سلام دوستان، من بايد از شوهرم جدا بشم اما خانوادم قبول نمى كنن و اونو دوست دارن چى كار كنم؟ بابام ميگه معتاد كه نيست دست بزن كه نداره پس دليل واسه جدايى نيست اما من مى دونم دوسش ندارم و زيادى بچس! خواهش ميكنم كمكم كنيد
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان، من بايد از شوهرم جدا بشم اما خانوادم قبول نمى كنن و اونو دوست دارن چى كار كنم؟ بابام ميگه معتاد كه نيست دست بزن كه نداره پس دليل واسه جدايى نيست اما من مى دونم دوسش ندارم و زيادى بچس! خواهش ميكنم كمكم كنيد
دنیا جان سلام
نمیخوای برامون بیشتر توضیح بدی ؟
از سن و سالتون؟تحصیلاتتون؟
نحوه آشناییتون؟
مدت زمان ازدواجتون؟
دلایل اصلی برای طلاق؟
اقداماتی که برای بهبود مشکل کردین؟
خوبی های و بدیهای همسرت؟
من ٢٣ سالمه اون ٢٢! ليسانسيم. من عاشق كس ديگه بودم و بعد ١.٥ سال دوستى ولم كرد و منم از رو ديوونگى ازدواج كردم اين آقا منو مى خواست انا من نه ! اما تو اون حال اومد جلو و همه چى سريع پيش رفت!!!! ٧ ماه عقديم! عاشقش نيستمممممم از باهاش بودن هيچ لذتى نمى برم خيلى بچس و رفتاراى بچه گانه داره! مشاور هم رفتم چند جا يه بارم شوهرم رو بردم كه مشاورم بهم گفت حق دارى خيلى بچه و پرت ! افسره شدم ديگه. بابام راضى نمى شه و طلاق رو خيلى بد مى دونه. شوهرمم كه اصلا جدى نگرفته با همون بچه بازى مى گه اگر تو بخواى جدا مى شيم اما اونم
بايد راضى كنم ! گير افتادم . اگر خانوادم راضى شن خيلى خوبه
یه سوال میشه کنم؟
شوهرتون میدونه که قبلا با کسی دوست بودین؟
چند تا رفتار بچگانش رو میشه بنویسین؟
منم یه همچین مشکلی خوردم با نامزدم و میگه عاشقم نیست و علاقه ای بهم نداره..( البته بعد دو ماه )
میخوام شرایط رو بسنجم
با سلام خوب شما هم باز دارین همون اشتباهی رو که تصمیم سریع برای ازدواج گرفته بودین رو برای طلاق بکار میبرین ،شما تازه هفت ماهه که عقد کردین اگه شوهر شما بچه اس هنوز شناخت کافی ندارین، بدونیین که به مرور زمان حل شدنیه چون هنوز اونقدر تجربه بدست نیاورده تا پخته بشه
و اما گفتین که به ایشون علاقه ندارین بذارین این علاقه در خودتون بوجود بیاد شاید خودتون تلاشی برای دوست داشتنش نکردین شما عقد کردین بدونیین که با طلاق چیزی درست نمیشه و بلکه مشکلاتتون بیشتر و بیشتر میشه ضربه ی روحی شدیدی بهتون وارد میشه و همچنین به همسرتون. تا زمانی که راه حلی برای مشکلتون دارین به سمت طلاق نرید.میوتونین مشاوره بگیرین که چطور علاقه مند به همسرتون بشین.
http://ahlekhaneh.ir
بله مى دونه حتى اون روزا قبل عقد جلوش به خاطر اون آدم
گريه ميكردم! رفتيم مشاور همش مسخره بازى در اورده مثلا با دوستامون مى شينيم داريم حرف جدى مى زنيم همش مسخره بازى در مى ياره نه كار داره نه پول داره نه خانوادش دارن فقط درسش به نسبت من بهتره . هيچ تجربه اى نداشته اولين دختره زندگيش منم! خيلى سختمه مثل يه داداش كوچيكتر مى مونه واسم. حتى بلد نيست به خودش و تيپش برسه! واقعا موندم چيكار كنم من هميشه دلم مى خواست شوهرم از خودم بزرگتر باشه و قوى و محكم باشه! زندگى بدون عشق سخته
دنیا جان
همه مسائل رو باهم قاطی نکن.
شما میگی از رو دیوانگی این کار رو کردیومقصر اصلی در این ماجرا خودت هستی و باید درستش کنی.نه اینکه دوباره خراب ترش کنی.
نمیشه امروز بگیم از روی نادانی فلان کار رو کردیم....حالا بیایم کل مسائله رو با یک کار غیر منطقی دیگه پاک کنیم.
شما اگر شرایط ازدواج نداشتی نباید کس دیگه رو وارد زندگیت میکردی .چه بسا اگر شما به دلیلی غیر از فراموشی عشق گذشته با این اقا ازدواج میکردی الان میتونستی با چند جلسه مشاوره رفتن و تلاش و همت جفتتون مشکلات رو حل کنید.
انقدر عجولانه تصمیم نگیر.
عجولانه ازدواج کردی و عجولانه میخوای جدا شی؟
کمی صبر کن.
مشاورت رو عوض کن.و قبول کن این زندگی شماست.میدونی اگر همسرت به طلاق راضی نشه چند سال باید در دادگاه بری و بیای تا شاید بشه طلاق بگیری؟
ساختن زندگیت خیلی راحت از بدو بدو توی دادگاهه.
فکر نکن طلاق بگیری دیگه میشی خوشبخت ترین ادم.
نگفتی با همسرت کجا آشنا شدی؟
اون کسی که قبلا با شما دوست بود الان در زندگی شما هست یا نه؟
اگر بمونم و كار به خيانت بكشه چى؟؟؟! ما هيچ حرفى حتى با هم نداريم! مشاور هم گفت تو عاشق اين آدم نمى شى شايد بهش عادت كنى!
تو دانشگاه . نه نيست، من ٣ تا مشاور رفتم. بله من اشتباه كردم ، اما شوهرمم همين طور اون كه اوضامو ديد تازه مى دونست از نظر فرهنگى و اقتصادى از ما پايين ترن
شوهرم راضى ميشه الانم ميگه تو بخوا جدا مى شيم . الان جدا شم بهتر از اينه بعد عروسى جدا شم يا بهدا با بچه
من همين جا ديدم كسايى كه مثل من بودن و بالاخره جدا شدن ! من نمى خوام بيشتر از اين اون آدمو اذيت كنم الان جدا شيم ميتونه بعد يه مدت روبه راه شه و ازدواج كنه،من هيچ علاقه اى به رابطه جنسى با شوهرم ندارم و اون بهم فشار مى ياره
چند تا سوال دیگه
من همين جا ديدم كسايى كه مثل من بودن و بالاخره جدا شدن اینو شما گفتین...
منظورتون اینه کسایی که قبلا با کس دیگه بودن و ازدواجشون تو شرایط خوبی نبوده
سوال بعدیم اینه ؟
معیارتون چی بود وقت ازدواج با این اقا.. مگه نمیدونستین از شما پایین تره از نظر کار و .. مگه شرایطش رو نمیدونستین؟ حالا معیارتون عوض شده؟
در مورد تیپ و قیافه خوب ممکنه پوشش اون ساده تر بوده ولی دلیل بر بچه بودن نمیشه که !!!
مشکل شما تو یه جاهایی مث خانم منه..
چرا شما خانما از یه پسر کم تجربه انتظار دارین یهویی با تجربه بشه؟؟؟
همیشه به خودم میگم کسی که خودش بچه است نباید انتظار داشته باشه شوهرش خیلی مرد باشه. باید کم کم اینا درست بشه
در ضمن خیلی زشت و خیلی نامردیه که شرایط مالی ، یا تحصیلی یا قیافه و تیپ و .. که روز اول دیدی رو بعد ازدواج بهانه کنی( به نظرمن این اوج بی معرفتیه )
فقط تنها بهانه ای که میشه اورد مشکلات اخلاقی رفتاریه که اون هم درست میشه کم کم .
شما اگر میبنی بچه است ایشون سعی کن کمکش کنی بزرگ شه ( که البته باید ببینی میخواد یا نه ) و تمام راه ها رو برای اصلاحش بری بعد تصمیم بگیری.
در ضمن شما خودت هم ایده ال نیستی و مطمینا کمبود هایی داری که شاید اون اقا حتی از شما سر تر هم باشه و شما فک میکنی بالاتری. ارزش ادما به پول و مقام و تحصیلات و.. نیست. ارزش هر کس به میزان انسانیتش و وجدانشه.
پول میتونه یک شبه به یکی ارث برسه یا از هزار راه خلاف بدست بیاد ...مدرک تحصیلی هم که اینقد دانشگاه ازاد و .. هست که راحت بدست میاد.
اخلاق ، رفتار ، وجدان ، اهل زندگی بودن ... اینا چیزاییه که سخت بدست میان و خیلی هم مهمن.
سوال دیگه..
مشاور چی بهتون گفت.. چطوری میخواست کمک کنه؟
شوهرت به اصرار باهات ازدواج کرد؟
نه كساىى كه شوهرشونو دوست نداشتن اما تحمل كردن الان تو جامعه به چشم ديدم كه چقدر سر همين موضوع خيانت شده يا طلاق در شرايط سخت...موقع ازدواج با اون شخص قبلى و حتى خودم مى خواستم لج بازى كنم اون موقع هم فقط واسم اين مهم بود كه دوستم داره! نه اوضارو در اين حد نمى دونستم گفتم كه سريع پيش رفت من قبلش اصلا خونه شوهرم يعنى خانوادش نرفته بودم باباشو نديده بودم با خودش دو بار بيرون رفتم! كه تازه هيچ حرف مهمى هم نزديم! كل ماجرا تو يه ماه شد. ما خريدارم كرده بوديم بعد اومدن خواستگارى مصلحتى هفته بعدش هم عقد!مشاور گفت شوهرت خيلى بچس و ازدواج رو به مسخره گرفته! گفت چند جلسه بيارش اگر ببينم قابل تغييره درستش مى كنيم اگر نه جدا شو! اما اصلا همشو به مسخره گرفت شوهرم!نه شوهرم ٢ سال منو مى خواست اما من دورى ميكردم كه دفعه آخر كه ديد بهم زدم باز اومد جلو و اصرار كرد
در ضمن درسته پول مهم نيست اما تا يه حدى ما تو اين ٧ ماه يه روز خوب نداشتيم . يه غذا خوب بيرون نخورديم به منم ميگه تو نده من داشته باشم مى دم نداشته باشمم عادت مى كنى كم كم !!!!! خب چرا ازدواج كرد؟ مگه زور بود ؟ من از يه خانواده بالا اون از يه خانواده پايين تر به منم مى گه عادت كن! الانم مى گه پول نده مشاور الكى ! من عجولانه ازدواج كردم اما اگر جاى شوهرم يه آدم پخته تر و محكم تر و جدى تر و .... بود به احتمال زياد اين طورى نمى شد! حتى نمىره مطالعه كنه ! مى گه همينم ! لجبازه! روز به رروز سردترم مى كنه با كاراشو حرفاش
دنیا جان شوهر شما بچه است چون سنی نداره درضمن شاید اون هم پشیمونه که خیلی راخت میگه اگه تو بخوای جدا میشیم؟چطور خانواده ات با ازدواج با ادمی که ازشون پاینتره موافقت کردن؟اصرارخود تو بود؟درضمن تو داری میگی پشیمونی و حتما به خودش هم گفتی این یعنی اینکه تو این رابطه زو نمیخوای در این حالت چطور انتظار داری بخواد تغییر کنه و به فکرباشه باهاش راحت و صمیمی صحبت کن نه با دعوا و ناراحتی بهش بگو بیا دوتامون واسه زندگی مون تلاش کنیم حتی ازش بخواه خصوصیات منفی ات رو بهت بگه تا تو هم خودت رو اصلاخ کنی طلاق رو بذار واسه مرحله اخر وقتی که مطمن شدی واقعا عوض نمیشه
دنیا خانم حرفات همه درستن ولی یه چیزی ...
ینی ممکنه کسی شوهرش رو بی هیچ دلیل مشخصی نخواد و تا اخر عمر باهاش بسوزه؟؟
خدا خیرت بده شما رو که دلیل میگی..
خانم من میگه تو واقعا خوبی و پاک و نجیبی... مسالم هم مالی نیست .
میگمه روحمون شبیه هم نیست.. ( بهانه دخترای امروزیه والا)
واسه خانواده من فقط درسش مهم بود .... من اگر موندم چون از طلاق مى ترسم از رفتار خانوادم كه همين الان فشاراشون داره ديوونم مى كنه!دلمم واسه پسر مى سوزه چون شكست بدى مى خوره. نه پشيمون نيست مى گه دوست دارم اينم كه گفت تو بخواى جدا مى شيم از رو بچه بازيش بود وگرنه تو عمل بايد ديد همون موقع هم گفت خودت بايد به همه بگى و توضيح بدى. آقا محمد خانواده خانمت در جريانن ؟ بهش فشار نمى يارن؟ چند سالشونه شما چى؟
عين بچه هاى دبيرستانى روزى صد تا اس ام اس مى ده همشم چرت و پرت . رفتم حموم اومدم از حموم آب سرد بود ... هى ميگه كجايى چيكار مى كنئ حرفم گوش نمى ده! خسته شدم . اينم از خانوادم كه پسررو مى زنن تو سرم حتى و من رو مى يارن پايين
من شوهر مى خوام نه يه بچه كه بزرگش كنممممممم
:302:
من 24 سالمه خانمم 20 سالشه..
هم خانواده من هم اون میدونن قضیه رو .. الان از هم دوریم و دو هفته است ارتباطی نداشتیم با هم . وقت مشاور گرفتم برای فردا صبح که خودم اول تنهایی برم..
منم اوایل زیاد اس میدادم بهش ولی وقتی دیدم نمیخواد کمتر و کمترش کردم و فقط وقتی میخواست بهش اس یا زنگ میزدم. اصلا تحت فشارش نمیذاشتم..
شما لااقل تلاش کردی بهترش کنی ... بعدشم توی دو ماه اخه مگه چقد ادم علاقه مند میشه ..!!!
چرا مشاور های مجرب اینجا مثل مدیر تالار و بال های صداقت میگن مساله حل میشه ینی بی حساب حرف میزنن بهم؟
خب اختلاف سنيتونم خوبه شمام مى گى شرايط خوبى دارى و به حرفاش گوش كردى و با مشاور همكارى مى كنيد ايشالا حل ميشه. شوهر من به حرفام گوش نمى ده لجبازم هست، حتى مشاورم مى گه مسخرس و خرج الكى!
اما خانومتون چه توضيحى واسه اين رفتارش به خانوادش داده كه قبول كردن؟
به من كمك كنيد لطفا
گفته علاقه ندارم... همین.. هیچ توضیح خاصی نمیده.. میگه تو مشکل خاصی نداری مشکل از منه که علاقه پیدا نکردم.
شما هم اگه میبینین واقعا همه تلاشتون رو کردین دیگه کار رو تموم کنین!
مشاور رفتين چى شد؟ من مى ترسم. هيچ كس پشتم ني
در اون تاپیک براتون نوشتم. اشتباهتون رو به طور کامل گردن بگیرید و بگید من از نظر شرایط روحی بچه هستم وآمادگی ازدواج رو نداشتم. دمدمی مزاج هستم و واقعا نه با این پسر با هیچ کس دیگری فعلا خوشبخت نمی شم. چون مسئولیت پذیر هم نیستم. باور بفرمایید خونوادتون حتی اگر به اون پسر دلش هم رحم بیاد اجازه می ده طلاق بگیرید کم کم.
پ.ن. من واقعا نمی دونم این دولتمردان عزیز چه اصراری به پایین آوردن سن ازدواج دارند؟ گذشته از مسائل مالی و اقتصادی، الان که سن ازدواج اینه، ملت با یک غوره سردیشون می کنه با یک مویز گرمی و می خوان برن طلاق بگیرند! :311: من عاشــــــــــــــــــــــ ـــــق :43: این دلایلی هستم که برای ضرورت کاهش سن ازدواج میارن.
اى كاش به همين راحتى بود! بابام اصلا نمى خواد طلاق بگيرم اما راهى كه شما مى گين واسه راضى كردن شوهرم راه خوبيه. آخه اون ميگه من دوست دارم مشللى هم باهات ندارم!!!! يه سوال آيا طلاق به معنى بدبخت شدنه؟ بعدش تو جامعه بهم بد نگاه مى شه؟ چند سال ديگه مى تونم ازدواج كنم ! مى ترسم
[b]نقل قول:
يه سوال آيا طلاق به معنى بدبخت شدنه؟ بعدش تو جامعه بهم بد نگاه مى شه؟ چند سال ديگه مى تونم ازدواج كنم ! مى ترسم
من تاپیک شما رو دنبال نکردم و نمیدونم چرا میخواید جدا شید و آیا جدا شدن به نفع شماست یا نه
و هیچ توصیه ای هم برای زندگیتون ندارم چون در جریانش نیستم
فقط میخوام جواب این سوال بالارو بدم
در طلاق
همه چیز بستگی به خود آدم و شرایطش داره
طلاق میتونه برای یکی به معنی بدبخت شدن باشه و برای یکی دیگه به معنای خوشبخت شدن
دید افراد در جامعه به ما هم بستگی به خودمون داره که چجوری باشیم در جامعه و دید مردم ربطی به مطلقه بودن و یا متاهل بودن و یا مجرد بودن آدما نداره
کسی هم نمیدونه شما چند سال دیگه میتونید ازدواج کنید...بازم بستگی به خودتون و شرایطتون داره
یاحق
دوست عزیز هیچوقت بخاطر حرف مردم و نگاه جامعه و ... تصمیم نگیر ، من نمیگم طلاق بگیر یا نگیر
شما سنت کمه هنوز جوونی و فرصت داری
اما تصمیم درست رو بگیر ، خوب فکر کن مشاوره برو و همه جوانب رو بسنج
اگه ایمان پیدا کردی که کارت از همه لحاظ درسته اونوقت اجراش کن
کاری هم به نگاه جامعه ندشاته باش!
آیا جامعه در روزهای سختی میاد حال شما رو بپرسه؟
درست مى گين، واقعا از همتون ممنونم، اميدوارم تصميمم درست باشه و بتونم
donya68
عزیزم مشکل از جای دیگری هست .بگرد مشکل رو پیدا کن .
توی تاپیک دیگه ای هم که باز کرده بودی گفتی که با پسر های دیگه ای هم دوست بودی .چرا هیچ کدومشون به ازدواج ختم نشدن ؟
پسری که برای تلافی و لج بازی باهاش عقد کردی ، (همون دوست پسر سابق ) ، چرا شما رو ول کرد ؟ چرا از شما خواستگاری نکرد ؟و نخواست با شما بمونه ؟
میدونی میخوام چی بگم ؟ میخوام بگم که در زندگیت همیشه طوری رفتار کردی که پسر های دیگه هم راضی به ازدواج با شما نشدن .
بشین بهش فکر کن چرا؟؟؟؟ چرا دوست پسرت شما رو ول کرد ؟
این طوری که من از نوشته هات برداشت کردم ( هم این تاپیک و هم اون یکی تاپیکت ) ، که عزیزم شما خیلی بچه هستی و حتی از همسرت هم که میگی بچه هست به نظرم بچه تری .... ولی خودت اصلا متوجه اش نیستی .
چرا نمیتونی توی زندگیت تصمیم قاطع بگیری ؟ یک روز با این یک روز با اون ، یک روز عقد ، یک روز طلاق ...
چرا باید زندگیت این طوری باشه ؟
عزیزم مشکل از همسرت نیست ، مشکل از جای دیگه هست .باید روی اونا کار کنی
سعی کن اول اون مشکلات رو پیدا کنی و حلش کنی ، بعد به طلاق با همسرت فکر کنی .
چون معلوم نیست بعد از طلاق با هر کس دیگه ای هم نتونی یک رابطه دائم برقرار کنی .چه دوست پسر در آینده ، و چه اگر که ازدواج کنی ...
با این روندی که داری پیش میری هیچ کدومش ثبات نخواهد داشت .
بله درسته چشم به كمك مشاورم دارم خودمم درست مى كنم.
من هم گفتم فعلا ایشون باید رو خودشون کار کنند. یک مقدار محکمتر بشن و بقیه رو مقصر ندونند. به هر حال اینها سخته ولی در نهایت به نفع خودشون تموم می شه. چون ممکنه یک روزهمین هسمر فعلیشون رو دوست داشته باشند ولی همسرشون دیگه دوستشون نداشته باشه!
بهش گفتم مى ريم مشاور و اينا سعى مى كنيم اوضاع رو خوب كنيم اما اگه نشد بهتره جدا شيم مقصر اصلى هم منم زد زير گريه گفت نه بى تو نمى تونم اينا واقعا متاسفم كه اين آدم بى تقصيرو وارد زندگيم كردم كاش قوى بود واقعا سخته اين اوضاع رو جمع كردن
این ربطی به قوی بودن نداره! منصف باش! احساسات ربطی به قوی وضعیف بودن نداره! آدم دلبسته می شه تو همسرشی! حالا اگر دوستش داشتی و اون می ذاشت می رفت میگفتی قویه؟
سلام دنیای عزیزم
آخه اینم شد دلیل طلاق؟؟؟ چون شوهرم بچه است؟ چون اول زندگی وضعش مثه بابام نیست؟
می شه یه خواهش کنم؟
می خوام یه لیست بنویسی از دلایلی که برای طلاقت داری
یه لیست بنویس از کارای عاشقانه ای که برای جذب همسرت انجام دادی
لیستی از رفتارای همسرت که مورد پسندت بوده
و در نهایت یه لیست از رفتارایی که انتظار داشتی همسرت داشته باشه اما نداشته
من هيچ نيازيم تو اين رابطه رفع نمى شه اكثر مواقع دارم تحملش مى كنم، مى تونيد به يه آدم ضعيف تكيه كنيد؟ كارى به گريه ديروزش هم ندارم قبلا هم گريه كرده سر هيچى مشاورم ديدش گفت بچه و خام و پرت از زندگى هستش ، نه كار داره نه پول نه هيچى فقط مى گه دوستم داره ، آقا مهران درست مى گن مشكل اصلى خودمم كه ازدواج واسم زود بود اونم يه ازدواج بدون علاقه و از لجبازى! نمى خوام زندگى اين پسرم بيشتر از اين خراب كنم الن جدا شيم بهتره تا ده سال ديگه ، من نمى دونم چرا چمه سعى هم كردم حسم درست شه اما وقتى بهم نزديك ميشه يا بوسم مى كنه اصلا حسى ندارم اصلاااااااا. من گيج شدم فكر كردم كمكم مى كنيد اما يه سرى مى گين جدا شو يه سرى مى گين نشو ! آيا ممكنه من عاشقش شم؟ ٧ ماه كم بود؟ مشاورم گفت اين آدمى نيست كه تو عاشقش شى، خواهش مى كنم كمك كنيد يه تصميم محكم و درست بگيرم! دليل من واسه طلاق اينه كه احساسم بهش در حد يه هم كلاسي هست نه شوهر! دوستان طلاق خيلى اشتباس؟ اگر من با اين حس بخوام باهاش عروسى كنم و برم تو يه خونه ترجيح مى دم بجا لباس عروس برم تو كفن! من يه شب باهاشم فرداش تبخال مى زنم! مى دونم پاكه سادس اما اى كاش همون هم كلاسى مى مونديم نه خودم رو به اين وضع مى انداختم نه اين بنده خدارو عذاب وجدان دارم ، از آيدم مى ترسم، كمكم كنيد
ما الان تو يه خونه نرفتيم بهتر جدا شيم تا بعد، اگر شوهرمم الان بره يك سال ديگه به خودش مى ياد و اگر با كسى كه علاقه دو طرفه هست و به يه ميزان و در سطح خودش ازدواج كنه خيلى خوشبختر ميشه.
نمى خوام بدون عشق برم زير يه سقف
دنیا خانم..
میدونم تلاش کردین ولی واقعا اگر شوهرتون مردونه تر بشه دوسش دارین ؟
دوست عزیزم من به عنوان یه خوانندهی تاپیکت می خواستم نظرمو بهت بگم
اگرچه ایشون شاید بچه و خام باشه به نوعی
شما هم بچه گانه فکر می کنی به نوع دیگه
شما هم خود خواهی و واقع بین نیستی و این از طرز نگارشت و حرفات مشخصه
منظورم این نیست که باید ادامه بدی منظورم اینه که چه با این آقا ادامه دادی چه نه سعی کن کمی واقع بین تر باشی و خودخواهی رو کنار بذار تا خدای نکرده دوباره ضربه نخوری
بله آقا محمد امكانش هست و چند ناه پيش هم بيشتر امكانش بود. اما اون مشاورم رفتيم بدتر شد! صابره عزيز من مى دونم بى عيب نيستم و بايد خودمم درست كنم و اصلا تا يه مدت وارد هيچ رابطه اى نشم و رو خودم كار كنم اما خود خواه نيستم بحث يه عمر بحث شريك زندگيمه !
پس مشکل در واقع اینه که همسر شما تغییر نمیکنه
چه جالب بر عکس مایین شما
همسر من قبول نمیکنه که من تغییر میکنم و من مطمینم که میخوام تغییر کنم.. اون میگه مشاوره فایده ای نداره ولی من دارم همه تلاشم رو میکنم...
البته فرقش اینه که ما دوست نبودیم و فقط دو ماهه عقد کردیم و ایشون هم با کسی دوست نبوده ..
اتفاقا شوهرم خود خواهانه انتخاب كرد و حتى كسى مثل خودش رو من پارسال بهش پيشنهاد دادم گفت در حد من نيست! منم حدم اين نيست خب منم دوست داشتم شوهرم از همه نظر در سطح خودم باشه و خانواده هام همين طور،
همسر من تغيير نمى كنه و تغييراتشم در جهت علايق خودشه !
مثلا از من پول قرض مى گيره يه كمم مىزاره روش واسه من يه كادو مى ياره! مسخره نيست؟ بعدم همش مى ناله كه پول ندارم! صد بارم گفتم نكن به جاش اگر همين پول رو نگه مى داشت بيرون مى رفتيم پول داشت واسه من حس بهترى داشت اما انگار داره جلن نظر خانوادمو مى كنه نه من رو