نمایش نسخه قابل چاپ
سلام,من22سالم وتااین سن پیشنهادچ برای دوستی وچ برای زندگی زیادداشتم ,اماازازدواج میترسم حدود1ساله با ی پسری آشناشدم ازخودم1سال کوچیکتره والان سربازه حدود4ماهه ک جفتمون بهم شدیدعلاقه مندشدیم واون فقط فکرازدواج بامنه ومنم همینطور,اما.......ی هفته پیش گفت موضوع وبابابام مطرح کردم ک بعدسربازی بیایم خواستگاریت امابابام گفته زوده .ازطرفی ن کارداره ن پول ازدواج وازطرفی هرشب وهرروزمیگه من بعدسربازی ب هرطریق شده میام,من موندم چیکارکنم ب پاش بمونم؟خب بعدسربازی پول وشغل نداشت چیکارکنم؟
سلام دوست عزیز
به تالار همدردی خوش آمدی .
میشه بپرسم از چه چیز ازدواج ترس دارید .؟؟؟
وچه تضمینی آقا پسر میتواند به شما بدهد که حددا 2 یا 3 سال بعد بیاید
به خواستگاری شما . احتمال ندارد که بعداز این همه سال نظرشون عوض بشه
یا خانوادشون کس دیگه رو براش انتخاب کنند.
حتی خود شما هم نمیتونید به خودتون قول بدهید که 1 سال بعد رفتارتون سلیقه تون چگونه است .
انسانها در حال تغییر هستند .
اگر واقعا تصمیم به ازدواج دارید رو معقوله ازدواج و معیارهاتون بیشتر دقت کنید .
معمولا پسر باید از دختر چند سالی بزرگتر باشد .
هستند همسن ازدواج کردن . نمیشه جواب قطعی داد .
من اساس میکنم آقا پسر عاشق شده چون میترسه که شمارو از دست بدهد
پیشنهاد ازدواج داده . چون وقتی اقایی به خانمی پیشنهاد ازدواج میده دختر خانم غرق رویا میشود
از منطق دور میشود احساسی به این رابطه نگاه میکند .
سلام مریم گل
به نظر من شما سعی کنید که تماستون رو با ایشون قطع کنید و احساسات رو کنار بذارید چون ازدواج چیزی نیست که بشه با احساسات در موردش تصمیم گرفت
بعد از اینکه این کار رو کردید و بعد از یه دوره که وابستگی کم شد خیلی منطقی شرایط ایشون رو از نظر بگذرونید و ببینید که میخواید زندگیتون رو با این فرد تقسیم کنید یا خیر؟
اصلا به خود ازدواج فکر کنید و ببینید که آمادگی تشکیل زندگی رو دارید یا فقط برای این وابستگی دارید به این ازدواج تن میدید...
اگر به این نتیجه رسیدید که این مورد رو میخواید، بهشون بگید که هر وقت که شرایط لازم برای تشکیل خونواده رو داشتن دوباره اقدام کنن اگر شما تا اونموقع ازدواج نکرده بودید یه عنوان یک خواستگار روی این مورد فکر میکنید و در موردش تحقیق میکنید اگرم که موقعیت بهتری برای ازدواج پیش اومد راضی هستید که کسی رو الکی پایبند خودتون نکردید.
در هر صورت به نظرم این رابطۀ احساسی که آخر و عاقبتش حداقل 50 درصد شکسته نباید ادامه داده بشه
موفق باشید : )
همانطور که دوستان که گفتند باید برای ازدواج دیدمنطقی خودتونو فعال کنید و نباید بصورت احساسی تصمیم گیری کنید که منجر به پشیمونی بشه. بنابراین با توضیحاتی که گفتید این شخص می تونه یکی از گزینه هایی باشه که بشه به عنوان خواستگار اقدام کنه اما فعلا شرایط ازدواج رو نداره پس به هیچ وجه قول ازدواج رو با ایشون ندید. در نتیجه اگر توی این مدت خواستگاری غیر از این مورد برای شما اومد اونو رد نکنید،بذارید به خواستگاری شما بیاد و بینید شرایطش چگونه است. البته خانواده هم خیلی میتونه کمک حال شما بشه.
http://ahlekhaneh.ir
یه نکته ای در مورد اختلاف سنی زن و مرد عرض بکنم که کوچکتر بودن دختر، یک ملاک ترجیحی در انتخاب همسره که دختر چند سالی کوچکتر باشد چون زن ها زودتر شکسته می شوند و از نظر جنسی زودتر سرد می شوند و همچنین رشد عقلی دخترها زودتر است. و اینکه اختلاف رشد عقلی دختر و پسر در سنین کم بیشتر است اما اگر سن بالا باشد اختلاف چندانی نیست . مثلا زن ومردی که در سن مثلا 20سالگی هستند معمولارشد عقلی زنها نسبت به مردها در این سن بیشتره اما اگر زن ومردی مثلا در سن28 سالگی باشند، رشد عقلی هردو به یک اندازه هست.
http://ahlekhaneh.ir
من می گم شما بگو بیاد خواستگاری .
تا جوابی که قراره چند سال بعد داده بشه ، الان بدن .
مثلاً فرض کن این همه زمان صبر کنی و بنده خدا هم بره سربازیشو و کار هم پیدا کنه .
بعد بیاد خواستگاری تو .
باباش بگه نه اصلا از قیافه این پسره خوشم نیومده .
خب این قیافه رو همون روز اول هم که میدید می تونست این جواب رو بده ، نیازی نبود که این همه سال بگذره.
.
.
قیافه= تحقیق در مورد خانواده ، فرهنگ خانواده و ...
به بابات بگو فرض کن الان کار داره و سربازیشم رفته . فکر کن 3 سال دیگه است .[
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mostafavi9090
گلمریم عزیز سلام
به تالار همدردی خوش آمدی
دوست عزیز احساست قابل درکه اما دو طرف کاملا وارد فاز احساسات شدن....
این میتونه بعدها مشکل ساز بشه!!!
شما بهتره در یک تعادل احساسی با خودتان محاسبه کنید که به غیر دوست داشتن چه معیارهای برای ازدواج دارید؟
و این آقا چند درصد از معیارهای شما رو داره.....
آیا این آقا آمادگی لازم برای قبول مسولیت ازدواج رو دارد؟
با کمی فکر و محاسبه خودتون راه درست و انتخاب درست را پیدا میکنید.
با آرزوی موفقیت برای شما:72:
سلام تونستم باهاش ب نتیجه برسم ک مابه دردهم نمیخوریم اما از دستم ناراحت شدوگفت من وبازی دادی
جنگ اول به است صلح آخره.نقل قول:
نوشته اصلی توسط گلمریم
شما با این کارتون کمکی به هردو تون میکنید .
ی مدت که بگذره فراموش میشه به روال عادی برمیگرده .
واز این بعد دقت کنید همه جوانب را در نظر بگیرید . به معیارهاتون ارزش قائل بشید
خانوادها .فرهنگها رو مقایسه کنید .سن شرایط شغلی همه اینها مهمه دوست عزیز
از این جور رابطه ها دوری کنید . بجر عقب ماند از زندگی وپیشرفت چیزی نصیبتون نمیشه .
سلام با اعتمادبه نفس دارم میگم دیگ دودل نیستم انتخابم وکردم ک داشتیم اشتباه میکردیم امروزباهم جدی حرف زدیم واون من ومقصردونست امامن گفتم باشه مقصرمن اماخداروشکربافکربچگانه ب زندگی جفتمون لطمه نزدیم وبعدباهم خداحافظی کردیم تشکرازشمادوستای خوب ک راهنمایی کردید
سلام اومدم تشکرکنم ازتون.ویدا پدربزرگ شب نیلوفری و۷۷۷وبقیه کسایی ک راهنماییم کردین راه درست وانتخاب کنم مرسی واقعامرسی.بوس بوس