اعتیاد شوهر خاله ام

سلام ..
دوستان این مشکل مربوط میشه به خاله من .. از اونجایی که خودش دسترسی به اینترنت نداره من این تاپیک رو براش درست کردم و صحبت های شما دوستان رو بهش منتقل میکنم ..

خاله م و شوهرش 6 ساله که با هم هستن .. دوسال دوست بودن و سه سال عقد کرده و یک سالم هست که ازدواج کردن و یه دختر 5 ماهه دارن ..
خاله م دیپلم و شوهر خاله م تا اول راهنمایی خونده .. خاله م 23 سالشه و شوهرش 26 ..

تو دورانی که دوست بودن جفتشون شیشه مصرف میکردن .. از زمانی که عقد کردن خاله م دیگه ترک کرده ولی شوهرش همچنان ادامه میده .. متاسفانه همه ی خانواده هم متوجه این قضیه شدن و اعصاب همه به هم ریخته ..

شوهر خاله م بچه ی طلاقه و یه خواهر داره .. مادرش سالها پیش ترکشون کرده و الان دوساله که برگشته و با پدرشون زندگی میکنه ( بدون اینکه محرم بشن ) و از زمانی که مادره اومده شوهر خاله م مصرفش خیلی بیشتر شده .. پدرشون مشروب خوره و عموهاش معتاد و کلا وضع خانوادگیشون خیلی خرابه ..

بیشتر از همه دلمون برای دختر 5 ماهه ش میسوزه .. که در اینده چی میخواد بشه ..
چند وقته که مصرفش روزانه شده .. یعنی هر روز میکشه و شبها تا صبح بیداره و نمیخوابه .. وضع جوری شده که خاله م و دخترش امنیت جانی ندارن ..
یه شب تو خواب داشته خالمو خفه میکرده و بعد اینکه خاله م جیغ و داد میکنه به خودش میاد و میگه تو همین الان یه گرگ بودی !!
واقعا گیر کردیم .. عقلمون به هیچ جایی قد نمیده .. هر چقدر هم به خاله م میگم بیا برو مشاوره میگه برم چی بگم ؟ از نظر مالی هم وضعشون زیاد تعریفی نداره ..
ما واقعا براشون نگرانیم و شبی نیست که راحت بخوابیم و نترسیم که ایا فردا این مادر و دختر زنده ن یا شبونه سرشون رو بریده ؟
خواهش میکنم راهنمایی کنید .. اگر توضیح بیشتری لازم هست بگید لطفا ..

شیشه خیلی بد دردیه ، خیلی .................. خیلی هم خطرناکه برای اطرافیان فرد معتاد
چون تاثری میذاره که فرد دست به اعمال خشونت آمیز میزنه و توهم میزنه که به قول شما مثلا طرف گرگه یا موجودات خیالی دیگه!
نمی دونم چی بگم شما باید اول به فکر امنیت جانی اون دو تا باشید به نظرم فعلا دورشون کنید از اون خونه اگه یه بلایی سر اون بچه کوچیک بیاره چی؟ ممکنه با گریه یا حرکات کوچیکش یهو بزنه به سرش! مثلا فکر کنه یه غولی چیزیه و بره ..... دست خودشم که نیست کار شیشست
یه سرچ تو نت بکن ببین اکثر قتل ها .. کار آدم هایی بوده که اعتیاد شدید به شیشه داشتند و لحظه انجام جنایت اصلا متوجه نبودن و تو خیالات خودشون مثلا داشتن یه گوسفندو میکشتن! خیلی مراقب باشید
سریعا هم برای درمانش اقدام کنید ، واجب تر از مشاور برای ایشون پزشک ترک اعتیاده! البته خیلی شانس موفقیتش خیلی هم قوی نیست ، واقع بین باشید
خدا لعنت کنه اون کسی که این ماده خطرناک رو انداخت به جون مردم.

ممنونم کبود عزیز ..
حقیقش ما خیلی اصرار کردیم که خاله م بیاد و با ما یا مادرش زندگی کنه .. اما قبول نمیکنه و خیلی مغروره .. هر راه حلی که جلوی پاش میذارم میگه امتحان کردم و فایده نداره ..
یه سری مراکز هست که تماس میگیری و میان فرد معتاد رو میبرن و ترکش میدن .. حتی این رو هم پیشنهاد دادم و گفتم نگران هزینه ش نباش جور میکنیم .. اما قبول نمیکنه . میترسه میگه ممکنه بره و وقتی برگرده منو اذیت کنه که اینکار رو باهاش کردم ..
شوهرش رو دوست داره اما رفتارهاش خیلی بده .. مثلا از همون اوایل نامزدی میخواست که حرف حرف خودش باشه و تو جمع به شوهرش توهین میکرد .. یا سر کوچیکترین مسئله ای داد و بیداد راه میندازه و دعوا میکنه .. به شوهرش اعتماد نداره و چکش میکنه دائم ..
این رفتارها بیشتر شوهرش رو هل داد سمت اعتیاد ..
هم این رفتار خاله م هم رفتار پدر و مادر شوهر خاله م .. همین پریروز که شیشه کشیده بود به خاطر این بود که با خانواده ش دعوا کرده بود و اونا بیرونش کرده بودن ..
نظرتون درباره ی اون مرکزی که گفتم چیه ؟ ایا ممکنه ترک نکنه و برگرده زن و بچه ش رو اذیت کنه ؟
راه حل دیگه ای نیست ؟ مثلا کاری که خاله م بتونه انجام بده و اونو دور کنه از این مسئله .. ( با توجه به این که 7 ساله شیشه مصرف میکنه .. )
یه مورد دیگه اینکه شوهر خاله م مذهبی نیست .. اما عاشق امام حسینه .. تمام گوشیش پر نوحه ست و چندین ساله که تاسوعا و عاشورا و شهادت ها قمه میزنه .. اما امسال به قدری مصرفش رفته بالا که شب تاسوعا و عاشورا رفت شیشه کشید .. من به خاله م گفتم از این موضوع استفاده کن و بگو ببین اقا امام حسین از دستت ناراحت میشه و امسال لیاقت عزاداریش رو ازت گرفت ..

خواهش میکنم هر نظری دارین یا اگه کسی تجربه ای در این مورد داره بهم بگه ..ممنون

الف-ح عزیز.واقعا ناراحت شدم.نمی دونم مستند شیشه رو دیدید یا نه.ولی من تو همون مستند با کنگره 60 آشنا شدم.اگه تهران باشین که خیلی خوبه.اول خودتون برید اونا بهتون می گن چی کار کنی.روش ترکشون 11 ماهه ست و روان درمانی هم داره.اگه شوهر خالت خودش خواستار ترک باشه هم خیلی خوب می شه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط کبـود

سریعا هم برای درمانش اقدام کنید ، واجب تر از مشاور برای ایشون پزشک ترک اعتیاده!

---

به خاطر امنیت بچه هم که شده، زودتر اقدام کنید.پیشنهاد مرکز ترک اعتیاد خوبه. نگران نباشید. بعد از اینکه شوهر خاله ات به امید خدا ترک کرد،از خاله ات به خاطر کاری که کرده ممنون هم می شود.

دوستای خوبم ممنونم از کمکتون ..
حقیقتش ایشون اصلا علاقه ای به ترک نداره .. هر وقت خاله م میگه بیا بریم یه جا مشاوره و دکتر شروع میکنه دعوا و داد و بیداد .. بارهای بار هم کارشون به درگیری فیزیکی کشیده ..
حالا ما چطور میتونیم راضیش کنیم که با پای خودش بیاد ؟ چون مهم ترین نکته اینه که فرد معتاد خودش بخواد و ترک کنه .. حتی اگه ما به زور ببریمش بازم برمیگرده سمت مواد ..

سلام الف - ح عزیز . اعتیاد موضوع حساسی است مخصوصا اعتیاد به شیشه که نمی شه همین طوری درمورد آدمی که این مشکل را داره نظر داد.
من هم دقیقا همسرم همین مشکل رو داشت و خودش می گفت که پیش دکتر نمیاد. اون باید خودش بخواد که بیاد و ترک کنه . مخصوصا شیشه ، من به خاطر مشکل خودم خیلی تحقیق کردم حتماً باید دکتر بره و تحت درمان قرار بگیره و درمانش هم نیاز به زمان و اراده طولانی مدت داره.
بخاطر حساس بودن موضوع هم کسی نمی تونه زیاد نظری بده . من پیش چندین مشاور خوب رفتم اما اونا هم نتونستن نظر قطعی راجع به زندگیم و همچین آدمی بدن.

در هر صورت تلاشتون رو بکنید که برای درمان ببریدش.

گل یاس عزیزم تونستی همسرت رو راضی کنی که برای مشاوره یا ترک بیاد ؟
اگه اره چه طور این کار رو کردی ؟ چه جوری راضیش کردی ؟

مشکل اینجاست که این فرد اصلا قبول نداره که معتاده ! دائم میگه وقتی اعصابم خرده میکشم و تقریبا هر روز هم اعصابش خرده !!
هر چند وقت یه بار به خاله م میگه دیگه این کار رو نمیکنم اما چند ساعت از حرفش نگذشته دوباره میره سراغش .. و مثلا وقتی خاله م میگه تو قول داده بودی فحش میده و کارشون به دعوا و کتک کاری میرسه ..
بیشتر از همه نگران اینده ی اون بچه هستم ..
دوستان ممنون میشم بازم نظراتتون رو بگید که چطور باید رفتار کنیم و چطور راضیش کنیم برای اومدن به مراکز ترک ؟؟

متاسفانه من نتونستم راضیش کنم و الان تصمیم دیگه ای برای زندگیم گرفتم ولی همسر من هم همین طوری بود تقریبا بیشترشون اینطوری هستند و میگن ما معتاد نیستیم .
نیاز نیست بهش بفهمونید که معتاده فقط بهش بگید چون این ماده رو استفاده کردی حتماً باید تحت درمان قرار بگیری. همشون رو اسم معتاد حساسن.

به دلیل استفاده شیشه فعلا وضعیت حفظ جان و سلامت افراد دخیل در رابطه از همه مهم تر است .

نکته ی بعدی به فرد بیمار نباید گفت معتاد تا روزی که خودش به این باور برسد و در فضای انکار و مقاومت نباشد .


با خاله خانم صحبت کن که ابدا از این کلمه ( معتاد ) استفاده نکند و امتحان کند ببیند در حد فواصلی که حال شوهر خاله خوب است می تواند با محبت و مهربانی فوری او را به مراکز ترک اعتیاد بکشاند یا نه .

ضمن اینکه خاله خانم به هر حال باید بهای این انتخاب خود را بدهد .....

می تواند کاری نکند و منتظر رویدادهای سخت آینده در کنار همسر و بچه اش باشد .
می تواند سلامت پدر بچه اش را به قیمت ترک کردن او از زندگی بپذیرد و این ریسک را بکند . ضمن اینکه چنین مشکلی اتفاق نمی افتد و شوهر خاله بعد از سلامت یافتن از خاله تشکر هم خواهند کرد .

برای مواقع بحران

-با بیمارستان روزبه یا بیمارستان رازی و سایر بیمارستان هایی که بخش روانپزشکی دارند تماس بگیرید و از آن ها کمک بخواهید .

- با نیروی انتظامی تماس بگیرید .

آنی عزیز خیلی ممنونم از حرفهای قشنگی که زدی ..
پس فعلا عاقلانه ترین راه اینه که وقتایی که حالش خوبه سعی کنه با زبون و منطق راضی ش کنه که بره مراکز ترک اعتیاد .. و اگر این راه مفید واقع نشد خونه رو ترک کنه و بگه تا زمانی که باهام نیای بریم یکی از این مراکز و تصمیم قطعی نگیری برای ترک این ماده ای که به سلامتیت ضرر میزنه من برنمیگردم ..

درست متوجه شدم ؟؟
ببخشید که دوباره میپرسم اخه موضوع خیلی حساسه میترسم من حرفای شما رو بد متوجه بشم و به خاله هم بد منتقل کنم و اوضاع بدتر بشه ..

ابدا فرد معتاد را نباید به وادی ترس و تنهایی و ترس از دست دادن و رهایی و.......برد . ( فرد معتاد خودش به حد کفایت این ترس ها را با خود حمل می کند و توان فشار مضاعف ندارد و این فشار مضاعف و تنهایی فرد را بیشتر به دل اعتیاد و پریشانی فرو می برد .)

تا جای ممکن از روش محبت و همراهی و کمک و مشارکت .

یعنی وقتی آقای شوهر خاله حالش خوبه باید بالغانه باهاش صحبت بشه و از گزند و آسیبی که در زمان توهمات دچارش می شود با او گفتگو کرد .( چیزی از یادآوری همان داستان گرگ و .....)

و مثلا با مهربانی بگوید : من ترا دوست دارم و زندگی ام را دوست دارم و دلم می خواهد در جهت رشد زندگی و سلامتی تو تلاش کنم و ................و در ادامه بگوید در این مواقع که تو توهم داری امکان دارد به من و بچه آسیب بزنی و خودت و ما را دچار مشکل بیشتر بکنی .ما هم واقعا در این مواقع خیلی می ترسیم و.....( قلقلک احساسات فرد معتاد ) در نتیجه تو چه راه حلی داری برای اینکه به ما آسیب نزنی ؟ یا ما احساس امنیت کنیم ؟!( سئوال ها باید یکی یکی پرسیده شود و جواب شنید تا فرد توانایی پردازش و درک بهتر موضوع را داشته باشد )

خاله باید صبر کند و ساکت شود تا شوهر خاله خودش ایده و نظرش را بگوید .

در مرحله و گام بعدی اگر راه منطقی و درست نداشت یا داشت

خاله باید با ادبیاتی اینچنینی شروع کند

من فکر می کنم ....
به نطر من .....
من پیشنهادی دارم ......

و در نهایت این دو پیشنهاد را عنوان کند و مسیر گفتگو رو در نهایت اعتماد فرد معتاد به سمت این دو حرکت ببرد .

1- مراجعه به پزشک جهت استمداد و کمک گیری
2- دوری فیزیکی خاله و بچه از محیط و بستر خانه تا زمانی که این خطر مرتفع بشود .

وادی قهر و دعوا را توصیه نمی کنم . این بخش جزولاجرم است . خودش پیش می آید . اما برای گام های اولیه که حال خاله جان خوب است و می تواند کنترل داشته باشد توصیه می کنم از منطق شوهر خاله استمدادجویی کند .

تو که به اینترنت دسترسی داری به سایت کنگره 60 برو.اونجا یه قسمت هست که نوشته انتخاب راهنما.برو و ازونجا شماره یکی از اونا رو بردار.خودت یا خالت زنگ بزنید و وضعیت موجود رو تو ضیح بدید.حتما این کارو بکنید.اونا بهتون می گن که چه طور باید برخورد کنید.حتما بهش بگید که خودش نمی خواد ترک کنه.

سلام دوستم
وقتی در مورد شیشه صحبت میشه بدنم میلرزه و به یاد روزهایی می افتم که حاضرنیستم بهشون فکر کنم.اما همسر من خودش خواست ترک کنه به خاطرموقعیت اجتماعی و خانوادش 3ماه هم بیشتر طول نکشید.جایی هم نرفت توی خونه.الان انگار استغفرالله خداشده یعنی انقدر اخلاقش خوب شده وخودش یک جعبه تسترخریده و هروقت که من بگم اماده ازمایشه.خداروهزارمرتبه شکر.اما میخواستم بگم باید خودفرد بخواد...فقط خودش