری که گاهی محاسنش رو نمی بینه! اضافه کنید گاهی غر غرهاش
رو (خردادی ها گاهی خوبن و گاهی واقعا کم حوصله. کمی پیش بینیشون سخته)
خوب به قول قدیمی ها " بشین ، بفرما و بتمرگ " هرسه یک معنی میده! وقتی کسی با لحن بد صحبت کنه حتی
اگر نکته مفیدی توش باشه باعث میشه اهمیت ندی. مثل مثال مدیر در مورد آب خنک توی آفتابه :)
اشتباه می گم آیا؟
اما روی مورد 2 خوب کار می کنم! پیام تو صندوقیت بهم خیلی کمک کرده تا حالا! ممنون بابت یادآوریش! :46:
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
راستش را بخواهی من از این مثال هایی که آوردی حقیقتا معنای منفی نگرفتم و اگر کسی در مقابل سئوال های من سر دوربینش بچرخد به سمتی دیگر و پاسخ بدهد . من به سمت و سوی جهت دوربین او توجه و دقت می کنم و اگر خیلی مثلا از نظر من بی ربط گفته باشد و ذائقه ی من را تامین نکند .......خنده ام می گیرد ..........
خوب واقعا من به این نوع نگاه کردن و پاسخ دادن خواهرت واقعا آیه ی یاس نمی گویم .
شاید بیشتر برای من کسی آیه یاس می خواند که مثل شخصیتی که در گالیور بود و الان اسمش یادم نیست ..............که می گفت : من می دونم ما موفق نمی شیم !!! :311: یا کسانی که از صبح تا شب مثلا بازی "وحشتناک نیست ...."بازی می کنند و.............
شاید مثال های خوبی انتخاب نکردی برای تعریف آیه یاس یا اگر واقعا به این می گویی آیه ی یاس خواندن با تو موافق و هم عقیده نیستم .
قربون دستت حالا که خوشت آمد از این پیام های تو صندوقی انگیزه دادی بیشتر از این پیام های تو صندوقی زیر پست هایم ارسال کنم . :311:
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است ( بندازش تو صندوق برای روز مبادا :311:............وامصیبتا ! ....خب میازار )
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
آنی عزیز
خوب اگر واقعا تعریف منفی نگری این نیست و شما بهش میگی ذائقه متفاوت این که همیشه نیمه خالی لیوان رو
اول می بینه اسمش چیه؟
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
حالا که بحث طالع بینی شد:)
بگم دخترای خرداد ماهی اغلب خیلی باهوشن.چون دوست صمیمی خودم خردادیه میگم.
نقل قول:
یا مثلا می پرسم : موهام چطوره؟
جواب می شنوم : ابروهات زیادی پر نشده؟
من : (نگاه در دوربین!)
تو این مثال هم وقتی ازش میپرسی موهام چطوره؟
برداشت من اینه که میخوای مطمئن شی عیب و ایرادی نداشته باشه.
خوب خواهرت با این فکر که بهار نمیخواد ظاهرش ایراد داشته باشه واسه همین ازم سوال میکنه دنبال ایرادی میگرده تا بهش بگه.
ضمن اینکه چون اغلب تیزبین هستن فلفور این مورد میاد تو چشم.
ما هم باشیم میگیم موهات خوبه اما ابروهات خیلی پره.حالا خواهر گرام قسمت اولو فاکتور گرفت:)
اما بهار خانوم گویا شما قصدت ازاین پرسش تایید گرفتنه که مثلا خواهرت بگه اره خیلی خوبه.اگه اینطوره نیاز نیست به دوربین نگاه کنی.فقط بگو.واقعا ابروهام پره؟باید مرتبشون کنم.حالا به نظرت موهام چطوره؟
پ.ن:بهار خودت که میدونی نباید شارژ شدنمون با دیگران باشه.وقتی تو سوالی میپرسی یعنی خودتو در معرض این قرار دادی که هر جوابی بشنوی که لزوما تایید کننده هم میتونه نباشه.
اگه خیلی ازارت میده هم به قول انی بشین صندلی عقبی.یعنی ازش نپرس..از کسایی بپرس که تاییدت میکنن.
موفق باشی
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
بهار جان تعریفی که از نیمه ی خالی لیوان می دهی با مثالهای تو هم خوانی ندارد .
اما اگر به واقع اینگونه باشد و فرض را بر درست بودن این بگیریم که او در حال نمایش نیمه ی خالی لیوان است آن هم به شکل مطلق .
این بخشی از توانمندی اوست که نامتعادل است .
درست مثل فردی که فقط به نیمه ی پر لیوان نگاه می کند . این فرد هم نامتعادل است اما توانمند .
در اصل هر دو به نوعی درگیر افراط و تفریط هستند و چیزی در درونشان برای فرار کردن وجود دارد .
چیزی برای انکار کردن و پنهان کردن .
چرا ؟
چون درد یا دردهایی پنهان است در روایای پنهان این افراط و تفریط .
اما نکته ی جالب اینکه این دو نفر همدیگر را کامل می کنند و باعث بالانس شدن انرژی ها می شوند !
اما
در بهترین حالت ما به داشته ها و نداشته ها تواما نگاه می کنیم و فضای امکانات خود را با بررسی دقیق لیوان می سنجیم . درسته ؟!
تا با فضای امکانات و بررسی دقیق مسائل را حل و فصل کنیم .
حال در این میان تو دوربین را به سمت او زوم کرده ای . زیادی هم زوم است و درجه را زیادی بالا برده ای . به نوعی که به شکلی اغراق آمیز او را فردی منفی می بینی ( مطلق ) .
آیا مطلق وجود دارد یا این خطای ماست ؟!
ازت به شکل جدی می خواهم این تمرین را انجام بدهی .
روی توانایی ها و داشته ها و نکات مثبت خواهرت متمرکز شو . بنویس . و بعد برو سراغ منفی ها . باز بنویس . و دقیق شو .
ببین آیا دچار خطا در مورد او نشده ای ؟! یا چند در صد خطا از خودت می توانی در تعریف او و عمل کردش پیدا کنی . ( به تکرار و تکرار و تکرار ..............این حرف به معنی بی عیب و نقص بودن خواهرت نیست . اما ما می خواهیم تو از این ارتباط به رشدی که باید برسی و از این فرصت استفاده کنی . )
متوجه هستی یا یک تو صندوقی می خواهی ؟!:311:
درس امروز را به فردا مفکن ............که فردا روز کس دیگری همین درس ها را برایت دوره می کند . بندازش توی صندوق برای روز مبادا ........
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
آره بهار :)
واقعا خردادی ها باهوشن! واقعا چیزی از نظرشون پنهان نمیمونه ولی اغلب بی دقت و حواس پرتن!
شاید واسه اینکه خیلی به جزئیات اهمیتی نمیدن
نه دنبال تاییدش نیستم. میخوام بهم بگه اگر خوب نشده عوضش کنم. اما وقتی میگه ابروت پره یعنی موهات خوبه برو
تو کار ابرو :311: حق با توئه. منم میشناسمش. فقط خواستم بگم اول نقایص رو میگه بعد از خوبی ها میگه ( که البته
خوبی ها رو نمیگه. عااااااااااااااااااشق این اخلاقشم :43: )
ولی عموما دنبال تایید دیگران نیستم. خودم خودمو شارژ می کنم.
آنی
چه تمرینی خواستی ازم. میخوای برات حسن جوئی کنم؟ اوکی :)
نکات مثبتش :
مهربون ، باهوش و متخصص ، بامزه و نمکی ، ارائه دهنده راه حل های ساده ، مترجم قوی ، نویسنده توانا ، کوشا و
تلاشگر ، منطقی ، دوست داشتنی ، اهل تفکر ، پاک و بی آلایش ، سادگی
نکات منفی :
محتاط ، مواخذه گر احساسات (بسیار عقل محوره) ، اعتماد به نفس پایین (به نظرم عدم انجام درست کارها از
اینجاست چون امروز اومده میگه میشه 30 تا اصل اعتماد به نفس رو بهم بدی) ،بی خیال و بی دقت(حواس پرتیش از
اینجاست)، قضاوت کردن دائم رفتارهای من ، ذهن خوانی (جای من فکر میکنه که خیلی ناراحتم می کنه اونم منفی)
آنی
حس می کنم اولش خیلی بد نوشتم راجع بهش چون عصبانی بودم از دستش :163:
اگر بخوام ایرادای خودمو لیست کنم بیشتره
RE: با منفی نگری و حواس پرتی خواهر بزرگترم چطور برخورد کنم؟
بیشتر بنویس این کم است . از هر دو منظر خوب به خواهرت نگاه کن و بنویس . نقاط قوت و ضعف .
بعد برو سراغ همین همکار که بعد از ساعت کاری میشه خواهرت . از اون زاویه ی کارمندی فقط بهش نگاه کن و باز بنویس . اما عجولانه نه . با دقت . بسیار ظریف ریز شو به این کارمند . روی توانایی ها . عدم توانایی ها ..........داستان خواهر بودن را دخیل در شناختت نکن . دقیقا اگر قرار باشه خانم مدیر برای این خانم رضایت نامه ی شغلی بنویسه و واقعا صادق باشه چی می نویسی .............( کامل بنویس - ریز به ریز - ...)
و همین کار را با دقت از دو زاویه برای خودت بکن . هم در جایگاه مدیر و هم در جایگاه خواهر ..........
یکی هم برای توی صندوق
دست از رمانی و طالع بینی بردار به کسب و کار خودت بچسب عزیز دل خواهر ...........:311:
اما این رو برای همین الان و بیرون صندوق می گم . این رو نگه دار برای خودت .
مشقت کامل نیست............ فرار نکن شاگرد فراری :311::46: