کوثر یا زینب؟! بین دو دختر برای خواستگاری کردن دودل هستم

[/size]سلام
[align=justify]2،3 روزی میشه که با این سایت آشنا شدم، خیلی از تاپیک مرتبط با ازدواجش رو خوندم، خیلی برام جالب بود که بقیه تجربیات و نظرات شون رو در اختیار بقیه قرار میدند. گفتم من هم برای موردی که برام پیش اومده از نظرات بقیه استفاده کنم:
من 23 سالمه و اهل یکی از شهر های کوچیک اطراف تهران هستم، دانشجو سال 6 پزشکی تو شهر تهران هستم. پسر مذهبی ای هستم. اهل نماز جماعت و مسجد و مراسمات مذهبی، تا حالا دوست دختر نداشتم. البته چون تو دانشگاه و شهرمون فعالیت های فرهنگی داریم، متناسب با این با دختر ها ارتباط داشتم، اما یه ارتباط با رعایت حدود و تقریبا رسمی. در حال حاضر قصد ازدواج داردم.
ولی بین 2 گزینه (زینب و کوثر) گیر کردم و دو دلم که کدوم رو انتخاب کنم. شرایط و ویژگی های هر دو گزینه رو میگم، از شما میخام کمکم کنید. در ضمن خانواده خودم هم راجع به هر دو گزینه در جریانند و انتخاب رو به عهده خودم گذاشتند:
زینب:[size=large]همشهری و همسایمونه، 19 سالشه، پزشکی تو یکی از شهر های اطراف تهران میخونه، چادری و مذهبیه، از نظر ظاهری خوبه (متوسط به بالا)، فکر میکنم تا حدی خجالتی و کم رو باشه، به نظرم کمی شیطون باشه، بچه بزرگ خانوادست، پدرش معلمه و حسابی مذهبی ه، با خود دختره جز ایمییل های محدود (ارسال و دریافت ایمیل های جالب) ارتباط دیگه ای ندارم. اما با پدرش تا حدی رابطه دارم و میشناسمش(خانواده خوبی دارند و به خانواده ما شبیه هستند)
یکی دو باری خواستم با زینب رابطه آشنایی بیشتر البته در قالب کارهای فرهنگی برقرار کنم که موفق نشدم، با واسطه شمارش رو خواستم بگیرم که قبول نکرد، حضوری هم داخل برنامه ای که داشتیم نیومد.
کوثر:اهل یکی از شهر های جنوب شرقی تهرانه، 23 سالشه، (4 ماه از من بزرگتره)، همکلاسیمه(یعنی پزشکی میخونه!)، چادری و مذهبیه(حجاب عالی و اهل نماز اول وقت، حاضر به دروغ مصلحتی هم حتی نیست! اهل تقلب درسی هم نیست)، از نظر زیبایی ظاهری عالیه( منظورم قیافه، حرکات و رفتار،نحوه صحبت کردن)، روابط اجتماعیش بیسته!، بسیار خوش اخلاق. مادرش معلمه، اما هنوز نتونستم بفهمم پدرش چکاره است!، 2 تا خواهر بزرگتر از خودش داره(از وضعیت تحصیلی و تاهل شون اطلاعی ندارم)، اسمی چند سالی هست که کوثر رو میشناسم ولی حدود 2 ماه میشه که تو یه یکی از بیمارستان های تهران(دوره کارآموزی) باهم همگروهیم.(یعنی هر روز با هم یک جاییم و ارتباط داریم، و به نظر میاد که دلم پیشش گیر کرده! و فک میکنم که کوثر هم یه چیزایی دستگیرش شده) این رو هم باید بگم که ما ورودی مون چیزی نزدیک به 200 نفر میشند و قاعدتا همه رو نمیشناسیم)
مقایسه زینب و کوثر:
محاسن زینب: ازم کوچکتره، همشهری و همسایمونه، خانوادش رو کامل میشناسم(با خانواده ما جورند، تشابه فرهنگی) (البته همونطور که گفتم با زینب تا حالا ارتباط چندانی نداشتم تا بخوام کامل بشناسمش(فقط 2 بار اون هم 2 سال پیش که جلسات مشاوره کنکور داشتیم)
معایب زینب: روابط اجتماعی متوسط(نه چندان قوی)، ظاهر و قیافه متوسط به سمت خوب( ضعیف تر از کوثر)، اشتغال به تحصیل در یک شهر دیگر
محاسن کوثر: قیافه و اخلاق و روابط اجتماعی عالی، همکلاسی، مذهبی تر از زینبه،
معایب: 4 ماه از من بزرگتره، اهل یه شهر دیگه است(فاصله بین دو تا شهر مون یه 150 کیلومتری فک کنم میشه)، از خانوادش جز همونایی که گفتم هیچ شناخته دیگه ای ندارم، محل زندگی آینده مون؟؟؟ تفاوت فرهنگی(از میزان این تفاوت فعلا اطلاعی ندارم)

خلاصه اینکه عقل م میگه 60% زینب و 40% کوثر، اما دلم میگه 80% کوثر و 20% زینب..
میخام به نظر دلم عمل کنم، و برم به کوثر بگم(یعنی موضوع خواستگاری رو مطرح کنم)
نظرتون چیه؟[/align]

سلام دوست عزیز

اطلاعاتت رو در مورد هر دو گزینه تکمیل کن
و سعی نکن خودت وارد عمل بشی،
یا اینکه بخوای باهاشون رابطه ای رو برای شناخت بیشتر ایجاد کنی
سعی نکن دائما این دو نفر رو با هم مقایسه کنی
بر اساس معیارهات تصمیم بگیر نه گزینه های حاضر
ضمنا احساساتت رو کنترل کن و منتظر جواب منفی هم باش
با توجه به شرایط خونوادگی و فرهنگی شما و دخترهایی که بهشون فکر میکنی،
بهتر هست از طریق خونوادت اقدام کنی

ضمنا این درصدهایی که در مورد عقل و دلت گفتی رو خیلی جدی نگیر
معایبی که گفتی خیلی حاد بنظر نمی رسن
کسی رو با معیارهات همخوانی داره و نسبت بهش کشش داری رو انتخاب کن

عنوان تاپیکت هم خیلی جالب بنظر نمی رسه
من فکر کردم در مورد شام غریبان مطلب گذاشتی : )

سلام آقا محمد.

می دونم این که تو پست اولتذکر بدن که عنوانت مناسب نیست و اینا یکم حال آدمو می گیره.

اما با این عنوانتون من فکر کردم بین انتخاب اسم برای دخترتون موندین... که کوثر بذارین یا زینب...!!!

یه عنوان خوب باعث میشه کارشناسا راحت موضوع رو بفهمن و به تاپیکت سر بزنن.

بازم عذر می خوام. خوشبخت شی جناب.

محمد آقا من خودم اندر خم یک کوچه ماندم اما منطق من میگه هر کدوم را بیشتر دوست داری انتخاب کن
هر کدوم که علاقت بهش بیشتره
فکر کردم می خواین بین اسم زینب و کوثر یکی را انتخاب کنی خواستم بگم بزارید زینب اسم زیبایی هست

منم فکر کردم ایشون می خوان برای فرزندشون اسم انتخاب بکنن.
دوست عزیز مگه شیر یا خط هست که میایید توی فروم اسمش رو می گید تا دیگران به شما بگن کدوم رو انتخاب بکنید؟ این بحث زندگی آینده شماست باید با حساسیت خانم مناسب برای خودتون انتخاب بکنید. شخصیت ایشون باید با شما سازگار باشه. شما باید با مشورت خانواده و مشاور اقدام بکنید.
علاوه بر این اصلاً شرایط ازدواج دارید؟ چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ بلوغ فکری؟ حتماً خواهش می کنم با یک مشاور خوب صحبت کنید.

سلام اقا محمد

فقط یه توصیه رو خواهرانه داشته باش از من:

به هیچ عنوان خودت وارد این ماجرا نشو.
رسمی و فقط و فقط از طریق خانواده ها اقدام کن.

شناخت بیشتر رو زیر نظر خانواده ها ببر جلو.

موفق باشی

در حاییکه بین عقل و دل بمونیم اون هم با این درصدهایی که شما ذکر کردید بهترین گزینه صبر بیشتر و تامل بیشتره. همونطور که دوستانم اشاره کردند الان برای شما زوده.تازه بخاطر شغلتون حتما گزینه های دیگری هم براتون پیش میاد. صبر کنید تا گذر زمان حقایق را بهتون نشون بده. ولی اگه در نهایت شرایط همین بود در این مورد بخصوص حرف دلتون را گوش کنید چون با توجه به چیزایی که گفتید به لحاظ عقلی موقعیت این دو نفر 50-50 است.:310:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط maryam123

سلام اقا محمد

فقط یه توصیه رو خواهرانه داشته باش از من:

به هیچ عنوان خودت وارد این ماجرا نشو.
رسمی و فقط و فقط از طریق خانواده ها اقدام کن.

شناخت بیشتر رو زیر نظر خانواده ها ببر جلو.

موفق باشی

---

ممنون از نظرتون
اما بر فرض من مورد دوم رو که همکلاسیمه انتخاب کنم، چطور از طریق خانواده ها باید اقدام کنم؟
شماره ی تلفن خونه ای یا ... ندارم. برم به خود دختره بگم که شماره خونشون رو بده برای یه امر خیر میخایم مزاحمتون بشیم؟! یا با واسطه یکی از همکلاسیای متاهل شماره خونشون رو بگیرم؟ یا ...
اگه تو این زمینه کمک کنید ممنون میشم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط knasri

منم فکر کردم ایشون می خوان برای فرزندشون اسم انتخاب بکنن.
دوست عزیز مگه شیر یا خط هست که میایید توی فروم اسمش رو می گید تا دیگران به شما بگن کدوم رو انتخاب بکنید؟ این بحث زندگی آینده شماست باید با حساسیت خانم مناسب برای خودتون انتخاب بکنید. شخصیت ایشون باید با شما سازگار باشه. شما باید با مشورت خانواده و مشاور اقدام بکنید.
علاوه بر این اصلاً شرایط ازدواج دارید؟ چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ بلوغ فکری؟ حتماً خواهش می کنم با یک مشاور خوب صحبت کنید.

---

والا من خواستم با انتخاب این عنوان، توجه بقیه رو جلب کنم که به این تاپیک سر بزنند و نظر بدند، ظاهرا که با این انتخاب عنوانم گند زدم!:302:
الان درآمد درست حسابی ندارم، یه مقدار از ترجمه اونهم.
اما از مهر سال بعد که اینترن میشم درآمد دارم، خانواده گفته ساپورت می کنیم
اما راجع به بلوغ فکری! فکر میکنم به بلوغ فکری رسیده باشم! مصداق های بلوغ فکری از نظر شما چیه؟
در هر صورت ممنون

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط knasri

منم فکر کردم ایشون می خوان برای فرزندشون اسم انتخاب بکنن.
دوست عزیز مگه شیر یا خط هست که میایید توی فروم اسمش رو می گید تا دیگران به شما بگن کدوم رو انتخاب بکنید؟ این بحث زندگی آینده شماست باید با حساسیت خانم مناسب برای خودتون انتخاب بکنید. شخصیت ایشون باید با شما سازگار باشه. شما باید با مشورت خانواده و مشاور اقدام بکنید.
علاوه بر این اصلاً شرایط ازدواج دارید؟ چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ بلوغ فکری؟ حتماً خواهش می کنم با یک مشاور خوب صحبت کنید.

---

والا من خواستم با انتخاب این عنوان، توجه بقیه رو جلب کنم که به این تاپیک سر بزنند و نظر بدند، ظاهرا که با این انتخاب عنوانم گند زدم!:302:
الان درآمد درست حسابی ندارم، یه مقدار از ترجمه اونهم.
اما از مهر سال بعد که اینترن میشم درآمد دارم، خانواده گفته ساپورت می کنیم
اما راجع به بلوغ فکری! فکر میکنم به بلوغ فکری رسیده باشم! مصداق های بلوغ فکری از نظر شما چیه؟
در هر صورت ممنون

سلام

بله.حتما یا خیلی محترمانه و جدی شماره منزل رو ازش بخواهین (بدون بگو و بخند و .....) و یا از یه واسطه امین کمک بگیرید.کسی که پس فردا اگر به هر دلیلی این ازدواج جور نشد این موضوع رو سر زبانها نندازه.

اگر میتونید از مادر و یا خواهرتون بخواین بیان دانشگاه و خودشون اقدام کنن(خواهر خیلی بهتره...اگر ندارید زن داداشی...کسی که تو فامیل هم خانوم باشه و هم دهنش قرص و محکم باشه)

موفق باشی

سلام
اول اینکه عنوان تاپیکت منو یاد اون پسرایی انداخت که همزمان با 2تا دختر در ارتباطن به هر دو قولایی دادن و ...که خدارو صد هزار مرتبه اینطوری نیست و برداشت من از کلاتون و سوالتون اینه که میخوای سنجیده عمل کنی و اشتباه نری.خب این خیلی خوبه
دوم اینکه خب پسر خوب عوض کن این عنوان و دیگه
و اما سوم
چه بسیار دخترو پسرهایی بودن که سالها برای رسیدن به هم همه جور زحمتی کشیدن و بعد کلی دلبستگی و وابستگی و گذشته از گناه و اشتباه با وجود اظهار به داشتن شناخت کافی از همدیگه وقتی پای خانواده ها به میون کشیده شده متوجه میشن شناخت درستی از همدیگه نداشتن و اصلا به درد هم نمیخورن و چیزی جز شکست عاطفی درد و رنج جدایی عایدشون نشده
اطلاعاتی که دادی جز خواسته ها انتظارات شما واسه ازدواج محسوب نمیشه فقط اولویت اول شما برای اقدام به خواستگاری و مسجل میکنه .چرا فکر میکنید هر کدوم که شما انتخاب کنید حتما و حتما همسر ایندتون خواهند بود.
پس پله پله هردو گزینه رو پیش ببرید
همونطور که مریم عزیز گفت کاملا رسمی و محترمانه اقدام کنید(چون اینکار اول از طرف شما پیشنهاد شده برای دختر خانم خیلی برخورد و نوع پیشنهاد حتی برای گرفتن شماره تلفن مهم و حساس خواهد بود)
به هیچ وجه پیشنهاد به گذران یه دوره آشنایی قبل از اقدام به خواستگاری ندید و حتی اگر از طرف دختر خانم ها بود قبول نکنید و موضوع رو به خانواده ها بسپارید
خودتون رو فقط یه خواستگار نشون بدید نه یه عاشق پیشه که آرزوی شنیدن جواب مثبت از دختر خانم داره.حتی خود شما هم باید بدونید که امکان به سرانجام نرسیدن این پروسه هست پس از برخورد عاطفی بپرهیزید
در نهایت موفق باشید و خوشبخت

نقل قول:

---

والا من خواستم با انتخاب این عنوان، توجه بقیه رو جلب کنم که به این تاپیک سر بزنند و نظر بدند، ظاهرا که با این انتخاب عنوانم گند زدم!
الان درآمد درست حسابی ندارم، یه مقدار از ترجمه اونهم.
اما از مهر سال بعد که اینترن میشم درآمد دارم، خانواده گفته ساپورت می کنیم
اما راجع به بلوغ فکری! فکر میکنم به بلوغ فکری رسیده باشم! مصداق های بلوغ فکری از نظر شما چیه؟
در هر صورت ممنون

---

من کوچک تر از اون هستم به بخوام در مورد بلوغ فکری نظری بدم. ولی بازم می گم اگر به یک مشاور مراجعه کنید و شرایط مالی و احساسی و نوع تصمیم گیری تون رو کاملاً براش تشریح بکنید حتماً کمک می کنه.
ولی اگر من می خواستم به شما پیشنهاد صادقانه بدم بر اساس میزان در آمد و نوع تصمیم گیری تون، پیشنهاد می کردم چند سالی صبر کنید.

کوثر خانم

واقعا میخواین ما به یکی از این دو تا خانوم رای بدیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه اینطوره کوثر چون بیشتر میشناسیش خیلی با اخلاقتره و خوشکلترم هست خیلی هم دوسش داری.

چی شد بالاخره تصمیم گرفتی برادر؟

خواستگاری رفتی؟

سلام به همه دوستان عزیز
بله، تصمیم ام رو گرفتم و کوثر خانم رو انتخاب کردم. 24 آذر ماه مادرم با خونشون تماس گرفت و موضوع رو مطرح کرد. و من و کوثر خانم 3 جلسه با هم صحبت کردیم و چندتا ایمیل هم رد و بدل کردیم، و در نهایت چند روز پیش کوثر خانم جواب منفی دادند! :302:
گفتند که: به شما نه میشه راحت جواب منفی داد نه راحت جواب مثبت! تو کل صحبت شون هم همش لبخند میزدند و میخندیدند :162:
گفتند که من شما رو از نظر اعتقادی و فکری و شخصیت کاملاً قبول دارم و شما اصلاً اونی هستید که من همیشه از همسر آیندم انتظار داشتم :227: اما به دلائل زیر جوابشون منفی بود: گفتند:
1- شرایط شما Unstable (ناپایداره)! اینکه حداقل 2 سال از درستون مونده، بعدش هم 2 سال سربازی(یا همون طرح) دارید و 4 سال هم رزیدنتی(دوره تخصص)
2- مشکلات مالی: گفتند که من اصلا آدمی نیستم که بخوام 2 سال دیگه تو خوابگاه بمونم، اونوقت من خوابگاه خودم شما خوابگاه خودتون و بعد هم که عروسی کردیم بریم خوابگاه متاهلی! من دوست دارم زندگی خودم، خونه خودم، جهیزیه خودم رو داشته باشم و یه زندگی مثل همه انسان ها داشته باشم!:311: (خداوکیلی عین جمله خودشه!)
3- من اصلا نمیتونم با این کنار بیام که همسرم ازم 5 ماه کوچکتر باشه!(این در حالیکه من ازش 4 ماه کوچکترم ولی نمیدونم چرا انقدر اصرار داره بگه 5 ماه:97: اگه ما با هم ازدواج کنیم اونوقت همه فامیل شما میپرسند شما از محمد کوچیکترید؟ چطوری تونستی پسر ما رو طورکنی؟!!:311::311:4- گفتند که قبل از اینکه شما بیاید من اصلا دوست نداشتم که همسرم پزشک باشه، همش کشیک و شیفت و اینها، من خودم اینا رو دارم ولی دیگه دوست ندارم همسرم اینارو داشته باشه، پس کی همدیگر رو ببینیم؟!!(خداوکیلی این رو به هر کدوم از همکلاسیا پسرم بگم این طوری میشند::311::311:!!!
یه مورد هم گفت که همشهری هم نیستم(البته این مورد رو شک دارم که تو جواب نهایی اش هم گفت یا نه، ولی قبلا گفته بود)
اما به نظر من خیلی از دلائلش منطقی نبود:
1- خب اگه من شرایطم ناپایداره، شرایط شما هم ناپایداره دیگه، شما هم 2 سال و نیم از درست مونده(تازه من 2 سال:18:) شما هم طرح و رزیدنتی داری، خب اگه من شرایطم پایدار بود، مثلا تازه تخصص ام رو هم گرفته بودم خب دیگه مرض که نداشتم بیام شما رو که شرایطت ناپایداره بگیرم! یه چی هم گفت که خیلی قاط زدم:320:: من ترجیح میدم مثلا یه معلم با حقوق 800 تومن همسرم باشه ولی شرایطش پایدارش باشه!2- اصلا فکر نمیکردم برای یه دختر خانم به این نجیبی و مذهبی، مسائل مالی این همه مهم باشه، این همه آدم دارند تو خوابگاه متاهلی زندگی می کنند مگه انسان نیستند؟! خب بله من تا 8 سال دیگه از نظر مالی تا حدی در مضیقه ام، اما بعدش دیگه تمام مشکلات حل میشه... اگه نمیتونی این چند سال رو یه خورده (نه خیلی، میگم چرا...) سختی بکشی، همون بهتر که جوابت منفی ه!:324:
برفرض اگه ما با هم ازدواج کنیم از مهر سال بعد من حداقل 300 تومن حقوق دارم، ایشون هم، با کشیک اضافه واستادند هم میشه این مقدار رو 2 برابر کرد، خانواده هم یه کمک در حد 150، 200 تومن بکنه، خب راحت میشه تو یه خوابگاه متاهلی یه زندگی خوبی رو داشت.

دوست من ایشون شرایط و معیارهای خاص خودشون رو داشتند و نیاز به عصبی شدن نیست. بله خیلی از خانومها ترجیح می دن آب تو دلشون تکون نخوره بعد ازدواج. خب بهتر بود شناختین ایشونو. ایشون با فردیی مناسب خودشون ازدواج می کنند شما هم با فردی مشابه خودتون.

یه سوال: احتمال نداره که ایشون از من خوشش نیومده باشه ولی برای اینکه دل من نشکنه، مشکلات مالی و این دست مسائل رو مطرح کرده؟ آخه یکم قبولش برای من سخته که دختر به این مذهبی، این همه پرتوقع باشه؟
قبل از جلسه سوم صحبت مون رفتم گلفروشی و یه شاخه گل سرخ :72: گرفتم تا اگه جوابش + بود بهش هدیه بدم، اما بعد از اینکه ج - داد و خداحافظی کردیم، گل رو از تو کیفم درآوردم و گلبرگاش رو کندم ریختم تو حوض آب!!! مثل تو فیلما!!! :311: شده بود
از شدت ناراحتی از دانشگاه تا خوابگاه رو پیاده رفتم(50 دیقه ای تو راه بودم)، مثل جنازه افتادم رو تخت و خیلی غمگین بودم، آخه دلم پیش دختره گیر کرده بود، عقل ام با ج - کنار اومده بود اما دلم نه! بعد از نیم ساعت شروع کردم با خدا درد و دل کردن و ازش خواستم که کمکم کنه :323: که با این ج - زود کنار بیام، و دچار حالت شکست عشقی و اینها نشم، دوباره به زندگی عادی برگردم، همین موقع ها بود که بغضم شکست و یه یه ربعی گریه کردم :302: اونهم منی که اصلا احساساتی نیستم!
خدای مهربون هم کمکم کرد! خدا جون ممنونتم! از اینکه از نظر مالی این همه پرتوقعه اصلا خوشم نیومد،"خونه خودم! جهیزیه خودم! زندگی خودم! مثل همه انسان ها!" انگار مثلا من قراره ببرمش جایی زندگی کنیم که مثل ........ :163:
در ضمن در شان یه دختر نجیب و مذهبی نیست که با پسر نامحرم انقدر گرم بگیره و همش لبخند بزنه و این مسائل، خب پسره مردم دلش آب میشه! :311: و بعد انوقت هم میاد ج منفی میده، البته دلش پاکه و فک میکنه که ما پسرا هم دلمون پاکه، نمیدونه که ما پسرا چه موجودات پلیدی هستیم! :311: شوخی کردم، من هم دلم پاکه ولی این درستش نیست....
ولی با همه این اوصاف خیلی دختر خوبیه، اعتماد به نفس بالا، حجاب عالی، از نظر اعتقادی خوب، ارتباط اجتماعی عالی، تو دل میشینه!، مهربون و خوش اخلاق، خوشگل، کفویت از نظر اقتصادی، فرهنگی، خانواده، تحصیلات و .... دختری که در عین محجبه بودن و مذهبی و نجیب بودن، مانع حضور موثرش تو اجتماع نشده...
بعید میدونم دیگه بشه دختر به این خوبی پیدا کرد، حداقل تو این 5،6 سال که دانشجوام و چند سالی تو شهرمون تو فعالیت های فرهنگی با دخترا ارتباط داشتم همچین دختری ندیدم.
ان شالله که جفتمون خوشبخت بشیم! :323:
باز خدا رو شکر می کنم، فکر میکردم اصلا نمیتونم با ج - اش کنار بیام، آخه از آبان ماه سال پیش دلم پیشش گیر کرده بود (قبول دارم احساساتی رفتار کردم ولی خب چکار میشه کرد، دله دیگه!) حتی به حدی که دچار افسردگی و افکار خودکشی شده بودم و مجبور شدم فلوکستین استفاده کنم. اما الان که چند روزی از ج - اش میگذره تقریبا با موضوع کنار اومدم، البته هر از چند گاهی این دل بی صاحاب طغیان میکنه ولی با چماق عقل سرکوبش می کنم! :311:
تو این 2 ماه که با سایت همدردی آشنا شدم، این سایت خیلی برام مفید بوده، دعای خیر من پشت سر بانی همدردی و مدیراش و مشاوراش و اعضا فعال و همراهشه......

چرا فکر میکنید دختر با حجاب و مذهبی نمیتونه مادیگرا باشه؟!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط zm518

چرا فکر میکنید دختر با حجاب و مذهبی نمیتونه مادیگرا باشه؟!

---

این خانم میگند که از نظر فکری و شخصیت من همونی هستم که ایشون مد نظر داشتند، خب اگه اینطوره یه چند سالی رو حالا یه مقدار تو مضیقه مالی باشه که اتفاقی نمی افته، نمیگم یه دختر مذهبی حق نداره مادی گرا باشه ولی دیگه نباید فقط یه متر جلوتر از دماغش رو ببینه که! چند سالی سختی بکشه، بعد از چند سال اگه خدا بخواد همه مشکلات مالی مرتفع میشه، همانا که بعد از هر سختی آسانی هست،
آیه 32 سوره نور: بی همسران خود و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید، اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز خواهد کرد و خدا گشایشگر و داناست.
امام صادق: هر کس از ترس فقر ازدواج نکند به خدا گمان بد برده است.
البته ایشون بعد از این که وضعیت مالی رو از دلائل جواب منفی ذکر کردند گفتند که خیلی زشته من فقط به این خاطر جواب منفی بدم ولی من دلائل دیگه ای هم دارم که یکیش سنه، البته من فکر می کنم این رو گفت که یه خورده وجدان خودش رو راحت کنه!

آلان چی کار میکنی میری سراغ زینب؟
چه باحال به قضیه ازدواج فک میکنی:310:

انقدر فکر نکن که چرا بهت جواب منفی داده . مهم اینه جوابش منفی بوده و توام خدا رو شکر داری کنار میای باهاش . پس دیگه بی خیال دنیا :310:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mozab

آلان چی کار میکنی میری سراغ زینب؟
چه باحال به قضیه ازدواج فک میکنی:310:

---

ماجرای این تاپیک ما مفصله، نمیشه الان توضیح داد ، ولی تو این 2 ماه یه چند سالی پخته شدم! و نگاه به خیلی از مسائل عوض شده! تا وقتی هم محبت این کوثر خانم از دلم کامل بیرون نره قطعا کاری انجام نمی دم.