شوهرم عاشقانه عمه اش رو دوست داره

با سلام
من 1 ساله كه ازدواج كردم تقريبا 1 سال نامزد بودم و چند ماه عقد
24 سالمه و كارمندم و شوهرم 33 و همكار هستيم
مشكل من ارتباط عاشقانه شوهرم و عمه ايشونه
عمه شوهرم 34 ساله و مجرده
من اين مشكل رو وقتي نامزد شديم فهميدم . متوجه شدم كه اونا با هم قرار گذاشته بودن هيچوقت ازدواج نكنن و بعد از اينكه شوهرم از من خواستگاري كرد رابطه اونا تا يه مدت تيره شده بود و از طرف اون براي شوهرم مسيج هاي تهديد آميز ميومد يا مثلا مينوشت كه من هيچوقت حلالت نميكنم
حتي متوجه شدم كه اونا شبا پيش هم ميخوابيدن . پدر شوهرم چندبار به من هشدار داد كه نذارم همسرم با عمه ش رابطه داشته باشه و همين حرفا و مسايل ديگه باعث حساسيت من شد چون قبلش زياد روشون حساس نبودم و فكر ميكردم يه رابطه معموليه
الان كه يكساله كه ازدواج كردم متوجه شدم كه همسرم خيلي وقتا به من دروغ ميگه و به بهانه كار سر از خونه عمع ش در مياره
من بارها سعي كردم كه مسالمت اميز موضوع رو حل كنم و بهش اطمينان بدم كه با اين موضوع مشكلي ندارم ولي همسرم بازم بهم دروغ ميگه
من همسرمو خيلي دوست دارم خيلي زياد
ولي واقعا اذيت ميشم وقتي ميره بيرون همش فكر ميكنم كه اونجاست
وقتي در موردش حرف ميزنم عصباني ميشه ميگه من عمه م همه زندگيمه تو اگه ناراحتي برو طلاق بگير
كمكم كنيد بايد چكار كنم؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

خواهش ميكنم كمكم كنيد
من عاشق شوهرم هستم . از كارشناسان عزيز خواهش ميكنم كمكم كنيد

نقل قول:

---

حتي متوجه شدم كه اونا شبا پيش هم ميخوابيدن

---

میشه بیشتر توضیح بدی؟

دوست عزیز نمیخوام نگرانت کنم ولی موضوع عادی نیست و احتمالا خارج از روابط برادر زاده و عمه ست....
من فکر میکنم بهتره خودت با عمه همسرت صحبت کنی و ازش بخوای از زندگیت بره کنار و یا بزرگترا مثه پدر شوهرت رو واسطه کنی باهاشون صحبت کنن.هر چه باشه پدر شوهرت برادرشه

الله اکبر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ارتباط عاشقانه با محارم حرامه حرام.
باید توبه کنه.
مشکل شما خیلی خیلی جدیه!یه دعوای زن و شوهری ساده که نیست!در ضمن هم شوهرتون و هم عمه تون به هم وابستگی شدید دارن و این ارتباط سرانجام خوبی( هم در این دنیا و هم در آخرت) برای هر جفتشون نخواهد داشت.در ضمن هر 2 تا بالای 30 سال سن دارن.15-16 ساله که نیستن!
به خدا پناه می برم.

اســـــــتغفرالله...
آدم چيزهايي ميشنوه كه ميخاد شاخ دربياره يكي دو روز پيش هم يه تاپيكي بود پسر 19 ساله عاشق خاله 42 سالش بود واقعا جامعه ي ما به كجـــــا داره ميره!!!؟:302:
فكر ميكنم اين ماهواره داره خوب رسالشتو انجام ميده و گر نه ما كه از اين چيزا نداشتيم ،‌ ترويج روابط مثلثي و مربعي كافي نبود اينا هم داره بهش اضافه ميشه!!!.

دوست من خيلي متاسف شدم و ناراحتتر از اينكه كمك و راحلي هم نميتونم بهت بدم ولي فكر كنم با يه مشاور حضوري صحبت كني و كمك بگيري زودتر نتيجه بگيري.
عزيزم ما هم واست دعا ميكنيم كه مشكلت هر چه زودتر حل بشه.:323:

لطفا یه ذره صبر کنید هاجیس یه کم توضیح بده
این جوری که بنده خدا میره و دیگه پشت سرشم نگاه نمی کنه
شاید اونجوری که ما فکر می کنیم نباشه
ما می خوایم بهش کمک کنیم نه اینکه توی دلشو خالی کنیم

به نظرم به پدر شوهرت هشدار بده . تهدیدش در مورد طلاق و بهش بگو. اینکه مدام می ره خونه عمش و بهش بگو. و از او کمک بخواه.
موضوع شما جدیست امیدوارم مدیر همدردی برای شما راهکار خوبی ارائه بده.

خوب eghlimaعزیز در مورد این ارتباط عاشقانه سخته مشاوره دادن.
1- آقای مورد نظر زن داره
2- بنا به گفته های هاجس ارتباط خیلی عاشقانه است
3- از قبل از ازدواج این ارتباط بوده و هنوز هم ادامه داره.انرژی بیشتری باید صرف گسستن این روابطه بشه.
4- عمه مورد نظر هم چون تهدید می کنه و مجرد هم هست نمی خواد ارتباط گسسته بشه
5- با اینکه همسرش می دونه، ولی بازهم آقای مورد نظر داره به رفتارهای اشتباهش ادامه میده و دروغ میگه.
پناه می برم به خدا
کارشناسان محترم به این بنده خدا کمک کنن.
دوستان می خواستم یه نکته ای درمورد اینکه هاجس خانم فرمودند که 1 سال دوران نامزدی داشتیم عرض کنم :
این دوره نامزدی که مقوله جدیدیه به نظرم تششخیص ها رو به ما نمیده به این دلایل :
1- اول اینکه اجتماع رعایت هارو میاره.یعنی اینکه ما وقتی از خانه خارج میشیم به خودم می رسیم و طبیعی هم هست و مواظب رفتارمون هستیم تا در نظر مردم و خانواده همسر و شوهر مسالو رعایت ادب و نزاکتو داشته باشیم.
2- در دوره نامزدی ما نظارت هارو هم داریم یعنی اینکه خانواده دختر و پسر و مخصوصا خانواده دختر خیلی آقا پسر رو زیر نطر دارن.و این نظارت ها هرچند هم طبیعیه اجازه نمیده طرف خودشو آنگونه که هست نشان بده.
3- علاوه بر 2 مورد فوق شما خواسته ها و تمایلات پسر و دختر رو هم در نظر داشته باشین که مثلا پسر می خواد به هر شکل ممکن به فرد مورد علاقه اش برسه پس اگر ایرادی داشته باشه رو میاره به فیلم بازی کردن
4- چون بیشتر جوونای ما واقعا مشکل جنسی دارن این دوره نامزدی زمینه ای فراهم کرده تا در این دوران گناهان زیادی شکل بگیره.یعنی به اسم شناخت،، زمیته گناه فرهم بشه.
بنابر دلایل فوق ما نمی تونیم به شخصیت اصلی طرف در این دوران پی ببریم.
به نظر من بجای اینکه دختر وپسر باهم ارتباط داشته باشند بیشتر والدین در دوران نامزدی نقش موثرتری داشته باشند.این دوران باعث شده متاسفانه با حضور خانواده ها هم دختر و هم پسر روشون به بعضی از مسال که بعد از ازدواج باید به آن پرداخته باشه باز بشه و در مواردی که این قبیل ارتباطات به نتیجه نمی رسن آثار خیلی بدی روی هر 2 تا داشته باشه.
و همینطور در مورد هاجس خانم به این نتیجه می رسیم که این دوره نامزدی کمکی در شناخت شوهرش نکرده است.البته این مورد از موارد نادره. چون اصلا به فکر آدم هم نمیرسه همچین اتفاقی بیفته.

ممنون از اینکه بهم کمک میکنید
در مورد اینکه گفتم شبا پیش هم میخوابن من این رو تو یه فیلم خانوادگی که داشت بهم نشون میداد دیدم که خیلی جا خوردم البته اینم بگم که من نمیخوام بهش تهمت چیزای بیشتر رو بزنم تو اون فیلمم همه ی خانوادش حضور داشتن ولی واسه من خیلی غیر عادیه این موضوع
شوهرم منو دوست داره لااقل خودش که اینطور میگه ولی میگه عمه م رو از تو بیشتر دوست دارم و اگه قرار بشه بین من و اون یکه رو انتخاب کنه حتما عمه ش رو انتخاب میکنه
من بصورت جدی ام تهدیدش کردم حتی مهریه م رو اجرا گذاشتم البته قصدم فقط این بود که بدونه من جدیم ولی اون واقعا بی تفاوت رفتار کرد و توی 4 ماهی که من خونه رو به خاطر این موضوع ترک کردم هیچ تلاشی واسه برگردوندن من انجام نداد
البته درخواست تمکین داد
منم چون خیلی دوسش داشتم دوباره برگشتم
ترک کردن خونه م به خاطر این بود که اون 3 شب خونه نیومد و منو تنها گذاشت و این سه شب رو خونه عمه ش
میخوابید

متاسفانه انگار تو بد مخمصه ای افتادی ، اینکه حتی پدرشوهرتم بهت گفته مراقب باشی شوهرت پیش عمش نره یعنیماجرا بوهای خیلی بدی داره!
احتمالا خانوادشم گفتن براش زن میگیریم بلکه بتونند کاری کنند!! متاسفانه این وسط شما تو هچل افتادی
الان برخورد خانواده همسرت چیه در برابر قهر و مشکلاتی که سر عمش دارید؟
اگه میتونی واسه عمش شوهر پیدا کنید شاید فرجی بشه!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط هاجس

اینم بگم که من نمیخوام بهش تهمت چیزای بیشتر رو بزنم


میگه عمه م رو از تو بیشتر دوست دارم و اگه قرار بشه بین من و اون یکه رو انتخاب کنه حتما عمه ش رو انتخاب میکنه


اون 3 شب خونه نیومد و منو تنها گذاشت و این سه شب رو خونه عمه ش
میخوابید

---

ببخشید یعنی چی نمیخوای تهمت بزنی ؟با این اوصاف بازم باورت نمیشه که .....
زودتر به خودت بیا دختر . انگار نمیدونی دور و برت چی میگذره ...

عمه خانم تنها زندگی می کنند؟

شما در یکسال ازدواج، چهار ماه را قهر بودی و خانه پدری؟ کسی نیامد بپرسه چرا که شما علت را بگی؟ مثلا پدر شوهر؟

وقتی پدر شوهرتون گفت نذار با عمه رفت و آمد کنه، نگفتی چرا؟ ادامه ندادی صحبت را؟ هر کسی باشه می پرسه چرا؟

آقایون معمولا کم وارد این مسایل می شن. ببین چقد جدی بوده که پدرشوهر به شما هشدار داده!!

چه رابطه دردناکی. من از خوندنش قلبم درد گرفت. کاش که دروغ باشه.

منظورت از فیلمی که می گی چی هست؟ مگه از خوابیدن هم فیلم خانوادگی و یادگاری می گیرند که شما می گه همه بودند و ...

پيدا عزيز من از پدر شوهرم دليلشو پرسيدم ولي ايشون گفت كه چون با هم صميمي هستن خواهر من دوست داشته خودش براش همسر انتخاب كنه و حالا كه شوهر من با من ازدواج كرده ممكنه بخواد زندگيمو خراب كنه
منم باور كردم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

آخه شوهر من اهل نماز و روزه و عبادته نميتونم باور كنم كه داره همچين گناهي رو مرتكب ميشه راستش يه بار ازش پرسيدم كه اگه چيز بيشتري بينتون هست بذار منم بدونم كه به شدت عصباني شد
گفت چطور به خودت اجازه ميدي همچين فكري راجع به من بكني

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

كارشناساي عزيز نميخواين كمكم كنين

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

يعني بايد شوهرمو ، عشقمو ، عمرمو ، همه زندگيم رو تقديم كنم به عمه ش و طلاق بگيرم
واقعا منظورتون اينه

سلام هاجس عزیز
به نظر منم این احساسی که به عمه اش داره اصلا طبیعی نیست،اصلا من ذهنم رو جای بدی نمی برم ولی همین علاقه شدید اصلا جالب نیست،و اینکه میگه عمه ام رو از تو بیشتر دوست دارم..
نمی تونی با خود اون عمه صحبت کنی؟تا حالا صحبت کردی؟مادر شوهر هم داری؟
همسر شما خواهر نداره یا عمه دیگه ای نداره که با اونها صحبت کنید؟

به نظر من هرچه زودتر با همسرت حضورا پیش مشاور برید و مشکلتون رو مطرح کنید.

خودم تا حالا باهاش صحبت نكردم آخه شنيدم كه خيلي بد دهنه ترجيح ميدم اصلا باهاش رودررو نشم
حتي پدر شوهر و مادر شوهرم هم ازش مي ترسن
خانواده شوهرمم باهاش سر همين موضوع قهرن حتي پدر شوهرم با شوهر منم حرف نميزنه ولي با من رابطه شون خوبه
بار آخري كه قهر كردم پدر شوهرم مجبورم كرد كه مهريه م رو اجرا بذارم گفت شايد با اين كار به خودش بياد و بچسبه به زندگيش ولي اثر نداشت
تو اين مدت خيليا رفته بودن باهاش صحبت كرده بودن حتي همكارا ولي همه وقتي برميگشتن ميگفتن كه بهشون توهين كرده
با اين وجود نميدونم چرا همسرم عاشق اونه
باور كنيد اونقدر زشته كه نميشه نيگاش كرد در صورتي كه من ازهمه لحاظ هيچ كمبودي ندارم نه ظاهر نه خانواده بدي دارم نه بددهنم هميشه م از لحاظ مالي بهش كمك كردم نميدونم چرا با من اينجوري ميكنه
ميگه من تو دنيا فقط دو نفرو دوست دارم اول عمه م بعدش تو:316:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

يه بار كه يه هفته قهر كردم وقتي برگشتم به گوشيش مسيج داده بود كه :
(( بازم عشقت برگشت تاريخ مصرف من تموم شد؟)) !!!!!

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

دلم نميخواد جا بزنم
ميخوام بشم تنها كسي كه همسرم عاشقشه
نميخوام طلاق بگيرم:302:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

مدير همدردي عزيز
نميخواين كمكم كنين؟؟؟؟؟

سلام عزیزم یعنی اینقدر وابستگی رو شما قبل از ازدواج نفهمیدی یا جتی همین پدرشوهر و مادرش بهتون نگفتن ؟؟!!!
خوب الان بگید که کمکتون کنند این موضوع یک کمی گنگ هست!!
هیچ چیز دیگه ای نیست که شما برامون نگفته باشید ؟
باید به مشاوره حضوری بروید و خیلی جدی روی این موضوع وقت بذارید چون خیلی مهمه

معلومه كه ميدونست
خودش بهم گفته بود قبل از اينكه نامزد بشيم گفت من دوتا مشكل دارم يكي مالي كه بخاطر وام هايي كه گرفتم خيلي بدهكارم
يكي ديگه م عاطفي
گفت من يه عمه دارم كه از كوچيكي با هم بزرگ شديم و اون عمه تا حالا خيلي به من كمك كرده اجازه بده بعد ازدواج بهش كمك كنم
منم چون فكر ميكردم يه مسئله طبيعيه قبول كردم بهش گفتم مشكلي نيست ولي بعد از ازدواج خانوادت بايد در اولويت باشن اونم گفت كه اينو ميدونه و فقط قصدش جبران كمك هاي عمشه

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نميدونم چيكار كنم
باور كنم يا نه
اخه اگه فقط اينه پس چرا بهم دروغ ميگه و ميره اونجا
من كه بهش گفتم كه ديگه رو اين موضوع حساس نميشم

عزیزم بعضی مواقع باید حساس شد چون قضیه حساسه باید چشما رو باز کرد
اینکه دوروبری ها هم همه متوجه شدن نشون میده که این ارتباط به هیچ وجه معمولی نیست
لازم نیست فعلا انقدر به طلاق فکر کنی و بترسی
باید قضیه رو کامل واسه خودت روشن کنی بعد یه راهی پیدا کنی
تنهایی نمیتونی حلش کنی از کسایی که فکر میکنی صلاحیت دارن کمک بگیر
خانواده خودت میدونن؟عکس العملی نشون ندادن؟

حتما پیش یه مشاور برو و از پدر همسرت هم کمک بخواه.................................

پدر شوهرم قبلا باهاش صحبت كرده ولي كارشون به دعوا و فحاشي رسيده
ولي اون بازم كار خودشو ميكنه و با مسيج دادن و مظلوم نمايي شوهرمو ميكشونه طرف خودش
هرچقدرم كه من محبت ميكنم و از در دوستي وارد ميشم فايده نداره
راستش شوهر من از همه لحاظ مرد خوبيه يعني اگه من با اين موضوع كاري نداشته باشم و خودمو بزنم به بي خيالي زندگيم عاليه
ولي به محض اينكه ازش گله كنم يا راجع به عمه ش كنجكاوي كنم از اين رو به اون رو ميشه
مشكل منم اينه كه نميتونم بهش فكر نكنم . وقتي ميره بيرون تن و بدنم ميلرزه
اونقدر پيش خودم فكراي ناجور ميكنم كه سر درد ميگيرم بعدشم وقتي مياد خونه يه بهانه جور ميكنم و الكي بهش گير ميدم بعدش دعوامون ميشه
يه عادت بد كه دارم اينه كه مدام ازش ميپرسم كه چرا منو دوست نداره
اين سوال خيلي عصبيش ميكنه

چرا می ذاری تنها بره
چرا هر دفعه که میره اونجا تو همراهیش نمی کنی؟
هر دفعه خواست بره تو هم باهاش برو

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

به یکی از کارشناسای تالارم خبر دادم بیاد اینجا امیدوارم که بیان

هميشه ازش ميخوام
ولي ميگه از هم دور باشين بهتره
حتي ازش خواستم كه يه شب دعوتش كنم ولي قبول نكرد
ميگه اون نمياد ، به خاطر اين مسائل كه پيش اومده ازت دلخوره
درصورتي كه من تا حالا يه بارم مستقيم باهاش حرف نزدم
احساس ميكنم شوهرم از اينكه ما با هم روبرو بشيم ميترسه

سلام دوستان عزیز

لطفا اگر در توان تون نیست نمیتونید مشاوره کنید اینکار رو به اشتباه

انجام ندهید تا مراجعه کننده به مشکلاتش افزوده شود .

خواهش میکنم از احساستون نصبت به این پست جلو گیری کنید .

اگر هم تعجب میکنید لطفا باز گو نکنید .

اجازه دهید تا مشاوران تالار راهنمایی کنند .

امید وارم هر چه زودتر مشاوران به راهنمایی شما بپردازند .

ولی عزیزم نمی خوام نگرانت کنم ولی این موضوع خیلی جدیه شما از طریق پدرشوهرتون حتی اگر قهر هم هستند باز پیگیر قضیه باش بگذارید اگر هم پیگیری می کنید از طرف خودشون باشه و خانوادش در جریان نگرانی و ناراحتی شما باشند بعد ازشون بخواید راجع به گذشته عمه و اینکه این چه کمکی می کنه سوال کنند. به جای اینکه اینقدر عذاب می کشی پیگیر باش ولی حرمت بین خودت و شوهرت را نگه دار:72:

پدربزرگ عزيز شما نظري ندارين
نميدونم چرا مشاورا نميان به من كمك كنن واقعا نميدونم رفتار درست تو اين موقعيت چيه

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

شايد از نظر كارشناسا من مشكلي ندارم كه راهنماييم نميكنن

دوست عزیز هاجس

صبور باشید تا مدیران بیایند برای راهنمایتون .

من مشاوره نیستم ونظری نمیدم که به مشکلات تون افزوده شود .

احساساتم رو نسبت به پستها کنترول میکنم. این بهترین راهشه .

ممنون
من شوهرمو خيلي دوست دارم
دلم ميخواد كمكش كنم ميخوام زندگيمو حفظ كنم
حتي اگه گناه كرده باشه
بازم ميخوام كمكش كنم كه به خودش بياد كه متوجه بشه كارش اشتباهه نه فقط به من بلكه به خودش بيشتر از همه داره آسيب ميزنه[size=medium]

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

:323:

گذر زمان همه چی مشخص میکنه! راست یا نا درستی آن اما به صلاح شما نیست
شما زنش هستید باید تشخیص بدید
این موضوع حتی اگه کاملا دروغ باشه باید تکلیفش واسه ذهنتون اشکار شود الان زهر زندگی شما همین فکر شماست
تو یک تایپیک خوندم طرف از علاقه شوهرش به مادرش شکایت می کرد نوشته بود موهای مادرش دست میبرد همش بو میکنه
زندگیتون مهمتر از این حرف هاست اما این حرف واسه ما گفتنش راحت
شاخ در بیاریم تهمت بزنیم زندگی مردم ویران کنیم
باید این موضوع خودتون واسه خودت حل کنی نه واسه کمک کردن به شوهرت
اگه اون نخواهد با عمش روبرو بشی خودت برو پیشش اونم مرتب این قدر پا فشاری کن که واقعیت کامل بفهمی بدون هیچ شک وتردید اونم بطریق غیر مستقیم که همه چی خراب نشه
اگه اشتباه فکر کردی خدا رو شکر کن
اما اگه ...........

اگه خودم مستقيم با عمه ش حرف بزنم و شوهرم بفهمه مطمئنم خيلي عصباني ميشه
ممكنه اين رابطه اي كه با هم داريم كلا نابود بشه
بعدشم اينكه راستش ميترسم چون شنيدم خيلي پرخاشگره
دوست ندارم بهم توهين بشه و شخصيتم له بشه اونجوري غرورم ميشكنه

چرا دوستانی که تخصصی ندارن نظر می دن ؟
حتی موضوع رو به رابطه جنسی هم می کشونن ؟

شاید همسر ایشون بیمار باشه و نیاز به درمان داشته باشه

عشق و علاقه ایی هم که می گه نسبت به عمش بابت همین بیماریش باشه ؟

http://www.hamdardi.net/thread-12005.html

خانم گرامی لطفا تا قبل از هر فکر و عملی ، نسبت به اطمینان حاصل پیدا کردن از موضوع و اقدام اصولی اون قدم بر دارید
از احساسات و ... دوری کنید

اي خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااا
پس من چيكار كنم:316:

عزیزم بهترین کار اینه که به یک مشاور مراجعه کنی!

موضوع خیلی حساسه و هر گونه تهمتی در این مورد خطرناکه! به نظر من در اولین فرشت به مشاور مراجعه کن تا راهکار مناسبی در اختیارت بکذاره!

عزیزم آرامشت رو حفظ کن و قوی باش تا بتونی بهترین راه حل رو پیدا کنی:72:

شماره یک مشاور خوب که بهارشادی عزیز معرفی کرده اینه:

آقای دکتر لواسانی

اینم شماره دفترشه :

22546088

همسرم راضي نميشه كه با هم بريم مشاوره
تنها رفتن منم فايده نداره

چرا فایده داره حداقل می فهمی باید چی کار کنی
حتما یه وقت بگیر و برو به مشاوره در اولین فرصت

چرا عزیزم فایده داره! میتونه راهکارای خوبی بهت بده حتی اگه تنهایی بری. حتما امتحان کن عزیزم:43:

چند روز پيش سرما خورده بود
ديدم به عمه ش مسيج داده
(( دردت بجونم سرما رو ازت گرفتم))
واي خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ا
دارم ديوونه ميشم
يه عمه چقدر ميتونه پست باشه كه با زندگي برادر زادش اينكارو بكنه
ميدونه ما حتي تا پاي طلاقم رفتيم به خاطر اين قضيه و بازم كوتاه نمياد

دوست عزیز سلام!

چرا فکر می کنی تنها رفتن تو فایده ای نداره؟ خیلی هم فایده داره! از یک جا نشستن و دامن زدن به افکاری که داره زندگی تو تحت الشعاع قرار میده که بهتره!

همسرت رو دوست داری، و بدون در نظر کرفتن این مشکل همه چیز عالیه! درسته ؟
خب پس دست به کار شو! نزد یک مشاور باتجربه و متعهد و دلسوز برو (به ویژگی هایی که برای مشاور ذکر کردم توجه داشته باش) حتی شده تنهایی! او راهنماییت میکنه هم در مورد افکارت، و هم اگه لازم باشه بهت میگه چطور همسرت رو قانع کنی تا پیش مشاور بره!

فعلا از فکر بد پرهیز کن

موفق باشی دوست خوبم:72:

رابطه زناشویی تون چطوره؟ شوهرت بهت تمایل داره؟
نمی توانی از پدر شوهرت بخوای که جلوی عمشو بگیره؟ بهش بگو پای آبروی خانواده تون هم در میونه. به هر حال همچنین چیزی اصلا تو جامعه پذیرفته شده نیست و اونا به خاطر آبروشون هم که شده باید جلوی این رابطه رو بگیرن

سلام دانوب جان
مرسي از راهنماييت
چشم اين راه رو هم امتحان ميكنم
ولي كاش مشاوراي همدردي م يه كم باهتم همدردي ميكردن:302:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

رابطه مون زياد خوب نيست
راستش هميشه من پيشقدم ميشم
شوهرم ميگه كه از رابطه جنسي زياد خوشش نمياد
اين حرفشو باور دارم چون نديدم كه هيچوقت هيچ چيزي تحريكش كنه حداقل با ديدن كه تحريك نميشه برعكس اون من خيلي گرمم و البته اين مساله هم ازارم ميده

همین الان که دارم این مطلب تایپ می کنم 913 بار از این موضوع بازدید شده واقعا اشتباه این زن در ابتدا و مرد چقدر به سلامت عمومیه جامعه داره لطمه می زنه.خدایا از شر شیطان به تو پناه می برم.
پیشنهاد دوستانه:
چون شوهرتونو دوست دارین و از تنهایی می ترسین بهتر این موضوع رو بین خانوادگی حل کنید و کار به مراجع قانونی و دادگاه و ... کشیده نشه.شوهر خواهرم میگه اگه اثبات بشه در دادگاه حکمشون خیلی سنگینه.....بالاخره این شخص نسبت به کاری که انجام میده حتی صرفه رابطه عاشقانه آگاهی لازم رو نداره.

به راهنمایی دوستان ( زیبا کردستانی ، پدر بزرگ ، دانوپ و ...)گوش کنید و مشاور بهترین راهکاره!چون مشاور همیشه در دسترسه و نگران هم نباشین.مشاورها امین هستند و قراره مشکلتونو حل کنند.و خجالت هم نکشین در گفتن مشکلتون.بالاخره موضوع هرچقدر هم بغرنج باشه اگه قابل حل باشه و شوهرتون از ته دل نادم باشه حل میشه.

آرزوی قلبیمه که این شخص هم متوجه اشتباهش بشه و برگرده به کانون گرمه زندگیش.برای شما هم آرزوی خوشبختی می کنم.