ازدواج با دختری که غش میکنه؟

دوستان سلام

یه سوال حیاتی میپرسم لطفا کامل راهنماییم بکنین.
لیسانس دارم و شغلم آزاده فعلا.انجمتون رو دیدم و بیشتر بخشها رو مطالعه کردم و خیلی عالی بود.
27سالمه و معیارهای ازدواج رو بخوبی میدونم و تا حدودی آدم مذهبی هستم.
قصد ازدواج دارم و دختری رو که پسندیدم و الان هم فقط در حد حرف هستش و خواستگاری نرفتم.
چند روز قبل گفت که حالش بده و دکتر بهش قرص های سرترابایول و دپاکین رو داده. به یکی از دوستانم که بهداشت میخونه گفتم، گفت امکانش هست که دختره غشی باشه.

حالا ازتون میخوام دوستانی که اطلاع دارن راهنماییم بکنین که این قرصها برای چی هستش و اگه دختره غشی باشه امکان درمانش هست با این قرصها؟
آیا بیماری غش ارثیه؟میتونه ارثی باشه؟
ازدواج با اینجور آدمها چه عواقبی میتونه داشته باشه؟
از اونجا که ایشون دختر با حیا و خونواده داری هستن کیس خوبی برای من هستش.اما متاسفانه این بیماری بعضی برنامه های آیندمو به هم میریزه.

ممنون میشم راهنماییم بکنین.

سلام
سوالت پزشكيه بيشتر و ممكنه گمراه بشي با راهنمايي ها
در مورد اين بيماري ميتوني اينجا سرچ كني و يا تاپيك بزني

انجمن دكتر رهام صادقي
به اون بيماري هم ميگن صرع و اصطلاحي كه به كار ميبري اصطلاح زيبايي نيست
هر انتخابي ميكني موفق باشي و شاد:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط muhammad.s

چند روز قبل گفت که حالش بده و دکتر بهش قرص های سرترابایول و دپاکین رو داده. به یکی از دوستانم که بهداشت میخونه گفتم، گفت امکانش هست که دختره غشی باشه.

---

بهتر هست که اولا از خودش بپرسید که مشکلش چی هست و در ثانی با پزشک مشورت کنید. فکر میکنم دوستتون نمی تونه از راه دور و بخاطر دو تا قرص قضاوت کنه.

اگر صرع داشته باشه و داروهاش را درست و مرتب مصرف کنه، خیلی کم ممکنه دچار حمله بشه.
ولی درمان خاصی نداره و باید تا همیشه دارو مصرف کنه.
بعضی کارها مثل رانندگی و شنا و ... براشون خطرناکه.
اگر دکتر سارابانو به این تاپیک سربزنه، بهتر می تونه کمکتون کنه.

ممنون دوستان.
بنا به گفته دیگران زندگی با اینجور خانومها میتونه مشکلساز باشه؟حتی رو بچه ها میتونه تاثیر بذاره.
یکی همین هزینه سنگین داروها هستش.
تا اونجا هم که بهم گفتن غش با صرع فرق داره و صرع شدیدتره.
من ترسم از اینه که بعد ازدواج اگه ایشون تو خونه تنها باشه و حمله عصبی بهش دست بزنه و خدای ناکرده اتفاق ناگواری بیفته چی؟

دوستان خواهشا کاملتر راهنماییم بکنین.تو دو راهی گیر کردم.ازدواج یا انصراف؟

سلام!!!!
ببخشید شما مگه از بیماری ایشون مطمئن هستید؟از رو اسم دوتا قرص که نمیشه بیماریشو و شدتش رو فهمید.
مطمئن هستید که صرع داره یا حالا ،حالت خفیف ترش رو؟
شما اول از بیماری ایشون آگاهی پیدا کنید که چه بیماری هست بعدش به عواقب ازدواج با فردی که اون بیماری رو داره فکر کنید.
از خودش در مورد بیماریش سوال کنید ،ببینید
چه توضیحی میده .احتمالا ایشون مخصوصا اسم قرص ها رو به شما گفته و خواسته شما سوال کنید در موردش
بعد هم همون طور که دوستان گفتن شما باید در این زمینه با پزشک مشورت کنید.....در مورد ارثی بودن و عوارض احتمالی این بیماری .

با دکتر حرف زدم و فهمیدم که مشکل ایشون زیاد جدی نیست و بحمدا... میتونم زندگی خوبی رو با ایشون داشته باشم. ایشون هم حق زندگی دارن و من هم تمام توانم رو برای خوشحال نگه داشتن ایشون بکار میگیرم.

منتها یه مشکل سر راهم دارم.

راضی کردن خونواده ام.

هر چی باشه پسرشونم و راضی به دردسر افتادن من نیستن و دوست ندارن زندگی سختی داشته باشم.
اما پدر و مادرم که طرز فکر تقریبا سنتی دارن میدونم که اگه در مورد بیماری ایشون اطلاع پیدا کنن راضی نمیشن.
نمیدونم چجوری براشون توضیح بدم که مشکل بزرگی نیست و میتونم با بیماری ایشون( که صد البته من اون رو بیماری نمیدونم) کنار بیام.


قسمتی از حرفهای دکتر رو براتون مینویسم:
آقای دکتر فرمودن که این قرصها موقتی هستن و برای یه دوره کوتاه به بیمار داده میشه و سوالاتی پرسیدن که من از همین خانوم پرسیدم و بهشون گفتم.
مثلا اینکه گفتن خانوم چند بار در روز قرص مصرف میکنه که خانوم گفتن فقط یکبار و آقای دکتر گفتن کسایی هستن که دوره بیماری طولانی مدتی دارن و باید روزانه تا 6 وعده قرص مصرف بکنن.پس این خودش نشونه میزان کم این بیماری در ایشون هست.

چند وقت یکبار اون حالت بهشون دست میده؟
خانوم گفتن در طول 7 سال این دومین باره.که بازهم جناب دکتر فرمودن که کسایی هستن که بصورت روزانه و چند بار در هفته این حالت رو دارن.و باید تا آخر عمر دارو مصرف بکنن.و باز در این مورد ایشون خیلی خوب هستن.

همین ها رو یادمه.


برای این حرفهای دکتر رو نوشتم که شما هم بهتر در جریان باشید و بهتر راهنماییم بکنید.

حالا همونطور که گفتم بزرگترین مشکلم راضی کردن خونوادمه.دوست ندارم چیزی رو ازشون مخفی بکنم.
اما باید طوری بهشون بگم که اونا هم نظر منفی در مورد این خانوم بدلیل بیماریشون نداشته باشن.

خواهشا یه راهی جلو پام بذارین.

با دوتا قرص نمیشه قضاوت کرد شاید یه بیماری کوتاه مدت باشه.
بهتره با خودش حرف بزنی و ازش بپرسی
اگه دوستش داری به نظرم هرچی هم که باشه مهم نیست
مهم عشق و علاقه‌ست و بس

دوست عزیز مثل اینکه شما پست آخرمو نخوندین.

من واقف شدم که ایشون مشکلش جدی نیست و تنها مشکلم راضیکردن خونوادمه.

چرا کسی ج نمیده؟

خواهشا راهنمایی بکنید.لطفا

دوست عزیز به نظرم این اصلا دیگه اسمش بیماری نیست
اگه از لحاظ بیماری باشه به قول کارشناسا و روانپزشکا هفتاد درصد مردم احتیاج به مشاوره روانشناسی دارن
من اسم اینو بیماری نمیذارم. شما هم نمیخواد به خانوادت چیزی بگی
اینکه دوستش داری خیلی خوبه
گاهی وقتا برای مصلحت دروغ هم لازمه گناهی هم نداره چون برای خوشبختی خودت و اون خانوم این حرفو میزنی
البته نمیدونم پزشک چطور اخلاق پزشکی رو زیرپا گذاشته و اطلاعات بیماری رو در اختیارتون گذاشته اما بهتره در این مورد با یه فرد بزرگتر که تو خانواده های سنتی مثل شما همیشه همه ازش حرف شنوی دارن صبحت کنی که خانواده رو راضی کنن
و در آخر اینو بدون که جلو اراده شما برای انتخابتون کسی نمیتونه مقاومت کنه
توکلت به خدا باشه و اقدام کن
یه چیزی رو بگم از آدمایی که همسرشون که مریض میشه ازش فاصله میگیرن و گاهی هم جدا میشن به خاطر بیماری متنفرم. خدا روشکر شما کاملا برعکسی
موفق باشید

به نظر منم این اصلاً بیماری خاصی نیست
دیگه بالاخره همه یه مشکل در همین حد رو دارن!
اصلاً نیازی نیست که به خانواده گفته بشه.

سلام
بهترين داه اينه كه از خودشون به نوعي سوال كنيد
مثلا اگه خودتون مشكل هرچند كوچيكي دارن عنوان كنين بع اين سوال از خودشون بپرسيد

بنا به گفته خود این خاونم بهتره قبل هر کاری همه چیز رو بدونیم بهتره تا بعدا مشکلی پیش نیاد.
ایشون خیلی صادقا و هر چیزی رو که میپرسم فورا و بدون مکث راستشو میگن. از همین اخلاق صادقشون خیلی خوشم اومده.

متاسفانه من یه اشتباهی کردم و قبلا به مادرم در مورد این حالت ایشون گفتم و از اون روز با من سرناسازگاری گذاشته که خودم یه دختر خوب برات پیدا میکنم.

من ایشون رو پسندیدم و میخوام با ایشون ازدواج کنم.حجاب و صداقت ایشون یکی از دلایل مهم من برای انتخاب ایشونه.

هر کسی تو زندگی مشکلاتی داره.

به خودم گفتم حتی اگه مشکل ایشون جدی هم باشه ایشون حق زندگی داره و این مشکل بزرگتر از مشکلات خیلی خونواده هایی که بیمارانی دارن که درمانش لاعلاجه نیست.من خونواده ای رو میشناسم که زن و یکی از بچه های اون خونه بیماری سختی دارن و وضع مالی خوبی ندارن، اما همیشه به هر چی دارن قانع هستن و خدا رو شکر میکنن.نمیدونم خدا چه صبری به اینا داده.

حالا هم باید تمام سعیمو برای توجیه کردن مادرم بکنم. متاسفانه چون ایشون کمی سنتیه باید از طریق کسی دیگه مثل زن عموهام یا خاله هام که با مادرم رابطه خوبی دارن اقدام کنم.

حالا هم اگه دوستان راهنمایی در این مورد برام دارن خوشحال میشم.

به هر حال از همه تون ممنونم.


به امید درمان تمامی بیماران

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط muhammad.s

حالا هم باید تمام سعیمو برای توجیه کردن مادرم بکنم. متاسفانه چون ایشون کمی سنتیه باید از طریق کسی دیگه مثل زن عموهام یا خاله هام که با مادرم رابطه خوبی دارن اقدام کنم.

---

به نظرم درست نیست که کل فامیل در جریان مشکل ایشون قرار بگیرند. شاید خود دختر خانم هم راضی نباشند.
اگر با شما مطرح کرده، فرق میکنه. چون شما خواستگاری و همسر احتمالی آینده که لازم هست بدونه. اما لزومی نداره زن عموی شما بدونه!!

شاید بهتر باشه مادرتون را کسی مثل مشاور یا ... راضی کنه.