قهرکردن شوهرم - خیلی حساسه و سر هر موضوعی قهر میکنه

سلام
من 36سال و شوهرم 35سال سن دارد
ما 3ساله ازدواج کرده ایم و یک دختر یکساله داریم
مشکل من اینه که شوهرم مدام قهر میکند.اون خیلی خیلی حساسه و سر هر موضوعی قهر میکنه نمیدونم چکار کنم؟ بارها بهش گفته ام اگر از موضوعی ناراحت میشی میتونی باهام دعوا و جر و بحث کنی اما قهرکردن خیلی بده من عذاب میکشم و ناراحت میشم ولی اون اهمیت نمیده و تازمانی که من معذرتخواهی نکنم و گریه و التماسش نکنم آشتی نمیکنه.
من از قهرکردن بدم میاد .. وقتی قهرمیکنه من قهرنمیکنم و مثل اینکه اتفاقی نیفتاده رفتارمیکنمو حرف میزنم و کاهای خونه ... ولی اون نه مدام دوری میکنه تامن بیشتر اذیت بشم مگر اینکه عذرخواهی و طلب بخشش کنم.:316:
در اکثر مواقع من نمیدانم چراقهر کرده ولی بعداز عذرخواهی بهم میگه که از فلان چیز ناراحت بوده ام.
چندبار وقتی قهر کرد من هم قهر کردم و حرف نزدم نتیجه اش این شد که وقتی از خونه میرفتم بیرون قفل در را عوض می کنه که نتونم بیام توی خونه و برم خونه بابام.
هردفعه که این کاررو کرده من خودم به یه طریقی ازش عذرخواهی کرده ام و اقدام به برگشتن کرده ام :316:
فکر میکنم چون میدونه خیلی خیلی دوستش دارم داره عذابم میده
همیشه میگم تاآخرش باهاتم
غر نمیزنم
بهانه نمیگیرم
دعواراه نمیندازم
توقعی ندارم
مدام ابراز علاقه میکنم و میگم بدون تو می میرمو اگه باهام یه لحظه حرف نزنی میمیرم.
اونم منو دوست داره ولی ابراز نمیکنه و وقتی قهرمیکنه واقعا افسرده و ناراحت میشه و حتی غذاهم نمیخوره معلومه خودش هم عذاب میکشه نمیدونم چه کنم! :72:

سلام دوست عزیر من هم دقیقا مشکلی مثل شما داشتم یک سری راهکار بهت میگم انجام بده خودم انحام دادم به کمک افراده همین تالار که جواب داد . قبلش بگم شاید حاضر باشی زهر بنوشی اما این کار ها رو نکنی اما اگه شوهرت و زندگی ات رو دوست داری انجام بده. ببین وقتی میگی شوهرت اومد دنبالت یعنی دوست داره . من و شما باید خدا رو شکر کنیم که شوهرمون اعتیاد به زن بازی ندارن عزیزم اصلا تو قهر نکن که مجبور باشی بری خونه بابات
1 - سعی کن اعتماد به نفست رو بالا ببری و از خودت ضعف نشون ندی ، کارهایی که خودم کردم رو می گم :از این به بعد وقتی قهر کرد اصلا خودت رو ناراحت نشون نده به کار های روزمرت برس مثلا غذاش رو درست کن بیار سر میز بگو غذا امادست بشین واسا بیاد نومدبعد خوردن غذات ، غذا رو جمع کن بگو گذاشتم تو آشپزخونه خواستی بخور ، در این مدت بهترین لباس هات رو ت خونه بپوش سعی کن لباس سکسی نباشه هر روز یه لباس با آرایش باش بخند شادی کن با خودت آواز بخون (میدونم سخته )یه جوری که انگار نه انگار اون باهات قهر ، بزار بفهمه با قهر اون شما خودت رو نمی کشی وتو داری زندگی عادی ات رو انجام میدی
3 - در مسائلی که پیش میاد طرف خانوادت رو نگیر ( نصف دعوا ها زن و شوهر سراینه )
4 - اصلا تو واسه قهر جلو نرو و منت نکش
5 - وقتی واسه مسائل جنسی میاد سراغت باهاش آشتی نکن ، چشم تو چشم نشو باهاش اما رابطه رو باهاش داشته باش . و در طول مدت رابطه هیچی نگو
6 - کار هایی که اشتراک دو نفرتون رو می خواد انجام بده ( مثلا برای خودم ، به خودش نگفتم ، تو یک جمع به مادرم گفتم می خوام دهه اول محرم رو روزه بگیرم ،که اون هم بشنوه ، فرداش فقط پرسیدم شما هم روزه می گیرید گفت آره (حرف زد ) ) حالا تو هم فکر کن ببین چه کار های اینطوری میتونی بکنی
7- به خدا نزدیک شو ، نمازت رو بخون . بزاراون هم ببینه .
8 - همیشه اون رو پیش همه بالا بالا ببر و بکو دوستش داری مخصوصا جوری که بشنوه
عزیز این هایی که گفتم شاید یک روزه انجام نشه اما تو هم مثل من سعی کن واسه من که داره جواب میده هم خودم آرومم هم اون بهتر شده . شاید یک ماه دو ماه طول بکشه . ضمنا هر یک قدمیکه اون واسه آشتی برداشت ( غیر از شب ها واسه رابطه ) تو هم یک قدم بردار . نگو حالا که اون اومدمن باید طاقچه بالا بزارم
امیدوارم واسه تو هم جواب بده

من که نگفتم شوهرم میاد دنبالم اون نمیاد و منتظر میشه که من برم و منت کشی کنم.
اون واسه رابطه جنسی اصلا نمیاد و اتاق خوابشو جدا میکنه.
اصلا به روی خودم نمیارم و قهر نمیکنم و غذا سرجاشه و گاهی میخوره گاهی هم میره میخره.

می دونم که اون نمیاد در رابطه با ارتباط جنسی معمولا مردها میان جلو اما چون شما منت میکشی کار به اونجا نمی کشه
من گفتم شما برو خودت نیار که قهره . و در این مدت اگه واسه این رابطه اومد شما رد نکنش .
اگه همنومد . شما اگه دیدی از موضع قهرش پایین اومده اما غرورش اجازه نمیده که بیاد جلو شما( مثلا بعد 10 روز ) شما به رختخوابش برو و ایجاد رابطه کنید اما در همین حد .

ممنون
از راهنمایی تون
اما اون هیچوقت جلو نمیاد چون میگه باید رسما از من عذرخواهی کنی اگر هم عذرخواهی نکنم اون وقتی خونه نیستم قفل درب خونه رو عوض میکنه که برم خونه بابام و در واقع منو تو خونه راه نمیده.
وقتی این کاررو میکنه یک دفعه گفتم لااقل لباسهاموبده گفت برو دادگاه و حکم بگیرو بیالباس ببر منهم ماموربردم و لباس و وسایلمو برداشتم و بعدش هم توی دادگاه کتبا به خواسته هاش تعهد دادم.
دفعه دوم رفتم خونه باباش ولی اونهانتونستن مشکلمو حل کنن ... من هم باهاشون وارد خونه شدم که باهاش حرف بزنند (که ایشان به آنها اجازه دخالت نداد) بعد اونهارفتن خونه شون و من باهاشون نرفتم و من به پاهاش افتادم و عذرخواهی کردم.
دفعه سوم رفتم خونه بابام و حالاخانواده ام با اون درگیرشده اند و اون هم سر لج افتاده و کار بیخ پیدا کرده . اون هم میگه اگر میخای خودت بیاسرخونه ات اگرنه طلاقت میدم و من دنبالت دم درخونه بابات نمیام . (درحالی که با خانواده ام درگیر شده است.) من گفتم تازمانی که کاربه خانواده ها کشیده نشده بود میتونستی مشکلو اینجوری حل کنی ولی الان نه....
بنظرتون اگه جابزنم و به حرفش گوش بدم مشکل اینجا تموم میشه؟ اگه به حرفش گوش ندم ممکنه ازمن جدا بشه....!!! من میگم اصلالازم نیست از خانواده ام عذرخواهی کنی فقط بیااینجادنبالم ... میگه نمیام(بخواطر غرورشه) حالاهم دادخواست داده تابرم دادگاه ببینم چی میگن.

سلام خانومی

اارمش خودتو حفظ کن.

مشکل شما اینه که هردوتون لجباز هستید.

ایشون مرده...یه حرفی میزنه...حالا شما یکماه بدون لباس میموندی چیزی میشد؟ رفتی زود مامور آوردی ؟!

چرا به خواسته هاش کتبا تعهد دادی؟

چی ازت خواست که شما تعهد دادی؟مثلا گفت من هروقت قهر کردم شما میای و عذر خواهی میکنی؟!!!

مگه کار بدی ازت سر زده بود که بهش تعهد دادی؟

خانومی

همه چیز رو راست و پوست کنده بگو.دادگاه بیخودی از کسی تعهد نمیگیره.

حالا که اون برات دادخواست فرستاده کاری نکن فعلا.

دادخواست چی فرستاده؟طلاق یا تمکین؟

خودت دوستش داری و تمایل داری باهاش زندگی کنی؟

میتونی قهر کردنهاش رو برای همیشه تحمل کنی؟

من شاغل بودم از من در دادگاه خواست که کارمو بگذارم کنار و مهریه ام رو که 14سکه بود ببخشم.
در حالی که اون ازروز اول باکار من مشکلی نداشت نمیدونم چراگفت که این کاررو بگذارم کنار.

بهش کتبا تعهد دادم چون خودش و زندگی بااون رو به هرکاری ترجیح میدم عمیقا دوستش دارم.
هنوز دادگاه نرفتم فردامیرم ببینم واسه چی دادخواست داده.
بله دوستش دارم ولیتحمل ندارم مدام در قهر و عذاب باشیم.
وقتی باهم آشتی هستیم زندگیمون واقعا عالیه ولی اون خیلی قهر میکنه. خیلی تحمل قهر و نازهاش سخته.( یعنی قراره تا همیشه قهر کنه و خوب نمیشه؟)

لطفا برام بگو که چه کنم؟ توی دادگاه چی بگم؟
خاسته هاشو قبول کنم یا نه؟؟!

به جای این که میرین دادگاه و اون جا به هم تعهد بدین؛ یه بار بشینین تو خونه و برای خونتون قانون وضع کنین.

یه سری قانون رو شما بگو و یه سری هم همسرت؛

سریال خانه ی سبز یه قانون داشت که من از بچگی تو وجودم نهادینه شده؛ " حتی اگه قهر هم باشیم ولی حرف می زنیم"

شما هم قانون بذار:
مثلاً
- تمام تلاش خودمون رو می کنیم که قهر نکنیم.
- در صورت قهر به هبچ عنوان جای خواب رو جدا نمی کنیم و با هم حرف می زنیم.
- قهر فقط مختص فضای خونه است؛ نباید هیچ کسی مطلع بشه، داغ این قهر کردن رو به دل همه ی اطرافیانتون بذارین.
و
...
برای کسی که قانون رو زیر پا میذاره هم یه جریمه در نظر بگیرین

شما دیگه الان فرزند دارین؛ در قبال تربیتش مسئولین، بخواین یا نخواین این کش مکش ها روی فرزندتون تأثیر نامطلوب میذاره.

زندگی لجبازی کردن نیست که حالا چون اون این کار رو انجام داد من اینجوری تلافی کنم، زن و شوهر باید برای خوشبختی و آرامش هم تلاش کنن حتی اگه طرف مقابل دریغ می کنه!

خانومی

توی دادگاه واقیعت رو بگو.بگو که زندگیت و همسرت رو دوست داری اما اونم برخی رفتارهایی داره که شما رو ازار میده.

حواست باشه.ممکنه بخواهد تحریکت کنه و بگه من این زن رو نمیخوام و میخوام طلاقش بدم راحت بشم و ....

این حرفهاش رو به دل نگیر و عصبانی نشو که به خاطر همون غرور و لجبازیشه.

گله همسرت از شما چیه؟

مثلا شما چه رفتاری داری که ایشون رو ناراحت کرده؟

ببین تا خواسته هاش چی باشه....کار و درس و ...مهم نیست.دوباره بدست میاد.

نگران نباش انقدر زود که دادگاه تشکیل نمیشه.

چرا نمیدونی بابت چی دادخواست داده؟مگه احضاریه اش به دستت نرسیده؟

احضاریه دستم رسیده ولی ننوشته بابت چی بوده.
من کاری نکردم ... مثلا این دفعه که قهر کرد سر گریه بچه بود چند دقیقه که گریه کرد گفت چرا اینقدر گریه میکنه و دعوا کرد و قهر کرد
حالا هم میگه باید بابت اینکه گذاشتی بچه گریه کنه عذرخواهی کنی.
البته بعد از قهر یکماهه و بعد هم بیرون کردن من و .....

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

تو رو خدا بیشتر راهنمایی ام کنید ... من زیاد وقت ندارم و باید بدونم چی باید بگم و چکار باید بکنم.

سلام
به نظر من بهتره شما قبل دادگاه رفتن باهاش صحبت کنید .
باهاش بیرون قرار بزار و ببینش
و باهاش منطقی صحبت کن
نباید میزاشتی کار به دادگاه بکشه
به جا یتعهد دادن ازش بپری که از کدوم رفتار هات خوشش نمیاد و بگو سعی می کنی درستش کنی اما ازش بخواه که اون هم در این امر کمکت کنه تا بشی همسر مورد علاقش
مردها خیلی غرور دارن غرورشون رو بشکونی عشقشون رو سر می برن .
به نظرم گریه بچه باعث دعوا نشه من حس می کنم که کامل تعریف نرکدی احتمال میدم اون وقتی گفته چرا گریه می کنه شما پرخاش کردی یا به طعنه گفتی بلدی بیا خودت نگه دار درسته ؟
در هر حال باهاش قبل رفتن به دادگاه حرف بزن نزار کار به اونجا ها بکشه

خب دلیل گریه بچتون چی بود؟

ایشون به فرزندتون علاقه مند هست یا نه؟

عکس العمل شما چی بود؟

الان که احضاریه اومده شما چی کار کردین؟

هیچی خوابش نمی اومد و میخواست که باهاش بازی کنم و اون چون خسته و خواب بود عصبی شد از گریه بچه .
بچه رو خیلی دوست داره .
هیچی بچه رو ساکت کردم و خواباندمش. البته بچه چون از دعوا و دادو بیداد ترسیده بود زود خوابش برد.

هیچ کاری نکردم و منتظرم ببینم چی میشه.

دوست نداری قبل از اینکه دادگاه بهت بگه احضاریه برای چیه از خودش بپرسی؟

بهش بگو نامه احضاریه اومده، دلم می خواد بدونم دلیلش چیه؟ اگه حرفی تو دلته بیا و تو خلوت به خودم بگو...

معمولاً آدمایی که بیش تر قهر می کنن به خاطر اینه که اون حس توجه رو دریافت نمی کنن، حالا که همسر شما این شکلیه کار شما یکم سخت تره می شه، سیاست زنانتون رو به کار بگیرین

مثال میزنم:
وقتی بچتون گریه می کنه، فرزندتون رو از اتاق ببرین بیرون و آروم جوری که همسرتون بشنوه به بچتون بگین: آخه وقتی بابات خوابه چرا بیدارش می کنی، اون که از صبح داره برا ما زحمت می کشه حالا که اومده بکم استراحت کنه تو با گریه بیدارش می کنین.... کلاً به در بگین که دیوار بشنوه؛

شما به تنهایی از پس حل این مشکل برمیاین نیازی به دادگاه نیست، این رو به همسرتون هم ابلاغ کنین.

مشکل من اینه که اون نمیاد دنبال من خونه بابام ... اون میگه خودت برگرد و من میگم باید بیای دنبالم.
الان مشکل اینه.......................................... .............................. شاید احمقانه باشه ولی من نیاز دارم که اون یک کمی نازمو بخره. کاری که تاحالا نکرده.
اون همیشه اینجوووووری به اهدافش رسیده الان نباید جوووور دیگه ای جلوش بایستم که بفهمه که اینجووری نمیتونه به خاسته هاش برسه؟؟؟!!!
اگر اون غرور داره منم دارم و الان حساااااابی گل کرده.

مسئله هیجی جز همون لجبازیه نیست!!!

پیشنهاد من اینه که یه قدم شما برین... یه قدمم ایشون

الانم که شهر به خاطر شام غریبان پر دسته و هیئت و نمی تونین بگین ناامنه؛
برای اینکه غرورتون پیش خانوادتون هم حفظ بشه بگین میرم هیئت، بعداً ار خونتون زنگ بزنین که همسرم اومد دنبالم برگشت خونه.

بعد بهش بگین من تا اینجای راه رو اومدم؛ دلم می خواد بقیش رو تو بیای دنبالم... (یکم خودت رو براش لوس کن دیگه!) بگو هم این بچه هم دل من داره بهونت رو می گیره و دلمون می خواد فقط فقط با تو برگردیم خونه!!!

فکر کنم بیشتر از این توضیح بدم منو دستگیر کنن:311:... خودت بلدی دیگه باقی راه رو برو ولی نذار کار به فردا و دادگاه برسه...

به کوچولو این غرور رو بذاری کنار همه چی حله

سلام.دوست عزیز.منم مشکل تو رو دارم و شوهرم مدام قهر میکنه.قهرهای طولانی الان 2 ماه و نیمه که با من قهره.

هر وقت تو رو اذیت میکنه اصلا قهر نکن برو خونه مامان و بابات.تو خونه خودت بمون. اگه ناراحته اون باید بره نه تو.

به نظر من مردایی مثل شوهر من و تو مرد نیستن.مسولیت پذیر نیستن ونمیگن مسولیت یه زن که تو اجتماع کسی رو نداره به عهدشونه رو دارن.


این جور مردا فقط به فکر خودشون هستند حاضر به گذشت نیستند.به نظر من تو نباید مهریه ات رو میبخشیدی.اصلا حق نداره این کار رو باهات بکنه که مهرت رو ببخشی.

ببین اگه واقعا میخوادت پاش وایستا و تغییرش بده منظورم اخلافش هست ولی اگه میبینی نمیخواد تو رو و اینجوری میکنه که اذیتت کنه که از زندگیش بری بیرون.پس آروم و بدون کوچیک کردن خودت اینکار رو بکن.



امیدوارم خدا به ما صبر بده.برا تحمل همچین مردایی.