اختلاف با شوهرم سر مسائل مالی (لطفا کمک کنین)
با سلام به مدیریت و اعضا سایت همدردی
من یه مشکلی دارم که چند وقتی بصورت یک مشکل پنهان بود، ولی الان خیلی حاد شده. میخواستم خواهش کنم از دوستان و متخصصین کمک کنید و نظرات کارشناسیتون رو بگید.
من چند سالیه که سر کار میرم، حالا مشکل اصلی که الان به وجود اومده اینه که تو این چند سال من چون در آمد همسرم به تنهایی کفاف نمیداد، و من هم میخواستم مشارکت کنم پولم رو خرج کردم، و پیش خودم هیچوقت احساس نکردم که این وظیفمه، و از اول هم این رو غیر مستقیم گفتم. از وقتی که کارم رو شروع کردم بیشتر از نصف اون رو به شوهرم مستقیم میدم و بقی رو هم خرج قسط ماشین و بنزین و ... میکنم، و از وقتی که سر کار میرم همه خرجم به عهده خودم هست، حتی دکتر و دندان پزشکی و .... ولی الان چند وقت که شوهرم طوری برخورد میکنه که احساس میکنم فکر میکنه وظیفمه، مثلا میگه من حالا چقدر از تو طلب دارم، یا پول من رو از بانک گرفتی یا نه!!! و چند هفته پیش هم به من گفت تو باید به من بگی که دقیقا با پولت چکار میکنی، در حالیکه اگر هزینههای مستقیم رو کم کنیم شاید کمتر از یک دهم از پولم هر ماه برای خودم بمونه، که گاهی برای خودم لباسی یا کفشی یا یک طلای کوچیک بخرم. من خیلی از این حرفش لجم گرفت، چون به نظرم اولا به اون ربطی نداره، و ثانیا هر وقت ببینه برای خودم لباس یا چیزی گرفتم ناراحت میشه و یا چند ساعت سر سنگینه، که من محلش نمیزارم البته، یا مستقیم میگه چرا اینو خریدی. منظورش اینه که من اگر ۱۰ هزار تومن هم از حقوقم باقی بمونه، بیام دو دستی تقدیم آقا کنم. الان هم کامپیوترم خراب شده، من هم بهش گفتم از اون پولی که هر ماه بهت میدم باید یک مقدار رو کم کنم تا بتونم قسطی یک کامپیوتر بخرم، اونم گفت میخوای بخری بخر ولی حق نداری از اون پول که به من میدی کم کنی، و ارزونش رو هم باید بخری، و باید هم دقیق بگی که کلا چقدر خرج میکنی و چی میخری :(...خیلی لجم گرفت که برای پول من تعیین تکلیف میکنه! خلاصه سر این موضوع بحث و دعوا کردیم و من هم گفتم من هیچوقت به تو حساب پس نمیدم، اونم گفت پس برو طلاق بگیر، منم گفتم تو برو طلاق بگیر. خلاصه الان دو هفته است که قهریم، من واقعا نمیدونم چکار کنم؟ بهش حساب پس بدم؟ بهش نگم و برم کامپیوتر بخرم و بعد بگم همینه که هست، نمیتونم بیشتر بهت پول بدم ؟ یا چی؟ نمیخوام مقایسه کنم، ولی چه مادر من و چه مادر اون هیچکدوم کار نمیکنن و ماهانه از شوهراشون پول تو جیبی میگیرن و نه بابای من و نه پدر شوهرم اهل حساب پس گرفتن از زنهاشون نیستن، چند بار میخواستم اینو بهش بگم، ترسیدم تاثیر منفی تری بزاره :( تو رو خدا کمک کنید، بچه هم داریم، و تمام کارهای خونه هم گردن خودمه، از سر کار که میام تا وقتی میخوابم مدام در حال کار کردن هستم، در حالی که آقا میاد و مدام جلوی تلویزیون، بعد توقع داره هر چی در میارم رو هم دو دستی تقدیم کنم، این چند روز این موضوع داره دیوونم میکنه، تو هیچ کارم تمرکز ندارم، یه جایی هم هستم که نه دوستی دارم، نه خانواده ای...راستش من آدم پول دوست و ولخرجی نیستم، تمام دوران دانشجویی شوهرم هم با قناعت زندگی کردم، طوری که صدای خانواده خودش بخاطر سر و ریخت من بلند شد، ولی الان احساس میکنم اگر اون موقع مجبورش میکردم که برام هی چیز بخره و یا حداقل غر میزدم، الان هم قدرم رو بیشتر میدونست و هم اینقدر پر رو نمیشد، که فکر کنه حالا هم که وضعمون بهتر شده باید همونجوری باشم و دم نزنم.
ببخشید این آخرش یک کم درددل شد دیگه... تاپیکهای در مورد این موضوع رو تو تالار خوندم، خیلی کمک کرد، ولی هنوز هم مشکل برام حل نشده.
راستی، کلا میخواستم ببینم این کار درسته یا نه که پول مستقیم به شوهر بدم؟ چون چند روز پیش از یک مشاور شنیدم که به هیچ وجه پول مستقیم به شوهرتون ندین و اگر میخواین کمک کنین مثلا چند تا از قبضها رو پرداخت کنین.
پیشاپیش ممنون از همگی
RE: اختلاف با شوهرم سر مسائل مالی (لطفا کمک کنین)
درود بانو
از اول کارت اشتباه بوده اینکارو کردی.
پول زن مال خودشه حقشه وظیفه ای هم نداره توی خونه بیاره اگرم میاره لطف میکنه و دست گلش درد نکنه.ولی شما شوربختانه جوری رفتار کردی که انگار وظیفته!!!!
کوتاه نیا از داد و بیدادشم نترس.یعنی چی این حرف؟!!!
.................................................. .........
خیلی لجم گرفت که برای پول من تعیین تکلیف میکنه! خلاصه سر این موضوع بحث و دعوا کردیم و من هم گفتم من هیچوقت به تو حساب پس نمیدم، اونم گفت پس برو طلاق بگیر، منم گفتم تو برو طلاق بگیر.
.................................................. .........
کارش درست نیست شما هم بهتره یه کاری کنی بنظرم بهتره واسه پولت برنامه ریزی کنی کم کم قرار هم نیست شوهرتون بدونه چقدر درآمد دارین؟!!فقط اینکارو پله پله انجام بده و صبور باش همونقدری که طول کشیده که شوهرتون روی پولتون حساب کنه همونقدرم طول میکشه یاد بگیره پول زن مال زنه و حقشه :72:
یه کاری که میتونی کنی به شوهرتون بگین مثلا من تا این حد از حقوقم رو میتونم خرج زندگیم کنم بقیش رو خودم براش برنامه دارم.توی راهی که میری ثابت قدم باش دوستان راه هایی رو که میگن انجام بده.
شاد باشین بدرود
RE: اختلاف با شوهرم سر مسائل مالی (لطفا کمک کنین)
با سلام
[size=medium]اولا کارت از اول اشتباه بوده وقتی شوهرت هم کار داشته نباید مستقیم بهش پول میدادی, دادن قبض تلفن خونه ات یا خرید چیزایی که تو خونه ات کمو کسره و خریدای خودت کافی بود تازه هیچ وقت از خریدای ضروری که شوهر آدم واسه اش میخره نباید گذشت مثلا گرفتن عیدی واست یا خریدای زمستونیت . به نظر من رک بهش بگو تا حالا چون نیاز به کمک داشتی کمک ات کردم ولی الان که وضعمون خوب شده این کارو نمیکنم اگه هم حرفی از طلاق زد بگو اگه ارزه داری خودت دادخواست بده , بزار فک نکنه از طلاق میترسی یا نمی خوای به هیچ قیمتی ازش جدا شی الان شل بگیری تا آخر عمرت باید بهش حساب پس بدی. موفق باشی[/size]
RE: اختلاف با شوهرم سر مسائل مالی (لطفا کمک کنین)
سلام دوستان
مرسی که توجه کردین، راستش از طلاق نمیترسم، نه اینکه خوشم بیاد، ولی ترجیح میدم تنها باشم تا اینکه بخوام مثل یک برده باشم که هم جون بکنم و هم حقی نداشته باشم، و فکر میکنم این رو هم بهش نشون دادم که این تهدیدش اثری نداره.
از وقتی هم که رفتم سر کار نمیخواستم به شوهرم پول بدم، بهش هم گفتم، ولی خوب دیدم واقعا پول شوهرم کفاف خرجمون رو نمیده و الان هم شوهرم قرض داره و با وجودی که من پول میدم خیلی کم کم میتونه قرضها رو باز پرداخت کنه و خوب همه این قرضها هم بخاطر خرج زندگیمون بوده نه چیز دیگه، بنابر این احساس بدی دارم که بخوام اصلا کمک نکنم، یا خیلی کمتر کمک کنم که تو خرج زندگی بمونه.
حرف شما رو قبول دارم، باید از اول برای خرج خودم ازش پول میگرفتم، خودم هم همیشه احساس بدی دارم که ازش هیچی نمیخوام، ولی راستش وقتی ازش چیزی میخوام با سردی برخورد میکنه و میگه منم خودم فلان چیز رو ندارم که لازم دارم ولی چون شرایط اینجوریه نمیگیرم (کلا برای خودش هم چیزی نمیخره)، منم بعد از دوبار گفتن میگم حالا که خدا بهم داده چرا منت اینو بکشم و والسلام. البته حرف زیاده اگر لازم شد میگم. پس شما هم موافقید که مستقیم بهش پول ندم؟
واقعا من هم لزومی نمیبینم بهش بگم چقدر در میارم، ولی اون تا حالا صد بار پرسیده :( اعصاب برام نمیذاره، یعنی چی بهش بگم، بگم به تو چه مربوطه که چقدر در میارم؟ یعنی درسته؟ آخه اون هیچوقت به من نگفته به تو ربطی نداره که درامدم و خرجم چیه، همیشه شفّاف بوده (البته نمیدونم، شاید اگه یک زمان دخلش از خرج خیلی بیشتر بشه عوض بشه)، البته من هم هیچوقت بهش گیر ندادم، اگر گاهی هم خواسته برای خودش چیزی بگیره، بر عکس اون، با روی باز برخورد کردم، کلا من آدم اسون گیری هستم و اون سخت گیر :( همین برام خیلی سخته.
RE: اختلاف با شوهرم سر مسائل مالی (لطفا کمک کنین)
عزیزم واست امکان نداره یه مدت نری سر کار؟استخدامی یا قرار دادی؟
اوضاعتون از نظر مالی ممکنه یه کم بد شه
و البته دل کندن از کار واقعا سخته میدونم ولی شاید همسرت قدرتو بهتر بدونه
عملا متوجه بشه کل مخارج خونه وظیفه خودشه
تکیه کردن به شوهر از نظر مالی به نظر من خیلی کار درستیه
RE: اختلاف با شوهرم سر مسائل مالی (لطفا کمک کنین)
خيلى دوست دارم يه مدت نرم سر كار، خودم هم به اين موضوع فكر كردم، اما من تو دانشگاه كار ميكنم، يعنى اگر بخوام نرم بايد تا اتمام اين ترم صبر كنم، بعد اگر يك ترم نرم احتمال اينكه بعدا كار مشابه پيدا كنم خيلى كم ميشه :(
راه حل ديگه اى كسى نداره؟ لطفا كاملتر بگين، من كلا صحبت كردن با شوهر بلد نيستم، فكر ميكنيد اگه مستقيم بهش بگم اين پولى كه من در ميارم مال خودمه و الان هم چون خودم علاقه دارم تو خرج خونه همكارى ميكنم و اين مدت هم چون وضعمون زياد خوب نبود از يك سرى چيزهايى كه لازم داشتم گذشتم، ولى الان ديگه مثل قبل نيست، خوبه؟ من كلا مثل خانمها حرف زدن رو بلد نيستم، هميشه خيلى جدى و منطقى ام، فكر ميكنم بخاطر همين هم شوهرم سرد برخورد ميكنه. راستش اول زندگى كلى باهاش سر اين بحث كردم كه كار خونه وظيفه زن نيست، و كلى جروبحث الكى كه من كار خونه ميكنم اما مسووليتش با من نيست، بعدها به اين نتيجه رسيدم كه چقدر احمق بودم، كاش از همون اول با روى باز مسووليتش رو قبول ميكردم و بعد كم كم چند تا كار رو رو دوش شوهرم ميگذاشتم، حالا نميخوام دوباره بخاطر غد بودن اشتباه كنم، و در ضمن نميخوام چند سال بعد احساس كنم چندين سال حقم پايمال شده...
بعد ما الان دو هفته است قهريم، من نميرم جلو كه اون فكر نكنه حق با خودشه و كوتاه اومدم، اونم احتمالا همين فكر و ميكنه و نمياد جلو، نميدونم چكار كنم چون فكر ميكنم قهر طولانى خوب نيست، اگه همين چيزها رو كه گفتم تو نامه بنويسم و بزارم تو كيفش خوبه؟ البته من تابحال بهش نامه ننوشتم، شايد عجيب باشه اينجورى.... خيلى گيج شدم نميدونم چكار كنم؟!
فعلا كه پول اين ماه رو بهش ندادم، اونهم چك مدرسه بچمون رو نداده كه برم بدم، البته من اصولا به غير از پولى كه بهش ميدادم، كلا تو خرج خونه و قبض ها خودم رو خيلى بيخيال نشون ميدادم و طورى كه فكر ميكنه اگه سه ماه هم كرايه خونه و پول مدرسه بچه و .... رو نده، اصلا براى من مهم نيست، بنابراين ميدونه اينجورى نميتونه وادارم كنه ...
RE: اختلاف با شوهرم سر مسائل مالی (لطفا کمک کنین)
تورو خدا يكى كمك كنه....
همش خداخدا ميكنم شوهرم سر حرف رو باز نكنه چون نميدونم چجورى جواب بدم كه هم درست باشه و موجب تنش بيخودى نشه و هم حقم پايمال نشه :(
RE: اختلاف با شوهرم سر مسائل مالی (لطفا کمک کنین)
سلام فاطمه جان،
من هر چی می نویسم در حد اطلاعات و ذهن ناقص و آشفته خودمه، ولی شاید بتونه کمی کمکت کنه...
عزیزم روزی که شما ازدواج کردید تصمیم گرفتید که در خوشیها و ناخوشیها با هم باشید و کنار هم بمونید، درسته؟ شوهر شما حقوقش کفاف زندگی رو نمی ده ولی کار می کنه و داره تلاشش رو می کنه که شما و فرزندتون آسوده و راحت باشید(البته تا جایی که من متوجه شدم)
من واقعا موندم که این روزها اگر زن و مرد با هم در ایران کار نکنند واقعا باید زیر خط فقر زندگی کنند، خودتون رو با مادرو مادرشوهرتون مقایسه نکنید، اونها توی یه دوره دیگه زندگی می کردند...
به نظر من شما بیشتر از این ناراحتید که برخورد همسرتون با این قضیه رو نمی پسندید! احساس می کنید دارید استثمار می شید که البته بسته به طرفتون ممکنه واقعا چنین قصدی داشته باشه و یا فقط به دلیل اینکه اقندار مردانه اش زیر سوال نره دست به این رفتارها می زنه که باز تشخیصش با خودتونه و بهتر می تونید درک کنید که کدوم یکی هست.
من راستش نمی تونم خوب راهنمایی کنم که چطور با شوهرتون صحبت کنید و چطور جریان رو مطرح کنید، به قول معروف "کچلک طبیب بودی سر خود دوا نمودی!"
ولی در هر حال فکر می کنم اگر بد نباشه با سیاست زنانه ای که داری جوری متقاعدش کنی که ماشین رو به نام تو کنه . مثلا بهش بگو دوست دارم یه ماشین از خودم داشته باشم یا چیزی شبیه به این! البته نباید انتظار داشته باشی که خیلی زود پیشنهاد به نام زدن ماشین رو بهت بده ولی سیاستهای زنانه ات رو به کار بگیر دیگه!!
شاید اگه توی زندگیت چیزی به نام خودت داشته باشی، کمی از این اضطرابت کم بشه و احساس استثمار نکنی.
شاد باشی.
RE: اختلاف با شوهرم سر مسائل مالی (لطفا کمک کنین)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Fatemah
من كلا صحبت كردن با شوهر بلد نيستم، فكر ميكنيد اگه مستقيم بهش بگم اين پولى كه من در ميارم مال خودمه و الان هم چون خودم علاقه دارم تو خرج خونه همكارى ميكنم و اين مدت هم چون وضعمون زياد خوب نبود از يك سرى چيزهايى كه لازم داشتم گذشتم، ولى الان ديگه مثل قبل نيست، خوبه؟ من كلا مثل خانمها حرف زدن رو بلد نيستم، هميشه خيلى جدى و منطقى ام، فكر ميكنم بخاطر همين هم شوهرم سرد برخورد ميكنه. راستش اول زندگى كلى باهاش سر اين بحث كردم كه كار خونه وظيفه زن نيست، و كلى جروبحث الكى كه من كار خونه ميكنم اما مسووليتش با من نيست، بعدها به اين نتيجه رسيدم كه چقدر احمق بودم، كاش از همون اول با روى باز مسووليتش رو قبول ميكردم و بعد كم كم چند تا كار رو رو دوش شوهرم ميگذاشتم، حالا نميخوام دوباره بخاطر غد بودن اشتباه كنم، و در ضمن نميخوام چند سال بعد احساس كنم چندين سال حقم پايمال شده...
خودتون اشکال کارتون را می دونید دیگه.
زندگی زناشویی شامل "حساب حساب کاکا برادر " نمی شود. کمی سیاست، کمی لطافت، کمی محبت ...
در نوشته های شما اثری از تمایل و علاقه زن به شوهرش و زندگیش دیده نمی شه. من از طلاق نمی ترسم .... خدا کنه شوهرم سر صحبت را باز نکنه و ....
اگر به مرحله ای رسیدید که به این راحتی از طلاق حرف می زنید و اگر بعد از دو هفته صحبت نکردن با همسرتون، خدا خدا می کنید که سر صحبت را باز نکند ...
RE: اختلاف با شوهرم سر مسائل مالی (لطفا کمک کنین)
راستش به نظر من ايرادي نداره خانوم هم توي مخارج خونه كمك كنه اما به شرطي كه وظيقه ش تلقي نشه، و همينطور كمك خانوم يه جور تكيه گاه نادرست و باعث بيخيالي مرد نشه.
توي مورد شما بيشتر نحوه درخواست همسرتون از شما اشتباهه
من از بين راه هايي كه گفتيد با نامه بيشترموافقم
البته در گام اول كاملا دوستانه و با ملايمت و لطافت
بگيد ازچي اذيت ميشيد و كارش اشتباهه
بگيد البته كه من هم واسه بهتر شدن زندگيمون تلاش ميكنم،اما نه با اين روش كه شما انجام ميدي
و...
به نظرم بعد از اينكه اين مشكلتون حل شد حتما بياييد واسه يه سري مسائل ديگه مثل نزديكترشدن به همسرتون و گرمترشدن محيط خونواده تون و تغيير نگاه همسرتون به خريد كردن شما،مطالب تاپيك هاي ديگه رو بخونيد(ببخشيد جسارت كردم،اما چون گفتيد گاهي همسرم سرد جواب ميده و چيزايي كه پيداي عزيز گفتن اينارو عرض كردم)
RE: اختلاف با شوهرم سر مسائل مالی (لطفا کمک کنین)
بله، من اشکال کار رو تا حدی میدونم، ولی راه حل رو نمیدونم، اگر میدونستم که الان انقدر کلافه نبودم.
در ضمن خانم یا آقای پیدا شما با این حرفتون واقعا دلم رو شکستین، اگر من آدمی بودم که اهل حساب حساب کاکا ... بودم و محبت نداشتم این همه مدت با دانشجویی و بی پولی شوهرم بدون اینکه بهش غر بزنم که پاشو برو مثل بقیه دوستات سر کار نمیساختم، و الان هم بدون منت بهش کمک نمیکردم که الان پول من رو حق و طلب خودش بدونه و واسه یک قسمت کوچیکش که میخوام برای خودم خرج کنم ازم حساب بکشه. بله، اگر واقعا مردی انقدر خودخواه باشه که بخاطر این مطلب بخواد زنش رو طلاق بده، زندگی با اون مرد هیچ لطفی نداره، منم اگر الان در فکر اصلاح زندگیم و اشتباهات خودم هستم بخاطر اینه که اعتقاد دارم این حرف رو از روی عصبانیت زده.
چیزی که برای من گیج کننده هست اینه که چطور هم قاطع باشم و منفعل نباشم و هم صریح و مستقیم و منطقی حرف نزنم. و وقتی میبینم اون داره غیر منطقی بجای اینکه تشکر کنه طلبکار هم هست، چطور میتونم برخورد کنم که هم از صمیمیت خونه کم نشه و هم احساس نکنم که داره بهم ظلم میشه؟
من تو خانوادهای بزرگ شدم که همه رفتارها خیلی رسمی بوده، همه کارشون رو خیلی منطقی جلو میبردن، مادرم ما رو دوست داشت و برای ما خیلی فداکاری کرد، ولی خیلی کم به یاد دارم که محبتش رو با کلام یا در آغوش گرفتن ابراز کرده باشه، طوری تو سر من رفته بود که کسایی که اهل محبت زبانی و قربون صدقه رفتن هستن میخوان طرف مقابل رو گول بزنن، میدونم که این طرز فکر غلطه ولی تا ۲-۳ سال بعد از ازدواج به این موضوع پی نبردم، بعد تصمیم گرفتم خودم با بچهام اینطوری نباشم، و خیلی بهش محبت کلامی میکنم، ولی چون از اول با همسرم اینجوری نبودم برام خیلی سخته که بخوام شروع کنم، هر چند که الان خیلی بهتر از قبل شدم و بهش ابراز محبت میکنم، ولی فکر میکنم هنوز هم کمه.
به نظر میاد شوهر من الان به کمتر از اینکه من لیستی از خرجهای هر ماهم بهش بدم راضی نشه، و من هم نمیخوام این کار رو بکنم، چون هیچ دلیلی نداره که این کار رو بکنم حتی اگر از اون خرج ماهانهام رو میگرفتم، چه برسه به الان که خودم سر کار میرم. الان واقعا نمیدونم با چه زبونی، با چه لحنی، این مطلب رو بهش حالی کنم. از یک طرف باید قاطعانه بگم : نه، از یک طرف باید با صمیمیت باشه، من نمیتونم این دو تا رو چجور میشه با هم جمع کرد. اگر به نظرتون باید حرفش رو قبول کنم بهم بگید، و بگید چرا؟ اگر نه هم بگید چطور؟ لطفا کمک کنید.
مرسی