همکلاسی قدیمی شوهرم، تو فیس بوک ادش کرد و اونم اکسپت کرد.

دیشب باز یه مشکل پیش اومد
همسرم فیس بوکشو چک می کرد.منم کنارش نشسته بودم.یکی از همکلاسی های قدیمی دانشگاهشون به اسم نازنین شوهرمو اد کرده بود . اونم اکسپت کرد. (چند ماه پیش که ایمیل شوهرمو چک کردمو و فهمیدم با یکی از همکلاسی های قدیمی اش به اسم مهسا با ایمیل و اس ارتباط داره، چند تا ایمیل هم دیدم که شوهرم به این خانم فوروارد کرده بود یا این خانم برایش فوروارد کرده بود. ایمیل ها همه فورواردی بود و برای چندین نفر فرستاده شده بود. اما بعضی هایش حاوی عکس های ناجور بود. من اون موقع خیلی ناراحت شدم. شوهرم توضیح داد که ایمیل ها فوروادی است و برای چندین نفر فرستاده می شه و هیچ چیز خاصی این وسط نبوده. اما قول داد که دیگه از این ایمیل ها برای کسی نفرستد. از اون موقع هم به قولش عمل کرده و حتی یک ایمیل هم برای هیچ کس نفرستاده.حتی ایمیل عادی و حتی برای دوستای پسرش.) حالا نازنین ادش کرده بود و شوهرم هم اکسپت کرد. بهش گفتم دوست نداشتم اکسپتش کنی. گفت همکلاسی ام است و زشت بود اگه اکسپت نمی کردم. بعد هم چیزی بینمون نبوده که تو حساس بشوی(خودم می دانم که چیزی بینشان نبود، نازنین ازدواج کرده و بچه هم داره. به جز چند تا ایمیل که گفتم هم هیچ چیز حتی یک مکالمه ساده هم بینشان رد و بدل نشده بود) گفتم می دانم. اما دیدن اسمش توی صفحه تو ، من و یاد گذشته می اندازه و اذیت می شوم. گفت دیگه الان اکسپتش کردم. گفتم برو دیلیتش کن. اما شوهرم گفت داری به من بی احترامی می کنی و این اصرارت یعنی اصلا به من اعتماد نداری.(مشکل اعتماد نیست، واقعا دوست ندارم هر چیزی راجع به مشکل گذشته مون جلوی چشمم باشه) ولی شوهرم درک نکرد.
منم ناراحت شدم. حتی گریه کردم. دیشب برای اولین بار بود که با شوهرم قهر کردم و اومد منت کشی. خواست بغلم کنه اما قبول نکردم. پشتمو کردم بهش و خوابیدم. خیلی برایم سخت بود. اما واقعا از دستش ناراحت بودم. صبح هم بدرقه اش نکردم و حتی جواب خداحافظی اش و هم ندادم
ببخشید که طولانی شد. نمی دانم الان باید چکار کنم. لطفا کمک کنید

داری می گی چیزی بینشون نبوده معذرت خواهی م که کرده،پس شما دیگه رفتارتو عادی کن وگرنه اگر شوهرت برای رد و بدل

محبت سراغ همکلاسیش بره مقصر خودتی.

معذرت خواهی نکرد. فقط خواست بغلم کنه که قبول نکردم. من ازش انتظار داشتم به خاطر من دیلیتش کنه(هنوزم این انتظار و دارم) اما اصلا به روی خودش نمی آورد.

سلام شب نیلوفری عزیزم
الان ی خلاصه ای تاپیک های قبلیت رو خوندم وحساسیت رو درک میکنم
ولی عزیزم به نظر من نباید رو شوهرت حساسیت زیاد نشون بدی این باعث میشه کارهای عادی که قبلا جلوت انجام می داده کم کم یواشکی کنه و پنهان کاری از تو براش عادت شه.
مثلا همین چک کردن فیس بوکش رو یواشکی انجام بده نه وقتی تو در کنارش هستی
یکم این حساسیت رو کم کن و کاری کن که هیچی رو ازت مخفی نکنه

به نظر من همسرت خیلی در گیر فیس بوکش شده باید کاری کنی کمتر تو فیس بوک بره و از سرش بیفته

بعدم اینکه اومد بغلت کنه هم ی جور معذرت خواهیه :46:
به نظرم رفتارتو خوب کن و قهر نکن
قهر کردن خیلی بده
محبتتون نسبت به هم کم میشه
من دو روز حالت قهر نیمه به خودم گرفته بودم کاملا محبتم داشت کم میشد جوری که هی ساعتو نگاه میکردم که وقت اومدن نباشه .ولی الان دوباره مثل قبلم شدم خداروشکر.

ممنون نازنین جان که جوابمو دادی
باید بگویم که اتفاقا شوهرم خیلی کمتر از قبل فیس بوک می رود (هر شب حدود 10 دقیقه) اون هم معمولا ما کنار هم نشسته ایم و به همین دلیل من صفحه او رو می بینم و بعدش که من با اکانت خودم می روم او صفحه منو می بیند.(نه به قصد چک کردن) راستش مدتی است که به خودم قول دادم دیگه یواشکی چکش نکنم(واقعا اینطوری آرامش خودم بیشتر است و این مدت هم زندگیمون خیلی خیلی خوب شده) شوهرم واقعا همه جوره سعی می کنه هوامو داشته باشه تا حساسیت هایم کم شه. مثلا اس که برایش می آد می ده من بخوانم یا وقتی رانندگی می کنه گوشی اش و بهم می ده تا برایش اس به کسی بزنم و ...
اما تو این مورد خیلی ناراحتم که این همکلاسی اش و از لیست دوستایش حذف نکرد. (به این همکلاسی اش زیاد حساسیتی ندارم، چون می دانم چیزی بینشان نبوده. اما چون ازش خواستم دیلیتش کنه و قبول نکرد خیلی ناراحتم)
نمی دانم عصر که بیاید باید چه برخوردی داشته باشم. لطفا راهنماییم کنید. شوهرم خیلی غد است و معمولا عذرخواهی نمی کند. اون همکلاسی اش و هم دیلیت نمی کنه. خواسته من غیر منطقی است؟

ایشون دارن تمام تلاششونو می کنن که حساسیت های شما رو کم کنن
یکم هم شما کوتاه بیاید

اگرم قبول نکردن که اسم همکلاسیشونو دیلیت کنن، احتمالا بخاطر غرورشون بوده. شما با این درخواست و این حرفا غرورشونو شکستید

یکم از حساسیت هاتون کم کنید، کاری نکنید که این رفتارای خوب همسرتون که توی پست قبلی اشاره کردید کم کم محو بشن و بعد از اون پنهان کاری های بی دلیل بخاطر حساسیت های بیش از حد شما بوجود بیاد و پشت سر اون هم حتما شکاکیت شما بیشتر خواهد شد و باقی ماجرا

کوتاه بیاید. یکم از دریچه چشمای ایشون به قضیه نگاه کنید

اولا بگم از این دوستان فیس بوکی احساس زیاد خطر نکنید. یه عده هستن که با دوستای دانشگاهی فعلی شون توی فیس بوک ارتباط دارن و مشکل خاصی هم پیش نمیاد (چه برسه به دوستای سابق). تا چیزی برتون اثبات نشده احساس خطر نکنید. تا وقتی ساعات پای فیس بوک نشستن طولانی و "پشت درهای بسته" نشده. حتی اون موقع هم چیزی ثابت نشده

با این حال کاملا بتون حق میدم که اینطور احساس کنید. ولی به نظرم میاد که همسرتون واقعا چیزی رو ازتون مخفی نکرده. از طرف دیگه همسر شما فکر کرده که شما بهش اعتماد نداری. که خطرش به مراتب بیشتره

بهتره همسرتون رو ببخشید(که کمی لجبازی کرده) و ازش معذرت خواهی بکنید به خاطر اینکه بهش شک کردین و مسئله رو یجور دیگه براش بیان کنید. مثلا بهش بگید که اون چه احساسی پیدا میکرد اگه شما چندتا از دوستانه پسر گذشته تون رو اد میکردین. بهش بگید که اعتماد خود به خود بوجود نمیاد. به دست اوردنی و از بین رفتنیه. و بگید که هرچند همسرتون الان اعتماد شمارو داره، این کارش ممکنه باعث از بین رفتن این اعتماد بشه. اگه واقعا به این اعتماد اهمیت بده باید سعی کنه حفظش کنه

لطفا مرحله ی معذرت خواهی رو حذف نکنید! لحن هم خیلی مهمه. با لحن تهاجمی یا حق به جانب صحبت نکنید.

از طرف دیگه اگه نخواست دیلیت کنه. مثله بقیه ی زنها پیگیر نشید. ما مردها از پیله کردن زنها خیلی بدمون میاد! گاهی از سر لج طرف کارای خرکی میکنیم! از اون مسئله های کوچیکه که ممکنه تلفات زیاد داشته باشه

با این حال مشکلتون از خیلی از مشکلات مطرح شده در این سایت کوچیک تره، پس خیلی نگران نباشید

با ارزوی موفقیت:310:

داری الکی مته به خش خاش میگذاری و لوس بازی در میاری.
یعنی چی که حالا که اکسپت کرده بره دیلیت کنه؟

همین کار رو یکی از همکلاسی های آقای ما هم کردن. همه دخترا به این نتیجه رسیدیم ایشون با خانمشون مشکل دارن که اول اکسپت کرده بعد پاک کرده. و البته معناش کاملا واضحه. پیغام خانمشون به ما این بود "آهای دخترا، من به همسرم اعتماد ندارم برای همین بهش گفتم حتی تو لیستش هم نباشین"

در صورتی که اصلا ما سال تا سال این آقا رو نمیدیدیم و فقط چون جز بچه های همدوره بود دوستان اددش کرده بودن. میل فوروادی هم که خوب از اسمش معلومه. فورواردی هست برا هزار نفر....

من با اینکه دخترم و مسلما غرور یک مرد به اون نحو رو ندارم؛ همسرم اگر چنین کاری بکنه واقعا عصبانی میشم. اعتماد نداری، تازه وارد حریم خصوصی هم میشی و دستور هم میدی...

می دانم تند رفتم. ولی مشکل قبلی زندگیمون هم از همین فیس بوک لعنتی شروع شد.چکار کنم؟ می ترسم.واقعا می ترسم...
امروز یک اس بهش دادم و علت ناراحتی ام و توضیح دادم. شب همه چیز به حالت عادی برگشت.
ولی چکار کنم. من دلخورم
چند وقت پیش یکی از همکلاسی های پسر سابقم که توی فیس بوک جزو دوستانم بود، هر وقت منو می دید که آنلاینم سر صحبت و باز می کرد و شروع می کرد به چت کردن.یکبار این موضوع رو برای شوهرم توضیح دادم. با اینکه قضیه خیلی هم غیر عادی نبود، ولی اون روز چنان عصبانی شده بود که می خواست پسره رو گیر بیاره و خدمتش برسد. هر چقدر هم برایش توضیح دادم که چت هامون فقط سلام و احوال پرسی ساده بود و اکثرا من سریع خداحافظی می کردم، توجیه نمی شد. با اینکه از من نخواست اونو از لیست دوستانم حذف کنم، من اینکار و کردم تا خیالش راحت بشود.
برای همین هم تو یک مورد مشابه ازش انتظار دارم به حساسیت های من توجه کند.

آخه مورد مشابه نیست.
شما خودتون دارین میگین اون آقا پسر هرموقع شما رو آنلاین میدیده، شروع میکرده حرف زدن. (خوب این واقعا عجیبه)

ولی همسر شما فقط یک اکسپت بود. نه حرفی، نه چیزی...

همسر شما قبلا اشتباهش از همینجا شروع شده درست. پس دورادور حواست باشه. ولی نه اینکه کلا روانش رو به هم بریزی.
مثل اینه شما تو خیابون یه اشتباهی بکنی، از اون به بعد هر سری میری تو خیابون همسرت هی پالس بده که یادته...؟؟؟؟؟

واقعا بیمورد واسه خودتون نگرانی درست کردید. به نظرم حتی بهش بی احترامی هم شده:310:

یه سوال بپرسم!؟
نمیخوام صورت مسئله رو پاک کنم ولی...

اصلا این فیس بوک به چه دردتون میخوره!؟

وقتی نمیتونیم از چیزی درست استفاده کنیم و 100 تا دردسر توی زندگیمون ایجاد میکنه ، جمع کنیم بریزیمش دور که خیلی بهتره!
اینطور نیست!؟

add کردن همکلاسی های قدیمی (چه دختر یا پسر) یکی از کار های روتین تو فیسبوک هست.در کل هیجان انگیز هم هست و ممکنه فردی رو بعد از سال ها دیده باشی.پس این قسمت موضوع مشکلی نیست و شما حساس شدید.اما با توجه به سابقه خراب facebook تو زندگی شما بهتره کم تر برید و از همسرتون هم بخواهید کمتر بره.

البته این که هر دو باهم پیج هاتون رو چک میکنید ،خودش اوج اعتماد طرفین رو نشون میده و بهتره همین طور ادامه پیدا کنه.

و نکته :
بهتره انقدر با همسرتون رابطه عاطفی قوی و منطقی و به دور از تنش بر قرار کنید(با خوندن مقالات تالار و پیدان کردن راه درست) تا کاملا غرق در عشق شما باشه،این طوری دیگه خیلی هر کجا و هر زمان و در هر موقعیتی همسر شما به یاد شماست و اجازه کمترین خطا که زندگیش رو به چالش بکشه ،به خودش نمیده(این موضوع 2 طرفست و همسر شما هم باید این طور باشه-اما خوب این تاپیک مخاطبش شما بودید و من برای شما نوشتم)

سلام

واقعا فیس بوک هم معضلی شده!
وقتی ما نمیتونیم با بعضی از مسائل درون اون کنار بیایم, بهتره نداشته باشیمش.
اگر نمیتونید با این مسئله کنار بیاید, بهتره اکانتهاتون رو deactive کنید.

مساله من فیس بوک نیست. من خودم 5 ساله که عضو این سایت هستم و نیمی از دوستانم تو فیس بوک مرد هستند.مساله من ارتباط مجدد همسرم با یکی از همکلاسی هایش است که سابقا ایمیل های فورواردی نه چندان مناسب به هم می دادند. لطفا قبل از پست گذاشتن مشکل من و با دقت بخوانید.

نقل قول:

---

من خودم 5 ساله که عضو این سایت هستم و نیمی از دوستانم تو فیس بوک مرد هستند.

---

اگر همسر شما اینجا پست میزاشت که " زن من فیس بوک داره و نیمی از دوستاش مرد هستند, چیکار کنم؟ " خوشحال میشدید؟
چه حسی بهتون دست میداد؟

نقل قول:

---

مساله من ارتباط مجدد همسرم با یکی از همکلاسی هایش است که سابقا ایمیل های فورواردی نه چندان مناسب به هم می دادند.

---

ایشون با تذکر شما توضیح قانع کننده داده و کارش رو هم رو هم متوقف کرد, بهتر نیست حساسیت بی مورد خودتون رو تقلیل کنید؟

بابا بیخیال ما هم کلی از هم کلاسی های دختر رو اد می کنیم اونا هم ما رو اد میکنن
در این حد که دیگه خداییش اشکال نداره. متحجر فکر نکنیم

HMD عزیز
نیمی از دوستان شوهر من هم زن هستند و من تاپیکی با عنوان
" شوهر من فیس بوک داره و نیمی از دوستاش زن هستند, چیکار کنم؟ " نزده ام
مشکل من چیز دیگری است.

حالا گیریم که اصلا به حرفتون گوش داد و این یکی رو حذف کرد...هر روز امکان داره یه آشنای جدید پیدا بشه و باز هم همین قصه و همین آش و همین کاسه!!

ضمنا همین فیسبوک و چت و اینترنت به خودی خود مشکلی ندارند.مشکل از نوع استفاده و طرز فکر ماها هست.

برای بعضی ها میتونه مفید باشه برای خیلی ها هم مضر!!

وقتی داره به زندگیتون آسیب میزنه چرا طی یک تصمیم جدی نمیذاریدش کنار!!؟

ببینید درسته که مشکل اصلی شما الان فیسبوک نیست و در واقع سایه شک و بی اعتمادی هست که روی زندگیتون افتاده.و حذف فیسبوک و خروج از اون راه حل اصلی نیست..

اما در جهت اعتمادسازی و کاهش تنشها میتونه قدم خوبی باشه!

سلام شب نیلوفری عزیزم! :46::46:

چی شده خانم دوباره شلوغش کردی! میخواستم یک مدت اینجا پست نگذارم ولی دلم نیومد برات چیزی ننویسم!
چرا اینقدر این بنده خدا رو اذیت میکنی؟! حالا چند وقت پیش یک اشتباهی کرده و تموم شده، دیگه اینقدر بهش گیر نده عزیز دلم! اینجوری دلسردش میکنی ها!! بعد از یک مدت به خودش میگه من که هر کاری میکنم بازم اعتمادش رو به من بدست نمیاره پس بهتره مثل اون موقع رفتار کنم!!

به نظر من هم باید یکم حساسیتهاتو کم کنی چون اینجوری اذیت میشه و خودت هم اذیت میشی!!

من شوهرم فیس بوک نداره. فقط یک مدت کوتاه داشت و بعد هم حذفش کرد. چند بار علنا به من گفته که فیس بوکم رو ببندم ولی من دلیلش رو برای اینکار قانع کننده ندیدم و دوست دارم هر چند وقت یکبار توی فیس بوک دوستای قدیم ام، فامیلام، اونایی که خارج هستند رو ببینم ولی شوهرم میگه فیس بوک جای چت کردن و ببخشید میگه لاس زدنه و خوب نیست ولی من موافق نیستم. فیس بوک هم مثل هر وسیله دیگری میشه ازش خوب استفاده کرد و یا بد!! این بستگی به شخصی داره که ازش استفاده میکنه ولی من کلا اونرو مفید میدونم. منم خیلی از دوستای فیس بوکم مرد هستند!! حتی دو تاشون قبلا خواستگارم هم بودند!! ولی واقعا چه اشکالی داره شوهرت همکلاسی سابقش رو اد کنه! منم به حرف شوهرم گوش ندادم و فیس بوکم رو نبستم چون به نظرم دلایلش منطقی نبود!! فکر کنم شوهرت هم به همین دلیل اون رو حذف نکرده!!
عزیزم به نظرم سعی کن یکم درکش کنی. بعدشم یعنی چی که اومده بغلت کنه و اجازه ندادی!! دیکه هیچوقت اینکارو نکن. اون با اینکار خواسته از دلت در بیاره و ازت عذرخواهی کنه و بهت بگه چقدر دوستت داره ولی این دلیل نمیشه که هر چی بهش بگی فورا بگه چشم!! اون مرده و غرور داره و به خاطر اشتباهی که در گذشته کرده که نباید تا آخر عمر تاوان بده!!

ببخشید عزیزم :72::72::72: زیاد دعوات کردم!؟ :46::46: ولی شب نیلوفری گلم اینجا همه بهت گفتن که حساسیتت یک کم بیش از حد بوده پس موضوع رو فراموش کن و اصلا دیگه به روی شوهرت نیار!!
امیدوارم همیشه تو رو خوب و خوشحال ببینم و دیگه هم روز خودت وشوهرت رو سر این چیزا بهم نریز عزیزم!!:72::72:

به نظر من مشکل شما فقط اینه که چرا ایشون به حرف شما گوش نکردن موضوعشم مهم نیست فقط همین که احساس کردین به حرف شما گوش نمیده باعث این ماجراها شده. بهتره بیخیال شین

زیبا جان
واقعا ممنونم که برایم پست گذاشتی.توی این چند روز دائم به تاپیکم سر می زدم تا ببینم تو خوندی اش یا نه. آخه یه جورایی تو من و بیشتر درک می کنی.حالا که تو هم می گی زیادی سخت می گیرم، دیگه مطمئن شدم که ناراحتی ام بی مورد بوده.

من از اون شب به بعد اصلا به رویش نیاوردم و راجع به این قضیه هم دیگه با هم هیچ حرفی نزدیم.خدا رو شکر الانم رابطه مون خیلی خوبه
از همه دوستانی که برایم پست گذاشتند، ممنون

ﺣﺬﻑ ﻛﺮﺩﻥ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ اﺯ ﻓﻴﺴﺒﻮﻙ ﺑﻪ اﻧﺪاﺯﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺮﺩﻥ ﻳﻚ ﺩﻭﺳﺖ اﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺯﺷﺘﻪ
ﺑﻲ اﺣﺘﺮاﻣﻲ ﺑﻪ اﻭﻝ ﻃﺮﻑ ﻣﻘﺎﺑﻞ و ﺑﻌﺪﻱ ﺧﻮﺩ ﺁﺩﻣﻬﺎ

ﻭﻗﺘﻲ ﺑﻪ همﺳﺮﺕ
ﻥ اﻻﻥ اﻋﺘﻤﺎﺩ ﺩاﺭﻱ اﻟﻜﻲ اﻭﻝ ﺧﻮﺩﺕ و ﺑﻌﺪﻱ ﻫﺴﺮﺗ ﺭﻭ اﺫﻳﺖ ﻧﻜﻦ