-
چطور تمرکز زدایی کنم.
سلام مجدد..
فرشته مهربان ازتون ممنونم که مشکلم رو توی مسیر درست قرار دادی.
دوستان عزیز میخوام کمکم کنین که بتونم تمرکزم رو روی چیزای درست جور کنم.
اول از همه میخوام با استفاده از همین روش به خودم جذبش کنم ( البته میدونم تاپیکام رو خوندین واسه همین توضیح نمیدم )
میخوام بدونم وقتی یه نفر همش حرفای منفی بهت بزنه چطوری تمرکز زدایی کنی و بهمت نریزه حرفاش و دیوونت نکنه.
یه مثال از حرفای نامزدم میزنم بعد شما مثال هایی اگر دیدین بیارین برام ممنون میشم.
مثال :
بهم میگه انگیزه ای برای ادامه ندارم. واسه من همه چی تموم شده . امیدی ندارم .!!!
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
با سلام
برای تمرکز زدایی اول باید مصداقها و مثالهایی که آماده تمرکز زدایی هست را شناسایی کنیم.
اگر همسر من چنین حرفی بزند. اول نیاز هست بدانم چه چیز او را به این نتیجه رسانده هست.
لذا تا اینجا، هنوز مسئله آمادگی تمرکز زدایی را ندارد. بلکه نیاز هست این مسئله را پرورش داده و بازسازی کنیم.
در اینجا ابتدا باید تکنیک هم حسی را به کار بگیریم. بعضی مثالهایش را در ذیل برای نمونه می آورم:
- عزیزم خیلی اذیتت کردم....
- فدات شم، بمیرم اینطور حرفا رو ازت نشنوم....
- همسرم... وقتی اینطوری می گی، وقتی خسته می بینمت. منم بی انرژی میشم.
- دوست دارم بازم بیشتر از خودت بگی...
- فکر کنم باید خیلی تحت فشارت قرار داده باشم که اینقدر اذیت شدی
- اصلا تصور نمی کردم یه روزی کسی رو اینقدر اذیت کنم که امیدش را از دست داده باشه...
- میدونم خیلی کارام تو رو آزرده... اما می خوام بیشتر بشنوم ازت...
- عزیزم تازه اینطور شدی... یا باز هم بوده که به من نگفتی...
- قربونت برم...، ازت ممنونم که با این نا امیدی هنوزم قابلم دونستی سر صحبت را بام باز کردی
- نازنینم خیلی خوشحالم که هنوز با همه بدیهام ، منو سنگ صبورت دونستی و از این حس های بدت با من حرف می زنی
- خیلی برام جالبه، که داری با من صحبت می کنی ، و با اینکه می گی امیدی نداری، ولی حرفت ، نا امیدی و
خستگیت را با من مطرح می کنی.
- من بی صبرانه و مشتاقانه حرفات رو با جون و دل می شنوم. و بابت احساساتت تو رو سرزنش نمی کنم.
اگر همه این حرفها با نگاهی عاشقانه و با نوازشی معشوقانه و با لطافتی همراه باشد اثرگذار تراست.
دقت کن ، اینها را من به عنوان مثال گفتم. چون اگر حرفی را بزنی که به دل اعتقاد نداری یا بخواهی فیلم بازی کنی هیچ اثر مثبتی ندارد بلکه منفی هم خواهد بود.
فقط زمانی ما می توانیم چنین قشنگ با همسرمان نجوا کنیم ، که همه احساسمون مثبت باشد و عاشقانه او را دوست داشته باشیم.
اگر در دلت نخواهی سر به بدن او باشد، ولی ظاهر سازی کنی و حرفهای قشنگ بگویی. از دم گوش او برگشت می خورد. و اگر خوش شانس باشی از این گوشش وارد می شود و از گوش دیگرش خارج می شود.
میدانی چرا؟!!!!!
چون وقتی شما جمله اول را گفتی ، او در جواب شما یک جواب سخت می دهد. مثلا می گوید:
برو برو تو اصلا آدم نیستی ، از این فیلم ها برام در نیار!!!!!
بعد تو هم که فقط یک جمله حفظ کرده بودی، کم می آری و می گویی:
تو خودت آدم نیستی. اصلا ارزش عشق رو نمی فهم. حیف من که این حرفا رو به تو گفتم....!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در حالیکه اگر حرف از خودت و از دلت بود. اگر جواب سخت او را می شنیدی باز هم هم حسی می کردی و می گفتی:
همسر دوست داشتنی ام.... حق داری... از بس من به تو بد کردم. باورت نمیشه که اینقدر در دلم جا داری...
هر چی دوست داری به من بگو.... همین که با من حرف می زنی برام دوست داشتنی هست.
پس این نکته را فراموش نکن. وقتی مسیری را شروع به حرکت کردی. (مثلا در اینجا هم حسی)، باید تا انتها مدیر باشی و مدیریت کنی ، نه اینکه اگر وسط راه همسرت ضد حال زد، تو برگردی و همه چیز را رها کنی.
خلاصه:
مثال شما تکنیک هم حسی با توضیحات بالا را لازم دارد. تمرکز زدایی بعد از مرحله هم حسی و آماده شدن مثال و مصداق خاص آن صورت می گیرد.
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
ممنون مدیر عزیز..
خیلی خوب بود.
الان اصلا جوابم رو نمیده و کلا رفته تو فاز قهر .. اگ بخوام باهاش حرف بزنم بهش فشار باید بیارم برای حرف زدن .
البته این سری حرفا رو با پیام سعی کردم بهش برسونم ولی ...
به قول فرشته مهربان باید به اون کاری نداشته باشم و روی رفتار خودم متمرکز بشم.
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
با سلام
هر مردی فن منت کشی و ناز کشی را بلد نباشه کارش تمومه!!!:311:
خانما شما می تونید اینجا کمک mohammad2012 کنید.
بگویید که وقتی خانمی توی این لاک میره چه انتظاری از مردش داره....
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
با سلام
هر مردی فن منت کشی و ناز کشی را بلد نباشه کارش تمومه!!!:311:
خانما شما می تونید اینجا کمک mohammad2012 کنید.
بگویید که وقتی خانمی توی این لاک میره چه انتظاری از مردش داره....
چقد این جوواب رو دوست داشتم؛ احساس راحتی کردم باهاش...
....
ببخشید اینجا گفتم؛ آقا محمد واقعاً عجیبه نمی تونی خانومت رو از قهر در بیاری!
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
اره عجیبه چون دلیلی نداره واسه قهر..
دلیلش رو بگم میخندین!!!
میگه دیشب از امام حسین چیزی میخواستم که بهم نداده و حس میکنم نا امید شدم از همه چی. و دوستت ندارم !!
این دلیل بی توجهیشه..
امشب حرفای مدیر رو چند دقیقه قبل بهش زدم با پیامک ( الان مسافرت کوتاهی رفته با خانوادش و مشهد نیست)
باور نمیکنین که چه تاثیری داشت حرفام . بعدش بهم پیام داد که میدونم عزیزم که حرفامو گوش میدی
بعد بحثو عوض کردم و از برنامه های امشبش پرسیدم . ادبیاتش عوض شد و منو با عزیزم و ... صدا میکرد تو پیاماش.. !!! البته هنوز سر حرف امروزش هست ولی با یه ادبیات مناسب تر و بهتر .
ممنونم مدیر عزیز . ضمنا من استاد منت کشیم منتها اصلا خانمم رو ناراحت نکردم که منت بکشم !!
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
ی مدت کوتاه شما هم محلش نذارید. ایشون دچار ی خستگی روحی شده (به هر دلیلی) و اگه کم محلی ببینه خودش براه میاد!:310:
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
آخه نمیشه هم که محلش نذارم اون الان به من بیشتر نیاز داره و به حرف زدن با من ...
در ضمن اگر تاپیکام رو خونده باشین میدونین که مدتی به هم کار نداشتیم و درست شد و حرفای خوب زد بهم ولی دوباره بهم ریخت.. دوباره خوب شد.. الان دوباره منفی شده.
البته من به رفتارارش کاری ندارم میخوام ببینم بهترین رفتار از جانب من چطوری باشه در مقابل هجوم این همه حس منفی از طرف اون.... خیلی مقاومت میکنه در مقابل حرفای مثبتم
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
آقا محمد من فکر کنم مشکلت اینه که همه چیو میخوای با منطق حل کنی که البته نگران نشو مشکل بیشتر مرداست:311:
وقتی خانمت میگه قهرم اونم به دلیلی بچگانه، معلومه که فقط میخواد بهش توجه کنی و یه عالمه ابراز محبت کنی. بهت پیشنهاد میکنم حتما کتاب های مربوط به ازدواج رو بخونی خصوصا زنان ونوسی مردان مریخی
حالا هم که به وقتش نازشو نکشیدی قهرشو کش نده و مرتب ازش نپرس چرا قهری؟ به جاش کلی اس مس محبت آمیز راجع موضوعات دیگه براش بزن مثلا:
سلام عزیزم، فدای چشمای قشنگت بشم، مسافرت خوش میگذره؟ یا
سلام قشنگم، خانومم حرم امام رضا رفتی آقا محمدتو دعا کردی دیگه؟ ( اینجا یه آدم خندون پیامکی بذار)
کلا دستت توی ابراز محبت پیامکی بازه و اگر بازخورد مثبت دیدی ادامه بده.
یه کار قشنگ دیگه هم میتونی بکنی که خیلی از زوج ها در دوران نامزدیشون انجام میدن. هر صبح که بیدار میشی با تعابیر قشنگی بهش با پیامک سلام و صبح بخیر بگو. هر روزت هم متفاوت با دیروزش صبح بخیر بگو. اینطوری هر صبح که بیدار میشه سریع صفحه ی گوشیشو نگاه میکنه و با دیدن جمله ی عاشقانه ات دلش پر از حس قشنگی میشه.
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
عزیز دلم.. صبا خانم..
ایشون قهر نکرده...
میگه یهو حسم بهت خالی میشه.. و هیچچ حسی بهت ندارم..
من این کارارو کردم و الان ظاهرا منو عزیزم و .. خطاب میکنه .
ولی مشکل من خودمم.. فال روزانه گرفتم نوشته بود به ارزوت نمیرسی... ( به همین راحتی حالم خراب میشه..)
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
همین که الان عزیزم خطابت میکنه یه موفقیته یعنی تا حدی به قلبش راه پیدا کردی. اگه حرفی منفی زد نشنیده بگیر ولی باور کن خانومت سنگ نیست و با جملات بجا و بوقت محبت آمیز قلبش مال تو میشه. دخترا حساستر از این حرفان. پس چطوری یه سری پسر مخ یه سری دختر رو میزنن؟ با جملات عاشقونه
اونا کارشون درست نیست ولی مورد تو زنته و باید باهاش با مهربونی و عشق حرف بزنی البته اقتدار در رفتارت هم فراموش نکن.
خودت هم جمع کن. چه معنی داره با یه فال بهم بریزی؟
سعی کن زندگی کنی. یعنی درست رو بخون، کارت رو بکن،همراه خانومت بگرد و تفریح کن و شوهر خوبی باش، کتاب بخون، فیلم ببین و...
انقدر نشین و زانوی غم بغل بگیر. انقدر یه مسئله ی کوچیک رو توی ذهنت نچرخون و بزرگ نکن، چند بعدی باش، شاد باش زندگی کن، با آرامش و شادی به خدا توکل کن.
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
درست میگی..
باورت میشه از فال بدم میاد ولی خانمم به فال روزانه اعتقاد داره.. روزی که فالش بده حالشم بده..
امروز قراره بریم کافه حرف بزنیم..
یه بار قبلا استخاره کردم بد اومد.. البته اینترنتی.. تمام این منفی ها توی ذهنم میچرخه که برا همین میخوام تمرکز زدایی کنم..
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
وقتي همه ش حالت بده و به چيزاي بد فكر ميكني معلومه چيزي كه دلت ميخواد اتفاق نميفته(قانون جاذبه)
لطفا به اين فكر كن كه همه چي به بهترين نحو درست ميشه و همه تلاشتو بكن:72:
فال روزانه و اين حرفا چيه آقا محمد؟؟؟؟؟؟:163:
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
اقا محمد چقدر دلم میخواد میتونستم یه کمکی بهت بکنم ..
تاپیکای قبلیت رو خوندم .. واقعا نمیدونم مشکل خانومت چیه ..
روشی که اقای مدیر گفت واقعا بی نظیره .. من که یه زنم میفهمم چقدر تاثیر مثبت داره این حرفها ..
بعدشم یه چیزی رو شما هی فراموش میکنی .. تو تاپیک قبلیت هم بالهای صداقت و فرشته ی مهربان بهت گفتن ..
انقدر عجول نباش .. هیچ چیز یه شبه حل نمیشه .. این مشکل خانوم شمام یه شبه به وجود نیومده و یه شبه رفع نمیشه ..
یادت باشه : رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود .. رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود !!
خانومت الان حس خیلی بدی داره .. تردید داره و گیج شده .. هی به این موضوع فکر میکنه یعنی کارم درست بوده با محمد ازدواج کردم ؟ نکنه اگه نامزد میموندیم و انقدر زود عقد نمیکردیم بیشتر میشناختمش و بعد تصمیم میگرفتم بهتر بود ؟ نکنه اخلاق محمد عوض شه و بعدا اذیتم کنه ؟ نکنه .. نکنه .. نکنه .....
و از طرفی هم وقتی محبت و مهربونی شما رو میبینه دلش گرم میشه .. وقتی میبینه درکش میکنی و همراهشی یه جورایی میاد سمتت .. این جور وقتاست که بهت میگه عزیزم و مهربونه و ..... تا وقتی که دوباره اون افکار منفی بیان تو ذهنش و بهمش بریزن ..
یه نکته ی خیلی مهم دیگه : ((( خانومت زمانی که شما زیاده از حد بهش محبت میکنی و تو دوست داشتنت افراط میکنی میترسه !! این ذات هر ادمیه .. )))
برادر من .. صبور باش و قدماتو اروم بردار .. محبتتو ذره ذره بریز به پاش .. وقتی به یه بچه یه بسته بیسکوئیت میدی یه دونه رو میخوره و بقیه شو میریزه رو زمین .. ولی وقتی یه دونه یه دونه بهش بدی هم لذت میبره هم دلشو نمیزنه ! محبتت جوری نباشه که دل خانومتو بزنه و فراریش بده .. به جای اینکه خیلی بهش محبت کنی و اون بدخلقی کنه و بگه دوستت ندارم و شما بهم بریزی و باقی ماجرا ... کم کم بهش محبت کن .. اگه ازت دور شد دوباره خودخوری و منفی بافی نکن .. بازم بهش محبت کن ولی به اندازه ش !!!
سعی کن هیجان و شادی رو بیاری تو رابطه تون .. حواس خانومتو پرت کن .. ببرش شهر بازی !! تو هوای سرد یه بستنی مهمونش کن .. اگه میتونی صبح ها برین با هم بدوئین ! باور کن این کارای کوچیک که هیجانو میاره تو رابطه خیلی تاثیر داره ..
نخواه که جذبش کنی سمت خودت .. کاری کن که اون خودش جذب شه سمت شما .. اگه بدونی این کار چقدر اسونه یه لحظه رو هم از دست نمیدی :311:
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
خیلی دوس داشتم همه زندگیمو واستون بگم..
خانمم میگه تو مورد اطمینان ترین پسری..
من زیادی محبت کردم درسته ولی گاهی هم مردونگی داشتم و حمایت کردم ازش...
در مورد هیجان های زندگی هم یکمی تنبله
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
باید تو رفتارت تعادل ایجاد کنی .. مهربونی محبت حمایت عصبانیت غیرت همه و همه با هم و در کنار هم ..
نه اینکه یه وقتی خیلی مهربون باشی و یه وقتی حمایت کنی ازش و با بدخلقی هاش عصبی بشی و بریزی تو خودت ...
کاری کن که حس کنه میتونه بهت تکیه کنه .. این مهم ترین مسئله ست برای خانومها .. این حس رو بهش بده که تکیه گاهشی و میتونه روت حساب کنه .. نه با حرف .. با عمل ..
در مورد هیجانات هم یکی دو بار که تجربه کنه و بهش خوش بگذره مطمئن باش مشتاق میشه ..
بهش نگو که میخوای چیکار کنی .. سورپرایزش کن ..
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
دوستان عزیزم..
میدونین از چی میترسم..
از نوشته هایی که میخونم طرف بعد از 8 سال گفته هیج علاقه ای به همسرم ندارم و دلسوزی میکنم..
من نمیخوام دلسوزی کنه برام.. خودش هفته قبل گفت دوستت دارم حتی حاضر بود قسمم بخوره واسم..!! نمیدونم دلیلش چیه واسه این رفتارای نا متعادل.
لطفا قسمت های پررنگ نوشتم رو خوب تحلیل کنین.. مممنونننم
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
خانم ها عاشق غافلگیر شدن هستن ( یه چیزی بخر بگو خوشم اومد خواستم داشته باشی )
گل بخر
خودتو پیشش بزرگ کن نشون بده بین مردا سر هستی ( همه کارشون به تو میافته )
هیچ وقت از دخترایی که تو رو دوست داشتن برای جلب توجهش استفاده نکن
هوش و ذکاوتتو نشونش بده
هیچوقت برای جلب توجه دروغ نگو خانم ها فوری میفهمن ( بهتره به هم قول بدید تا اخر عمر بهم دروغ نگید )
به فال و ... تکیه نکن زندگی خودتو خودت درست نکنی درست نمیشه ( خدا گفته از تو حرکت از من برکت )
دلیل واقعی ناراحتیشو بدون و بگو از جون مایه میذارم برات حلش میکنم
بزار بهت تکیه کنه وابستت بشه
از قیافش هیکلش تعریف کن بگو چقدر خوش شانس بودم تو رو گرفتم
بگو من هیچ وقت تنهات نمیذارم قسم بخور
به خانواده خانمت ارزش بده بذار عاشق رفتار مودب و مردانت بشن
در عین حال که بهش محبت میکنی خودتو خرد نکن
از زبونش بکش ببین چه افکاری هستن که حالشو عوض میکنن
بگو تو ناراحتی دلخوری انگار دنیا سرم خراب شده
و .....
تو روابطت خلاقیت داشته باش
قوووووووووووووووووی باش اون دوس داره به مرد قوی ای تکیه کنه نه مردی که با یه فال بهم میریزه
از پدرت و اقایون سایت برای قوی شدنت کمک بخواه
بذار نگرانت بشه ( نه جوری که ضعیف بودنتو نشون بده )
و بگو که از ترحم بدت میاد
با مادر زنت که بزرگتره و منطقی تره صحبت کن و کمک بخواه
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
با سلام و احترام
mohammad2012 گرامی
لطفا تاپیکت رو درست مدیریت و هدایت کن.
نگذار مثل چت باشه. سطحی و بی خاصیت و متعدد./
یک جمله می شنوی
بعد می آیی یه جمله جواب می دهی.
بعد دوباره پستی می بینی.
بعد می آیی پستی قرار می دهی.
اینطوری تاپیکات بی خاصیت جلو میره.
و انگیزه دوستان را هم برای کمک می گیره.
همان پستهای اولی که برایتان گفتم. اگر بخواهید نتیجه بگیرید شاید باید چندماهی با همان نسخه سر کنید.
شما مانند کسی هست که علف در دهان گوسفند می گذارد و منتظر هست همان لحظه فربه شود.
عزیزم بگذار یه مدتی بگذرد.
شما نیاز به عملگرایی دارید.
کم احساس کن
کم ذهن گرایی کن و تو فکرت وسواس نشون بده
و زیاد عمل کن.
این تکنیک ها را که شنیدی به کار بگیر و کمتر وقتت رو تو نت حروم کن.
نیاز داری که حضور عملی بیشتری و صحیحی در زندگیت داشته باشی.
اعتماد به نفس داشته باش
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
هفته قبل شنبه که قرار گذاشتیم مدتی دوست باشیم بعدش بهش یه چیزی گفتم که نباید بهش میگفتم ولی فک میکردم هضمش کنه...
من قبلا توی نت با دخترا چت میکردم و به یه چند تایی هم شماره دادم و مدتی ارتباط تلفنی داشتیم . با یکیشون هم ملاقات کردم یک بار . هیچکدومشون همشهری نبودن . رابطه خاصی با کسی نداشتم.
اینا رو بهش گفتم اولش خیلی خوب برخورد کرد و قبول کرد و گفت گذشتت مهم نیست و حتی بعدش دو روز بعد گفت تو واقعا خوبی و میخوام همیشه ادامه بدم اما دیشب که حرف میزدیم گفت حس میکنم تو حقه بازی و بهم کلک زدی . معیار مهم من نجابت بود چون خودم نجیب بودم و الان که فکر میکنم میبینم هیچ معیاری رو نداری ...
معیارای اون : 1- فامیل نباشم ( که هستم ) 2- سنم بالای 30 باشه ( که نیست) 3- نجیب باشم ( از نظرش نیستم ) 4- حس مردونگی بهش بدم ( که نمیدم )
چطوری اعتمادمو برگردونم؟
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
آقا محمد تو تاپیکم یه پست گذاشتی که باعث شد بیام کل تاپیکهاتو هر چند سریع و گذرا بخونم.کمی مرد باش.
همسره من خیلی منعطفه.گاهی دوست دارم دستور بده.کوتاه نیاد.یه سوال شما چقدر به خانوادت وابسته ای؟
این واسه یه زن مهمه.اینکه خودت تصمیم بگیری.وقتی می گه علاقه ندارم قیافت نشه مثل کسائی که به آخر خط رسیدن بلکه خیلی محکم بهش جواب بده.نذار همیشه اون بگه یه هفته نمی خوام ببینمت.یه موقع تو بگو.وقتی بعد از مدتها ازت می خواد با هم برید بیرون با کله نرو طرفش.گاهی بگو امروز نمی تونم فردا.یا بگو بهت خبر می دم می یام یا نه.البته مواظب باش همین کارات هم حس اینو نده که مثل بچه ها داری باهاش لج میکنی.گاهی بهش تشر بزن که با این کارات خستش می کنی و اگه گفت چرا موندی بگو واقعا می خوای برم؟ من دوست ندارم خودمو به کسی تحمیل کنم.من فقط واسه زندگیم می جنگم.
بازم می گم اینکه شما تو خانواده چه رفتار و شخصیتی داری خیلی خیلی تاثیر داره.گاهی نشون بدید ضمن احترام به خانواده در نهایت خودتون تصمیم می گیری.
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
واقعا اشتباهه که از گذشته چیزی گفتن.نظر کارشناسا هم همینه.تو شاید خواستی صادق باشی ولی اشتباه کردی از گذشتت گفتی.بهش این اطمینان رو بده الان چون بهش تعهد داری طرف این کارا نمی ری.خواهشا این بار یه لحن مردونه.تاکید می کنم جدی باهاش صجبت کن بهش بگو دو تا معیار اول که فامیل نباشین و سن بالا باشه از اولش مشخص بود.پس معلومه معیارهای مهمی نبوده که ازش گذشتی.اینکه می گی نجیب نیستم واقعا حقمه چون اومدم باهات صداقت داشته باشم انسان جایزالخطاست چه طور می تونی این طور راجع به من قضاوت کنی در عرض دو ماه فهمیدی نجیب نیستم.ولی مطمئن باش من الان بهت تعهد دارم اگه ریگی به کفشم بود بهت نمی گفتم البته نمی گم اگه کسی از گذشتش نگه ریگی به کفش داره.و معیار آخرت اینکه حس مردونگی بهت نمی دم.تو چرا همه چیزو توی حال می بینی.چرا فکر می کنی من همیشه بی تجربه می مونم.فکر می کنی چقدر تجربه دارم.فکر نمی کنی کارای تو بیشتر بچگونست؟؟ به جای اینکه دنبال راه حل باشی.اینکه چند تا کتاب بخونیم به روحیات هم آشنا بشیم.
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
ممنون رایحه خانم...
دو تا دوست خوب و مادرش باهاش حرف زدن و امشب بهم زنگ زد و گفت من میخوام قطعا ادامه بدم این ازدواجو و از حرفای دیشبش یه جورایی عذر خواهی کرد . بهم گفت الان واقعا حس میکنم خیلی دوستت دارم .
میگه مشکلم اینه که از مردا میترسم... میگه مثلا میترسم من یه مشکلی برام پیش بیاد که تو بری یه زن دیگه بگیری .( مثلا نازا باشه ، یا اینکه یه بیماری و .. ) میگه میترسم بهت دل ببندم و تنهام بذاری . میگه از جنس مرد میترسم ( چون هیچ ارتباطی با مرد و پسر نداشته و ازین نظر پاک پاکه و به قولی شاید پاستورزیه است )
یکی از دلایلی رو که میگم شاید حس بدی به مردا داره اینه که خودش گفت از اول راهنمایی فیلم سکسی زیاد میدیده و تنها دیدی که به مردا داشته توی سکس بوده نظر خودم اینه که دیدن این فیلما اونو نسبت به مردا بی اعتماد کرده.
حالا اگر بخوام حس اعتماد یه زن ( همچین زنی ) رو به خودم جلب کنم راهنمایی میخوام که چه رفتاری نشون بدم از خودم ؟
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
شما سعی نکن مستقیما با ایشون از راه منطق و برهان وارد بشی و ازش دلایل را جویا شوی
اولش بهش این اطمینان رو بده که اگرچه الان عقد کرده اید و زن و شوهر رسمی همدیگر هستید ، اما این عقد ،اجبار و سدی بر وی تحمیل نمی کند ، در همین حال هم شما هم به آسانی اجازه نمی دهید زندگی تون بی هدف و بی ارزش پیش رود
بعد بهش بگو که دوستش داری و بهش علاقه مندی ، اما زمانی می توانید زندگی خوبی را با هم آغاز کنید که این دوست داشتن متقابل باشه
بهش بگو متمایل هستی تا مشکل را حل کنی
بگو یه مدت زمان در نظر می گیرید ( مثلا یک تا سه ماه)و در این مدت حامی ایشون هستید تا ایشون بتواند در خلوت و تنهایی با خودش یک دله بشود و به ثبات در رفتار و فکرش برسد ، پس از آن دوتایی با هم مجددا ارتباطتون را بررسی خواهید کرد ، تا در خصوص ازدواج و یا جدایی با هم تصمیم بگیرید
اما در این دوران سعی کن مقاله های زیادی که در خصوص ازدواج و خواستگاری ، شناخت و ... در تالار هست را مطالعه کنی و در اختیار ایشون هم قرار بدهی
خصوصا مقاله بهترین شکل تصمیم گیری
دقت کن ، این دخترخانم باید بیاموزد که تبعات تصمیمش را باید شخصا به عهده بگیرد
به اتفاق همدیگر زیر یک مشاور خانواده دوران شناخت رو طی کنید ، تا هم شما و هم ایشون بتوانید با یکدیگر تعامل خوبی را برقرار کنید
نگران نباشید ، این مشکلات با صبر و حوصله و بالا بردن مهارت های ارتباطی حل خواهد شد
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
با سلام و احترام
mohammad2012 گرامی
مشکلات از این دست معمول هست و اگر با صبر و دقت پیش بروید به مروز زمان و به صورت تدریجی کاهش یافته و حتی می تواند به نقاط قوتی در زندگی شما بینجامد.
توضیحات شما نشان می دهد که همسر شما آگاهی لازم را در مورد نحوه زندگی و ارزشهایش ندارد که البته با توجه به سن ایشون طبیعی هم هست. اما شما هم باید توجه داشته باشید مسئولیت سنگینی در قبال ایشون دارید که با خونسردی و سعه صدر و کنترل احساستون او را یاری کنید.
با چند نکته شروع کنید:
یکم:
امر و نهی، سخنرانی کردن، حرف زدن، خواهش کردن، موعظه کردن، راهنمایی کردن، قضاوت کردن، بحث کردن، تجسس و سئوال کردن و ... را برای آغاز کار از کلامتون حذف کنید یا بشدت کاهش دهید. (هم مطالب ذیل را مطالعه کرده، تفکر کنید و به دقت به کارگیرید)
مهارت گوش دادن و مهارتهای ارتباطی(به همراه لینک مقالات برگزیده)
دوم:
هم حسی را با او زیاد تمرین کنید. و بعد از شنیدن حرفهایش راهنمایی اش نکنید. بگذارید جذبتون شود. و از زندگی لذت ببرد. خطاهایش را حتی المقدور نادیده بگیرید.
سوم:
ممکن است نسنجیده حرفهایی به شما بزند که اذیت بشوید. قوی باشید و خیلی جدی حساب نکنید. تا وقتی او سخن گفتن سنجیده را بیاموزد تحمل کنید.
چهارم:
2 ماه وقت بسیار کمی برای آشنا شدن هست. لذا از روی کارها و حرفهاش او را قضاوت نکنید و نگران نباشید که انتخاب اشتباهی داشته اید. معمولا زمان عقد از این مسائل زیاد بوده و سوء تفاهم های زیادی پیش می آید که نتیجه تفاوت خلق ها، کم مهارتی ها و تفاوت شخصیت افراد هست و تا زمانی که هارمونی و هماهنگی زندگی خانوادگی انجام شود باید تحمل و صبر زیاد باشد.
پنجم:
گشتی در این تالار و مطالعه مقالات و از آن مهمتر خواندن حرفهای دختر خانمها شما را با روحیه و توقعات آنها بیشتر آشنا می کند. دنیای مردها و انتظارات و دیدگاهشان به زندگی تفاوتهایی با خانمها دارد که درک آنها کمک موثری بر حل مشکلات شما خواهد کرد.
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
اینو هم داشته باش که همانطور که اینجا به راهنمایی های کارشناسی توجه نمی کنی :316:و فقط میخواهی حرف بزنی ، در دنیای غیر مجازی هم به احتمال قوی به راهکارهای مشاور توجه نمی کنی . فقط دنبال یه جهش هستی تا همه چیز زود به نتیجه برسه و به لحظات با هم بودن و رمانتیک بازیها برسی . اینطوری نمیشه و اگر خودتو کنترل نکنی و عاقلانه رفتار نکنی ، خانمتو از دست میدی :305:.
امیدوارم عملگرایی را در پیش بگیری .....( کمتر حرف بزن و بیشتر عمل کن )
.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
می بینی ؟؟؟؟
با وجود این راهنماییها از مدیر به عنوان متخصص تالار، بنده و بالهای صداقت بعنوان کارشناسهای تالار ، و دیگر اعضاء فعال ، و مشاوره حضوری ، به جای تمرکز و دقت و پرداختن عملی به این راهنماییها ، راه خودتو می روی ،که با اجازه باید بگم به ترکستان ختم است .
.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
[b]، شما فقط مواظب رفتار خودت باش . نهایتش اینه که وجدان شما راحت خواهد بود که یاد گرفتی ، به کار بستی که درست عمل کنی .
.
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
به جای تاپیکی دیگر راجع به همسرت باز کردن ،دنبال ساختن خودت باش :305:
انتظار دارم دیگه تاپیکی راجع به همسرت و حتی خودت باز نکنی و به راهنماییهای داده شده و مهمتر از آن به توصیه ها و راهکارهای مشاوره حضوری توجه کرده و عامل باشی .
منظور فرشته از اینکه گفته
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
مدتی اصلاًتصور کن ازدواج نکردی
.
این نیست که :الان اصلا به نامزدت محل نذاری و بری توی تریپ قهر و سکوت و دلخوری و بی تفاوتی
و اینکه مشاور گفته :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad2012
مشاوره حضوری امروز بهمون گفت ارتباطتون رو قطع نکنین ..
منظورش این نیست که الان بری برای خانومت یه دسته گل و هدیه بخری ببریش بیرون توی پارک عشقولانه قدم بزنید
توجه کن ، توجه کن
فرشته گفت
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
>>>> اول )
بهتره مطالعه و آگاهیت را در خصوص ویژگیهای یک مرد موفق بالا ببری
سعی کنی رفتار جرأتمندانه از انفعال را باز شناسی
یاد بگیری که یک مرد باید در کنار این عواطف و رمانتیک بازی ها در جاهای دیگه و لازم خیلی قاطع و محکم و جرأتمند باشه .
>>>> دوم )
شما هم بسی سریش هستی = یعنی سریش بازی درنیاری ،
سریش بازی در نیاوردن یعنی چی؟
یعنی هی دم به ساعت نری توی فکر اینکه الان خانومم چی کار می کنه ، من چی کار کنم ، یعنی هر روز زنگ نزنی به مادر خانومت که خانومم چی گفت ، چی شد ، کجا رفت ، من چی کار کنم
یعنی روزی یک تاپیک باز نکنی ، من این جوری کردم ، خانومم اون جوری گفت ، مشاور اینجوری گفت ، الان تمارض رو چی کار کنم ... انفعال رو چی باید بگم ...
یعنی همش توی ذهنت منتظر نباشی که زودتر همه چیز درست بشه و عشقولانه بشید
>>>> سوم)
و ...... آقا محمد ، یه کمی جلوی احساساتت رو بگیر ،
>>> چهارم )
آمادگی برای ازدواج کسب کنی و بپرداز به مرد شدن .
چون شما هم آماده ازدواج نبودی از نظر مهارتها و تعادل احساس و عقل و ....
یعنی : مهارت تعادل احساسات و عقلانی رفتار کردن را با خوندن مقاله ها در تالار بدست بیار
>>>> پنجم)
از مشاوره هم در این جهت کمک بگیریدکه هرکدام روی آمادگی خودش و بلوغ در ابعاد مختلف کار کنه .
>>>> ششم )
اینو هم داشته باش که همانطور که اینجا به راهنمایی های کارشناسی توجه نمی کنی :316:و فقط میخواهی حرف بزنی ، در دنیای غیر مجازی هم به احتمال قوی به راهکارهای مشاور توجه نمی کنی .
یعنی توجهت را ببر بالا و نکات را بکار بگیر یعنی مثل همین جا که من برایت پست فرشته را موشکافی کردم ، توی دنیای واقعی هم بیشتر روی مشاروه ها چاره سازی کن
>>>> هفتم )
عملگرا بودن
امیدوارم عملگرایی را در پیش بگیری .....( کمتر حرف بزن و بیشتر عمل کن )
>>>> هشتم
فرشته هشدار هم بهت داده
فقط دنبال یه جهش هستی تا همه چیز زود به نتیجه برسه و به لحظات با هم بودن و رمانتیک بازیها برسی . اینطوری نمیشه و اگر خودتو کنترل نکنی و عاقلانه رفتار نکنی ، خانمتو از دست میدی
.
امیدوارم این لقمه ها را که تک تک جوییده ام و در دهان شما قرار دادم را درست قورت دهید :323:
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
آقا محمد
اگر راهنماییها و هشدارها را توجه می کردی و یاد می گرفتی چطور رفتار کنی و تاپیکهای مختلف را در تالار خوانده بودی ، مطمئن باش این اشتباه را مرتکب نمی شدی .
من به سهم خودم چند بار گفتم متمرکز بر حرفهانشو یعنی این همه نگرانی و ترس نداشته باش . آیا گوش کردی ؟ خیــــــــــــــــــر ، راه خودتو رفتی
کدام تاپیک هست که به اندازه تاپیکهای شما کارشناسا و حتی مدیر همدردی در آن راهنمایی داده باشه ؟
برادر من از خودت ناامید نکن ما را .
تاپیک زیر را ببین :
http://www.hamdardi.net/thread-25759.html
یعنی اینکه آقا محمد اگر به راهنمایهای ما توجه کرده بودی برای تنظیم رفتارت از تاپیک ها و مقالات تالار بهره می گرفتی از جمله مطالعه این تاپیک و مشابه های آن و این کاری که کردی را نمی کردی .
حالا باز هم راه نگرانی را در پیش نگیر ، و اغتشاش ذهنی و وسواس فکری که ای وای دیگه دنیا به آخر رسید ! ناراحته ؟..... طبیعیه ، اما قابل رفع هم هست ، هی نخواه که درستش کنی ، بگذار دوره اش طی بشه . باهاش هم حسی کن ، بگو درکت می کنم ، حق داری ناراحت باشی ، اما من این اشتباه را مدتهاست کنار گذاشته ام و هیچوقت هم این رفتار دیگه پیش نمیاد ، رابطه خاصی و نزدیک نبوده اما همین حدش را هم توجیه نمی کنم ، مطمئنم که خدا بخشیده چون شرط توبه اینه که پشیمان باشی و دیگه تکرار نکنی منم همین راه رو در پیش گرفتم . امیدوارم تو هم بگذری .( این حرفها را نباید ذلیلانه وبا دست پاچگی بزنی ، اول هم حسی و محبت می کنی بعد ملایم اما جدی اینها را می گویی )
آقا محمد خوب یادت بیار :
گفتم روی حرفهاش تمرکز نکن ( وسواس فکری ناشی از اضطراب نداشته باش ) و فقط وظایفت را در رابطه با او به خوبی انجام بده یعنی همون چیزهایی که مدیر توصیه کرده بود . یعنی هم حسی داشته باشی وقتی از اون حرفها میزنه ، اما بعدش نشینی هی به اون حرفها فکر کنی و نگران باشی و اضطراب و .....
گفتم تو درست رفتار کن او درست میشه ، مهم اینه که تو وجدانت راحت باشه
حالا باز هم تکرار می کنم ، شمرده و خیلی ساده که :
شما ، روی رفتارهای خودت توجه کن >>>ضعفهایت را بشناس ، روی آنها کار کن که برطرف کنی .
مهارتها را بیاموز ، روی آنها متمرکز شو که به کار ببندی ، تمرین کن ، تمرین کن ، تمرین کن تا ملکه شود .
با خانمت مهربان باش ، جرأتمند باش ، رفتارت مردانه باشه ، هم حسی داشته باش .... اما آویزون نباش .
تفاوتهای دو جنس را بشناس تا رفتار و حالتهای طبیعی از غیر طبیعی را بشناسی و بدانی که چطور رفتار کنی .
در عین اینکه به بقای پیوندتان و زندگی مشترکی شیرین توجه کرده برایش تلاش می کنی . به این هم فکر کن که ممکنه شما خوب عمل کنی ، درست پیش بری اما خانمت در نهایت نخواد زندگی کنه و ..... آماده این هم باش ، همین خودش در رفع وابستگی کمک می کند و از آویزون بودن و نگرانی ها و وسواس فکری و ترس از دست دادن و ... پیش گیری می کند ، وقتی برای جدایی هم آماده باشی اما تلاشت را برای ادامه به نحو احسن انجام دهی ، وجدانت راحت خواهد بود و این همه نگران نخواهی بود .
شما یک طرف قضیه هستی ، سهم خودت را ادا کن به او وسهمش کار نداشته باش او هم خودش باید یاد بگیره ، به کار ببنده و تصمیم بگیره ( نخواه که مطابق میل و خواست شما تصمیم بگیره ، نخواه که با روش شما به تصمیم برسه ، شما به سمت تصمیم هلش نده.
امیدوارم این بار خوب توجه کرده و عمل کنی به راهنماییها و دست پاچگی و هیجان مداری را بزاری کنار . ان شاء الله .
من به سهم خودم دعا می کنم .
موفق باشی برادر عزیز
.
.
.
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
باور کنین من روی خودم تمرکز میکنم ینی میخوام تمرکز کنم ..
شما بگین وقتی طرفتون بگه مساله حل شده و اون مساله که گفتی رو بخشیدم چکار میکنین .. خوشحال میشین دیگه .( پس ناخود اگاه امیدی توی دل ادم زنده میشه و توی رفتار تاثیر میذاره )
باور کنین دیگه تحمل فشار و استرس و دودلی رو ندارم... ممنون از همه هستم ولی واقعا بریدم.. بریدم که بخوام رفتاراش رو تحمل کنم. امیدوارم ایندفه حرفاش درست باشه و واقعی باشه تصمیمش.. چون اگه بخواد بازم نه بیاره توی کار دیوونه میشم..
اون شبی که این حرفا رو زد شدیدا باهاش هم حسی کردم و حق رو بهش دادم و گفتم من توبه کردم و پشیمونم و هرگز تکرار نمیکنم این کارا رو و دقیقا به این حرفایی که زدین عمل کردم ( پس لطفا نگین عمل گرا نیستی )
هیچکس سعی نمیکنه خودشو جای من بذاره.. مطمینم هیچ مردی جای من بود حاضر به ادامه این رابطه حتی یه روز هم نمیشد منم واقعا به خاطر علاقه زیادم بهش موندم باهاش ..
من نه استرس داشتم نه اضطراب نه افسردگی ... اون این بلا ها رو سر من اورد که به جایی برسم که نتونم رو اعصابم تمرکز داشته باشم
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
سلام
همینجا روی همین پستت آنالیز می کنیم که آیا تمرکزت روی خودته یا همسرت ؟
می گویی با همسرت صحبت داشتی ، هم حسی کردی ، و ..... او هم خوب برخورد کرده و گفته من گذشته را بخشیدم و ..... یعنی شما لحظات خوبی داشتید . شما خوب عمل کردی و ایشون هم خوب عمل کرده .
اما شما :
همچنان متمرکز بر رفتار فردای ایشون هستی ، یعنی فکر و خیال می کنی که نکنه فردا دوباره جور دیگه ای بشه ، ..... می دونم فردا دوباره تغییر میکنه ، ..... آه من دیگه تحمل ندارم ، ..... دیگه بریدم ، ...... اگر باز هم بگه نمیتونم و .... دیگه نمی کشم و ..... که نمونه ای از همین اشتغال ذهنی را در همین پستت آورده ای :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad2012
شما بگین وقتی طرفتون بگه مساله حل شده و اون مساله که گفتی رو بخشیدم چکار میکنین ..
باور کنین دیگه تحمل فشار و استرس و دودلی رو ندارم... ممنون از همه هستم ولی واقعا بریدم.. بریدم که بخوام رفتاراش رو تحمل کنم.
امیدوارم ایندفه حرفاش درست باشه و واقعی باشه تصمیمش.. چون اگه بخواد بازم نه بیاره توی کار دیوونه میشم..
طمینم هیچ مردی جای من بود حاضر به ادامه این رابطه حتی یه روز هم نمیشد منم واقعا به خاطر علاقه زیادم بهش موندم باهاش ..
من نه استرس داشتم نه اضطراب نه افسردگی ... اون این بلا ها رو سر من اورد که به جایی برسم که نتونم رو اعصابم تمرکز داشته باشم
مواردی که به رنگ قرمز درآوردم اوج این ذهن گرایی های شما در مورد همسرت و تمرکز روی آنهاست ، سفت و سخت چسبیدی به وسواس فکری .
دقت کردی بعضی آدما از خونه بیرون میرن همش فکر می کنن مثلاً نکنه اجاقی روشن گذاشتن ، نکنه در رو قفل نکردن ، اگه دزد بیاد چی و ..... امثال اینها ، اینو بهش میگن وسواس فکری . شما هم در مورد خانمت اینجوری هستی .
راه علاجش هم تمرکز زدایی و توقف فکر هست . هروقت این مسائل هجوم میاره باید به خودت بگی بسه دیگه ، فردا هرچه میخواد بشه بشه ، دیگه نمیخوام راجع بهش فکر کنم . مهم الآنه که با هم خوبیم ، مهم اینه که درست رفتار کردم و .... اما شما این کار رو نمی کنی .
من حتی گفتم به بد تر از بدش هم راضی شو ،یعنی خوب رفتار کن ، و فکر کن فوقش از هم جدا میشیم . نهایتش اینه ، در اون صورت دلم نمی سوزه که تلاش نکردم و مطمئنم هرکس کوتاهی کرده و زندگی را به هم زده تاوان میده .
می دونی همین حرفهای منو که خوندی چی تو ذهنت اومد ؟
این ذهن وسواسیت به احتمال قوی داره میگه : آخه فرشته مهربان خب وقتی بارها این اتفاق افتاده من حق دارم نگران باشم . وقتی هربار گفته باهات هستم یه روز بعدش برعکس شده خب چشم ترسیده دیگه ، وقتی خوبه باهام باورم نمیشه .
رسیدی به حرفم که میگم به بدتر از بدش هم راضی شو ، بگو فوقش آخرش جداییه و ....
در ذهنت به احتمال قوی گفتی : نمیتونم اینجوری فکر کنم ، همه ترس من اینه که از دست بدمش ، دوستش دارم نمیخوام از دست بدمش .....
و این یعنی وابستگی ، یعنی ترس ، که زمینه وسواس فکری هست .......
حالا رفتار درست و تمرکز زدایی و توقف فکر اگر می داشتی در برابر حرفهای من چطور عمل می کردی ؟
تا ذهنت میاد این حرفها رو بزنه ، میگی ببین دست بردار ، من تصمیم گرفتم روی خودم متمرکز بشم ، الآنم تمرکزم اینه که نباید به این نگرانی ها توجه کنم باید متوقفش کنم . پس هیمن حرفها را توجه می کنم و آخه و مگه نداریم ..... .
با این الگویی که دادم پستهایت را بخوان ، حال و هوایت را بنگر ، خواهی فهمید تمرکز زدایی نکردی ، خواهی دید همش در وسواس فکری هستی ، خواهی دید توقف فکر را به کار نمی گیری .
همین حال و احوال شما همسرت را سرگردان میکند و به هم می ریزد ، چون امواج منفی وسواس فکری شما و منفی بافی های ذهنیت به او میرسد و یهویی دلش خالی میشود ، می ترسد ، خودش هم نمیداند چرا ؟ اما من میگم چرا ، میگم امواج منفی محمد آقا که از این وسواس و نگرانی و ترسش بلند میشه بهش رسیده .
از نظر من شما قدم اساسی که همان توقف فکر و تمرکز زدایی هست را بر نداشتی . پس در مقابل راهکار ما هنوز عمل نکرده ای . گاه رفتار و روش درست را به کار بستی اما همین وسواس فکری نمیذاره لذتش رو ببری .
به این بازی آخه و مگه و اون چی گفت و می ترسم و .... خاتمه بده ،به نفع خودت هست .
خود دانی ....
.
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
همین حال و احوال شما همسرت را سرگردان میکند و به هم می ریزد ، چون امواج منفی وسواس فکری شما و منفی بافی های ذهنیت به او میرسد و یهویی دلش خالی میشود ، می ترسد ، خودش هم نمیداند چرا ؟ اما من میگم چرا ، میگم امواج منفی محمد آقا که از این وسواس و نگرانی و ترسش بلند میشه بهش رسیده .
شاید اینطوری باشه ولی من که دیشب خیلی خوب باهاش حرف زدم و اثری از ترس تو حرفام نبود چطوری بهش منتقل شده که امروز صبح از خواب پا شده میگه حسم منفی شده ؟
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
خیلی ببخشید ولی منم اگه جای نامزدتون بودم حسم منفی می شد.
دخترا مردی رو دوست دارند که بتوانند بهش تکیه کنند. شما که نمی توانی احساسات و هیجانات خودتو کنتری کنی و هر روز، زندگیت به این بستگی داره که امروز نامزدم چی می خواهد بگه (امروز منو می خواهد یا نه) چطور اون دختر خانم حس اینکه شما می توانی مرد زندگیش باشی، در دلش به وجود بیاید.
اصلا هم که به حرف کارشناسا گوش نمی دهی و فقط حرف خودت رو می زنی
خیلی خوبه که آدما بیشتر از اینکه متکلم باشند مستمع باشند.
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
خدا خیرتون هم بده ..
بابا اصلا از الان من گوش میدم..
حالا من چیکار کردم بذارین یکم از خودم بگم ..
هر وقت اینطوری میشه با مهربونی میشونمش کنار خودم و اول از همه از اینکه اینقد قویه و داره مقابله میکنه و میخواد مشکل رو حل کنه ازش قدر دانی میکنم و همیشه بهش میگم تو خیلی قوی هستی و واقعا خیلی خوبه . همیشه بهش میگم من حمایتت میکنم و بهت فرصت میدم تا فکر کنی و به ثبات برسی .
در خصوص رابطه جنسی نپذیرفتم ( با اینکه اون دوست داشت ) و گفتم تا ثبات نداشته باشی و نبینم توی رفتارت عزیزم من شرمندتم و اینو هم بخاطر خودت میگم
حتی اگه حرف ناراحت کننده ای بهم میزنه من واکنش سریع نشون نمیدم و فقط ازش میخوام ادامه بده و حرفاشو بزنه و بعد از تموم شدنش بهش میگم حق داری و این حس هاتو درک میکنم . ( همدلی ) باور کنین همش رو هم قلبا بهش میگم و ریا کاری نیست.
دیشب هم که خودش زنگ زد من اصلا بحث مسایلی رو نکردم و حتی اول از بارون و سردی هوا و روزی که گذشت حرف زدم و ازش درباره همین چیزا پرسیدم و دیدم کاملا روحیش عالی شده کلی حرفای خوب و مثبت بهم زدیم ( درمورد اینکه خیلی از مسایل رو بیایم ارزش گذاری کنیم و ببینیم واقعا چقد میتونه با ارزش باشه و گفتم تو یه کاغذ نکات مثبت رو بنویس و احساست مثبت و منفیت رو بیان کن )
از نظر قاطعیت هم که من سر حرفم وایستادم که گفتم تا اخرش و تا هر جایی که باشی و تو سخت ترین شرایط هم باهات میمونم و تنهات نمیذارم و اینو تا الان بهش ثابت کردم که تنهاش نمیذارم. ولی وقتی حس کنم مزاحمشم .. نمیخوام اعصابشو بیشتر بهم بریزم.
حالا با این رفتار هام که نوشتم به نظرتون عملگرا نیستم ؟ اگرم میبینین هی مینویسم اینجا واسه اصلاح رفتارای خودمه نه اون..
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
اگر به حرفها و راهنماییها توجه می کردی نه به این حرف خانمت فکر می کردی نه سئوال می کردی . بعدش هم میگی روی خودم متمرکز شدم . خیلی راحت به همسرت بگو من فقط میتونم با تو همدلی کنم اما در مورد این حالتهایت باید از روانشناس کمک گرفت و بگو روانشناس را خودت پیدا کن میریم و این حالتها را باهاش در میان بگذار و راهکارهاش را به کار ببند . هرجا هم روانشناس لازم بود با من حرف بزنه من حاضرم .و دیگه این همه به حرفها فکر نکن .
من میگم توقف فکر ،چند پست واضح و روشن برات ارسال کردم ، فکر می کنم اصلاً سرسری میخوانی و نه روی آنها دقت داری نه سعی می کنی عمل کنی . بلافاصله برخلاف راهنمایی داده شده می گی گفت احساسم منفی شد،از کجا فهمیده ؟ . گفت که گفت برادر من ، چرا دنبال اینی که یعنی چه و از کجا فهمید .....
دلیل فکر کردن به این حرفها اینه که میخواهی آنچه دوست داری از او بشنوی ، آنجور که دوست داری او باشد ، آنجور که میخواهی فکر کند و ..... که اینها غلط هست ...... و می ترسی که نکنه از دست بدهیش .... اینم غلط هست . در مقابل ترس بگو از دست دادم که دادم ...... تا این ذهنت کوتاه بیاد ، اینجوری متوقفش کن .
راهنماییهای لازم داده شد و دیگه نیازی نیست تا به اینها عمل نکردی راهنمایی بگیری . حرفهات تکرار مکرراته و راهنمایی ما نیز همینطور .
خلاصه کلام :
شما مشکل خودت با خودت را حل کن ، کاری به حرفها و حالتهای خانمت نداشته باش ، بهشون فکر نکن . مشغولشون نشو . نگرانشون نباش
.
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
شما اصلاً متوجه نیستی عملگرایی که ما میگیم یعنی چه ؟ هرجور ذهنت برداشت میکنه میری ، با اینکه در پستهای اخیر من حتی برات مثال آوردم که یعنی چکار کنی ...... اما شما آنچه خودت دوست داری را می شنوی و می گیری نه آنچه ما می گوییم . دقت نمی کنی .
عنوان تاپیکت چی هست ؟ آیا عنوانش اینه که چگونه با همسرم رفتار کنم ؟
خوب رفتارهای خوبی داشتی :104::104: همین باید کافی باشه برات نه اینکه دنبال نتیجه اش در رفتار و حالات و گفته های او باشی که وقتی نمی بینی مرثیه سرایی و چرایی راه بیندازی ، او هرطور رفتار می کنه بکنه ، کار نداشته باش ، شما بهش فکر نکن .
میگی درست رفتار کردم ؟ ما هم میگیم شما رفتارهات درست ، نسبت به نگرانی از حرفهاش توقف فکر بده ، تمرکز نکن روی حرفهاش و حالتهاش ، این همه وسواس فکری را کنار بزار . کجا شما در این مورد عملگرایی داشته ای ؟؟؟؟ من که ندیدم . چون مرتب می گویی من اینجوری رفتار کردم او خوشحال شد و خوب بود و ... اما امروز گفت فلان . می ترسم بگه بهمان . دیگه تحمل ندارم و ... قبل از روز نیامده و حرفهای او مرثیه سرایی می کنی .... روز موعود که حرفی از او می شنوی که خوشت نمیاد ، ذهنت مشغول حرفش میشه تازه میخواهی اعضاء را هم درگیر حرفهای خانمت کنی که یعنی چه ؟ چرا گفت ؟ چرا چنین شد ؟ در حالی که خودت هم نباید بهش فکر کنی .
برادر خوب ، اگر عملگرایی می کردی که تمرکز زدایی صورت گرفته بود ، یعنی آنچه عنوان تاپیکت راهنمایی در رابطه باهاش خواسته .
.
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
من تاپیک شما رو هر بار خوندم تعجب کردم
تو جامعه ما که همه حق رو به مردا میدن و مردی که طلاق میگیره هیچی بهش نمیچسبونن و خیلی عادی باهاش برخورد میکننن که حتما حق داشت که جدا شد شما چرا انقدر از طلاق میترسید
بزار اون بترسه که مطلقه میشه به تو که هیچی نمیشه ( این عقیده بیشتر مرداست که باعث میشه مردونه رفتار کنن )
پیش خودت بگو به درک بذار بره کی بیشتر ضرر میبینه من یا اون
البته همه اینارو به خاطر تمرکز زداییتون میگم جدی نیستن که بری بهش بگی اونم صد مرتبه داغون بشه
والا من تعجب میکنم چرا اینجوری رفتار میکنه مطمئنم بدبینه و بهتون شک داره نه به شما ،به همه مردا
راسخ بهش بگو مگه ما مردا حیونیم دوس نداریم تو ارامش زندگی کنیم فکر میکنی واسه چی با سن کمم ازدواج کردم میتونستم برم با هر دختری باشم و اسمم هم خیانت کار نمیشد ولی ازدواج کردم متعهد باشم سر و سامون بگیرم تو اگه این فکرا رو میکنی مشکل داری اگه خواستی بری مشاوره برو من هم شاید وقت داشتم باهات بیام
بعضی وقتا جسارت داشته باش عصبانی شو و به خاطر زدن برچسب خیانت کردن بهت، ازش قهر کن
من خودم بعضی وقتا که شوهرم به خاطر موضوعی از دستم عصبانی میشه خوشحال میشم با خودم میگم حتما با این حرفم خیلی اذیت شد که عصبانی شد ( البته نه افراط نه تفریط و به موقع)
سعی کن طلبکار شدن رو یاد بگیری
بعضی وقتا بگو یعنی چی ؟ چرا این حرفو میزنی ؟ خچالت نمیکشی این حرفو به من میزنی؟ از این قبیل حرفا
خیلی خیلی وابسته ایییییییییییییییییییییییی یییییییییییییی
تا وقتی از وابستگی در نیای فکرت خوب کار نمیکنه
من همیشه اینو به خودم میگم " دلبسته شو ولی وابسته نشو " سعی کن فرق این دو تا رو پیدا کنی
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
دلبسته شو .. وابسته نشو
اره من وابسته شدم نه دلبسته..
فرشته مهربان ازت ممنونم اره تاپیکم برای تصحیح رفتار خودمه و سعیم رو میکنم رفتارم بهترین باشه توی هر لحظه و هر دقیقه ...
راس میگی چه فرقی میکنه نتیجه چی باشه مهم اینه که من درست رفتار کنم و بس..
بقیش هم دست خداست و توکل به خدا .. صلاح رو خدا میدونه و بس...
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
عزیزان محترم
چون ده روز دیگه هنوز بهش زمان دادم تا تصمیم بگیره به نظر شما تو این ده روز چطور باهاش رفتار کنم که ضربه هم نخورم و از طرفی جذب هم بشه :300:
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
از خانمای عزیز میخوام یکمی کمک کنن بهم .. ممنون میشم.
-
RE: چطور تمرکز زدایی کنم.
خوش به حال خانومت
بايد قدر شما رو بيشتر بدونه