مشکل با اعتیاد پدر دختر مورد علاقه ام(کمکم کنین)

با سلام
من پسر 25 ساله هستم. توی یه جریان کاری با یه دخترخانم 24 ساله آشنا شدم.بعد از چندین قرار با این دخترخانم به ایشون علاقمند شدم و از خانواده خودم خواستم در مورد ایشون بیشتر تحقیق کنن.اما متاسفانه پدر ایشون اعتیاد دارن و ظاهرا چند باری هم خانواده ایشون برای ترک اعتیاد اقدام کردن که به نتیجه نرسیدن.من دخترخانم رو از هم لحاظ ظاهری و اخلاقی پسندیدم.شخصیتش مثل خودم درونگراست.دختر منطقی و احساساتی هستش.مثل خودم به کتاب مخصوصا شعر علاقه مند هستش.از لحاظ تحصیلات هر دو تامون لیسانس هستیم.دختر خانم چادری نیست که البته مامان بنده با این مورد مشکل دارن.اما بنده با مانتویی بودن ایشون مشکلی ندارم چون مانتوهایی که ایشون می پوشن مناسب و در عرف جامعه کنونی ما هستش.
اما مشکل اینجاست که خانوادم با این ازدواج کاملا مخالفن و میگن با یه خانواده باید ازدواج کنی که حداقل باعث سرافرازیمون باشه و میگن تو میتونی انتخاب های بهتری داشته باشی.
من ایشون رو دوست دارم و ایشون رو با دخترهایی که واسه ازدواج بهم معرفی میشه مقایسه می کنم و نهایتا به نتیجه نمی رسم.
ازتون خواهش می کنم راهنماییم بکنین تا بهترین انتخابو واسه زندگی ایندم داشته باشم.

سلام،

اعتیاد یکی از اعضای خانواده دختر یا پسر:
دکتر شاهین فرهنگ نظرشون اینه که این مسئله مستقل از پاکدامن بودن سایر اعضای خانواده است و فقط سلامت این خانواده زیر سوال رفته که بهتره قبل از ازدواج بیشتر در رابطه با آن خانواده تحقیق و بررسی کنید.
مخالفت خانواده شما با این ازدواج: در صورت رفع نشدن نارضایتی خانواده با این ازدواج بعداً میتونه مشکلات بزرگی رو برای شما ایجاد کنه.
این مقالات رو سر فرصت مطالعه کنید:
مخالفت والدین در ازدواج
چطور رضايت والدين را براي ازدواج جلب کنيم؟

شاید فردا از معرفی پدر خانمت به کسی خجالت بکشی.

شاید مشکلات اعتیاد ایشون حادتر بشه و به زندگی شخصی شما هم کشیده بشه.

یا مثلا اینکه فردا بچه هاتون چه قضاوتی درباره پدر بزرگشون خواهند داشت.

اگر اختلاف فرهنگی و طبقاتی هم بین خانواده ها هست احتمال بروز مشکل در آینده بیشتر میشه.

البته بین معتادها تفاوت هست.
یکی سنش بالای 50-60 هست و هفته ای چند مرتبه تریاک مصرف میکنه

یکی هم هر روز چند نوبت مصرف میکنه و کارش به هرویین و تزریق هم کشیده

یکی هم فقط با کراک و شیشه و...در دوزهای بالا آروم میشه.

مورد اول رو میشه باهاش تا حدی کنار اومد ولی بقیه موارد رو نه!

درضمن حواست به یک نکته دیگه هم باشه(البته احتمالش کمه) ولی با معتاد شدن یکی از اعضای خانواده و وروود مواد به اون خونه معمولا اعضای دیگر هم گاهی مستعد اعتیاد ( و حتی خلاف ها و گناههای دیگر) هم میشن! پس در مورد خود دختر و سایر اعضا هم تحقیق کن

همچنین حرف و نظر خانواده خودت رو شوخی نگیر!! اونها با عقل و تجربشون دارن به قضیه نگاه میکنن ولی شما با احساساتت!

سلام برادرم
لطفا دختر را به خاطر اعتیاد پدرش رها نکنید
در میان آشنایان ما خانواده ای هستند که تک پسر وسه دختر هستند با اینکه خانواده بسیار خوبی هستند ولی پسر خانواده اعتیاد دارد از طرفی پدر خانواده فوت شده اند ولی هر سه خواهر با همسران خود زندگی بسیار خوبی دارند
فکر کنید چون برادرشان معتاد است و پدر ندارند نباید کسی با آنان ازدواج می کرد؟
من فکر میکنم این قبیل خانواده ها چون درگیر مسائل اعتیاد بوده اند بیشتر قدر سلامتی وپاکی جوانان را می دانند مثلا یک دختر معمولی هیچ گاه از شما به خاطر معتاد نبودن راضی وخشنود نخواهد بود

ممنون از راهنمایی هاتون
خانواده این دختر خانم ، فقط 2 تا دخترن که خواهر این خانم الان ازدواج کرده و بچه هم دارن!
پدر ایشون اعتیادش در حد خیلی فجیع نیست.واقعا نمیدونم چیکار کنم.موندم این دختر خانم رو فراموش کنم و روی احساساتم پا بذارم یا پامو توی یه کفش بکنمو و بگم الا بلا فقط همین دختر!
مادرم سنی ازش گذشته.دوست ندارم بر خلاف میلش رفتار کنم و باعث ناراحتیش بشم از یه طرفم تو همه دخترایی که تا حالا دیدمشون و رفتم خواستگاریشون این دختر نظرمو جلب کرده.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط pesare_baran

واقعا نمیدونم چیکار کنم.موندم این دختر خانم رو فراموش کنم و روی احساساتم پا بذارم یا پامو توی یه کفش بکنمو و بگم الا بلا فقط همین دختر!
مادرم سنی ازش گذشته.دوست ندارم بر خلاف میلش رفتار کنم و باعث ناراحتیش بشم از یه طرفم تو همه دخترایی که تا حالا دیدمشون و رفتم خواستگاریشون این دختر نظرمو جلب کرده.

---

به نظر من همون کاری رو بکن که انتظار داری اگه موضوع برعکس بود یعنی پدر شما اعتیاد داشت و اونا از شما تحقیق می کردند و متوجه می شدند انتظار داشتی چه رفتاری داشته

باشند؟ یا اگر برای خواهر شما چنین مشکلی پیش می یومد انتظار داشتی اون خاستگار چطوری رفتار کنه؟!

خصوصیات و ویژگیهایی که طرف مقابلت بدست اورده و تلاش کرده براش مد نظر قرار بده و نمره و امتیاز بالاتری بهش بده نسبت به خصوصیاتی که به فرد از طرف خانواده و یا اطرافیان

منتقل شده و فرد موردنظر هیچگونه دخل و تصرفی در داشتن و یا نداشتن اونها نداشته.

اتفاقا افرادی که در چنین خانواده هایی هستند به خاطر سختیهایی که دیدند خیلی مستعد - پرتلاش و سازگارتر هستند تا افرادی که در خانواده های که با ناز و نعمت بزرگ شدند.

من خودم یکی از اون دخترها هستم.نمی دونم قبلا همسرم و خانوادش چیزی می دونستند یا نه.ولی من گاهی از کارهای پدرم خجالت می کشم چون همسرم الان می دونه ولی تا به حال به روم نیورده.یه خواهش اگه از خودت مطمئنی که بعد ازدواج نیش و کنایه بهش نمی زنی بهش فکر کن چون اون دختر به اندازه کافی به خاطر این مساله ناراحت هست.حتی ازین مطمئن شو که مادرت هم راضی شده و فردا روز دلشو نشکنه.
من فقط از نگاه طرف مقابل حرف زدم.

شما که نمیخوای با پدرش زندگی کنی!:310:

کاملا بستگی به روحیات خودت داره
تا چه حد این مسئله واست مهمه
من اگر میدونستم که مادر شوهرم قلیون میکشه به هیچ وجه با همسرم ازدواج نمیکردم
چون واقعا این مسئله آزارم میده و هنوز خجالت میکشم خانوادم خبر دار بشن چون تو فامیلمون خیلی بده یه خانوم قلیون بکشه
اما اگه میتونی باهاش کنار بیای و بعد ازدواج خودخوری نکنی و دیگران رو سرزنش نکنی بسم الله

سلام بازم ممنون از راهنمایی هاتون
مشکل از مخالفت سر اعتیاد بابای دختر خانم فراتر رفت. ظاهرا این خانواده عمه بنده با عروسشون که خاله این دختر خانم می شه ، روابط خیلی خوبی ندارن و خانواده بنده رو از وصلت با این خانواده منع کردن. با این وجود حاصل تحقیقات میدانی در مورد این خانواده مساعد نیست.
نمیدونم چیکار کنم.موندم خانواده عمه محترم بنده واقعا توی پیشنهاد با عدم وصلت با این خانواده حق دارن یا نه؟
آیا مخالفت با نظر خانوادم کار درستی هست یا نه؟
آیا عدم توجه به نظر منفی فامیلمون توی تحقیقات کار درستیه؟
آیا خوب بودن و هماهنگی افکارمون با دختر مورد علاقم ، کافیه برای شروع یک زندگی؟

سلام دوست عزیز
من هم با نظر دوستان موافقم، که حساب دختر خانم رو باید از خطای پدر جدا کنی، اما تحقیقات نا محسوست را بیشتر کن، سنی ندارین، بیشتر برای شناخت هم وقت بزارین.
از طرفی دلیل مخالفت عمه چی هست؟
گاهی تو همین روابط و مخالفت ها برخی نکته ها رو باید جدی گرفت و سر سری نگذشت!!!
همسر سابق من هم نسبت دور فامیلی داشت،
با اینکه بابا تحقیقات بسیاری کرده بود، و همه فامیل خود ایشان را تایید میکردن، هر کی میشنید قرار ازدواج حتمی شده، تماس میگرفت و میگفت اینها مناسب نیستند اما خود پسر حرف نداره! پدر من میپرسید مگه چه جوری هستن، جواب میشنید ، نمیدونیم، یه جوری هستن،،،،
باور کنین واقعا یه جوری بودن، ما اون موقع نظر دیگران رو حمل بر فضولی یا حسادت یا خاله زنکی گذاشتیم اما به مرور فهمیدیم تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها....