-
چگونه شوهرم را جذب خود کنم و با او رفتار مناسب داشته باشم ؟
سلام دوستان
اين لينك موضوع قبليمه
http://www.hamdardi.net/thread-26191.html
خواهش ميكنم منو از راهنمايي هاتون بي نصيب نذارين خيلي به حرفا و كمك هاتون نياز دارم.
الان بايد چيكار كنم با قهر و اخم و طلبكاريش؟
اگه همونجور كه خودش قبلا بهم گفته هيچوقت حاضر نشه آشتي كنه چي؟
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
هاجس جان چرا تمام زندگی و فکر و ذهن و خوشی و ناخوشی و شادی و غمت شده همسرت
مگه تو برای خودت هاجس نیستی
مگه تمام زوایای زندگی تو فقط و فقط و فقط همسرته
چیزهای دیگه ای هم تو زندگی تو وجود داره یه نگاه به خودت بنداز
داری با خودت چی کار می کنی؟!!
هاجس چرا نشستی و فقط چشم دوختی به همسرت که آیا بهت توجه کنه و یا آیا بهت توجه نکنه ایا بره خونه عمش و آیا نره
پس عزت نفس خودت چی
اصلا پس خودت چی..........
یکم خود خودت به خودت برس و کاری هم به همسرت نداشته باش
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
پس من بخاطر چي ازدواج كردم
بخاطر عشق بخاطر محبت بخاطر صميميت بخاطر صداقت و رفاقت
من قبل از ازدواجمم به خودم ميرسيدم الانم ميرسم
ولي پس تكليف كمبود اينا تو زندگيم چي ميشه اقليماي عزيز؟
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
خانم هاجس عزيز دوست محترم انگار كلاً حرف حرف خودته و عمراً به حرف بقيه گوش نمي دي. موضوع مهمه قبول ، همه هم عمقش رو درك كردند از جواب هايي كه بهت دادند معلومه. بيشترين بازديد و راهنمايي و همدردي و جواب رو در اين چند روز گذشته داشتي ولي اصلاً يك قدم از اولين قسمت تايپيكت كوتاه نيومدي و تكوني نخوردي. اصلاً چيزي رو كه گفتم رفتي ديدي ؟ http://www.hamdardi.net/thread-24960.html ( صفحه 3 درگيري و اختلاف زن و شوهرها به نام كاربري gelare ) مطالعه كردي؟ معلومه كه نه! از حرفات معلومه:
نقل قول:
پس من بخاطر چي ازدواج كردم
بخاطر عشق بخاطر محبت بخاطر صميميت بخاطر صداقت و رفاقت
من قبل از ازدواجمم به خودم ميرسيدم الانم ميرسم
ولي پس تكليف كمبود اينا تو زندگيم چي ميشه اقليماي عزيز؟
تا خودت نخواي و قدم برنداري همينه و هيچي درست نمي شه و اوضاعت هم بيشتر بهم مي ريزه. آخه و اما و اگر نگو، به خدا توكل كن و شروع به تغيير كن:300::305:
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
نقل قول:
پس من بخاطر چي ازدواج كردم
بخاطر عشق بخاطر محبت بخاطر صميميت بخاطر صداقت و رفاقت
من قبل از ازدواجمم به خودم ميرسيدم الانم ميرسم
ولي پس تكليف كمبود اينا تو زندگيم چي ميشه اقليماي عزيز؟
وقتی خودت برای خودت ارزش قائل شی و خودت رو دوست داشه باشی و روی عزت نفست کار کنی به همه چیزایی که گفتی می رسی
اینقدر عشق و محبت همسرتو جلوش بزرگ نکن کاری کن که خودش لنگ تو بشه و بیاد سراغت نه اینکه التماس عشق و محبت را دائما بکنی
تا الان با این روالی که داری پیش می ری پیش رفتی و به هیچ کجا که نرسیدی هیچ همه چیز بدترم شده پس روالتو تغییر بدی
وقتی از یه رفتاری نتیجه نگرفتی سریع تغییرش بدی
وقتی هزار بار منت کشی کردی ولی باز همون آش و همون کاسه شد پس روالت اشتباه ست و باید خیلی زود تغییرش بدی................
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
ميخواستم پنج شنبه مامانم اينا رو شام دعوت كنم
ولي يه سري وسيله و خوراكي بايد تهيه كنم كه تنهايي نميشه نميدونم چيكار كنم
اگه ازش بخوام برام وسايلو بخره اونوقت فكر نميكنه ميخوام منت كشي كنم؟؟
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
هاجس عزیز سلام
دوست من اینجا تالار مشاوره هست میای اینجا مشکلت رو مینویسی درد دل میکنی و دوستان بهت راهکار میدن.
کارشناسان اصولی راهنمایی میکنن و شما باید بری اجراشون کنی تا مشکلت رو مدیریت کنی....
میبینی بخش عمده کار با مراجعه کننده هست!!!
پیشنهاد دارم نسبت به پست های قبلی در تاپیک اولت که اعضا و مدیر محترم تهیه کرده اند توجه نشان بدی تا بهتر به راهکار مفید برسید.
برات بهترین ها رو آرزومندم عزیزم:72:
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
ويداي عزيز
من راهنمايي ها رو خوندم و صددرصد تصميم دارم عمليشون كنم
ولي وقتي كه آشتي كنيم يا حداقل شوهرم ازم دلجويي كنه
الان كه قهريم و يك كلمه با هم حرف نميزنيم و اون مدام منو به طلاق تهديد ميكنه نميتونم الان اون راه كارا رو پياده كنم
الان مشكلم اينه كه بايد چيكار كنم كه وضعيتمون عادي بشه
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
سلام
انجام راهکارا که فقط برای وقتی اشتی هستین نیست که.
وقتی مدیر همدردی بهت گفته تمرکزت رو از رو عمه همسرت برداری و معطوف روابط بین خودتون کنی دلیلی نداره تاپیک جدیدت هم عنوانش همون عمه شوهرت باشه.:305:
الان که قهرین باید چیکار کنی؟؟
خودت فکر کن و ببین اگه عمه ای وجود نداشت و با همسرت سر یه موضوعی دچار اختلاف میشدین چیکار میکردی؟همون کارو بکن.
الان مشکلت ما بین خودتونو پیدا و حل کن.
فعلا هم باهاش بحث نکن..فکر کنم بهت گفتن فقط یه سلام و صحبتهای روزمره باش داشته باش.
فکر میکنم انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند بهت کمک کنه تا نیازهای همسرت رو بشناسی و برطرف کنی.
مسلما به مرور (نه یهویی) که رفتار و اخلاق تو تغییر کرد و هر بار که همسرت سمتت اومد به بی وفایی و پیش عمش بودن متهم نشد دلگرمتر میشه و بودن با تو براش لذت بخش خواهد بود.
البته من درک میکنم کار سختی داری اما همین کارای سخت ادمای مقاوم میسازه.
من به یه جمله تو تاپیک قبلیت دقت نکردم اما الان میبینم وقتی عمه شوهرت بهش میگه عشقت برگشت نشون میده هم شوهرت عاشقته و هم عمش میدونه عاشقته وگرنه مثلا میگفت زنت.
بهتره روی همین نقاط قوت زندگیتون کار کنی..
پ.ن:وقتی به یه نفر مدام بگیم فلان کارو نکن..چرا فلان کارو کردی؟؟خواه ناخواه اون قضیه براش پررنگ میشه..اما اگه بی اعتنا باشیم کم کم برای اون هم موضوعی بی اهمیت تلقی میشه.
امیدوارم عنوان تاپیکت رو درست کنی و قدمهای مثبتی که برمیداری رو ثبت کنی.
موفق باشی
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
حق با شماست بهار زندگي
فعلا مي صبرم ببينم چي ميشه
گرچه با شناختي كه از خودم دارم خيلي عجول و احساساتي م
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
سلام خانومی
صبر کن تا مشکلت با همسرت حل بشه و بعد خانوادت رو دعوت کن !!!!
چه عجله ای داری دختر خوب؟!
الان تو این موقیعت اونا بیان ممکنه بی احترامی پیش بیاد .
هاجس جان
زندگی عادیت رو بکن.قهر نباش.مثلا بگو شام حاضره...چایی بریزم؟...سلام...خداحافظ...
وقتی راجع به طلاق و مهریه و ...حرف میزنه شما انگار نه انگار که میشنوی.
فقط کافیه حساسیت در این مورد نشون بدی....اون موقع دیگه میشه کار همیشگیش .
موفق باشی
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
سلام دوستان
خيلي غمگينم
ديروز ظهر كه رفتيم خونه براش غذا رو گرم كردم ولي يه پتو اورد كشيد رو خودش و لب به غذا نزد
و گرفت خوابيد
منم به يكي از دوستام زنگ زدم كه با هم بريم يه دوري بزنيم و از خونه زدم بيرون
بعدشم رفتم خونه مامانم اينا و تا ساعت 11 شب اونجا بودم
اقا يه زنگ نزد بگه مردي يا زنده اي
بعدشم كه بابام منو رسوند خونمون كه دم در وايساده با بابام احوالپرسي كرد ولي جواب سلام منو نداد بعدشم كه اومديم خونه گرفت خوابيد
منم همين كارو كردم
صبحم كه طبق معمول بدون هيچ حرفي اومديم سر كار
خيلي حالم بده
راستش ديگه اميدي به اين زندگي ندارم دارم به طلاق مي فكرم
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
سلام.
چرا نيمه پر ليوان را نمي بيني؟! خوب اين خيلي خوبه كه با بابات حال و احوال پرسي كرد. اين يعني هنوز حرمتها بينتون نشكسته. اين يعني هنوز ازت نااميد نيست. يعني اين كه قهرش و حرفهاش اونقدري كه تو فكر مي كني جدي و حاد نيست و فقط يك تلنگري است براي تغيير رويه تو.
هاجس جان، جان من، به حرفهام گوش دادي؟ به http://www.hamdardi.net/thread-24960.html سر زدي؟ مطالب رو خوندي؟ توصيه هاي آقاي SCi را به گلاره خوندي؟ عمل كردي؟ باور كن براي پيدا كردن خودت و حل مشكل وابستگي زياد و حساسيت به شوهرت كمكت مي كنه؟ باز هم اصرار دارم حتما اين مطالب را بخوان. :316:
و در خودت عملي كن تا تاثيرش رو ببيني. اگه به توصيه هاي دوستانت گوش كني بد نمي بيني. ولي اگه قرار است همه يك عالمه برات پيام بگذارند و درباره مشكلت فكر كنند و بهت راهكار بدند و تو باز كار خودت را بكني پس براي چي اينجا اومدي و كمك مي خواي؟؟!!:320:
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
negar جان سلام
بخدا خوندم عزيزم منم دلم ميخواد انجامشون بدم ولي الان تو اين شرايط نميشه فقط دارم سعي ميكنم آروم باشم و به بي محلياش توجه نكنم ولي سخته خيلي سخته وقتي فكرشو ميكنم كه بعد اون همه قول و قرار بازم زد زير حرفش
وقتي فكر ميكنم كه جوابب محبتاي منو اينجوري ميده
خودشم علني بهم ميگه كه من دوستت ندارم و از اين حرفا دلم خيلي ميگيره
خودم شهريه شو دادم كه بره ادامه تحصيل بده با اينكه خودمم درشس ميخونم و نياز دارم ولي اون اينجوري راحت به بهانه كلاس رفتن سرمو كلاه ميذازه بعدشم طلبكاره ازم
نميدونم
من معمولا در حد يكي دو كلمه باهاش حرف ميزنم همون سوالايي كه maryam123 عزيز نوشتن ولي جوابمو نميده فقط خودشو به خواب ميزنه
اينام برام مهم نيست ولي الان به اين نتيجه رسيدم كه مجرد كه بودم وضعم خيلي بهتر بود لااقل اينهمه اعصاب خوردي نداشتم تو اين چندسال فقط زجر كشيدم از همه لحاظ
ديگه خسته شدم[font=Times New Roman]
فكر نميكنم تا اين عمه وجود داره همسرم بتونه به فكر زندگي و زن و بچه باشه
فقط عشقش اينه كه بره اونجا
حتي وقتي چيزي م لازم باشه كه خريد كنه بهانه مياره كه وقت ندارم
وقتي پيش منه همش دم از خستگي ميزنه و مي گيره ميخوابه
اونوقت بعدش من ميفهمم كه تمام اين مدتي كه اقا واسه من وقت نداشته پيش عمه جونش بوده
وقتي يه دوستت دارم خشك و خالي به من نميگه و به عمه ش مسيج ميزنه كه ((بخدا من دوستت دارم چرا جوابمو نميدي))
اگه شما جاي من بودي چه احساسي بهت دست ميداد
البته اينا مال قبل از دعوامونه ديگه نه به گوشيش كار دارم نه واسم مهمه كه كجا ميره
فقط از ادامه زندگي باهاش نا اميد شدم.خيلي خيلي خيلي دلم ازش گرفته
:302:
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
دوست عزيز
الان شوهر شما از شما رانده شده. مگه خودت نگفتي كه همسرت تا چند روز قبل كه دعواتون در بياد، هميشه خاطر نشان مي كرد كه دوست داره. نمي خواد از دستت بده تا اينكه خودت حرف جدايي رو چندبار به زبون آوردي. پس الان اگه مي گه دوست نداره اگه حرف جدايي مي زنه. اگه بيشتر به سمت عمه اش كشيده مي شه چون از تو ناميد شده. از محبتت از آغوش گرمت و از پشتيباني ات. باورش شده كه تو ديگه نمي خواهيش.:81:
باور كن حق داري دلت بشكنه. سرد بشي. خسته باشي. هر كي هم جاي تو بود حال بهتر از ايني نداشت. ولي ما دوستانت به عنوان نفر سوم كه تو دل ماجرا نيستيم منطقي تر مي تونيم فكر كنيم. پس راه حل هاي بهتري مي تونيم بهت بديم. فقط كافيه به هر جون كندني توصيه هاي ما رو عمل كني. اصلاً عمه بي عمه به هيچ وجه فكر نكنه سخته ولي از ترك اعتياد كه سختر نيست! شدنيه. انگار نه انگار عمه اي هست كه زندگيتون رو خراب كرده. فقط فكر كن يه فاتصله اي بين تو و شوهرت افتاده. فاصله اي كه بين اكثر زن و شوهرهاي جوان بعد از ازدواج و سپري شدن دوران پر شور عشق و عاشقي اوليه، با ديدن تفاوتها و اخلاق هايي كه مطابق ميلشون نيست شايد بيفته.
سعي كن مثل دوران مجردي ات به چيزهايي كه علاقه داري تمركز كني. كلاسهاي مختلف، كارهاي هنري، خواندن كتاب، درس، زبان، ديدن فيلم، گشت و گذار و رفتن بيرون با دوستان (بدون صحبت از مشكلت با آنها)، و ... خودت باش ، خود خودت با همه خواسته هاي شخصي و اهداف دوران مجردي. در كنارش مسئوليت هاي روزمره زندگي ات را انجام بده. به بي محلي همسرت خيلي توجه نكن و تو قهر نباش در حد معمولي بهش محبت كن و خواسته ها و نيازهايش را تامين كن. در جواب بي محلي و قهرش اصلاً بي محلي و كم محلي نكن، قهر نكن. دعوا نكن. با كنايه حرف نزن. به كارها و تلفن هايش حساس نشو. به رفت و آمدش حساس نشو. كاملاً طبيعي رفتار كن. به خدا سخته منكرش نيستم همه مي دونند كه اين كارها چقدر سخته ولي شدنيه فقط كافيه فكرت را متمركز كارهايي كه دوست داري بكني. كمي همت كمي توكل [color=#FF4500]كمي بي خيالي نگو نمي شه تو شروع كن منتظر روز خاص و اتفاق خاصي نباش از همين الان همين لحظه شروع كن به خودت و خواسته ها و اهداف و كارهاي مورد علاقه ات فكر كن و به توصيه هاي مدير همدري گوش بده ما هم تا آخر در كنارت هستيم تا زندگيت را نجات بدي. در غير اين صورت خودت، فقط خودت هستي كه داري زندگي ات را با دستان خودت خراب مي كني. ديگران را مقصر ندان.
يك ضرب المثلي هست كه نميدونم از كيه و مال كجاست ولي بهش اعتقاد دارم و اون اينه: اگه يك فلاج مادرزاد قهرمان دو ماراتن نشه خودش مقصره.:72:
منتظر شنيدن اخبار خوب ازت هستيم:46:
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
قبل از هر چیزی باید وابستگیت رو کم کنی و توصیه ها رو عملی کنی
در ضمن در تاپیک شما آدم های باتجربه و کارشناسان توصیه ها رو کرده اند پس از روی تجربه و علمشون به شما توصیه کرده اند
خواهش می کنم از تمرکز بر روی همسرت بیرون بیا و برای خودت برنامه ریزی کن و برنامه هاتو اگه تونستی در دفترچه ای مطابق با توصیه ها یاد داشت کن و تمام هدفت رو بر روی اجرای توصیه ها بگذار
می تونی برای اجرای درست و یا نادرست برنامه ات به خودت پاداش بدی یا خودتو تنبیه کنی
اگر زندگیت و همسرتو دست داری هرچه سریع تر شروع کن تا دیر نشده
در ضمن در این راه باید صبور باشی چون یه روزه و یا یه هفته ای به نتایج مورد نظر نخواهی رسید
دعای خیر ما همراهته
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
هاجس عزیز
وقتی پست شما و همه دخترهای جوونی که تازه ازدواج کردند رو اینجا میخونم یاد اوایل ازدواج خودم میوفتم! واقعا چه روزهایی بود:72::72: پر از عشق و عاشقی، پر از دعوا و سوتفاهم، آشتی های بعد از دعوا،دل لرزیدن بعد از یک اخم شوهرم، ..... برای من که گذشت. برای تو هم میگذره عزیزم :43: مطمئن باش.
همه ما دخترها با امید و آمال زیادی عروس میشیم. از خانه پدریمون که با ناز و نوازش بزرگمون کردن و همیشه هوامونو داشتن و نگذاشتن آب توی دلمون تکون بخوره بیرون میایم و وارد خونه شوهرمون میشیم! باید اول از همه یاد بگیریم که این خونه با خونه پدری خیلی فرق میکنه! پدر مادرت عاشقانه تو رو دوست داشتن و هر کاری میکردند که بهترین زندگی رو برات فراهم کنند. ولی توی خونه شوهر اینجوری نیست! شوهرت هم تو رو دوست داره و اصلا به این شک نکن ولی جنس و نوع دوست داشتن فرق میکنه. پدر و مادرت بدون هیچ چشمداشتی تو رو دوست داشتند بدون اینکه در قبال اون چیزی ازت بخواهند:72: ولی زندگی زناشویی یک محبت دوجانبه رو میطلبه! باید محبت کنی و بعد انتظار مخبت داشته باشی، باید فداکاری کنی و بعد انتظار فداکاری داشته باشیم، باید احترام بگذاریم و بعد انتظار احترام داشته باشیم.....
در طی زندگی به مرور ظرفیت هامون بالاتر میره! در واقع روزگار و زندگی ایترو بهمون یاد میده!! بهمون یاد میده که در مقابل مسایل کوچک زندگی بردبار باشیم، فقط توقع از طرف مقابل نداشته باشیم و برای خانواده مون مفید باشیم و بیشتر دهنده باشیم تا گیرنده!
زندگی کم کم بهمون یاد میده که خانواده همسرمون دیگه خانواده ما هستند و فرقی وجود نداره! یواش یواش خواسته های ما و همسرمون یک جهت میشه و من و تویی از بین میره! اینها به تدریج اتفاق میوفته عزیزم:43:
فقط یک نصیحت بهت میکنم عزیزم و اون اینکه در این بالا و پایین های زندگی همیشه طوری رفتار کن که وقتی به عقب برمیگردی از خودت راضی باشی و کاشکی های کمتری توی زندگیت باشه.
یک حرف دیگه ای که به شما و همه دخترای جوون تازه عروس دارم اینه که اینقدر روی جزئیات و اشتباهات همسرتون تمرکز نکنید. واقعا این روزای جوونی و شادابی دیگه برنمیگرده پس با این قهر ها و سوتفاهمات خرابش نکنید و سعی کنید هر روز عاشقانه تر همدیگه رو دوست داشته باشید. قوی باشید و سعی کنید حساسیت های بیخود و بی نتیجه رو از زندگیتون دور کنید.
برای همه شما دخترای جوون مخصوصا هاجس عزیز روزای پر از شادی و خوشبختی در کنار همسرانشون آرزو میکنم
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
واي خدا
الان بهم زنگ زد
گفت بيا بريم توافقي از هم جدا شيم
هر چي بخواي بهت ميدم
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
بهش بگو که من هیچی نمی خواهم
فقط تو رو می خواهم
بهش بگو که دوستش داری
ازش بخواه تا هردوتون یه فرصت دیگه به زندگیتون بدید
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
بهش گفتم اگه ميخواي طلاقم بدي برو اقدام كن
قبلا اينجوري باهاش حرف زدم ولي هيچ نتيجه اي نگرفتم
[size=medium]
ديگه حس و حال منت كشي و التماس كردن ندارم بذا هركاري دوست داره بكنه من عذاب وجدان ندارم چون مقصر نيستم
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
هاجس عزیز:324:
به نظر میاد که به هیچکدوم از حرفای دوستان توجهی نمیکنی و فقط کار خودتو انجام میدی!
زندگی که شوخی نیست که با بچه بازی و لج و لج بازی پیش بره!! من با توجه به پست هایی که از شما دیدم به نظرم باید یک بزرگتر رو وارد کنید تا این میونه رو سر وسامون بده!من میترسم که با این کارا حرمتهای بینتون بیشتر از پیش از بین بره و سر وسامون دادن زندگیتون سختتر بشه
البته این نظر منه بهتره کارشناسای عزیز هم بیان و راهنمایی کنند.
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
سلام
پس این کارشناسان کجاند که این بنده خدا رو راهنمایی کنند
ترا خدا کمکش کنید باید با اطلاعات پیش بره احتیاج به مشاوره داره
هاجس جان حتما امروز عصر نوبت مشاوره بگیر و برو مشاوره تنهایی برو هیچ اشکالی نداره
لااقل با اطلاعات پیش می ری. موفق باشی
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
ديگه زدم به سيم آخر
آخه اينم شد زندگي
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
عزيزم يكم آروم باش تا مشاورا بيان كمكت كنن
اينطوري فقط خودتو نابود مي كني پس صبر داشته باش و يكم خونسرديتو حفظ كن
:72:
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
سلام
مدیر همدردی هاجس رو راهنمایی کرد .
هاجس جان
همسرت داره راهی رو اشتباه میره و شما شدیدا داری در این راه غلط همراهیش میکنی.
آخه این چه زندگی مشترکیه که شما ول میکنی و میری تا ساعت 11 شب خونه بابات میمونی؟
اصلا چرا ازدواج کردی؟
اگر همسرت داره کار اشتباهی رو میکنه چرا شما هم داری به موازاتش میری جلو؟
چرا خونه رو تنها میذاری که دیگه هرکاری دلش خواست بکنه؟!
عرصه رو خالی نکن.اما محکم و قاطع باهاش صحبت کن.
بهش بگو من طلاق نمیخوام.اگر تو میخواهی برو دادگاه و اقدام کن.به هیچ وجه خودت زیر بار قبول این موضوع نرو.
منزل مشترک رو تحت هیچ عنوانی رها نکن.مگر اینکه بیرونت کنه از خونه.
مطمئن باش فقط خواسته بترسونتت.
یادمه گفته بودی پدرش هواتو داره.ارگ بهش اطمینان داری و میتونی روی کمکش حساب کنی ازش کمک بگیر.
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
هاجس جان
من خودم تو زندگیم خیلی سختی کشیدم
اما یه چیزیو خوب فهمیدم که یه وقتایی آدم باید بی تفاوت باشه
مثل الان شما
شما به ظاهر میگی بی تفاوتی اما داری خودخوری میکنی
این کارت درست نیست
بی تفاوت بودن یه وقتایی معنیش اینه که غذای مورد علاقه خودت و همسرتو بپزی,برا خودت آواز بخونی,بخندی,آماده که شد صداش کنی,نیومد بازم سفره دونفره تون آماده باشه و خودت غذاتو بخوری
مثل بچه ها شده همسرت
خودش خطا کرده حالا چون به روش اوردی دست پیش گرفته
پس تو بی تفاوت باش
بیرون رفتن و خونه بابا موندن و... نشد کار
یهو اونهام میفهمن و کار خرابتر میشه
پدرو مادرت که بچه نیستند
اگه بفهمند بدتر حرمتها شکسته میشه و روتون به روی هم باز میشه و همسرت محکمتر میگه طلاق
اینقدر بچه گانه رفتارنکن که انگار هیچ اختیاری تو زندگیت نداری
ناسلامتی زندگی توست
بعدش زدم به سیم آخر یعنی چی
خیلی ماهری بزن به سیم آخر و زندگیتو درست کن نه خرابتر!!
-
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
واقعا که بزن به سیم آخر و بگو طلاقو زندگیتو دو دستی تقدیم عمه خانوم کن
اشتباه پشت اشتباه
ما می گیم شوهرتو با رفتارهات و بی تفاوتیت به سمت خودن جذب کن ولی تو برعکسش اونو از خودت می رونیو همسرتو دو دستی تقدیم عمه خانوم می کنی
-
RE: چگونه شوهرم را جذب خود کنم و با او رفتار مناسب داشته باشم ؟
سلام ببخشيد كه دير جواب دادم
من فقط صبح تو اداره به اينترنت دسترسي دارم
ديروز ظهرم كه رفتيم خونه ناهار براش گرم كردم گذاشتم جلوش ولي لب نزد فقط نون خالي خورد بعدشم براش چاي اوردم كه اونم نخورد و زد بيرون ولي من نشستم جلوش مث قحطي زده ها تا حد انفجار خوردم
اون كه رفت يه كم تلويزيون نيگاه كردم كه خوابم برد بعدشم بيدار شدم غذاي امروزمو درست كردم و رفتم يه دوش گرفتم و كلي آرايش كردم البته اين كار هر روزمه معمولا اگه برنامه ي خاصي پيش نياد
برعكس هميشه ديروز خيلي زود برگشت خونه ،تعجب كردم چون وقتي با هم رابطه مون خوبه هميشه دير مياد معمولا ساعت 9 شب ولي ديروز 6:30 خونه بود
البته بازم سريع يه پتو كشيد رو خودش و گرفت خوابيد تا امروز صبح كه با هم اومديم سركار
تو اين مدتم به جز سلامي كه من كردم و جوابي م نگرفتم هيچ حرفي بينمون رد وبدل نشد.
[color=#6B8E23]
من تحمل سكوت رو ندارم ،از يكنواختي متنفرم زود حوصله م سر ميره
اگه نرم بيرون و فقط بشينم به در و ديوار نگاه كنم بدتر ميرم تو فكر و خودخوري ميكنم
بايد هميشه يه جوري خودمو سرگرم كنم ، خونه بابام اينام كه رفتم يه بهونه اوردم كه متوجه نشن
لااقل اونجا 4 نفر ادم هست كه يه حرفي بزنن و ذهن منو از مشكلاتم دور كنن
راستي اينم بگم كه ديروز ديگه حرفي از طلاق نزد.
موضوع من چرا عوض شده؟
كسي ميدونه؟
:72:
كاش ميشد به عقب برگشت
اونوقت هيچوقت ازدواج نميكردم
-
RE: چگونه شوهرم را جذب خود کنم و با او رفتار مناسب داشته باشم ؟
فعلا به همین خوردنو خوابیدنو آرایش و گشت وگذار ادامه بده ولی خونه زندگیتو ول نکن
اگه حرفی از طلاق زد هیچی نگو خودتو بزن به خنگی و بیخیالی نترس به این راحتیا دادگاه طلاق نمیده
شک نکن این روش جواب میده به شرطی که انقدر دلهره طلاق نداشته باشی
-
RE: چگونه شوهرم را جذب خود کنم و با او رفتار مناسب داشته باشم ؟
سينان جان
از طلاق نميترسم ، از اينكه اينقدر بي معرفته حالم گرفته ميشه
وگرنه اگه قرار به طلاق باشه ترجيح ميدم از جانب اون باشه كه من ديگه عذاب وجدان نداشته باشم
درسته كه دوسش دارم ولي اگه اون منو نخواد دوست ندارم خودمو بهش تحميل كنم .
:323:
-
RE: چگونه شوهرم را جذب خود کنم و با او رفتار مناسب داشته باشم ؟
دلم برات تنگ شده
چرا اين قدر بي احساس و بي معرفتي آخه:302:[color=#1E90FF]
-
RE: چگونه شوهرم را جذب خود کنم و با او رفتار مناسب داشته باشم ؟
هاجس عزیز
لطفاً کنترل تاپیکت را داشته باش و ابتدا خودت رعایت کن که پستهای چتی و غیر ضروری ارسال نکنی . می دانی که ظرفیت تاپیکها 50 پست هست و بهتره غنی و تخصصی از ظرفیت استفاده بشه به جای صرفاً درد دل و ..... .
راه کارهای تاپیک قبلی را هم جمع بندی کن و پستها و رفتارهای خودت در رابطه با شوهرت را آنالیز کن ، چون همه چیز به رفتار شما بستگی داره .
بهتره بنا به عنوان تاپیک که عوض شد عمه همسرت را از محور توجه و تمرکز خارج کرده و متمرکز بر رفتار خودت شوی و مهارتها و رفتار صحیح را یاد گرفته به کار ببندی .
موفق باشی
.
-
RE: چگونه شوهرم را جذب خود کنم و با او رفتار مناسب داشته باشم ؟
هاجس جان عزيز من شنيدي ميگن گر صبر كني ز غوره حلوا سازي
به كارهاي روزمرت رسيدگي كن فعلا بيخيال شوهرت شو (منظورم فقط از لحاظ احساسي) و اينقدر هم اين واژه طلاق رو بكار نبر باز منفي داره عزيزم.
خانومي ما همه درك ميكنيم كه تو چي ميكشي و دوست داري اين قهر و قهر كشي هر چه زودتر تموم شه، ولي شما الان نياز داري احساساتت رو كنترل كني و خيلي صبور باشي (انسان تو همين موقعيتها و شرايط سخته كه بزرگ ميشه)
مطمئن باش ايشون الان ناراحته كه با شما اونجوري صحبت كرده و از وضع پيش اومده خوشحال نيست و گر نه از راه نرسيده نميره زير پتو، ولي چون الان افتاده رو دنده لج، نميخواد به اين وضعيت خاتمه بده يعني غرورش هم اجازه نميده،
همين كه دنباله حرف طلاق رو هم نميگيره يعني جدي نبوده و پشيمونه
عزيزم شما فعلا فقط صـــــــــبر صبــــــــر صبـــــــــر
-
RE: چگونه شوهرم را جذب خود کنم و با او رفتار مناسب داشته باشم ؟
سلام
شوهرم هنوزم همون طوريه
اصلا غذايي كه من براش ميارم نميخوره يا چايي و ميوه منو نميخوره وقتي براش ميارم برشون ميداره بعد دوباره خودش مياره يا چايي رو ميريزه تو قوري بعد يكي ديگه واسه خودش ميريزه اصلا باهام حرف نميزنه جواب سوالامم نميده
من شوهرمو خوب ميشناسم خيلي كينه ايه
البته منم بي خيال رفتار ميكنم انگار كه برام مهم نيست اون چيكار ميكنه
بايد همينطوري ادامه بدم؟اگه اون نخواست هيچوقت اشتي كنه چي؟
اينجوري بيشتر نمي ره سمت عمه ش؟؟؟؟؟؟[color=#483D8B]
-
RE: چگونه شوهرم را جذب خود کنم و با او رفتار مناسب داشته باشم ؟
كمكم نمي كنيد؟
نميدونم بايد چيكار كنم
ميترسم اگه همينجوري ادامه پيدا كنه نسبت بهم سردتر بشه
براش اين وضعيت عادي بشه[b]
اينم بگم كه منظورم از سوالام اين بود كه مثلا ميپرسم شام ميخوري ؟
يه همچين چيزاي معمولي
فكر كنم بهترين راه طلاقه
ديگه هيچوقت تو اين سايت نميام.[b]
-
RE: چگونه شوهرم را جذب خود کنم و با او رفتار مناسب داشته باشم ؟
سلام دوست عزيز
امروز كه بعد از دو سه روز امدم تالار و عنوان جديدت رو ديدم خيلي خوشحال شدم فكر كردم حالت بهتر شده و خودت اسم تايپيكت رو تغيير دادي:104: ولي ظاهراً متاسفانه اين طور نبوده.
صبر، مهرباني، صبر، عادي بودن، صبر ، رسيدگي به خودت و به خواسته هات كه باعث بالا رفتن عزت نفست مي شود ،صبر، انجام وظايف روزمره و انجام كارهاي هميشگي، صبر، بي تفاوتي نسبت به شرايط بد حال حاضر و در عين حال قهر نكردن و بي محلي نكردن، صبر، خودت را به اون راه زدن كه انگار نه انگار شوهرت با تو قهره و بهت كم توجهي مي كنه، صبر، سرگرم كردن خودت با كتاب و فيلم و تفريحات سالم و نشاط آور، صبر، ورزش حتي اگه شده كلاس ايروبيك و يا هر ورزش ديگري براي تخليه هيجانات ، صبر، انجام كارهاي هنري و كلاسهاي مختلف مطابق با علايق، صبر، آراستگي خودت و گرمي منزل، صبر، محبت به همسر در حد متعارف نه زياد لوس كردن نه كم محبتي كردن، صبر، مطالعه در مورد ارتباط موثر بين زوجين، صبر، كمك از يك مشاور خانواده به تنهايي، صبر، گذشت و بزرگواري، صبر، عبادت و توكل به خدا،
دوست عزيز نمي خواستم ديگه برات پيام بگذارم چون حرفهايم تكراري است ولي متاسفانه مي بينم كه اصلاً به آنها توجه نمي كني. ولي دلم طاقت نياورد و باز مي گويم به نظر من فرمول بالا با تاكيد بر صبر و رسيدگي و توجه به خودت و خواسته هات (عزت نفس و اعتماد به نفس بالا) و در نهايت توكل به خدا تنها راه نجات زندگيت ات و به دست آوردن همسرت است. همسري كه به گفته خودت با چشم پوشي از اين مورد هيچ عيبي ندارد و همه خوبي ها را دارد و باور كن دوستت دارد فقط يكم كم آورده. پس كمكش كن و خودت و همسرت و زندگي ات را نجات بده. به هيچ وجه به طلاق فكر نكن و اين كلمه را تكرار نكن و اجازه نده در خانه ات اين واژه تكرار شود حتي اگر همسرت به زبان آورد نشنيده بگير:305:
موفق باشي:72:
-
RE: چگونه شوهرم را جذب خود کنم و با او رفتار مناسب داشته باشم ؟
الان مي فهمم چرا مشاوران محترم هميشه اين توصيه رو به خانوما ميكنن كه هيچوقت تو كار شوهراتون تجسس نكنيد
دليلش اينه كه 99 % مرداي جامعه ما دروغگو و بي معرفتن و محاله پاشون نلغزه و اگه همه زنا شوهراشونو چك كنن مطمئن باشين 99%ازدواج ها ي جامعه ما به طلاق ختم ميشه
اگه زني به شوهرش دروغ بگه يا خيانت كنه همه اون زن رو محكوم ميكنن و به شوهر پيشنهاد ميكنن كه طلاقش بده ولي اگه طرف مرد باشه همه اتهاما متوجه زن ميشه كه لابد به خودت يا شوهرت نميرسي يا بهش توجه نميكني
چرا من بايد در مقابل دروغاي مكرر شوهرم كوتاه بيام و صبر كنم و ببخشم و بازم در مقابل طلبكاري و قهرش صبر كنم و كوتاه بيام
الان كه فكرشو ميكنم به اين نتيجه مي رسم كه اين اقا داره از دوست داشتن و علاقه من به خودش سو ء استفاده ميكنه
هيچ خيري من از ازدواج نديدم
هيچكدوم از نيازام براورده نميشه
فقط زجر زجر و بازم زجر
ديگه نميتونم تحمل كنم
امكان نداره مردي كه يه بار دروغ ميگه ديگه اين كارو نكنه
به اين اعضاي بدبختم كه مورد خيانت شوهراشون قرار گرفتن اينقدر نگين كه ببخشن و صبر كنن چون هيچ فايده اي جز هدر رفتن عمر و جوونيشون و نهايتا پشيموني از اين همه گذشت و فداكاري بي نتيجه نداره
باتشكر
:324:
-
RE: چگونه شوهرم را جذب خود کنم و با او رفتار مناسب داشته باشم ؟
سلام هاجس جان:72:
نمی خواستم برات بنویسم. چون توصیه م با اصول مشاوره مغایرت داره.
بهت توصیه میکنم بری واسه طلاق اقدام کنی. زندگی شما هیچ راه حلی جز طلاق نداره. نه بخاطر شوهرت و عمه ش . نه بخاطر اینکه شوهرت بهت دروغ میگه. بلکه بخاطر اینکه خودت نمی خوای این زندگیو ادامه بدی . برای اینکه هیچ تلاشی واسه ساختن نمیکنی . برای اینکه دو تا چوب پنبه گذاشتی تو گوشت و فقط خواسته هات رو داد می زنی.
عزیزم از این سایت یا اطرافیانت چه انتظاری داری؟
که عمه شوهرتو سر به نیست کنند؟ که ورد و جادو بخونن که شوهرت یه شبه وابستگی چند ساله ش رو کم کنه؟
شما که نزدیکترین به شوهرتی نه می خوای و نه تلاشی میکنی از بقیه چه انتظاری داری؟
عاشقی فقط این نیست که آدم به طرفش بگه دوستش داره. عاشقی فقط این نیست که تو خواسته ها و نیازهای مالیت به طرفت اولویت بدی. عاشق روزای سخت خودش رو نشون میده . به فرض که شوهرت عاشقت نیست . تو چی ؟ رسم عاشقی رو به جا اوردی؟
یکی تو زندگیش پول نداره . یکی سلامتی . یکی با خانوادش مشکل داره . یکی همسرش معتاده . یکی همسرش شکاکه .از دید شما همه اینا باید برن طلاق بگیرن چون یه موقع هایی پیش میاد که به خواسته هاشون نمی رسن. اگه دیدگاهت اینه نه اینجا و نه هیچ جای دیگه هیچ کسی نمیتونه واست کاری کنه. از همسرت طلاق بگیر ولی اینو بدون اگه بعدا ازدواجی هم در کار باشه اون فرد هم بی عیب نیست اون زندگی هم بی مشکل نیست و این تویی که باید تسلسل وار مهر طلاق رو تو زندگیت ثبت کنی.
می دونم که به حرفای من توجه نمیکنی.
با این وجود بازم واست خوشبختی رو آرزو میکنم.:72:
-
RE: چگونه شوهرم را جذب خود کنم و با او رفتار مناسب داشته باشم ؟
هاجس عزیزم:72::72::72:
میدونم که الان عصبانی هستی! و غمگین و تحت فشار! منم میخواستم دیکه برات پست نگذارم به خاطر اینکه اصلا به حرفای دوستان توجه نمیکنی البته یک مقدار به خاطر سن کمت و بی تجریگی ات هستش.
اینرو بدون که زندگی بدون مشکل وحود نداره و هرکسی به نوعی با مشکلاتش دست و پنجه نرم میکنه! عزیزم خراب کردن و از بین بردن یک زندگی اصلا کاری نداره ولی این کار آدمای ضعیفه!
فرد قوی کسیه که مشکلاتش رو شناسایی کنه، سهم خودش رو توی مشکلات ببینه و سعی در برطرف کردنش داشته باشه! اگه بشینی و فقط غر بزنی که مردها اینجورین و اونجورین و ... هیچ مشگلی حل نمیشه! بهتره از راهنمایی هایی که تا به حال صورت گرفته استفاده کنی و زندگیت رو بسازی! با جبهه ای که تو الان در مقابل همسرت گرفتی، خواه نا خواه عکس العمل هل مناسبی نشون نمیده! اینجوری هم نیست که مردا قدر محبت و گذشت رو نفهمن! اول تو همه تلاشت رو انجام بده و بعد بگو نتیجه ای نداشته عزیزم!! من خودم برای اینکه مشکلم حل بشه 6 ماه تمام با تمام وجودم جنگیدم و خدا رو شکر موفق هم شدم. اگر هم خدای نکرده به نتیجه ای نرسیدید لااقل پیش خودت سربلندی که همه تلاشت رو انجام دادی!!
اینقدر بی طاقتی نکن و کمی صبر داشته باش! همه چیز درست میشه! پست قبلی من رو توی تاپیکت دوباره بخون تا بفهمی فقط تو نبودی که مشکل داشتی و همه زوجهای جوان اوایل زندگیشون مشکلاتی دارند که باید با درایت حلش کنند.من الان به اون مسائل اول ازدواجم میخندم و بیشترش رو به خاطر کم تجربگی ام میدونم.
عزیزم مطمئن باش پاداش صبرت رو دزیافت میکنی و مشکلت حل میشه:72::72::72:
دلم میخواد پست بعدیت پر از خبرهای خوب باشه به شرط اینکه منطقی تر عمل کنی.
مشکلی که اکثر زوج های جوان در اوایل ازدواج دارند اینه که خانواده ها در آماده کردن بچه هاشون برای ازدواج کوتاهی میکنند و هنر اداره زندگی مشترک رو به بچه ها یاد نمیدن! البته من خودم هم باید از این موضوع درس بگیرم!
راستش من خودم هم هنوز هیج چیز به دختر 15 ساله ام یاد نداده ام ولی فکر میکنم که باید شروع کنم. ما والدین فکر میکنیم که تنها محبت کردن و احتیاجات فرزندانمون رو برآورده کردن کافی هست ولی به نظر من مهمترین چیز روش زندگی کردن رو یاد دادن مهمه و سعی کنیم تا اونجایی که ممکنه تجربیاتمون رو بهشون منتقل کنیم.
-
RE: چگونه شوهرم را جذب خود کنم و با او رفتار مناسب داشته باشم ؟
خيلي عصباني ام
دارم منفجر ميشم
ميخوام خودمو بكشم.