گرایش غیرمعمول برادرهایم به مسائل جنسی

سلام ..
دوستان مساله ای پیش اومده که خیلی با خودم کلنجار رفتم بگم یا نگم ..
من دو برادر 12 ساله و 5 ساله دارم ..
چند ماه قبل برادر 5 ساله م میاد و به مامانم میگه من یه بازی جدید یاد گرفتم که اسمش شکنجه بازیه .. و بعد توضیح میده که تو این بازی باید هر دو شلوارمون رو در بیاریم و شما برگردی و .......... !!!!!!!!
یعنی کاملا میدونسته قضیه چیه ..


پارسال هم من چند تا عکس بد ( نه زیاد ) توی گوشی برادرم دیدم که چون مورد خاصی نداشت زیاد جدی نگرفتم ..


اما از بعد این قضیه خیلی دقیق شدم تو رفتارهاشون ..
و با گشتن گوشی و لپ تاپ برادر بزرگم فهمیدم که خیلی بیشتر از چیزی که باید بدونن میدونن .. فیلم های پورنو زیادی داشت که تو تمامش سادیسم و مازوخیسم حرف اول رو میزد ( مثل تجاوز و ...... )
و توی یه سایت بد هم عضو شده و خیلی چیزهای دیگه ..
من چندین بار این چیزها رو پاک کردم ولی دوباره میگیره و میبینه ..


اما موضوعی که برای همه ی ما فاجعه ست اینه که برادر ها و پسرخاله م که اونم 8 سالشه گرایش دارن که چیزهایی که دیدن رو با هم انجام بدن ..
چند بار من وقتی وارد اتاق شدم که زیر پتو بودن هر سه و داشتن یه کاری میکردن .. یا پسر خاله م به داداش کوچیکم گفته بود اگه شلوارت رو دربیاری هر چی بخوای بهت میدم ! از این جور موارد زیاد پیش اومده ..
با روانشناس هم صحبت کردیم فقط میگن که سرشونو گرم کنید .. این کارم کردیم اما فایده نداشت ..


الان بهترین رفتار با این پسرها که چشم و گوششون باز شده و از تمامی مسائل اطلاع دارن چیه ؟ یعنی برادر کوچیکم تو این سن میل جنسی داره یا فقط کنجکاویه ؟ چطور رفتار کنیم که نه حریم ها پاره بشه نه پیشروی کنن .. و با توجه با این که این فیلمهایی که اینها دیدن خیلی خیلی خیلی بد بوده و بیشترین چیزی که توشون معلومه سادیسم و مازوخیسم جنسیه باید باهاشون صحبت بشه و اگاهشون کنیم یا نه ؟!!!!!!!!


این نکته رو هم بگم که برادر من از بچگی هر چی خواسته زیر دستش بوده و تو 12 سالگی بهترین گوشی و یه لپ تاپ و psp و ...... خلاصه تمام امکانات روز رو داره .. و یه دوره ی دو هفته ای مادرم به یه بهونه ی دیگه این امکانات رو ازش گرفت که نتونه اون فیلم ها رو ببینه و به شدت درس برادرم افت کرد که بعد دو هفته بهش برگردوند .. الان هم میگه میترسم درسش رو نخونه ...

الف-ح عزیز

اشکال از سیستم خانواده و برنامه و نحوه مراقبت و کنترل آن هست .

یک پسر بچه 12 ساله لزومی نداره لب تاب داشته باشه . برای ایمن ماندن کودکان از آسیب های اینچنینی قانونها و خط قرمزهایی در خانواده باید وضع بشه . کامپیوتر نباید در فضای بسته باشه ، استفاده خصوصی و مخفیانه از آن باید ممنوع باشه . پدر و مادر واضح باید خود مرتب در ارتباط با این رسانه ها باشند و لازمه که کاملاً آگاه به کار سیستم باشند . بازی ها کنترل بشه و قاطعانه اجازه داده نشه هر بازی ای وارد خانواده بشه . فراهم شدن هرچه بخواهند و اجازه چشیدن طعم نیاز و در برابر آن پیشه کردن خویشتنداری را ندادن دقیقاً برخلاف روش تربیتی صحیح هست .

روابط با همسالان در عین اینکه باید باشد ، لازم است تحت نظارت باشد . مثلاً در اتاقی اگر بازی می کنند ، اجازه بسته بودن درب داده نشود . در یک رختخواب و زیر یک پتو اجازه خوابیدن نداشته باشند . و همه اینها نیز با توجیحات حساب شده و ....

برادران شما یکی در دوره رعایت و دیگری در دوره اطاعت پذیری هستند در حالی که پیداست در منزل شما متناسب با سن با آنها رفتار نمیشه . برادر 12 ساله دقیقاً باید منضبط باشد و برنامه ریزی دقیق و ساعتی درس و تفریح مشخص داشته و تابع پدر و مادر باشد و حتی در اجرای برنامه هاسخت گیری شود ( نه با خشونت بلکه با قاطعیت ).

برادر 5 ساله باید آزاد در عین حال از این آسیبها مراقبت شود . برای او در این سن بازیهای رایانه ای آسیب های جسم و روان دارد . سن وی سن تحرک جسم و ذهن است ، سن بازیهای فکری و حرکتی هست و پدر و مادر و بخصوص مادر باید در بازی با او فعال باشد و ذهن او را با استفاده از بازی هدایت به سمت معقولات و آموزه های درست و اخلاقی و ایمن ساز کنند. آیا در خانواده شما به اینها توجه شده ، برای آن پروژه تربیتی طراحی شده ؟ .


.

نیاز به خانواده درمانی هست . یعنی سیستم خانواده باید روند و روش و برنامه هایش زیر نظر یک مشاور خانواده که وارد به خانواده درمانی باشد بازنگری و اصلاح شود .

صرفاً متمرکز شدن روی برادارها هیچ مشکلی را حل نمی کند .


موفق باشی


.

به نظر من اصلا لزومی نداره که یک پسر بچه 12 ساله لپ تاپ و گوشی موبایل داشته باشه. این جور وسایل برای بزرگترها هم آسیب زاست(همینطور که تو این تالار هم دیده ای که بعضا باعث چه مشکلاتی شده) چه برسد به بچه ها
مطمئن باش که ضررش خیلی خیلی بیشتر از منفعتش است( منظورم افت درسی بعد از گرفتن موبایل و لپ تاپ هستش)
استفاده از کامپیوتر باید کاملا کنترل شده باشد.
اجازه نصب فیلتر شکن رو به هیچ وجه ندهید.
بهتر است برادر کوچکترتان با هم سالان خودش بازی کند. چون ارتباط کودکان غیر همسن باعث می شود تا کودک مطابق با سنش رشد نکند. ظاهرا هم برادر کوچکترت از برادر بزرگترش این چیزا رو یاد گرفته
از مادرتان بخواهید تا یک مدت تمام تمرکزش رو بگذاره روی تربیت برادرانت و حل مشکلشان. بلوغ زودس باعث ایجاد مشکلات زیادی در آینده برایشان می شود.

زمینه های مذهبی و ارزشی را تقویت کنید.البته معجزه نمیکنه ولی بد نیست:310:

من هم با نظر kamrava موافقم

برای مثال صحبت و نصیحت های یه مربی پرورشی یا دینی خیلی میتونه تاثیر گذار باشه.پس پدر و مادرتون با حضور در جلسه اولیا مربیان میتونند خواهش کنند که در این زمینه ها و مخاطراتی که برای سلامتیشون داره و همینطور گناه ها و دین بیشتر صحبت کنند.

نکته دیگه اینکه متاسفانه زمینه این بی بند و باری ها بعضا از دیگر اعضای خانواده و محیط منزل، به طور کاملا ناخواسته، آغاز میشه.برای مثال وقتی زنان خانواده هر نوع لباسی رو در منزل استفاده میکنن یا خانواده به اتفاق هم پای برنامه های ماهواره میشینن که در اکثر فیلمها و سریال ها صحنه های بوسه و معاشقه نشون داده میشه،خودبه خود زمینه کنجکاوی های ذهنی برای بچه ها هم فراهم میشه!!

مطلب دیگه در مورد دوستان ایشون هست.100% مطمئن باشید دوستان صمیمی ایشون در مدرسه نیز دستی در این کارها دارند! پس باید اونها هم تحت نظر قرار بگیرن.

واقعا ممنونم که انقدر سریع جواب دادین .

فرشته ی مهربان عزیز
کاملا حق با شماست و این موضوعیه که من خودم سالها به مادرم گفتم .. این برادر من از 8 سالگی موبایل داره و همیشه لب تاب یا کامپیوتر داشته ... و به دلیل اینکه وضع مالی پدرم در دوران کودکیش بسیار عالی بوده مدام خواستن که سیرابش کنن از امکانات .. و همین مسئله ساز شده برای ما ..
من که خودم سالهاست با کامپیوتر کار میکنم و همه مشکلات کامپیوتریشون رو از من میپرسن نزدیک به ده بار مویابل و سیستمش رو چک کردم . انقدر که قشنگ مخفی شون کرده بود و ابدا نمیشد حدس زد . که این نشون میده این بچه پیش زمینه ی پنهان کاری رو داره ..
متاسفانه مادر و پدرم هیچ قاطعیتی درباره ی تربیت فرزندانشون به کار نمیبرن . رو پدرم که اصلا نمیشه حساب کرد چون هم زیاد خونه نیست هم سریع قاطی میکنه و بد اقدام میکنه .
مادرم هم به دلیل علاقه ی بیش از حدش به بچه ها یه جور دیگه لوسشون میکنه و نمیتونه قاطعیت به خرج بده . اوایل حتی باور نمیکرد و میگفت دروغ میگی .. هرچقدر هم من سعی میکنم فایده نداره . مثلا اصرار میکنم مسئولیت هایی رو بهشون واگذار کنه که مسئول بار بیان همه ش میگه بچه ن !! یا میگم این امکانات رو بگیر میگه درسش افت میکنه یا پاک کن که دیگه نگاه نکنه ..

شب نیلوفری عزیز
تو خونه ی ما چهار تا کامپیوتر هست و سه تا لب تاب . من واقعا از ضررای این قضیه اگاهم اما چه کاری میتونم بکنم ؟! من بیشتر وقتم رو کار میکنم و واقعا وقت برای کنترل چیزی ندارم . مادرم هم گرفتار کارهای خونه و مشکلات خانوادگی و برادر کوچیکمه و ما تا سرمونو بر میگردونیم داداشم یه گوشه یا پای لب تاپشه یا موبایل !!

کامروای عزیز
ممنونم از نظرت ..
راستش ما خانواده ی زیاد مذهبی نیستیم ولی بی بند و بار هم نیستیم ..
سعی میکنم این رو تو اولویت هامون قرار بودم .

مهرداد عزیز
حرفتون در مورد ماهواره کاملا درسته ..
با اینکه ما فقط کارتون و سریالهاش رو نگاه میکنم اما شما درست میگین و تاثیر زیادی میتونه داشته باشه ..



دوستان چند تا سوال دارم :
1- الان دقیقا قدم به قدم باید چکار کنیم ؟! ( ببخشید اما موضوع خیلی حساسه ! )
2- با مادری که قاطعیت به خرج نمیده و پدری که نمیشه باهاش منطقی حرف زد چه کاری از دست من برمیاد برای برادرهام ؟
3- ایا باید در این زمینه به طور مستقیم باهاشون حرف بزنیم یا نه ؟!
4- اگر قرار به گرفتن امکانات ازشون باشه به چه بهانه ای این کار باید انجام شه ؟! بگیم به دلیل اینکه ما فهمیدیم تو چیکار میکنی یا یه بهونه ی الکی بیاریم براش ؟
5- حتی اگر امکانات رو بگیریم این مسئله تو فکر این بچه ها هست . با اون چکار کنیم ؟!
6- فکر میکنم وضعیت برادر بزرگم رو درست متوجه نشدید .. کوچیکترین مطلبی که ایشون از این سایتهای ... میخونه زنا با محارمه !! فیلمهاش تمام پر خشونت و رگه های سادیسم هست . این مسئله اهمیتی نداره ؟ چطور باید درباره ی این مسائل اگاهش کرد ؟

نقل قول:

---

...کوچیکترین مطلبی که ایشون از این سایتهای ... میخونه زنا با محارمه !! فیلمهاش تمام پر خشونت و رگه های سادیسم هست . این مسئله اهمیتی نداره ؟ چطور باید درباره ی این مسائل اگاهش کرد ؟

---

درباره زنا با محارم من مطمئنم ریشش پوشش نامناسب خانمها در منزل هست.حالا نه صرفا منزل شما یا نه صرفا در تمامی اوقات..به هر حال عاملی هر چند کوچک بوده که ایشون رو تحریک کنه!
مثلا حتی خاله ،عمه،..در برخی مهمانی ها... یا در منزلتون قبل از خواب که شاید لباس راحت و باز بپوشید و یا موقع بیرون آمدن از حمام لباس کامل نباشه یا مثلا موقع خواب ظهر... ، زمینه این تحریکات و خیالپردازی ها میتونسته فراهم بشه...

حتی کار میتونه به فیلمبرداری ها و عکس گرفتن ها و دید زدن های یواشکی هم برسه! طوری که حتی به فکرتون هم نمیرسه!

در مورد سادیسم و خشونت هم به نظرم ریشش رو باید در اولین تجربیات ایشون از این ماجراها جستجو کرد..مثلا آزار به وسیله بچه های بزرگتر مدرسه، یا بالعکس خود ایشون بچه های کوچکتر رو هدف قرار داده باشه...

راستی یه سوال برام پیش اومده!! شما فرمودید که هربار بعد از پیدا کردن این مطالب در لپ تاپش اونها رو پاک میکنید..ولی باز دوباره میره سراغش....پس 100% میدونه که میدونی!!! درسته!؟
یعنی پیش خودش تقریبا خیالش از بابت شما راحته! یعنی به خودش میگه فوقشم پیداشون میکنه و پاکشون میکنه و اتفاق دیگه ای برام نمی افته!!
البته من توصیه نمیکنم رفتار دیگه ای انجام بدید به خاطر حساس بودن قضیه به نظرم بهتره در این زمینه مشاوران نظر بدن.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط الف-ح

یه دوره ی دو هفته ای مادرم به یه بهونه ی دیگه این امکانات رو ازش گرفت که نتونه اون فیلم ها رو ببینه و به شدت درس برادرم افت کرد
که بعد دو هفته بهش برگردوند .. الان هم میگه میترسم درسش رو نخونه ...

---

نخونه که نخونه ، عزیزم ، یه مهندس که مشکل روانی داشته باشه خوب هست یا یه دیپلمه یا حتی سیکل که روان سالمی داره ؟؟

در ضمن وقتی روان یک انسان سالم باشه خود به خود باعث اصلاح شدن مابقی رفتارهیش به سمت خوبی و بهتر شدن می شود

الف-ح گرامی ، نمیدونم چقدر می توانی برای رفع این مشکل و بهبود مساله تلاش کنی ، چراکه همراه بود کل خانواده یعنی مادر و پدرتون در این قضیه خیلی لازم هست
نمیشه شما منع کنی و یا محدودیت ایجاد کنی ، بعد مثلا مادرتان بیاید برعکس شما رفتار کند ، این روش به مراتب اثر مخرب تری دارد

حتما با مشاور خانوده و خصوصا روانشناس بالینی در ارتباط باش ، تا راهکارهای اصولی را به شما بگوید
این قضیه رو خیلی خیلی جدی بگیر .... خدایی نکرده عواقب بد ان نه تنها برادرهایت را گرفتار می کند بلکه به نوعی شما و خانواده تان نیز درگیر خواهید بود

انچه که به نظر من می رسد این هست که
>>> قاطعیت داشته باشید ، و از مادرتان نیز بخواهید که همراه با شما باشد ، اما قاطعیت را با عصبانیت و کدورت ، یکی نکنید ، قاطع بودن یعنی در همین حال که آرام هستید و خونسرد و با منطق رفتار می کنید ، از تصمیم و حرفتان کوتاه نمی آیید ، و چنانچه خشمگین شدید ، خشم خود را مدیرت می کنید ( باید جوری باشه که بتوان روی حرف شما و رفتار شما حساب کرد ، باید با احترام رفتاری اصولی را در پیش بگیرید و الکی هم دلسوزی نکنید ، حتی اگه با قهر ، با تندی ، با فحش و ... مواجه شدید نباید از موضع صحیح تون کوتاه بیایید)
>>> وقت زیادی را با آنها بگذران ... یه جورای صمیمی شوی تا به مرور زمان این مساله را مدیرت کنی که برطرف شود
ببین برادرهایت سرشار از انرژی هستند منتها این انرژی و نیرو داره هرز میره ، یه مدیرت صحیح می خواهد
وقت هایی بگذار باهم بیرون بروید ، پارک بروید ، کوه ، اسکی ، پیاده روی
دور هم جمع شوید با هم خوشحال باشید و کلا وقت ها اینگونه مدیریت شود
>>> این وسایل را هم از دم دست برادرهایتان با روی باز جمع آوری کنید ، حساسیت ایجاد نکنید ، معمولا انسانها از هر چیزی که منع شوند ، حریص تر می شوند ...

>>> در خلال اینکه صمیمی می شوی ، اگر روانشناس بالینی و مشاوره خانواده صلاح دید ، در خصوص مضررات این رفتارهای خشن و بیماری های آن و عوارضش با برادر بزرگترت صحبت کن ، یه جورایی آگاهش کن ، برادرت را طرد نکن ، مستمر همراهی اش کن تا از بدی های این قضیه آگاه شود تا خودش دیگر سمت این مساله نرود



.

سلام دوست خوبم.منم کم و بیش این مشکلو دارم.و مخصوصا اینکه خانوادم قاطعیت ندارن.اصلا قانونی برای استفاده از وسایل یا اینکه تا چه ساعتی می تونه بیرون باشه و.......نیست.مادرم متاسفانه بیشتر رو پدرم زوم کرده و هر چه قدر می گم برادرم بیشتر به تو احتیاج داره جدی نمی گیره.به نظرم هر خانواده با هر اعتقادی باید قوانینی داشته باشه.این تابع قانون بودن خودش باعث می شه یه فرد یاد بگیره نباید سر هر چیزی بره.یاد می گیری هر چی به روح و روانت آسیب بزنه نباید طرفش بری.این حرفی که می زنم شاید خیلی بعید باشه اما تاثیر خودشو می ذاره.

مهرداد عزیز
بله تا قبل این مسئله من زیاد توجهی به پوششم تو خونه نداشتم و راحت لباس میپوشیدم .. فکر میکردم سنش کمه و متوجه نمیشه فعلا این چیزها رو .. اما از وقتی فهمیدم خیلی رعایت میکنم و حواسم جمعه که لباسم پوشیده باشه ..
نه برادرم نمیدونه که من پاک میکنم .. مثلا یه درایوش رو کامل فرمت میکنم یا کاری میکنم که مجبور شه ویندوز عوض کنه یا به همراه اونها چند تا از برنامه هاشم پاک میکنم که شک نکنه ..
تنها برخورد مستقیمی که داشتیم دو روز پیش داشت با گوشیش ور میرفت .. منم بدون منظور رفتم از دستش کشیدم که سریع پرید ازم بگیره .. گفتم مگه چی داری که نباید ببینم ؟ گفت داشتم جوک میخوندم .. و چون فکر میکرد من این مسائلو نمیفهمم سایتو اورد که نوشته بود جوکهای س.ک....ی . منم گفتم این جوکه ؟ گفت ببخشید غلط کردم دیگه نمیکنم به مامان نگو .. منم گفتم دیگه حق نداری دست به گوشی و کامپیوتر بزنی .. اگه یه بار دیگه ببینم به مامان بابا میگم .. گفت باشه ..
نمیدونم کارم درست بوده یا غلط ؟؟ در هر صورت دو روزه که دیگه دست نمیزنه ..


بالهای صداقت عزیزم
ازت ممنونم بابت حضورت و نظرات ارزشمندت ..
حرفهات رو کاملا قبول دارم .. منتها مادرم هم باید همکاری کنه .. کار زیادی از دست من برنمیاد ..
امروز دوباره با یه مشاور دیگه صحبت کرده بود و مشاور بهش گفته بود یه مرد از اعضای نزدیک خانواده باید باهاش صحبت کنه .. مادرم هم گفته بود نمیتونم به کسی بگم پدرشم نمیخوام زیاد وارد ماجرا شه .. مشاور گفته بود یکی از دوستای خودم هست که اونم مشاوره ببریدش پیش اون .. بهش بگین چون به سن بلوغ رسیدی باید با یه مشاور صحبت کنی ..
به نظرتون این راه حل چطوره ؟؟
ببریمش یا ممکنه بدتر شه ؟
فعلا که من با اون ماجرائی که تعریف کردم مانع دسترسیش به لب تاپ و گوشی شدم .. همین طور ادامه بدم ؟ یا مثلا به یه بهونه ی دیگه ازش بگیرم بگم لازم دارم ؟؟
خوشبختانه به اون صورت نمیدونه که من میدونم .. فقط همون یه بار که داشت جوکهای بد میخوند رو من به روش اوردم و دیگه اصلا .. دوس ندارم حریم ها پاره بشه ..

پس همین موضع رو حفظ کنم و وقتشون رو پر کنم و بیشتر باهاشون باشم ؟ و چند تا کلاس هم میتونم بنویسمشون که انرژی شون تخلیه بشه ؟


رایحه ی عزیزم
تاپیکت رو که درباره ی برادرت بود خوندم عزیزم .. و همون باعث شد که به مامانم بگم فعلا دست نگه داره و بهش چیزی نگه تا من موضوع رو اینجا مطرح کنم ..
واقعا این بی قانونی تا الان هم به ضرر من و هم به ضرر برادرهام بوده .. منم تو سن حساسم چون قانون نداشتیم و قاطعیت نبود دچار خیلی مشکلا شدم ..
اما من فقط دختر این خانواده م .. تا میام حرفی بزنم برادرهام به پشتوانه ی مادرم میگن تو دخالت نکن .. تا جائی که وقتی یه کدومشون مثلا یه لیوان اب میخواد و من میگم برو خودت بردار مامانم میگه چیکار داری من خودم براش میارم !
یعنی اصلا اجازه ی رشد و مسئولیت پذیری رو به این بچه ها نمیدن ..
کاش این اختیار رو داشتم که میتونستم قاطعیت به خرج بدم براشون !!!

قاطعیت شما بجا بوده و ظاهراً تأثیر گذار هست . مشاور از وضعیت سنی و نکاتی که باید توجه کند بگوید و آسیبها و خطراتی که در کمین هست و از این میان به همین مسائلی که گرفتار شده بگوید و عوارضش را بیلان کند و توصیه کند که مواظب باشد و بگوید چون برادر دیگری داری که حتماً از تو الگو میگیرد لازمه بیشتر مراقب باشی .

شما هم بهش نزدیک شده باهاش دوست شو و به صورت غیر مستقیم بگو راستی تا حالا به چیزی که غیر اخلاقی باشه برنخوردی توی اینترنت یا بین دوستات ، و اگر گفت نه ، بگو مواظب باش این روزها خیلی از این آلودگیها زیاد شده که روح و روان و جسم را داغون میکنه و اگر چیزی بود یا سئوالی در این رابطه ها برات پیش اومد بیا بپرس تا با هم راجع بهش صحبت کنیم . فعلاً اینجوری سعی کن بهش نزدیک بشی و ....

مادرت هم بهتره به بهانه درس و ... گوشی و لب تاپ را از دسترسش خارج کند . و شرط کند که بعد از مدرسه و در صورت موفقیت در تحصیل ساعات مشخصی در روزهای مشخصی اجازه دارد با لب تاپ کار کند .


.

چشم فرشته ی مهربان .. حتما کارهایی که شما و بقیه ی دوستان گفتین رو انجام میدم ..

خیلی سختمه .. احساس میکنم مادرم اصلا پشتم نیست و قاطعیت به خرج نمیده ..
یعنی تو همه ی موارد همین طوره .. هردفعه هم که باهاش صحبت میکنم یا موقتی قبول میکنه یا میگه این راهش نیست ..
البته اونم خیلی دوست داره این مشکل حل بشه و واقعا ناراحته ..
اما فکر میکنه بهتره مثلا گوشیشو قایم کنه یا لب تاپشو بشکنه تا اینکه با قاطعیت بگه اجازه نمیده ..

چشم فعلا همین رویه رو ادامه میدم ..
3 روزه که دست به لب تاپ و گوشیش نزده :227::227: و این فعلا خبر خوبیه ..
من که از افکارش خبر ندارم فقط میتونم دعا کنم تو ذهنش هم همچین چیزی نباشه ..
بعد از تعطیلی ها هم حتما میبریمش پیش مشاور ..

دوست عزیز
صرفنظر از اینکه خانواده مذهبی داریم یا غیر مذهبی ،لازمه که ما بعنوان بزرگتر ارزشها را به کودکانمان بیاموزیم.
مسئولیت پذیری ، قابل اعتماد بودن ، داشتن حس همکاری ، نظم و ترتیب ، راستگوئی ، باورهای صحیح و... ارزشهائی هستند که راه زندگی رو به فرزندانمون نشان می دهند.
البته با داشتن یه زمینه مذهبی، ارزشها آسان تر منتقل می شوند.

جالبه بدونید کودکان هم نیاز دارند که این ارزشها را بدانند و هم خواسته شون اینه که بزرگترها وقت گذاری کنند براشون که این حدو حدود را به اونها منتقل کنند. اونها قوانین واضح و روشن و ارزشهائی که بتونن مسیر زندگی خودشون رو پیدا کنند رو دوس دارند.

یادتان باشد همه بچه ها حتی بزهکاران هم به حمایت پدر و مادر نیاز دارن.
درباره هوش هیجانی در سایت مطالبی رو بخونید ، هم خودتون یاد بگیرید هم نحوه انتقالش به داداشاتون رو .
برای بچه ها وقت بذارید ، گردش و پارک رو با برنامه (برنامه برای آموزش غیر مستقیم ارزشها به بچه ها) ،تنظیم کنید و شما به پدر ومادرتون پیشنهاد بدید.
مثلا با هم برید محک ، با هم برید بهزیستی ، گاهی شما پولی رو به داداشتون بدید و بگید به اون نیازمند کمک کنه ، بندازه داخل صندوق صدقات.
کارهای خوب و پسندیده رو با دستان کودکان انجام دادن ، راهی برای انتقال ارزشهاست.

زمانهائی رو که با هم هستید ، کل خانواده با هم بیشتر و بیشتر کنید ، حتی اگه شما دوس دارید بیائید پای همدردی ، بخاطر داداشها نیائید و با اونها باشید.
سعی کنید اگر پدر و مادر الگوی خوبی برای بچه ها نیستند ، شما (الف -ح) الگوی خوبی باشید.
بچه ها نیاز دارند به الگوی مثبت.

جناب baby خیلی ممنونم از حضورتون و حرفهای قشنگتون
چشم سعی میکنم الگوی خوبی براشون باشم و بیشتر وقت بذارم ..

راستش دلم خواست از پیشرفت چند روزه ی بچه ها صحبت کنم :227::227:
الان 6 روزه که دست به لب تاپ و گوشیش نزده .. :227::227:
یکم بیشتر داره برای درساش وقت میذاره و رابطمون با هم بهتر شده ..
برادر کوچیکمم دیگه حرفی در این مورد نزده و چیزی نمیگه .. :227:
فقط یه بار که پسرخاله م اومده بود و این سه تا با هم بودن هی میرفتن تو اتاق یواشکی حرف میزدن که من دائم حواسم بهشون بود و نذاشتم زیاد تنها باشن ..:227:
خوشحالم که همه چیز ظاهرا اروم شده ..

ولی هنوز مادرم هیچ قاطعیتی به خرج نمیده !
آخه مگه من چقدر میتونم حواسم بهشون باشه یا براشون محدودیت ایجاد کنم .. بالاخره یه جا میگن به تو ربطی نداره مامانمون هست ..
مثلا ما شبا میخوایم سریالای ماهواره رو ببینیم و من به مامانم میگم به پسرا بگو برن بخوابن .. اونم یه دفعه میگه و اونا نمیرن ! یکم بعد خودم دوباره میگم و باز نمیرن ! چند بار این قضیه تکرار میشه و حتی با دعوای من هم نمیرن و دست اخر مامانم میگه ولشون کن ! خب معلومه که ماهواره برای پسربچه های این سنی چیز قشنگی نداره !
و من میترسم این جرقه ای باشه برای شروع دوباره ی اون کارها و این دفعه یواشکی تر و پنهان تر .. حرف زدن با مادرمم واقعا فایده نداره چون فقط همون لحظه یادش میمونه و بعد دوباره برمیگردیم سر خونه ی اول !
البته این فقط یه مثال بود و کلا من دست تنها نمیتونم همیشه دور نگه شون دارم از این مسائل ..

چیکار باید کنم ؟
همین طور یه تنه برم جلو و دائم مواظب باشم ؟
آخه من خیلی دیگه تو این خونه باشم چند ماهه و بعد میرم سر خونه زندگی خودم ..
از اونجا که نمیتونم حواسم بهشون باشه ..
میترسم خامم کرده باشه و جلوم فیلم بازی کنه و یواشکی وقتایی که من خونه نیستم این کارو بکنه ..
از بچه های این دوره و زمونه هر چی بگی بر میاد :311::311::316:

نقل قول:

---

مثلا ما شبا میخوایم سریالای ماهواره رو ببینیم و من به مامانم میگم به پسرا بگو برن بخوابن .. اونم یه دفعه میگه و اونا نمیرن ! یکم بعد خودم دوباره میگم و باز نمیرن ! چند بار این قضیه تکرار میشه و حتی با دعوای من هم نمیرن و دست اخر مامانم میگه ولشون کن ! خب معلومه که ماهواره برای پسربچه های این سنی چیز قشنگی نداره !

---

خوب دختر خوب معلومه با این رفتارها اونا کنجکاوتر می شن.اونا به خوبی می دونن علت اینکه ازونا می خواین برن بخوابن چیه.مطمئن باش اگر مادرت هم قاطع بود کنجکاوی آنها بیشتر می شد.شما خودتون از خواستتون بزنید و سریال نبینید بهتره.