-
پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام
خوبید؟؟خوبم.
نمیدونم این مشکل من غیر عادی هست یا عادی؟؟
فکر کنم به افسردگی فصلی دچار شدم.
پاییز که برای خیلیا قشنگ و شاعرانه است برای من حوصله سر بر و ناراحت کننده است.
هوا زود تاریک میشه..تعداد کلاغا که ازشون بدم میاد زیاد میشه.هوا سرد میشه منم سرمایی هستم.
تقریبا هرسال این موقعها یه جوری میشم..تنهایی انگار بیشتر سرک میکشه.
تقریبا هرسال به جز پارسال که شدیدا تحت تاثیر همدردی بودم :) یک یا چند رابطه دوستی رو قبول میکردم که زود هم سر و تهشو هم میووردم..
نمیدونم چم میشه..دلم میخواس یه دوستی معمولی با یه پسر شروع کنم اما حتی حوصله اینکارو هم ندارم.
چند روز پیش که در حال صحبت با یه اقایی بودم..و اون داشت شرایط ازدواجشو بهم میگفت دلم میخواس بهش بگم میای دوست معمولی شیم اما نگفتم..
دوست معمولی چه صیغه ایه؟؟یه پسر چطور زیر بار همچین چیزی میره؟؟اصلا چطور ممکنه؟؟
نمیدونم..درسته یه نفرو وارد این بازی کنم که حوصله سررفته منو سرجاش بیاره و بعد بهم بزنم و اون حیرون بمونه که چی شد؟؟
باور کنید تب ندارم..سرما خورده بودم اما خوب شدم..
...هذیون نمیگم.
نمیشه هم با یکی وارد فاز ازدواج شم چون حوصلم سررفته...
با دوستام کافه که میرم..پسرا میان..هستن.
دورم همه تو این فازا هستن...
همه که میگم یعنی همه
بهم نخندینا..واقعا سردمه..و کلافه ام..
گاهی وسوسه میشم..
موفق باشید
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
بهاررررر؟؟؟؟خودتی؟می خوای دوست پسر پیدا کنی؟که چی بشه؟سعی کن یه سرگرمی دیگه برای خودت مهیا کنی.
مگه سرکار نمی ری؟اگر وقتت آزاده،یه آکواریوم بگیر حسابی مشغولت می کنه.ببینم کلاغ چشه؟دلتم بخواد.من که
خیلی وقته دیگه کلاغ نمی بینم.
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام خانم بهار زندگی،
متاسفانه تجربه چنین رابطه ای را داشته ام، میخواهم نظرم رو عرض کنم. دوستی پسر و دختر رو تشبیه میکنم به اعتیاد به مواد مخدر یا مشروبات الکلی. باهاش خلائی رو میشه پر کرد، ابتدای آن همراه با اوج لذت احساسی است اما در انتها پشیمانی و سرخوردگی بدی به همراه داره. در طول این رابطه طرفین مدام به امید رسیدن به اوج لذت ابتدایی هستند اما هر چقدر بیشتر تلاش میکنند، کمتر به نتیجه میرسند چرا که اساس اینگونه روابط اشتباهه. خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج!
خانم بهار زندگی دوستی پسر و دختر میتونه انتهای قشنگی داشته باشه، اما آمار نشون میده احتمال این پایان قشنگ خیلی کمتر از تصور عموم مردمه. اینگونه دوستی ها در ابتدا میتونه معصومانه و بی ضرر جلوه کنه اما به مرور و بدون اینکه طرفین فکرش رو بکنند وابستگی ایجاد میشه و هر دو وارد فاز احساسی میشن. نگید شما از این قاعده مستثنی هستید! در فاز احساسی میدان دادن به منطق خیلی مشکل میشه. مهم نیست چند سالتونه و چقدر ایمانتون قویه، آدم که از مریم مقدس و یوسف که در مقابل وسوسه به خدا پناه میبردند قویتر نیست. نلغزیدن در این مرحله کار حضرت فیله.
فرمودید میخواید وارد یک بازی بشید، خودتون رو با یکی سرگرم کنید و بذارید برید تا طرف مات و حیران بمونه. سوالم از شما اینه: آیا شما و ایشون اینقدر برای هم بی ارزش هستید که بخواید با دو انسان"بازی" کنید؟ مسلماً هیچ انسانی سزاوار به بازی گرفتن نیست. اما... سوال اینه که شکستن دل یک نفر چه سودی به همراه داره و چه چیزی از این رابطه کسب میکنید؟
من فکر میکنم کسی دل شما رو شکسته یا عواطف شما جریحه دار شده، یا شاید از نظر روانی خسته شدید. پیشنهاد میکنم کلاس موسیقی، یا شنا بروید و بیشتر در جلسات خانوادگی شرکت کنید تا کمتر احساس تنهایی کنید.
راستی، همه درگیر روابط دوست پسر دوست دختر نیستند. اکثر دختر خانمهای این فروم جزو اون همه نیستند... در ثانی، همه اگه کاری رو انجام بدهند آیا خود به خود اون عمل درست میشه؟ مسلماً نه! :-)
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
بهار.شادی عزیز من کمکی نمیتونم بکنم امایک سوالی برام پیش امده
چرا به چیزی(عدم برقراری رابطه دوستی با پسر یا دختر!) که خودتون اعتقاد نداشتید،به دیگران(مراجعین دیگه تالار که در این باره تاپیک میزدند) راهنمایی میدادید و ازشون میخواستید وارد رابطه های فقط رسمی بشند؟!!!؟!!!؟!!! امیدوارم کسب امتیاز بیشتر یا فعالیت در راستای خوشنودی دیگر اعضا،پر کردن وقت، و... که واقعا دلیلشو نمی دونم ،نباشه
در ضمن من اصلا نمیدونم این نوع رابطه درست یا بد،ولی این تناقض خیلی برام جالب بود و دوست دارم اگر به نتیجه خاصی رسیدید به ما هم بگید تا شاید نظر ما هم عوض بشه
در ضمن لطفا من رو ببخشید که رک و راست حرف زدم.
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
اصلا غیرعادی نیست، بنظرم کاملا طبیعی هست
احساس نیازدرونی (به هر دلیلی و به هر اسمی)
و وسوسه های بیرون
یه داستان تکراری
با پایان های کم و بیش تکراری
خیلی تکراری
اونقدر که حوصله ات از الانم بیشتر سر میره !
یه تاپیک تکراری
با پستای تکراری
تشکرای تکراری
رتبه های تکراری
تاپیک دلایل عینی برای منع رابطه های فلان و بهمان رو نخوندی مگه؟!
یکی از قوانین نانوشته همدردی اعتقاد کامل (نظری و عملی )به این تاپیک هست !
شایدم منتظری همونایی که همیشه میگن همدردی در زمینه روابط فلان و بهمان مشاوره نمیده، راهنماییت کنن :)
بهار عزیز
من از این حرفایی که بهار شادی میزنه بلد نیستم :)
این ها همه حرفای تکرارین
ولی ما به این تکرارها نیاز داریم
فکر میکنم رابطه هات بالانس نشدن
رابطه با خودت، اطرافیانت(خونوادت، دوستانت و . . . ) و خدا
مهم نیست که از این حرفا خوشت میاد یا نه
مهم اینه که به شدت بهشون نیاز داری
حتی اگر به هیچ چیز اعتقاد نداری
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار.زندگی
نمیشه هم با یکی وارد فاز ازدواج شم چون حوصلم سررفته...
احساساتت عادیه حتی این تاپیکت
اما این حرفت یکم عجیبه ( و به شدت خطرناک)
قبلا هم بهت گفتم اگر کسی رو نمیخوای بیخود درگیرش نکن، برات گرون تموم میشه، خودتم میدونی :305:
با دوستام کافه که میرم..پسرا میان..هستن.
دورم همه تو این فازا هستن...
همه که میگم یعنی همه
این همه ای که گفتی رو کاملا درک میکنم
همه یعنی همه
همه یعنی حتی اونایی که فکرشو نمیکردی
در مقابل این همه ! احساس های متفاوتی پیدا میکنی
احساس ضعف، احساس غرور، احساس درد، احساس سرخوشی و کلی احساس متناقض و متضاد دیگه
بدتر از همه اینه که به خودت شک کنی
به چیزهایی که بهشون باور داری
بنظرم اینجور موقع ها باید صبر کرد
یه نفس عمیق چند روزه
باید دوباره نفس کشید
باید دوباره همه اطلاعاتت رو پردازش کنی
همه احساست رو
باید یه مدت از این کافه تکراری و ادمای تکرای دور شی
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار.زندگی
سلام
خوبید؟؟خوبم.
نمیدونم این مشکل من غیر عادی هست یا عادی؟؟
فکر کنم به افسردگی فصلی دچار شدم.
پاییز که برای خیلیا قشنگ و شاعرانه است برای من حوصله سر بر و ناراحت کننده است.
هوا زود تاریک میشه..تعداد کلاغا که ازشون بدم میاد زیاد میشه.هوا سرد میشه منم سرمایی هستم.
تقریبا هرسال این موقعها یه جوری میشم..تنهایی انگار بیشتر سرک میکشه.
تقریبا هرسال به جز پارسال که شدیدا تحت تاثیر همدردی بودم :) یک یا چند رابطه دوستی رو قبول میکردم که زود هم سر و تهشو هم میووردم..
نمیدونم چم میشه..دلم میخواس یه دوستی معمولی با یه پسر شروع کنم اما حتی حوصله اینکارو هم ندارم.
چند روز پیش که در حال صحبت با یه اقایی بودم..و اون داشت شرایط ازدواجشو بهم میگفت دلم میخواس بهش بگم میای دوست معمولی شیم اما نگفتم..
دوست معمولی چه صیغه ایه؟؟یه پسر چطور زیر بار همچین چیزی میره؟؟اصلا چطور ممکنه؟؟
نمیدونم..درسته یه نفرو وارد این بازی کنم که حوصله سررفته منو سرجاش بیاره و بعد بهم بزنم و اون حیرون بمونه که چی شد؟؟
باور کنید تب ندارم..سرما خورده بودم اما خوب شدم..
...هذیون نمیگم.
نمیشه هم با یکی وارد فاز ازدواج شم چون حوصلم سررفته...
با دوستام کافه که میرم..پسرا میان..هستن.
دورم همه تو این فازا هستن...
همه که میگم یعنی همه
بهم نخندینا..واقعا سردمه..و کلافه ام..
گاهی وسوسه میشم..
موفق باشید
سلام به همه
از شما با این تعداد پست و تجربه ای که توی تالار دارید انتظار نمیره اینطوری تصمیم گیری کنید.
همه جواب هایی رو که همه می خوان بهتون بدن بلدید.مگه نه؟
شاید می خواید با گرفتن تاییدیه از دیگران نفستون رو توجیه کنید ؟
شما الان شاید تو زندگیتون دارید شرایط سختی رو می گذرونید و دنبال در اومدن از این اوضاع هستید. این دوران هم بالاخره سپری خواهد شد خیلی نگران نباشید.
پاسخ به سوالتون که گفتید پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
:324::324::324::324::324:
نخیر!!!!!!!!!!!!!!
موفق و پیروز باشید
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام
خوبین
اولا تاسف خودمو از عوض شدن اسمتون اعلام می کنم
خیلی قشنگ بود
نمی خوام چیزی بگم مثلا اینکه یکی از نصیحت کنندگان بزرگ خودش دلش میخواد.............
اولا از طرف خودم درودی بر شرف شما می فرستم که اومدید نوشتید
مرسی ممنون thank you so much
چون شجاعت دارید و مثل بعضی موعظه گر های محترم زیرابی نمیرید
کسایی که موعظه هاشون مال مردمه
و عشق و حالشون مال خودشون
نقل قول:
چند روز پیش که در حال صحبت با یه اقایی بودم..و اون داشت شرایط ازدواجشو بهم میگفت دلم میخواس بهش بگم میای دوست معمولی شیم اما نگفتم..
دوست معمولی چه صیغه ایه؟؟یه پسر چطور زیر بار همچین چیزی میره؟؟اصلا چطور ممکنه؟؟
نمیدونم..درسته یه نفرو وارد این بازی کنم که حوصله سررفته منو سرجاش بیاره و بعد بهم بزنم و اون حیرون بمونه که چی شد؟؟
البته چنین چیزی ممکنه یعنی امکان داره ولی من اگه بگم بده و اینجا نمی گم دوستی خوبه یا بد
شما خودتون تصمیم بگیرید چی خوبه چی بد!
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
دوست عزیز
بعد از یک عمر گدایی شب جمعه ایی یادتون رفته؟
نمی خوام زیره به کرمون ببرم ولی گاهی لازمه که ادم زیره هم به کرمون ببره!
افسردگیها انواع دارن گاهی اوقات ادم تو یک ساعات خاص یا زمانهای خاص یا به خاطر نبودنه مشکل و از سره شکم سیری دچاره افسردگی میشه یا... باید علتش رو پیدا کرد نه اینکه ادم سعی کنه صورت مسئله رو پاک کنه خیلیها برای فرار از مشکلات روحیشون سعی میکنن اون رو با جنس مخالف پر کنن ولی نه تنها اون مشکل حل نمیشه بلکه مشکلات دیگه ایی هم به وجود میاره که در مجموع حال ادم رو بدتر میکنه،طرف میاد ابروشو درست کنه میزنه چشمشم کور میکنه، اشتباه پشته اشتباه!
واقعا چرا ادمها برای فرار از مشکلات خودشون باید انسان دیگه ایی رو بازیچه ی مشکلات و امیال خودشون قرار بدن؟پس انسانیت چی میشه؟پس اخلاق کجاست؟شعار دادن راحته این عمله که سخته!
از دوستیهایی که بخاطره این هدف انجام میشه کم نداریم هم از طرفه دخترها و هم از طرفه پسرها اخرش هم یا بهم وابسته میشن که از طرفه مقابل رد میشه یا از هم متنفر میشن (اگه به دوستیه جنسی نکشه)
این نوع افسردگیها که گاها بی علت هم بنظر میان بیشتر در دخترها دیده میشه ولی در واقع بی علت نیستن و ریشه در مشکلات جسمی داره و هم مشکلاته گاها بلقوه ی روحی!
اینگونه افراد نه تنها با ازدواج مشکلات روحیشون حل نمیشه بلکه بیشتر هم میشه و یک نفره دیگر رو هم در مشکلات خودشون غرق میکنن(کتاب ایا تو نیمه ی گمشده ی من هسنی رو بخونید به روایته این کتاب این دست مشکلات از مشکلاتیه که افراد از ازدواج با این ادمها باید صرفه نظر بکنن!)
شما یا باید پیشه یک روانشناس برید تا مشکلتون رو ریشه یابی بکنه یا لااقل شرحه حال درستی از خودتون در اینجا بدید!
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
افسردگی در نیمه دوم سال عمدتا مربوط به کمبود ویتامین D در بدن هست.
چون در نیمه اول سال این ویتامین توسط نور خورشید تامین میشه. در نیمه دوم خیر. ماها هم که کلا مصرف ماهی در برنامه غذاییمون کمه.
این کمبود رو با قرصهای ویتامین D رفع کنید.
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام دوباره.
از تک تکتون ممنونم.خیلی زیاد.
امیدوارم تا اخر بهم کمک بشه تا از این حال گند عوضی بیرون بیام.
وااای..داغونم..یعنی داغون داغون.
سعی میکنم یه توضیحی برای نوشته هاتون و احیانا سوالاتون بدم.
فرهنگ:کلاغ که اینجا زیاده..انقدم من بدم میاد ازشون که حد نداره...اکواریوم..حالا شرایطم و حوصلم برای داشتن اکواریوم جور نیست..یه پیشنهاد دیگه بگو...
سروک:حرفاتو قبول دارم..درسته..درسته.
منم تجربه کردم که میگم درسته.
من نه ایمان قوی دارم نه هیچی..ولی خسته ام..و یه مرگم هست که خودم نمیدونم چمه؟؟؟
نقل قول:
پیشنهاد میکنم کلاس موسیقی، یا شنا بروید و بیشتر در جلسات خانوادگی شرکت کنید تا کمتر احساس تنهایی کنید.
کلاس موسیقی؟؟؟منتفی....شنا میترسم..دوبار نزدیک بود غرق بشم.یه بار بچه بودم..یه بار چندسال پیش..کلا میونه جالبی با اب ندارم..جلسات خانوادگی هم باید پیش بیاد تا برم..که البته در تمامی اونها تماما بحث دخترا درمورد پسراس..کلا فازشون اینه..که مثلا تا نصفه شب با دوست پسرشون بحرفن..اینم جلسه خونوادگی ما...
نقل قول:
آیا شما و ایشون اینقدر برای هم بی ارزش هستید که بخواید با دو انسان"بازی" کنید؟ مسلماً هیچ انسانی سزاوار به بازی گرفتن نیست. اما... سوال اینه که شکستن دل یک نفر چه سودی به همراه داره و چه چیزی از این رابطه کسب میکنید؟
حرفاتون قشنگه..اما گاهی حرفای قشنگ به درد ادم نمیخوره..نه؟؟
من که نخواستم دل کسی رو بشکنم..من فقط گفتم یه دوستی معمولیییی
سایرکس:امیدوارم اسمتو درست نوشته باشم..اما اسم من بهار.زندگیه..نه شادی.
نقل قول:
امیدوارم کسب امتیاز بیشتر یا فعالیت در راستای خوشنودی دیگر اعضا،پر کردن وقت، و... که واقعا دلیلشو نمی دونم ،نباشه
پس چی خیال کردی..اینجا یه قانونی داره از 50 رتبه به بالا بابت هر ده امتیاز کلی بهمون وام و تسهیلات میدم..حالا تو فکرشو کن...حالا یه لطفی کن این رتبه منو رند 200 کن..مرسی :)
هنوزم اگه کسی ازم بپرسه میگم اینکارو نکن.چرا؟؟چون تجربه کردم بسیار.
چرا الان اینطوریم؟؟چون حالم خوب نیست:(
خارپشت:تو رو اخر میگم.
anonymous:بله اوضاع سختیه..البته تا یادم میاد همیشه سخت بوده..گند هم بوده گاهی.
خوب من هم اینوری رو تجربه کردم و هم اونوری...از هیچ کدوم خیری ندیدم:(
هکتور:اسمم بهار66 بود.(اخی دلم براش تنگ شد).یعنی الان خیلی بد شده؟؟
مرسی..اما زیادم شجاع نیستم..حالا بعدا بیشتر خواهید فهمید.
بده..ولی راه برون رفت من از این شرایط گند چیه؟؟؟
تماس:دقت کردین نصفتون انسانیت منو زیر سوال بردید؟؟مرسی...:(
من فقط گفتم دوستی معمولی و کوچولو و مسخره..و...
نقل قول:
لااقل شرحه حال درستی از خودتون در اینجا بدید!
شرح حال؟؟؟من اگه بخوام از خودم شرح حال بدم خیلی افتضاح میشه..
چند شب پیش به حافظ سریزدم..تفالی..این اومد...به گذشته نگاه کن..تو در حال رسیدن به خواسته هات هستی..اما به گذشته نگاه کن تا اشتباهاتو تکرار نکنی..
نگاه به گذشته سخته...شاید با تصور شما از من خیلی فرق کنه..البته این مشکل خودتونه..چون من هیچ وقت نگفتم من خوبم..یا هیچ کار نکردم.
منم خیلی چیزا رو تجربه کردم و خیلی راه ها رو رفتم که سند افتخارم نیست..زندگی منه..که اگه بخوام برگردم و باز کنم که چرا و چطور شد مثنوی هفتاد منه........
موجود خاردار:
نقل قول:
اصلا غیرعادی نیست، بنظرم کاملا طبیعی هست
وجدانی اینو از ته دل میگی؟؟
نقل قول:
این ها همه حرفای تکرارین
ولی ما به این تکرارها نیاز داریم
پس من چیکار کنم؟؟؟
نقل قول:
فکر میکنم رابطه هات بالانس نشدن
رابطه با خودت، اطرافیانت(خونوادت، دوستانت و . . . ) و خدا
حالا مثلا اگه من رابطم با خونوادم یبا خودم خوب بشه..یا با خدا..که هیچ کدومو نمیدونم یعنی چی..همه چی حله؟؟
چرا انقد اهورایی میگی؟؟یه کم زمینی به همه چی نگاه کن...از دید یه موجود جسمانی..
نقل قول:
احساساتت عادیه حتی این تاپیکت
واقعا عادیه؟؟چرا اینو میگی؟؟
نقل قول:
قبلا هم بهت گفتم اگر کسی رو نمیخوای بیخود درگیرش نکن، برات گرون تموم میشه، خودتم میدونی 305
میدونم........میدونم که میدونی که میدونم :(
نقل قول:
این همه ای که گفتی رو کاملا درک میکنم
همه یعنی همه
اخیش..هورا..هورا..مرسی که فهمیدی..خیلی خوبه
نقل قول:
بنظرم اینجور موقع ها باید صبر کرد
من اصلا از این روند نتیجه ای نگرفتم..از اون روند هم نتیجه نگرفتم.
نقل قول:
یه نفس عمیق چند روزه
باید دوباره نفس کشید
باید دوباره همه اطلاعاتت رو پردازش کنی
همه احساست رو
باز زدی اون کانال؟؟نفس عمیق یعنی دقیقا چی؟؟فلسفی واسم حرف نزن.
نقل قول:
باید یه مدت از این کافه تکراری و ادمای تکرای دور شی
گور بابای کافه..بیرون هم همینطوریه.
گمونم خیلی طولانی شد..اشفتگیم انگار بیشتر شد..جای فرشته مهربون خالی بیاد بگه بهار باید احساساتت رو کنترل کنی.:)
موفق باشید
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
پس کلاغ های ما به اونجا عزیمت زدن.همون آکواریوم،وقتی وارد بشی دگورن می شی.از دور نمی تونی بفهمی چه مزه ای داره.
بهار صبح رو چطوری به شب می رسونی؟
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
نقل قول:
درسته یه نفرو وارد این بازی کنم که حوصله سررفته منو سرجاش بیاره و بعد بهم بزنم و اون حیرون بمونه که چی شد؟؟
و
نقل قول:
من که نخواستم دل کسی رو بشکنم..من فقط گفتم یه دوستی معمولیییی
دو نقل قول بالا صحبت های شماست اما به نظرم در تضاد با هم هستند. میتونید مفهوم دوستی ساده رو از دیدگاه خودتون تعریف کنید؟
به نظر من هر نوع دوستی به راحتی میتونه به وابستگی و صمیمیت کشیده بشه و اونجاست که طرفین آسیب پذیر میشن. صمیمت که ایجاد شد کم کم ارزشهایی که طرفین پذیرفته اند کمرنگ میشن، بدون هیچ احساس گناهی ممکنه حرفهایی زده بشه که تنها برای یک زن و شوهر رزرو شده، یا ممکنه دست همدیگه رو بگیرند و کمترین احساس گناهی نکنند. لزوماً همه روابط "دوستی" به این مرحله پرت نمیشه، اما اکثرشون از همین دوستی های صاف و ساده به اینجا میرسند. شما همه این ریسکها رو میدونید، چرا حاضرید همه این سختی ها رو به جون بخرید؟
دومین اشکالی که در دوستی های ساده پسر و دختر وجود داره وانمود کردنه. هم پسر و هم دختر راحت برای هم فیلم بازی میکنند و خودشون رو اونطور نشون میدن که دیگری میخواد که باعث میشه هر دو نسبت به طرفشون فکر کنند "واااای چقدر خوبه!!! دقیقاً همونیه که میخواستم!". کم نیستند کیس هایی که قبل از ازدواج با هم دوست بودند و بعد از ازدواج متوجه شدند که طرفشون چه هیولایی بوده و همش فیلم بازی میکرده. بله میدونم شما قصدتون تنها "دوستی ساده" است، اما یک درصد احتمال بدید ممکنه این دوستی به ازدواج ختم بشه. نمیتونم مانع دوستی کسی بشم، اما خطرهای احتمالی رو هشدار میدم :-).
خانم بهار زندگی اگر شما بابت مسائلی که اخیراً براتون رخ داده دچار افسردگی و سرخوردگی عاطفی شدید توصیه میکنم خودتون رو با هر کاری که "دوست دارید!" مشغول کنید. شطرنج، کتابخانه، تیرندازی، کوهنوردی، پیاده روی، ژیمناستیک، بازی های رابانه ای،... هر کاری! بهتره مشکلی که باعث شده احساس داغون بودن کنید رو حل کنید چون با اتخاذ دوست پسر هیچ دردی دوا نمیشه، یا اگر بشه موقتی خواهد بود... از چاله میفتید توی چاه. پنج سال درگیر رابطه ای عاطفی بودم اما آخرش جز تجربه های سنگین و پر هزینه عاطفی، پشیمانی و افسوس هیچی برای من و دختر خانم طرف رابطه ام به همراه نداشت. توبه کردم. برای جلوگیری از درگیر شدن در رابطه دوست پسر دوست دختری یکی از مشوق هام احساس رضایت از رزرو دونستن خودم برای "همسر آینده ام" هستش. مشوق یا راه حل شما چیه؟.
موفق باشید.
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
بهار 66 عزیز
اولش کوچولو و مسخره است اگر تجربه ی چنین دوستی هایی رو داشته باشین می دونین که کمی بعد از شروع رابطه به حدی پیشرفت میکنه که اصلا در ابتدای امر فکرش رو هم نمیکردین اصولا چنین دوستی ایی که مد نظر شماست در هیچ کجای دنیای نمی تونه وجود خارجی داشته باشه و دست خود ادم نیست و در اخر بجایی میرسه که انسانیته دو طرف زیره سئوال میره مگر اینکه طرفین یا یکی از اونها قصد سوء استفاده ی مطلق داشته باشن که اونوقت انسانیت و اینجور چیزها براشون مهم نیست!
بحثه من تنها خطاب به شما نبود یاد اوری به خودم و تمامیه دوستان از جمله شما بود!
شما اگر پیش روانشناس هم برید باید شرح حال بدید لا اقل با شرح حال دادن در اینجا اماده تر میشید و در کاهش تعداد جلاسات مشاوره موثره! به هر حال این وضعیت شما مولد یک علت نیست ریشه در علل مختلف داره
فال حافظ تنها برای لذت بردن از شعر حافظ خوبه نه چیزه دیگه!
راستش و بگم من هم زمانی مثل شما فکر می کردم و وارد چنین رابطه ایی شدم اما تنها از زندگیم و اهدافم و ... جا موندم که داستانش مفصله و اینجا هم نوشتم ولی اخرش به این نتیجه رسیدم که این حس تنهایی و نیاز به رابطه با یک جنس مخالف در وجود تمام ادمها هست و یک نیاز طبیعیه و در شرایطی مثل شرایط شما بیشتر هم نیازش احساس میشه بخصوص در دخترها اما باید با اون دوست بود یعنی با تنهایی دوست بود!
و به فکر حله مشکلات بود و ادم انرژی خودش رو برای هر کس و ناکسی نگذاره تنها برای کسی بگذاره که می خواد با هاش زندگی کنه تجربه ی من میگه چیزی در جامعه ی ما چیزی به نام دوستی دختر و پسر وجود نداره (مگر قصد سوء استفاده باشه)رابطه بین 2 جنس مخالف تنها در صورتی معنا داره که برای ازدواج باشه غیر از اون نه تنها تنهایی ادم رو پر نمی کنه بلکه مشکلات رو هم بیشتر میکنه! یک جوری مثل مشروب می مونه (ما که نخوردیم اونایی که خوردن میگن) وقتی می خوری خوبی ولی وقتی از اون حال و هوا در اومدی تازه می فهمی که مشکلاتت چند برابر شده علاوه بر مشکلات روحی که بیشتر احساس میکنی دچار سر در و... هم شدی!
الان با اینکه بکوب دارم برای ارشد می خونم او هیچ جنس مخالفی در زندگیم نیست صلا احساس تنهایی نمی کنم چون یاد گرفتم که چطور باهاش برخورد کنم و با تجربه ی الانم اگر به گذشته برگردم اون رابطه رو اصلا شروع نمی کنم الان احساس به مراتب بهتری دارم احساس رهایی با اینکه هیچ جنس مخالفی توی زندگیم نیست قبلا فکر میکردم حتما باید رابطه ایی باشه حتی به قول شما یک دوستی مسخره ولی به مراتب راحت ترم، از شما چه پنهون دارم گذشته ی خودم رو دوباره مهندسی میکنم به نتایج خیلی جالبی رسیدم بدونه اینکه ارتباطی داشته باشم با مروره گذشته دخترها رو بهتر شناختم و نقاط ضعفه خودم رو و ....توصیه میکنم شما هم گذشته ی خودتون رو بررسی کنید تا هم مشکلات فعلیتون حل بشه و هم در اینده مشکلاتی از این دست نداشته باشید.
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام من دوسته تقریبا" جدید شما هستم:43:
فلسفی نمیگم ولی شاید اگه یه نفر گیرت بیاد که خیلی وابستش بشی و بهش حسه عمیق دوس داشتن پیدا کنی و بذاره و بره.....اونوقت خواهی دونست که اوون کسی که میخوای بذاریش و بری چ حالی میشه
خانم محترم بنظرم با توضیح و تفسیری که فرمودی دوای درده شما همونه که میخوای......و صحبت سایرین آب در هاون کوبیدن است ت ت:320:
درووود
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
مرسی از همتون.:72:
صابر جان.به همدردی خوش اومدی.
حالا چرا انقد عصبانی؟؟من کاری نکردم.فقط درگیری های ذهنیم رو گفتم..اینجا قراره ما از مشکلاتمون بگیم و بهم کمک کنیم.
سایرکس جان من شوخی کردم.برو رتبه رو حذف کن.هیچ وقت نه با این چیزا رتبه گرفتم ونه رتبه دادم..مرسی از لطفت.:)
نقل قول:
درسته یه نفرو وارد این بازی کنم که حوصله سررفته منو سرجاش بیاره و بعد بهم بزنم و اون حیرون بمونه که چی شد؟؟
اون حیرون بمونه رو بعنوان نتیجه گفتم..یعنی نه اینکه عمدی بخوام با کسی اینکارو کنم ولی انگار خودم به خودم میگم با این کار این اتفاق می افته.یه جور تذکر!
امیدوارم تضاد رفع شده باشه.
1-شاید فکر میکنید من الان احساس نیاز جسمی و روحی به جنس مخالف دارم و ... اما نه.مسئله برعکسه.حس میکنم فیتیله این چیزا داره تو من پایین میکشه.یعنی کاملا بوضوح دارم میبینم احساس و شور تو من داره کم و کمتر میشه و عملا علاقه ای به ارتباط با مردا خصوصا ازدواج ندارم.
2-دارم به ضرب و زور خودمو مجبور میکنم اینطوری نشم..که اگه بشم سرد و یخ میشم و دیگه تمام.
3-شاید فکر کنید این چیزا ربطی به این تاپیک نداره.اما داره پس ادامش رو هم بخونید.
4-واقعا نمیدونم باید این روزای سرد و تلخ و دلگیر رو چه جوری بگذرونم..شاید بگید با دوست و فامیل و ... ارتباط بگیر.
فامیل:تقریبا 99.99درصد دخترای فامیل مهمترین سرگرمی و بیس کارهاشون دوست پسرشونه.یعنی اگه قراره بریم بیرون قراره با دوست پسرشون بریم.اگه قراره بحرفیم قراره راجب اونا بحرفیم و... و چون من علاقه ای به اینکار ندارم کناره گیری میکنم.
دوستام هم با اکثرشون یه فاصله مکانی زیاد دارم و اون موارد بالا واسه اینا هم صادقه.
5-اگه میگم تو کافه..و ..چون من اون پسرا رو دارم مثه دختر میبینم. به عینه دارم میبینم هیچ دختری دورم نیست که بتونم باش ارتباط زیاد بگیرم.چون همه سرگرم جنس مخالفن..در واقع اونچه که طرفم میاد عملا فقط همون پسرهان.
حالا من اگه بخوام با این پسرا دوست شم که جای دوست دختر و ... رو برام بگیرن هم نمیشه..میدونم این اصلا شدنی نیست که ارتباط ما عین دو تا دختر باشه.
و میدونم که دوست دختر و پسری چیه؟و دلم نمیخواد دوباره اون حسهای منفی رو تجربه کنم.
6-اما واقعا نمیدونم چیکار کنم؟؟؟
تنهام..خودم حس میکنم.و سردمه شدید...و پسرا همیشه حکم مخزن بخاری برام داشتن.
7-بازم هست که میام میگم.
پ.ن:الان با این تاپیک ترویج دوست دختر پسری ندارم.منم به همون تاپیک دلایل عینی برای منع روابط دختر و پسر اعتقاد دارم.بقول خارپشت دقیقا تکراری میگم و میشنوم.ولی اگه ننویسم این گفتگوی درونی از پا درم میاره.
رز زرد:این رابطه ویتامین دی و افسردگی و پاییز یه موضوع اثبات شده است؟؟
فرهنگ:بیا هرچی کلاغ هست اینجا برا تو.
دور اکواریوم خط بکش.من میتونم بگم این راه هم عالیه مرسی..ولی وقتی میدونم عملا اینکارو نمیکنم چرا دروغ بگم؟؟ازت میخوام پیشنهادای دیگه بگی..قبلا پرنده داشتم.واقعا نمیتونم سرمو با این چیزا گرم کنم.مرسی
سروک:حرفاتو منظورم اون دو دلیلت رو قبول دارم.
نقل قول:
بهتره مشکلی که باعث شده احساس داغون بودن کنید رو حل کنید
شاید چون حس میکنم هیچ جای زندگیم رو نمیتونم درست کنم..حتی کار هم بعد مدتی منو خسته و فرسوده میکنه...عین یه ماشین میشم که سر یه ساعتی یه کاری میکنه.
تماس:حرفای تو رو هم قبول دارم.
مثال مشروب رو خوب زدی.منم شدم مثه ادمی که فقط واسه فرار و تسکین دنبال یه مسکنه..میدونم که موقته و عوارض جانبی داره.
اگه مسکن اصلی بدون عارضه و عملی میشناسین بهم بگین.
میدونم دید من کاملا ابزاری هست تو این مورد به اقایون..ولی چه کنم؟؟
خارپشت:از تیزهوشیت خوشم میاد..مسائل رو خوب تحلیل میکنی.خوب یه راه حل درست و درمون هم بده.
موفق باشید
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
بهارجان
نصف پاییز گذشته و یک ماه و نیمه دیگه بیشتر تا تموم شدن پاییز نمونده همین تاپیکو ادامه بدی یهو میبینی پاییز هم گذشته.....
خیلی راحتتر از دوست پسر داشتنه.......آخه نمی تونی به یه پسر بگی باهام دوست شو ولی وقتی کلاغا رفتن تو هم باهاشون برو لطفا.:311:
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام بهار عزیز
همیشه از حرفایی که توی تاپیکای مختلف میزدی خوشم می اومد و می گفتم واااای خوش به حالش اینقدر میدونه.
نمیدونم حسم چقدر درست هست اما یه جورایی احساس نزدیکی می کنم بهت. همه ی حرفایی رو که میزنی خوب درک می کنم و می فهمم.
بهار من 28 سالمه یعنی فکر کنم سه سال از تو بزرگترم. یعنی تو سه سال از من جلوتری. منم دقیقا حس و حال تو رو دارم. احساس می کنم همه ی عمرم تباه شده و هیچ کاری نکردم. احساس می کنم جوونیمو و همه ی شور و نشاطشو از دست دادم. اینکه یه آینده ی مبهم و نامشخص دارم خیلی اذیتم می کنه. اینکه هیچ برنامه ای واسه آیندم ندارم و نمی دونم باید براش چیکار کنم. اینکه 28 سال از عمرم رفت و من بعد دانشگاه فقط درجا زدم. نه کار، نه درس، نه رسیدن به علایقم و نه هیچ چیز دیگه....
بهار بعضی وقتا که بخاطر مشکلات زیادی بهم فشار میاد با خودم میگم چرا من باید خوب باشم و خوب زندگی کنم؟ چرا نباید مثل بقیه خطا کنم؟ چرا با اینکه دارم اینجوری زندگی می کنم اما با بقیه هیچ تفاوتی ندارم؟ چرا خدا توی زندگی همراهیم نمی کنه؟(یه جورایی سر خدا منت میذارم). بعدش با خودم لج می کنم و حرفای تو رو می زنم. میگم بذار منم مثل بقیه زندگی کنم. بذار دل بقیه رو بشکنم. بذار منم دوست پسر بگیرم و...
اما بهار می دونم که این حرفا حرفای ته دلم نیست و فقط و فقط از روی لجبازیه. میدونم که فایده ی زندگی بدون جنس مخالف(تو دوران مجردی)فقط و فقط به خودم میرسه. میدونم، همه ی اینارو میدونم اما لجباز میشم و دوست دارم نق بزنم. ولی خب یکمی که آرومتر میشم باز دوباره بخاطر همه ی داشته هام خدا رو شکر می کنم. بهار میدونم که حرفای توام حرفای ته دلت نیست. این حرفا مال شخصیت واقعیت نیست. مطمئنم نیست.
میدونم که این حرفا فقط حرفه. پای عمل خودت از همه بیشتر به جوانبش و مسئولیتت در مقابل دیگران توجه می کنی. بهار عزیز من فکر می کنم توی این جور مواقع باید یکم صبر کرد. باید یکم ذهنتو از فکر کردن آزاد کنی. به چیزایی که آزارت میده فکر نکنی. یعنی یکم بیخیال زندگی کنی. بعدشم فکر کنم یه برنامه ریزی بلند مدت و تصمیم واسه چجوری ساختن آینده و قدم برداشتن توی این راه کمک بزرگی بهت بکنه.
ببخشید من زیاد راهکار بلد نیستم فقط حس کردم حستو خوب میفهمم.
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام آبجی .
شما فقط خسته هستی پاییز فصل کلاغ و دوست پسر همش بهانه است .
گاهی آدمها خیلی روحشون خسته میشه نمیدونند چطوری از چه طریقی آروم بشن
به اطرافشون نگاه میکنند به همه چی گیر میدن به آدمها به پرندها به فصل به هرچی که به چشمشون بیاد .
شما یه خلع دارید و نمیتونید پیداش کنید با پسر میخواید پرکنید .
بهتره از این فاز بیایی بیرون . و بهتر توضیح بدی تا ماهم متوجه بشیم .
در زندگی دنبال چی هستی .؟؟؟؟
از زندگی چه انتظاراتی داری .
بچه ام نیستی خودت مراجعه کنندگان رو راهنمایی میکردی میتونی مشاوره خودت باشی .
هدفی برای ازدواج هم نداری .
جوع خانوادتون چطوره .حتی مشکلات خانواده ام رو آدم تاثیر میزاره بدون اینکه خودمون متوجه بشیم.
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام
بهار 66 خیلی خوب بود
ولی این اسم جدیدت خوبه!
من نمی تونم حرفی بزنم
ولی خودت خوب میدونی اینجا کسی نمیاد بهت بگه برو با پسر دوست شو حتی اگه دلش چیز دیگه ای بگه!
وقتی هم با یکی دوست میشی لزومی نداره حیرون بذاری طرفو
خوب این دلبستنا طبیعیه و بستگی به ظرفیت آدمها داره!
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
نقل قول:
من نمی تونم حرفی بزنم
ولی خودت خوب میدونی اینجا کسی نمیاد بهت بگه برو با پسر دوست شو حتی اگه دلش چیز دیگه ای بگه!
وقتی هم با یکی دوست میشی لزومی نداره حیرون بذاری طرفو
خوب این دلبستنا طبیعیه و بستگی به ظرفیت آدمها داره!
چرا میشه گفت بره دوست پسر پیدا کنه ولی قبلش بگه که .. . آیا به خودش مطمین هست که به اون پسر وابسته نشه ؟
اصلا اینکه اون آقا دلبسته ی بهار بشه و بعد بهار بخوای تموم کنی چیکار میکنی؟ که دلش نشکنه به هر حال اونم انسانه ممکنه روی زندگیش اثر بذاره
روی روابط اصلا نمیشه پیشبینی کرد یه دفه میبینی هیچ احساسی هم ردوبدل نشه و دوستی ساده تموم شه و بره :82: یا اینکه پسر چنان محبت میکنه و یه مرد واقعی میشه واست که ناخوداگاه بدون اینکه بفهمی چی شده دلت پیشش گیر میکنه:310: و وابسته میشی .
میتونی به خودت قول بدی که بتونی چشماتو انقد باز نگه داری که عاشقش نشی یا بتونی به احساساتت غلبه کنی فردا پس فردا گفت خب دوستی تموم یه فاجعه برا خودت درست نکنی؟ :324:
بهار عزیز میدونی چیه ؟
کاش بتونی به خودت کمک کنی ازدواج کنی و مرد واقعی زندگیتو پیدا کنی حس تو با دوستی کم میشه اما حل نمیشه بعدش گیج و حیرون میشی.
ببین میتونی انقد رو خودت کنترل داشته باشی که ازآسیبهای هنگام دوستی و بعد دوستی درامان باشی؟؟:305:
خودت عاقلی و بهتر خودتو میشناسی تصمیم با خودته . اما نظر من مشکل شما با دوستی تمام نخواد شد و خسته میشی مشکل اصلی این خلا رو پیدا کن . آیا مشکل داشتن دوسته صمیمیه؟ (جنسیت برات ملاکه؟) یا اینکه زندگیت رو گم کردی و احساس میکنی یه چیزی کمه ؟ راستی بهار نگران نباش از ینکه داری سرد میشی و احساسات کم شدن من بهت قول میدم این حس هرگز کم نمیشه یه تحریک کوچیک لازمه یه روز یه لحظه یه دیدار و آشنایی به وقت وقتش تورو متحیر میکنه ازینکه این احساست کجای دلت بوده وخبر نداشتی . به خودت زمان بده و دلیل اصلی افسردگی رو پیدا کن . به هر حال دوستی یه نو ع مسکنه خواستی دوست شو ولی قبلش سوالای بالا رو جواب بده
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام
تو يه جمله ميگم دركت ميكنم .
روابط دختر و پسر وقتي وارد فاز عاطفي بشه خطرناكه!
اگر قرار باشه تو پسري را به بازي بگيري خطرناكه !
اگر تو روابط قصد سوء استفاده گري باشه خطرناكه !
اگر توقصدت بازي باشه وديگري قصدش غير ازاين باشه خطرناكه !
اين دلايل وهزار دليل ديگه ميگه دختر و پسر نبايد رابطه داشته باشن (من نميگما منم شنوندم)
امــــــــا
من ميگم يه رابطه سالم و تعريف شده همه چي شفاف براي هردو طرف ميتونه درست باشه .
حالا راه حـــــل
برو عضو يه تيم بشو ، تيمي كه يه فعاليت مثبت انجام ميدن ، تيم كوهنوردي ، تيم كه فعاليت رشته درسيت را انجام ميدن ، يه تيم مشاعره (اگر دوست داري) و....
اين تيمها هدفشون مشخصه انجام يه عمل ويك هدف مشخص ، زمان ديدارشون برنامه داره هر هفته دو جلسه سر ساعت خاص ، اونجا تويي كه بايد احساسستو كنترل كني وابستگي با شخص خاصي براي خودت ايجاد نكني ، تو تيم سرگرمي بگو بخند داري تازه حسنشم اينه ميتونه همزمان با چند تا جنس مخالف برخورد داشته باشي و تفاوتشونو ببيني (تجربت ميره بالا ;))
همشون نظر شخصي من بود .
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
sunlife:خوبه حداقل تاپیکم موجبات خنده و شادی شما رو فراهم کرده.
اره گمونم صبر کنم میگذره...این روزای کوتاه سرد و شبای طولانی سرد میگذره.
شیرین جان:مرسی.خیلی خوشحال شدم که حسمو خوب فهمیدی..درست میگی..ادم گاهی انقد خسته میشه که لج میکنه دلش میخواد بزنه زیر همه چی.
البته من منتی سر خدا ندارم.چون خوب نبودم که منتی سرش داشته باشم.اما از دستش شاکیم خیلی.خیلی.
بله به احتمال قوی من اینکارو نمیکنم چون قرار نیست ادم یه اشتباهو مدام تکرار کنه.
ممنونم بازم.
پدربزرگ:
نقل قول:
در زندگی دنبال چی هستی .؟؟؟؟
ارامش..اسایش..یه زندگی کوچولو اما بی دردسر.بی دغدغه..بدون حرص..بدون بلا تکلیفی..بدون حسهای منفی.
نقل قول:
از زندگی چه انتظاراتی داری .
خیلی انتظارا دارم..دلم میخواد یه کم به ساز من برقصه..انقد با من کل کل نکنه..هی واسم سخت بگیره همه چی رو.میمیره یه کم با من خوب باشه؟؟زندگی رو میگم.
نقل قول:
جوع خانوادتون چطوره .حتی مشکلات خانواده ام رو آدم تاثیر میزاره بدون اینکه خودمون متوجه بشیم.
عالی!!!همینطور خوشبختی داره ازمون میچکه..زیاد نمیگم که دهن کسی اب نیفته..یه وقت اگه کسی که خونوادش مشکل داره دلش نخواد..همه چی عالیه..با اون 2000تا تاپیکی که زدم من و این همه خوشبختی محاله!!
هکتور:خودم میدونم اینکار غلطه ولی راهی برای خوب شدن حس و حالم پیدا نمیکنم.:(
تنها:نه نمیتونم مطمئن باشم که برای من اتفاقی نمیفته...میدونم.برای همین خودمم میدونم اینکار اشتباهه و احتمالا انجامش نمیدم.
نقل قول:
آیا مشکل داشتن دوسته صمیمیه؟ (جنسیت برات ملاکه؟)
نه نیست...اما حتی دخترا هم اولویت اولشون دوست پسرشونه..تو اگه با یه دختر هم دوست باشی..اولویت اول براش جنس مخالفشه نه تو که جنس موافقشی.
نقل قول:
اینکه زندگیت رو گم کردی و احساس میکنی یه چیزی کمه ؟
بله..خیلی چیزا کمه.
نقل قول:
راستی بهار نگران نباش از ینکه داری سرد میشی و احساسات کم شدن من بهت قول میدم این حس هرگز کم نمیشه
فعلا که تعطیله..و بقول دوستم تو انزوا و لاک خودم رفتم.
ابتسام:واسه ورزش که تنبلم:).رشته خودم و شاعری رو دوست ندارم..همه پیشنهاد انجمن خوبه اگه بتونم انجمن خوبی پیدا کنم.
مسئله این نیست که من میخوام حتما با جنس مخالف باشم..مسئله اینه که همه جنسهای موافق دور و برم یا با پسران یا اونایی که نیستن کلا شوت تشریف دارن.
ایوب:خلقت خدا رو میبینی؟؟!خودشم مونده.
اینطورا که گفتی نیست..من با دوست دختر خوب هم موافقم..اصلا ترجیحشم میدم..یا مثلا یه کار سرگرم کننده.اما وقتی همه همه دخترای دورم کلا تو فاز پسرن چیکار کنم؟؟یا باید باشون و با پسرا برم گردش و مسافرت.که نمیخوام..همینطوری بمونم که هستم.
هیچ پسری هم نمیاد که دوست دختر من بشه..اونوقت واسه همین من حیرون میمونم.
واقعا این سرما و هوا و ...بهونه نیستا...تا یادم میاد تابستونا هیچ وقت همچین فکری به سرم نیومده عوضش این هوای دلگیر........
موفق باشید
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
بهار جان تو مشکلاتت چندتاست یکی دو تا نیست که دختر :160:
یکی ازین مشکلا دوستات و دخترای اطرافته توی بیشتر حرفات معلومه اونا باعث این طرز فکر و تنهاییت شدن . وقتی تو دوست دختر صمیمی که مثل خودت باشه نداری دقیقا حق با توست که دنبال دوستی پسر باشی تو اصلا به حرفشون اهمیت نده نخیر توی لاکت نیستی خیلی هم خوب و قویی ولی فازت با اونا یکی نیست و اگه کناره گیری کنی ازشون صدبار بهتره . بهتره دوستای جدیدی پیدا کنی که از دنیای به این بزرگی چیزای با ارزشتر و پشتوانه های محکمتر از دوست پسر داشته باشن تا اونا راه زندگی رو نشونت بدن دوستان تو زندگی رو نمیبرن شاید ببازن تو این دوران پر از توهم و احساس هیچی جز رویا نیست فریب و دلخوشی های ناپایدار دختر جون منم تجربه کردم .
پاییز و هوای ابری برا همه دلگیره خودتو اذیت نکن به نظرم از دوستات فاصله بگیر تنها نمیشی چون الانم که باهاشونو تنهایی اونا فقط یه گوش میخوان و چشم که بشینن از اتفاقای مثلا خوششون بگن که یه سال دو سال بعد تموم میشه . بهار زندگیتو پیدا کن خودت باش دوست دختر زیاده که به خودت بخوره واالا مشکلت با پسر حل نمیشه من فک کنم ازش دلسرد شی چون مشکلت چیزیه که پیداش نکردی و اگر پیداش کنی تو به همه ثابت میکنی که زندگی چیه
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
اِ ! بهار!
خودتی واقعاً ؟
ببین یه موضوع هست که من اطمینان دارم در مورد تو صادقه .
تو حتی اگه بری با یکی دوست بشی ، تازه همون روز اول یادت می افته که وای اگه من وابسته بشم چی ؟
اگه اون وابسته بشه چی ؟
و دهها وای دیگه ؟!
پس ببین تو دختری نیستی که بخوای با کسی دوست بشی . خیالت راحت!
پس برای دلگیریت توی این هوا یه راه چاره دیگه پیدا کن .
ضمناً شهر شما خیلی سرده و ابریه که اینجوری ناراحتت کرده ؟
.
راستی خیلی تعجب کردم که گفتی تمام دوستات فازشون اونجوریه .
انتظار دیگه ای داشتم!
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
بهار چقدر احساستو خوب درک میکنم! انگار که من گفتم و تو نوشتی!
البته دوستای من کاملا با دوستای تو فرق دارن.ولی باز انگار یه چیزی کمه...
صحبت های واقعا خوب و قشنگ! دوستان رو هم کاملا قبول دارم و با تشکر زدن تایید کردم.
من میدونم یه خلایی تو وجودم هست ولی دقیقا نمیدونم چیه و چطور میتونم پرش کنم.واقعا هم تو فصل پاییز خیلی بیشتر میشه :160:
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
ممنون.:72:
تنها:ازشون فاصله گرفتم..تهنای تهنا شدم:)
امید:اره خودمم..از صفحه اول پروسه متعجب شدن شروع شده :)
جالب گفتی..اره همینطوریه.کلا تو هر کاری زیاد اگه مگه میارم..الان که گفتی دقت کردم تو ازدواج که دیگه واویلام..اگه اینطور شد؟اگه اونجوری نشد؟؟
ای وااای.
میدونی امید من دوست شدم..الان نه..قبلا.نمیدونم چقد با تصویر ذهنیتون فاصله دارم..گمونم زیاده.این بیقراری که میگی رو تجربه کردم..همش دلم میخواسته تمومش کنم..همش یه جوری بوده..ارامش نداشتم.
اما امید الانم بی ارامشم..خیلی.
انتظار داشتی دوستام چطوری باشن؟؟
بعلاوه دوستام تموم خونوادم و اقوام اینطورین..منهای پدر مادرا.
تموم دخترای فامیلمون از اینان که دیلینگ دیلینگ صدای زنگ اس ام اس و حرف زدن یواشکی و البته پسرامونم اینجورین.
و یه قانون نانوشته بینمون هست که کسی اون یکی رو لو نمیده...و بعد میشینیم گاهی از اتفاقاتی که برامون افتاده که در رابطه مستقیم یا غیرمستقیم با دوست پسرامونه میحرفیم.
الان که من از خیلی وقته از این وادیا کشیدم کنار باورت میشه هیچ حرف مشترکی باشون ندارم بزنم؟؟
اصلا الان نمیدونم دقیقا باید چیکار کنم؟؟
کاملا اگاهانه میدونم با دوستی با پسر به ارامش دائمی نمیرسم..واسه همینه که سراغ اینکارا نمیرم وگرنه موقعیتش زیاد برام جور شده اما از اون طرف خیلی یه جوریم..واقعا نمیدونم چیکار کنم؟
همتون میگید بگرد مشکل اصلی رو پیدا کن..یه راه دیگه پیدا کن..خوب من اصلا واسه همین تاپیک زدم.وگرنه خودم دلایل عینی برای منع روابط فلان رو قورت دادم.
اینجا هم اصفهانه..هواش گمونم مثه بقیه جاهاست..
دیگه خیلی حرفیدم.یهو سر درددلم باز شد.:)
راحیل خانوم:جالب بود زیاد تو این تاپیک خصوصا دخترا بهم گفتن حال منو داشتن و درک کردن.
اره یه چیزی کمه..و خلاءش خیلی ازار میده.
موفق باشید
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام سلام
به بهار عزیز و بقیه کسایی که احیانا این پست من رو می خونند.:46:
بهار عنوان جواب عنوان تاپیکت:
پاییز و حس تنهاییم رو با جنس مخالف پر کنم؟؟؟
خوب جوابش مشخصه
نه!
دلایلشم مشخصه و خودت خوب می دونی
حالا مشکل اصلیت
با وجود اینکه می دونی با دوستی با جنس مخالف مشکلی ازت حل نمی شه و دنبالش هم نمی ری ولی ی احساس خلایی داری که حس می کنی اگر می تونستی دوست شی اون حس خلات بر طرف می شد......
خوب بهار طبق صحبت های خودت قبلا وارد رابطه های دوستی شدی و یکی یا چندتا!!!
فکر کنم یکم به این نوع دوستی ها عادت کردی
هیچ خلا خاصی نداری
فقط عادت کردی
چونم تو محیطی هستی که همه دوستانت دوست پسر دارن و اقوام هم همین طور...به همین دلیل،اون حس عادت داشتن یادآوری میشه برات.
ببین پاییز حال و هواش ی جوریه که خوب شاید ادم کمی افسرده تر شه
البته نمی دونم چرا من من این جوری نیستم من عاشق هوای ابری و بارونیم ...:310:
به هر حال از خیلی ها شنیدم پاییز دلشون می گیره. و خوب این طبیعیه
ولی تو نمی خوای این دلتنگیت رو با یک عشق و همدم و همراه پر کنی یعنی من این جوری برداشت کردم که منظورت یک دوستی سطحی و کوتاه مدته نه یک رابطه عاطفی و ادامه دار.
اینکه بخوای دوست شی و بعدم سریع پاییز تموم شد ،تمومش کنی
بیشتر ی حس شیطنت گونه است
دنبال هیجانی...
ناشی از خلا عشقی و عاطفی نیست...تواین دوستی ها به نظر می رسه ی جور سرگرمی می خوای
نه یک رابطه عمیق و عاطفی
پس فکر می کنم نیاز به محبت و کمبود محبت و این جور چیزا نداری
فقط یکمی شیطونی.
راه حلش (البته اگر حدس من درست بوده باشه )
راه حلشم اینکه خودت رو سرگرم کنی و ذهنت رو کارای مورد علاقت متمرکز کنی ....
بهش اجازه شیطنت و بازیگوشی ندی.
اصلا فکر نکن چون همه دوست پسر دارن و تو نداری ی چیزی کم داری
اتفاقا این جوری تو دختر خاص تر و جالب تر ی هستی
دختری که برای خودش ی حریم مشخص داره و هر کسی راحت نمی تونه وارد حریم خصوصیش شه.:72:
شب بخیر.
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام بهار جان:72:
نقل قول:
همتون میگید بگرد مشکل اصلی رو پیدا کن..یه راه دیگه پیدا کن..خوب من اصلا واسه همین تاپیک زدم
منم احساس شما رو داشتم. با این تفاوت که خوشبختانه تا این لحظه از زندگیم با هیچ پسری دوست نبودم. دقیقا تو سن شما که بودم اگه فاصله بین خواستگار داشتنم زیاد میشد این خلا رو شدیدا حس می کردم.
دوستای من هیچ کدوم تو این خط ها نبودن ولی همه یا ازدواج کرده بودن یا در آستانه ازدواج بودن یا به قول تو کاملا از مرحله پرت بودنو غرق در کار و زندگی شخصی
مشکل من با حضور یه دوست خوب حل شد. یکی که خیلی از تنهایی هام رو پر کرد. نقش یه دوست خوب و خواهر رو واسم بازی می کرد . بعد از حضور این دوست تو زندگیم من خیلی کمتر (نمیگم اصلا چون یه همجنس هیچوقت نمی تونه اون خلا رو کاملا پر کنه) اون خلا رو حس کردم ، خیلی کمتر به این فکر میکردم که از آخرین پیشنهاد ازدواجی که داشتم یا خواستگاری که اومده چقدر گذشته (با اینکه یه بازه تقریبا دو ساله هم قصد ازدواج نداشتم ولی بازم به کیفیت پیشنهادهایی که بهم میشد فکر میکردم) البته هر موقع اون دوستم هم نبود با یه جاهایی مثل همدردی ذهنم رو سرگرم می کردم. من تو این مدت مشغله م خیلی زیاد بود ، اینو می خوام بگم که اگه کار داشته باشی، درس بخونی یا ... خیلی رابطه مستقیمی با این احساست نداره. یهو شب یه امتحان مهم با هزار جور مشغله کاری و درسی و خانوادگی فیلت یاد هندستون می کنه. البته اگه بیکار بشی مطمئنا این حس رو بیشتر داری و بیشتر بهش دامن میزنی و دلت می خواد که انواع راه ها رو واسش تست کنی.
پیشنهاد من اینه که عضو یه گروهی، یه انجمنی یه تشکلی بشو که آدم های اونجا طرز فکر و رفتارشون بهت شبیه باشه. سعی کن با کسی دوست بشی که تو فاز ارتباط با جنس مخالف به شیوه دوستی نباشه. (پاییز دلگیر نیست اینکه همه یار دارن بی یار ماییم هست که دلگیره) با دخترایی که تو زندگیش هدفی والاتر از شوهر و دوست پسر دارن رفت وآمد کن. مطمئن باش اگه همچین کسایی تو زندگیت باشن نه تنها پاییز دلگیر نمیشه خیلی هم پویا و انرژی دهنده میشه.
امیدوارم به بهترین ها برسی:72::43:
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
ای بهار ، ای بهار
امان از این ذهنت !!!!!!!!!!!!
برات حرف دارم ، اما کمی فعلاً مشغله هست ، بزودی ان شاءالله در خدمت خواهم بود .
فقط دست به اتیش نزنی ها ، جیزه ، مواظب خودت باش خانمی ، .......
تا بعد
.
.
.
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
مرسی دوستان:72:
راحیل خانوم:ای ورپریده خوب میری پشت سرم نخودچی خورونی:)...همشهریای من چشونه؟؟مگه اصلا تو میدونی من اهل کجام که میگی؟؟درسته گفتم الان اصفهان زندگی میکنیم اما معنیش این نیست که اهل اینجام..
نازنین:سلام عروس خانوم..بهت تبریک میگم نازنین جان.امیدوارم خوشبخت باشی.:46:
راستش من اصلا شیطون نیستم..برعکس خیلی ارومم..حالا خیلیم نه ولی کلا ارومم.از این دخترا هم نیستم که مدام بیرون و بازارگردی و پلاس تو کافه و اینور و اونور باشم.
عادت هم نکردم..چون هیچ کدوم از اون دوستی ها باب میل من نبوده..حداقل صد در صد.راستش همیشه ارتباط گیری به پسرا برام راحتتر بوده..چون تظاهرها و پیچیدگی های شخصیتی دخترا رو ندارن..یعنی اگه مثلا مسائل جنسی رو از یه مرد بگیرن یه دوست فوق العاده میتونه برام باشه.چون شناختش برام راحتتره..کنار اومدن باهاش.
ولی در عمل نمیشه.چون به هر حال من دخترم و اون پسر.
من از مصاحبت با اقایون بیشتر لذت میبرم..نه چون پسرن..منظورم اینه که نه بخاطر ویژگی جنسی،بلکه شخصیتا احساس نزدیکی بیشتری بهشون میکنم تا دخترا.البته جدیدا خیلی تلاش کردم روحیات دخترا رو تو خودم تقویت کنم.
نقل قول:
راه حلشم اینکه خودت رو سرگرم کنی و ذهنت رو کارای مورد علاقت متمرکز کنی ....
با چی؟؟؟کار مورد علاقه یعنی چی؟؟بخدا جداً نمیدونم چیه؟؟
صبا:یه مسئله دیگه هم اینه که اغلب دوستای من تو یه شهر دیگه ان.
واقعا نمیدونم اینجا با مردمی که خوب روحیات خاص خودشونو دارن چطوری دوست جدیدی که تازه اهل دوست پسری نباشه اما بوقم نباشه پیدا کنم؟؟
نقل قول:
پیشنهاد من اینه که عضو یه گروهی، یه انجمنی یه تشکلی بشو که آدم های اونجا طرز فکر و رفتارشون بهت شبیه باشه
چه انجمنی؟؟من که هنر یا زمینه خاصی ندارم که برم عضو انجمن شم که اونم یه سری ادم بیکار لابد میاد..البته اینو مطمئن نیستم.
منم برات همین ارزو رو دارم.:72:
فرشته مهربون:اره میبینی..پدرمو دراورده..کاش میشد یه قرصی کپسولی چیزی میخوردم این ذهنم یه کم ساکت میشد..دارم اذیت میشم..گمونم بیش فعالی ذهنی دارم..پدرم در اومده:(
با کمال میل منتظرتم...
موفق باشید
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام خدمت بهار عزیز.من تقریبا با نظرات دوستان موافقم.شما میتونیذ این خلا رو با دوستای همجنس خودت پر کنی باهاشون بری بیرون .کلاس های موسیقی و غیره.:123:
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام بهاری
حس نیاز به قول خارپشت طبیعیه اما از راه درست ارضا کردنش هم مهمه.
یک دختری داریم توی آشنایان که خیلی دوستش دارم.
همیشه به پاییز و زمستون که می رسید افسرده بود! و بر عکس تو به شدت دنبال ازدواج بود!
برای همین خودش رو به زمین و زمان می کوبید تا ازدواج کنه. حالا دلیلش چی بود؟ می گفت تنهایی توی خونه حوصلم
سر میره. بهش می گفتم سارا قرار نیست تو با ازدواج حوصله سر رفتت رو سر حال بیاری!
اما گوش نکرد و ازدواج کرد و الان بسیار افسرده تر از قبل شده.چون یک نیاز رو باید درست بهش پاسخ میداد اما نداد
حالا اینا رو گفتم که بگم جای شکرش باقیه که دید تو به ازدواج این نیست ولی این حس تنهایی و خمودگی رو
دوست داری با جنس مخالف پر کنی.
اما بهار نیازهای روح ما باید درست شناخته و هدایت بشه.
روح تو الان از تو برنامه میخواد و هدف. میخواد بهش پر و بال بدی و درست هدایتش کنی. حوصلش سر رفته از رکود!
و تنها چیزی که به زندگی آدم معنا میده و خلا های روحی رو با همه مشکلات پیش رو پر می کنه داشتن هدف و
برنامه است.
شنیدی میگن یا نفست رو مشغول کن یا نفست مشغولت می کنه؟
الان حکایتت این شده بهار.
احتمالا الان به یک دوران رکود رسیدی! مشکلی که خیلی از ماها داریم اینه.
از کودکی تا لیسانس همه چیز برنامه ریزی شده بود برامون. اما بعدش بدون اینکه بهمون یاد بدن باید چه بکنیم رها
شدیم. اگر شانس میاوردیم یک شغلی جور می شد و بعدم ازدواج و یک زندگی بی دغدغه اما یکنواخت!
اما زندگی اینی نیست که ما می بینیم! یک روال عادی و تکراری! این یک بخشش هست بهار!
زندگی بخشهای دیگه ای هم داره. همون هدف ها و رویاهای محقق نشده ما که راه زندگیمون رو روشن می کنن.
حتما ساعت ها بهشون فکر کردی و رویا پردازی هم کردی اما دنبالش رفتن سخته.
خوب الان وقتشه بهار. وقت تعیین مسیر برای دوران جوانی و میانسالی و پیریت.
روحت دنبال کشف موضوعات مورد علاقشه. اما اگر با ساده ترین راه (دوستی با جنس مخالف) این خلا رو پر کنی
خمود تر و افسرده تر از قبلش میشه.
راه چاره اینه که برای همه چیزت برنامه بریزی. درست ، کارت ، علاقه مندیهات ، تفریحاتت ، رابطت با خودت (دیگه
بهتر از من میدونی :46: ) ، رابطت با اطرافیانت و ..........
این انرژی مضاعف باید تخلیه بشه و انقدر سرگرم بشه که نخواد به بیراهه بره.
انسان هم ذاتا موجودی راحت طلبه. پس میره سراغ راحت ترین و در دسترس ترین و البته جذاب ترین و اغوا کننده ترین
راه که در این مثال برای تو دوستی با پسرهاست! از طرفی برخی دختران اطرافت هم دوست پسر دارن و
خوب قطعا تو رو وسوسه می کنه.
راه حلش اینه که دوستانی داشته باشی که وسوست نکنن به جنس مخالف. جاهایی نری که محیط فراهمه و از همه
مهمتر برای خودت برنامه بریزی و نفس رو مشغول کنی تا مشغولت نکنه.
بد نیست برای پیدا کردن انگیزه و تعویض روحیه فایل های صوتی تکنولوژی فکر رو تهیه کنی و بهشون گوش بدی. اگر
هم داریش یکبار دیگه گوش بدی و به دستوراتش عمل کنی. برای خودت هدف تعیین کنی و بری دنبال اهدافت.
مطمئن باش اونوقت می بینی انقدر زمانت برات با ارزش شده که حوصله و وقت دردسر تراشی دوستی با جنس
مخالف و وابستگی و تبعات گاها سنگینش رو نداری.
نمیگم چی کار کن چون خودت بهتر میدونی. اما بد نبود ارشد شرکت می کردی و تغییر رشته می دادی.
درس خوندن رو که شروع می کردی حوصله اش هم میومد
بعد برای کار و هدفت برنامه می ریختی و دنبال رویاهات می رفتی.
اینا با اراده قوی تو و فکر خلاقت کاملا شدنیه دوست خوبم.
میتونی کمی از رویاهات و آرزوهات و علاقه مندیهات بهمون بگی؟
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
مرسی بچه ها.
کانسیلر:چه اسم جالبی داری.
ببین این راه حل که برم الان دوستای جدیدی پیدا کنم خیلی تئوریه.الان دلیلشو میگم.
ببین من متولد 66هستم.یعنی 25سالمه.خوب تو این سن اغلب دخترا تو چه فازهایی هستن..یا ازدواج کردن که البته من دوست مزدوج ندارم.یا تو مراحل ازدواجن.یا دنبال ازدواجن.یا دنبال دوست پسرن..یا در حسرت ازدواجن یا...هر جایی من نگاه میکنم همین اش و همین کاسه است.اینکه یه نفرو پیدا کنم که اصلا تو این وادیا نباشه اما بیق هم نباشه کار سختیه.
بعدشم خوب باید زمینه دوستی پیش بیاد یا نه..نمیتونم راه بیفتم تو خیابون به دخترا پیشنهاد دوستی بدم:)..از اونورم همینطوره خوب پسرا میان جلو..دخترا نمیان که.
کلاس موسیقی به چه دردم میخوره اخه؟؟اما این به افتخار اون گروه ارکستری که اوردی :227: اها اها اها اها :227:
بهار شادی:
نقل قول:
همیشه به پاییز و زمستون که می رسید افسرده بود! و بر عکس تو به شدت دنبال ازدواج بود!
حالا زیاد نگران نباش.احتمالا سال دیگه تاپیک میزنم می خوام ازدواج کنم :) شایدم :(
نقل قول:
از کودکی تا لیسانس همه چیز برنامه ریزی شده بود برامون. اما بعدش بدون اینکه بهمون یاد بدن باید چه بکنیم رهاشدیم.
دقیقا...یهو رها شدم و به سختی اروم اروم دارم خودمو جمع و جور میکنم.بگذریم.هیچ دوست ندارم برگردم دوباره به گذشته نگاه کنم.
اما در مورد راه حلات.
نقل قول:
راه حلش اینه که دوستانی داشته باشی که وسوست نکنن به جنس مخالف. جاهایی نری که محیط فراهمه و از همه
مهمتر برای خودت برنامه بریزی و نفس رو مشغول کنی تا مشغولت نکنه.
با دوستام ارتباطمو کم رنگ کردم اما فقط این نیست..من الان دور دوست و دختر خاله و عمه و عمو و دایی و .... خط کشیدم.چون همشون تو همین فازهان.
حالا مثلا دیروز یه دختری تو محیطی که هستم اومده بام حرف میزنه..یه سال ازم بزرگتره..چنان شوور شووری راه انداخته..به من میگه فقط دارم تلاش میکنم شوهر کنم..از ایناس که تموم فالگیرای اصفهانو 4-5بار دور زده..
بعد شمارشو داده با هم تماس بگیریم.
اومدم خونه شمارشو دیلیت کردم..اخه مغزم اینجوری سابیده میشه که.
نقل قول:
نمیگم چی کار کن چون خودت بهتر میدونی. اما بد نبود ارشد شرکت می کردی و تغییر رشته می دادی.
الان زوده..الان که هیچ هدفی ندارم.هیچ رشته ای.
اتفاقا بابام چند روز پیش بهم زنگ زده میگه اره ثبت نام ارشده برو ثبت نام کن.(یعنی شرط میبندم همون موقع دوستاش راجب ثبت نام ارشد حرف میزدن یهو اونو جو گرفته).میگم چه رشته ای؟؟اونم الان که هیچی نخوندم؟؟
میگه اره زود یه رشته انتخاب کن.شبانه روز هم درس بخون،تواناییشو داری قبول میشی.
یعنی فکر کن من شبانه روز درس بخونم:311:
بعد میگه.خوب فقط خواستم بعدا نگی شماها نذاشتین ادامه تحصیل بدم.
حال کردی؟؟کلا ادامه تحصیل من جفت و جور بود منتظر اجازه پدر جان بود که اوکی دادن.خدایا شکرت..چقد خوشبختم...
نقل قول:
میتونی کمی از رویاهات و آرزوهات و علاقه مندیهات بهمون بگی؟
نمیدونم..فکر میکنم الان یه زندگی معمولی برام شیرینتر باشه.هان؟؟نظر تو چیه؟؟یا شایدم نه.نمیدونم
بعدشم انقد تفریح تفریح نگید..بابای من اجازه نمیده من تنهایی مسافرت برم..یا کلا هر نوع تفریحی به نظر اون باید با خونواده باشه.البته خونواده صمیمی ما..که ادم اززندگیش سیر میشه
فرشته مهربون:رفتی گل بچینی؟؟:324:
موفق باشید
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار.زندگی
نازنین:سلام عروس خانوم..بهت تبریک میگم نازنین جان.امیدوارم خوشبخت باشی.:46:
راستش من اصلا شیطون نیستم..برعکس خیلی ارومم..حالا خیلیم نه ولی کلا ارومم.از این دخترا هم نیستم که مدام بیرون و بازارگردی و پلاس تو کافه و اینور و اونور باشم.
عادت هم نکردم..چون هیچ کدوم از اون دوستی ها باب میل من نبوده..حداقل صد در صد.راستش همیشه ارتباط گیری به پسرا برام راحتتر بوده..چون تظاهرها و پیچیدگی های شخصیتی دخترا رو ندارن..یعنی اگه مثلا مسائل جنسی رو از یه مرد بگیرن یه دوست فوق العاده میتونه برام باشه.چون شناختش برام راحتتره..کنار اومدن باهاش.
ولی در عمل نمیشه.چون به هر حال من دخترم و اون پسر.
من از مصاحبت با اقایون بیشتر لذت میبرم..نه چون پسرن..منظورم اینه که نه بخاطر ویژگی جنسی،بلکه شخصیتا احساس نزدیکی بیشتری بهشون میکنم تا دخترا.البته جدیدا خیلی تلاش کردم روحیات دخترا رو تو خودم تقویت کنم.
سلام مرسی عزیزم ممنونم:46:
اره می فهمم چی میگی!خوب بهار نمی دونم چی بگم اینجارو.
نقل قول:
راه حلشم اینکه خودت رو سرگرم کنی و ذهنت رو کارای مورد علاقت متمرکز کنی ....
با چی؟؟؟کار مورد علاقه یعنی چی؟؟بخدا جداً نمیدونم چیه؟؟
کار مورد علاقه مثلا نقاشی!دوست داری فکر کنم؟نه؟یا کلاس زبان.ببین مثلا تو کلاس نقاشی خوب هم پسر هست هم دخترو هم همه یه هدف دارن باهم.می رن تو دل طبیعت و نقاشی می کنن گاهی.خیلی خوبه.آدم ذهنش مشغول اون هدف پیشرفت در نقاشی میشه و اصلا چون درگیره و تایم اضافش رو باید بزاره رو همون نقاشی،ذهنش جاهای دیگه نمیره.
بهار گفتم شیطونی منظورم این نیست که مثلا ظاهرا شیطونی ،منظورم اینکه کلا ذهنت دنبال هیجان و ایناست.البته من برداشتم اینه .
کلا به نظرم اگر مشغول باشی اصلا احساس نیاز به دوست غیر هم جنس پیدا نمیکنی.
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
سلام بهار
خدا حفظت کنه انقدر خندیدم وقتی از دخترای دور و بریت حرف زدی :311: خیلی ذهن خلاقی داری انصافا.
اینایی که میگم اغراق نیست! خیلی ذهن خلاق و هوش خوبی داری! واسه همین هر چیزی راضیت نمی کنه و کلا
راضی کردن آدمای هوشمند سخته. تو هم با همه اونا متفاوتی!
میدونستی آدمهایی که توی کل دنیا هدف دارن و پیشرو و رهبر هستن همش 5 الی 10 درصدن؟ بقیه تابعن و بی
هدف!
اونایی که دنبال صرفا ازدواجن دنبال یک زندگی معمولین اما آدمهای هدفمند ازدواج در راستای تکامل اهداف و
تعالی زندگیشونه و البته باید سختی زیاد بکشنا.
در مورد دوستان خوب هم آره واقعا کمه خود من دوستان خیلی صمیمیم که کاملا با من روحیاتشون سازگاره 5 تا هم
نیستن. دوست زیاد دارم اما شاید کمتر کسی همه جوره مورد اعتمادم باشه. باید بگردی خیلی زیاد.
چون اگر دوستان دختر خوبت زیاد باشن خیلی به دوستی با جنس مخالف فکر نمی کنی.
یک چیز جالب رو میدونی؟ وقتی هدف گذاری می کنی واسه زندگیت کائنات آدمهای مثل خودت و در راستای اهدافت
سر راهت قرار میده! چه دوستانی خوب چه همکارانی خوب چه همسری خوب!
راست میگی ارشد هم واسه وقتیه که هدفت مشخصه و برای ادامه راه باید سختی ارشد خوندن بدی به خودت
باهات موافقم.
بهار کاری هست که دوست داشتی راه بندازیش؟ فعالیتی بوده که خیلی دلت میخواسته انجامش بدی اما
نتونستی؟ میدونی میخوام چی بگم؟
یک رویایی که همیشه توی ذهنت می چرخیده!
رهات کردن اما خودت ، خودت رو دریاب! قطعا با تجربیاتی که داشتی الان فهمیدی باید کدوم سمتی بری!
اهل نوشتن هستی؟ تو نوشته هات رویای بهار چی بود؟ یک رویایی که خیلی هم دور از دسترس نیست؟
همه دنبال زندگی آرومن! اما میدونی آرامش در درون ماست و حتی اگر زندگیمون شلوغ باشه بازم ما آرومیم.
:72:
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
مطمئنی در بهار و یا تابستان چنین حسی را نداری ؟
اگر جوابت بله هست می شه بررسی کنی برامون توی اون فصل ها چه ویژگی هایی هست و چه کارهایی انچام می دی که این حس رو نداری و یا کمتر هست؟
و اگر با تعمق به این نتیجه رسیدی که اصلا ربطی به فصل ندارد پس لطفا عنوان تاپیکت را اصلاح کن.
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
بهار جون
اصلا نوع نگارشت خيلي جالبه خنده مياره رولبها
صريح بي رودربايسي و رك و پوست كنده:104:
مي تونم يه پيشنهاد بهت بكنم؟
برو يه وبلاگ درست كن و بنويس
داستان بنويس
ذهنيات بنويس
اتفاقاي جالب زندگيت بنويس
باوركن نوع نگارشي كه داري ميتونه كمكت باشه تو اين حال و روز
امتحانش كه ضرري نداره؟هان چي ميگي؟فقط ادرستو اينجا بزار من بيام كامنت بزارم توش خب؟:P
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
ممنونم دوستای گلم.:72:
نازنین:نقاشی خوبه..چندسال پیش هم نقاشی میکشیدم بهم حس خوبی میداد..اما گذاشتمش کنار..و کارامو انداختم دور..الان فکر میکنم یه خط هم نمیتونم بکشم..البته میدونم میتونم ولی یه وحشت خاصی هم دارم.
اما به نظرت این چیزا میتونه این خلاء منو پر کنه؟؟من بعید میدونم.
بهارشادی::)
الان من دیگه تو ابرا هستم..چقد تعریف...الان متوجه شدم اصل مشکل من هوشمند بودنمه..من؟؟!!هوشمند؟؟!!
نه بهتر بگی ذهنت خیلی وراجه...
بعضی وقتا کلمه ها، احساسات، جمله عین چی تو وجودم فوران میکنن و وول میخورن وول میخورن تا بنویسم یا بگمش..بعضیاشونم همینطور وول خوران تو وجودم موندن.
باز5تا خوبه..من یه دوست دارم که خیلی منو میفهمه..همه هم متعجب دوستی ما هستن..اخه تفاوتهای زیادی داریم.
اما از یه جاتی هم کُپ همیم.هردومون بسیااار خوش اخلاق :)
رویا نمیدونم..تا یادم میاد رویای من این بود که یه دختر مستقل بشم (که نشدم) و برم واسه خودم جدا یه شهر دیگه زندگی کنم( که نرفتم) و همینا...:54:
اما الان فکر میکنم شاید مدل نرمالتر زندگی هم خوب باشه..شوهر و ونگ و ونگ بچه و قورمه سبزی و سوراخ جوراب و ...
تو رویاهای من بهار خیلی مستقل بود و دغدغه این چیزا رو نداشت.
رویاییی دارم من،رویای ازادی...
بی نهایت:تابستونو مطمئنم..بهار هم وقتی بارون میاد دوباره همینطور حس دلتنگی و ناراحتی دارم.
افتاب به من انرژی میده..حس زنده بودن میده..اما هوای ابری و بارونی حس غم..انگار همه مثه گنجیشکا رفتن تو لونه هاشون..اما من لونه ای ندارم(وای چه جمله شاعرانه غمناکانه فیلسوفانه ای :))
کلا عین بچه گربه دوست دارم زیر افتاب ولو باشم
ابتسام:باز خوبه دل مردم شاد میشه..باشه بخندین...هییییی..بهار بیچاره
فکر کن من وبلاگ بزنم..چی بنویسم توش؟؟اینکه زن داییم چقد مزخرفه و تو جمع هی قر میاد و از خودش تعریف میکنه یا خاله هفتاد سالم که هی عمل زیبایی میکنه..چیتان پیتان میکنه..
از من و تو جوونتر شده
راستیاتش اینترنت من وضعیتش مبهمه..خودم موندم چطور تا الان قطع نشده؟؟این از کرامات پدرجانه..همینطور محبته که داره تو حلق من میریزه فکر نمیکنه رودل کنم.
چقد حرف زدم..اونم الکی پلکی..
خو چیه؟؟دلم خواسته
موفق باشید
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
بهار ، بهار ، آی بهار .................
کم حرف بزن ............... هم واگویه های درونی هم بیرونی ، روزه سکوت را مدتی در پیش بگیر ، تاپیک پلیس برای ترافیک ذهن که یادت هست ؟ اونجا پستهای منو در خصوص سکوت خلوت ذهن و .... بخون .....
حواست رو تحت کنترل در بیار که زیاد واردات به ذهنت نداشته باشند .
و اما
.
.
.
.
.
.
.
.
این تاپیک و فصل پاییز و حال بهار زندگی ........
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عزیزم هر فصلی کارکردی داره و .... و در جای خود در چرخه طبیعت این سیر منظم ضروریست و سیستم جسم و روان آدمی نیز فی نفسه با آن سازگار هست ( چنین آفریده شده )
تغییر حالتهای ناخوشایند در بعضی فصول ، ربطی به فصول ندارد و فی نفسه هم طبیعی نیست ، دلیل درونی در ما دارد و چون عارضه هست ، قابل بررسی و ریشه یابی و مرتفع شدن هم هست .
اینو داشته باش تا اینجا
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مسئله ای در درون خودت هست که با عوامل بیرونی افت و خیز پیدا می کنی ، عوامل بیرونی از طبیعت و دگرگونیهای فصلی آن گرفته تا آدمها و روابطشون و روابطتت و .... بهانه ای برای بروز هست
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
روشهای صرفاً مُسکن وار و سرگرم کننده ،علاج کار نیست و برعکس ، با حفره هایی که در درون ایجاد میکنه ،مسئله را عمیقتر هم میکنه و دردهای دیگری تولید میکند. چون مُسکن صرف ، عوارض هم دارد ،عوارض مداومت در آن ، ضعیف شدن قدرت ایمنی درونی و رفته رفته اضمحلال آن بخاطر درمان ریشه ای نکردن هست ..... یعنی در بحث روح و روان ، ایجاد حفره هایی در روان و شخصیت می کند که مثل سیاه چاله توانایی و انرژی روانی ما را می بلعد .
پس ریشه ای ، مسئله درونی را بیاب .....
توصیه های قبلی ام را دوباره بخون و اهمیت بده ، یادت که نرفته داشتیم گام به گام پیش میرفتیم ، اما طاقت نمیاری که :316: صبوری نمیکنی که :302: تا به جاهای خوب خوبش برسیم ....
سکوت ذهنی را جدی بگیر و با کوچکترین حالتی نخواه جزئی نگری کنی ، فقط واقف باش و روی افکار مزاحم و نفوذی که هی سرک میکشند متمرکز نشو بهشون بها نده و تاپیک براشون باز نکن . اول تاپیک در ذهنت ایجاد نکن . چون خلق این تاپیک در اینجا ، ظهور تاپیکهای ذهنت هست
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
امیدوارم این بار حرف گوش کردنت طولانی تر شود :316: و گرنه .... دیگه .......:305:
.
-
RE: پاییز و حس تنهایی را با دوستی با جنس مخالف پر کنم؟؟؟؟!
:72:سلام.هر سال پاییز که میشه منم دقیقا حال گرفته تو رو دارم.منظورم کلاغاو....سرمایی بودنو .....گرفتگی دل و هواو.... .البته تا همین جا. از اونجایی که یه نقاشم قبول دارم هنر از هر نوعش تو این فصل یه حال دیگه ای میده....اما غم فضاروکم نمیکنه برعکس خیلی رمانتیکش میکنه.این حال گرفتت اینقد برام اشنا بود که بهم یه حس مشترک داد خواستم مطرحش کنم.یه کاری این روزا خیلی جواب میده...پیاده روی تو یه پارک بزرگ پر از برگای رنگارنگ خوشگل وخش خشی البته تنهای تنها ...اصلا همه حس پاییز به تنهاییهاشه همراه با گوش دادن به موسیقی .....و کمی تفکر....شاید بیشتر از کمی...نه اصلا خیلی ...فکر به اینهمه زیبایی:72:.........اسمون:72:....ابر :72:....بوی بارون:72:....وااااااااااااااا ی پس چرا حال ما بده..................و بازم فکر کردن در مورد خود خود خودت:72::72::72:امتحانش کن....شاید اینهمه حالتو یه کمی خوب کرد.