آیا من مشکل دارم؟!!!

من 27 سالمه و شوهرم یا نامزدم(عقد کرده هستیم) 30 سال من فوق لیسانسم و شوهرم لیسانس . من در حال حاضر بیکارم و شوهرم شغل خوبی داره خدارو شکر ببینید من بعد از 8 سال که شوهرم عاشقانه دوستم داشت و عنوان میکرد که فقط منو میخاد و... و منم میدونم که راست میگه الآن 7 ماهه که باهاش ازدواج کردم . چیزی که مهمه اینه که ما 8 ساله پیش به مدت 3 سال با هم آشنایی برای ازدواج داشتیم ولی به دلایلی من رابطم رو باهاش علی رغم مخالفت شدید اون تموم کردم ولی بعد از 3 سال دوباره بر گشتیم و اون در تمام این مدت همچنان منو میخواست 7 ماه پیشم عقد کردیم من میدونم عاشقمه و همه جوره نشون داده که واسش مهمم ولی مشکلم اینه که اون زیاد بهم توجه و محبت نمیکنه بزور بهم زنگ میزنه و.... خیلی متعجبم می کنه که اون همه عشق آخرش اینه:302: البته قبلا هم این حالت ها رو داشت و یکی از دلایل بهم خوردن رابطمون همین بود ولی من نمیفهمم که آدم کسی رو این همه دوست داشته باشه ولی بهش اینقد بی توجهی کنه

سلام عزيزم
تا حالا ازش پرسيدي كه چرا اين جوري رفتار ميكنه؟

سلام عزیزم

کتاب مردان مریخی زنان ونوسی را بخون حتما، و کتاب 5 راه ابراز عشق یادم نیست ماله کیه ولی یادمه فوقالعاده بود،
اونجا دلیل رفتار همسرت را متوجه میشیییی
البه ایشان حتما تو را دوست دارند اما نحوه بیانشان طوری نیست که شما میپسندین، ازدواج این فرصت را به شما میده تا با تعامل و صحبت با هم خاسته هاتون، تواناییهاتون و نیازهاتونو به هم نزدیک کنین تا از کنار هم بودن لذت ببرین!
ابراز عشق همیشه باه صورت کلامی نیست، گاهی در لمس کردنه گاهی در کمک کردنه گاهی...
واقعا اول خودت و نیازهاتو بشناس، بعد از خاسته ها و نیاز های همسرت مطلع شو، بعد راجع بهشون حسابی صحبت کنین!
کتابها را هم حتما بخون، برای شما عالیه

درمورد این مسئله باهاش صحبت بکن که دلیل این بی توجه ایش چیه. البته امکان داره که شما کمی حساس باشید و طبق نظر شما ایشون بی توجه و یا کم توجه. شاید شخصیتش به گونه ای که کمتر توجه نشون میده.توی ابراز محبتاش چه جوریه؟آیا در مورد ابراز محبتاش بصورت زبانی هم کوتاهی میکنه؟

قبل از هر چیز از توجه و پاسخ گویی شما که حتی منو نمی شناسید بسیار متشکرم. ببینید ذاتا آدم کم حرفیه خیلی کم حرف و مهربونه و منم بارها مسلما باهاش صحبت کردم و حتی دعوا کردیم سر این مساله ولی اون منکر می شه یه حرفای عجیب می زنه می گه از تلفن بدم می آد و در مورد محبت حضوری هم کاملا منکر می شه میگه نه اینجوری نیست ولی هست و این هزار جور فکر تا حالا آورده تو ذهنم میگم شاید من چون یبار باهاش بهم زدم براش قابل اعتماد نیستم و از وابسته شدن بهم می ترسه؟!! به نظر شما ممکنه ؟!! یه مدتم فکر می کردم شاید دوستم نداره عمیقا و فقط چون یه بار بهم نرسیده نسبت به این مسئله یه جور عقده پیدا کرده مثلا یه عشق قدیمی که دیگه مال قدیمه :302: بهرحال برام باز نمیکنه که مشکلش چیه ولی یه گارد رو کاملا حس میکنم ولی مثلا وقتی میخواستم دانشگاه دفاع کنم حالم خیلی بد بود و اونم کامل درکم می کرد و خیلی کمکم میکرد

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط باران27

البته قبلا هم این حالت ها رو داشت و یکی از دلایل بهم خوردن رابطمون همین بود ولی من نمیفهمم که آدم کسی رو این همه دوست داشته باشه ولی بهش اینقد بی توجهی کنه

---

بله رفتار کاملا عادیه و شما باید براحتی با این موضوع کنار بیایید. فقط ازش بخواهید که بخاطر شما کمی با خودش مبارزه کنه وگرنه اصلا کارش عجیب نیست. به این دلیل که خیلی از مردها(من جمله خود بنده) وقتی عشقشونو را بدست میارن به فازی از آرامش میرسند که تو اون فاز حرف زدن واسشون کمی مشکل میشه بخصوص اگه از ابتدا آدم های کم حرفی بوده باشند.:310:

آخه فقط حرف زدن نیست کلا من احساس میکنم میخواد از من بی نیاز باشه مثلا حس میکنم بود و نبودم زیاد براش فرق نداره حتی گاها خیلی دیر میاد خونه مثلا ساعت 10 که من اصلا نمیتونم با این کنار بیام

10 که دیر نیست!تازه اگه بعضی وتهاست که خیلی عادیه! ولی به نظر من شما داری دچار ی حس بدبینی میشید که هنوز در موردش به اندازه کافی دلیل ندارید. با این وسواس باید مبارزه کنید.:310:

آخه مشکل اصلی اینه که شما 8 ساله با هم آشنا هستین .
خب مهر و محبت کسی که تا حالا دوس دختر نداشته با کسی که 8 سال با یک فردی آشنا بوده خیلی فرق می کنه.

حساس نشو.... من خيلي از مردها رو مي شناسم كه ابراز محبتشون خيلي ضعيفه ولي در شرايط بحراني حامي خانواده و همسرشونن و با تمام وجود خودشونو وقف خانواده ميكنند.درمقابل مردهايي هم هستند كه با چرب زبوني سر همسرشونو شيره مي مالند در حاليكه سرشون صد جاي ديگه هم گرمه. به نظر من شما مشكل نداري بيشتر داري براي خودت مشكل بوجود مي ياري.

ببین دقیقا واسه همین تاپیکم اینه که آیا من مشکل دارم چون این احتمالم میدم که من خودم زیادی گیر دادم ببین واقعا هوامو داره فقط تو روابط شخصی یکم مشکل داره و البته منم یه زنم و توجه شوهرم برام مهمه من همیشه میگم که علاقه مند کردن یک زن یا به عبارتی مخشو زدن اصلا کار سختی نیست هزینش 2 3 تا جمله کلیشه ایه و این واقعا عجیبه که آدم واسه زنش که حتما دوسش داره که باهاش ازدواج کرده این کارو نکنه

بعضي مردها در عمل محبتشون رو نشون مي دهند. مثلا با خريد يك وسيله مورد علاقه همسرشون و يا كارهاييكه ميدونند همسرشون به آنها علاقمنده. به هر حال در كمال آرامش اين خواسته قلبيتو به همسرت بگو و مطمئن باش اون هم بي پاسخ نمي گذاره.شايد زمان بر باشه ولي حتما تلاششو مي كنه.

سلام عزیزم
به قول دوست عزیزمون مهرو شما مشکل ندارین الکی واسه خودت مشکل می تراشی. لطفا تاپیک و مشکلات دوستان دیگه رو نگاه کن . مشکل خودت یادت میره. درسته زن ها دوست دارن مردهاشون باهاشون حرف بزنن و زبانن عشقشون رو ابزار کنن. ولی اکثر مردها اینجوری نیستن.

همین که همسر شما 8 سال انتظار رسیدن به شما رو داشتن این نشونه خوبیه و شما باید بهش افتخار کنید. پس به عمل کار براید به سخنرانی نیست

ببینید من نمیگم مشکلم خیلی بزرگه وگرنه که به طلاق و از این چیزا فکر میکردم ولی لزوما نباید کار به جاهای باریک بکشه نا آدم برای مشکلش کمک بخواد این مساله واقعا داره منو آزار میده مثلا همین صحبت خانم مهرو که گفته بودن عملی نشون میده شاید ولی واقعا اینجوری نیست ببین به عنوان نامزد یا زنش هیچوقت حتی یه چیز کوچیک هم برام نمیخره ببینید من واقعا آدم مادی نیستم پول واقعا برام مهم نیست و خودشم اینو میدونه ولی مساله محبته از همه اینها بدتر اینه که کاری که فقط خودش دوست داره انجام میده در حالی که من واقعا گذشت میکنم حتی تو مسائل کوچیک مثل اینکه غذارو چطوری درست کنیم یا با کی رفت و آمد کنیم اصلا با دوست های من ارتباط برقرار نمیکنه در حالی که من با دوستهاش رابطه بسیار خوبی دارم همه چیز حول محور خودشه و نظر و احساس من اصلا مهم نیست یا وقتی جایی دعوت میشیم انگاری یه گناه بزرگ مرتکب شدم باید برم با شرمندگی بگم که خالم دعوتمون کرده ابن واقعا بی اهمیته که شما احساس کنید که تو خونه شوهرتون اضافه هستید و حضور شما آرامشش رو بهم زده؟!!!